کد خبر 195129
تاریخ انتشار: ۱ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۵

نوذر شفیعی می‌گوید: شیعیان وزنۀ مهمی در انتخابات آینده پاکستان هستند، از این رو در کنار مجموعه‌ای از عوامل باید دستهای پنهان دیگری را نیز در حملات تروریستی اخیر دید.

به گزارش مشرق به نقل از خبر آنلاین، تروریسم تومور کهنه و بدخیم جامعۀ چندپارۀ پاکستان طی ماههای آخر به شکل بدتری در حال خودنمایی است. حملات تروریستی که به گفتۀ آصف علی زرداری، رئیس‌جمهور پاکستان طی سالهای 2000 تا 2010 قریب 68 میلیارد دلار خسارت بر جای نهاده، این روزها به شکل خشن‌تری اقلیت‌های شیعه این کشور را آماج بدترین حملات قرار است. هرچند پیشتر بسیاری از ناظران چالش‌های قومیتی و مذهبی را از عمده‌ترین چالش‌های دهۀ آتی خوانده بودند، اما به نظر می‌رسد در پاکستان این معضل (به خصوص برای اقلیت شیعیان هزاره) به شکل بدخیم‌تری در حال بروز و ظهور است. اما پرسش اینجاست حامیان اصلی تروریسم از تشدید منازعات قومی و طایفه‌ای چه نفعی می‌برند؟ چه کسانی از ناامن‌شدن شدن و تشدید ترور منتفع می‌شوند؟ و در نهایت اینکه چرا اسلام‌آباد قادر به مهار این معضل نیست؟ پاسخ به این پرسش‌ها را با دکتر نوذر شفیعی، کارشناس شبه قاره و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی مورد بررسی قرار دادیم که در پی می‌آید.

طی ماههای اخیر موج حملات تروریستی علیه اقلیت شیعیان هزاره در پاکستان تشدید شده است. چرا این اقلیت تا این میزان در معرض حملات هستند؟ریشه این خشونت را در کجا باید جستجو کرد؟

چند دلیل عمده وجود دارد: اول ضعف حکومت مرکزی است. حکومت در پاکستان در حد یک دولت ورشکسته است که نمی‌تواند بر قلمرو سرزمینی خود اعمال اقتدار کند.

دوم رشد وهابیت در پاکستان است، متأسفانه تحت تأثیر حمایت‌های مالی و مادی عربستان سعودی و در کنار آن فقر اقتصادی فزاینده در پاکستان، گرایشات افراطی در این کشور رشد کرده است و معمولاً شیعیان در معرض هدف حملات گروههای تندور قرار دارند.
سوم سیاست‌های کلی نظام سلطه برای ایجاد تفرقه در دنیای اسلام است که اصطلاحاً فرقه‌گرایی نام دارد. این سه عامل سبب وقوع اقدامات تروریستی علیه شیعیان در جامعه پاکستان شده است.
در سیستم‌هایی که نظامیان در آن نفش مضاعف دارند، آمریکا تلاش‌هایی را برای کاهش نقش نظامیان در عرصۀ قدرت صورت داده است. پاکستان از جمله آنهاست که سالها با کودتای نظامیان در آن حکومتداری شده است. آصف علی زرداری که به عنوان فردی غیرنظامی به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد، تضادهای زیادی را دورۀ ریاست جمهوری‌اش با ارتش داشت. آیا می‌توان گفت که افزایش اقدامات تروریستی در پاکستان با این هدف صورت می‌گیرد که نقش بیشتری به نظامیان واگذار شود؟

در ارتش یک رکن بسیار مهم به نام سازمان امنیت اطلاعات ارتش(موسوم به آی اس آی) وجود دارد که این رکن با جریانهای رادیکال در پاکستان ارتباط نزدیکی دارد. در واقع این رکن و گروههای رادیکال به صورت مکمل همدیگر عمل می‌کنند. ممکن است همین بخش از ارتش در حوادث اخیر به نوعی تحت تأثیر همکاری با جریانهای رادیکال قرار داشته باشد. علی ایحال این مسئله یک فرضیه مهم است چون هرگاه پاکستان بی ثبات می‌شود، ارتش ضرورت بیشتری برای مداخله پیدا می‌کند. بنابراین این درگیریها و در کنار آن مشکلات اقتصادی موجود در پاکستان می‌تواند زمینه را برای دخالت ارتش فراهم کند. از این رو این فرضیه می‌تواند در میان فرضیه‌های موجود قوی‌تر باشد.

چه اراده‌ای باید برای کاهش این بحران وجود داشته باشد؟ دستی که می‌تواند بیرون بیاید و این حملات خونین را کاهش دهد، از کجا باید خارج شود؟

افزایش آگاهی‌های عمومی در جامعه پاکستان عامل اصلی و مهم است. پاکستان جامعه‌ای است که نرخ بیسوادی در آن بسیار بالاست. بنابراین آگاهی‌های عمومی باید افزایش پیدا کند.
دوم اینکه دولت پاکستان باید قدرتمند شود تا بتواند بر این ناامنی‌ها فائق آید و این درگیریها را مهار کند.
سوم اینکه مسائل محیط پیرامونی پاکستان نیز بر امنیت این کشور تأثیر دارند و از اهمیت برخوردارند. در محیط پیرامونی پاکستان دو بحران کشمیر و افغانستان وجود دارد که باید به سمت حل شدن بروند. در واقع همین دو بحران زمینه‌ساز رشد گرایشات رادیکالیسم در پاکستان نیز هست.
علاوه بر آن گفتگوهای تقریب مذاهب دینی و اسلامی باید رونق گیرد و در پرتو آن بسیاری از مسائلی که می‌تواند زمینه‌ساز تفرقه‌گرایی در جامعۀ اسلامی باشد، از بین برود.

تشدید ناامنی در فضای پاکستان می‌تواند بر انتخابات پاکستان تأثیر داشته باشد؟

هر تحولی در جامعۀ پاکستان می‌تواند بر فضای انتخابات تأثیر بگذارد. جامعۀ شیعیان نزدیک به 20% از جمعیت 170 میلیونی این کشور را تشکیل می‌دهند. رقمی نزدیک به 30 میلیون نفر و این میزان می‌تواند در کشور پادشاه ساز باشد و آنها به سمت هریک از جریان‌ها و احزاب که حرکت کنند می‌توانند نقش مهمی در پیروزی آن جریان داشته باشد. لذا حتماً اگر اقدامات یک حزب و یا جریان به سرخوردگی جامعۀ شیعیان منجر شود، این اقلیت می‌تواند این مسئله را با گرایش به سمت سایر احزاب جبران کند.

نگاه آمریکا به مسائل پاکستان و همچنین سیاست دولت آینده چه خواهد بود؟

روابط پاکستان و آمریکا از اصول ثابتی پیرو می‌کند و کمتر نیرویی در پاکستان و آمریکا وجود دارد که بخواهد این اصول ثابت را تغییر دهد. عمدتاً روابط پاکستان و آمریکا روابطی توأم با همکاری است. علی ایحال هر از گاهی تغییراتی در روابط دو کشور بروز می‌کند که ممکن است مقداری فضای کلی روابط را تحت تأثیر قرار دهد. مثل پرواز هواپیماهای بدون سرنشین بر فراز خاک پاکستان و انجام عملیات در مناطق قبیله‌ای و یا ایالات سرحد که نقض حاکمیت پاکستان قلمداد می‌شود. اینها روابطی است که می‌تواند روابط دو کشور را دستخوش تحولاتی کند ولی آن پایه‌ها که مبتنی بر همکاری است کمتر صدمه می‌زند.