کد خبر 1825
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۸:۲۲

شبکه کودک و خانواده رسانه ملي در اقدامي تأمل برانگيز همزمان با سالروز ميلاد امام زمان، انيميشني که مخاطبان کودک را با مختصات امريکايي مفهوم منجي آشنا مي کند به روي آنتن فرستاد.

به گزارش مشرق، سه شنبه پنجم مرداد ماه مصادف بود با نيمه شعبان و سالروز ولادت حضرت مهدي (عج) و همانطور که انتظار مي رفت، شبکه هاي مختلف صدا و سيما برنامه هاي متنوع و غالباً مفرّحي را براي اين ايام تدارک ديده بودند.
در اين روز طبق روالِ معمولي که رسانه ملي در اين چند سال در پيش گرفته است، فيلم هاي سينمايي، بخصوص فيلم هاي سينمايي غير ايراني و مشخصاً هاليوودي، حضور بسيار پررنگي در ميان برنامه هاي شبکه هاي مختلف داشتند، به طوريکه برخي از شبکه ها مانند شبکه دو سيما، تعداد سه فيلم سينمايي را در اين روز پخش کردند.
هر چند اصل پخش حجم فراوان محصولات امريکايي در اين روز که بايد فرصتي براي آشنايي مخاطب با مختصات منجي حقيقي آخرالزمان به شمار آيد محل تأمل است ولي پخش يکي از اين فيلم ها در اين روز، که مستقيماً به مسأله منجي و حوادث آخرالزماني مي پردازد و منجي آخرالزمان را با طعم هاليوودي معرفي مي نمايد مي تواند آغاز مسيري پرمخاطره براي مخاطبان بويژه مخاطب کودک به شمار رود .
انيميشن سينمايي «هورتُن» با نام انگليسي Horton Hears a Who محصول سال 2008 آمريکا روايتگر داستان فيل شاد و سرخوشي به نام «هورتن» است که روزي در جنگل صدايي را از يک گرده گل مي‌شنود و به دنبال آن پي مي‌برد موجودات بسيار کوچکي که با چشم او و ديگر حيوانات جنگل ديده نمي‌شوند بر روي آن گرده زندگي مي‌کنند.
شهري که اين موجودات در آن بسر مي‌برند «جون تپه» نام دارد و اهالي آن از نسل «جون»ها مي‌باشند. گرده مذبور در واقه مَحمِلي است که زندگي اهالي جون تپه به ثبات و پايداري آن بستگي دارد، اما به دليل جدا شدن اين گرده از گلي که بر روي آن قرار داشته، اکنون هستي جون¬ها مورد تهديد جدي واقع شده است.
هورتن که به وجود اين شهر پي برده و به سختي موفق شده با شهردار آن شهر ارتباط کلامي برقرار نمايد، تصميم مي‌گيرد گرده را به موطن اصليش يعني گلي که در بالاي کوهستان است بازگرداند و به نوعي تمدن جون‌تپه را از نابودي قطعي نجات دهد.
از همين روست که با قرار دادن آن بر روي يک شاخه کوچک، راه قله را در پيش مي‌گيرد. در اين ميان خبر اين ماجرا و اينکه هورتن صداهايي را از يک گرده شنيده در بين حيوانات مختلف مي‌پيچد و با مخالفت شديد کانگورو که به نوعي مي‌توان او را پادشاه جنگل به حساب آورد مواجه مي‌شود. کانگورو معتقد است هورتن خيالاتي شده و صداهايي که ادعاي شنيدنش را دارد، همگي از توهمات او سرچشمه گرفته است، به همين دليل تصميم مي‌گيرد مانع رفتن او به قله و رساندن گرده شود.
وي در اين راه از ترفندهاي مختلفي مانند اجير کردن يک کرکس براي نابود ساختن گرده نيز استفاده مي‌کند. در اين ميان شهردار جون‌تپه که با هورتن در ارتباط است از خطري که تمدن آنها را تهديد مي‌کند باخبر شده و سعي در آرام نمودن اوضاعِ شهر دارد. اما به هر حال با هر حادثه کوچکي مانند جابه‌جا شدن گرده، زلزله شديدي در جون‌تپه رخ مي‌دهد و اين مسأله نگراني مردم را سبب شده است. هورتن با تحمل مشقات بسيار خود را تا نزديکي قله مي‌رساند، اما در آنجا توسط حيوانات جنگل که تحت تأثير گفته‌هاي کانگورو قصد ممانعت از وصول هورتن به قله را دارند محاصره شده و از حرکت باز مي‌ماند. تصميم جمعي حيوانات بر اين مي‌شود که گرده را درون ديگي که در حال جوشيدن است بيندازند و به زعم خودشان، جلوي اين توهمات را بگيرند.
هورتن ماجرا را به گوش شهردار مي‌رساند و از او مي‌خواهد با کمک اهلي جون‌تپه، موجوديت خود را به اطلاع حيوانات جنگل برسانند. شهردار نيز تمامي مردم را جمع کرده از آنها مي‌خواهد به هر شکل ممکن سر و صداهاي بلندي ايجاد کنند تا به گوش حيوانات برسد. در پي اين اعلام همه جون‌ها دست به کار شده و به ايجاد سر و صدا مي‌پردازند. بالاخره در لحظاتي که گرده در آستانه سقوط به درون ديگ قرار دارد، بچه کانگورو صداي اهالي جون‌تپه را مي‌شنود وبقيه حيوانات را نيز از وجود آن مطلع مي‌کند. آنان نيز که صدا را مي‌شنوند از نابود ساختن گرده صرفنظر کرده و به درست بودن ادعاهاي هورتن در خصوص وجود شهري بر روي گرده باور پيدا مي‌کنند.
سينمايي «هورتن» اقتباسي است از کتاب به همين نام اثر دکتر «سِئوس» که در سال 1954 نگاشته شده است. دکتر سئوس از نويسندگان معروف آمريکايي است که در ژانر کودکان صاحب آثار مختلفي است. شايد توجه به اين نکته خالي از فائده نباشد که سئوس در دوران جنگ جهاني دوم در ارتش آمريکا خدمت مي‌نمود که در آن برهه انيميشن‌ها و داستان‌هاي مصوري را در تأييد سياست سرمايه‌داري آمريکا در مقابل تفکرات کمونيستي و فاشيستي به رشته تحرير درآورده است. در سال 1970 يک انيميشن کوتاه با اقتباس از کتاب سئوس ساخته شد، اما در سال 2008 نسخه سينمايي اين انيميشن به کارگرداني Jimmy Hayward و Steve Martino روانه بازار گرديد.
همانگونه که با ملاحظه خلاصه داستان فيلم درمي‌يابيم، موضوع اين انيميشن سينمايي در خصوص نابودي يک تمدن (در اينجا جون‌تپه) و نقش منجي‌گونه يک موجود براي جلوگيري از اين نابودي است.
هورتن در اين داستان حيوان آرام و بي‌خطري است که به زندگي روزمره خود مشغول است، اما در اثر يک اتفاق که همان شنيدن صداي شهردار است، تصميم به نجات جون‌تپه و ساکنانش مي‌گيرد. در نگاه شهردار و ديگر اهالي، هورتن تمامي مشخصه‌هاي يک منجي آسماني را داراست، او جايي در آسمان‌هاست که ديده نمي‌شود، اما صدايش توسط شهردار شنيده مي‌شود. در واقع شهردار از بين همه مردم فرد برگزيده‌اي است که امکان گفتگو با هورتن را دارد. اين موجود آسماني در مقايسه با تمدّن جون‌تپه از قدرت بسيار بالايي برخوردار است به طوريکه يک حرکتش مي‌تواند کل موجوديت شهر و مردم آنرا تهديد نمايد.
مردم جون‌تپه بر خلاف حيوانات جنگل، به حرف شهردار ايمان مي‌آورند و در لحظاتي که تمام هستيشان در معرض نابودي قرار دارد، همگي يکدل و يکصدا فريادي که در واقع درخواست نجات از بلا است را به سوي آسمان و اهالي آن روانه مي‌سازند و همين همدلي و همراهي است که در نهايت نجات و رهايي را براي آنها به ارمغان مي‌آورد.
البته در اينجا بايد به اين مسأله اشاره شود که صرف به تصوير کشيدن داستاني در خصوص وجود يک منجي به خودي خود مشکلي ايجاد نمي‌کند، چرا که اعتقاد به وجود منجي امري است که شايد بتوان آنرا به نوعي در درون افراد مختلف باوري نهادينه شده به حساب آورد. اين باور و اعتقاد از بارزترين عوامل اميد به آينده در انسان‌ها و عاملي براي تحرک و پويايي است. اما در خصوص موارد اينچنيني حتما بايد به جنبه‌هاي مختلف موضوع و نحوه بيان آن در محصولات سينمايي توجه کافي را به عمل آورد، چرا که پرداخت اين مسأله در سينما در بسياري موارد انحرافات و کج فهمي‌هايي را به دنبال مي‌آورد که در فرهنگ اسلامي به هيچ وجه پذيرفته نخواهد بود.
اما آنچه در اين مجال بدان مي‌پردازيم، انتخاب انيميشن هورتن با اين موضوع، جهت پخش در روز نيمه شعبان، ميلاد يگانه منجي عالم بشريت حضرت صاحب‌الزّمان(عج) مي‌باشد. مطمئناً فضاي شاد و مفرّح فيلم مي‌تواند لحظات خوبي را براي بيننده خود فراهم آورد، اما آيا به اين مسأله نيز توجه شده است که تمثيلِ موجود در اين اثر به هيچ وجه مناسب قرار گرفتن در کنار نام حضرت حجت(عج) به واسطه پخش فيلم در روز نيمه شعبان نمي‌باشد؟ عدم دقت کافي در اين انتخاب از سوي مسئولان شبکه دو سيما مطلب تأمل برانگيزي است که در بهترين حالت بايد آنرا به حساب بي‌توجهي آنان نسبت به قرابت موضوع انيميشن با مناسبت پخش گذارد.

*فائزه جليلوند