گویا جلسه روز گذشته امید نمازی، نماینده شما در سازمان نتیجه بخش نبود و با خواستهتان با تعطیلی مسابقات لیگ مخالفت شد.
ما روز گذشته برای آنکه بتوانیم استفاده خوبی از ملیپوشان باشگاهها داشته باشیم آقای امید نمازی را به عنوان نماینده خود به جلسه سازمان لیگ فرستادیم. آن چیزی که ما از مسئولان سازمان لیگ خواستیم این است که برنامه لیگ را تا آخر فصل به ما بدهند. ما برنامههای کامل لیگ تا آخر فصل را از سازمان لیگ خواستهایم اما متأسفانه تا کنون چنین برنامهای به ما ندادهاند. اگر این برنامه به دست ما برسد میتوانیم برنامه خودمان را به فدراسیون ارائه کنیم. اما همانطوری که گفتم هنوز چنین برنامهای به ما داده نشده و ما در این شرایط نمیتوانیم به درستی تا خردادماه برنامهریزی کنیم. در واقع 5 ماه حساس داریم با سه مسابقه بسیار حیاتی پیش روی فوتبال ایران است و به همین دلیل نیازمند برنامه منسجمتری از سوی سازمان لیگ هستیم.
صحبتی که با مسئولان لیگ داشتهایم این است که بتوانیم در مقاطعی نفرات ملیپوش باشگاهها را در اختیار تیم ملی باشند. من باید یک موضوعی را بگویم؛ وقتی که لیگ تمام شود و مسابقات لیگ قهرمانان آسیا هم به مرحله یک شانزدهم نهایی برسد ارجحیت کجاست؟ تیم ملی یا باشگاه؟
اگر ارجحیت با تیم ملی است بیایند و این موضوع را تعریف کنند و خیلی شفاف آن را اعلام کنند.
تیم ملی ایران و صعودش به جام جهانی بسیار مهم است، اما لیگ قهرمانان نیز برای فوتبال ملی ما و مدیران و هواداران از اهمیت بالایی برخوردار است.
وقتی که من به ایران آمدم از من خواستند که به صورت مختصر فوتبال ایران را آنالیز کنم و از من خواستند که از تجربه بینالمللیام استفاده کنم و من در همان شرایط چند پیشنهاد اساسی ارائه کردم.
در پاسخ به این واکنش من به موارد کوچک اشاره نکردم بلکه در مورد ساختارها و برنامهها ایدههایم را دادم.
یکی از پیشنهادهای من این بود که لیگ ایران از 18 تیم به 16 تیم کاهش یابد. چون اعتقاد من این بود که باید لیگ ایران کیفیتش بالا برود و با کاهش تیمها این کیفیت تضمین میشد. من به این نتیجه رسیدم که 18 تیمی بودن لیگ ایران با تقویمی که دارد نمیتواند هرگز خروجی مطلوبی داشته باشد. چون در لیگی اینچنین پرفشرده نمیتوانستیم تیم ملی را به خوبی جا دهیم. من در همان زمان اعلام کردم که باید تغییرات از همان موقعها انجام شود. بارها و بارها تأکید کردم که جام جهانی برای ایران از حالا شروع شده است اما منطقی نیست که ما بیاییم لیگ را 16تایی کنیم برای فصل بعد. این اتفاق افتد یعنی فصلی که اصلاً هیچ ارتباطی به صعود تیم ملی ایران به جام جهانی ندارد. ما الان برای صعود به جامجهانی میجنگیم نه فصل آینده. این یک نمونه از پیشنهادهایی بود که دادم و سرانجامش این شد.
نکته دومی که آن را پیشنهاد دادم این بود که ما بدانیم برنامه لیگ چطور است. نه اینکه هر هفته یا دو سه هفته یک بار برنامهها دچار تغییر شوند و برنامهها برای کوتاهمدت اعلام شوند. باید برنامه بلندمدت را به ما بگویند و ما طبق آن برنامهریزی کنیم.
دانستن این برنامه و داشتن تقویم بازیها از اول فصل به همه میتواند کمک کند؛ به باشگاهها، به مربیان، به مدیران برنامهریز باشگاهها، به سازمان لیگ، به همه، حتی به کسانی که میخواهند پرواز رزرو کنند، برای بازیها هتل رزرو کنند و ... از همه مهمتر میتواند به تیم ملی ایران کمک کند اما متأسفانه این خواستهای بود که هرگز اجرایی نشد!
بار اول اشتباهی که کردم این بود که سعی کردم هر از چندگاهی بازیکنان را به اردو بیاورم و با آنها کار کنم اما حالا که مرور میکنم متوجه میشوم که در حقیقت ما به خودمان دروغ گفتیم. اگرچه ما اردوهایمان را برنامهریزی کردیم اما هرگز بازیکنانمان را به طور کامل در اختیار نداشتیم. آن نفراتی که مد نظر ما بودند. پس چه دلیلی دارد که ما اردو داشته باشیم و بازیکن نداشته باشیم و بار دیگر بازیکن داشته باشیم و اردو نداشته باشیم!
هرچند باید به کارمان ادامه می دادیم و ادامه هم دادیم، چون من فکر میکردم که در آینده برنامهها تغییر خواهند کرد و اتفاقاتی رخ خواهد داد و به همین دلیل با شوق و اشتیاق ادامه دادیم. انتظار داشتیم که تغییرات زیادی انجام شود اما حالا که به اینجا رسیده میبینیم که هیچ تغییری انجام نشده است.
من از اول فصل که با مسئولان صحبت کردم در مورد بازی های فصل تأکید داشتم که برنامه سالیانه لیگ را به ما بدهند اما در پاسخ به ما گفتند که چنین چیزی برایشان قابل اجرا نیست و اعلام کردند که تا پایان ماه نوامبر را میتوانند برنامهریزی کنند. کاری که ما میتوانستیم انجام دهیم این بود که برای بازیها برنامهریزی کردیم ولی برای اینکه بازیکنان به صورت کامل آماده باشند برای آن برنامهریزی نکردیم، چون هیچ چیزی از برنامههای لیگ مشخص نیست.
واقعیت این است که باید برنامههای تیم ملی رو به جلو باشد و برای آیندهاش برنامهریزی داشته باشد و ما الان نمیدانیم در ماه آوریل باشگاههای بزرگ ما پرسپولیس، تراکتورسازی، استقلال، سپاهان و ... چه زمانهایی بازی دارند؟! پس چطور میتوانیم برنامهریزی کنیم! برای ماههای فروردین و اردیبهشت هم هیچ برنامهای وجود ندارد. باید بدانیم که لیگ چه زمانی بازیهایش انجام میشود و چه زمانی تمام میشود.
آیا به شما قول داده بودند که برنامه را ارائه کنند؟
بله این قول را به ما داده بودند. این قول را دادند که تا پایان آذرماه برنامه کامل را به ما بدهند. آنها گفته بودند که تا پایان فصل را نمیدهیم اما تا پایان آذر را میدهند اما وقتی به آخر آذر رسیدیم تا آخر فصل را به ما میدهند اما این کار انجام نشد. من نمیخواهم در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی و مسائل غیره صحبت کنم اما وقتی واقعاً نمیدانیم برنامههای لیگ چیست و چه زمانی باشگاه بازی دارد چه برنامهریزی انجام دهم!
چطور میتوانم برنامههای تیم ملی را وسط این جدولی که وجود ندارد جا بدهم!
از اول آمدند گفتند که جام حذفی انجام میشود بعد گفتند نشود. یک روز جام حذفی بود و یک روز دیگر نبود. یک روز گفتند که کارلوس مخالف انجام جام حذفی است، الان دوباره یک شایعهای ساختهاند که کیروش میخواهد لیگ را تعطیل کند.
اصلاً چنین چیزهایی صحت ندارد. برای من خیلی روشن است که چند نفر از چند منبع در حال تلاش هستند که برنامههایم را به هم بزنند. اما واقعاً چه کسی میتواند باور کند که کیروش میخواهد لیگ را تعطیل کند. این موضوع غیرقابل باور است. تنها کسانی که چنین مواردی را مطرح میکنند آنهایی هستند که نمیخواهند تیم ملی موفق شود. حالا همه شرایط تغییر کرده و دیگر بیش از این نمیتوانیم وقت را تلف کنیم. در 2 سالی که از مدت حضورم در ایران میگذرد فقط همین حرفها را تکرار کردیم و وقت را کشتهایم اما از این به بعد نباید زمانها را دیگر هدر بدهیم. واقعیت را جدی بگویم الان شرایطی نیست که بخواهیم در مورد مسائل تکراری کشمکشهای سیاسی که در فوتبال هست بخواهیم بحث کنیم، دیگر وقت تمام شده است. میخواهم یک موضوع را مطرح کنم، شاید بیان آن برایم ریسک باشد اما چون این روزها فوتبال ایران را به خوبی شناختهام راحتتر میتوانم این موضوع را بگویم.
پس این واقعیت را شفافت تر بیان کنید تا افکار عمومی هم راحتتر قضاوت کنند.
واقعاً من ماندهام در فوتبال ایران چطور نمیشود همه با هم هماهنگ باشند، واقعاً چرا؟ حالا میخواهم حرف ریسکیام را بیان کنم. حالا که باشگاههای ایران فوتبال ایران و مدیریت فوتبال ایرانی را شناختهام؛ همه ما برای یک رئیس کار میکنیم. تمام مدیران، تمام مربیان باشگاهها، برای یک رئیس کار میکنیم. حتی باشگاههایی هم که به نظر میرسند خصوصی هستند آنها نیز دولتی هستند و پولشان از جیب دولت است.
در واقع ما برای مردم ایران کار میکنیم، ما برای دولت ایران کار میکنیم. اینجا که مثل اروپا نیست که بخواهیم برای شرکتهای خصوصی باشگاهداری کنند. حالا سؤال من این است؛ ما که یک رئیس داریم و برای یک دولت کار میکنیم من نمیفهمم چرا نمیتوانیم بنشینیم دور یک میز و بگوییم که چطور میتوانیم به تیم ملی کشورمان کمک کنیم.
هزینه باشگاههای استقلال،پرسپولیس، سپاهان، تراکتور از کجا میآید؟ خرج تیم ملی از کجا میآید؟ همه آنها از جیب دولت است. منبع یکی است.
شما درست می گویید، اما سوال تان از مردم است یا دیگران؟
برای توضیح بهتر من 2 سوال دارم. یکی از این سؤالهای من مربوط میشود به رؤسا و مسئولان فوتبال در این مملکت.
سؤال من این است وقتی من قراردادم را امضاء کردم که آن قرارداد هم برای اولین بار در تاریخ ورزشیام در دفتر وزیر ورزش (رئیس سازمان تربیت بدنی)بسته شد. همانجا بود که همه به من گفتند که صعود تیم ملی ایران به جام جهانی 2014 اولویت همه برنامهها است. هم رئیس فدراسیون در آن جلسه بود و هم رئیس سازمان لیگ و همه مسئولان بودند و همه اولویت را به صعود ایران به جام جهانی اعلام کردند و این را خواسته ملت ایران دانستند. آیا آنچه را که من میگویم دروغ است؟ آیا این اشتباه است؟ آیا من این جمله را مطرح کردم؟ 2 سال پیش که به این کشور آمدم همه گفتند که صعود ایران به جام جهانی اولین هدف است.
حتی در ادامه نیز همه از همین هدف به عنوان اولویت اول حرف زدند. در واقع این موضوع نیز صحت دارد چرا که وقتی وارد ورزشگاهها میشوم میبینم که مردم ایران در ورزشگاههای مختلف علاقه زیادی دارند که تیم ملی کشورشان راهی جام جهانی شود. آنها آرزو میکنند و حتی در انزلی نیز که برای تماشای بازی استقلال و ملوان رفته بودم آنها بر این باور بودند که تیم ما به جام جهانی راه خواهد یافت. حالا سؤال من خیلی ساده است و خواهش میکنم که یک نفر به من توضیح بدهد، معنی این جمله چیست؟
«هدف و اولویت اول صعود تیم ملی ایران به جام جهانی است» از مسئولین میخواهم که واقعاً این مورد را برای من معنا کنند.
آنها این حرف را به شما زدهاند شاید بر این باور بودهاند که چون شما مربی بزرگی هستید پس میتوانید برای تیم ملی ایران جادو کنید؟
ولی من نمیتوانم، من زمانی شاید بتوانم معجزه کنم که مسی و رونالدو را داشته باشم، آن هم شاید.
ولی من همچنین کاری نمیتوانم انجام دهم، حتی بازیکنان خودم هر روز تلاش میکنند و این صحبت من برای بازیکنانم در تیم ملی سوءتفاهم ایجاد نکند.
معجزهای که میتوانیم بکنیم این است که سخت تلاش کنیم و آمادهسازی روحی، روانی و تکنیکی و تاکتیکی مطلوبی داشته باشیم؛ این معنی واقعی معجزه است.
اما آقای کیروش قبول کنید ایران از قطبهای فوتبال آسیا است.
صحبت کردن از قدیم و تاریخ فوتبال ایران نمیتواند کارساز باشد و هیچ دردی را دوا نخواهد کرد. این که بیاییم و بگوییم که ما در گذشته و در فلان تاریخ به کره جنوبی شش گل زدیم درمان درد ما نیست. شک نکنید که شرایط نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. آن زمانهایی که ایران بهترین فوتبال آسیا بود شاید کره و قطر یک استادیوم داشتند و ایران 50 استادیوم اما الآن برعکس شده است. الآن ما یک زمین فوتبال اینجا داریم، اما آنها امکانات بسیار عالی دارند. حالا همانطوری که گفتم سؤال اولم خیلی شفاف بود و خیلی روشن موضوع را بیان کردم. بنابراین سوال من این است که بیایید توضیح بدهیم که این ارجحیت معنیاش یعنی چی؟
من 2 تا نمونه از سال قبل برایتان تعریف کنم؛ سال گذشته در یکی از اردوهایی که داشتیم، بازیکنان تیم ملی کجا بودند؟
(جواب)به دلیل لیگ قهرمانان بسیاری از آنها در تهران بودند.
من یک نمونه گفتم، سال پیش قبل از دیدار با ازبکستان ما چند هفته اردو در ترکیه داشتیم، اما بازهم بازیکنان باشگاهی به دلیل مسابقات لیگ قهرمانان آسیا در باشگاه هایشان بودند و دیر به ما ملحق شدند. اردوهای کوتاه مدت را هم که اصلاً بازیکنان را ما در اختیار نداشتیم. این صحبتی که ارجحیت تیم ملی است من نمیدانم کجاست؟
حالا نمونه دوم را بیان می کنم؛ یکی از مهمترین بازیکنان تیم ما سال پیش وقتی مصدوم شد سه دکتر مختلف، پزشکان ایرانی گفتند که این بازیکن نباید بازی کند. میگویم دکترهای داخلی نه از امریکا یا افغانستان یا هر جای دیگر(خنده) بلکه دکترهای ایرانی گفتند که این بازیکن نباید بازی کند.
منظورتان مجتبی جباری است؟
من اسم نمیآورم و فقط اتفاقات را تشریح می کنم.
و البته همان بازیکن بازی کرد و مصدوم شد.
بله او مصدوم شد. نه تنها مصدوم شد بلکه 8 ماه هم نتوانست بازی کند. ولی باز هم برمیگردیم به همان سؤال اولی، مردم میخواهند بدانند ارجحیت با کیست؟ ارجحیت با تیم ملی است؟ ارجحیت با باشگاهها است؟ یا بازیکنان باید در اختیار چه کسی باشند؟ این سؤالی است که آنها باید جواب بدهند. این سؤالی است که آنها باید جواب بدهند و معنی کنند و قشنگ تعریف کنند که وقتی میگویند ارجحیت با تیم ملی است یعنی چه؟ چون تا حالا ما همچنین چیزی ندیدهایم.
اما گفته می شود که کیروش دوست دارد حرف، حرفِ خودش باشد.
اصلاً اینجا نقطه نظر من مهم نیست، من فقط میخواهم ببینم کسانی که به من گفتند؛ ارجحیت اول با تیم ملی است بیایند این را تعریف کنند برایم. مردم این حق را دارند، منم این حق را دارم که بدانم وقتی این صحبت میشود که ارجحیت اول با تیم ملی است این معنایش چیست؟ به من نه،ولی به فوتبال ایران، به مردم ایران.
شاید گفتن کلمه دروغ درست نباشد ولی به فوتبال ایران ضربه زده شده است و ضربه زده شده به تیم ملی.
اگر شفاف باشد و همه چیز شفاف ارائه شود من به عنوان مربی تیم ملی میدانم شرایطم چیست، مربی باشگاه میداند شرایطش چیست، مردم میدانند، نشریات میدانند، همه میدانند داستان چیست و سفیدی و سیاهی کاملا مشهود میشود. ولی هیچ چیز مشخص نیست و من میخواهم این جواب را بگیرم.
من یک موضوع را صادقانه به شما میگویم؛ اگر برای مثال فردا ما یک اردو داشته باشیم از آن طرف هم به عنوان مثال بازیکنان پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا در تیم شان باشند شما به عنوان یک ژورنالیست بیایید با من مصاحبه کنید و بپرسید بازیکنان پرسپولیس کجا هستند؟ من باید بگویم با باشگاهشان در جام دیگری در حال بازیاند. بعد شما نمی گویید مگر رئیس فدراسیون نگفت که ارجحیت اول با تیم ملی است، در آن زمان جواب من چیست؟
حالا همان صحبت فقط این بار استقلال، اگر مردم این سؤال را بکنند که مگر نگفتند که ارجحیت با تیم ملی است من جوابم چیست؟ چون این حرف را من مطرح نکردم، بلکه دستاندرکاران فوتبال، رؤسای فوتبال این جمله را گفتهاند و باید جواب این سوال را هم خودشان بدهند.
واقعیت این است که دیگر زمان نداریم که بیشتر از دست بدهیم. زمان آن رسیده که با شهامت تمام یک تصمیمگیریهایی بکنیم و شجاعانه به همه بگوییم که تصمیم ما این است.
شاید یکسریها هم مخالف باشند ولی چاره چیست؟ شما هم در رسانه شما اگر سردبیر یک تصمیم بگیرد، فکر میکنید همه با آن موافق هستند؟ ولی وقتی سردبیر آن دستور را میدهد، طبق دستور او کارها جلو میرود. باید تصمیمگیری شود. شاید یکسری مخالف باشند و عده ای هم موافق، ولی این دلیل نمیشود که نتوانیم یک تصمیمگیری قاطع بکنیم. روسا و مدیران فوتبالی آفریقای جنوبی، ژاپن،کره و ... برای فوتبال کشورشان تصمیمگیری میکنند و طبق آن برنامه هایشان را جلو میبرند. ما برعکس این کشورها که گفتیم میایستیم و فکر میکنیم که چه کاری انجام دهیم که همه را راضی کنیم.
جالب این است که این کسانی که این تصمیمگیریها را نمیکنند و نمیتوانند هماهنگ شوند اینها همه برای یک نهاد کار میکنند؛ برای مردم ایران و برای دولت ایران کار میکنند.
اما گفته می شود کیروش مخالف جام حذفی بود و این مسابقات با تاخیر آغاز شد. آیا موضوع صحت دارد؟
خیر، واقعیت این است که مسابقات لیگ در ماه ژانویه و فوریه کامل مشخص نبود و ماه های بعدی هم معلوم نیست که بازی ها در چه تاریخی های انجام خواهند شد.پس با این شرایط ما چگونه میتوانیم برنامهریزی کنیم برای تیم ملی؟! آن کسانی که میخواستند تقصیر را به گردن من بیاندازند و می گفتند که کارلوس گفته جام حذفی برگزار نشود، الان باید بیایند تصمیم بگیرند و ببیند چه کاری باید انجام دهند. وقتی تصمیم آخرشان این بود که باید جام حذفی باشد. الان باید بیایند ببینند چطوری میتوانند بازیهای لیگ و جام حذفی و بازیهای تیم ملی و مقدماتی جام ملتها و لیگ قهرمان آسیا و همه را یک جا عملیاتی کنند.
من برای آماده سازی تیم ملی نیاز دارم که سازمان لیگ برنامه مسابقات را شفاف به من بدهد تا به اصطلاح بتوانم برنامهریزی کنم. مطمئنم و شکی ندارم همین چیزی که من خواستارش هستم یعنی برنامه لیگ از الآن تا آخر سال، همین را مربی پرسپولیس میخواهد، مربی تراکتورسازی میخواهد، مربی سپاهان میخواهد تمام مربیان مطمئناً میخواهند این برنامه را داشته باشند.
آنها دوست دارند هفته به هفته برنامه بازی های تیمشان را داشته باشند. این مدل کار کردن که مثلاً ما بگوییم امروز این کار را میکنیم، و بیاییم ببینیم طبق این تصمیم چه کسی خوشحال می شود و چه کسی ناراحت، چه کسی تحسین می کند و چه کسی انتقاد و در پایان هم برنامه مان را تغییر دهیم راهگشا نخواهد بود.
با این روش کار کردن ما جلو نخواهیم رفت.
پس امروز جلسه مهمی با مهدی تاج، سرپرست سازمان لیگ خواهید داشت.
بله.در نهایت ما امروز یک جلسه مهم داریم، البته یک جلسه روز شنبه با سازمان لیگ داشتیم که هنوز به نتیجه نرسیدیم و واقعیت این است که در جلسه امروز اگر مسئولان و دستاندرکاران آمادهاند که روی مسائل بیایند تصمیمگیری کنیم ما هم هستیم، مینشینیم و به اصطلاح به یک توافقی میرسیم. ولی اگر دنبال این نیستند که یک تصمیم نهایی گرفته بشود ما از جلسه بیرون میآییم. این شاید جلسه 4573 ما باشد (خنده) و هدف ما از این جلسه دو مسئله است؛ بیاییم جمله «ارجحیت با تیم ملی است» را معنی کنیم. اگر کسانی که در آن جلسه هستند نتوانند جواب مرا بدهند واقعاً وجود من در آن جلسه بی فایده است. اگر من نتوانم برنامه کامل لیگ را تا آخر فصل را امروز بگیرم واقعیتش باز هم وجود من در آن جلسه بیفایده است. اگر ندانم هفته بیست و چهارم، بیست و پنجم، بیست و ششم، بیست و هفتم، بیست و هشتم تا آخر فصل تا هفته سی و چهارم برنامه چی هست در ضمن برنامه جام حذفی چی هست، بودن من آنجا بیفایده است. خیلی شفاف بگویم و شما هم میتوانید بنویسید اگر امروز نتوانند جواب این سوالهای مرا بدهند من دیگر مسئولیت را میگذارم به گردن خودشان، یعنی دستاندرکاران به ما بگویند چه زمانی اردو بگذاریم، چه کار بکنیم؛ دیگر مسئولیتش با من نیست دست خودشان است.
آقای کیروش شما معتقدید که تیم ملی در اولویت است، اما در مقابل هستند مربیان و مدیرانی که لیگ قهرمانان آسیا را برای باشگاههای خود هدف اصلی می دانند. حق با چه کسی است؟
در این مورد هیچ شکی وجود ندارد چون هم تیم ملی و همچنین لیگ قهرمانان جزو منافع ملی هستند، اما بیاییم ببینیم کدام ارجحیت دارد و این شهامت را هم داشته باشیم و شجاعانه پاسخ دهم. صحبتی که شما میکنید درست است، اما باید ارجحیتها مشخص شوند. وقتی در مورد بهترین بازیکن دنیا صحبت میکنیم سه نفر را نمیتوانیم در رده اول بگذاریم. یکی باید از بین این نفر به عنوان نفر اول معرفی شود.
من به شما یک مثال میزنم؛ اگر تیم فوتبال منچستریونایتد به عنوان نماینده انگلیس لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند، همه هواداران یونایتد خوشحال خواهند شد، اما بدون شک در همین کشور هواداران لیورپول، چلسی، منچسترسیتی و ... ناراحت خواهند بود و کفرشان درمیآید. در ایران هم شرایط همین طور است، اگر تیمی مثلاً استقلال به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا برسد و تیم ملی را به جام جهانی صعود کند، چند نفر برای استقلال و چند نفر برای تیم ملی خوشحالی خواهند کرد؟
شاید آنها فکر میکنند که کیروش این نگاه را ندارد و فکر نمیکند که لیگ قهرمانان هم ملی است.
من چگونه میتوانم چنین تفکری داشته باشم در صورتی که خودم با تمام وجودم جنگیدم تا در لیگ قهرمانان اروپا قهرمان شوم. فردا اگر تداخلی بین یک بازی لیگ قهرمانان آسیا و تیم ملی رخ بدهد ارجحیت با کدام است، اگر تداخلی بین بازیهای لیگ قهرمانان آسیا و لیگ خودمان به وجود بیاید چه؟ کسانی که میخواهند اهمیت لیگ قهرمانان را مقابل تیم ملی بیشتر کنند همین افراد زمان تداخل برنامه های لیگ قهرمانان آسیا و لیگ برتر بازهم اهمیت را به لیگ قهرمانان میدهند. باید اولویتها را مشخص کنند و جواب آن را بدهند. به مردم نگوییم ارجحیت با تیم ملی است اما ما وقتی به اردوی تیم ملی میرویم یکسری از بازیکنان درگیر لیگ قهرمانان هستند و به نظر من این ارجحیت نیست.
نگاه من به فوتبال ایران ملی است. الان هم دیر شده و بیش از دیگر نمی خواهم که به تیم ملی ضربه بخورد.
دیگر حاضر نیستم یکسری پشت من خودشان را پنهان کنند و ما هم نتوانیم کارهایمان را پیش ببریم.
بر خلاف صحبتهای شما مسئولان میگویند کیروش هر چه خواسته ما به او دادهایم. چند درصد از خواستههایت را برآورده کردهاند؟
درصد گذاشتن برایم خیلی مشکل است. وقتی یک بازیکن را 8 ماه نداری یا اینکه میروی در اردو بازیکنانت را در اختیار نداری، نمیشود رویش درصد گذاشت که تا چند درصد امکانات را در اختیار ما بوده است. صحبت همان است که اردو داشتن بدون بازیکن و یا بازیکن داشتن بدون اردو چه فایدهای دارد؟!
من نمیگویم کار خوب زیادی نکردهاند و من نمیگویم فدراسیون تلاش خودش را نکرده است. آنها تلاششان را کردهاند و این برای منفعت من نیست برای منفعت تیم ملی است. من این حرف را نمیزنم که فدراسیون تلاشش را نکرده، ولی الان زمانش رسیده که ما بیاییم یک جادهای را برای خودمان انتخاب کنیم و از این جاده عبور کنیم یعنی توی این جاده بمانیم و از این جاده عبور کنیم. ما آمار قطر را در آوردهایم از الآن تا آخر فصل هر هفته با تیم ملیشان تمرین دارند و برای بازیهای باشگاهی بر میگردند به باشگاهشان.
45روز قبل از بازی با ما لیگشان تعطیل میشود برای اینکه خودشان را آماده کنند برای بازی با تیم ملی ایران. لبنانیها از 2 ماه پیش اردوی بلند مدتشان را آغاز کرده اند. بازیکنان این تیم برمیگردند بازیهای باشگاهی خود را انجام میدهند ولی دائم با تیمملی هستند. به طور یکنواخت تمرین میکنند و در ضمن در این مدت دو سه بازی دوستانه هم برگزار کردهاند. لبنان همان تیمی است که ما شکست داد، کره جنوبی را هم شکست داد و واقعیت این است که شش امتیاز دارند و برای خودشان شانس صعود به جام جهانی میبینند. این هفته، هفته مهمی برای ما است چون بالاخره ما باید بیاییم و یک تصمیم جدی بگیریم. فرقی نمیکند که تصمیمA باشد، B باشد، C باشد، جاده A باشد، جاده B باشد، جاده C باشد ولی ما باید یک راه را برای خودمان ترسیم کنیم، که از این راه میخواهیم جلو برویم و همه هماهنگ باشیم.
2 سال برای ساختن این جاده تلاش کرده اید اما چنین اتفاقی رخ نداده، حالا در یک هفته چطور می توان چنین جادهای ساخت؟
اگر نمیتوانند به این هماهنگی برسند و اگر نمیتوانند این تصمیمگیری را بکنند مسئولیتش را باید بر عهده بگیرند و جلوی مردم این مسئولیت را قبول کنند. شما به من این جواب را بدهید، آیا ایران کشوری هست که میخواهد به جام جهانی برود؟
جواب این سوال صد در صد بله است. بنابراین در چنین کشوری نمیتوانید بیایید به من بگویید مسابقات هفته بیست و هشتم، هفته بیست و نهم و هفته سیام، سیویکم،سی و دوم، سی وسوم ، سیوچهارم،نیمهنهایی، مسابقات جام حذفی، فینال حذفی چه زمانی برگزار می شوند! باید اینها انجام شوند تا من بتوانم برای آماده سازی تیم ملی برنامه ریزی کنم.
آیا انتظار دارید که مردم جاهای دیگر دنیا باورشان بشود کشوری که این قدر امید دارد که به جام جهانی برود نتواند برنامه لیگش را برای چهار- پنج هفته آخر فصل مشخص کند. اگر مردم این مسئله را بدانند برایشان ممکن است تمسخرآمیز باشد.
برنامه هفته بیست و هشتم، بیست و نهم، سیام، سیو یکم، سی و دوم، سی و سوم، سیوچهارم، نیمهنهایی جام حذفی و فینال جام حذفی، یعنی 9 تا تصمیمگیری دارند. من مربی برای هر بازی باید 11 تا تصمیمگیری داشته باشم. ما از اینها 9 تا تصمیمگیری میخواهیم، اما این تصمیمگیریها انجام نمیشود. میترسند از این که فردا تو نشریات بگویند که این درست نیست یا این مربی بیایید بگوید به من ظلم شده است! بعضی از این افرادی که نظر میدهند بعضی از این افرادی که میآیند میگویند این کار درست است و آن کار درست نیست، اینها در عمرشان حتی یک بار هم نیامدهاند در استادیوم روی صندلی بنشینند و از نزدیک یک فوتبال سطح بالای اروپایی را تماشا کنند. همین افراد شاید هیچوقت یک بازی زنده که توی استادیوم باشند از نزدیک از کنار خط بتوانند یک بازی لیگ قهرمانان اروپا را ببینند، یک بازی جام جهانی را ببیند! آنها حتی یک بار هم اینچنین بازی هایی را ندیدهاند ولی برای خودشان فکر میکنند میتوانند بیایند نظر بدهند، پس چرا ما باید از این افراد بترسیم؟
چرا باید ما خودمان را نگران این نقطهنظرات بکنیم؟
این بار به نظر خیلی عصبی به نظر میرسید؟
برای اینکه من میخواهم با تیم ملی ایران به جام جهانی بروم. من میخواهم این تیم برود جام جهانی به خاطر همین است که به ایران آمدهام.
البته در قرارداد من این نیست که عصبانی بشوم اگر میخواهند از روی عمد عصبانی بشوم باید در قرارداد بگذارند.
اینکه می گویید اگر در جلسه امروز با تاج به نتیجه نرسید جلسه را ترک خواهید کرد، آیا صحبت به معنای اولتیماتوم است؟
اولتیماتوم نیست، من میتوانم در خانه بنشینم و بازیهای تیمهای مختلف را زیر نظر بگیرم، مثلاً در هفته جاری یک راند از بازیها انجام شد.بازی ملوان و استقلال را دیدم. 4-5 بازی دیگر بوده است که میتوانستم بیایم بنشینم خانه ببینم که روی بازیکنان دقت بیشتری داشته باشم. اگر توی جلسه باشم و بدانم که در این جلسه تصمیمگیریهایی انجام میشود مشکلی نیست، میتوانم آن ویدئوها را شب نگاه کنم. ولی اگر در یک جلسهای باشم که بدانم تصمیمگیری نمیخواهد بشود من ترجیح میدهم بیایم خانه کارم را انجام دهم.
به جلسه امروز امیدوارید؟
بدون شک کار خیلی سادهای است. خیلی ساده است. وقتی این تعریف را میکنند که ارجحیت برای تیم ملی یعنی چیست، باید مشخص بشود که وقتی یک تداخلی بین یک بازی ملی با مسابقه باشگاهی است بازیکنان در اختیار چه کسی هستند؟
خبر دارید که برای صعود ایران به جام جهانی قرار است ستادی تشکیل شود؟
منظورتان از ستاد چیست. من در این زمینه معنی و مفهوم ستاد را نمیدانم.
ستاد همان کمیته است که قصدش حمایت از تیم ملی است.
(با کنایه و ناراحتی) راجع به این کمیتهها و ستادها نمیخواهم صحبت کنم. من در فدراسیون پرتغال یک چیزی را از یک آدم بزرگ یاد گرفتم و او به من گفت که ما وقتی نمیخواهیم یک کاری انجام بشود یک کمیته یا ستاد تشکیل میدهیم و وقتی میخواهیم کاری انجام بشود یک لیدر یا رهبر انتخاب میکنیم تا آن کار را انجام بدهد و این پاسخی به سوال شما.
اگر دیدید جایی ستادی یا کمیتهای تشکیل شد بدانید یک جای کار لنگ میزند.
خبر دارید که حضورتان در شبکه تلویزیونی «بی بی سی فارسی» و مصاحبه با این شبکه حرف و حدیثهای فراوانی را به همراه داشت.چطور شد آن مصاحبه را انجام دادید؟
در آن خیلی صحبت راحتی با هم داشتیم. ما این صحبتها را ارزیابی کردیم. من قبل از انجام این مصاحبه راجع به همه موارد آن فکر کردم. یک پیشنهاد برای مصاحبه داشتم و 2 عکس العمل؛ اول فکر کردم اگر بروم چه اتفاقی می افتاد و دوم اینکه اگر این پیشنهاد را نپذیرم عکس العمل مردم دنیا به واکنش من چه خواهد بود؟
اگر من این مصاحبه را رد میکردم و یا به عنوان نماینده یک کشور با تاریخ کهن نمی توانست گزینه مناسبی باشد.
من اگر پیشنهاد مصاحبه را رد می کردم به اعتبار مردم ایران لطمه می زدم بنابراین ترجیح دادم به بی بی سی فارسی بروم و آنجا از چیزهای بسیار خوبی که در این مملکت اتفاق افتاده صحبت کنم و از این امیدی که برای رفتن به جام جهانی داریم حرف بزنم. بین این 2 راه حل، راهحل دوم بهتر بود؛ اینکه از خارقالعاده بودن این کشور و فوتبال این کشور صحبت بکنم بهتر بود. در آن زمان من فکر کردم بهترین تصمیم را گرفتهام.
خبر دارید که مدیرعامل پرسپولیس بعد از از مصاحبه تان با بیبیسی اعلام کرد که از شما شکایت میکند؟
شکایت؟! چرا شکایت؟!
چون شما در آن مصاحبه گفتید که پرسپولیس عامل افت تیم ملی شد؟
باز هم تکرار میکنم و هیچ شکی نباید در این باشد که فرم و شرایط روحی و روانی بازیکنان پرسپولیس و شرایط تاکتیکی و تکنیکیشان و عدم روی فرم بودن این بازیکنان مطمئنا به تیم ملی هم ضربه زد. باز هم شفافتر بگویم که مطمئنم و هیچ شکی ندارم که بازیکنان تیم ملی که از پرسپولیس میآمدند از لحاظ اعتماد به نفس و از لحاظ اطمینان به خود کمبود داشتند و کمبود خودباوری داشتند و این مسئله واقعا روی کارآیی تیم ملی اثر گذاشت، حتی بدترین چیز این بود که وقتی مربی سابق پرسپولیس آمد و گفت که مربی تیم ملی فضای پرسپولیس را مسموم کرده است و بعد مدیرعامل پرسپولیس از این صحبتها حمایت کرد این امر به روحیه بچهها در تیم ملی هم ضربه زد. من واقعا متعجبم که رویانیان چنین حرفی زده و میخواهد از من شکایت کند چراکه چندین بار با او پشت یک میز نشستیم و راجع به مشکلات پرسپولیس صحبت کردیم.
پس چرا رویانیان شما را تهدید به شکایت کرد؟
بنابراین من تنها میتوانم به این فکر کنم اطلاعاتی که به ایشان رسیده اطلاعات غلطی بوده و یک سوءتفاهم بیشتر نیست و چون در آن صحبتهایی که با هم داشتیم کاملا با هم موافق بودیم. میبینیم که تغییراتی هم انجام شده است و فرم خوب بازیکنان مطمئنا به سود تیم ملی هم خواهد بود.
این صحبتها مثلا در مورد برکناری ژوزه بوده یا مسائل دیگر؟
نه هیچ ارتباطی به ژوزه نداشت. صحبتهای ما راجع به این مسئله بود که بازیکنان از لحاظ روحی در فرم ایدهآل نیستند و در این فرم غیر ایدهآل نمیتوانند آن کارایی که میتوانند در زمین داشته باشند را نشان دهند. آن موقعی که صحیت از این بود که شاید من ذهن علی کریمی را نسبت به ژوزه خراب کردهام، ما راجع به این مسئله هم صحبت داشتیم و مشخص شد که چنین مسئلهای وجود نداشت و روی تمام بازیکنان این مسئلهای که برای کریمی اتفاق افتاد اثر گذاشت، به همین دلیل صحبتهایی با رویانیان داشتم که این مسائل کاملا شفاف شد و هیچ مشکلی نبود. بنابراین صحبتهایی که انجام دادم راجع به اینکه شرایط پرسپولیس آن موقع چگونه بوده با صحبتهایی که با رویانیان داشتم هیچ تفاوتی نداشت. ولی چیزی که در این مملکت به آن پی بردم این است که بعضی مواقع بین چیزی که میگویم و چیزی که منتشر میشود مثل تفاوت روز و شب است و یک نمونه از این صحبتها این است که من میخواهم لیگ را تعطیل کنم. و من تعجب میکنم که مدیران عامل و روسای باشگاهها تا این را شنیدند نمیخواهند از من شکایت کنند. در حالی که این بهانه خوبی برایشان بود تا همه از من شکایت کنند.
گویا یک دروازهبان جدید بنام دانیال داوری را از بوندسلیگای 2 به تیم ملی دعوت کردهاید.این خبر صحت دارد؟
بله. البته تصمیمگیری نهایی هنوز انجام نشده اما برای دانیال با همان پروسهای که برای بازیکنان دیگر جلو رفتیم، پیش میرویم و بازی آن را ارزیابی میکنیم تا ببینیم میتواند به صعود ما برای جام جهانی کمک کند یا نه و آیا میتواند تیم فوتبال ما را بهتر کند یا خیر.
پس دانیال داوری برای مرحله مقدماتی جام ملتها در لیست شما است.
در لیست آمادهباش ما خواهد بود اما لیست نهایی ما 30 ژانویه اعلام خواهد شد.
خیلی از اهالی و کارشناسان فوتبال منتظرند تا ببینند سرپرست تیم ملی چه کسی میشود.
این تصمیمی است که در دست رئیس فدراسیون فوتبال است. من در صدا و صورت علی کفاشیان صداقت را می بینم و اطمینان دارم او تصمیمی که بخواهد برای سرپرست تیم ملی بگیرد در راستای کمک به تیم ملی خواهد بود. او می خواهد کسی را انتخاب کند که گرهگشای مشکلات باشد و راهحلهایی ارائه بدهد. کفاشیان هم کاملا فکرش روی این مسئله شفاف است که باید نفری بیاید که برای کارهای تیم ملی مشکلگشا باشد و من هم موافق این نظر هستم.
پس شما هم دنبال حلال مشکلات در تیم ملی هستید؟
واقعیت این است که من از موقعی که به تیم ملی ایران آمدهام چنین شخصی که بتواند برای تیم ملی مشکلگشا باشد نداشتهایم، چراکه در فوتبال مدرن دنیا دیگر چنین شخصی وجود ندارد، چون کار ما مستقیما به روسای فدراسیون (رئیس فدراسیون و دبیرکل فدراسیون) برمیگردد بنابراین شخصی مابین ما نیست و ما مستقیم با آنها کار میکنیم و در فوتبال مدرن دنیا هم چنین جایگاهی را دیگر نمیبینیم. ولی در عین حال اگر کسی را پیدا کنیم که در وهله اول مشکلگشای مسائل مالی تیم باشد (با خنده) یا اگر کسی باشد که بتواند حداقل جواب این را بدهد که ارجحیت با تیم ملی یا باشگاههاست را بدهد، یا کسی باشد که بتواند این حکم را بدهد که بازیکنی که مصدوم است نباید به زمین برود و بقیه این معجزهها را انجام دهد ما هم موافقیم. به خصوص اینکه بتواند مشکلات مالی تیم را حل کند. من به چنین کسی خیرمقدم میگویم و روی او را میبوسم.
مگر مشکل مالی دارید که دنبال گره گشا هستید؟
مسائل مالی من خیلی مهم نیست و من این مسائل را تنها با یک نفر آن هم رئیس فدراسیون در میان میگذارم، من از هر دوی آقایان کفاشیان و نبی کاملا حمایت میکنم چون در کنار هم تا آنجایی که توانستهایم جنگیدهایم تا بتوانیم فوتبال این مملکت را به یک جایی برسانیم و چون میبینم که تمام تلاششان را انجام میدهند من هم به هر نحوی از این آقایان حمایت میکنم.
هدف اصلی من این است که هدیهای برای این آقایان داشته باشم؛ این باشد که تیم ملی به جام جهانی صعود کند.
صعود به جام جهانی انتظاری است که همه مردم ایران دارند و این حقشان است. من وقتی به استادیومهای مختلف میروم و حمایت پرشور مردم عاشق فوتبال را از تیمهایشان میبینم، اینجاست که هدفم از چنین گفتوگوهایی این میشود که دور یک میز بنشینیم و به یک هماهنگی برسیم و تصمیمگیریهایی بکنیم که به نفع فوتبال ایران باشد تا صعود به جام جهانی برایمان آسانتر شود.
واقعیت این است که گروه ما گروهی است که در همین مرحله هم همه تیمها میتوانند برای صعود به جام جهانی شانس داشته باشند و از طرفی هم هیچ تیمی با اطمینان نمیتواند برای خود شانس صد درصد صعود به جام جهانی را قائل شود، حتی برای تیمی مثل کره جنوبی و یا لبنان که انتهای جدول قرار دارند.
مطمئنا کار ما ساده نیست، اما شما به من بگویید کار کدام تیم ساده است؟ آیا کار ازبکستان یا قطر ساده است؟ بنابراین کار همه تیمها برای صعود سخت است اما ما یک فرصت پیش روی خود داریم و به جای اینکه بیاییم در نشریات صحبت کنیم یا اینکه نگران این باشیم که فلان کسی که اصلا یک بازی بینالمللی از جلو و از کنار خط ندیده است را راضی کنیم؛ بیاییم به جای وقت تلف کردن تصمیمگیری کنیم و کار را جلو ببریم. بیاییم این فرصت را در دست بگیریم و برای این فرصت بجنگیم. امروز، امروز، امروز و نه فردا هرچه زودتر این تصمیمات را بگیریم.
2 خبر بد برایتان؛ علی کریمی مصدوم شد و سید مهدی رحمتی هم از تیم ملی خداحافظی کرد.
مورد اول که مطمئنا چیز خوبی نیست چراکه هر موقع یکی از بازیکنان ما مصدوم میشود مثل یک خواب بد برای مربی میماند و واقعا هم خیلی حیف شد چراکه از ته قلبم خیلی از علی کریمی راضی بودم. او توانست بعد از این مشکلاتی که پشت سر گذاشته بیاید و فوتبالش را به سطحی برساند که بتواند مشکلات ما را حل کند و چیز دیگری که در مورد آن خوشحالم اینکه کریمی با اینکه آن مشکلات را داشت من از او پشتیبانی کردم و نگذاشتم که آن مسائلی که در باشگاهش برایش اتفاق افتاد به فوتبالش صدمه بزند.
چراکه معتقدم هنوز هم علی کریمی خیلی حرفها برای گفتن در فوتبال ایران دارد. ما همه میدانیم که دیگر علی کریمی بازیکن جوانی نیست ولی کریمی یک چیزی دارد که حتی ثروتمندترین آدم در ایران هم نمیتواند آن را بخرد و آن تجربه است، تجربه بینالمللی فوتبالی. این را نه جایی میتوان خرید و نه جایی میتوان به سادگی یاد گرفت بنابراین تصمیم گرفتم که از او در آن زمانهای سخت حمایت کنم و فکر کنم که تصمیم خوبی هم بود. چون هنوز هم میتواند الگوی خوبی برای بازیکنان جوان تیم ملی باشد.
در مورد دوم واقعیت این است که اصلا نباید هیچ صحبتی در مورد آن انجام دهم، نمیدانم این موضوع را باید جدی بگیرم یا نه، دلیل این تصمیمگیری رحمتی را نمیدانم و اینکه آیا به مسائل شخصی مربوط است یا خانوادگی، ولی اگر واقعیت داشته باشد ما باید به چنین تصمیمی احترام بگذاریم. ولی اگر به چیز دیگری مربوط میشود من در جریان آن نیستم و برای ما توضیحی نداده است و چون در جریان مشکلات دیگری نیستم نمیتوانم بیشتر از این صحبتی داشته باشم. ولی اگر واقعیت داشته باشد که از تیم ملی خداحافظی کرده من برایش آرزوی موفقیت دارم! بنابراین از تیم ملی بیرون خواهد رفت.
اما رحمتی سال ها است که دروازه بان اول تیم ملی ایران بود، آیا جایگزینی برای او دارید؟جایگزین دارد؟
بهترین جایگزین بازیکنانی خواهند بود که بالاتر از همه چیز خودشان را فدای تیم ملی میکنند و دوست دارند که در جمع تیم ملی باشند و برای من مهم بازیکنانی هستند که خودشان را در اختیار تیم ملی میگذارند.
بازیهای دوستانه و برنامههای جدیدی برای تیم ملی در نطر گرفتهاید؟
فعلا چیزی نیست چون برنامه لیگ را نمیدانم، تا موقعی که برنامه لیگ را نداشته باشیم نمیتوانیم حتی برای بازیهای دوستانه برنامه داشته باشیم. اینگونه نیست که تیمها منتظر ما بنشینند که به آنها بگوییم که با ما بازی کنند، آنها هم برای خودشان برنامهریزی دارند، ما اکنون سه هفته به سه هفته برنامههایمان را میدانیم اما حریفان 6 ماه قبل میدانند که با چه تیمی میخواهند بازی کنند، اگر میخواهید با یک تیم بزرگ بازی کنید باید از امروز برای 2 سال آینده تصمیم بگیرید و با سه روز و پنج روز نمیشود تصمیمگیری کرد.
شکایت شما از گاردین به کجا رسید؟
مشکل برطرف شده است و به یک توافقی رسیدهایم.
خبر پیشنهاد تیم ردبولز آمریکا به کیروش تا چه حد صحت دارد؟
نمیتوانم چیزی بگویم چون نمیخواهم در موقعیتی قرار بگیرم که چیزی غیر از واقعیت را بگویم بنابراین بهتر است صحبت نکنم.
من تنها راجع به یک چیز میتوانم صحبت کنم و آن اینکه از روز اول که به اینجا آمدم واقعیت این است که به دنبال کار دیگری نبودم، احتیاجی به پول نداشتم, یک پشنهادی به من شد و یک پروژه ای بود بنام صعود تیم ملی ایران به جام جهانی که در ایران هستم به همین هدف فکر می کنم، البته تا جایی که مردم و دست اندرکاران هم از کار من راضی باشند.
چیزی که دست من است این است که تمام تلاشم را انجام بدهم و چیزی که دست کفاشیان و روسای فدراسیون است این است که از کار من راضی باشند. راجع به کار هم باید بگویم که من هنوز به دنبال رویایم هستم و این رویا صعود به جام جهانی است، می بینم که آقای کفاشیان و روسای فدراسیون همه تلاششان را می کنند و می بینم که مردم هم به این رویا امید دارند.
دربی پایتخت نزدیک است، نظرتان در مورد دربی چیست؟
دربی یک بازی گیرا و جذابی خواهد شد، چون پرسپولیس آمده است تا خود را در کورس قهرمانی قرار دهد و استقلال هم که در کورس هست، بنابراین بازی جذابی خواهد شد.
من مطمئنم که از بازی رفت در این فصل خیلی بهتر خواهد بود و اینچنین بازیهایی هستند که من معتقدم برای بازیکنان یک فرصتی است تا در زمین با تلاش و کار خودشان حرفشان را در زمین مسابقه بزنند.
پس دربی هم می تواند فرصت خوبی برای انتخاب ملی پوشان باشد.
در این فصل آخرین چالش ما که من هم باید خیلی حواسم به این مساله جمع باشد این است که سیستم و سبک بازیمان به سبک بازی بازیکنان ایران بخورد ولی در ضمن ما به یک سری بازیکنانی احتیاج داریم که به زمین بیایند و با شهامت تمام کار خودشان را انجام بدهند. بازیکنانی که برای همه چیز می جنگند و آنهایی که شهامت دارند و سنگ تمام می گذارند و مطمئنا خدا هم به من کمک می کند که مهم ترین تصمیمات را بگیرم که هم بتوانم سبک بازی ایران را حفظ کنم و هم بازیکنانی در اختیار داشته باشم که جسارت داشته باشند. ولی مطمئن باشید برای بازیکنی که نخواهد از خودش شهامت نشان بدهد جایی در تیم ملی نخواهد داشت. ما بازیکنان بزرگ در زمین می خواهیم نه بازیکنان بزرگی که نگران نشریات و عکس گرفتن و ... باشند.
همچنان معتقدید که تیم ایران به جام جهانی صعود می کند؟
بدون شک و صد درصد این باور را دارم. بگذارید یک مثال برای شما بزنم؛ بازی مرحله قبلی مان مقابل قطر در خانه خودمان را در نظر بگیرید، قطری که چند ماه دیگر باید در خانه شان با آنها بازی کنیم و شما مطمئنا یادتان هست که این تیم قطر باید در مرحله قبل حذف میشد، اما چه اتفاقی در آن بازی افتاد؟ ما بازی را تا آخر ادامه ندادیم و تمرکزمان تا ثانیه های آخر نبود، در آن بازی نشان داده شد که اگر تا لحظه آخر تمرکز نداشته باشی، ضربه میخوری، الان هم با اینکه همه امید برای صعود به جام جهانی داریم اگر تا لحظه آخر نجنگیم مطمئنا ضربه میخوریم و مطمئنا من سعی میکنم بازیکنان ضعیف و بازیکنانی که دوست ندارند تا آخرین ثانیه تلاششان را بکنند را از تیمم بیرون میگذارم چون این بازیکنان تمرکز کافی را نخواهند داشت که تا آخرین ثانیه تلاش خودشان را انجام دهند.
من باید مطمئن باشم آنهایی که به خودشان فکر میکنند و به منافع تیم فکر نمیکنند در تیم من نیستند و آنهایی که حاضر نیستند از خودشان بگذرند.
من مسائلی را که بین فوتبال و المپیک در این کشور اتفاق افتاد را هنوز در خاطرم دارم، موفقیت ورزشکاران در المپیک یک صدمه روحی به بازیکنان فوتبال زد ولی بازیکنان فوتبال یک فرصت در دستشان است تا جواب آن کسانی را به آنها انتقاد میکردند را بدهند و ثابت کنند که منتقدان اشتباه میکردند.
خودم برای آنکه بتوانم قهرمان جهان شوم از خیلی چیزها گذشتم، از کریسمس، از تعطیلات و از خانواده، مثل تمام بازیکنان بزرگ دنیا، پس آنهایی که آماده این کار نیستند باید برای آن تیم ملی بازی کنند که من اسم آن تیم ملی را میگذارم تیم «بهانه گیرها»، «ناله کن ها» (تیمی که بازیکنان دائم بهانه میگیرند و ناله میکنند) . ما باید الان در موقعیتی باشیم که 90 درصد صعودمان حتمی باشد ولی نمیتوانیم با آن اشتباهات قبلیمان دوباره جلو برویم.
برسیم به بحث بحث تبانی شما با قطر. همچنان نمی خواهید پاسخ شفافی به این موضوع بدهید؟
حرف های اساسی را بعدا بیان خواهم کرد، فقط یک چیزی را بگویم که شاید بدترین اهانتی که به من در طول عمر فوتبالی ام شده بود و فکر نمیکنم دیگر چنین اهانتی در فوتبال به من بشود، بحث تبانی بود. من تعجبم این است که هیچکس در حمایت از من این کار را نکرد که از کسی که این حرفها را زده است حتی شکایت کند.
ولی کفاشیان پاسخ داد.
واقعا جای غم دارد که چنین مسائلی در فوتبال مطرح میشود و من مطمئنم کسانی که این داستان را مطرح کردند همان کسانی هستند که نمیخواهند تیم ملی ایران موفق بشود و به جام جهانی برسد، ولی ما با هم متحد می ایستیم و مبارزه می کنیم و کار را جلو می بریم.
راستی درست است که برای انتخاب مرد سال فوتبال جهان به مسی رای دادید و رایتان گم شد؟
من اطلاعی از این مسئله ندارم، چیز مهم این است که ما در کار خودمان به یک جمع بندی کلی برسیم و چون وقت کم داشتیم این کار انجام نشد و من خودم به تنهایی رای دادم، من بعد از اینکه این رای را دادم دیگر نمی دانم چه اتفاقی افتاد اما رای ما اینیستا، مسی و رونالدو بود.
البته صد درصد هم با این رای موافق نبودم اما توافقی بود که به صورت جمعی شده بود.
من معتقدم این جمع بندی باید با امضای مربی تیم ملی باشد بعد هم یک جمع بندی بین مربیان تیم های باشگاهی و مربیان کادر فنی تیم ملی تا در نهایت با امضای مربی تیم ملی فرستاده شود.
2 روزنامه پرتیراژ انتقاد کرده بودند که رای کی روش مسی بوده است. چرا به رونالدو رای ندادید؟
از من نپرسیدند چه کسی آرژانتینی است و چه کسی پرتغالی، بلکه از من پرسیدند که بهترین بازیکن کیست؟
سال گذشته هم که ما رای گیری کردیم یک جمع بندی بین تمام مربیان لیگ و مربیان کادر فنی بود و رای همه به مسی بود و من هم امضا کننده این رای بودم.
امسال فرصت اینکه از همه مربیان باشگاهی نظرخواهی کنیم وجود نداشت بنابراین بین کادر خودمان به این جمع بندی رسیدیم.
من با یک چیز موافق نیستم و آن اینکه مسی بین این گزینه ها باشد چراکه معتقدم مسی فوق انسانی و بازیکنی ماوراء الطبیعه است و باید جداگانه بررسی شود اما به هر لحاظ جمع بندی ما 5 نفر این بود که اینیستا اول شد اما رای من مسی بود.