حسین هدایتی بار دیگر گفت و گویی را انجام داده که سرشار از ابهامات و ادعاهای جالب است و یک پرسش که چرا وی قید این فوتبال را نمی زند!

به گزارش خبرنگار ورزشی مشرق، حسین هدایتی دولابی بار دیگر از جدایی گفته است. بار دیگر از جفاهایی که به وی شده و هنوز هم ادامه دارد، گفته است. او برای اولین بار نیست که اینگونه سخن می گوید و به نظر می رسد، این روند نیز ادامه خواهد داشت؛ اما باید پرسید چرا با تمام این جفاها و نادرستی ها، وی به ماندن ادامه داده است؟ بی تردید، کسی اصراری بر ماندن او ندارد؛ اما مدام بر طبل رفتن می کوبد و همچنان نیز حضور دارد! هدایتی خود بهتر می داند که کسی او و مرامش را دوست ندارد و رفتنش نیز به سود فوتبال تمام خواهد شد.
در مصاحبه اخیر نیز در قامتی مدعی، ادعاهایی داشته که در نوع خود بسیار جالب توجه است. البته، هیچ سند و مدرکی برای ادعاهایش ارائه نداده و فقط به بیان آنها پرداخته؛ اما واقعیت این است که متهم دستگاه قضایی کشور (براساس اعلام محسنی اژه ای، دادستان کل کشور)، این روزها در قامت یک مدعی سر برافراشته است. همین هم باعث شده تا به ذکر نکاتی در راستای صحبت هایش بپردازیم.

* اتهام عجیب آقای متهم به مجلس خبرگان

حسین هدایتی اتهامی عجیب را به عضوی از مجلس خبرگان منتسب کرده که جای تعجب است. او ادعا داشته که در سفرش به گهر، پیامکی مبنی بر انتقاد از این اقدامش از سوی یک عضو خبرگان (نامی ذکر نشد) ارسال شده است.

به راستی، این ماجرا با چه ادله ای از سوی وی عنوان شده است؟ کدام عضو محترم این مجلس که برآیند خواست مردم هستند و از نخبگان کشور، چنین اقدامی صورت داده است؟ با این ادعای عجیب، تمامی اعضای این مجلس در مظان چنین تهمتی قرار گرفته اند؟ به راستی، با چه دلیلی چنین سخنی بدون ادله مطرح شده و هدف از آن چه بوده است؟ ایا هدایتی برای تطهیر خود و گذشته اش که سراسر از نقد است، چنین عمل نادرستی را انجام داده است؟


حسین هدایتی بهتر از همه می داند که اگر نبود فوتبال این مملکت، او را به زحمت مغازه دار محلشان نیز می شناخت؛ اما به لطف این ظرفیت، به شهرتی خاص رسیده است.

اینجاست که این پرسش کلان تر مطرح می شود که هدف از حضور در فوتبال و صحبت های هدایتی چیست؟ چه انگیزه ای موجب می شود تا به قول خودش، میلیاردها تومان پول را هزینه کند و هیچ عایدی نداشته باشد؟ وی که خود را فردی اقتصادی می داند، چرا بایستی در زمینی سرمایه گذاری کند که سوخته است؟ او که مدعی است همه فریبش داده اند، چرا باید همچنان به این روند ادامه دهد؟ آیا عاقلانه است فردی اقدام به عملی کند که در پایان، مغبون باشد؟ آیا ثروت هدایتی نیز محصول این ساده دلی بوده و از این طریق به این ره آورد رسیده است؟ و ...

* ما را ساده فرض نکنید آقای هدایتی!

بایستی اذعان داشت تمامی این پرسش ها یک پاسخ ساده دارد، "ما آدم های ساده ای نیستیم." اگر هدایتی اینقدر ساده دل بود که به چنین ثروتی نمی رسید. بی تردید، هیچ انسانی سرمایه و دارایی اش را بی دلیل به سمت و سویی هدایت نمی کند. امروز نیز نمی توان چنین اندیشید که هدایتی صرفا وارد فوتبال شده تا به آن کمک کند که اگر چنین بود، نیازی به این همه سر و وصدا نبود. وی به سادگی و در گم نامی می توانست این عمل را انجام دهد. او می توانست به صدها نیازمند ورزش کشور کمک کند و هیچ نام و اثری هم از وی نباشد. به هر حال، عقل سلیم مردم نیز قابلیت تحلیل و ارزیابی راست و غیر راست را دارد. این موضوعی است که به راحتی منجر به این می شود تا مردم واکنشی در قبال رفتن هدایتی نداشته باشند.

حسین هدایتی بهتر از همه می داند که اگر نبود فوتبال این مملکت، او را به زحمت مغازه دار محلشان نیز می شناخت؛ اما به لطف این ظرفیت، به شهرتی خاص رسیده است. او اگر در فوتبال هزینه ای داشته، سودش را برده و به شهرتی قابل توجه نیز رسیده است. او عایدی خوبی از این ورزش داشته و در قبالش نیز البته، بایستی هزینه می کرده است. این معامله دو سر برد بوده است. البته، بگذریم که این شهرت، چقدر می تواند در بعد غیر ورزشی نیز موثر باشد و ... بگذریم که خود هدایتی می داند که منظور چیست.


ثمره مدیریت هدایتی سقوط، تضعیف و تغییرات فصلی است که بسیار به مدیریت اعراب نزدیک است.

* تدبیری درست در واگذار نکردن پرسپولیس

شاید بتوان اذعان داشت یکی از بهترین تدابیر در مورد فوتبال، عدم واگذاری پرسپولیس به حسین هدایتی بوده است. چه استدلالی می بایست وجود داشته باشد تا تیمی با میلیون ها هوادار را به فردی ناموفق ندهند؟ بررسی ساده و ابتدایی از کارنامه حسین هدایتی، آنقدر سیاه و مملو از ناکامی هست که هیچ عقل سلیمی حکم به چنین اقدامی ندهد.

ثمره مدیریت وی سقوط، تضعیف و تغییرات فصلی است که بسیار به مدیریت اعراب نزدیک است. همه اینها منجر به این می شود تا هیچکس راضی به سپردن چنین پتانسیلی به شخصی مانند هدایتی نباشد که حتی از اداره یک باشگاه کوچک نیز ناتوان است. او اگر در اقتصاد موفق بوده که در آن نیز اما و اگر و ابهامات فراوانی وجود دارد، در فوتبال فردی شکست خورده و ناکام بوده است.

حال که بار دیگر حسین هدایتی بازی رفتن را آغاز کرده، می توان امیدوار بود چنین اشخاصی که هیچ عایدی برای فوتبال نداشته و عموما با ضرر همراه بوده اند، برای همیشه از این رشته بروند. البته، این روزها این ذهنیت نیز در وی به وجود آمده که مردم به وی گرایش دارند که این نیز چون حکایت پادشاه عریانی بود که در کوی و برزن راه می رفت و فریاد برمی آورد که عجب لباس زیبایی بر تن دارد!

آری، فوتبال این مرز و بوم نه تنها هیچ سودی از قبل اشخاصی مانند هدایتی نبرده که همواره به آنها سرویس داده و مظلوم واقع شده است. اکنون نیز حسین هدایتی باید بداند که از رفتنش کسی ناراحت نمی شود؛ مگر نادرستان و منشوری هایی که به وی چسبیده اند. آری، آنها از رفتن هدایتی اندوهگینند و غم زده؛ اما اهالی فوتبال برای این اقدام لحظه شماری می کنند ...