خشم و نگرانی مقامات تل آویو یکی از پیامدهای فوری امضای توافقنامه فوق بوده است. چرا که طی نزدیک به دو دهه گذشته سران رژیم اسرائیل و لابی صهیونیستی در آرژانتین با اعمال نفوذ در دستگاه قضایی و اجرایی بوینس آیرس، همواره بدنبال بهره برداری های سیاسی و امنیتی از این پرونده در راستای مطامع جاه طلبانه و نژادپرستانه خود از طریق تخریب چهره جمهوری اسلامی ایران و گروه های مقاومت اسلامی از جمله حزب الله لبنان در نظام بین الملل و مجامع جهانی بوده است، تا از این رهگذر به آنچه که مطلوب نظرش بوده است، دست یازد. بخصوص اینکه اگر بگوییم جمعیت یهودیان آرژانتین که بالغ بر 300 هزار نفر است، بزرگترین جامعه یهودیان آمریکای لاتین محسوب می شود، که نفوذ زیادی نیز در دولت آرژانتین دارند!
پیشینه موضوع
در تاریخ آرژانتین رسیدگی به هیچ پرونده قضایی به انداز پرونده شش هزار صفحه ای «انفجار آمیا» به طول نینجامیده است. چرا که تاکنون و در طول هجده سالی که از این ماجرا می گذرد، بیش از 1200 نفر برای شهادت در مورد این پرونده به دادگاه احضار شده اند. در 18 ژوئن 1994میلادی( 27 تیر 1373) ساختمان هفت طبقه ای دو مرکز مربوط به یهودیان آرژانتین به نام های انجمن دو جانبه اسرائیل- آرژانتین(AMIA) و هیأت انجمن های اسرائیلی- آرژانتینی (DAIA) در پی برخورد یک دستگاه خودرو حامل مواد منفجره، منفجر شد، که در اثر آن 85 نفر کشته و حدود 300 نفر زخمی شدند. تمامی قربانیان این حادثه شهروندان آرژانتینی به همراه 6 تبعه بولیوی، 2 تبعه لهستانی و یک تبعه اهل شیلی بودند و هیچ تبعه اسرائیلی در میان کشته شدگان و حتی زخمی ها وجود نداشت. بدنبال انفجار مرکز یهودیان آرژانتین(آمیا)، بدلیل نفوذ قدرتمند لابی صهیونیستی در آرژانتین، انگشت اتهامها به سوی جمهوری اسلامی ایران نشانه رفتند، بگونه ای که محافل سیاسی و رسانهای غرب با هدایت رژیم صهیونیستی و آمریکا، فضای مسمومی را علیه ایران به وجود آورند.
از همان ابتدای وقوع حادثه آمیا، دولت آرژانتین از یک سو با سیل تبلیغات رسانهای علیه جمهوری اسلامی ایران مواجه شد و از سوی دیگر، مداخله برخی از مقامات دولتی و قضایی به نفع صهیونیستها و جعل اسناد و مستندات سراسر کذب، باعث همسویی دولت آرژانتین با روند قضایی صدور احکام علیه حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران گردید. حاصل آن، کاهش و تقریباً قطع روابط دو جانبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور بود.
مسؤولیت این پرونده ابتدا به «خوان خوزه گالئانو» قاضی فدرال آرژانتین که از سال 1993 ميلادي قاضی فدرال آرژانتین بود، محول گردید. وی پس از تحقیقات، بازجویی ها و پیگیری های مفصل، بر اثر فشار لابی صهیونیستی فرضیه ای را مطرح ساخت مبنی بر اینکه بمب گذاری در آمیا، توسط حزب الله لبنان و با هدایت و حمایت ایران طراحی و اجرا گردیده است. گالئانو برای اثبات فرضیه خود، اسناد و شواهدی گردآوری نمود که غالباً بر اتهامات واهی مبتنی بوده و بسیاری از آنها ساختگی بوده است. شهود متعددی که به نفع فرضیه گالئانو گواهی دادند، بعدها کذب بودن اظهارات شان که مبتنی بر گذاره های صهیونیستی بود، مشخص گردید.
اوج تقلب در مسیر تحقیقات، پرداخت 400 هزار دلار رشوه به یک دلال اتومبیل های سرقتی آرژانتین به نام «کارلوس تجلدین» از سوی سرویس اطلاعاتی آرژانتین بود. او با دریافت مبلغ مزبور اعتراف نموده بود که یک دستگاه کامیونت را در اختیار عناصر حزب الله لبنان جهت بمب گذاری قرار داده است؛ که پس از چند سال کذب بودن شهادت این فرد نیز در هاله ای از ابهام قرار گرفت و در نهایت ماهیت دروغین آن هم به اثبات رسید. چرا که فرد مذکور بعدها در جریان یک دادگاه اعتراف نمود که اظهارات وی در پی تطمیع از سوی رئیس وقت سرویس اطلاعاتی آرژانتین صورت گرفته و او مبلغ 400 هزار دلار بخاطر این شهادت کذب، از سرویس اطلاعات آرژانتین به عنوان رشوه دریافت داشته است.
در حالی که این پرونده به دستور «ادواردو دوحاله»، رئیس جمهوری اسبق آرژانتین، بایگانی شده بود، مجدداً در سال 2003 «نستور کریشنر»، رئیس جمهور وقت آرژانتین، دستور پیگیری این پرونده را صادر کرد و این پرونده دوباره به جریان افتاد. با همه این اوصاف، پرونده شش هزار صفحه ای کماکان به عنوان یک مشکل در رابطه ایران و آرژانتین باقی ماند. هرچند رسیدگی قضایی به این پرونده به دلیل شواهدی در مورد تلاش برخی مقامات قضایی آرژانتین برای تأثیرگذاری بر نتیجه رسیدگی از طریق پرداخت رشوه متوقف شد. چرا که در این پرونده برای اثبات دخالت ایران، دروغ گویی ها و صحنه سازی های زیادی صورت گرفته بود. حتی برخی معتقدند این انفجار از داخل خود ساختمان صورت گرفته است و بحث انفجار خودرو در مقابل ساختمان دروغ است.
اهداف پشت پرده صهیونیست ها در جریان یابی پرونده آمیا
تجربه نشان داده است که هر گاه ایران در صدد تلاش جهت حل و فصل موضوعات مورد اختلاف خود با کشورها و سازمان های بین المللی از طریق مکانیسم های مسالمت آمیز بوده است، با واکنش گروههای اسرائیل محور روبرو گردیده است. چنین رویکردی به منزله آن بوده است که، گروه های محافظه کار در آمریکا به همراه مجموعه های اسرائیل محور و رژیم اسرائیل تلاش داشتهاند تا هر موضوع حقوقی را تبدیل به بحران امنیتی نمایند و از این رهگذر به تحقق اهداف و مقاصد از پیشتبیینشده منطقهای و بینالمللی خویش بپردازند.
ذکر این نکته ضروری است که در اسرائیل حدود هفتاد هزار یهودی آرژانتینی تبار زندگی میکنند که طی سالهای 1983-1976 به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردهاند. این افراد که گذرنامه آرژانتینی خود را حفظ نمودهاند به عنوان بخشی از لابی فشار بر ضد ایران بارها با برگزاری تظاهرات و در کنار آن مدرک سازی، به دولت آرژانتین فشار وارد کرده اند تا ایران را به عنوان متهم اصلی پرونده آمیا معرفی نماید. مسئولان جوامع یهودی در آمریکا نیز لحظه ای از تلاش در این فضا سازی علیه ایران دست برنداشته اند. بنابراین از این نقطه نظر، بسیاری از کارشنان نیز معتقدند، انفجار ساختمان آمیا در اصل کار صهیونیست ها بوده است و آنان از این انفجار بدنبال دو هدف اصلی بوده اند: نخست، ایراد نفرت پراکنی و ایراد اتهام علیه جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان، که هر دو از دشمنان واقعی رژیم اسرائیل محسوب می شوند و دوم، پیشگیری از مهاجرت یهودیان ساکن در اراضی اشغالی به کشور آرژانتین به دلیل اوج گیری انتفاضه فلسطین.
در همین راستا، باید اشاره داشت که تا کنون و در طی 18 سالی که از انفجار ساختمان آمیا در بوینس آیرس می گذرد، هیچ مدرک مستند و معتبری مبنی بر اینکه ایران در انفجار ساختمان آمیا دست داشته، ارائه نشده است. این در حالیست که، در طی این سال ها محافل صهیونیستی همواره تلاش نموده اند تا با متهم ساختن جمهوری اسلامی در این رابطه، مانع از بسته شدن این پرونده شوند. در واقع، رژیم اسرائیل که از هیچ کاری برای تخریب چهره ایران در نظام بین الملل و تضعیف موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی در مناسبات منطقه ای و جهانی دریغ نورزیده است، پرونده آمیا را به عنوان «دستاویزی» قرار داده است، تا به وسیله آن بتواند به اهداف و مقاصدی که از طریق «نفرت پراکنی» علیه ایران در صدد تحقق آن می باشد، نائل آید.
ابعاد سه گانه توافقنامه اخیر تهران - بوینوس آیرس
انعقاد توافقنامه اخیر میان ایران و آرژانتین را بایستی از سه جهت یعنی جنبه های حقوقی، امنیتی- سیاسی و همچنین اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران دارای اهمیت ارزیابی نمود. نخست اینکه، از جنبه های حقوقی توافق اخیر باعث شده است تا این مسئله صرفاً بصورت دوجانبه و بدون حضور سایر نهادها، سازمان ها و دولت های مداخله گر در این زمینه پیگیری شود. به این معنا که، در سال های گذشته مقامات سیاسی آرژانتین تحت القای صهیونیست ها تلاش نموده اند تا موضوع انفجار مرکز یهودیان بوینس آیرس را از طریق نهادهای سیاسی و امنیتی بین المللی پیگیری نمایند. به همین دلیل، «پلیس بین الملل» مأموریت پیدا نموده بود، تا پیگیری پرونده آمیا را به انجام رساند. از آنجایی که برخی از متهمین پرونده دارای مصونیت دیپلماتیک می باشند، بنابراین، امکان پیگیری موضوع از طریق اینترپل با مشکلات زیادی روبرو شد. در نهایت، ایران و آرژانتین توافق کرده اند که در روند حل اختلافات حقوقی و امنیتی دو کشور، از سازوکارهای دیگری از جمله: مذاکره و رسیدگی قضایی استفاده نمایند. بر این اساس و در پی توافقات به عمل آمده در نامه ای به دبیرکل اینترپل اعلام کردند که، دو کشور این موضوع را از این پس خودشان بصورت دوجانبه پیگیری خواهند کرد و نیاز به اقدامی در این خصوص از سوی اینترپل یا سایر نهادهای حقوقی نیست.
دوم اینکه، توافق اخیر نشان می دهد که ایران و آرژانتین با وجود پرونده آمیا که به عنوان یک دغدغه مهم امنیتی برای دو طرف مطرح می باشد، نمی خواهند از منافع حاصل از تحکیم و تقویت روابط دوجانبه و گسترش مناسبات فیمابین بخصوص در ابعاد اقتصادی و تجاری، بی نصیب بمانند. در این زمینه باید خاطرنشان ساخت که، اگرچه آمریکای لاتین حیات خلوت آمریکا محسوب می شود، ولی به دلیل گرایش های ضد آمریکایی دولت های این کشورها، ایران در پس از انقلاب نگاه خاصی به این منطقه داشته است و در سال های اخیر نیز توجه جدی تری به این روابط صورت گرفته است. نگاهی به تعداد سفرهای دوجانبه مقامات ایران و کشورهایی نظیر ونزوئلا، بولیوی، کوبا، برزیل و ... نشان می دهد که ایران و کشورهای آمریکای لاتین در حال گسترش روابط هستند و به ایران روابط اهمیت می دهند. آرژانتین نیز یکی از کشورهای مهم این حوزه است و حل مشکل آمیا می تواند چشم انداز روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین را بیش از گذشته روشن کند. در حالیکه کشورهای آمریکای لاتین خصوصاً آرژانتین با مشکلات اقتصادی انبوهی مواجه هستند، فلذا به ظرفیت های اقتصادی ایران توجه می کنند. بنابراین، ایران هم متقابلاً به دنبال این است که با توجه به فشارهای اقتصادی غرب از این منطقه به عنوان مفری برای این فشارها استفاده کند.
در نهایت توافق اخیر میان تهران- بوینس آیرس را بایستی از لحاظ ابعاد امنیتی و سیاسی نیز به عنوان دستاوردی بزرگ برای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی نمود. چرا که در طول نزدیک به دو دهه اخیر پرونده آمیا یکی از مشکلات تحرک دیپلماتیک و اقتصادی ایران در آمریکای لاتین بوده است. بنابراین، انعقاد این توافقنامه درباره تداوم فرآیند حقیقت یابی از طریق مذاکره سیاسی و پیگیری حقوقی پرونده آمیا را باید نمادی از تلاش سازمان یافته دیپلماتیک جهت کاهش تهدیدات امنیتی علیه جمهوری اسلامی و یکی از دغدغه های امنیتی ایران تلقی نمود، که مطمئناً ضربه ای بزرگ برای رژیم اسرائیل نیز محسوب می شود.
ارزیابی نهایی
واقعیت این است که صهیونیست ها تلاش های زیادی کرده اند که در پرونده آمیا تأثیرگذار باشند و بتوانند علیه جمهوری اسلامی ایران جوسازی تبلیغاتی کنند. با این حال، خوشبختانه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران نیز با تلاش های سازنده ای که در سال های اخیر انجام داده است، توانسته است گام هایی برای حل این مشکل بردارد و امیدهایی برای حل این مسئله به وجود آمده است. با این وجود، لابی یهودی صیهونیست ها از هر اقدامی برای تخریب روابط ایران و آرژآنتین فروگذار نکرده اند و بعد از این نیز ساکت نخواهند نشست و به تلاش های خود ادامه می دهند. این مسئله را در مواضع سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی می توانیم ببینیم، که پس از اعلام خبر توافق اخیر ایران و آرژانتین گفته است که این کشور از دولت آرژانتین خواسته است که تصویری روشن از آنچه بر سر آن توافق شده ارائه دهد، چون این مسئله مستقیماً به اسرائیل مربوط می شود. او همچنین اشاره کرده است که رژیم صهیونیستی به تازگی به دولت آرژانتین هشدار داده بوده که در دامی که ایران برایش خواهد گسترد، نیفتد! این نشان می دهد که تا چه اندازه از این توافق نگران و ناراحت هستند و برای سنگ اندازی در مقابل آن می کوشند. چرا که اسرائیل در طول این سال ها همواره توانسته بود از این ماجرا، به نفع خود بهره برداری کرده و روابط این دو کشور را تیره و تار کند و حال از اینکه می بیند ایران و آرژانتین چنین تصمیمی گرفته اند، به شدت عصبانی شده است.
منبع: شبکه خبر