فیلم مذکور در چهار راه وصال تهران گرفته شده است. این جوان، «علی اصغر رجبی» نام دارد و در آن لحضات، تنها چند دقیقه از شهادت دوستش به ضرب گلوله ی عوامل رژیم پهلوی می گذشت. علی اصغر، دستان خود را به خونِ دوست شهیدش رنگین می کند و مظلومیت وی را در خیابان انقلاب فریاد می کشد و در همین زمان، دوربینِ«محمد صدرزاده» او را برای همیشه در تاریخ ثبت می کند.
علی اصغر، چند سال بعد، لباس رزم می پوشد و به معرکه ی جهاد می شتابد و سرانجام در نبرد با متجاوزانِ بعثی، جان تابناکش را هدیه به درگاه دوست می کند.
پیکرِ پاک شهید «علی اصغر رجبی»، هیچ گاه پیدا نشد و او مزاری ندارد تا در کنار آن، برای ارواحِ درمانده ی خود فاتحه ای بخوانیم، اما اگر خوب نظاره کنی، دستانِ خون آلودِ او، بر بامِ تاریخ، همچنان مظلومیت فرزندانِ روح الله را به رخ می کشد وپرچمِ «هل من ناصر ینصرنی» را برافراشته است.
روحمان با یادش شاد
شهید علی اصغر رجبی، زمستان1357- چهار راه وصال تهران
شهید علی اصغر رجبی