به گزارش مشرق، سردار احمدی مقدم، در گفتگویی با روزنامه کیهان، درباره موضوعات مختلفی حرف زده است.
گزیده ای از این گفتگوی فرمانده نیروی انتظامی را می خوانید؛
- امنیت نسبی است. اگر شما یک جایی بروید و ببینید فردی حجاب نامناسبی دارد طبیعی است که احساس بدی به شما دست خواهد داد و احساس ناامنی می کنید. درحالی که اگر یک شهروند اروپایی در این جمع باشد نه تنها احساس ناامنی نمی کند بلکه به پوشیدگی او نسبت به خودش احساس دیگری می کند که قطعا احساس ناامنی نیست. بنابراین این مساله بیشتر برمی گردد به معیارهای ارزشی هر خانواده.
- تهران را مقایسه کنیم با پایتخت یک کشور اروپایی. ساعت 7 بعداز ظهر ببینید چقدر جمعیت در خیابان های یک کشور اروپایی در حال قدم زدن هستند. خواهید دید که بسیار اندک هستند. اما در خیابان های ما اینطور نیست؛ تا نیمه شب هم انبوه جمهعیت در خیابان های تهران در حال امد و شد هستند. احساس ناامنی هم نمی کنند.
- متاسفانه رشد کمی رسانه ها متناسب با رشد کیفی آنها نیست و اخلاق رسانه ای ما رشد نکرده است. در هیچ جای دنیا رسانه ها آزادی عمل به انگونه که ما فکر کنیم که هر کاری دلشان می خواهد می توانند بکنند ندارند. موظف هستند در یک چارچوبی که ضامن منافع ملی و امنیت ملی باشد فعالیت کنند. یعنی هیج رسانه ای حق ندارد امنیت روانی و اخلاقی جامعه را به خطر اندازد. هیچ جای دنیا اجازه نمی دهند که رسانه ای اخبار حوادث را طوری به مخاطبین منتقل کند که انگار راه های سرقت را آموزش می دهد.
- آیا کار روزنامه ای که 8 صفحه خود را اختصاص به حوادث می دهد و نام آن را هم - «شوک!» می گذارد قابل تامل نیست؟! باید از این ها پرسید که اصلا شوک برای مردم چیز خوبی است؟! (ویژه نامه شوک مربوط به روزنامه ایران است)
- اگر ماجرای «گشت نسبت» یادتان باشد. یک عده ای با یک سری کارهای جعلی به نام نیروی انتظامی راه انداخته بودند و جلوی مردم را می گرفتند. آنها کارشان را بانیت خوانی پیش می بردند. حتی در وسط خیابان برگه جریمه صادر می کردند. مثلا برای ناخت و لاک ناخن حریمه 75 هزار تومانی صادر می کردند. اصلا چنین گشتی در نیروی انتظامی وجود خارجی نداشت. به طوری که با شکایت ما آن افراد دستگیر شدند. حتی مسوولان مجله ای که خودسرانه دست به این کار زده بودند عذرخواهی هم کردند.
- آقای رییس جمهور در همان شرایط فتنه 88 بعد از انتخابات رسما اعلام کردند که ما با شکل اجرا ی قانون عفاف و حجاب مخالفیم و اعالم کردند که نیروی انتظامی تحت امر ما نیست. البته نگفتند خودسر عمل میک نیم، لطف کردند گفتند نیروی انتظامی تحت امر ما نیست. خب معلوم است که ما خودسر نیستیم و سرخود هم عمل نمیکنیم. قانونی است که باید اجرا شود و نیرویانتظامی مسٔیول اجرای آن است. همان موقع ایشان با بنده صحبت کردند و پیشنهادشان این بود که می گفتند؛ متخلفین از عفاف و حجاب، همین تیپ های مانکنی پراکنده در خیابانها را چهار گروه کنیم و برخورد با آنها نیز متناسب با گروهی باشد که درٓان قرار دارند. گروه اول کسانی که نیات سیاسی دارند و برای دهن کجی به نظام دست به این کارها میزنند، گروه دوم زنان بدکاره خیابانی، گروه سوم مانکن ها، کسانی که نیروهای استخدام شده تولیدکننده های لباسهای مبتذل غربی به حساب می آیند که در قبال دریافت مبلغی پول این لباسها را می پوشند و در خیابان ها می گردند تا برای تولید کننده مشتری پیدا کنند. گروه چهارم هم غافلین هستند که معموال بیشترین افراد را در خود جای می دهند. پیشنهاد این بود که با سه گروه اول برخورد شود و گروه چهارم یعنی غافلین را با ارشاد و نصیحت به خانه هایشان راهی کنیم. پیشنهاد و طرح خوبی بود اما سوال ما این بود که با چه مکانیزمی نیت اینها را بفهمیم و چه جوری در این گروه ها قرارشان دهیم. بنده همان جا به آقای احمدی نژاد با توجه دادن به آن سابقه عرض کردم که "گشت نسبت" برای ما درست کردند با این پیشنهاد شما فردا "گشت نیت" را هم به ما می بندند. در این طرح اولین سوالی که خواهند پرسید این است که شما نیت ما را از کجا متوجه شدید، یا از کجا متوجه شدید که ما داریم دهن کجی سیاسی میکنیم، از کجا می دانید که ما ضد انقلاب یا بدکاره ایم. مگر بدکارگی به این راحتی ها قابل اثبات است؟!. لذا وقتی اجرای این پیشنهاد میسر نشد، گفتند؛ پس فتیله رسانه ای آن را پایین بکشید ما هم گفتیم حاال که احساس می کنید برای مردم مشکل درست می کنیم کارهایمان را کمتر رسانه ای می کنیم!
- یواشکی که نمی شود فساد را از کشور پاک کرد. مگر این بدحجاب ها یواشکی آمده اند در خیابان خودنمایی می کنند و به فساد و انحراف این جامعه مشغول هستند که ما یواشکی کار خودمان را بکنیم؟! کار فرهنگی و نصیحت و ارشاد هم جای خود را دارد. ما که ان را تعطیل نکرده ایم.
- 95 درصد کسانی که توسط این گشت ها (گشت ارشاد) احضار می شوند و سپس آزاد می شوند تکراری نیستند. یعنی اولین بار است که مرتکب چنین خطایی می شوند. خب اینها با رفتار درست و به روش های صحیح با حضور پدر و مادرشان مشاوره و نصیحت می شوند. تعهد می دهند و سپس آزاد می شوند. شاید برای بار دوم نیز دچار خطاهای مشابه شوند. ولی برای بار سوم بسیار نادر است. این نشان می دهد این روش بسیار تاثیرگذار است. اگر نام این کار فرهنگی نیست پس چیست؟ اگر می خواستیم با متر قانون حرکت کنیم به خاطر اینکه جرم صورت گرفته باید پرونده تشکیل می شد و به دادسرا می رفت و حکم صادر می شد. اما با توافقی که با دستگاه قضایی داریم سعی کرده ایم با این روش از این روند جلوگیری کنیم.
- در پاسخ به این اظهار نظر (شما به جای بستن رستوران ها و کافی شاپ ها بروید کار فرهنگی بکنید و بگذارید مردم خودشان راه خودشان را انتخاب کنند) این یک تفکر و نگاه لیبرالی از جنس فرهنگی است. این ها به اشتباه فکر می کنند غربی ها با این همه رسانه هایی که در اختیار دارند می گذارند که ملت ها خودشان راه شان را انتخاب کنند. مثلا خیال می کنند که هالیوود بیکار می نشیند تا مردم راه خودشان را پیدا بکنند. ما فکر می کنیم کشور ما نیز به عنوان یک نظام اسلامی به جای تسلیم شدن در برابر این گونه تفکرات باید ادعای فرهنگ سازی دابشته باشیم و از ارزش هایمان دفاع کنیم. به نظر صاحبان این تفکر این همه انبیا و اولیا و ائمه برای چه امدند و چرا در حدود اسلامی این همه حد و تعزیرات برای شراب و قمار و سرقت دیده شده است؟ به نظر بنده این تفکر هیچ وجاهت شرعی و قانونی ندارد.
- (در پاسخ به تعداد بازداشتگاه های رسمی نیروی انتظامی) آمار دقیق ندارم. ولی بازداشتگاه هایی که رسمی هستند عمدتا تحت نظارت اداره آگاهی پلیس مواد خدر و سپس پلیس امنیت قرار دارد و تعداد کمی هم در مراکز استان ها و برخی شهرهای بزرگ و کوجک قرار دارد. بازداشتگاه ها از سازمان زندان ها ابلاغ رسمی دارند.
- (درباره شکنجه متهمان) طبیعتا اگر چیزی تحت این عنوان صورت بگیرد در این مقطع (بازجویی) رخ می دهد. در مرحله دستگیری هم ممکن است یکی را دستگیر بکنند. اگر مقاومت کرد مامور امکان دارد او را به شدت کتک بزند. اگر متهم موقع دستگیری مقاومت نکند کتک زدنش ممنوع است. کتک زدن برای شکستن مقاومت متهم در برابر قانون است. اما به محض دستگیری و زدن دستبند به دست ها هیچ ماموری حق کتک زدن ندارد.
- (درمورد پرونده ستار بهشتی) دادستان فعلا اعلام نظر کرده که در این رابطه قتلی صورت نگرفته ولی قصور چرا. از نظر دادستان ماموران می توانسنند رفتارهایی داشته باشند که از مرگ وی پیشگیری کند. مثلا هیچ نیازی و ضرورتی به تحویل متهم برای بازجویی در روزهای تعطیل که معمولا بازجویی هم تعطیل استُنبود و می توانستیم این کار را روز یکشنبه و دشنبه بعد از پایان تعطیلات انجام دهیم. دومین قصوری که صورت گرفته نگهداری از این متهم پس از تحویل گرفتن از زندان در بازداشتگاهی است که صرفا یک محل اداری است و مجهز به دوربین نیست تا بتوان وضعیت جسمانی و روحی متهم را لحظه به لحظه چک کرد. سومین قصور هم ندادن داروی آرامبخش به متهم بوده که البته نسخه ای هم همراه نداشته است.
- این طور نبود که فاحشه ها قبل ازانقلاب در یک جا جمع بودند بلکه به رغم وجود آن مکان، درکل تهران پراکنده بودند. حتی در مسیر مدرس های که در خیابان دماوند میرفتم از این زنها بودند با ظواهری کاملا زننده و محرک و حتی خطرناکتر از الان. خیلی آشکارا همه جای تهران بودند و این طور نبوده که همه جا جلویشان را می گرفتند. حالا شاید یک پاسبانی هم می آمد یکی را دستگیر می کرد و می برد، اما فردا باز همانها سرجایشان بودند. این که می گویید تعدادشان زیاد شده است اتفاقا این طور نیست و آمارها نشان می دهد که تعدادشان خیلی پایین هم آمده است.
- بنده 7 سال است که پیشنهاد راهاندازی پلیس اقتصادی را به دستگاه اقتصادی داده ام و ٓان را مطالبه کرده ام. ولی اصوال دستگاه اقتصادی نظارت گریز است نه نظارت پذیر درحالی که وجود پلیس اقتصادی یک ضرورت است. بنده معتقدم مراقبت از یک سد تا آبش سرریز نشود یا شکسته نشود. آسان تر است از ترمیم ده ها هزار خانه که تخریب می شود، بنابراین ما اگر پلیس اقتصادی راه بیندازیم و از جرایم در این عرصه پیشگیری کنیم بهتر است یا هزاران کلاهبردار و سکه فروش و ارز فروش و از این قبیل افراد را دستگیر کنیم؟ معلوم است که فساد را از سرچشمه مهار کنیم کم هزینه تر خواهد بود.
- هرکس ادعا کند که می تواند یک شبه همه کارها را درست کند مطمٔین باشید که یک جای کارش میلنگد. پلیس که هر روز برای گشت بیرون میرود هیچ آمادگی قبلی برای برخورد با کسی را ندارد اما سارقین وقتی برای شکار از آشیانه خود خارج می شوند می دانند برای چه بیرون آمده اند، طرح دارند، نقشه دارند در ضمن کارشان هم مشابه هم نیست تا پلیس در این طور مواقع قدرت تصمیم گیری به هنگامی داشته باشد و از قبل نیز نمی توان به وی دیکته کرد لذا اینجاست که ما باید عنصر هوشمندی در افراد و تواناییها را طوری ارتقا دهیم که در مواجهه با صحنههای مختلف بتوانند بهترین تصمیم را بگیرند و بهترین اقدام را بکنند ولی در هر صورت احتمال خطا وجود دارد. وقتی پلیس 110 راهاندازی شد در ابتدای کار میانگین سرعت حضور در محل حادثه 20 دقیقه بود، الان به 7 دقیقه رسیده است. پلیس روزانه در کل کشور 2000 عملیات ضد سرقت انجام می دهد. از این تعداد 10 فقره الی 20 فقره اش ضعیف از آب در میٓاید پس بقیه عملیات ها که خیلی از انها را نمی توان گفت چه می شود؟. لذا طبیعی است که در بعضی از موارد این اتفاقات بیفتد، ولی ما این ها را هم کنترل می کنیم و آسیب شناسی می کنیم. در حال حاضر براساس براورد به عمل آمده میزان نارضایتی مردم از پلیس 110 در ابتدای کار 25 درصد بود ولی االن این نارضایتی به 12 الی 13 درصد رسیده است. به نظرمن 85 درصد هم نمره خوبی است.
- فکر می کنید برای افرادی که چنین فتنه ای (فتنه 88) را به پا کردند و کارهایی که کردند حصر خانگی کافی بود؟!. قطعا در هر جای دنیا چنین اتفاقی می افتاد با عوامل آن برخورد خیلی شدیدتری می کردند. اما چرا نشد؟ طبیعی است، زیرا که ما داریم در یک نظام متصف به والیت فقیه و در یک حکومتاسالمی که الگویش را امیرالمٔومنین قرار داده است زندگی می کنیم. حضرت امیر برخوردش با طلحه و زبیر ناکث و پیمان شکن در جنگ جمل چگونه بود؟ حضرت امیر دستور دادند با زبیر کاری نداشته باشید بگذارید برود با اینکه از سران فتنه بود و مستوجب مرگ و وقتی خبر آوردند که عده ای زبیر را کشته اند حضرت ناراحت شدند و حتی گریه کردند. مصداق امروز این افراد پیمان شکن آقایان موسوی و کروبی و تعدادی دیگر هستند. میخواهم بگویم ما در چنین نظامی هستیم. و شما هم احتمال دهید که از این مالحظات نیز در کار بوده است یعنی دستگاههای ا نتظامی و امنیتی و قضایی به وظیفه خودشان عمل کردهاند و تشکیل پرونده دادهاند ولی در یک مصلحت باالتری معامله طلحه و زبیر با اینها شده است. به نظر من این هم جای تٔامل دارد یعنی ما نباید در این طور مواقع به افراط عمل کنیم و مصلحت جامعه اسالمی را نادیده بگیریم شاید یک وقتی ایجاب کند "زبیری" را که در جنگ جمل شمشیر روی امیرالمٔومنین کشیده است ٓازاد بگذارند. قرار بود واقعا با اینها برخوردهای جدی کنیم ولی آقا اجازه ندادند. در یک جلسهای بعدازفتنه روز عاشورا ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید بعد بیاورید پیش من از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست 40 نفره بردیم فرمودند؛ این چند نفر بامن، یعنی ایشان همان الگوی امیرالمومنین را در مورد این چند نفر در نظر گرفتند که البته امیدواریم قدر این عطوفت را بدانند و این فتنه را تبدیل به نهروان نکنند.
- در پاسخ به این سوال (در قضیه بازگرداندن آقای خاوری انتظار این بودکه نیروی انتظامی از طریق اینترپل بتواند کاری انجام دهد؟) اینترپل نه دادگاه دارد نه دستگاه قضایی . هر کشوری که احکام قضایی فردی را صادر می کند به اینترپل اطالع می دهد، آنها هم تحت پیگرد قرار می دهند. منتها کشورها خودشان را ملزم نمی بینند که با پروتکل های پلیس بین الملل همراه باشند یا ملزم باشند که با آنها همکاری کنند، در واقع گزینشی عمل می کنند و هیچ دستگاهی هم نیست که بتواند به آنها الزام کند.