کد خبر 194294
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۴۸

امروز مصادف با بیست و یکمین سالروز شهادت «سید عباس موسوی»، دومین دبیرکل حرب الله لبنان است. کسی که باید او را سنگ‌ بنای پایه‌ریزی جامعه مقاومت در برابر اشغالگران صهیونیست در لبنان دانست.

به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، امروز شنبه 16 فوریه 2013 مصادف با سیزدهمین سالگرد شهادت «سید عباس موسوی»، دومین دبیرکل جنبش حزب الله لبنان است.

سید عباس موسوی در سال 1952 در شهرک «نبی شیت» از توابع بعلبک لبنان به دنیا آمد. پدرش از متخصصین معماری مساجد بود. پس از چند سال خانواده سید به ضاحیه در جنوب لبنان می‌روند و این شهید بزرگوار تحصیلات ابتدایی خود را در این منطقه سپری می‌کند.
 
دغدغه‌ فلسطین و فلسطینیان همواره و از همان سال‌های اول عمر همراه سید بود تا اینکه در 18 سالگی همراه چند نفر از برادران مقاومت در لبنان، به سوریه می‌رود تا در آنجا دوره‌های نظامی علیه رژیم صهیونیستی بیند.

خانواده به دنبال سید راهی سوریه می‌شود تا او را بازگرداند. وقتی به محل آموزش می‌رسند، پاهای سید را شکسته می‌بینند، با اصرار بسیار تلاش می‌کنند، او را به لبنان باز گردانند.
یکی از روزها، سید خواب «امام موسی صدر» را می‌بیند. بعد از این خواب، به پدرش می گوید که او را با امام موسی صدر آشنا کند. پدرش او را به دیدن امام موسی صدر می‌برد.

سید دو سال نزد امام موسی صدر در صور مشغول فراگیری دروس حوزوی می‌شود تا پس از آن بعد از مراسم عمامه‌گزاری با معرفی امام موسی صدر راهی عراق شود و از محضر «سید محمدباقر صدر» بهره‌مند شود.

این سر آغاز رابطه‌ای عمیق بین استاد و شاگرد بود تا اینکه «سید حسن نصرالله» نیز به جمع آنها در نجف ملحق شود و سید عباس موسوی سمت استادی نصرالله را برعهده گیرد.
تلاش رژیم وقت عراق برای ترور سید عباس او را به لبنان باز می‌گرداند تا در سال 1979 در بعلبک حوزه‌ای برای ادامه تحصیل روحانیانی که به لبنان آمده بودند، تأسیس کند.
 
 
تجاوز سال 1982 رژیم صهیونیستی به بیروت سیدعباس موسوی را وامی‌دارد، مردان بزرگ و شجاع را جمع کرده و در همان سال مقاومت اسلامی را تأسیس کند که این مقاومت تا امروز هم ادامه دارد.
البته سید سال 1979 به ایران سفر کرد و از نزدیک با افکار امام خمینی(ره) آشنا شد.
پس از ترور «شیخ راغب حرب»، سیدعباس برای سخنرانی به کنار مزار ایشان می رود. محافظان سیدعباس، متوجه بالگردهای نظامی رژیم صهیونیستی می‌شوند و موضوع را با سید در میان می‌گذارند.

سید به طرف بیروت و از آنجا به سمت منطقه‌ای به نام «تفاحتا» حرکت می‌کند. در این هنگام چند فروند بالگرد رژیم صهیونیستی خودرو سید را هدف قرار می‌دهند تا وی به همراه فرزندش در فوریه 16 1992 به شهادت برسند.
 

 
 
خلبان اسرائیلی نحوه ترور سید عباس موسوی را تشریح می‌کند
 
16 سال پس از ترور سید و همسر و فرزندش یکی از چهار خلبان صهیونیستی که در این عملیات دست داشتند، درباره این ترور لب به سخن می‌گشاید و می‌گوید که «ایهود باراک»، وزیر وقت جنگ اسرائیل به ما دستور داده بود، هر کاروان خودرویی را که مشاهده کردیم، هدف قرار دهیم، چون در شناسایی خودرو سید به نتیجه نرسیده بودیم.

وی می‌افزاید: باراک و «الیاهو بن نون»، فرمانده وقت نیروی هوایی و «اوری ساگی»، رئیس سرویس اطلاعات اسرائیل به شخصه بر عملیات ترور نظارت داشتند.

وی گفت: دو بالگرد از پایگاه هوایی «محانییم» و دو بالگرد دیگر از پایگاه «بیتست» پس از دیدن سه ساعت دوره آموزشی نحوه اجرای عملیات درحالی به هوا برخاستند که یک گروه از نیروی زمینی ارتش اسرائیل نیز تحرکات سید عباس موسوی را در لبنان زیر نظر داشت و همین‌ که این خبر به دست ما رسید که سید در روستای «جبشیت» برای بزرگداشت شهادت راغب حرب است به سرعت از زمین برخاسته تا فرصت را از دست ندهیم.
 
 
 
این افسر خلبان صهیونیست گفت: با کاروانی از خودروها مواجه شدیم که با سرعت در حرکت بودند و یک خودرو مدام مکان خود را تغییر می‌داد، اما چون نمی‌دانستیم، سید در کدام خودرو قرار دارد، دستور یافتیم، کاروان را هدف قرار دهیم.

او می‌افزاید: ما نمی‌دانستیم عملیات چه شخصیتی از مقاومت را هدف قرار می‌دهد و تنها ده دقیقه پس از اجرای عملیات و اخبار منتشره از رسانه‌ها بود که دریافتیم سید عباس موسوی را هدف قرار داده‌ایم.

این خلبان ارتش رژیم صهیونیستی تاکید می‌کند، تحقیق صورت گرفته توسط دستگاه اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل در سال 2006 انتقادات بسیاری را به طرح ترور سید عباس وارد و اظهار می‌کند، می‌بایست به جای ترور سید باید او ربوده می‌شد تا از وی به عنوان برگ برنده‌ای در قضیه «ران اراد» استفاده شود.

آنچه درباره شیخ عباس موسوی در پایان می‌توان گفت، این است که وی توانست جامعه مقاوم را بنا کند و سنگ بنای محیطی را پایه‌ریزی کند که پذیرای مقاومت و تربیت دهنده آن باشد. مقاومتی که هرگونه تسلیم و سرفرود آوردن در برابر اشغال و تجاوز را رد می‌کند و یکی از بزرگترین دستاورهای آن «انقلاب النبطیه» در برابر نظامیان صهیونیست بود که در آن همه از پیر و جوان و کودک و زن و مرد مشارکت داشتند.