ماجرا از این قرار بود که ابراهیم حاتمی کیا، قصد داشت آخرین ساعت های زندگی این شهید بزرگوار را با نگاه خاص خودش جلوی دوربین ببرد.
از اولین روزها حتی زمانی که تدارکات گروه سازنده در مرحله پیش تولید بود، اخبار این پروژه تمام و کمال در رسانه های گوناگون منعکس می شد. همه می دانستند که عوامل این پروژه چه کسانی هستند، چه زمانی کلید می خورد، داستان فیلم از چه قرار است، چه کسانی برای نقش ها تست داده اند، لوکیشن ها کجا خواهند بود و... کوچکترین اتفاقی تبدیل به خبری مهم شده و بر خروجی رسانه ها قرار می گرفت.
پروژه فاخر حاتمی کیا قدم به قدم پیش می رفت و اخبارش هم ثانیه به ثانیه مخابره می شد. تا این که یک تیتر جالب تعجب همه را بر انگیخت : " بازیگر نقش چمران، پروژه را نیمه کاره رها کرد!"
فریبرز عرب نیا بنا به دلایلی که دقیقا موضوع آن مشخص نیست، حاضر نشد در آخرین سکانس های فیلم حضور یابد و گروه را ترک کرد. این یعنی داغ ترین خبر برای تمام رسانه ها و شلوغ شدن بازار شایعه و به حاشیه کشیده شدن فیلم و عواملش! حاشیه ای که به اعتبار فیلم و کارگردانش هم لطمه زد.
در سال ده ها فیلم ساخته می شود، اما هیچ کدام اینقدر رسانه ای نشده و مورد توجه قرار نمی گیرند. اگر حتی بخواهیم از بعد معنوی به این موضوع نگاه کنیم، می توان از فیلم محمد(ص) نام برد که آن هم یک فیلم فاخر است و در بازه زمانی مشابه با چمران در حال تولید بود اما هرگز مثل چمران در کانون توجه قرار نگرفت.
سوال اینجاست که آیا واقعا لازم است مردم در جریان تمام کم و کیف یک فیلم قرار بگیرند؟ این که گریم فلان بازیگر به چه شکل است یا بهمان بازیگر چقدر دستمزد گرفته، یا هر چیز دیگری؟ آیا این اطلاعات دادن بدون حساب و کتاب به گیر افتادن در تور حواشی می ارزد؟
آنچه مسلم است، این فیلم اگر در سکوت خبری ساخته می شد، مشکلاتی که میان کارگردان و بازیگر اصلی پیش آمد، دردسر ساز نشده و ارزش و اعتبار فیلم خدشه دار نمی شد. نه پای "هفت" به میان می آمد، نه کسی مجبور بود افشاگری کند و نه شایعه ای در کار بود. همه چیز در سکوت روال خود را طی می کرد و شاید اصلا مشکل میان این دو رفع و رجوع می شد.