کد خبر 194610
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۱

حسین شهابی کارگردان فیلم «روز روشن» می‌گوید بنا به دلایلی و بر اساس سفارش‌هایی، قرار بر این بوده که فیلم «روز روشن» دیده نشود.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق به نقل از خبرآنلاین، فیلم «روز روشن» به عنوان اولین ساخته سینمایی «حسین شهابی»، در روزهای برگزاری جشنواره فیلم فجر بسیار مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. اما این فیلم هم مانند یکی دو اثر شاخص هم ردیف خود در میان فیلم‌های اول جایزه‌ای دریافت نکرد و از نظر داوران بخش مسابقه سینمای ایران هم آن‌چنان که انتظار می‌ر‌فت دیده نشد و دست خالی سی‌ویکمین جشنواره فیلم فجر را پشت سر گذاشت. حسین شهابی کارگردان فیلم روز روشن که این روز‌ها به ترجمه و زیرنویس فیلمش به چند زبان دیگر مشغول است، درباره ساخت اولین فیلم سینمایی خود و داوری‌های جشنواره گفت‌وگویی با خبرآنلاین داشته که در ادامه می‌خوانید.

 

فیلم «روز روشن» در جشنواره امسال هیچ جایزه‌ای دریافت نکرد و تنها در یک بخش از «سودای سیمرغ» و در دو بخش «نگاه نو» نامزد دریافت سیمرغ شد. آیا این انتظار شما را درمورد فیلمتان برآورده کرد؟

وقتی من کارم را به جشنواره فرستادم به آقای عباسیان که ما را به دفترش دعوت کرده بود گفتم: «همین‌که اجازه دادید فیلم من در جشنواره و در هر دو بخش مسابقه دیده شود ممنونم و از شما انتظار بیشتری ندارم.» ایشان منظورم را فهمیدند و ناراحت شدند اما من درست می‌گفتم. بنا به دلایلی و بر اساس سفارش‌هایی، قرار بر این بوده که فیلم «روز روشن» دیده نشود. تا جایی که من مستقیم و غیر مستقیم اطلاع دارم کسانی مثل علی معلم در مرحله انتخاب و دوستانی مثل آقای شایسته و احتمالا آقای حقیقی در مرحلهٔ داوری پشت این کار ایستاده بودند و اختلافاتی در مورد آن وجود داشته. روز روشن توانست ثابت کند جشنواره، داوری عادلانه‌ای ندارد و حتی اگر سفارشی نباشد، سلیقهٔ دهه 40 بر آن حاکم است و این اصلا سلیقهٔ امروز سینمای دنیا نیست.
معیار داوری‌ها سلیقه است. یعنی جوایز بر اساس شایستگی‌ها به فیلم‌ها تعلق نمی‌گیرد. بلکه دوستان یک جشنوارهٔ خودمانی برگزار و جوایز را بین افراد خودشان پخش می‌کنند. اما همین رفتار‌ها باعث شده که آن‌ها حتی نتوانند در حوزهٔ دین و انقلاب هم فیلمسازان بزرگی پرورش دهند. آقایان امسال هم نشان دادند فیلمسازان نواندیش، دگراندیش و مستقل، هیچ جایزه‌ای در جشنواره‌های‌ فجر نداشته و ندارند.

 

این اعتراض شما به سیاست‌های جشنواره برمی‌گردد یا به هیات داوران؟
من با یکی از مسئولان جشنواره صحبت می‌کردم و او خودش به شدت به این روند اعتراض داشت. این نشان می‌دهد داوران زیر فشار بودند و انگار از جای دیگری به آن‌ها دستور داده می‌‌شد. اگر دقت کرده باشید در قسمت‌هایی از بیانیه‌‌ی هیئت داوران به فیلم‌هایی که به نوعی حقشان خورده شده اشاره شد. اغلب داورهای امسال آدم‌های سیاسی و جناحی نبودند. همهٔ ما آن‌ها را می‌شناسیم و آدم‌های قابل احترامی هستد اما به طور غیرمستقیم و ناخواسته سلیقه آن آقایان را اعمال کرده‌اند.

 

فکر نمی‌کنید جایزه‌ی فیلم‌هایی مثل «دربند» و «قاعده تصادف» در چند بخش با این حرف شما تناقض دارد؟
فرقی نمی‌کند. داور‌ها خیلی تاثیرگذار نیستند. من فیلم «دربند» را ندیده‌ام و نمی‌توانم قضاوت کنم اما جشنواره سی و یکم با دادن جایزه به فیلم «قاعده تصادف» می‌خواست تمام حیثیت ازدست رفته‌اش با پخش جایزه‌ها را برگرداند. چون می‌دانست اگر این کار را نکند، توزیع و فروخته شدن جایزه‌ها آشکار می‌شود. تنها همین دو فیلم نیستند. فیلم‌های خوب دیگری وجود داشتند که اصلا اجازه ندادند به جشنواره بیاید. من آن فیلم‌ها را دیده‌ام؛ چندتا از سالم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران که اگر در جشنواره بودند می‌توانستند تمام جایزه‌ها را درو کنند.


 به نظر خودتان چرا در بخش «نگاه نو» کارگردانی و فیلمنامه «روز روشن» دیده نشده؟
از بعد کارگردانی، فیلم من کار نویی است و از نظر داوران و فیلم‌شناسان، گرایش تازه‌ای دارد. اما داورهای جشنوارهٔ امسال، داوران سنتی و از قدیمی‌ترین فیلمسازان ما بودند. بعضی از آن‌ها مثل آقای میرباقری دیگر سینماگر محسوب نمی‌شوند. کارگردان بزرگی هستند که مدت‌ها است به سریال ‌سازی رو آورد‌ه‌ و ظاهرا پیگیر سینمای روز دنیا هم نیستند. جایزه فیلمنامه، جایزه بزرگی است. وقتی در جشنواره به یک فیلم جایزه فیلمنامه می‌دهند یعنی فکر پشت آن فیلمنامه را قبول می‌کنند. پس نگاه مستقیم به موضوعاتی مثل نماز و نیایش و... را ترجیح می‌دهند.

 

ایده و طرح داستان «روز روشن» از چه مشاهداتی گرفته شده است؟
از مشاهدات عینی و همه واقعیت‌هایی که روزانه در جامعه جاری و ساری است. از آن‌جایی که من به سادگی علاقه‌ دارم خیلی دنبال موضوعات پیچیده نمی‌گردم. این کار را قبلا هم در فیلم‌های کوتاه و ویدئویی کرده بودم. با توجه به تجربیات و سن و سالم دنبال این نبودم که کار شگفت‌انگیز و عجیب و غریبی انجام دهم تا توجه‌ها را به خودم جلب کنم. واقعیت‌های ملموس و روزمرهٔ جامعه است که در فیلم روز روشن دیده می‌شود. همانطور که من و شما سوار اتوبوس می‌شویم و می‌توانیم واقعیت‌ها را ببینیم، من هم در فیلمم قصهٔ عامیانه‌ و سرراستی را تعریف می‌کنم. تمام تلاشم این بوده که به با پرداختن به جزئیات، یک سری ظرافت‌های انسانی را نشان بدهم.

 

داستان فیلم در بستری از دیالوگ ‌شکل گرفته. از ابتدا این شیوه را در نظر گرفته بودید یا بعدا به این شکل روایت رسیدید؟
من در زمینه دیالوگ‌نویسی تعمدی داشتم که برای اولین بار در این مورد صحبت می‌کنم. اغلب گفت‌وگوهای جشنواره سطحی و دم دستی بود و اشاره مستقیمی ‌به نکات جزئی فیلم نشد. من به عنوان نویسنده عمدا کار خودم را دستکاری کردم و تصمیم گرفتم تمام داستان را دیالوگ‌ها روایت کنند. اما دیالوگ‌ها را القاکننده تصاویری به ذهن بیننده در نظر گرفتم تا کار را سینمایی‌تر کند. فیلم معمای پیچیده‌ای را مطرح می‌کند که قول می‌دهم اگر تماشاگر فقط یک کلمه را نشنود تمام قصه را از دست داده.
متاسفانه در شب‌هایی که فیلم در جشنواره اکران بود همه به قصه‌ ظاهری آن توجه می‌کردند و لایه‌های زیرینش هنوز کشف نشده باقی مانده است. ادعا نمی‌کنم فیلم خیلی ارزشمند و بزرگی ساخته‌ام است اما یک سال برای نوشتن فیلمنامه‌ای وقت گذاشتم تا هر قصه‌اش در باره طبقه‌ای از جامعه ایران حرف بزند. دیالوگ‌ها مفهوم‌های چند بعدی دارند و تنها در معنای اولیه خودشان به کار نمی‌روند.

 

در مورد نام فیلم هم چنین قصدی داشتید؟ به نظر می‌آید «روز روشن» می‌تواند تداعی‌کننده چند معنی در ذهن باشد.
برای انتخاب اسم هم ماه‌ها وقت گذاشتم. می‌خواستم میان 200 اسمی‌که روی کاغذ نوشته بودم یکی را انتخاب کنم. تا جایی که فیلمنامه تمام شده و در مرحله دریافت مجوز بود اما هنوز درمورد اسمش به نتیجه نرسیده بودم. کلمهٔ «روشن» علاوه بر اینکه اسم شخصیت اصلی فیلم است، به روشنگری و عدالت هم اشاره دارد. روز روشن روز آدم‌هایی است که تمام خطاهایی که در خفا می‌کردند عیان می‌شود و از طرفی به‌‌ همان ضرب‌المثل معروف که «مثل روز روشن است...» اشاره دارد؛ بیانگر حقیقتی است که کتمان می‌شود. به هرحال شلوغی واجرای شومانند برنامه‌های جشنواره، هیجان و ازدحام فیلم‌ها این فرصت را نمی‌دهد تا فیلم‌ها با دقت دیده و تحلیل شوند و معانی بیشتری از محتوای فیلم‌ها بیرون بیاید. فکر می‌کنم روز روشن از آن فیلم‌هایی است که آرام آرام ته‌نشین می‌شود.


شما به عنوان کارگردانی که اولین فیلم سینمایی‌اش را می‌سازد چطور توانستید اعتماد این عوامل حرفه‌ای را جلب کنید؟
فقط با فیلمنامه. من بدون استثناء با تمام عوامل این فیلم برای اولین بار سر همین کار آشنا شدم. هیچ سابقه همکاری یا حتی آشنایی دور با هیچکدام از آن‌ها نداشتم. مگر آقای «محمدرضا سکوت»، اما تقریبا هیچ‌کس نبود که فیلمنامه را برایش بفرستیم و‌‌ همان روز به دفتر ما نیاید. می‌توانم از خیلی‌های دیگر نام ببرم؛ همایون ارشادی، حسن پورشیرازی، رضا کیانیان و پرویز پستویی انتخاب‌های دیگری بودند که یا درگیر پروژه‌ای دیگر بودند مثل آقای پورشیرازی و یا مثل آقای ارشادی ماه‌ها صبر کردیم تا این همکاری شکل بگیرد اما ایشان برای بازی در فیلمی خارج از ایران بودند. درواقع فیلمنامه هم چیز شگفت‌انگیزی نبود، متنی ساده و صمیمی‌بود که آن‌ها را جذب می‌کرد و این جمع را کنار هم قرار داد. بچه‌ها با کمترین دستمزد و بهترین شرایط همکاری کردند تا این فیلمنامه ساخته شود.

 

آنچه ما از بازی‌ها خصوصا در بازی‌ «پانته‌آ بهرام» و «مهران احمدی» می‌بینیم عین فیلمنامه است یا جنس بازی‌هایشان در دیالوگ‌ها و ریتم فیلمنامه تغییری ایجاد کرد؟
تقریبا شصت درصد بازی‌ها و دریافت‌ اولیه بازیگر‌ها به آن چیزی که من می‌خواستم نزدیک بود و این به خاطر علائمی‌است که فیلمنامه در اختیار بازیگر می‌گذارد. اما حتی خانم بهرام و مهران احمدی با آن همه توانایی در بازیگری دقیقا آن آدمی نبودند ‌که قصه‌ می‌خواست. این توانایی بالقوه در آن‌ها بود اما با تمرینات چندماهه‌ای که در دفتر انجام دادیم بالفعل شد. هفته‌ای دو سه جلسه به مدت پنج ماه در دفتر تمرین داشتیم و من برای پیدا کردن شخصیت‌های مقابل، بازیگران را از صحنه‌های تئا‌تر پیدا کردم.

 

به نظر شما چرا «پانته‌آ بهرام» حتی مثل «مهران احمدی» بین نامزدهای دریافت جایزه بازیگری نبود؟
این هم یکی دیگر از نکاتی است که ثابت می‌کند این جشنواره واقعا جشنواره فیلم نیست. پانته‌آ بهرام بازیگری امتحان پس داده است و آنقدر با توانایی‌هایش شناخته شده که نیازی به معرفی و یادآوری ندارد. او در روز روشن نزدیک 3000 پلان بازی خوبی داشته که نبودش در میان کاندیدا‌ها شگفت‌انگیز است. چنین بازیگری در جشنواره‌های حرفه‌ای‌تر حداقل کاندید می‌شود.

 

چطور شد که از ساخت فیلم ویدئویی به ساخت کار سینمایی رسیدید و اصلا چرا زود‌تر از این‌ها سراغ سینما نیامدید؟
من اولین فیلم سینمایی‌ام را 15 سال پیش ساختم اما توقیف شد. فیلمی‌با عنوان طلوع که تولید صداوسیما است و در کیش فیلمبرداری شد. در تلویزیون به عنوان فیلم سینمایی و اصلا 35 میلی‌متری ساخته شد اما از وزارت ارشاد مجوز سینمایی نداشت و تلویزیون هم با دیدگاه‌های من و فیلمم موافق نبود بنابراین این فیلم در گنجینه صداوسیما همچنان دارد خاک می‌خورد و حتی درست و حسابی تدوین هم نشد.

 

خب چرا بعد از آن ادامه ندادید؟
سال 85 هم فیلمنامه‌ای دادم و پروانه ساخت گرفت به نام «سایه‌ها» ولی بعد با مخالفت بنیاد فارابی و دیگر دوستان به تولید نرسید. در آن کار هم قرار بود خانم گلاب آدینه، رویا تیموریان و آقای فرامرز قریبیان بازی کنند وچهار ماه تمرین کرده بودیم. الناز شاکردوست هم یکی از بازیگرانش بود و لادن مستوفی نقش اصلی را به عهده داشت. اما درست در مرحله فیلمبرداری کار متوقف شد. غیر از آن هم بار‌ها فیلمنامه دادم که تصویب نشد.

 

و «روز روشن» چقدر به ایده‌آل‌هایی که از کار سینمایی در ذهن داشتید نزدیک است؟ 
 «روز روشن»‌‌ همان فیلمی‌بود که می‌خواستم بسازم. در این سن و سال و بعد از چهارده پانزده سال این بهترین فیلمی‌بود که به‌‌ همان شکلی که دوست داشتم ساخته شد. البته مشکلاتی شبیه شرایط بد آب و هوایی و مالی و عجله‌هایی که برای رساندن کار به جشنواره داشتیم در یک ماراتن 18 جلسه‌ای فیلمبرداری وجود داشت.

 

در همین مورد توضیح بیشتری بدهید. این کار به عنوان اولین کار سینمایی که مستقل هم ساخته شده چه سختی‌هایی برای شما داشت؟
همانطور که در نشست خبری هم گفتم بیشترین سختی آن عدم همکاری ادارات و موسسات بود. اینکه قوه قضاییه بخشی از دارایی‌های خودش را ملک شخصی می‌داند و با ارشاد همکاری نمی‌کند. وزارت ارشاد هم همینطور. در بین این دعوا‌ها همیشه فرهنگ، هنر و هنرمند قربانی می‌شود چون شکننده‌تر هستند. مخصوصا کارگردانان فیلم‌اولی. چون آنچه می‌سازند همهٔ زندگیشان است. حتی تامین هزینهٔ 400 میلیون تومانی برای فیلمسازی که درآمدی هم از این حرفه ندارد واقعا کار سختی است.

 

روند تولید کار در شرایط آب و هوایی که به آن اشاره کردید و لوکیشنی که انتخاب کرده بود (خیابان و ماشین) آن هم در زمان محدودی که فیلمنامه تعیین می‌کند، چه طور بود؟
همهٔ این‌ها سختی خارق‌العاده‌ای داشت. فقط زمانی می‌توانید این را درک کنید که سر صحنه فیلمبردرای و از ارکان اصلی گروه باشید. آن وقت آن استرس در شما ایجاد می‌شود و با پوست و استخوان درک خواهید کرد که چقدر مهم و حیاتی است که ابری در آسمان جابه‌جا نشود و راکوردتان را به هم نزند. کار به شدت سختی بود اگرچه بعضی‌هابه خاطر لحن ساده‌ای که دارد فکر می‌کنند مستند و در زمان واقعی کار شده در حالی‌که سی، چهل روز درگیر بودیم. مثلا در پنج روزی که کار به خاطر بارندگی تعطیل شده بود من به عنوان جانشین تهیه‌کننده، مجری طرح و سرمایه‌گذار فیلم، داشتم هزینه می‌کردم و هیچ‌کس سر کار نبود. چنین انتخابی در کشوری مثل ایران و در شهر شلوغی مثل تهران واقعا کار جسورانه‌ای بود که نمی‌دانم چقدر از عهده‌ آن برآمده‌ایم.

 

شما فکر می‌کردید موسیقی چه آسیبی به فیلم شما می‌زد که اصلا از آن استفاده نکردید؟
من صدا را خوب می‌شناسم. چون رشته تحصیلی‌ام آهنگسازی بوده. قطعات زیادی هم ساخته‌ا‌م و سال‌ها تدریس موسیقی کردم. هنگام نوشتن فیلمنامه دیالوگ‌ها را در گوش خودم می‌شنیدم و هیچ جایی برای موسیقی نمی‌دیدم. به علاوه اینکه چون اهمیت زیادی برای ذات موسیقی قائل هستم دوست ندارم از آن در سینما استفاده ابزاری کنم. به نظر من استفاده از موسیقی در فیلم نوعی تقلب است، هرچند تقلب مصطلحی باشد. حتی در خیلی از آثار بزرگ سینمایی هم یا موسیقی استفاده نشده یا خیلی محتاطانه به کار رفته. مگر نوعی موسیقی که در خود داستان قرار داشته باشد مثل صدایی که از رادیو بیاید.

 

من فکر می‌کردم به خاطر ریتم فیلم از موسیقی استفاده نکردید، پس به طور کلی مخالف استفاده از موسیقی هستید؟
بله، مخالفم. ممکن بود گول بخورم و استفاده کنم اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاد. به نظرم وقتی بتوان در فیلمی از موسیقی استفاده کرد می‌شود زمان آن را شکست و هر کاری با آن کرد.

 

با توجه به نتایجی که از داوری‌های جشنواره گرفتید چقدر برای ساختن فیلم‌های بعدیتان انگیزه دارید؟
فیلمسازانی مثل من با آاگاهی دارند این کار را انجام می‌دهند. من به خاطر مردم سختی‌های فیلمسازی را تحمل کردم و برای اینکه رسانه‌ها و منتقدین این فیلم را ببینند آن را به جشنواره دادم. فیلم می‌سازیم برای اینکه دیده شود وگرنه از آقایان که انتظاری نمی‌رود. به نظرمن جشنواره فیلم فجر مخصوصا در برخوردش با فیلم «روز روشن» کمک زیادی به دیده شدن این فیلم کرد. «روز روشن» بی‌آنکه ما برایش هزینه‌ای کنیم، آشنایی یا پشتوانه مستقیمی داشته باشیم راه خود را درست رفت و مردم و منتقدین و روزنامه نگار‌ها ارتباط بسیار خوبی با این اثر گرفتند اما حقش این بود که اینطور با آن برخورد نشود.


بازخوردهای مردمی در روزهای جشنواره چقدر شما را در مورد اکران و فروش فیلم امیدوار می‌کند؟

بازخوردهای مردم آنقدر خوب و عالی بود که شرکت پخش کنندهٔ این فیلم اکران عید را درخواست داده است. چون این شرکت‌ها از سینماگرانی که این فیلم‌ها را نمایش داده‌ و بازتاب مردم را دیده‌اند بازخورد‌ها را دریافت می‌کند. از آنجایی که هر شرکت تنها می‌تواند یک فیلم در اکران نوروز داشته باشد «روز روشن» هم به عنوان یکی از گزینه‌های پخش‌کننده‌اش برای اکران عید حاضر است. در غیر این صورت اول تابستان اکران خواهد شد. شاید تنها حسن جشنواره برای فیلم‌هایی مثل فیلم من همین است که به اندازه کافی تبلیغ شدند البته اگر تا همین چند ماه آینده اکران شوند و فاصله زمانی زیادی تا اکران عمومی‌شان نیفتد.