چه کشوری پیش از دیگران سیاست کنترل جمعیت را اتخاذ کرد؟ اهداف پنهان ترویج سیاست کنترل جمعیت چه بود؟ چه افرادی در این سیاست مرموز نقش داشتند؟ نقش بانک جهانی در این میان چه بود؟ برای واکاوی بیشتر این سیاست مرموز با گزارش ویژه مشرق همراه باشید.

گروه گزارش ویژه مشرق؛ اکثر مکاتب سیاسی و علمی مدرن دنیای غرب علی رغم تفاوت ها و تضادهای عمیقی که با یکدیگر دارند در یک موضوع به اتفاق نظر مشکوکی می رسند. میلیتاریسم، امپریالیسم، راسیزم، پرمون گرایی رادیکال، بیگانه ترسی، سوسیالیزم و کمونیسم و دیگر ایدئولوژی های مشابه نوعی جهان بینی ضد انسانی را ترویج می کنند که در آن نژاد انسانی چیزی در حد حشرات موذی دیده می شود که خواسته ها و اشتهای بی حد و حصر او نظم طبیعی را به خطر می اندازد و در نتیجه اتخاذ تدابیر سخت گیرانه ای برای محدود کردن آن ضروری است.


توماس مالتوس


توماس مالتوس (1766-1834) اقتصاد دان انگلیسی را می توان پدر این دیدگاه دانست. مالتوس کسی بود که پایه های شبه علمی برای این نوع نگاه به انسان را فراهم کرد. تئوری او می گوید منابع غذایی در دسترس هیچگاه کفاف زاد و ولد انسان را نمی دهد.

همین جمله بدبینانه مالتوس و محاسبات آماری او برای اثبات این تئوری کافی بود تا انگلستان در آن زمان سیاست های سخت گیرانه ای را پیش بگیرد که موجب قحطی زدگی و گرسنگی میلیون ها انسان در ایرلند و هندوستان شد.

مالتوس معتقد بود رشد جمعیت انسانی بدون هیچ شک و شبهه ای همیشه به فقر و قحطی منجر می شود. با این که این نظریه در تضاد با واقعیت های تاریخی ای است که نشان می دهند افزایش جمعیت موجب بالا رفتن استانداردهای زندگی شده است؛ در قرن بیستم و هم اکنون در قرن بیست و یکم نیز عده ای از رهبران سیاسی و روشنفکران معتقد به آن هستند.


مالتوس معتقد بود زاد و ولد انسان همیشه بیش از مقداری است که منابع غذایی آن تامین شود.


دکترین آمریکایی کنترل جمعیت جهان مهلک ترین تاثیرپذیری از این نظریه را در دهه های اخیر به نمایش گذاشته است. نومالتوسیزم قرن بیستم خود را در نوشته های بوم شناسی با نام پائول ارلیش (Paul R. Ehrlich) نشان داد.

 کتاب «بمب جمعیت» او که در سال 1968 انتشار یافت به عنوان کتاب مقدس معتقدان به تئوری ضد انسانی کاهش جمعیت عمل کرد. در این کتاب ارلیش در مورد ازدیاد نوع بشر هشدار داده و دولت آمریکا را تشویق می کند تا تدابیر کنترل جمعیتی سخت گیرانه ای به کار بندد. ارلیش از دولت آمریکا می خواهد هم در داخل کشور و هم در کشورهای جهان سوم سیاست هایی را برای کاهش نرخ رشد نوع بشر اتخاذ کند.پیشنهادهای ارلیش به سرعت مورد توجه برنامه ریزان سیاست های خارجی آمریکا قرار گرفت. ناگفته نماند که جان هولدرن (John Holdren) مشاور علمی اوباما از شاگردان و همکاران ارلیش است.


پائول ارلیش نویسنده کتاب بمب جمعیت


 تا میانه دهه 60 منابع مالی برنامه های کنترل جمعیت آمریکا هم در داخل و هم در خارج از کشور توسط سازمان های خصوصی تامین می شد. ارگان هایی مانند شورای جمعیت و تنظیم خانواده از پرکارترین سازمان ها در این زمینه بودند که ارتباط عمیقی با برنامه های پشت پرده اصلاح نژاد انسانی داشتند.
با این که بنیادهای یهودی راکفلر، فورد و میلبنک سالانه میلیون ها دلار به این سازمان ها کمک می کردند؛ دلارهای تخصیص داده شده نمی توانست اشتهای سیری ناپذیر برنامه کنترل جمعیت جهان را تامین کند.

در نتیجه در نیمه دوم دهه 60 کنگره آمریکا برای پاسخ به عطش کنترل جمعیت سیاست های ضد بشری وارد معرکه شد و برای کاهش جمعیت در داخل و خارج از کشور بودجه های فدرال را تصویب کرد. بدین ترتیب ناگهان صدها میلیون دلار وارد این برنامه ضد بشری شد که به تدریج به میلیاردها دلار رسید و در برنامه های سقط جنین و عقیم سازی اجباری هزینه گردید.


جان هولدرن (شاگرد ارلیش) هم اکنون مشاور علمی اوباماست


از اولین اهداف این برنامه، جمعیت های غیر سفید پوست و جهان سومی های ساکن در خود آمریکا بود. سرخپوست های بومی از اولین قربانیان نومالتوسیزم رایج در نظام آمریکا بودند. در سال 1966 در تمامی بیمارستان های مربوط به سرخپوستان برنامه عقیم سازی در دستور کار قرار گرفت.

در سال 2005 آنجلا فرنکس (Angela Franks) در کتاب خود در این مورد می نویسد که این عقیم سازی بدون اطلاع و رضایت افراد انجام می گرفت و تا سال 1977 حدود یک چهارم زنان سرخپوستی که به هر دلیلی به بیمارستانی در اوکلاهاما مراجعه کرده اند عقیم شده اند. شواهدی در دست است که نشان می دهد گاهی برنامه عقیم سازی بر روی جمعیت یا قبیله خاصی متمرکز می شده است. برای مثال در طی دهه 70 تمامی زنان قبیله کاو در اوکلاهاما توسط پزشکان عقیم شدند.

در یک برنامه دیگر که در کلینیک های مخصوص افراد فقر اجرا شد مراجعه کنندگان به این مراکز بدون این که متوجه شوند عقیم می شدند. مسئول این برنامه اداره فرصت های اقتصادی آمریکا بود که اکثرا سیاه پوستان فقیر را نشانه گرفته بود. این برنامه هم چنین در بخشی از پورتو ریکو که تحت حاکمیت آمریکا بود نیز اجرا شد. گزارش ها نشان می دهد در سال 1975 یک سوم از زنان این بخش عقیم شدند.

اما سنگین ترین بخش برنامه کنترل جمعیت جهان نه در آمریکا که در خارج از مرزهای این کشور در حال اجرا بود. در دوران جنگ سرد و تبلیغات کمونیست ها در اقصی نقاط جهان، مردم کشورهای فقیر بیشترین تمایل را به نظام کمونیستی نشان می دادند. این تمایل از دید آمریکایی ها به مثابه زنگ خطری برای گسترش کمونیسم در جهان بود. در نتیجه یکی از اهداف کاهش جمعیت جهان سوم کاستن از نیروهایی بود که می توانستند به طور بالقوه به خدمت کمونیسم درآیند.


نیویورک تایمز رشد جمعیت را به خطر اندازنده صلح جهانی معرفی می کند.

تحلیلگران شرکت رند در آن زمان برای رئیس جمهور وقت آمریکا، لیندون جانسون، گزارشی تهیه کردند که در آن محاسبات مغرضانه ای انجام شده بود تا به اثبات رساند که کودکان متولد شده در جهان سوم دارای ارزش اقتصادی منفی هستند!! در نتیجه با تولد کودکان بیشتر در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، فقر در این کشورها گسترده تر می شود و نیز جمعیت انبوهی به وجود می آید که از طبقه کارگر بوده و آماده رهبری شدن توسط سوسیالیت ها و انقلاب ها کمونیستی هستند. بر این اساس بدیهی است هیچ دولتی نباید اجازه بدهد فقر در بین مردمش گسترش یابد و درنتیجه باید از افزایش جمعیت کشور خود جلوگیری کند.


از پوسترهای تبلیغاتی برای کاهش جمعیت در آمریکا:
 برخی به دنیا می آیند که باری به دوش دیگران باشند.


طبق این تجزیه و تحلیل ها جانسون به این نتیجه رسید که «5 دلار سرمایه گذاری در کنترل جمعیت پر سود تر از 100 دلار سرمایه گذاری در رشد اقتصادی است». متعاقب حمایت دولت جانسون از برنامه های کاهش جمعیت جهانی، کنگره آمریکا نتوانست خود را از افتخار مشارکت در این جنایت محروم کند و در سال 1966 قانونی را به تصویب رساند که طبق آن بودجه ویژه ای در اختیار آژانس توسعه بین المللی آمریکا قرار گرفت تا در برنامه های کنترل جمعیت در خارج از کشور هزینه کند.

طبق این قانون مقرر شد که تمامی کمک های مالی دولت آمریکا به کشورهای دیگر منوط به سطح ابتکارات و تمایل دولت های آنها برای کنترل جمعیت خواهد بود. به عبارت دیگر حاکمانی که در جهان سوم آمریکا را در عقیم کردن جمعیت های فقیر کشور خود کمک می کردند؛ مشوق های فراوانی به دست می آوردند و دولت هایی هم که همکاری های لازم را انجام نمی دادند؛ با مشکل مواجه می شدند. طبیعتا با توجه به ماهیت دولت های جهان سوم پیش بردن چنین طرحی برای آمریکا سخت نبود و هولوکاست واقعی کنترل جمعیت با موفقیت به دست آمریکایی ها به اجرا گذاشته شد.

با تاسیس اداره جمعیت در آژانس توسعه بین المللی آمریکا در سال 1966، دکتر رونهولت (Reimert Thorolf Ravenholt) ریاست آن را به عهده گرفت و تا سال 1979 در این پست باقی ماند. این اداره توانست با صرف میلیاردها دلار یک امپراطوری قدرتمند جهانی برای شبکه یکپارچه برنامه های کنترل جمعیت جهان ایجاد کند و به وجود آمدن انسان هایی که نظام آمریکا "نامطلوب" توصیف می کرد را متوقف سازد.


از نشان های برنامه کنترل جمعیت برای تبلیغ تک فرزندی.


رونهولت فردی جامعه گریز بود که دکترای همه گیر شناسی داشت و ظاهرا بارداری زنان را هم مانند آبله یا تب زرد نوعی بیماری تصور می کرد که باید ریشه آن را از بین برد. بر همین اساس عقیم سازی زنان بیشترین توجه او را جلب کرده بود.

او در این کار آنچنان شدت عملی نشان می داد که گاه موجب تنفر و اشمئزاز همکارانش می شد. برای مثال اطلاعات کارت ویزیت او بر روی یک کاندوم چاپ شده بود! رونهولت این کارت ویزیت را با یک حس لذت و سرافرازی به تمامی مراجعانش تقدیم می کرد. او کاری های تبلیغاتی جلفی نیز برای تبلیغ عدم باردار شدن زنان انجام می داد.

برای مثال رونهولت برای جشن های یادمان 200 سالگی تاسیس آمریکا دستور داد میلیون ها نوع از کاندوم هایی که روی آن پرچم رنگی آمریکا چاپ شده بود تهیه شود و در همه سازمان های کنترل جمعیت تحت مدیریتش در سراسر جهان پخش شود! او به وفور در مورد راهکارهای پخش مقادیر بیشتری از قرص های ضد حاملگی سخن می گفت و از هر فرصتی برای ژاژخایی در مورد برنامه های ضد انسانی اش استفاده می کرد. او در مصاحبه ای گفته بود یک چهارم از تمامی زنان بارور جهان باید عقیم شوند تا برنامه های آمریکا برای کنترل جمعیت جهان به اهداف خود برسد و آمریکا بتواند نظام اقتصادی مد نظر خود را حفظ کند.

رونهولت یک نژادپرست بود و دیدگاه های نژادپرستانه خود را در تمامی برنامه های کنترل جمعیت تسری می داد. سیاهان را هنوز برده می دید و چنان که در سال 2000 گفته است معتقد بود که: «سیاهان آمریکایی باید از بخت و اقبال خود ممنون باشند که در قرون اولیه برده داری رایج بوده است. چون اگر چنین نبود؛ این سیاهان آمریکایی امروز وجود نداشتند زیرا که اجداد آنها به جای فروخته شدن به برده داران به دست دشمنان سیاه پوست خود کشته می شدند».


سخنی از پاپ ژان پل دوم علیه سقط جنین:
ملتی که خود کودکان خود را می کشد، ملت بدون فرداست.

رونهولت به عنوان رهبر برنامه آمریکایی کنترل جمعیت جهان، خود با شرکت های داروسازی و ساخت تجهیزات پزشکی وارد مذاکره می شد و بارها اتفاق افتاده بود که داروها و مواد ضد حاملگی تاریخ مصرف گذشته، مضر و تست نشده را خریداری و به سازمان های زیردست خود فرستاده بود. برخی از داروهای ضد حاملگی توزیع شده توسط این سازمان ها در آمریکا ممنوع اعلام شده بودند و برخی نیز از سوی سازمان غذا و داروی این کشور مجوزی نداشتند. آ یو دی هایی که رونهولت به کشورهای جهان سوم می فرستاد میلیون ها زن جوان را نه تنها عقیم کرد بلکه به امراض دیگری نیز مبتلا ساخت که موجب مرگ آن ها شد.

جالب توجه است که برای برخی از این داروها در آمریکا پرونده های قضایی تشکیل شده و سازندگان و تجویزکنندگان مورد محاکمه قرار گرفته و محکوم شده بودند. اما همین داروهای ضد بارداری با تصمیم رونهولت در سراسر جهان سوم به طور رایگان بین زنان توزیع شد.

کمپانی های داروسازی فراوانی توانستند از این تجارت مرگ بار سود فراوانی کسب کنند و نه تنها بخشی از این دلارها دوباره وارد برنامه کنترل جمعیت شد؛ کارخانه های داروسازی ویژه ای نیز برای این برنامه تاسیس شدند. در تمام مدت پیش برد این برنامه ها رونهولت از لابی خود در کنگره استفاده فراوانی برده و حمایت بیشتری را برای برنامه های خود جلب می کرد.

در 1968 بودجه ای بالغ بر 36 میلیون دلار در اختیار رونهولت بود. در 1972 این بودجه سالانه به 120 میلیون دلار رسید. اما اوج شکوفایی فعالیت های ضد انسانی برنامه کنترل و کاهش جمعیت جهان هنوز در راه بود.


دکتر رونهولت، رییس اداره جمعیت آژانس توسعه بین المللی آمریکا از 1966 تا 1979


در 1968 با ورود رابرت مک نامارا به بانک جهانی، برنامه کنترل جمعیت ابعاد تازه ای یافت و از مرز عقیم سازی و جلوگیری از بارداری گذشت و به یک جنگ تمام عیار ضد انسانی و بیوتروریستی تبدیل شد. مک نامارا از باورمندان سرسخت کاهش جمعیت بود که همکاری های نزدیکی با رونهولت داشت. او که قبل از به دست گرفتن ریاست بانک جهانی وزیر دفاع آمریکا بود و میلیون ها نفر را در ویتنام کشته بود این بار سیاست های آمریکایی پاک سازی نژادی را در قالب برنامه های سازمان ملل و بانک جهانی به خورد دولت های جهان سوم می داد.


پیام انتقادی در مورد برنامه کنترل جمعیت: برای نجات کره زمین خود را بکشید!

 مک نامارا با دیکتاتوری تمام دادن کمک های مالی و وام های بانک جهانی به دولت های جهان سوم را منوط به پیگیری سیاست آمریکایی کنترل و کاهش جمعیت در این کشورها کرد. دولت های جهان سوم ضعیف تر از آن بودند که بتوانند از وام های بانک جهانی صرف نظر کنند. بدین ترتیب به هر آنچه که از سوی سیاست مداران آمریکایی دیکته می شد گردن می نهادند.
پس از ورود مک نامارا به بانک جهانی بود که پروژه های تولید و انتشار عوامل بیماری زایی همچون ویروس ایدز توسط آمریکا شروع شد و در کنار برنامه های جلوگیری از باروری، کشتار آرام و بی سرو صدای مردم جهان سوم از طریق واکسن های آلوده و ویروس های ناشناخته ساخته شده در آزمایشگاه ها در دستور کار برنامه کنترل جمعیت قرار گرفت.


دست آورد برنامه کنترل جمعیت جهانی آمریکایی ها نابودی میلیون ها انسان بوده است.




................................................................................

منابع و مآخذ:


http://www.thenewatlantis.com/publications/the-population-control-holocaust

http://endoftheamericandream.com/archives/the-elite-believe-that-you-are-ruining-their-planet-and-they-want-you-to-stop-reproducing

http://www.christianpost.com/news/us-taxpayers-fund-population-control-programs-author-claims-79138/

http://www.population-security.org/09-CH1.html

http://www.population-security.org/index.html

http://www.population-security.org/27-APP1.html

http://www.population-security.org/11-CH3.html#1

http://www.bbc.co.uk/news/magazine-15449959

http://web.archive.org/web/20080409122819/www.theinterim.com/2002/april/02nobelwinner.html
http://www.scribd.com/doc/10059513/Nssm-200Kissinger-Report

http://www.defense.gov/news/newsarticle.aspx?id=118240

http://www.infowars.com/dod-population-control-part-of-us-stability-operations/

http://fathersforlife.org/health/population_control.htm

http://geography.about.com/od/populationgeography/a/malthus.htm