از منشور عبدالعزیز چه میدانید؟ تداوم پادشاهی عربستان سعودی با چه معضلاتی روبرو است؟ هفت سُدیری و خاندان شُریمی چه کسانی هستند؟ چه اختلافاتی باهم دارند؟ طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تجزیه عربستان تا چه حد جدی است؟ برای آشنایی با روند فروپاشی رژیم آل سعود با گزارش مشرق همراه شوید.

گروه گزارش ویژه مشرق؛ کشوری که زمانی ادعای رهبری جهان اسلام را داشت ، امروز در زمره بزرگترین دشمن مسلمانان قرار گرفته است. خاندان های سلطنتی معمولا بنیان گذاران قدرتمندی دارند و رسم روزگار چنین است که پس از مدتی ضعف افراد باعث نابودی سلسله می شود. هر سلسله عمر خاص خود را دارد و یک سلسله مثل ساسانیان 400 سال حکومت می کند بعد به دوران افول خود می رسد، یک سلسه هم مثل پهلوی ها 53 سال. مشکلات پی در پی و بیماری بی کفایتی چند سالی است در میان سران عرب شایع گشته است و تا به حال چند قربانی گرفته است باید دید اجل خاندان عبدالعزیز کی فرا می‌رسد؟
 



نگاهی به تاریخ سیاسی و نحوه تأسیس عربستان سعودی


عبدالعزیز بن عبدالرحمان بن فیصل بن ترکی بن عبدالله بن محمد بن سعود معروف به ملک عبدالعزیز و ابن سعود(Ibn Saud)، اولین پادشاه و بنیان‌گذار کشور عربستان سعودی بود. وی در 26 نوامبر سال 1876  میلادی در شهر ریاض و در منطقه نجد(منطقه مرکزی عربستان) به دنیا آمد.



در زمانی که عبدالعزیز پانزده سال داشت، آل رشید ریاض را تصرف کردند. در ابتدا عبدالعزیز و خانواده اش توسط آل مُرّة(Al-Murrah)- قبیله ای بادیه نشین در جنوبی ترین بیابان عربستان- پناه داده شدند و پس از آن آل سعود به کویت عزیمت کردند. در بهار 1901 میلادی عبدالعزیز و تعدادی از بستگانش به تشکیل یک گروه شبیخون در منطقه نجد پرداختند. به طور کلی، هدف این گروه ضربه زدن به قبایلی بود که توسط آل رشید متحد شده بودند. عملیات این گروه با موفقیت صورت گرفت و شرکت کنندگان در حمله را بیش از پیش برای اقدامات آتی امیدوارتر نمود. در پاییز همان سال و همزمان با ماه رمضان، گروه شبیخون در آبادی نزدیک ریاض بیتوته کرد و عبدالعزیز تصمیم به حمله به ریاض و بازپسگیری آن از آل رشید را نمود. در 15 ژانویه 1902 میلادی او چهل نفر را فرماندهی کرد و در نهایت شهر را در اختیار خود گرفت و حاکم آل رشید در مقابل قلعه خودش کشته شد.
 


پیرو تصرف ریاض، بسیاری از حامیان اسبق خاندان سعود به کمک ابن سعود شتافتند. دو سال بعد ابن سعود و نیروهایش تقریبا نیمی از منطقه نجد را از آل رشید بازپس گرفتند. در سال 1904 میلادی آل رشید خواستار حمایت و کمک نظامی از امپراتوری عثمانی شد و عثمانی ها لشکریانی را به شبه جزیره عربستان اعزام کردند. ابن سعود و نیروهایش برای گسترش سیطره خود بر شبه جزیره تا مدت ها با مقاومت و دفاع آل رشید و عثمانی ها روبرو بودند. نیروهای عبدالعزیز آرایش نظامی دادند و شروع به حملات چریکی علیه عثمانی ها نمودند تا این که در حدود دو سال بعد ابن سعود قادر شد راه های تدارکات عثمانی ها را مختل کند و در نهایت آنها را وادار به عقب نشینی نماید.

ابن سعود در سال 1912 میلادی با جنگاوران صحرایی با انگیزه ها و اهداف مذهبی آشنا شد. این جنگجویان دعوت را با آغوش باز پذیرفته و با عنوان اخوان (برادران) معروف شدند و به کمک عبدالعزیز شتافتند و عبدالعزیز توانست بر کل منطقه نجد و کرانه شرقی شبه جزیره عربستان استیلا یابد.

 
در بیان علل همکاری گروه "اخوان" بایستی گریزی به اقدامات ابن عبدالوهاب(بنیان گذار آیین وهابیت) و محمد بن سعود(بنیان گذار سلسله آل سعود) زد.

 
ابن عبدالوهاب و محمد بن سعود در اواسط قرن هجدهم میلادی اتحادی را به وجود آوردند که در طی آن روحانیون و علمای مذهبی به حکومت آل سعود مشروعیت می بخشیدند و محمد بن سعود نیز هویت اسلامی دولت را تضمین می نمود. با این توافق و اتحاد دراصل محمدبن عبدالوهاب رهبر مذهبی عربستان و محمدبن سعود رهبر سیاسی می شد و دوطرف خود را ملزم به حمایت از یکدیگر می دیدند.

 
پیرو آن بعد از سال ها نیز رهبران مذهبی عربستان که عمدتا حنبلی وهابی بودند، الزام مذکور را هنوز برخود می دیدند و همین موجب شد که برخی رهبران مذهبی عربستان و جنگجویان صحرایی به حمایت و مساعدت عبدالعزیز بشتابند و البته در ادامه شاهدیم که عبدالعزیز نیز مکتب مذهبی عربستان را حنبلی وهابی قرار داد و حتی پرچم کشور عربستان سعودی نیز از پرچم این گروه(اخوان) اتّخاذ شده است.

 
در خلال جنگ جهانی اول، امپراتوری انگلستان با ابن سعود روابط دیپلماتیک برقرار کرد و متعهد شد که از سعودی ها در جهت مقابله با آل رشید- که متحد امپراتوری عثمانی بودند- حمایت نماید. بین سال های 1912 تا 1932 میلادی، عبد العزیز (که پس ازسال 1916 میلادی از مساعدت انگلستان نیز برخوردار شده بود) توانست آرام آرام بر نقاط و مناطق تحت نفوذش بیفزاید و سرانجام در سال 1925میلادی موفق به سیطره بر شهر مکه شد و در سال 1926 میلادی شهر مدینه و جده را نیز تصرف کرد و کنترل خود را بر سرتاسر حجاز تثبیت نمود و شروع به برپایی مقدمات حکومت سلطنتی(پادشاهی)آل سعود نمود. البته پرواضح است یکی ساختن و یکپارچه کردن چند منطقه و تسلط برهمه آن لزوما وحدت را به دنبال نمی آورد و  درآن مقطع درواقع شبه جزیره عربستان مأمن جوامعی متفرق با عقاید مذهبی و سیاسی متعدد و سنن و پیشینه قبیلگی متعدد گردید.

 ملک عبد العزیز برای شکست دادن رهبران محلی که به نوعی اقتدار وی را با چالش روبرو می ساختند بر قدرت نظامی و آیین و مکتب وهابیسم متکی بود اما وقوع جنگ ها و تلاش های مابعد وی برای تأسیس یک دولت نیز تحت پرچم توحید بود (نامی که در عربستان به عقاید احیاگر مذهبی محمد بن عبد الوهاب- بنیانگذار وهابیت- داده شد). ابن سعود همچنین در همان اوایل شکل گیری قدرتش در جهت کنترل بر قبایل متعدد بادیه نشین سیاستی را اتخاذ نمود که این قبایل و اعراب را وادار به یکجانشینی می نمود که این سیاست به سیاست ارضی(agrarian policy) معروف است.

به هرصورت پادشاهی آل سعود بر عربستان در 23 سپتامبر 1932 میلادی پایه گذاری و حکومت آن پادشاهی مطلقه گردید.
 

عبدالعزیز برای رسیدن به حکومت از حق پدرش در این قضیه نیز گذشت و سپس از محقق شدن بلندپروازی ها و آرزوهای پنج برادر دیگرش از جمله برادر بزرگترش محمدبن عبدالرحمن که دوشادوش عبدالعزیز برای تحقق حکومت عربستان جنگیده بود، در رسیدن به حکومت و پادشاهی جلوگیری نمود.

 
ملک عبدالعزیز به عنوان اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که در آن آمده است: «تازمانی که پسران من زنده اند قدرت به نوه هایم نخواهد رسید.»، در بند «ب» از ماده ۵  قانون اساسي اين کشور که در مارس ۱۹۹۲ میلادی صادر شد صراحتا اعلام شده که حکومت و زمامداري انحصارا در اختيار فرزندان و نوادگان ملک عبد العزيز است که در سال ۱۹۳۲ میلادی دولت عربستان را بنيانگذاري کرد، از این حیث برخلاف نظام های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می رسد، درخاندان سعودی قدرت به برادران پادشاه انتقال می یابد. بنابراین ساختار قدرت در عربستان پیچیده است و همین باعث شده است که هوس شاهزادگان برای رسیدن به قدرت بیشتر و اقدامات آنان تا حدی غیرقابل پیش بینی باشد.

 
سرانجام ملک عبدالعزیز در 9 نوامبر 1953 میلادی در سن 76 سالگی در کاخ شاهزاده فیصل در خواب دچار حمله قلبی شده و می میرد و جسد وی در ریاض دفن شد.

چهار خانواده مطرح در عربستان هستند که ساختار سیاسی به شکل گسترده در دست خانواده و خاندان آل ابن سعود(خاندان فیصل) است، چهار خانواده عبارتند از: آل ثنایان (شاخه غیرنظامی)، آل فیصل (قدرت سیاسی و نظامی)، آل کبیر، آل جیلاوی


{$sepehr_album_2261}


 
خاندان آل سعود سالیان درازی است که قدرت را در عربستان در اختیار دارند و پست‌های مختلف و کلیدی در دست فرزندان و نوه‌های ابن سعود(آل فیصل) درحال گردش است ودست به دست می شود.

خاندان سعودی ها تا آنجا که آمار نشان می دهد در حدود پانرده هزار نفر است که فرزندان عبدالله بن سعود(ابن سعود) چیزی حدود دو هزار نفر را از این تعداد دربر می گیرد. فرزندان ابن سعود علاوه بر تصدی امور مهم و حساس عربستان سعودی منابع مالی و ثروت های نجومی حاصل از فروش ذخایر و منابع طبیعی عربستان را نیز بدون هیچ نظارت و یا انتخاب مردمی در اختیار دارند و در واقع هر شاهزاده در عربستان متناسب با نسبت خانوادگی اش مالک یک چاه نفت و یا درصدی از آن می گردد. همانطور که بیان شد تکلیف پادشاه و بالاترین مقام کشور عربستان را منشور عبدالعزیز مشخص می نماید و در این صورت سؤال اساسی که مطرح می گردد این است که فرزندان عبدالعزیز چه کسانی هستند؟!

در پاسخ بایستی مطرح شود از آنجاکه تعداد همسران رسمی و غیر رسمی ابن سعود به وضوح مشخص نیست(برخی منابع تعداد همسران رسمی را در حدود 17 تا 22 زن می دانند)، تعداد دقیق پسران او هم به وضوح مشخص نیست اما آنچه بیشتر گزارش شده حداقل ۴۵ پسر است. هر چند در برخی منابع تعداد پسرهای او تا 150 نفر نیز بیان شده است.

سعود، فیصل،خالد، فهد و عبدالله پنج پسر عبدالعزیز هستند که توانسته‌اند به پادشاهی برسند. پسرهایی که البته همه برادر ناتنی همدیگر هستند و از مادرهای متفاوتی اند.



{$sepehr_album_2262}


  در سال ۱۹۵۳ میلادی و پس از مرگ عبدالعزیز فرزند ارشدش، سعودبن عبدالعزیز به سلطنت رسید. او که فرزند عبدالعزیز از همسر اولش بود در سی سال آخر عمر پدرش،عملا همه امور کشور را در دست داشت و تقریباً همه فتوحات سعودی در شبه جزیره عربستان و خلیج فارس به دست وی انجام گرفت.
 

لازم به ذکر است که ملک سعود در حالی به پادشاهی رسید که خاندان آل سعود و به ویژه برادرش فیصل از سلطنت وی احساس نگرانی و نارضایتی می نمودند. خاندان سعود ملک سعود را فردی خوش گذران، ولخرج و مشروب خوار و فاقد صلاحیت جسمی و روحی برای ادامه سلطنت می دانستند. تا اینکه فیصل، فهد و سلطان با هم اتحاد نمودند و فیصل کابینه را در غیاب ملک سعود- که برای سفر درمانی به خارج از کشور رفته بود- تشکیل داد. به هرحال ملک سعود در 2 نوامبر سال 1964 میلادی با کودتای برادرش(البته با حمایت غالب آل سعود) از سلطنت معزول و از شبه جزیره عربستان تا پایان عمرش تبعید گردید.


ملک فیصل نیز در حدود یازده سال پادشاهی عربستان را برعهده داشت تا اینکه در سال 1975 میلادی به دست برادرزاده اش، فیصل بن مساعد ترور شد و برادرش خالد به سلطنت رسید.


با مرگ خالد در سال 1982 میلادی فهد فرزند دیگر عبدالعزیز به پادشاهی رسید. درنهایت در سال 2005 فهد نیز درگذشت و عبدالله به پادشاهی رسید، ملک عبدالله هر چند در سال ۲۰۰۵ میلادی با مرگ برادر ناتنی‌اش به پادشاهی رسید اما از سال ۱۹۹۵ میلادی و پس از بیماری و زمین‌گیر شدن ملک فهد به خاطر سکته قلبی عملاً تمامی اختیارات یک پادشاه را در دست داشت.




ملک عبدالله هم اکنون با بیماری و کهولت سن دست و پنجه نرم می کند و تا به حال چندین بار زیر تیغ جراحی رفته و در این میان بارها شایعه مرگ وی در اذهان عمومی شنیده شده است.
 



خاندان سُدیری (هفت برادر سُدیری)

«حصة بنت احمد السُّدیری» پنجمین و محبوبترین همسر ملک عبدالعزیز از میان ۲۲ زن دیگرش بوده است و به همین خاطر پسرهای او از قدرت و نفوذ زیادی در عربستان برخوردار بوده و هستند. هفت پسر عبدالعزیز ازجمله فهدبن عبدالعزیز -چهارمین پادشاه عربستان- فرزندان حصة هستند. این خانواده در زمان پادشاهی ملک فهد تبدیل به نیرومندترین ائتلاف گردید و ازآنجا که فهد بزرگترین فرزند خانواده است، این برادران به آل فهد نیز مشهورند. به دلیل مرگ فهد این گروه  گاهی با شش سُدیری نیز نامیده می شود.

این برادران عبارتند از: 1- ملک فهد بن عبدالعزیز پنجمین پادشاه عربستان،2- امیر سلطان بن عبدالعزیز، ولیعهد سابق 3- امیر نایف بن عبدالعزیز، ولیعهد سابق، 4- امیر عبدالرحمن بن عبدالعزیز، نایب‌وزیر دفاع، 5- امیر ترکی بن عبدالعزیز،  6- امیر سلمان بن عبدالعزیز، ولیعهد کنونی ، 7- امیر احمد بن عبدالعزیز، نایب‌وزیر کشور

سلمان بن عبدالعزیز یکی از برادران سدیری است که اکنون عنوان ولیعهدی ملک عبدالله را پس از مرگ دو برادرش در اختیار دارد و منتظر است که شاید بتواند به سلطنت برسد.

 
خاندان شُریمی

«فهدة بنت العاصی بن شُریم» همسر دیگر عبدالعزیز نیز پسرانی دارد که هریک به نوع خود داعیه ولایتعهدی و پادشاهی دارند. ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان فرزند فهدة است. فهدة پسران دیگری نیز دارد که در مقابل ائتلاف قدرتمند هفت برادر سُدیری(خاندان سُدیری) از ائتلاف نسبتا خوبی برخوردارند و علاوه برآن ملک عبدالله پادشاه عربستان رهبری این خاندان و ائتلاف را برعهده دارد و لذا این دودمان از قدرت و جایگاه خوبی برخوردار است و پیش بینی می شود در آینده شکاف جدی میان این دو خاندان ایجاد گردد.

لازم به ذکر است با وجود اینکه منشور ابن سعود بنفسه مسئله ولایتعهدی در عربستان را نیز همچون پادشاهی بدون حل نگذاشته است ولی عبدالعزیز قانونی در زمینه ولایتعهدی پیش از مرگش وضع نموده و وصیت کرده که ولایتعهدی در عربستان در زمان هر پادشاه به برادر بزرگتر بعد از او برسد مگر این که خود فرد از قبول ولایتعهدی سرباز زند که در این صورت ولایتعهدی به برادر بزرگتر بعدی منتقل می شود.

حال آنکه در پادشاهی ملک عبدالله پس از مرگ سلطان بن عبدالعزیز (ولیعهد) به ترتیب عبدالرحمن، طلال و ترکی بن ابن سعود برادران بزرگتر بودند که در نوبت ولایتعهدی قرارداشتند ولی پس از مرگ سلطان(در اثر ابتلا به سرطان) نایف بن عبدالعزیز و پس از مرگ نایف- مرگ او نیز در اثر بیماری بود- سلمان بن عبدالعزیز ولیعهد شدند که اعتراضات گسترده را در خاندان ابن سعود به همراه داشت و به گونه ای اولین ترک را بر منشور عبدالعزیز انداخت و ناکارآمدی و ضعف این منشور را در تداوم نظام پادشاهی عربستان بیش از پیش نمایانگر ساخت.

 


چالش های پیش روی نظام عربستان سعودی و آینده پادشاهی در این رژیم

با در نظر گرفتن تمامی مطالب از چگونگی و بدو تأسیس نظام پادشاهی عربستان بدست ابن سعود، بیان منشور ابن سعود، خاندان های مهم آل سعود، مشکلات ولایتعهدی و روند پادشاهی تا مسائل و اتفاقات امروزه عربستان می خواهیم نیم نگاهی به معضلات پیش رو و آینده پادشاهی در این کشور بیندازیم.

1-نفوذ بیداری اسلامی، تحرکات ضد حکومتی و سرکوب شدید معترضان از سوی حکومت
همانطور که در اثنای مبحث تاریخی و تاریخچه عربستان بیان گردید، حکومت سعودی عربستان از همان ابتدا با چالش هایی در حوزه های سیاست داخلی و خارجی روبرو بود. اگر مشکلات و موانع ملک عبدالعزیز برای استیلا بر کل منطقه شبه جزیره و به ویژه حجاز را نادیده بگیریم می توان اولین چالش جدی عربستان را بحث قومیت های دینی و مجامع عقیدتی دانست که در همان آغاز حکومت، قدرت عبدالعزیز را با چالش روبرو می کردند که عبدالعزیز با کمک جنگجویان صحرایی(اخوان) و قوانینی از جمله سیاست ارضی سعی در کنترل و یا سرکوب و ازمیان برداشتن آنان داشت. اما جدی ترین چالش آل سعود در سال 1979میلادی به وقوع پیوست و دو رویداد سیاسی-اجتماعی مهم با حداقل فاصله زمانی باهم جامعه سیاسی عربستان را درهم ریخت. در 20 نوامبر 1979 میلادی جهیمان بن محمد العتیبی در شهر مکه، خانه خدا را متصرف شده و درحدود دو هفته آن را در اختیار خود داشت.

سعودی ها به خانه خدا هجوم برده و آنان را قلع و قمع کردند. واقعه دوم به برگزاری مراسم عاشورا در 28 نوامبر همان سال که عملی خلاف تحریم رسمی محسوب می شد، باز می گردد، شیعیان عربستان تحت تأثیر سرخوردگی اجتماعی- سیاسی و با انرژی گرفتن از تحولات منطقه به ویژه انقلاب اسلامی ایران، مبادرت به برگزاری مراسم عاشورا نمودند. پاسخ سخت و شدید اعتراض داخلی گسترده ای را دربر داشت که منجر به درگیری خشونت آمیز و خونین میان نیروهای امنیتی و مردم گشت. در واقع رویدادهای این سال یعنی سال 1979 میلادی نقطه عطفی در سیاست داخلی عربستان سعودی محسوب می شوند و موجب شد اصلاحاتی وعده داده شود، هرچند بسیاری از این اصلاحات در حدّ شعار هم پیگیری نشد.

2-نزاع و کشمکش خاندان السُّديري و الشُّریمی
با توجه به اینکه ساختار قدرت در رژیم آل سعود بر بافت سنتی قبیله و  تعصبات قبیله ای است هرگونه تغییر و جابجایی در رؤوس قدرت می تواند برای مسئولین و متصدیان امر فرصت و یا تهدید باشد و این بستگی به نسبت خانوادگی و قبیلگی آنان دارد، از این رو روند ولایتعهدی و پادشاهی در عربستان بیشتر از رؤوس دیگر قدرت با دقت تمام مورد توجه قبایل و خاندان های بانفوذ عربستان قرار می گیرد و همانطور که بیان شد در میان این دودمان ها، خاندان السدیری و الشریمی از قدرت و نفوذ بالاتری برخوردارند. نکته در این جاست که اگر روند پادشاهی لازم باشد طبق منشور عبدالعزیز ادامه یابد بایستی پادشاهان مابعد عربستان همگی از طایفه السدیری باشند و برخی معتقدند که تشکیل شورای بیعت توسط ملک عبدالله گامی در جهت حفظ جایگاه خاندان الشمیری در مقابله با خاندان السدیری است.

 
3-کشمکش میان حامیان نظام پادشاهی و مخالفان آن
بسیاری از شاهزادگان عربستان یا در خارج کشور به سر می برند و یا سالیان درازی را برای آموزش و یا خوش گذرانی در کشورهای غربی گذرانده اند و برخی با مشاهده حکومت های غربی و پیشرفت آنان به نوعی منتقد نظام پادشاهی و ساختار سیاسی عربستان گشته اند. برخی دیگر از شاهزادگان به دلیل حفظ منافع خود با چنین رویکردی مخالف اند و از این رو کشمکش و نزاعی میان آنان رخ داده است.
 

از جمله این شاهزادگان مي توان به بسمة دختر ملک فهد- پادشاه سابق عربستان- که بارها سياست علماي وهابي در رابطه با زنان را مورد انتقاد قرار داده است، اشاره نمود. همچنین می توان به طلال بن عبدالعزيز، شاهزاده ليبرالي که در دهه شصت به دليل حمايت از اصلاحات در قانون اساسي به مصر گريخت و ولید فرزندش که یکی از ثروتمندترین شاهزادگان و موسس و مدير مجموعه کانالهاي موسيقي روتانا است، اشاره نمود.

 



4-کشمکش شدید شاهزادگان برای رسیدن به حکومت
شاهزادگان جوان آل سعود که وصيت جد خود(ملک عبدالعزیز) را مانع و سدی جدي و عظیم براي نیل به روياي سلطنت خود مي بينند همواره در تلاشند از این سد عبور نمایند. همه نوادگان عبدالعزیز(شاهزادگان) عربستان اکنون پست هاي مهم سياسي، اقتصادي و غیره را برعهده دارند و در صورت آغاز رقابت ميان آنان براي تصاحب قدرت، جنگي تمام عيار ميان آنها بوجود خواهد آمد که درحال حاضر نیز نمودی از آن را شاهد هستیم.

 
در این ميان مي توان به متعب فرزند ملک عبدالله که ریاست گارد ملی عربستان را برعهده دارد ، محمد پسر ملک فهد امارت منطقه شرقي را عهده دار است، خالد معاون وزير دفاع و فرزند سلطان بن عبدالعزیز(ولیعهد سابق) و همچنين محمد معاون وزير کشور و فرزند نایف بن عبدالعزیز(ولیعهد سابق)اشاره نمود.

 
5- طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی به منظور تجزیه عربستان
سرکوب شدید و گسترده مخالفان آل سعود توسط نیروهای امنیتی وابسطه به حکومت، بازداشت های مکرر و دسته جمعی تظاهرات کنندگان، فساد و تباهی گسترده در دربار، خاندان آل سعود و دستگاه حکومتی، همه حاکی از این مسئله است که در عربستان زمینه های لازم برای نفوذ بیداری اسلامی یا به اصطلاح بهار عربی مهیا است. از سویی هیئت حاکمه عربستان سعودی ترس این را دارد که شمار معترضان روز به روز افزایش یابد و لذا ناشیانه به اقدامات سرکوبگرانه دست می زند و از سوی دیگر در سال های اخیر و به ویژه در طول دوسال گذشته روزبه روز از حمایت های آمریکا از رژیم آل سعود کاسته می گردد و برای همین این رژیم برای حفظ و حمایت از مصالح امریکا همه کار می‌کند غافل از این که در حقیقت به زمان فروپاشی و تجزیه خود نزدیک تر می شود.

 
 آنچه مقامات آمریکایی در ورای درهای بسته جلسات خود دنبال می کنند تحقق بخشیدن به نقشه خاورمیانه جدید و تجزیه عربستان و عراق است. در مورد عراق می توان گفت که عملا  تجزیه شده است و حکومت خودمختار کردستان عراق مؤید این مطلب است، هرچند مقامات آمریکایی به تمام خواسته خود مبنی بر نبود حاکمیت تشیع در عراق نائل نشده اند.

و اما آمریکایی ها تجزیه عربستان را به صورت قهری و مستقیم(حمله نظامی) و یا به صورت غیر مستقیم و نرم(شعله ور کردن اختلافات داخلی بر سر سلطنت و دامن زدن به آن) در آینده ای نزدیک در دستور کار خود قرار خواهند داد. درواقع ایالات متحده آمریکا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برهم خوردن توازن قوا در خاورمیانه ایده تجزیه عربستان را پیگیری می کرد و این تئوری پس از حادثه یازده سپتامبر به شدت از سوی آمریکایی ها پیگیری شد. از لحاظ رسانه‌ای نیز امریکایی‌ها توجیهات لازم برای حمله به عربستان سعودی را فراهم کرده‌اند.

 باب گریم، عضو سابق مجلس سنا کاملا اطمینان دارد که میان گروه‌های تروریستی عامل حادثه یازده سپتامبر و حکومت آل سعود ارتباط وجود دارد و این موضوع بارها تلویحا و گاه صراحتا از سوی مقامات آمریکایی اظهار شده است. ایالات متحده احتمالا برای پیشبرد اهداف خود در عربستان سعودی از قطر کمک خواهد گرفت.

قطر کشوری است که در سرنگون ساختن حکومت قذافی و کمک به شورشیان سوریه تابه حال از سوی آمریکا نمره قبولی را گرفته است. این سناریو زمانی بیشتر تقویت می‌شود که چندی پیش فیلم ویدئویی در اینترنت منتشر شد که در آن نشان می‌داد شیخ حمد بن خلیفه، امیر قطر می‌گوید که نظام عربستان سعودی حتما به دستان قطری‌ها سرنگون خواهد شد.

 
علاوه بر آن گفته می‌شود که امیر قطر از آمریکا و  انگلیس برای سرنگونی حکومت عربستان درخواست نموده است.  اقدامات مداخلانه قطر حتی اعتراض برخی شاهزادگان سعودی را به دنبال داشته است به طوری که شاهزاده "امیر طلال بن عبدالعزیز" در سخنان خود به شدت سیاست‌ حکام قطر را زیر سوال برد. وی همچنین حکام قطر را مجری توطئه‌های اسرائیل و  اجرای سیاست‌های آنها در قبال اعراب و فلسطینیان شده‌اند.


به هرحال  باید از این پس تحولات داخلی و خارجی عربستان سعودی با دقت مورد بررسی و تحلیل قرار داد و به نظر می آید در آینده ای نه چندان دور بایستی منتظر سرباز کردن تمامی این معضلات و دخالت کشورها از جمله آمریکا، رژیم صهیونیستی، قطر و غیره در عربستان و شاهد فروپاشی این رژیم باشیم.




*******************************************
منابع و مآخذ:

1-    http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/AlSaud.html

2-    http://www.historytoday.com/richard-cavendish/death-ibn-saud

3-    http://meccamotelsandusky.com/Saudi_Arabia.html

4-    http://en.wikipedia.org/wiki/Ibn_Saud

5-    http://www.answers.com/topic/ibn-saud

6-    http://www.naqshbandi.org/ottomans/wahhabi/ibnsaud.htm

7-    http://www.jewishvirtuallibrary.org/jsource/biography/AbdulAziz.html

8-    http://en.wikipedia.org/wiki/Saud_of_Saudi_Arabia

9-    http://www.writeopinions.com/sudairi

10-    http://en.wikipedia.org/wiki/Talal_bin_Abdulaziz_Al_Saud

11-    http://ar.wikipedia.org/wiki/عبد_العزيز_بن_عبد_الرحمن_بن_فيصل_آل_سعود

12-    http://www.alshmaly.net/vb/showthread.php?t=79770

13-    http://www.mtnsh.com/26286

14-    http://www.alalwani.net/vb/showthread.php?t=158654