کد خبر 187811
تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۷:۳۹

دکتر نرسی قربان تحلیل گر مسائل انرژی در گفتگو با دیپلماسی ایرانی از تبعات اقتصادی و سیاسی بی نیازی احتمالی آمریکا به نفت خاورمیانه تا 2020 سخن می گوید.

به گزارش مشرق به نقل از دیپلماسی ایرانی، بررسی های سازمان های اطلاعات خارجی آلمان دستاوردهای خوشحال کننده ای را برای امریکایی ها به ارمغان آورده است. بر اساس این گزارش سال 2020 سال وفور طلای سیاه برای امریکایی ها خواهد بود. آمریکایی که در حال حاضر جامه بزرگ ترین وارد کننده انرژی در جهان را بر تن دارد تا سال 2020 نام خود را به مدد کشف ذخایر جدید نفت و گاز در لیست صادرکنندگان انرژی قرار خواهد داد. جهشی اقتصادی که می تواند دستاوردهای سیاسی بسیاری برای آمریکای نیازمند به نفت خاورمیانه نشین ها به دنبال داشته باشد. مجله آلمانی اشپیگل با انتشار این مطلب از تاثیر این داستان بر ساختارهای قدرت در جهان با تمرکز بر چین و امریکا، گزارش می دهد.

بر اساس این گزارش، استفاده از فن آوری جدید racking  که به تشدید تولید نفت و گاز در داکوتای شمالی یا تگزاس منتهی می شود، می تواند ساختار قدرت میان امریکا و چین را بر هم بزند. طبق برآورد اداره بین المللی انرژی، این یافته ها آن قدر زیاد است که ایالات متحده می تواند تا سال 2020 به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت حتی از روسیه و عربستان سعودی نیز پیشی گیرد.آنچه که بیش از تاثیر اقتصادی این مساله در گزارش اشپیگل پررنگ شده پیامدهای ژئواستراتژیک این داستان در کنار  تبعات اقتصادی و مالی آن است. اعلام استقلال آمریکا از نفت خاورمیانه می تواند بر معادله های بین المللی و ساختارهای قدرت در سطح جهانی تاثیرگذار باشد. قابل کتمان نیست که آمریکا تا به امروز به دلیل وابستگی به نفت خاورمیانه بوده که خود را گرفتار حضور سیاسی و نظامی در این منطقه ملتهب کرده است. از میان رفتن این حلقه نیازی می تواند مولود آزادی عمل بیشتر امریکا در حوزه سیاست خارجی و امنیتی باشد.

اما اصلی ترین بازنده این پیشرفت چه کسی خواهد بود؟ چین، کشوری که با نیاز رو به رشد و نامحدود به مواد خام، در آینده نیمی از نفت کشورهای عربی را خریداری خواهد کرد، اما از این طریق وابستگی به منطقه خلیج فارس زمانی شدت می گیرد که چین هنوز به اندازه کافی ابزار نظامی برای حفاظت از راههای مهم حمل و نقل در اختیار ندارد.براساس نتایج حاصل از این مطالعات، در این شرایط آسیب پذیری راههای تأمین انرژی چین شدت خواهد گرفت و دامنه عمل آمریکا در برابر این رقیب بالقوه افزایش خواهد یافت.

دومین کشوری که بیشترین خسارت را متحمل خواهد شد پس از چین و کشورهای عضو اوپک ، روسیه است.  قدرت کشورهای اوپک  نیز در صورت تحقق این مساله در بازار کاهش خواهد یافت، چرا که  ایالات متحده می تواند تا سال 2020 بزرگترین استخراج کننده نفت در جهان شود.

کاهش تقاضاهای نفتی آمریکا از هم اکنون باعث افزایش بیش از حد عرضه نفت و گاز در بازارهای جهانی و کاهش شدید قیمت شده است. با این رویکرد ، توانایی رقابت اقتصاد آمریکا دوباره بهبود خواهد یافت  به گونه ای که تا سال 2020 پایه ایجاد سه میلیون فرصت شغلی جدید در این کشور گذاشته می شود. دیپلماسی ایرانی برای بررسی صحت و سقم این گزارش و تبعات آن به سراغ دکتر نرسی قربان، کارشناس و تحلیلگر مسائل انرژی رفت. متن این گفتگوی کوتاه را در زیر می خوانید:

تا چه اندازه با تحلیل اشپیگل در خصوص تبدیل شدن آمریکا به یکی از اصلی ترین تولیدکنندگان نفت در سال 2020 موافق هستید؟

به باور من چنین قضاوتی زود است، چراکه امریکایی که در اکتبر 2012 به طور میانگین روزانه هشت میلیون و 91 هزار بشکه نفت خام وارد کرده، چگونه می تواند یک مرتبه به بزرگ ترین صادرکننده نفت تبدیل شود.
همچنین باید در اینجا به این نکته نیز اشاره کرد از زمانی که ذخایر نفتی کشف می شود و تا زمانی که به اوج تولید خود برسد بسیار بیشتر از این تاریخی که پیش بینی شده، زمان بر خواهدبود. علاوه بر نیاز به زمان، سرمایه گذاری بالایی را نیز می طلبد که از نظر سرمایه گذاری مشکلی وجود ندارد، اما به نظر می رسد زمان گفته شده بسیار کوتاه است.

وضعیت ذخایر نفتی آمریکا چگونه است؟

بر اساس آمارهای BP (British Petroleum ) در سال 2012 ذخایر امریکا حدود 31 بیلیون بشکه بوده است. این در حالی است که ذخایر کانادا 175 بیلیون بشکه و ایران نیز 151 بیلیون بشکه است. به معنای دیگر ذخایر ایران 5 برابر امریکاست. تولید امریکا نیز 7 میلیون و هفتصد هزار بشکه در روز است و مصرف آن نیز 18 میلیون و هشتصد هزار بشکه در روز است. به عبارت دقیق تر این کشور حدود 10 میلیون بشکه کمبود نفت داشته است. با چنین تفاسیری اینکه امریکا بتواند چنین کمبودی را جبران کرده و تبدیل به یکی از بزرگ ترین صادرکنندگان نفتی شود، به نظر می رسد برای چنین پیش بینی زود است.

در حال حاضر امریکا بیشترین واردات نفت را از چه کشورهایی و به چه میزان دارد؟

از کانادا (83,187)*، مکزیک (32,927)*، سپس عربستان (38,981)* است. امریکا نفت و فراورده نفتی وارد می کند و مقداری هم برای تجارت صادر می شود.همچنین باید اضافه کرد امریکا از خاورمیانه  214 هزار بشکه در روز نفت وارد می کند که تقریبا واردات و صادرات فراوده های نفتی در امریکا به یک میزان است.

اثرات اقتصادی چنین پیشرفتی در صورت صحت ادعا را چگونه پیش بینی می کنید؟

پیامد اقتصادی و مالی آن این خواهد بود که به تعادل پرداخت های امریکا و کسری بودجه این کشور کمک خواهد کرد. از نظر استراتژیکی نیز اهمیتی که خاورمیانه از نظر تعادل انرژی در دنیا داشته کمتر خواهد شد. امریکا لزوما تمامی نفت خود را از خاورمیانه وارد نمی کند، اما به طور کلی همان تعادلی که ایجاد می شود و امریکا نیز که یکی از واردکنندگان اصلی نفت به شمار می رود، دیگر همانند گذشته نگران خاورمیانه نخواهد بود.  همچنین نفت بیشتری برای صادرات چین ژاپن و دیگر کشورها وجود خواهد داشت. این امر به احتمال زیاد بر قیمت نفت تاثیرگذار خواهد بود، به معنای دقیق تر اگر عرضه نفت افزایش پیدا کند در نتیجه بر قیمت نفت تاثیر می گذارد و اگر قیمت کاهش پیدا نکند، بالاتر نخواهد رفت.

تاثیر این دستاورد نفتی امریکا بر اوپک چه خواهد بود؟

اوپک سازمان صادرکنندگان نفت است و میزانی از نفت از طریق این سازمان صادر می شود. اگر به نفت به صورت جهانی نگاه کنیم، مسلما عرضه زیاد نفت قدرت اوپک را کاهش می دهد. البته لازم به ذکر است که اوپک آخرین سازمانی است که کشورها از آن نفت خریداری می کنند. به معنای روشن تر آخرین مرحله سراغ اوپک می روند. در نتیجه به هر میزانی که خرید از اوپک کاهش پیدا کند، قدرت این سازمان نیز کاهش پیدا خواهد کرد.