کد خبر 17860
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۸۹ - ۱۶:۴۸

يک نفر نظراتش را براي رهبر مي‌گويد. رهبر فرزانه انقلاب به دقت گوش مي‌دهد و در آخر مي‌گويد: «اين شفاهي گفتن فايده ندارد. نه من يادم مي‌ماند، نه تکليف شما رفع مي‌شود. بايد نظرات‌تان را بنويسيد و بفرستيد تا به دقت بررسي شود.»

به گزارش مشرق، پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر مقام معظم رهبري نوشت: وقتي به بيت رهبري مي‌رسم، خبري از هيچ‌کدام از خبرنگاران نيست. هول برم‌ مي‌دارد که مبادا «همه رفتند و تنها مانده‌ام من». اما دايي (مسوول تيم خبرنگاران) مي‌گويد هنوز هيچ‌کس نيامده. با هم تا جلوي درب حسينيه امام‌خميني(ره) مي‌رويم و دايي برمي‌گردد براي آوردن بقيه خبرنگارها. مي‌خواهم وارد حسينيه شوم که تيم حفاظت جلويم را مي‌گيرد: «اسمت تو ليست نيست. بايد خود دايي باشه تا اجازه بديم بري.» اتفاق تکراري همه برنامه‌هاي ديگر. ناچار همان‌جا مي‌ايستم به انتظار دايي.

استادان و دانشمندان علوم انساني حوزه و دانشگاه، يکي‌يکي وارد مي‌شوند. پارسانيا، افروغ، توکلي، هادوي، دانش‌جعفري، خرمشاد، حدادعادل، خوش‌چهره، رشاد، رهبر، علي‌احمدي، کبکانيان، مصباحي مقدم، رفيع‌پور، داوودي، نبوي، محمديان، ميرمحمدي، رضايي و... بيش از يکصد نفر از استادان و انديشه‌ورزان حوزه و دانشگاه‌هاي سراسر کشور جمع شده‌اند تا «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» را در حضور بالاترين مقام مملکت به بحث و بررسي بگذارند. مقالات از قبل به دبيرخانه ارسال شده و امروز قرار است تعدادي از اين مقالات ارائه و بحث آزادي هم در مورد موضوع صورت گيرد.

تفاوت اين جلسه با ساير جلسات کاملا محسوس است. براي افراد، کارت ملاقات با اسم صادر شده. برخورد حفاظت، در نهايت احترام است. در ابتداي حسينيه با شيرکاکائو و شيريني پذيرايي مي‌شود. ايستادن من در همان ورودي، باعث شده که خيلي‌ها من را يکي از ميزبانان برنامه فرض کنند و سلام گرمي با من بکنند. بعد از چند دقيقه، کم‌کم خودم هم باورم مي‌شود که ميزبان برنامه هستم. هرکس که مي‌رسد، سلام گرمي مي‌کنم و راهنمايي‌اش مي‌کنم.

بالاخره دايي هم با چندتا از خبرنگارها مي‌رسد و خود ما هم مجاز به ورود مي‌شويم. نماز جماعت تمام شده. نماز را فرادي مي‌خوانيم و به طبقه بالا مي‌رويم. سالن را با مبل‌هاي چوبي پرکرده‌اند. هرکدام‌مان جايي مناسب پيدا مي‌کنيم. من هم جايي مي‌نشينم که بتوانم تسلط کافي بر تمام نقاط سالن داشته‌باشم.
يکي از مسوولان اجرايي بيت را مي‌بينم. از دور سلام مي‌کنم. او هم جواب مي‌دهد و انگار نکته مهمي در ذهنش جرقه زده باشد، يکي از محافظ‌ها را صدا مي‌کند: «همه خبرنگارها بايد اين گوشه بنشينند. کسي بين رديف‌هاي اصلي نباشد.» محافظ‌ها هم يکي‌يکي پيدايمان مي‌کنند و مي‌آورند به گوشه سالن. جايي که ستون‌هاي سالن هم به زور ديده مي‌شود، چه برسد به حضار و ميزبان اصلي برنامه. حتي يکي از ميهمانان برنامه که چهره جواني هم دارد و درنتيجه شبيه خبرنگاران است، مشمول اين اصل مي‌شود و از جايش بلندش مي‌کنند.

در همان گوشه سالن و کنار در ورودي، مشغول بررسي نحوه تغيير جا هستيم که يک نفر از پشت‌سر سلام مي‌کند. من که هنوز در جو نيم‌ساعت پيش هستم، برمي‌گردم تا به‌عنوان ميزبان، او را راهنمايي کنم، اما کسي که سلام کرده، ميزبان اصلي برنامه است: رهبر فرزانه انقلاب.
پس از قرائت قرآن، واعظ‌زاده، دبير همايش صحبت‌هايي کلي در مورد برنامه مي‌کند و هم‌زمان اسلايدهايي روي پرده‌ها به نمايش درمي‌آيد. اسلايدهايي که مي‌گويد فقط 30 درصد مقالات از شهرستان‌ها بوده. اسلايدهايي که مي‌گويد فقط 20 درصد مقالات از حوزه‌هاي علميه بوده، حوزه‌هايي که قرار است خوراک علمي کشور را تامين کنند.
نوبت به سخنران‌ها مي‌رسد. بيشتر صحبت‌ها معطوف به تعريف «الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت» است. فرق پيشرفت با توسعه، لزوم استقلال فکري، استفاده از مباني الهي، محوريت عدالت، بهره‌گيري از اصول اسلامي، توجه به شرايط ايراني، تغيير ادبيات حاکم، همراه کردن افکار عمومي، ضرورت جايگزيني الفت در جامعه به‌جاي مدارج، توليد دانش براي تمدن‌سازي و ده‌ها نکته ديگر، محور صحبت هشت نفر از حاضرين است که مقالات‌شان براي ارائه انتخاب شده است.

37 نفر هم تقاضاي صحبت کرده‌اند که فقط به 6 نفر وقت مي‌رسد و از بقيه مي‌خواهند که نظرات‌شان را براي ثبت و ارائه به رهبر حکيم انقلاب، مکتوب کنند. تدوين شاخص‌هاي جديد پيشرفت، پرهيز از کميت‌گرايي، تشکيل سازمان ارزيابي پيشرفت کشور، خانواده‌محوري و... بخشي از پيشنهادهاي اين شش سخنران است.
بعضي نکات مطرح شده، بسيار جالب است. مثلا خانم دکتر علاسوند پيشنهاد مي‌دهد که پژوهشگران کشور در زمينه ايجاد اين الگو «استنطاق» شوند تا مقالات توليدي، فقط تکرار دانسته‌هاي آنان نباشد. يا پيشنهاد خانم دکتر نصراللهي که با ته‌لهجه يزدي خواهان تعريف جوايز نوبل اسلامي باعنوان جايزه «صدرا» با «رازي» مي‌شود. آيت‌الله آصفي هم که استاد حوزه قم و نجف است، نکته‌اي مي‌گويد که خيلي از بحث‌ها را زير سوال مي‌برد: «توسعه و پيشرفت، تکليف است يا نتيجه؟» و بعد با استناد به آيات قرآن نتيجه مي‌گيرد که پيشرفت، يک نتيجه است: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ يَکْسِبُونَ؛ و اگر مردمي که در شهرها و آباديها زندگي دارند ايمان بياورند و تقوي پيشه کنند برکات آسمان و زمين را بر آنها مي‌گشائيم ولي (آنها حقايق را) تکذيب کردند ما هم آنانرا به کيفر اعمالشان مجازات کرديم.»(1)

آيت‌الله حائري هم نکته کوتاهي مي‌گويد که ظاهرا ربطي به اين جلسه ندارد، اما باطنا چرا. او مي‌گويد بسياري از مشکلات کنوني جامعه، تقدير الهي و از باب «لَن يُصِيبَنَا إِلاَّ مَا کَتَبَ اللّهُ لَنَا؛ بگو هيچ حادثه‌اي براي ما رخ نمي‌دهد مگر آنچه خداوند براي ما نوشته است»(2) نيست. بلکه از کم‌کاري خود ما و از باب «وَ مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَيْدِيکُمْ وَيَعْفُو عَن کَثِيرٍ؛ هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است که انجام داده‌ايد، و بسياري را نيز عفو مي‌کند.»(3) است. دکتر پيغامي هم درخواست مي‌کند که اين جلسات، از حالت تعارفي خارج و به جلساتي براي جراحي موضوع توسعه تبديل شود. او مي‌گويد که 4000 سوال در تعريف اين الگو وجود دارد.
جلسه طولاني شده و خستگي را در خميازه‌هاي گاه و بي‌گاه بعضي ميهمانان مي‌توان ديد. آن‌قدر که دکتر رفيع‌پور مي‌گويد هميشه در اين ساعت خواب بوده و اصلا دلش نمي‌خواست جاي رهبر فرزانه انقلاب باشد. اما حضرت آيت الله العظمي خامنه اي با دقت به تمام حرف‌ها گوش مي‌دهد و نکته برمي‌دارد. اواسط جلسه است که مي‌فهميم تمام اين مقالات و ساير مقالات رسيده به دبيرخانه همايش را، رهبر فرزانه انقلاب قبلا مطالعه کرده.

پس از 200 دقيقه، بالاخره نوبت به رهبر حکيم انقلاب مي‌رسد. ناگهان همه همهمه‌ها مي‌خوابد. ديگر خبري از خميازه هم نيست. همه روي صندلي‌ها کمر راست مي‌کنند. «اين اولين نشست از نوع خود در جمهوري اسلامي است.» اين جمله را کسي مي‌گويد که از زمان تاسيس جمهوري اسلامي تا امروز، هميشه در بالاترين مناصب حکومت بوده است؛ عضو شوراي انقلاب، نماينده مجلس، امام‌جمعه تهران، رئيس جمهور و حالا هم رهبر.

بعد هم ضرورت تشکيل اين جلسات را مي‌گويد: «ورود انديشه‌ورزان کشور به مسائل کلان، ورود گفتمان در ميان نخبگان و بعد در آحاد جامعه، ريل‌گذاري و جاده‌سازي براي اداره کشور». در نهايت هم اين نکته را يادآور مي‌شودکه اين کار، زودبازده نيست و نبايد شتاب‌زده شويم. اما اين الگو انعطاف‌پذير است و پس از تعريف اهداف، راهبردها با توجه به شرايط زمان عوض خواهد شد.
رهبرفرزانه انقلاب، «الگوي اسلامي- ايراني پيشرفت» را اين‌‌طور تعريف مي‌کند: «الگو يعني نقشه جامع، تا حرکت‌ها حدس و خطايي نباشد. اسلامي بودن يعني مبناي اهداف، ارزش‌ها و راهبردها بايد الهي باشد. ايراني بودن يعني علاوه بر توجه به شرايط جغرافيايي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و... ايران، اين طرح را انديشه‌ورزان ايراني نوشته‌اند. پيشرفت هم يعني حرکت رو به تعالي؛ چيزي غير از توسعه، که داراي معني و ارزش‌هاي مشخص در جهان امروزي است.»

اميدوار مي‌شوم که با اين تعريف جامع، در جلسات بعدي از مباحث تعريف واژه‌ها عبور و به مسائل بعدي پرداخته شود. ياد داستاني مي‌افتم که وقتي سينما وارد ايران شد، عده‌اي براي منافع شخصي خود سراغ مرجع‌تقليد وقت رفتند تا حکمي در مورد سينما بگيرند. آن مرجع هم که مي‌خواست در اين دام گرفتار نشود، گفته بود اول بايد بررسي شود که «سينَما» درست است يا «سينِما» يا «سينُما» تا بعد بتوان درمورد آن حکم داد. و به اين ترتيب از جواب دادن طفره رفته بود.

رهبر حکيم انقلاب، اما چند نکته مهم ديگر هم مي‌گويد. اين که اگر 4000 سوال وجود دارد، خيلي هم خوب است و بايد جواب داده شود. اين که اين الگو، سند فرادستي همه اسناد، حتي سند چشم‌انداز 20ساله است. اين که توانايي تعريف اين الگو در کشور هست و بايد همه ظرفيت‌ها فعال شود.
رهبر فرزانه انقلاب ، عرصه‌هاي پيشرفت را به چهار بخش فکر، علم، زندگي و معنويت تقسيم مي‌کند و از انديشمندان مي‌خواهد که در تعريف اين الگو به نکاتي توجه کنند؛ از جمله تعريف دقيق مبدا و معاد، عدم تفکيک دنيا و آخرت، نگاه محوري به انسان در اسلام، تعريف حکومت، نگاه غيرمادي ولي ارزش‌مدار به اقتصاد و توليد ثروت، عدالت و ده‌ها موضوع ديگر.

حضرت آيت الله العظمي خامنه اي از حاضرين مي‌خواهد که کار را ادامه دهند و نشست‌ها، حلقه‌هاي فکري و مطالعات شخصي اساتيد را درگير موضوع کنند و حوزه و دانشگاه را وسط بکشند. او تاکيد مي‌کند که اين کار، کار دولت و مجلس نيست و بايد همه ظرفيت‌هاي علمي کشور به ميان بيايد و مرکزي هم به عنوان ستاد پيگيري اين فعاليت‌ها تشکيل شود و در نهايت، آب پاکي را روي دست همه انديشمندان کشور مي‌ريزد: «با جلسه امشب، کار ما با شما تمام نشده.» بعد هم از همه مي‌خواهد که نظرات‌شان را مکتوب کنند و به دبيرخانه بفرستند.
جلسه که تمام مي‌شود، همه‌چيز مي‌شود مثل جلسات معمولي. همه هجوم مي‌برند به سمت جلوي سالن و کنار رهبر. قبل از اين که من برسم، يکي از خانم‌ها چفيه رهبر فرزانه انقلاب را گرفته. يک عده هم نوشته‌هاي‌شان را به رهبر مي‌دهند. کاري که هنگام شام هم ادامه دارد و مرتب پوشه‌هاي مقالات را به رهبر حکيم انقلاب مي‌دهند.
شام که تمام مي‌شود، باز هم دور رهبري جمع مي‌شوند. يک نفر نظراتش را براي رهبر فرزانه انقلاب مي‌گويد. ايشان به دقت گوش مي‌دهد و در آخر مي‌گويد: «اين شفاهي گفتن فايده ندارد. نه من يادم مي‌ماند، نه تکليف شما رفع مي‌شود. بايد نظرات‌تان را بنويسيد و بفرستيد تا به دقت بررسي شود.»