به گزارش مشرق، حجتالاسلام حمید رسایی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس اظهار داشت: مردم از گرانی رنج میبرند اما بیش از آن از تبعیض بین یک خانواده به دیگران رنج میبرند.
وی با انتقاد از عدم توزیع و تکثیر جوابیهاش به دادستانی از سوی هیئت رئیسه انتقاد کرد و گفت: شک ندارم اگر جوابیه من فحشنامه علیه یک قوه دیگر بود هیئت رئیسه آن را سریعا توزیع میکرد.
وی همچنین درباره جوابیه دفتر هاشمی به نطق هقته گذشته خود، ادامه داد: بیش از 40 روز است که نماینده دولت جوابیهای در خصوص نطق یک نماینده آماده کرده اما هیئت رئیسه کاری نمیکند ولی برای گرفتن جوابیه هاشمی، هیئت رئیسه دائما جوسازی و مصاحبه میکند.
متن کامل این نطق به شرح زیر است؛
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ! در آستانه یوم الله 9 دی قرار داریم. روزی که مردم انقلابی با حضور چند ده میلیونی خود در خیابان ها به تجدید بیعت با امام خامنه ای پرداختند و با بصیرت عاشورایی خود میز محاکمه رأس فتنه و عناصر کوچک تحت لوای او را در خیابان های ایران اسلامی بپا کردند و حکم به اخراج آنها از دایره یاران انقلاب دادند.
9دی هشداری جدی به خواص بی بصیرتی بود که امام خود را تنها گذاشتند اما مردم به این بی بصیرتان کاسب، فهماندند که به هنگامه فتنه ها جای کاسبی نیست بلکه در فتنه باید شفاف بود والا تا سال ها باید پاسخگوی این سئوال مردم باشید که چرا با سکوتتان فتنه گران را یاری کردید.
9دی حتی روز اتمام حجت با خواص مقبول و عمارهای روشنگر در فتنه 88 هم بود که ای کسانی که خود را عمار می دانید، مغرور نشوید، چون با سیدعلی بودید، پیش ما مردم قیمت دارید.
9دی روز محاکمه امثال خاتمی، کروبی، موسوی و بزرگترشان بود و عجبا که هنوز چند سال از روزهای خیانت غفلت و ریاست طلبی و همسویی این جماعت با دشمنان دیرینه مردم ایران اسلامی نگذشته که برخی به دنبال تغییر جای مدعی و متهم هستند و آقایان برای شرکت در انتخابات شرط می گذارند!
بروید خدا را شکر کنید که نظام اسلامی به محاکمه خیابانی تان توسط مردم در یوم الله 9دی 88 اکتفا کرده والا باید از لباس مقدس روحانیت خلع می شدید و اگر حکم فتنه گری تان اعدام نبود، از کشور اخراجتان می کردند.
برخی در این چند سال تلاش کرده اند تا 9دی فراموش شود، چرا ؟ برای این که یوم الله 9دی در حقیقت یادآور همراهی و همسویی این عناصر قدرت طلب و رانده شده به دست ملت، با سردمدارن کفر، سلطنت طلب ها و سرویس های جاسوسی، منافقین، رسانه های بیگانه و رقاصه های دوره طاغوت است. چون 9دی یادآور نه بزرگ مردم به این جریان اختاپوسی است.
برخی دیگر از یادآوری 9دی در عذابند چون این روز، یادآور اشتباه تاریخی شان در برخورد با کودتای 88 است که آن را کدورت یا دعوای بین دو کاندیدا می دیدند نه شمشیرهای بیرون از غلاف برای به مقتل بردن ولایت فقیه.
بگذریم که این جماعت متنبه نشده اند و هر چند در ایام فتنه با سکوتشان به دنبال کاسبی بودند، هنوز هم یکی به نعل می زنند و یکی به میخ و در خدمت رأس فتنه اند.
اما باید 9 دی را پاس داشت چرا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، پس از تشییع پیکر روح خدا خمینی کبیر، 9دی عظیم ترین اجتماع مردمی در پایداری و ایستادگی بر اصول و آرمان های انقلاب اسلامی است.
9 دی را باید پاس داشت به خاطر شهدای جوان و مخلصی که در هشت ماه دفاع مقدس جنگ نرم برای مقابله با کودتای 88 به شهادت رسیدند. همچون مادر و دختر شهیدی به نام سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب پور چوکامی که در کنار حوزه 107 نینوا چادر از سرشان کشیدند و در روز 25 خرداد به دست فتنه گران به شهادت رسیدند. شهدایی همچون حسین غلام کبیری، بهمن جنابی، محمدحسین فیض، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلیپور، سجاد قائد رحمتی، یعقوب بّروایه، علی فتح علیان، رامین رمضانی، حسین طوفان پور، حسام حنیفه، سعید عباسی، محرم چگینی قشلاقی، فاطمه سمسارپور، علیرضا افتخاری خاتونی، حمید حسین بیگ عراقی، عباس دیسناد، داود سبزی که اکثریت قریب به اتفاق شان بسیجی بوده و با اسلحه ای که کالیبر آن متعلق به سلاح های رسمی کشور نیست به شهادت رسیدند و خون این شهدا به گردن رؤس فتنه است.
سالروز 9 دی فرا رسیده و در حالی که فتنه گران مدعی شده اند، سوگمندانه هیچ کس از شهدای فتنه یاد نمی کند؟ شهدایی که اکثر قریب به اتفاقشان بسیجی بوده و همگی آنها با اسلحه ای که کالیبر آن از سلاح های رسمی کشور نیست، به شهادت رسیده اند.
کاش برخی از خواص به جای این که دنبال این باشند که تئوری ساکتین فتنه از کدام کره نازل شده، به دنبال آدرس منزل این شهدا می گشتند و از خانواده این شهدا دعوت می کردند تا در این ایام به مجلس بیایند و بوسه بر دستشان بزنیم.
با این همه باید پرسید آیا آنهایی که با حمایت ها ، طراحی ها، خطبه های دشمن پسند و نامه های بدون سلام و السلام در آتش فتنه دمیدند، توان پاسخگویی به خون این شهدا را دارند؟ آیا آنهایی که در مواضع امروزشان ادعا می کنند درکشور تعادل نیست و برای بازگشت تعادل به کشور باید انتخاباتی آزاد، شفاف و قانونی برگزار کنیم و فقط در این صورت است که همه به نتیجه انتخابات سال 92 تمکین می کنند، به دنبال ارسال نامه بدون سلام والسلام دیگری به رهبری هستند!
اگر چنین است، بدانند که این بار هم بسیجیان خمینی همچون کودتای سال 88 آماده شهادتند و هرگز ولی و علی خود را تنها نخواهند گذاشت که دوره خوراندن جام زهر گذشته.
لازم است از صدا و سیما، نشریات و سایت های انقلابی، سخنرانان و صاحبان تریبون و قلم، خواص متعهد، نمایندگان بابصیرت و بویژه همکارن جوانی که دو سال است هفته نامه 9 دی را بر اساس آرمان های یوم الله 9 دی منتشر می کنند، تشکر کنم که بزرگداشت خط یوم الله 9 دی در طول سال یعنی بیمه نامه ای در برابر فتنه های احتمالی کودتاگران داخلی در لباس خودی.
همکاران محترم و ملت عزیز ایران ! هفته گذشته بر اساس وظیفه نمایندگی ام نطقی ارائه کردم که بیان آن چون عقده ای در دل بسیاری از هموطنان مانده بود. مردم ما از گرانی رنج می برند اما بیش از گرانی، تبعیض و احساس تبعیض و برتری دادن یک خانواده بر دیگران، آنها را آزرده می کند.
بعد از این نطق مستدل و البته صریح، رسانه های وابسته چنان فضایی ساختند تا کسی از این پس جرأت نکند در باره خانواده اصحاب فتنه سخن بگوید. شک نکنید با مرور مواضع چند ماه و چند روز اخیر، آقایان برای فتنه ای دیگر شال و کلاه کرده اند و باید منتظر امتحان دیگری برای خواص باشیم، البته این بار شاید خواص مردود جبران مافات کنند و خواص مقبول درجا بزنند.
مانند زهیر که در صفین علی را تنها گذاشت اما از شهدای کربلا شد و مانند شمر که از جانبازان صفین بود اما در کربلا قاتل حسین بن علی شد. اما زهی خیال باطل که اگر ما خواص هم در فتنه بعد درجا بزنیم، مردم در صحنه دفاع از نظام و رهبری، جا خالی نمی دهند.
آنچه در نطق هفته قبل گفتم بر اساس اسناد مکشوف بود و اساسا برای نشان دادن خط تحرکات رأس فتنه و کودتای 88 ، نیازی به اخبار محرمانه نیست. اگر نقد صریحی کردم هم برای این است که نمی توانم در برابر شهدا بویژه شهدای 9 دی توجیهی نسبت به عافیت طلبی بیاورم.
مستندات نطقم را دو برگه که جوابیه به دادستان محترم بود را جهت تکثیر و توزیع در اختیار هیأت رییسه قرار دادم اما از توزیع آن جلوگیری کردند. از رسانه ها می خواهم آن را از سایت شخصی ام این نطق را بردارند و به اطلاع عموم برسانند. شک ندارم اگر این برگه فحش نامه ای علیه یک قوه دیگر بود بلادرنگ تکثیر و توزیع می شد.
فقط به یک نکته اشاره می کنم که در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارتم توسط دادستان محترم و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای ایشان را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم چرا که بر اساس اصول مصرّح قانون اساسی از جمله اصل 84 و 86 نمایندگان حق دارند در خصوص تمام مسائل کشور (داخلی و خارجی) اظهار نظر کنند و کسی نمی تواند آنها را به سبب نظراتی که در مجلس ابراز می کنند، تحت تعقیب قرار دهد.
نمایندگان محترم! مردم از برخی چهره های صاحب نام توقع دارند. می پرسند، چرا برخی محاکمه فرزندان متخلف خود را محاکمه خود می دانند، مگر محاکمه فرزند نوح (ع) در قرآن، محاکمه نوح است؟ چرا برخی همواره وقتی در دو راهی حمایت از خانواده متخلف خود یا آرمان های عدالت طلبانه انقلاب اسلامی قرار می گیرند، نمی توانند از خانواده متخلفشان بگذرند؟
این سئوالات در اذهان باقی است اما مردم ایران اسلامی! با دیدن این چهره های مشهور و البته مردود، نسبت به انقلاب و ارزش های بلند آن ناامید نشوید که خداوند برای اتمام حجت در کنار چنین افرادی، چهره های مقبول دیگری مانند آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی، آیت الله محمدی گیلانی و برخی از چهره های دیگر را قرار داده که هرگز فرزندان متخلف خود را بر انقلاب و عهدشان با شهدا ترجیح ندادند.
در رأس همه آنها خمینی کبیر است که در عهد با مردم ایران اسلامی و بسیجیان این پابرهنگان مغضوب ستمکاران عالم با هیچ کس عقد اخوت نبست حتی با خانواده ای که نام خمینی بر آن بود.
راستی می دانید چرا با گذشت سی و چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی در سایه خیانت برخی از عناصر داخلی، کودتایی به گستردگی فتنه 88 رقم می خورد، مردم برای دفاع از انقلاب خمینی و پیمان با امام خامنه ای، حضوری چند میلیونی در 9 دی 88 را رقم می زنند؟ چون خمینی هرگز بین انقلاب و فرزندش، دفاع از فرزند متخلف را برنگزید.
به این خاطره آقای سید حمید روحانی توجه کنید:
در سال 59 وقتی بنی صدر کودتای خزنده ای علیه نظام اسلامی دنبال می کرد، نوه امام و فرزند مرحوم شهید مصطفی خمینی - اعلی الله مقامه – در مشهد در پشتیبانی از بنی صدر سخن گفت. مردم که به اعتبار نام خمینی پای منبر وی جمع شده بودند، برآشفته شدند و کار به تشنج کشید. سید حسین خمینی دست به داخل عبا برد تا اسلحه کمری اش را بیرون بیاورد! بچه های کمیته آن روز وی را از میان مردم خشمگین به اتاقی بردند و طی تماس با دفتر امام موضوع را اعلام کردند. خبر به امام (ره) رسید. امام از آیت الله اشراقی (ره) که خبر را آورده بود، خواستند تا بی درنگ با مشهد تماس بگیرند و پیام امام را اینگونه ابلاغ کنند:
نامبرده تحت الحفظ به تهران اعزام شود و مراقب باشند اگر خواست به کسی تیراندازی کند، به او مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیک کنند!
آقای اشراقی به دفتر امام آمدند و به کسی که در آن ساعت شیفت کاریشان بود، پیام امام را برای ابلاغ به کمیته مشهد ابلاغ کردند و نزد امام بازگشتند. امام پرسیدند: فلانی پیام را رساندید. آیت الله اشراقی گفتند: بله . امام پرسیدند: آیا گفتید که اگر قصد تیر اندازی به کسی داشت به او مهلت ندهند؟ آقای اشراقی نتوانست دروغ بگوید، ناگزیر گفت : نه. امام به ایشان دستور داد برگردد و عین پیام را به کمیته مشهد ابلاغ کند.
این خاطره در روزنامه جمهوری اسلامی 10 شهریور 78 یعنی بعد از فتنه 18 تیر به چاپ رسیده .
حال می فهمیم که چرا پس از سی و چهار سال تحریم و تهدید وبی عرضگی و خیانت برخی از ما مسئولین، مردم هنوز به انقلاب خمینی عشق می ورزند ، چرا هنوز وقتی رهبری انقلاب به استانی سفر می کنند، ماشین ایشان را روی دست خود بلند می کنند و در عین حال برخی از چهره ها وقتی پس از سی و چند سال خدمت پس از انقلاب، وقتی در راهپیمایی 22 بهمن به میان مردم می آیند، چند حلقه حفاظتی را دور خود دارند.
پاسخ روشن است چون قدرت طلبند و فتنه مقام کورشان کرده و از فرزندان فتنه گرشان حمایت می کنند نه از انقلاب و خط شهدا ، چون فرزندان فتنه گرشان در حال ساندویچ خوردن، سردسته شعار دهندگان مرگ بر اصل 110 قانون اساسی می شود و او باز حمایت می کند!
مردم احمدی نژاد و هاشمی و نماینده ای کوچکی مثل من یا بالا و پایین تر از ما را نمی شناسند. برای خالق کنندگان یوم الله 9 دی، حرکت در مسیر ولایت یک شاخص است و الا سردار سازندگی باشی یا سمبل دولت رجایی، وقتی احساس کنند به جای بوی دفاع از آرمان های شهدا که همان خط ولایت فقیه است، بوی منیّت و خودیّت به مشامشان می رسد، با کسی تعارف ندارند، دست رد به سینه اش می زنند، پس باید مراقب بود.
و اما در خصوص قرائت جوابیه دفتر آقای هاشمی چند نکته گفتنی هست: اولا بنده اهانتی به کسی نکرده ام و هیآت رییسه باید دقیقا مشخص کند که کجای نطق بنده اهانت آمیز یا نسبت ناروا بوده.
دوما باید گفت که تعریف حضرت امام (ره) یا جملات مقام معظم رهبری درباره کسی وقتی به اصالت آن شخص باقی می ماند که آن شخص به آن ویژگی ها باقی باشد و الا امام خمینی (ره) در پایان وصیت نامه خود فرمودند: من از برخی تعریف و تمجید کردم ولی میزان حال فعلی هر کس است. شیطان شش هزار سال عبادت کرد ولی عاقبت موجودی رجیم و رانده شده باقی ماند، آیا معیار حال فعلی نیست؟
سوما باید از هیأت رییسه محترم پرسید که چرا بعد از نطق یک نماینده تا این اندازه فضا سازی و مصاحبه های مختلف و عرض ارادت از سوی این و آن برای قرائت جوابیه می شود، آیا هیأت رییسه محترم با همه اینگونه برخورد می کند یا اینجا هم برخلاف اصل 19 قانون اساسی یک نژاد بر نژاد دیگر برتری دارد؟
در مجلس هشتم نماینده ای که الان دست به سینه مجمع تشخیص است، به صراحت نطق توهین آمیزی علیه خانم رجبی کرد. جوابیه این خانم به دست خودم تحویل هیأت رییسه وقت شد و قرائت نشد تا این که پس از پیگیری بسیار، بعد از چند هفته به آن اشاره ای شد!
در این روزها اطلاع پیدا کردم با استناد به ماده 78 آیین نامه بیش از چهل روز است که معاون پارلمانی دولت جوابیه ای درباره نطق نماینده ای ارسال کرده، اما کسی برایش سینه نمی زند! آیا این تفاوت برخوردها که بر خلاف اصول 19 و 20 قانون اساسی است، حکایت از وجود امتیاز و برتری یک نژاد و خانواده بر دیگران نمی کند.
و اما سخن پایانی ام ! سازمان محترم بازرسی در ماه های اخیر با استقرار کارشناس خود در متروی تهران، برحسب وظیفه ذاتی اش به دنبال اعمال بازرسی در این بنگاه بزرگ مالی است اما ظاهرا در تاریخ حکمی که برای این مأموریت صادر شده، اشتباهی رخ داده.
این سازمان که برای اولین بار به پرونده مالی مترو رسیدگی می کند، تاریخ انجام بازرسی را فقط به سال های 89 تا 91 اختصاص داده در حالی که مدیریت متروی تهران از سال 74 تا 89 با جناب آقای محسن هاشمی بوده و از سال 89 تا امروز برادر دیگری سکان را به دست دارد. سئوال این است که چرا اسناد مالی و قراردادهای 15 ساله مدیریت قبلی رها شده در حالی که فقط در یک قرارداد در سال 88 (اوج فتنه) قرار دادی به مبلغ 000/000/000/230/ 4 ریال (چهار هزار و دویست و سی میلیارد تومان) بدون رعایت هیچ یک از قوانین جاری کشور، با شرکت پیمانکاری خاصی بسته می شود (50 درصد گرانتر از قیمت روز) که از همان ابتدا در قرارداد، 42 درصد بالاسری و حدود 40 درصد تعدیل در نظر گرفته می شود (یعنی اضافه شدن حدود 80 درصد به مبلغ پایه).
و این یعنی عقد قراردادی بدون ضابطه با پیمانکاری خاص، به ارزش حدود نهصد میلیارد تومان که چنانچه بر اساس قیمت های شهریور امسال آن را محاسبه کنیم، این قرارداد هنوز 20 درصد بیش از قیمت روز است!
آقای پور محمدی چرا حکم بازرسی را از سال 89 به بعد قرار داده اید که یک سال مربوط به مدیریت قبلی و دو سال آن مربوط به مدیریت فعلی است. آیا اگر بعد از مدتی ادعا شود که از متروی تهران بازرسی شد و مشکل خاصی نبود، مردم می پذیرند و احساس نمی کنند که این بازرس پوششی برای تبرئه برخی متخلفان در افکار عمومی بوده؟ بنابر این لطفا در تاریخ اختصاص یافته به بازرسی تجدید نظر فرمایید.
نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت در جلسه علنی امروز قرائت شد.
متن کامل این نامه که از سوی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در اختیار خبرآنلاین قرار گرفت، به شرح زیر است:
اگرچه توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام(ره) که از شروع مبارزات مردم ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنان بر اندیشههای استعماری، استبدادی، سلطنتطلبها، تودهایها و منافقین خلق سابقهای 50 ساله دارد، اما آنچه که روز سهشنبه 28 آذر 1391 در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آن هم در تریبونی باز که حداقل 70 میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی، امکان استماع آن را داشتند، اتفاق افتاد، از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت، خانواده آیتالله هاشمی را بر آن داشت تا علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کردهاند و افرادی فریبخورده و یا نادان، دانسته یا ندانسته به آن دامن میزنند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا شخص، بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) بیان دارد که سال هاست مظلومانه در رسانهها و محافل مختلف حقیقی و مجازی ، مورد هجمه قرار میگیرند و مانند نطق اخیر در تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی، با واژگانی غیراخلاقی لگدکوب میشوند.
همگان در این سال ها به خوبی میدانند رویه و منش آیتالله هاشمی رفسنجانی در برخورد با اینگونه تخریب شخصیتها کریمانه بوده و آنچه برای ایشان مهم است، فقط وحدت و تقویت وفاق ملی و بازگشت به رویه اعتدال و سرسپردگی به قانون است.
البته مطابق همین قانون اساسی که خود ناطق نیز به بعضی از اصول آن در این نطق استناد کرده است، در فصل یازدهم و به ویژه اصل 156 آن به صراحت قید شده است: «رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات و حل وفصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت را هم (که از امور حسبه است) قانون معین میکند و از وظایف قوه قضائیه است».
انتظار میرود دادگاه محترم ویژه روحانیت چنانچه این اظهارات را نوعی تعدّی به حریم و منزلت دیگران میداند، به صورت قانونی همانند مواردی که از قبل به آنها عمل کرده است، اقدام نماید. چون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاههای صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود، جرایمی را به وی منتسب کند. مضافاً اینکه فرد موردنظر، هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضاً در دادگاه بدوی هم محکوم شود، کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا با این عنوان از وی نام ببرد. حال آنکه در این نطق، علاوه بر اینکه نام متهم اصلی آورده و از اوصاف امالفساد، غول مفسد و... استفاده شده است، از کلمات و عباراتی چون «مشاور اصلی» نیز استفاده شده که متعرّض افراد دیگر است که ارتباطی با پرونده اتهامی ندارند و طرح آن در نطق علنی مشمول اصل 86 قانون اساسی نیست.
البته دادستانی تهران طی بیانیهای در یازده بند و مستند به دلایل حقوقی گفت که ناطق روز سهشنبه مجرم و دروغگوست و انشاءالله مردم ایران مطلع خواهند شد که سرنوشت این اعلام جرم به کجا میرسد.
السابقون و دلسوختگان انقلاب و مردم عزیز ایران به خوبی به یاد دارند که چگونه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، طیف وسیعی از سلطنتطلبها، منافقین، چریکهای فدایی خلق و... انواع و اقسام توهینها، تهمتها و توطئهها را علیه همه مردان راستین انقلاب بهویژه «سه یاور خمینی» به راه انداختند.
حتی واژگانی چون «شاه کلید» هم برای توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تازگی ندارد و مردم خوب به یاد دارند که افراطیون دیگری نیز که دین را افیون ملتها میدانستند، برای ضربه زدن به نظام، با همین ادبیات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میتاختند که امام راحل پس از ترور آیتالله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان هشت سال دوره ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رأی با صراحت هر چه تمامتر فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود».
برای شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی، ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نمایند، تا چه رسد در پاسخ به ناسزاگوییها. اما این چه ولایتپذیری و ادعای ولایتمداری از سوی یک نماینده مجلس است که در ناسزاگویی به آن استناد میکند و در تأکید بر نطق خویش، میگوید: «من به وظیفهام عمل کردهام»!
در همین زمینه به خطبههای جمعه ولیامر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده میشود، درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید: آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال 1336 یعنی 52 سال قبل ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب میکرد، به مبارزین میداد. اینها را خوبست که جوانان بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت. هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیتهای دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوختهای از این انقلاب درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست.
متأسفانه باید گفت از شبی که توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگسازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی بهبه و چهچه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد و بعدها که به بهانه برخورد با یک فرزند ایشان در کنار مضجع شریف حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری تکرار شد، رشد کرد و اینک به بهانه برخورد با فرزند دیگر ایشان، چنان نهادینه شد که یک نفر در کسوت روحانی، به عنوان نماینده مردم، در تریبون مجلس و از طریق صدای جمهوری اسلامی ایران فحاشی میکند، در حالی که رهبری انقلاب در زمانی که یکی دیگر از همفکران همین شخص، به یکی دیگر از فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی- البته نه از تریبون رسمی- فحاشی کرده بود، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در فرازی از بیاناتشان فرمودند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است، نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد، اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد- که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامی باشد به همهی آن کسانی که یا حرف میزنند، یا مینویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهی اینها بدانند، کاری که میکنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند. من به خصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است».
دشمن خوب میداند که «امالفساد و اختاپوس» خواندن یکی از یاران پرسابقه انقلاب، یعنی ایجاد شک و تردید در باور مردم به نظام اسلامی و کسانی که با تحمل شکنجه و زندان و تبعید آن را به وجود آوردند و در دوران تثبیت، تداوم و تاکنون در عالیترین مصادر امور هستند و پس از مسئولیتهای فراوان در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، دفاع مقدس و ریاست جمهوری، برای چندمین دوره از سوی رهبری معظم انقلاب به عنوان رئیس عالیترین مجمع مشورتی خویش و داوری انتخاب میشود.
مردم آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را میشناسند و میدانند پدر این خانواده سال ها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی، در عاشورای سال 1337 در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومتهای سلطنتی، بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات، وقتی رژیم پهلوی میخواست عرصه را بر مراجع، علما و طلبهها تنگ نمایند، جزو اولین سربازان طلبهای!! بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب، زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان، ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان (با استناد به اسناد ساواک) در بیدادگاههای پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.
مادر این خانواده از دو سو، ریشه در دو خاندان اصیل و پرافتخار سادات مرعشی و مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبایی معروف به صاحب عروهالوثقی دارد و در تمام سالهای مبارزه، ضمن همراهی با شوهر، مسئولیت اداره فرزندان را در غیاب پدر داشت.
فرزند بزرگ این خانواده، فاطمه هاشمی است که علاوه بر تحمل رنجهای دوران مبارزه، در اسناد ساواک (دوران مبارزه، جلد 2، صفحه 1020) از جمله افراد تحت مراقبت در مدرسه بود و پس از فراغت از تحصیل، مسئولیت اداره نهاد ارزشمند بنیاد بیماریهای خاص را از سال 1375 تا امروز – آن هم بدون دریافت یک ریال حقوق- عاشقانه و مخلصانه به عهده گرفته و مطمئناً مردم و مخصوصاً کسانی که متأسفانه در خانواده خود بیمار خاص دارند، از برکات این نهاد مطلع هستند.
فرزند دوم خانواده محسن هاشمی است که به خاطر نیاز کشور به تخصص علمیاش در صنایع موشکی، تحصیل در مقطع دکترا را نیمهکاره رها کرد و به کشور آمد و در پایهگذاری این صنعت نقش بهسزایی داشت و در دوران ریاست جمهوری پدر، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و پس از آن در مسئولیت مدیرعامل متروی تهران، مردم این شهر از خدمات ایشان اطلاع دارند.
فرزند سوم این خانواده فائزه، در یکی از بخشهای غریب و مورد غفلت کشور، یعنی ورزش بانوان نقش سازندهای داشت و در دوره پنجم با رأی قاطع مردم تهران، نماینده مجلس شورای اسلامی بود.
پس از دیپلم در دانشگاه الزهرا لیسانس گرفت و مقاطع عالی را در دانشگاه آزاد و خارج از کشور سپری کرد و پس از دفاع از رساله دکترای خویش در رشته حقوق بینالملل، به عنوان مدیر گروه حقوق در واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی مشغول بود.
فرزند چهارم خانواده مهدی، پس از رسیدن به سن بلوغ تا پایان جنگ در جبههها و در خطوط مقدم بود که جانباز شیمیایی است و به تأیید پزشکان 9 درصد ریهاش سیاه است.
پس از جنگ با تأسیس شرکت دولتی صنایع دریایی، چندین تکنولوژی برتر را تقدیم کشور کرد. ساخت سکوهای عظیم حفاری در دریا، ساخت لولههای قطور و مهم نفت و بکارگیری آنها در کف دریا و آوردن تکنولوژی حساس حفاریهای افقی چاههای نفت که علیرغم تحریمهای شدید کشور، این شرکت هنوز در داخل و خارج طرحهای مهمی در دست اجرا دارد و شروع ساخت اولین فاز گاز پارسجنوبی و پایهگذاری منطقه فوقالعاده مهم عسلویه و راهاندازی مرکز بهینهسازی مصرف سوخت از جمله خدمات ارزشمند او به کشور است که تا قبل از آن، بیسابقه بود.
آخرین فرزند خانواده یاسر است که از نوجوانی به جبهه رفت و مدال جانبازی را به سینه خویش آویخت. پس از تحصیل ابتدا در جهاد سازندگی و پس از آن در دفتر پدر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول شد و نقش اساسی در رونق صنایع جنبی لبنی کشور ایفا کرد.
این خانوادهای که ناطق مجلس آن را اختاپوس و مفسد میخواند، از سالها پیش که پدر به جرم همراهی امام و مردم محبوس بود، تفریحات روزهای تعطیل را در اطراف زندانهای قزلقلعه، قصر و اوین میگذراندند.
خانوادهای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال 1376 و پس از پایان 8 سال ریاست جمهوری پدر، اعلام میکند که نه تنها دارایی آنها زیاد نشده، بلکه کم هم شده است.
به این جمله امام راحل توجه و آن را با این تهمت مقایسه کنید که وقتی در سال 1360 دشمنان انقلاب تهمتهای مالی به یاران صدیق نظام میزدند، در تیر ماه همان سال میفرمایند: «شایعهسازی میکنند که اجناس جنگزدهها میرود توی جیب آقای بهشتی، آقای خامنهای و آقای هاشمی.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 23)
خانوادهای که مقام معظم رهبری پدر خانواده را با صفات «متدیّن، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس و برادری مهربان برای ضعیفان» (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات) به جامعه معرفی میکند، اما یک نماینده که ادعای ولایتمداری دارد، کلماتی میگوید که کاش سهواً و از روی احساسات بوده باشد، اما در مصاحبههای متوالی پس از نطق میگوید: «هیچ کجای نطق را توهینآمیز نمیدانم» و حتی این توهین و تهمتها را «واقعیتهایی میداند که آنها را کنار هم جمع کرده و صریح گفته»!
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمتهای از اول انقلاب اسلامی تاکنون میگذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند: «احتمال قوی میدهم پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمتهایی که من آنها را ناروا میدانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (پایگاه اطلاعرسانی حوزه)
به ارواح منور آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود میفرستند و میگویند: «سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی»
ضمن تشکر از مردم عزیز ایران، نخبگان و نویسندگان جامعه که پس از نطق با تماسهای مکرر تلفنی و نوشتن مقالات متعدد، به محکومیت این توهین و تهمت پرداختند و همچنین سپاس ویژه از اعضای هیأت رئیسه و شما نمایندگان محترم که فرصت این پاسخگویی را فراهم کردید، بر حقانیت نظام اسلامی و انشاءالله دوام آن تا ظهور حضرت حجت(عج) تأکید داریم و میگوییم:
وی با انتقاد از عدم توزیع و تکثیر جوابیهاش به دادستانی از سوی هیئت رئیسه انتقاد کرد و گفت: شک ندارم اگر جوابیه من فحشنامه علیه یک قوه دیگر بود هیئت رئیسه آن را سریعا توزیع میکرد.
وی همچنین درباره جوابیه دفتر هاشمی به نطق هقته گذشته خود، ادامه داد: بیش از 40 روز است که نماینده دولت جوابیهای در خصوص نطق یک نماینده آماده کرده اما هیئت رئیسه کاری نمیکند ولی برای گرفتن جوابیه هاشمی، هیئت رئیسه دائما جوسازی و مصاحبه میکند.
متن کامل این نطق به شرح زیر است؛
بسم رب الشهدا و الصدیقین
نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی ! در آستانه یوم الله 9 دی قرار داریم. روزی که مردم انقلابی با حضور چند ده میلیونی خود در خیابان ها به تجدید بیعت با امام خامنه ای پرداختند و با بصیرت عاشورایی خود میز محاکمه رأس فتنه و عناصر کوچک تحت لوای او را در خیابان های ایران اسلامی بپا کردند و حکم به اخراج آنها از دایره یاران انقلاب دادند.
9دی هشداری جدی به خواص بی بصیرتی بود که امام خود را تنها گذاشتند اما مردم به این بی بصیرتان کاسب، فهماندند که به هنگامه فتنه ها جای کاسبی نیست بلکه در فتنه باید شفاف بود والا تا سال ها باید پاسخگوی این سئوال مردم باشید که چرا با سکوتتان فتنه گران را یاری کردید.
9دی حتی روز اتمام حجت با خواص مقبول و عمارهای روشنگر در فتنه 88 هم بود که ای کسانی که خود را عمار می دانید، مغرور نشوید، چون با سیدعلی بودید، پیش ما مردم قیمت دارید.
9دی روز محاکمه امثال خاتمی، کروبی، موسوی و بزرگترشان بود و عجبا که هنوز چند سال از روزهای خیانت غفلت و ریاست طلبی و همسویی این جماعت با دشمنان دیرینه مردم ایران اسلامی نگذشته که برخی به دنبال تغییر جای مدعی و متهم هستند و آقایان برای شرکت در انتخابات شرط می گذارند!
بروید خدا را شکر کنید که نظام اسلامی به محاکمه خیابانی تان توسط مردم در یوم الله 9دی 88 اکتفا کرده والا باید از لباس مقدس روحانیت خلع می شدید و اگر حکم فتنه گری تان اعدام نبود، از کشور اخراجتان می کردند.
برخی در این چند سال تلاش کرده اند تا 9دی فراموش شود، چرا ؟ برای این که یوم الله 9دی در حقیقت یادآور همراهی و همسویی این عناصر قدرت طلب و رانده شده به دست ملت، با سردمدارن کفر، سلطنت طلب ها و سرویس های جاسوسی، منافقین، رسانه های بیگانه و رقاصه های دوره طاغوت است. چون 9دی یادآور نه بزرگ مردم به این جریان اختاپوسی است.
برخی دیگر از یادآوری 9دی در عذابند چون این روز، یادآور اشتباه تاریخی شان در برخورد با کودتای 88 است که آن را کدورت یا دعوای بین دو کاندیدا می دیدند نه شمشیرهای بیرون از غلاف برای به مقتل بردن ولایت فقیه.
بگذریم که این جماعت متنبه نشده اند و هر چند در ایام فتنه با سکوتشان به دنبال کاسبی بودند، هنوز هم یکی به نعل می زنند و یکی به میخ و در خدمت رأس فتنه اند.
اما باید 9 دی را پاس داشت چرا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، پس از تشییع پیکر روح خدا خمینی کبیر، 9دی عظیم ترین اجتماع مردمی در پایداری و ایستادگی بر اصول و آرمان های انقلاب اسلامی است.
9 دی را باید پاس داشت به خاطر شهدای جوان و مخلصی که در هشت ماه دفاع مقدس جنگ نرم برای مقابله با کودتای 88 به شهادت رسیدند. همچون مادر و دختر شهیدی به نام سرور برومند چوکامی و فاطمه رجب پور چوکامی که در کنار حوزه 107 نینوا چادر از سرشان کشیدند و در روز 25 خرداد به دست فتنه گران به شهادت رسیدند. شهدایی همچون حسین غلام کبیری، بهمن جنابی، محمدحسین فیض، میثم عبادی، ناصر امیرنژاد، مسعود خسروی دوست محمدی، مصطفی غنیان، سجاد سبزعلیپور، سجاد قائد رحمتی، یعقوب بّروایه، علی فتح علیان، رامین رمضانی، حسین طوفان پور، حسام حنیفه، سعید عباسی، محرم چگینی قشلاقی، فاطمه سمسارپور، علیرضا افتخاری خاتونی، حمید حسین بیگ عراقی، عباس دیسناد، داود سبزی که اکثریت قریب به اتفاق شان بسیجی بوده و با اسلحه ای که کالیبر آن متعلق به سلاح های رسمی کشور نیست به شهادت رسیدند و خون این شهدا به گردن رؤس فتنه است.
سالروز 9 دی فرا رسیده و در حالی که فتنه گران مدعی شده اند، سوگمندانه هیچ کس از شهدای فتنه یاد نمی کند؟ شهدایی که اکثر قریب به اتفاقشان بسیجی بوده و همگی آنها با اسلحه ای که کالیبر آن از سلاح های رسمی کشور نیست، به شهادت رسیده اند.
کاش برخی از خواص به جای این که دنبال این باشند که تئوری ساکتین فتنه از کدام کره نازل شده، به دنبال آدرس منزل این شهدا می گشتند و از خانواده این شهدا دعوت می کردند تا در این ایام به مجلس بیایند و بوسه بر دستشان بزنیم.
با این همه باید پرسید آیا آنهایی که با حمایت ها ، طراحی ها، خطبه های دشمن پسند و نامه های بدون سلام و السلام در آتش فتنه دمیدند، توان پاسخگویی به خون این شهدا را دارند؟ آیا آنهایی که در مواضع امروزشان ادعا می کنند درکشور تعادل نیست و برای بازگشت تعادل به کشور باید انتخاباتی آزاد، شفاف و قانونی برگزار کنیم و فقط در این صورت است که همه به نتیجه انتخابات سال 92 تمکین می کنند، به دنبال ارسال نامه بدون سلام والسلام دیگری به رهبری هستند!
اگر چنین است، بدانند که این بار هم بسیجیان خمینی همچون کودتای سال 88 آماده شهادتند و هرگز ولی و علی خود را تنها نخواهند گذاشت که دوره خوراندن جام زهر گذشته.
لازم است از صدا و سیما، نشریات و سایت های انقلابی، سخنرانان و صاحبان تریبون و قلم، خواص متعهد، نمایندگان بابصیرت و بویژه همکارن جوانی که دو سال است هفته نامه 9 دی را بر اساس آرمان های یوم الله 9 دی منتشر می کنند، تشکر کنم که بزرگداشت خط یوم الله 9 دی در طول سال یعنی بیمه نامه ای در برابر فتنه های احتمالی کودتاگران داخلی در لباس خودی.
همکاران محترم و ملت عزیز ایران ! هفته گذشته بر اساس وظیفه نمایندگی ام نطقی ارائه کردم که بیان آن چون عقده ای در دل بسیاری از هموطنان مانده بود. مردم ما از گرانی رنج می برند اما بیش از گرانی، تبعیض و احساس تبعیض و برتری دادن یک خانواده بر دیگران، آنها را آزرده می کند.
بعد از این نطق مستدل و البته صریح، رسانه های وابسته چنان فضایی ساختند تا کسی از این پس جرأت نکند در باره خانواده اصحاب فتنه سخن بگوید. شک نکنید با مرور مواضع چند ماه و چند روز اخیر، آقایان برای فتنه ای دیگر شال و کلاه کرده اند و باید منتظر امتحان دیگری برای خواص باشیم، البته این بار شاید خواص مردود جبران مافات کنند و خواص مقبول درجا بزنند.
مانند زهیر که در صفین علی را تنها گذاشت اما از شهدای کربلا شد و مانند شمر که از جانبازان صفین بود اما در کربلا قاتل حسین بن علی شد. اما زهی خیال باطل که اگر ما خواص هم در فتنه بعد درجا بزنیم، مردم در صحنه دفاع از نظام و رهبری، جا خالی نمی دهند.
آنچه در نطق هفته قبل گفتم بر اساس اسناد مکشوف بود و اساسا برای نشان دادن خط تحرکات رأس فتنه و کودتای 88 ، نیازی به اخبار محرمانه نیست. اگر نقد صریحی کردم هم برای این است که نمی توانم در برابر شهدا بویژه شهدای 9 دی توجیهی نسبت به عافیت طلبی بیاورم.
مستندات نطقم را دو برگه که جوابیه به دادستان محترم بود را جهت تکثیر و توزیع در اختیار هیأت رییسه قرار دادم اما از توزیع آن جلوگیری کردند. از رسانه ها می خواهم آن را از سایت شخصی ام این نطق را بردارند و به اطلاع عموم برسانند. شک ندارم اگر این برگه فحش نامه ای علیه یک قوه دیگر بود بلادرنگ تکثیر و توزیع می شد.
فقط به یک نکته اشاره می کنم که در خصوص ادعای مجرمانه بودن اظهارتم توسط دادستان محترم و ارجاع شکایت از بنده به دادستان ویژه روحانیت، اگر این ادعای ایشان را مجرمانه ندانیم، باید آن را حمل بر شوخی در شب یلدا کنیم چرا که بر اساس اصول مصرّح قانون اساسی از جمله اصل 84 و 86 نمایندگان حق دارند در خصوص تمام مسائل کشور (داخلی و خارجی) اظهار نظر کنند و کسی نمی تواند آنها را به سبب نظراتی که در مجلس ابراز می کنند، تحت تعقیب قرار دهد.
نمایندگان محترم! مردم از برخی چهره های صاحب نام توقع دارند. می پرسند، چرا برخی محاکمه فرزندان متخلف خود را محاکمه خود می دانند، مگر محاکمه فرزند نوح (ع) در قرآن، محاکمه نوح است؟ چرا برخی همواره وقتی در دو راهی حمایت از خانواده متخلف خود یا آرمان های عدالت طلبانه انقلاب اسلامی قرار می گیرند، نمی توانند از خانواده متخلفشان بگذرند؟
این سئوالات در اذهان باقی است اما مردم ایران اسلامی! با دیدن این چهره های مشهور و البته مردود، نسبت به انقلاب و ارزش های بلند آن ناامید نشوید که خداوند برای اتمام حجت در کنار چنین افرادی، چهره های مقبول دیگری مانند آیت الله خزعلی، آیت الله جنتی، آیت الله محمدی گیلانی و برخی از چهره های دیگر را قرار داده که هرگز فرزندان متخلف خود را بر انقلاب و عهدشان با شهدا ترجیح ندادند.
در رأس همه آنها خمینی کبیر است که در عهد با مردم ایران اسلامی و بسیجیان این پابرهنگان مغضوب ستمکاران عالم با هیچ کس عقد اخوت نبست حتی با خانواده ای که نام خمینی بر آن بود.
راستی می دانید چرا با گذشت سی و چهار سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وقتی در سایه خیانت برخی از عناصر داخلی، کودتایی به گستردگی فتنه 88 رقم می خورد، مردم برای دفاع از انقلاب خمینی و پیمان با امام خامنه ای، حضوری چند میلیونی در 9 دی 88 را رقم می زنند؟ چون خمینی هرگز بین انقلاب و فرزندش، دفاع از فرزند متخلف را برنگزید.
به این خاطره آقای سید حمید روحانی توجه کنید:
در سال 59 وقتی بنی صدر کودتای خزنده ای علیه نظام اسلامی دنبال می کرد، نوه امام و فرزند مرحوم شهید مصطفی خمینی - اعلی الله مقامه – در مشهد در پشتیبانی از بنی صدر سخن گفت. مردم که به اعتبار نام خمینی پای منبر وی جمع شده بودند، برآشفته شدند و کار به تشنج کشید. سید حسین خمینی دست به داخل عبا برد تا اسلحه کمری اش را بیرون بیاورد! بچه های کمیته آن روز وی را از میان مردم خشمگین به اتاقی بردند و طی تماس با دفتر امام موضوع را اعلام کردند. خبر به امام (ره) رسید. امام از آیت الله اشراقی (ره) که خبر را آورده بود، خواستند تا بی درنگ با مشهد تماس بگیرند و پیام امام را اینگونه ابلاغ کنند:
نامبرده تحت الحفظ به تهران اعزام شود و مراقب باشند اگر خواست به کسی تیراندازی کند، به او مهلت ندهند و بلافاصله به او شلیک کنند!
آقای اشراقی به دفتر امام آمدند و به کسی که در آن ساعت شیفت کاریشان بود، پیام امام را برای ابلاغ به کمیته مشهد ابلاغ کردند و نزد امام بازگشتند. امام پرسیدند: فلانی پیام را رساندید. آیت الله اشراقی گفتند: بله . امام پرسیدند: آیا گفتید که اگر قصد تیر اندازی به کسی داشت به او مهلت ندهند؟ آقای اشراقی نتوانست دروغ بگوید، ناگزیر گفت : نه. امام به ایشان دستور داد برگردد و عین پیام را به کمیته مشهد ابلاغ کند.
این خاطره در روزنامه جمهوری اسلامی 10 شهریور 78 یعنی بعد از فتنه 18 تیر به چاپ رسیده .
حال می فهمیم که چرا پس از سی و چهار سال تحریم و تهدید وبی عرضگی و خیانت برخی از ما مسئولین، مردم هنوز به انقلاب خمینی عشق می ورزند ، چرا هنوز وقتی رهبری انقلاب به استانی سفر می کنند، ماشین ایشان را روی دست خود بلند می کنند و در عین حال برخی از چهره ها وقتی پس از سی و چند سال خدمت پس از انقلاب، وقتی در راهپیمایی 22 بهمن به میان مردم می آیند، چند حلقه حفاظتی را دور خود دارند.
پاسخ روشن است چون قدرت طلبند و فتنه مقام کورشان کرده و از فرزندان فتنه گرشان حمایت می کنند نه از انقلاب و خط شهدا ، چون فرزندان فتنه گرشان در حال ساندویچ خوردن، سردسته شعار دهندگان مرگ بر اصل 110 قانون اساسی می شود و او باز حمایت می کند!
مردم احمدی نژاد و هاشمی و نماینده ای کوچکی مثل من یا بالا و پایین تر از ما را نمی شناسند. برای خالق کنندگان یوم الله 9 دی، حرکت در مسیر ولایت یک شاخص است و الا سردار سازندگی باشی یا سمبل دولت رجایی، وقتی احساس کنند به جای بوی دفاع از آرمان های شهدا که همان خط ولایت فقیه است، بوی منیّت و خودیّت به مشامشان می رسد، با کسی تعارف ندارند، دست رد به سینه اش می زنند، پس باید مراقب بود.
و اما در خصوص قرائت جوابیه دفتر آقای هاشمی چند نکته گفتنی هست: اولا بنده اهانتی به کسی نکرده ام و هیآت رییسه باید دقیقا مشخص کند که کجای نطق بنده اهانت آمیز یا نسبت ناروا بوده.
دوما باید گفت که تعریف حضرت امام (ره) یا جملات مقام معظم رهبری درباره کسی وقتی به اصالت آن شخص باقی می ماند که آن شخص به آن ویژگی ها باقی باشد و الا امام خمینی (ره) در پایان وصیت نامه خود فرمودند: من از برخی تعریف و تمجید کردم ولی میزان حال فعلی هر کس است. شیطان شش هزار سال عبادت کرد ولی عاقبت موجودی رجیم و رانده شده باقی ماند، آیا معیار حال فعلی نیست؟
سوما باید از هیأت رییسه محترم پرسید که چرا بعد از نطق یک نماینده تا این اندازه فضا سازی و مصاحبه های مختلف و عرض ارادت از سوی این و آن برای قرائت جوابیه می شود، آیا هیأت رییسه محترم با همه اینگونه برخورد می کند یا اینجا هم برخلاف اصل 19 قانون اساسی یک نژاد بر نژاد دیگر برتری دارد؟
در مجلس هشتم نماینده ای که الان دست به سینه مجمع تشخیص است، به صراحت نطق توهین آمیزی علیه خانم رجبی کرد. جوابیه این خانم به دست خودم تحویل هیأت رییسه وقت شد و قرائت نشد تا این که پس از پیگیری بسیار، بعد از چند هفته به آن اشاره ای شد!
در این روزها اطلاع پیدا کردم با استناد به ماده 78 آیین نامه بیش از چهل روز است که معاون پارلمانی دولت جوابیه ای درباره نطق نماینده ای ارسال کرده، اما کسی برایش سینه نمی زند! آیا این تفاوت برخوردها که بر خلاف اصول 19 و 20 قانون اساسی است، حکایت از وجود امتیاز و برتری یک نژاد و خانواده بر دیگران نمی کند.
و اما سخن پایانی ام ! سازمان محترم بازرسی در ماه های اخیر با استقرار کارشناس خود در متروی تهران، برحسب وظیفه ذاتی اش به دنبال اعمال بازرسی در این بنگاه بزرگ مالی است اما ظاهرا در تاریخ حکمی که برای این مأموریت صادر شده، اشتباهی رخ داده.
این سازمان که برای اولین بار به پرونده مالی مترو رسیدگی می کند، تاریخ انجام بازرسی را فقط به سال های 89 تا 91 اختصاص داده در حالی که مدیریت متروی تهران از سال 74 تا 89 با جناب آقای محسن هاشمی بوده و از سال 89 تا امروز برادر دیگری سکان را به دست دارد. سئوال این است که چرا اسناد مالی و قراردادهای 15 ساله مدیریت قبلی رها شده در حالی که فقط در یک قرارداد در سال 88 (اوج فتنه) قرار دادی به مبلغ 000/000/000/230/ 4 ریال (چهار هزار و دویست و سی میلیارد تومان) بدون رعایت هیچ یک از قوانین جاری کشور، با شرکت پیمانکاری خاصی بسته می شود (50 درصد گرانتر از قیمت روز) که از همان ابتدا در قرارداد، 42 درصد بالاسری و حدود 40 درصد تعدیل در نظر گرفته می شود (یعنی اضافه شدن حدود 80 درصد به مبلغ پایه).
و این یعنی عقد قراردادی بدون ضابطه با پیمانکاری خاص، به ارزش حدود نهصد میلیارد تومان که چنانچه بر اساس قیمت های شهریور امسال آن را محاسبه کنیم، این قرارداد هنوز 20 درصد بیش از قیمت روز است!
آقای پور محمدی چرا حکم بازرسی را از سال 89 به بعد قرار داده اید که یک سال مربوط به مدیریت قبلی و دو سال آن مربوط به مدیریت فعلی است. آیا اگر بعد از مدتی ادعا شود که از متروی تهران بازرسی شد و مشکل خاصی نبود، مردم می پذیرند و احساس نمی کنند که این بازرس پوششی برای تبرئه برخی متخلفان در افکار عمومی بوده؟ بنابر این لطفا در تاریخ اختصاص یافته به بازرسی تجدید نظر فرمایید.
*** پاسخ خانواده هاشمی در صحن علنی خوانده شد ***
نامه رئیس مجمع تشخیص مصلحت در جلسه علنی امروز قرائت شد.
متن کامل این نامه که از سوی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در اختیار خبرآنلاین قرار گرفت، به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس، اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
مردم شریف و اخلاقمدار ایران اسلامی
سلام علیکم
رئیس، اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
مردم شریف و اخلاقمدار ایران اسلامی
اگرچه توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام(ره) که از شروع مبارزات مردم ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنان بر اندیشههای استعماری، استبدادی، سلطنتطلبها، تودهایها و منافقین خلق سابقهای 50 ساله دارد، اما آنچه که روز سهشنبه 28 آذر 1391 در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آن هم در تریبونی باز که حداقل 70 میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی، امکان استماع آن را داشتند، اتفاق افتاد، از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت، خانواده آیتالله هاشمی را بر آن داشت تا علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کردهاند و افرادی فریبخورده و یا نادان، دانسته یا ندانسته به آن دامن میزنند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا شخص، بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) بیان دارد که سال هاست مظلومانه در رسانهها و محافل مختلف حقیقی و مجازی ، مورد هجمه قرار میگیرند و مانند نطق اخیر در تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی، با واژگانی غیراخلاقی لگدکوب میشوند.
همگان در این سال ها به خوبی میدانند رویه و منش آیتالله هاشمی رفسنجانی در برخورد با اینگونه تخریب شخصیتها کریمانه بوده و آنچه برای ایشان مهم است، فقط وحدت و تقویت وفاق ملی و بازگشت به رویه اعتدال و سرسپردگی به قانون است.
البته مطابق همین قانون اساسی که خود ناطق نیز به بعضی از اصول آن در این نطق استناد کرده است، در فصل یازدهم و به ویژه اصل 156 آن به صراحت قید شده است: «رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات و حل وفصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت را هم (که از امور حسبه است) قانون معین میکند و از وظایف قوه قضائیه است».
انتظار میرود دادگاه محترم ویژه روحانیت چنانچه این اظهارات را نوعی تعدّی به حریم و منزلت دیگران میداند، به صورت قانونی همانند مواردی که از قبل به آنها عمل کرده است، اقدام نماید. چون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاههای صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود، جرایمی را به وی منتسب کند. مضافاً اینکه فرد موردنظر، هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضاً در دادگاه بدوی هم محکوم شود، کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا با این عنوان از وی نام ببرد. حال آنکه در این نطق، علاوه بر اینکه نام متهم اصلی آورده و از اوصاف امالفساد، غول مفسد و... استفاده شده است، از کلمات و عباراتی چون «مشاور اصلی» نیز استفاده شده که متعرّض افراد دیگر است که ارتباطی با پرونده اتهامی ندارند و طرح آن در نطق علنی مشمول اصل 86 قانون اساسی نیست.
البته دادستانی تهران طی بیانیهای در یازده بند و مستند به دلایل حقوقی گفت که ناطق روز سهشنبه مجرم و دروغگوست و انشاءالله مردم ایران مطلع خواهند شد که سرنوشت این اعلام جرم به کجا میرسد.
السابقون و دلسوختگان انقلاب و مردم عزیز ایران به خوبی به یاد دارند که چگونه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، طیف وسیعی از سلطنتطلبها، منافقین، چریکهای فدایی خلق و... انواع و اقسام توهینها، تهمتها و توطئهها را علیه همه مردان راستین انقلاب بهویژه «سه یاور خمینی» به راه انداختند.
حتی واژگانی چون «شاه کلید» هم برای توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تازگی ندارد و مردم خوب به یاد دارند که افراطیون دیگری نیز که دین را افیون ملتها میدانستند، برای ضربه زدن به نظام، با همین ادبیات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میتاختند که امام راحل پس از ترور آیتالله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان هشت سال دوره ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رأی با صراحت هر چه تمامتر فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود».
برای شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی، ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نمایند، تا چه رسد در پاسخ به ناسزاگوییها. اما این چه ولایتپذیری و ادعای ولایتمداری از سوی یک نماینده مجلس است که در ناسزاگویی به آن استناد میکند و در تأکید بر نطق خویش، میگوید: «من به وظیفهام عمل کردهام»!
در همین زمینه به خطبههای جمعه ولیامر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده میشود، درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید: آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال 1336 یعنی 52 سال قبل ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب میکرد، به مبارزین میداد. اینها را خوبست که جوانان بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت. هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیتهای دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوختهای از این انقلاب درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست.
متأسفانه باید گفت از شبی که توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگسازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی بهبه و چهچه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد و بعدها که به بهانه برخورد با یک فرزند ایشان در کنار مضجع شریف حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری تکرار شد، رشد کرد و اینک به بهانه برخورد با فرزند دیگر ایشان، چنان نهادینه شد که یک نفر در کسوت روحانی، به عنوان نماینده مردم، در تریبون مجلس و از طریق صدای جمهوری اسلامی ایران فحاشی میکند، در حالی که رهبری انقلاب در زمانی که یکی دیگر از همفکران همین شخص، به یکی دیگر از فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی- البته نه از تریبون رسمی- فحاشی کرده بود، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در فرازی از بیاناتشان فرمودند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است، نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد، اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد- که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامی باشد به همهی آن کسانی که یا حرف میزنند، یا مینویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهی اینها بدانند، کاری که میکنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند. من به خصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است».
دشمن خوب میداند که «امالفساد و اختاپوس» خواندن یکی از یاران پرسابقه انقلاب، یعنی ایجاد شک و تردید در باور مردم به نظام اسلامی و کسانی که با تحمل شکنجه و زندان و تبعید آن را به وجود آوردند و در دوران تثبیت، تداوم و تاکنون در عالیترین مصادر امور هستند و پس از مسئولیتهای فراوان در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، دفاع مقدس و ریاست جمهوری، برای چندمین دوره از سوی رهبری معظم انقلاب به عنوان رئیس عالیترین مجمع مشورتی خویش و داوری انتخاب میشود.
مردم آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را میشناسند و میدانند پدر این خانواده سال ها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی، در عاشورای سال 1337 در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومتهای سلطنتی، بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات، وقتی رژیم پهلوی میخواست عرصه را بر مراجع، علما و طلبهها تنگ نمایند، جزو اولین سربازان طلبهای!! بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب، زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان، ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان (با استناد به اسناد ساواک) در بیدادگاههای پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.
مادر این خانواده از دو سو، ریشه در دو خاندان اصیل و پرافتخار سادات مرعشی و مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبایی معروف به صاحب عروهالوثقی دارد و در تمام سالهای مبارزه، ضمن همراهی با شوهر، مسئولیت اداره فرزندان را در غیاب پدر داشت.
فرزند بزرگ این خانواده، فاطمه هاشمی است که علاوه بر تحمل رنجهای دوران مبارزه، در اسناد ساواک (دوران مبارزه، جلد 2، صفحه 1020) از جمله افراد تحت مراقبت در مدرسه بود و پس از فراغت از تحصیل، مسئولیت اداره نهاد ارزشمند بنیاد بیماریهای خاص را از سال 1375 تا امروز – آن هم بدون دریافت یک ریال حقوق- عاشقانه و مخلصانه به عهده گرفته و مطمئناً مردم و مخصوصاً کسانی که متأسفانه در خانواده خود بیمار خاص دارند، از برکات این نهاد مطلع هستند.
فرزند دوم خانواده محسن هاشمی است که به خاطر نیاز کشور به تخصص علمیاش در صنایع موشکی، تحصیل در مقطع دکترا را نیمهکاره رها کرد و به کشور آمد و در پایهگذاری این صنعت نقش بهسزایی داشت و در دوران ریاست جمهوری پدر، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و پس از آن در مسئولیت مدیرعامل متروی تهران، مردم این شهر از خدمات ایشان اطلاع دارند.
فرزند سوم این خانواده فائزه، در یکی از بخشهای غریب و مورد غفلت کشور، یعنی ورزش بانوان نقش سازندهای داشت و در دوره پنجم با رأی قاطع مردم تهران، نماینده مجلس شورای اسلامی بود.
پس از دیپلم در دانشگاه الزهرا لیسانس گرفت و مقاطع عالی را در دانشگاه آزاد و خارج از کشور سپری کرد و پس از دفاع از رساله دکترای خویش در رشته حقوق بینالملل، به عنوان مدیر گروه حقوق در واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی مشغول بود.
فرزند چهارم خانواده مهدی، پس از رسیدن به سن بلوغ تا پایان جنگ در جبههها و در خطوط مقدم بود که جانباز شیمیایی است و به تأیید پزشکان 9 درصد ریهاش سیاه است.
پس از جنگ با تأسیس شرکت دولتی صنایع دریایی، چندین تکنولوژی برتر را تقدیم کشور کرد. ساخت سکوهای عظیم حفاری در دریا، ساخت لولههای قطور و مهم نفت و بکارگیری آنها در کف دریا و آوردن تکنولوژی حساس حفاریهای افقی چاههای نفت که علیرغم تحریمهای شدید کشور، این شرکت هنوز در داخل و خارج طرحهای مهمی در دست اجرا دارد و شروع ساخت اولین فاز گاز پارسجنوبی و پایهگذاری منطقه فوقالعاده مهم عسلویه و راهاندازی مرکز بهینهسازی مصرف سوخت از جمله خدمات ارزشمند او به کشور است که تا قبل از آن، بیسابقه بود.
آخرین فرزند خانواده یاسر است که از نوجوانی به جبهه رفت و مدال جانبازی را به سینه خویش آویخت. پس از تحصیل ابتدا در جهاد سازندگی و پس از آن در دفتر پدر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول شد و نقش اساسی در رونق صنایع جنبی لبنی کشور ایفا کرد.
این خانوادهای که ناطق مجلس آن را اختاپوس و مفسد میخواند، از سالها پیش که پدر به جرم همراهی امام و مردم محبوس بود، تفریحات روزهای تعطیل را در اطراف زندانهای قزلقلعه، قصر و اوین میگذراندند.
خانوادهای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال 1376 و پس از پایان 8 سال ریاست جمهوری پدر، اعلام میکند که نه تنها دارایی آنها زیاد نشده، بلکه کم هم شده است.
به این جمله امام راحل توجه و آن را با این تهمت مقایسه کنید که وقتی در سال 1360 دشمنان انقلاب تهمتهای مالی به یاران صدیق نظام میزدند، در تیر ماه همان سال میفرمایند: «شایعهسازی میکنند که اجناس جنگزدهها میرود توی جیب آقای بهشتی، آقای خامنهای و آقای هاشمی.» (صحیفه امام، جلد 15، صفحه 23)
خانوادهای که مقام معظم رهبری پدر خانواده را با صفات «متدیّن، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس و برادری مهربان برای ضعیفان» (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات) به جامعه معرفی میکند، اما یک نماینده که ادعای ولایتمداری دارد، کلماتی میگوید که کاش سهواً و از روی احساسات بوده باشد، اما در مصاحبههای متوالی پس از نطق میگوید: «هیچ کجای نطق را توهینآمیز نمیدانم» و حتی این توهین و تهمتها را «واقعیتهایی میداند که آنها را کنار هم جمع کرده و صریح گفته»!
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمتهای از اول انقلاب اسلامی تاکنون میگذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند: «احتمال قوی میدهم پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمتهایی که من آنها را ناروا میدانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (پایگاه اطلاعرسانی حوزه)
به ارواح منور آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود میفرستند و میگویند: «سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی»
ضمن تشکر از مردم عزیز ایران، نخبگان و نویسندگان جامعه که پس از نطق با تماسهای مکرر تلفنی و نوشتن مقالات متعدد، به محکومیت این توهین و تهمت پرداختند و همچنین سپاس ویژه از اعضای هیأت رئیسه و شما نمایندگان محترم که فرصت این پاسخگویی را فراهم کردید، بر حقانیت نظام اسلامی و انشاءالله دوام آن تا ظهور حضرت حجت(عج) تأکید داریم و میگوییم:
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست
ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود.
- خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی -
ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود.
- خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی -