به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
ضدحال عسگراولادي به فتنه گران
«شادماني اصلاح طلبان از سخنان عسگر اولادي كم دوام بود و حبيب تعريفي عدو از آب درآمد».
اين مطلب را يك سايت اينترنتي وابسته به روزنامه نگاران زنجيره اي فراري عنوان كرد. خودنويس يادآور شد: شادماني روزنامه ها و رسانه هاي اصلاح طلبان از حمايت نسبي عسگراولادي از موسوي و كروبي كم دوام بود.
دبيركل سابق موتلفه در ادامه نامه نگاري هايش با اصلاح طلبان، از برخوردهاي امنيتي با روزنامه نگاران دفاع كرد و نوشت «شما گله كرديد از برخورد مقامات امنيتي با تعدادي از روزنامه نگاران... شما تمام قد از آنها از باب آزادي بيان و آزادي حق تبادل اطلاعات دفاع كرديد... بنده از شما سوال مي كنم مي توانيد تضمين دهيد اينها كه مورد تعقيب نهادهاي امنيتي بودند چند صباح ديگر به دوستان خود در بي .بي.سي و صداي آمريكا نپيوندند.»
عسگراولادي در چند هفته اخير به شدت از سوي فعالان سياسي و روزنامه هاي اصلاح طلب مورد تشويق قرار گرفته بود.
خودنويس مي افزايد: «در جبهه اصلاحات كار به جايي رسيد كه برخي اصلاح طلبان عملا گذشته عسگراولادي را به فراموشي سپردند و شروع به تطهيرش كردند [!] اما، عسگر اولادي در مقابل ستايش اصلاح طلبان و درباره ستايش عطاء الله مهاجراني گفت كه « از ستايش گمراهي چون مهاجراني مغرور نمي شوم».
به گزارش خودنويس، عسگراولادي در پاسخ به نامه سوم ابراهيم اصغرزاده، الياس حضرتي، سعيد ليلاز، محمدجواد حق شناس، مسعود سلطاني فر، سيدرضا نوروززاده و اسماعيل دوستي، از برخي رفتارهاي اصلاح طلبان انتقاد كرده است؛ «اين رفتارها بهانه به دست بدخواهان داد تا چهره شما را در رسانه هاي خارج ملكوك نشان دهند!
اين رفتارها در داخل بهانه به برخي داد كه به نادرست شما را ضد انقلاب و ضد ولايت فقيه جلوه دهند! بنده به عنوان كسي كه خيرخواه شما هستم از اين تصويري كه به هر دليل از شما دوستان در جامعه جلوه نموده است متأسف و متأثر هستم... وقتي رژيم صهيونيستي مي گويد اصلاح طلبان به نمايندگي از ما در تهران مبارزه مي كنند با اين گفته چه بايد كرد. شما بهتر از ما مي دانيد كه گردانندگان جنگ رواني آمريكا و رژيم صهيونيستي و انگليس عليه انقلاب، مردم و رهبري توسط روزنامه نگاران ايراني در رسانه هاي دشمن مديريت مي شود.
اين روزنامه نگاران زماني در همين دوره اصلاحات در كشور در روزنامه هاي دوم خردادي قلم مي زدند، ما نصيحت مي كرديم و مي گفتيم اينها «منا» نيستند شما دوستان قبول نداشتيد. الان كه كوچ كردند به وطن مطلوب خود، آيا باز ترديد داريد كه اينها «منا نبوده» و نيستند! اينها نه تنها انقلاب و نظام بلكه كشور را به اهداف خائنانه دشمنان نظام فروختند».
اگر سكوت كرده بوديم كسي نمي دانست كه براندازيم
ارگان حلقه لندن اذعان كرد آشوب طلبان سال 88، وابستگان گروهك هاي برانداز و تجزيه طلب بودند و اصلاح طلبان در حقيقت با جريان هاي برانداز هم صف شده اند.
سايت جرس وابسته به كديور و مهاجراني مي نويسد: در آغاز سكوت بود. و سكوت همه چيزمان بود. 25 خرداد 88 را مي گويم. سكوتمان را كه شكستيم، هزار قبيله شديم. يكي كرد بود و تجزيه طلب. بغل دستي ما برانداز بود و خبر نداشتيم. يكي بلندگو دستش بود و از امام مي گفت و آن يكي يادش آمد كه اصلا به اين رأي نداده. بسيار پرسيديم كه چرا 25 خرداد هيچ گاه تكرار نشد و غافل از آن كه همين پرسيدن ها و جواب دادن ها، پيامي جز شكستن سكوت نداشت [!]
جرس با ابراز ناخرسندي از اينكه مطالبه شفافيت از فتنه گران باعث لو رفتن ماهيت آنها و جدايي صفوف معتقدان به نظام با جريان هاي ضد انقلاب شده، نسبت به طيف ابراز شگفتي مي كند و مي نويسد: سكوتمان را كه مي شكنيم قبيله قبيله مي شويم. شايد هم گفتن بلد نيستيم و يا ناگفته هايمان شبيه ترند كه تا لب به گفتن باز مي كنيم قبيله قبيله مي شويم. شاعري كه پرسيده بود چرا ما مرده پرستيم، لابد نمي دانست كه مرده ها سكوتشان دايم است.
جرس در ادامه اين مطلب قابل تأمل مي افزايد: آن روزها تاج زاده نوشته بود 25 خرداد يوم الله بود. نوشتم 25 خرداد يوم الله نبود، روز مردم بود. مدتي لازم بود تا بدانم: 25 خرداد روز سكوت بود. از شبكه هايمان بگويم. به هفت پروتكل هم ياراي انتقال و فهم مشترك هيچ پيامي نيست. آنجا هم تنها پيامي كه در شبكه هايمان بي تفسير، و سوءظن، بي سلام و بي خداحافظي، بدون داغ كردن و لايك كردن، به گوش مي رسد و فهم مي شود، «سكوت» است... هنوز هم هر چه مي نگرم... هر چه مي گردم چاره اي نيست؛ كه نيست... حالا هم براي آنكه سبز ماند، بايد سكوت كرد.[!]
شايان ذكر است در فتنه رنگين كماني سال 88 گروهك هاي متنوعي شامل سلطنت طلبان، منافقين، اعضاي سابق فدائيان خلق و حزب توده، بهائيان، نهضت آزادي، جبهه ملي، حزب مشاركت، مجمع روحانيون و... نقش آفريني كرده و به تعبير رضا ربع پهلوي در يك تقاطع به هم رسيده بودند.
فتنه گران در آغاز ادعا مي كردند نگران تقلب و آراي جا به جا شده اند اما به تدريج كار آشوب گران به حذف اسلام از جمهوري اسلامي، هتاكي عليه امام و رهبري و سرانجام هتاكي هاي بي سابقه روز عاشورا كشيد و باعث لو رفتن ماهيت واقعي منافقين جديد شد.
قيم هاي خارجي پادوهاي خود را فراموش نكرده اند
آمريكا، انگليس و فرانسه از موضع قيمومت فتنه گران، خواستار آزادي عناصر بازداشتي و رفع محدوديت هاي موسوي و كروبي شدند.
اين موضع گيري چند هفته پس از ملاقات اعضاي گروهك موسوم به شوراي هماهنگي سبز (مزروعي، اميرارجمند و چند عضو گروهك ملي-مذهبي) با برخي اعضاي يكي از كميته هاي فرعي شوراي اروپا صورت گرفت. در اين ملاقات فرستادگان فتنه گران از اروپايي ها خواسته بودند فشار بر ايران را تشديد كنند در غير اين صورت تا هنگامي كه جمهوري اسلامي روي كار است، جهان روي آرامش نخواهد ديد.
وزارت خارجه آمريكا با صدور بيانيه اي با ادعاي اينكه موسوي و كروبي هيچ جرمي مرتكب نشده اند، مدعي شد كه آنها مورد آزار و اذيت قرار دارند. ويكتوريا نولند سخنگوي وزارت خارجه آمريكا خواستار رفع محدوديت از موسوي و كروبي و آزادي افراد بازداشت شده در جريان حوادث 3 سال قبل شد.
همزمان الستربرت معاون وزير خارجه انگليس در بيانيه مشابهي خواستار آزادي آقايان موسوي و كروبي شد.وزارت خارجه فرانسه نيز با بيان اينكه «در دومين سالگرد محدوديت آقايان موسوي و كروبي، آنها را فراموش نكرده ايم»، در بيانيه خود نوشت: ما فعالان سياسي و حقوق بشر ايراني كه در زندان به سر مي برند را فراموش نكرده ايم. جمهوري اسلامي آنها را آزاد كند.
حمايت علني رژيم هاي استكباري از برخي سران فتنه در حالي است كه اين رژيم ها 3 سال پيش نيز از آشوب و براندازي در ايران حمايت كردند. دولت آمريكا در زمان حاكميت اصلاح طلبان بارها به طور علني اعلام كرد كه از اصلاح طلبان در ايران حمايت مي كند. بعدها اتحاديه اروپا به هنگام انتخابات مجلس هفتم تصريح كرد به علت رد صلاحيت اصلاح طلبان كليدي انتخابات ايران را مشروع نمي داند. برخي اعضاي سفارت انگليس نيز در جريان آشوب هاي سال 88 در وسط اغتشاشات خياباني بازداشت شدند.
نوكري و تحت الحمايگي بيگانگان و به ويژه رژيم هاي منفور آمريكايي و اروپايي، به تدريج به ويژگي آشكار طيفي از منافقين مدعي اصلاح طلبي- منحل در گروهك هاي برانداز- تبديل شده و آنها جاي يانكوفيل و انگلوفيل هاي قديمي را پر كرده اند. حمايت پررنگ رسانه هاي رسمي آمريكا و انگليس از اين طيف مدعيان اصلاح طلبي، بارها با اعتراض گروه هاي قديمي تر اپوزيسيون مواجه شده است.
اصلاح طلبان همچنان در تعليق
رئيس ستاد برگزاري كنگره اصلاح طلبان از برگزاري اين كنگره در روزهاي آينده خبر داد.علي محمد غريباني گفت: شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات تصميم گرفته به منظور شركت فعال در انتخابات خردادماه 92 كنگره بزرگ اصلاح طلبان را در روزهاي آينده برگزار كند.
وي افزود: در جلسه روز يكشنبه شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات درباره زمان دقيق برگزاري كنگره به جمع بندي نهايي خواهد رسيد و پس از تعيين زمان دقيق نسبت به برگزاري هرچه باشكوه تر كنگره اقدامات لازم را به عمل خواهد آورد.كنگره اصلاح طلبان پيش از اين قرار بود در 27 و 28 دي ماه برگزار شود كه به خاطر بلاتكليفي نسبت به فتنه گران لغو شد.
در همين حال محمدرضا تابش خواهرزاده خاتمي و نماينده مجلس در مصاحبه با «آريا» گفت: آقاي خاتمي نگفته كه اگر شرايط فراهم شود، ممكن است در انتخابات كانديدا شود.
تابش درباره كانديداتوري هاشمي رفسنجاني هم گفت: آقاي هاشمي به دليل شخصيت ممتاز انقلابي و سوابق خوب اجرايي و انقلابي كه دارد در هر جايگاهي كه قرار گيرد مي تواند تحولات خوبي ايجاد كند. هاشمي مرد عبور از بحران هاست اما در حال حاضر علاقه ايشان به كانديداتوري و همچنين شرايط سني آقاي هاشمي و مسائلي كه در جامعه به وجود آمده و خواسته هايي كه نسل جوان دارد خود ايشان بايد در نهايت به جمع بندي برسد كه آيا مي خواهد در انتخابات شركت كند يا نه. بنده به آقاي هاشمي علاقمند هستم به همين دليل درباره ايشان اينگونه صحبت مي كنم.
اوباما مدل آمريكايي استالين است
سيطره آمريكا رو به زوال است. ما در عراق شكست سختي از مردم خورديم.
نوام چامسكي منتقد و تحليلگر آمريكايي با بيان اين مطلب در مصاحبه با روزنامه گاردين اظهار داشت: به تجاوز آمريكا به عراق نگاه كنيد. همه (مگر ايدئولوگ هاي خشكه باور) قبول دارند كه عشق ما به دموكراسي نبود كه دست مايه تجاوز به عراق شد، بلكه چون عراق دومين يا سومين منبع نفت در جهان است و چون درست در مركز منطقه انرژي خيز قرار دارد.
اگر اين حرف را بزنيد، مي گويند داريد نظريه توطئه مي پرورانيد. ايالات متحده در عراق شكست سختي از ملي گرايي عراقي خورد؛ اين ملي گرايي عمدتاً در قالب مقاومت هاي غير خشن ظاهر شد. ايالات متحده مي توانست شورشيان را بكشد، اما از پس نيم ميليون آدمي كه در خيابان ها تظاهرات مي كردند برنمي آمد. عراق، قدم به قدم، توانست كنترلي را كه توسط نيروهاي اشغال گر ايجاد شده بود در هم بشكند.
خبرنگار به چامسكي مي گويد: به نوشته نيويورك تايمز «گيجي سياست ها در قبال بهار عربي نشان مي دهد كه انگيزه هاي ايالات متحده چه قدر متناقض شده اند، انگيزه هايي مثل حمايت از تغييرات دموكراتيك، تمايل به ثبات، احتياط نسبت به اسلامگراهايي كه بدل به نيروهاي بالقوه سياسي شده اند.» شما در اين باره چه فكر مي كنيد؟
چامسكي در پاسخ اظهار مي كند: دو تا از اين ها درست هستند. ايالات متحده به دنبال ثبات است. اما بايد به ياد داشت كه منظور از ثبات چيست. ثبات به معني هم نوايي با نظم ايالات متحده است. خب، براي مثال، يكي از اتهام هايي كه به ايران مي زنند اين است كه عراق و افغانستان را ناآرام مي كند. چه طور؟ با گسترش دادن نفوذ خود در كشورهاي همسايه. از سويي ديگر، ما وقتي به اين كشورها تجاوز مي كنيم و ويران شان مي كنيم، داريم «ثبات دهي»شان مي كنيم.
وي خاطرنشان كرد: تمايل ما به دمكراسي در همان سطحي است كه ژوزف استالين از تعهد روسيه به آزادي و دموكراسي و برابري براي جهان مي گفت.وي با بيان اينكه «با توجه به گزارش هاي موجود، تمايل آمريكا به دموكراسي جوك بدي خواهد بود» مي گويد يكي از دانش پژوهان اصلي در زمينه آنچه «ترويج دمكراسي» ناميده مي شود تامس كاروترس است كه بسيار محافظه كار و عميقاً يك نئو-ريگاني قلمداد مي شود و نه يك ليبرال دوآتشه.
وي در دولت ريگان كار مي كرد و چندين كتاب نوشت كه اصول «ترويج دموكراسي» را مورد بررسي قرار مي دهند. وي مي گويد اين همان آرمان ريشه دار آمريكايي است، اما تاريخ جالب و خنده داري دارد. تاريخ اش اين است كه همه دولت هاي ايالات متحده «اسكيزوفرنيك» بوده اند. آن ها فقط در صورتي از دموكراسي دفاع كرده اند كه با منافع اقتصادي و استراتژيك مشخصي در هماهنگي باشد. وي اين [گرايش] را يك جور آسيب شناسي غريبي مي داند كه انگار ايالات متحده نيازمند درمان رواني يا چيزي در همين مايه هاست.
چامسكي گفت: اگر اسرائيل به لبنان تجاوز مي كند و هزار نفر را مي كشد و نيمي از كشور را ويران مي كند اشكالي ندارد. جالب است. باراك اوباما قبل از اين كه رئيس جمهور شود سناتور بود. در مقام سناتوري كار چنداني نكرد، اما در طول تجاوز اسرائيل به لبنان در سال 2006 وي از لايحه اي حمايت كرده بود كه مي گفت ايالات متحده مانع از اقدامات نظامي اسرائيل نشود تا اين كه [اسرائيلي ها] به اهداف شان دست يافتند و [همچنين اين لايحه مي خواست] ايران و سوريه را سانسور كنند چون اين دو كشور داشتند از مقاومتي حمايت مي كردند كه عليه ويران سازي جنوب لبنان به دست اسرائيل (پنج بار در ظرف اين 25 سال) بود.
چامسكي معتقد است: اگر كسي آمريكا را به پرسش بگيرد، منجر به حمله عصبي مي شود و متهم به ضد آمريكايي يا «نفرت از آمريكا». جالب اين جاست كه اين مفاهيم در جوامع دمكراتيك وجود ندارد، فقط در جوامع تماميت خواه هستند كه وجود دارند چون در آن جاها مفروض و بديهي پنداشته مي شوند.