کد خبر 184465
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۲۳:۲۹

غرب لیبرال از زن به عنوان ابزاری جهت پیش بُرد اهداف فرهنگی، سیاسی و بالاخص اقتصادی، بهره کشی فراوانی کرده و این اقدامات همچنان رو به گسترش است.

به گزارش مشرق، زن به عنوان لطیف ترین مخلوق الهی، از جایگاه ویژه ای در سبک زندگی اسلامی برخوردار است. آنگاه که انسان خلق گردید،خداوند مترتب نمود امر ریحانگی را بر جنس اناث و در همان حال تقدیر نمود قوام را بر جنس ذکور و سکینه قرار داد زوجیت را برایشان تا بدین سان متکاثر گردد مودت و رحمت میان اشرف مخلوقات.

بر این اساس "زن" به عنوان لطیف ترین مخلوق الهی که موجبات عروج و تعالی جامعه می باشد، همواره کانون توجه شیاطین من الجن و الانس بوده و است.

در طول تاریخ، غرب لیبرال از زن به عنوان ابزاری جهت پیش بُرد اهداف فرهنگی، سیاسی و بالاخص اقتصادی، بهره کشی بسیار نموده که شرح آن مجالی گسترده را طلب می نماید. در همین راستا امروزه می توان برای غرب لیبرال متمدن، ویژگی ها و شاخصه های فراوانی جهت بهرکشی از جنس زن و ظلم به ایشان تعریف نمود.

ظلم های فراوانی که در کاورهای پر زرق و برق "آزادی" (Liberty) حیثیت و شرف انسانی را مخدوش و جایگاه زن را لجن مال می نماید.
از جمله رایج ترین این قسم مَظالم در غرب لیبرال و فمینیست، امر "قوادی" (Pimp) است.

ریشه ی "قَوادی" در غرب را می توان در فرهنگ آنگلوساکسون ها یافت. فرهنگی که در آن شخص اموال یک لرد را اجاره گرفته و بهای اجاره را با تهیه کردن زنان جوان برای لذت او می‌پرداخت.

بر این اساس "قَوادی" در اصطلاح عامیانه به معنای رساندن زن و مرد، و یا مرد با مردی دیگری به منظور ارتکاب عمل مُنافی عفت است. همچنین در لغت از "قواد" به کسی تعبیر شده که واسطه شهوترانی دیگران است و امکان بهره‌گیری از روابط جنسی خارج از چارچوب ازدواج را برای دیگران فراهم می‌کند.

در سبک زندگی اسلامی زن ریحانه است و بهره کشی از او به هر نحوی ممنوع؛ پس مبتنی بر این سبک زندگی "قوادی" جرمی نابخشودنی است؛ عبدالله بن سنان از بزرگترین شارع اسلام ناب محمدی، یعنی حضرت امام صادق علیه اسلام روایت می‌نماید که دو نوع مجازات برای قواد تعیین شده است؛ یکی تازیانه به میزان ۴/۳ حد زنای غیرمحصن و دیگری نفی بلد و تبعید می باشد.

این فعل که در سبک زندگی اسلامی جرم محسوب می شود و بر مرتکب آن حد شرعی اقامه می گردد، اما در سبک زندگی غربی، امری ممدوح و بعضا لازم تلقی می شود. اما "قوادی" در سبک زندگی انسان لیبرال، ملاک های حداقلی تحقق آزادی است.
آزادی ای که باید در هر مجله و فیلمی به نمایش درآید و جهانیان بر ملاک ها آن واقف و از آن تبعیت بی چون چرا نمایند.



آزادی ای که به اسارت تعداد زیادی از انسان های برهنه ی در قاب تصاویر مجلات متعدد پُرن منجر شده و یا همچون گلادیاتورهای رُم باستان، در صحنه ی پیش روی دوربین، فطرت انسانی شان دریده می شود. امروزه یکی از معروف ترین بنگاه های قوادی در غرب لیبرال، بنگاه "پلی بوی" (Playboy Enterprises) می باشد.
 
در حال حاضر دفتر اصلی این بنگاه "پلی بوی" در شهر "بورلی هیلز" (Beverly Hills) ایالت "کالیفرنیا" (California) ایالات متحده ی آمریکا واقع است.
  
            
             
دفتری عظیم در شهری بسیار اشرافی و گران‌قیمت در غرب کلانشهر "لس آنجلس" (Los Angeles) که گران‌ترین و اشرافی‌ترین خانه‌های شهر لس آنجلس در آن قرار دارد.

شهری که اتفاقا شهردار فعلی آن به صورتی کاملا اتفاقی! یک یهودی ایرانی تبار و سلطنت طلب به نام "جمشید دلشاد" است.






بنیانگذار بنگاه قَوادی "پلی بوی" یک یهودی آمریکایی به نام "هیو مارستون هیفنر"، می باشد. او این مرکز را در اول اکتبر سال 1953 میلادی در زادگاه خود یعنی "شیکاگو" (Chicago) تاسیس نمود. 


 
"هیو هیفنر" قَواد، متولد 9 آوریل 1926 میلادی در "شیکاگو" یکی از شهرهای ایالت "ایلینوی" از جمله ایالت‌های غرب میانه ایالات متحده ی آمریکا به پایتختی اسپرینگ‌فیلد (Springfield) است.
               
    
        
"هیو هیفنر" که از دانش‌آموختگان دانشگاه "ایلینوی در اِربانا شمپین" ایالات متحده است.
     

    
پس از برگزیدن نشان خرگوش برای بنگاه قَوادی خود، اقدام به انتشار اولین شماره از نشریه ی پُرن این بنیاد در دسامبر 1953 میلادی نمود.
     


نشریه ای که با فروش بیش از هفت میلیون نسخه  ای خود در سال 1972 میلادی رکورد فروش مجلات آمریکایی را برای خود به ثبت رسانید و موجبات شهرت هرچه بیشتر بنگاه قَاودی "هیو هیفنر" گردید.


 
پدر "هیو هیفنر" معلمی یهودی به نام "گلن لوسیوس هیفنر" (Glenn Lucius Hefner) بود. او و آلمانی الاصل و متولد 27 ژوئن 1896 میلادی در آمریکا بود و در 1976 میلادی در سن هشتاد سالگی مُرد؛ همچنین مادر "هیو هیفنر" یک سوئدی تبار به نام "گریس کارولین سوانسون" (Grace Caroline Swanson) بود.

مادر "هیو هیفنر" متولد 17 نوامبر 1895 میلادی در آمریکا بود که بیش از صد سال عمر کرد و نهایتا در 20 مارس 1997 میلادی مُرد.


 
"هیو هیفنر" تنها دارای یک برادر و آن هم کوچکتر از خود به نام "کیت هیفنر" است.

 

"کیت هیفنر" که متولد سال 1929 میلای است با نام مستعار Heath the Hearthrob و Kissin' Keith به فعالیت هنری اشتغال دارد و یک آمریکایی ترانه سرا و بازیگر می باشد.
 


"هیو هیفنر" قواد، دارای چهار فرزند رسمی به نام های کریستی، دیوید، مارستون و کوپر است.

               

همچنین از برای "هیو هیفنر" قواد، تا به امروز سه همسر رسمی به ثبت رسیده که آخرین آن دختری 26 ساله به نام "کریستال هریس" است که متولد 29 آوریل 1986 میلادی است و دقیقا 60 سال کوچکتر از "هیفنر" 86 ساله می باشد.



این دختر اصالتا انگلیسی که در آمریکا به دنیا آمده، طی یک میهمانی در سال 2008 میلادی توسط "هیفنر" پیر شناسایی شده و از سال 2009 میلادی به روسپی مبدل و به عنوان مدل پُرن در مجله ی "هیفنر" مشغول به کار می شود.
دو فرزند رسمی اول "هفنر"، حاصل اولین ازدواج قانونی او در سال 1949 میلادی با "میلدرد ویلیامز" است.


 
زندگی مشترک "هیفنر" و "میلدرد ویلیامز" که متولد 10 مارس 1926میلادی بود، بیش از 10 سال به طول نیانجامید و موجب شد تا "هیفنر" حدود 30 سال بدور از هر قید و بند قانونی با زنان مجله ی معروف خود روزگار سپری کند و دوران مجردی را به سبک آمریکایی بنا نماید.



سرانجام در سال 1989 میلادی "هیفنر" که دیگر 63 سال داشت، یکی از صدها تن دختران روسپی مجله ی خود را به نام "کیمبرلی کنراد"، که تنها یکسال از اشتغال اش به عنوان مدل پُرن می گذشت، به عنوان همسر رسمی خود معرفی نمود.


 
محصول این ازدواج رسمی دو فرزند دیگر او، یا به تعبیری بهتر دو پسر قانونی او به نام های "مارستون" و "کوپر" می باشد.


 
ازدواجی که اگر چه رسما تا به سال 2010 میلادی به طول انجامید، اما واقعا چند سالی بیشتر دوام نداشت و عمده ی آن در متارکه ی "هیفنر" و " کیمبرلی" و مشغولیات "هیفنر" به دختران رنگارنگ مشغول به کار در بنیاد قوادی اش سپری گردیده است.
 


"هیو هیفنر" قَواد، که طی عمر 86 ساله ی خود با صدها دختر مشغول به کار در موسسه ی قَوادی خود به صورت غیر رسمی ارتباط داشت، به مناسبت شروع سال 2013 میلادی، ارتباط رسمی خود با دختری دیگر به نام "کریستال هریس" را آغاز کرده است.



امروزه "هیو هیفنر" قَواد، به عنوان نماد جنسیت‌گرایی آمریکایی و آزادی‌گرایی جنسی، سمبلی مقدس برای غرب لیبرال و فمینیست های آزادی خواه است.
حال سوال اصلی آن است که به راستی فمینیست ها برای زن هایی که در قاب تصاویر، حیثیت خویش را از دست می دهند و مشتاقانه به مرتبه ی رفیع "پُرن استاری" نایل می شوند، چه اطلاق می کند.
همچنین فمینیست ها جامعه و نظامی را که در آن امر "قوادی" ملاکی از برای سنجش آزادی است، چه می نامند.

و این پرسش اساسی که به راستی فمینیست ها چه حدی بر "قوادی" قایل هستند؟!