به موازات "عملیّات روانی" قهّارانه اصلاحات برای روند مناسب شیفت رهبری سازمان و تشکیلات اصلاح طلبان از «خاتمی» به «موسوی»، مراحل جذب سرمایه و پول نیز از ذهن تئوریسین های حزبی اصلاحات دور نمانده بود.


گروه سیاسی مشرق-
به موازات "عملیّات روانی" قهّارانه اصلاحات برای روند مناسب شیفت رهبری سازمان و تشکیلات اصلاح طلبان از «خاتمی» به «موسوی»، مراحل جذب سرمایه و پول نیز از ذهن تئوریسین های حزبی اصلاحات دور نمانده بود. آنها می دانستند انجام یک پروژه تمام عیار "انقلاب مخملی" احتیاج به منابع گسترده مالی دارد، بنابر این آنها تصمیم گرفتند علاوه بر اتّکاء به منابع داخلی شان که سال ها طیّ دولت های خاتمی و هاشمی در روندهای خصوصی سازی (اختصاصی سازی) و ... بدان دست یافته بودند؛ جذب سرمایه های خارجی را نیز مدّ نظر قرار دهند.

برای اینکار آنها احتیاج به شخصیّتی داشتند که دارای وجهه بین المللی باشد و بتواند پُشت درب های بسته یک "دیپلماسی اقتصادی" موفّق را به نمایش بگذارد. قطعاً کسی که به جذب سرمایه خارجی می پرداخت ضمن اینکه مورد اعتماد طرف های خارجی است باید امکان وحدت آفرینی در اصلاح طلبان را نیز می داشت؛ زیرا او کسی بود که باید منابع مالی جذب شده را در مرحله بعدی بین گروه های مختلف تقسیم نماید. آنها بدین نتیجه رسیدند که «محمّد خاتمی»، رئیس جمهور پیشین جمهوری اسلامی و رئیس مؤسّسه «مجمع بین المللی گفتگوی تمدّن ها» بهترین گزینه برای "دیپلماسی اقتصادی اصلاحات" است.

البتّه تلاش ها برای جذب سرمایه فقط یکطرفه نبوده زیرا طرّاحان خارجیِ "براندازی از درون ایران" نیز تلاش هایی بمنظور یافتن مجری های داخلی برای سیاست های شان؛ را در دستور کار قرار داده بودند. روزنامه «فایننشال تایمز» مورّخ 18 ژانویه 2005 م. (1384 ه.ش) طی مقاله ای به قلم «گای دینمور» با اشاره به طرحی در «کنگره» با نام «آزادی ایران و قانون حمایتی» می نویسد: «نومحافظه کارهای آمریکایی از گروه جدیدی از "اپوزیسیون ایرانی در مهاجرت" بنام «اتّحاد برای دموکراسی در ایران» حمایت می کند که قرار است در مقابل دریافت پول از مالیات دهندگان آمریکایی، کار برقراری دموکراسی در ایران را جلو بیاندازند. هدف این گروه برقراری رفراندوم برای تغییر رژیم در ایران است ... افزایش کمک های مالی برای انتقال و گذار ایران به حکومت دموکراتیک، از طریق متّحد کردن گروه های اپوزیسیون در نظر گرفته شده بود. «کنگره آمریکا»، در گام اول "سه میلیون دلار" برای این منظور کنار گذاشت» («سیّدیاسر جبرائیلی»، «سودای سکولاریسم»، فصل پنجم).


· خاتمی؛ پیغام بر "اسلام میانه"

خاتمی طیّ جلسه ای در «بنیاد باران» می گوید: «من "اسلام ميانه" را در غرب تبليغ مي كنم. الآن چهره اي كه از اسلام در دنيا مطرح است، چهره طالباني و متحجّر است و من چهره "اسلام ميانه" را مطرح مي كنم ... اينكه مي گويم من، بعنوان "انديشه من" اين بحث را مطرح مي كنم. جايگاهي كه الآن در جهان دارم، دوست ندارم با وراد شدن به كار اجرايي از دست بدهم و امروز تنها صدايي كه جهان غرب بدون موضع مي پذيرد صداي من است. در كشورهاي مختلف آن قدر استقبال صورت مي گيرد كه تشويق هاي مكرّر آنها حكايت از اين موضوع دارد، بطوري كه در سفر «سوئيس»، 5 دقيقه به افتخار من دست مي زدند. اين افراد [كساني كه خواهان ورود وی به انتخابات «مجلس» و «رياست جمهوري» هستند] دنبال منافع خود هستند ... ليكن من به هيچ وجه دنبال كار اجرايي نخواهم بود. 64 سال دارم و حوصله اين كارها را ندارم.» («پایگاه خبری الف»، 14/5/1386).

هر چند این خبر در ابتدا از طرف دفتر «بنیاد باران» تکذیب شد لیکن با تهدید «الف» مبنی بر انتشار بخش دیگری از اظهارات وی در «بنیاد» و اصرار بر مستند بودن؛ دفتر «بنیاد باران» از ادامه پیگیری تکذیب خبر طفره رفت.

قبل از آنکه به مسائل مربوط به تبلیغات «خاتمی» برای "اسلام میانه" در ایران بپردازیم، باید آشنایی جزئی از این پروژه دیپلماسی عمومی «وزارت خارجه آمریکا» داشته باشیم؛ تا به عُمق فاجعه بیشتر پی برد. با پیروزی «انقلاب اسلامی» در ایران که نوعی جدید از مبارزه را به انقلابیون جهان بخصوص در بلوک اسلامی معرّفی می کرد، غرب تصمیم گرفت بطور خاصّ به پژوهش در رابطه با "انقلاب اسلامی خمینی" بپردازد. آنچه امام راحل (ره) در انقلاب 1979 م. ایران آنرا به دنیا نشان داد، فقط این نبود که او به یک انقلاب و حکومت کاملاً اصولگرای دینی- الهی پایبند است بلکه وی در شیوه های مبارزه جهانی نیز یک انقلاب ایجاد کرد. امام (ره) نشان داد تنها راه انقلاب، مبارزه به سبک مارکسیست ها و کمونیست های آمریکای لاتین (انقلاب های مسلّحانه - انقلاب های "چگوآرایی") نیست، «انقلاب اسلامی» نشان داد که چطور می توان با اتّکاء به نیروی عظیم ملّت ها با تأکید بر مبانی ایدئولوژیک استبداد را مهار کرد. استراتژیست های آمریکا بعدها دو بدل بزرگ از این "انقلاب مفهمومی" ایجاد کردند تا به زعم خویش از نفوذ نرم مُدل «انقلاب اسلامی» در اقصاء نقاط جهان جلوگیری کنند.

بدل اوّل ساخت گروه های تندروی سلفی- اسلامی بود که رأس آن را می توان «اسّامه بن لادن» دانست که یک الگوبرداری ظاهری از چهره امام خمینی (ره) بود، او حتّی علیرغم سنّی مذهب بودن مانند امام (ره) که شیعه بود، «تحت الحنک» می بست! آنها سعی کردند خطابه های او را نیز مانند امام (ره)، گرم، پُرشور و ضدّامپریالیستی کنند و در سبک زندگی نیز مانند امام (ره)، مشی ساده زیستانه ای از «بن لادن» به نمایش گذارند! از این حیث تطابق المان های ظاهری وی با امام خمینی (ره) اتّفاقی نبوده است؟ بدین ترتیب آنها با شیوع این "بدل" سعی کردند یک دوگانه جعلی بنام "اسلام میانه- اسلام بنیادگرا" بسازند و «جمهوری اسلامی» را در لیست بنیادگراها با تعریف پیش گفته قرار دهند. لذا به همه مسلمانان انقلابی پیشنهاد می کردند بجای در پیش گرفتن مُدل «جمهوری اسلامی» (اسلام بنیاد گرا!) به مُدل "اسلام میانه" تأسّی کنند، آنها مُدل طرف دوّم دوگانه یعنی "اسلام میانه" را نیز در کشورهایی چون «مالزی» و بویژه «ترکیه» بنا نهادند.

بدل دوّم نیز الگوبرداری معیوب از «انقلاب اسلامی ایران» تحت انقلاب های مخملی بود که ابتدا در «شوروی» و «مجارستان» و سپس در مناطق دیگر آن را اجرا نمودند.

ما برای فهم بهتر از مُدل "اسلام میانه" به نحوه توسعه کشور ترکیه توجّه می نماییم. مبلّغ این نوع نامتوازن از اسلام (اسلام آمریکایی) در ترکیه شخصی است بنام «فتح ا... گولن». سال 2007 م. و نزدیک به زمانیکه خاتمی بحث از "اسلام میانه" را مطرح می نمود، «مؤسّسه رَند» (RAND) گزارشی تحت عنوان «شبکه سازی از مسلمانان میانه رو» را منتشر کرد (در عنوان آن حرف "O" در واژه "میانه رو" (Moderate) با ترکیب علائم ماه و ستاره در پرچم ترکیه مشخّص شده بود.).


نمایی از «رئیس جمهور ترکیه» (با گرایش اسلام میانه) و «ملکه الیزابت» (ولی نعمت ماسون ها)


«رَند» این مسلمانان حامی «دموکراسی» (گولن) را شایسته حمایت آمریکا می داند و می نویسد: «حمایت از دموکراسی بمعنای مخالفت با مفهوم "دولت اسلامی" است. باید دید چه کسانی خواهان اجرای قانون "شریعت" هستند. تفاسیر محافظه کارانه از "شریعت" با دموکراسی و حقوق بشر پذیرفته شده از سوی جامعه بین المللی سازگاری ندارد. در نبرد ضدّ "اسلام رادیکال"؛ "مسلمان میانه رو"، لیبرال و سکولار با ارزش های منطبق با ارزش های جهانی شرکای بالقوّه غرب خواهند بود ... وی (گولن) مخالف اجرای "قانون اسلام"، منتقد "حکومت ایران" و شریک "دولت آمریکا" است ... بنیادهای «USA.I.D» (آژانس آمریکا برای توسعه بین المللی) و «N.E.D» (بنیاد اعانه ملّی برای دموکراسی) نیز برای حمایت مالی و تبلیغاتی از این گروه ها در نظر گرفته شده اند.». «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»،


حال بهتر می توان فهیمد وقتی خاتمی از "اسلام میانه" حرف می زند، دقیقاً منظورش از آن چیست؟ وقتی وی توصیح بیشتری در این رابطه نمی دهد این سئوال در ذهن ها قوّت می گیرد که: "آیا خاتمی قصد داشته برای کسب حمایت های خارجی (مانند «گولن» که دارای بزرگترین و ثروتمندترین مؤسّسه اجتماعی ترکیه است) خود را در تقابل با مُدل امام خمینی (ره) مبلّغ و متأسّی به "اسلام میانه" نشان دهد؟"، "آیا تعریف وی از "اسلام میانه" همان تعریفی است که «وزارت خارجه آمریکا» در مقابل "اسلام بن لادنی" قرار می دهد؟".


· سفر به آمریکا

خاتمی در شهریور ماه 1385 با مجوّز شخص «جورج دبلیو بوش» (رئیس جمهور وقت آمریکا) و بمنظور شرکت در اجلاس "گروه ائتلاف تمدّن ها" توانست ویزای سفر به آمریکا را دریافت نماید. «بوش» در توضیح دلیل اعطای این ویزا می گوید: «شخصاً با ویزای «خاتمی موافقت کردم» و می خواهم سخنانی غیر از سخنان «احمدی نژاد» بشنوم» («روزنامه هآرتص» به نقل از «وال استریت ژورنال»، 19/6/1385).

طیّ همین دیدار بود که خاتمی در مصاحبه اختصاصی با «مجلّه تایم»؛ هولوکاست را یک واقعه تاریخی خواند. وی در جواب به پرسش: "این نخستین سفر شما به «واشنگتن» است، نظرتان درباره کشوری که "شیطان بزرگ" خوانده شده، چیست؟"، گفت: «من هرگز نمی گویم؛ "شیطان بزرگ". خاتمی همچنین از سیاست آمریکا برای تشکیل دو کشور اسرائیل و فلسطین حمایت کرد: "تایم: آیا شما "دو دولت" را برای حلّ مسئله بین فلسطین و اسرائیل می پذیرید؟"، خاتمی: «موضع من برای فلسطین کاملاً اخلاقی است. راه حل صلح در مسئله فلسطین بازگشت به آراء فلسطینیان است. این تنها راه است که به صلح پایدار در منطقه می انجامد.»، "تایم: و اینکه یک دولت فلسطینی در کنار دولت اسرائیل وجود داشته باشد؟"؛ خاتمی: «بله!» («مجلّه تایم، 17/6/1385»).

مواضع غیراصولی خاتمی باعث شد برخی از تحلیل گران این رویّه را راهی برای نزدیکی بیشتر به آمریکا قلمداد کنند، نزدیکی که شاید برای جلب حمایت های دولت این کشور انجام می گرفت.


· دیدار خاتمی با پدر "انقلاب مخملی"

این سفر در فضای "افکار عمومی" کشور تنها به دلیل مواضع مبهم خاتمی مورد توجّه قرار نگرفت؛ بلکه خبر دیدار وی با «جورج سوروس» بود که همه را در اینباره مشکوک کرد. وی رئیس هیئت مدیره «بنیاد سوروس» (Soros Foundation) و «انستیتو جامعه باز» (Open Society Institute) است که با محافل اطّلاعاتی و عملیّات ویژه آمریکایی همکاری محکمی دارند. وی از اعضای سابق هیئت مدیره «شورای عالی روابط خارجی ایالات متّحده» و از بنیانگذاران «آژانس توسعه بین المللی ایالات متّحده» (USA.I.D.- آژانس دولتی آمریکا برای تجمیع کمک های غیرنظامی به کشورهای هدف در عمل به قانون «کمک های خارجی»ِ کنگره در 1961 م.) است که در 2007 م. توسّط «مجلّه فوربز» بعنوان 29 اُمین ثروتمند دنیا شناخته شد.

برای اوّلین بار «کیان تاج بخش» (نماینده «بنیاد سوروس» در ایران) که طیّ اغتشاشات سال 88 تهران توسّط نیروهای امنیّتی دستگیر شده بود در متن اعترافات «چهارمین دادگاه متّهمین انتخابات دهم ریاست جمهوری» به دیدار خاتمی با «سوروس» اشاره کرد: «اگر يكي از اوّلين نمونه هاي براندازي را ارتباط سفر «عطريانفر» به «بنياد سوروس» قبل از 1376 بدانيم مي توان نهايت آن را ملاقات مستقيم «محمّد خاتمي» همراه «ظريف» با «سورس» در نيويورك در سال 1385 دانست كه اين يك ارتباط مستمر بوده و ادامه داشته است.» («خبرگزاری فارس»، 3/6/1388).

آن روز خیلی از اصلاح طلبان البتّه این اعترافات را فاقد وجاهت قانونی و حقوقی دانستند! و بدین ترتیب از زیر بار آن شانه خالی کردند.


· شواهدی بر دیدار "خاتمی- سوروس"

لیکن چندی بعد «خبرگزاری ایرنا» طیّ خبری از اعتراف «سوروس» درباره دیدار با خاتمی پرده برداری کرده و بر این موضوع صحه گذاشت: ««سوروس» كه شامگاه 11 سپتامبر 2009 م. در سالن اجتماعات «هتل بين المللي ترامپ» و در جمع مديران و فعالان تعدادي از سازمان هاي غيردولتي آمريكا سخن مي گفت، اظهار داشت: ريشه «11 سپتامبر» را بايد در بنيادگرايي بخشي از مسلمانان جستجو كرد.

در مقابل اين جريان ستيزه جو، بخشي از انديشمندان مسلمان نظير «نصرحامد ابوزيد»، «عبدالكريم سروش» و «محمّد خاتمي» با بهره گيري از آموزه هاي «كارل پوپر» تلاش مي كنند تا اسلام را با دنياي مدرن آشتي داده و رواداري را در جوامع اسلامي ترويج كنند. يكي از بهترين جلساتي كه من در ارتباط با پيشبرد دمكراسي در جهان اسلام و بويژه ايران در آن حضور يافتم، ملاقاتي بود كه در روز سه شنبه 14 سپتامبر 2006 م. با «محمّد خاتمي» برگزار كردم. من 10 سال در انتظار ديدار آقاي خاتمي بودم، اين ديدار آنچنان براي من جذّاب بود كه حتّي روز و ساعتش نيز در حافظه ام ثبت شده است ... خاتمي معتقد بود كه دموكراسي و رواداري دولت با ساختار كنوني يك حكومت مذهبي كه در رأس آن رهبر مذهبي حكمراني مي كند، به دست نخواهد آمد. خاتمي انتخاب «احمدي نژاد» را حركتي در جهت تثبيت بيشتر قدرت رهبر مذهبي ايران ارزيابي كرد ... خاتمي به من گفت كه كليد قفل بسته شده سياست در ايران تنها و تنها فشارهاي اجتماعي و كمپين هاي وابسته به جنبش هاي دانشجويي، كارگري و زنان است كه بايد خواسته هاي گروهي و شعار تغيير را از درون دفاتر دربسته خود به سطح معابر عمومي منتقل كنند ... من مجدّداً در «سي و هشتمين اجلاس مجمع جهاني اقتصاد داووس» در ژانويه 2007 با خاتمي ملاقات كردم، متوجّه شدم پس از يك سال دغدغه هاي خاتمي راديكال تر شده تا آنجا كه بدليل حذف سياسي گسترده همكارانش ناچار شد «اجلاس داووس» را نيمه كاره ترك كند ... حضور «مؤسّسه جامعه باز» در ايران در سال 2003 (1382 ه.ش) با دعوت رسمي دولت سابق ايران صورت گرفت ... با حضور رهبران هشياري چون خاتمي و موسوي، "انقلاب سبز ايران" پيشرفت هاي اعجاب آوري داشته است.» (30/6/1388).

با این وجود بلافاصله بعد از انتشار این خبر دفتر «بنیاد باران» و دفتر «سوروس» این خبر را تکذیب نمودند (هر چند خاتمی خود سکوت کرد!)، تکذیبی که از طرف «ایرنا» بی جواب نماند: معاون خبري سازمان خبرگزاري جمهوري اسلامي با اشاره به تكذيب خبر ديدار سوروس و خاتمي از سوي خاتمي اظهار داشت: تمامي اسناد سخنراني «سوروس» درباره ديدارش با خاتمي را در اختيار داريم ... در صورت اصرار به تكذيب اين خبر، اسناد خود را در اختيار مراجع ذي صلاح و افكار عمومي قرار مي دهيم.» («خبرگزاری فارس»، 3/7/1388).

علیرغم این کشاکش ها امّا باید گفت اخبار متقن تری نیز در اختیار بود، پایگاه خبری- تحلیلی «Newsmax» متعلّق به «سازمان رسانه ای- آمریکایی Newsmax» در مقاله ای اختصاصی دیدار خاتمی و «سوروس» در یک شام صمیمی را فاش نمود.

گفتنی است این سازمان رسانه ای با سرمایه گذاری دو تن از مدیران سابق «C.I.A» راه اندازی شده است. برای آنکه درباره اعتبار این سازمان خبری مطمئن تر شوید، اشاره می شود که سایت «Nielsen-Online» (معتبر در امور آنالیز رسانه) به نقل از «مجلّه آمریکایی Tlkers» می نویسد: ««Newsmax» بیشترین وب سایت متنفّذ محافظه کاری است که تقریباً بصورت ماهانه 4 میلیون کاربر اختصاصی (محنصر بفرد) دارد» («مجلّه تالکرز»، آوریل 2010، «جهش Newsmax:The Rise of Newsmax »).

این پایگاه به قلم «کنِت تیرمن» - مدیراجرایی «بنیاد دموکراسی برای ایران»، در ارتباط با سازمان جاسوسی «سیا» و پژوهشگر «آمریکن اینترپرایز» و «پروژه قرن جدید»- می نویسد: ««سوروس»، این هفته در «بوستون» در یک شام خصوصی با «محمّد خاتمى»، یک "معامله بزرگ" را مورد بحث قرار داد؛ این خبر را پنجشنبه، منابع متعدّدی به "نیوزمکس" گفتند. «استيون كلمنز»، مدير «برنامه راهبرد آمريكا» در «بنياد آمريكاي نوين» نيز در مراسم صرف شام خاتمي با «سوروس» شركت داشت و سخنان مقام ايراني را تصويق (استماع همراه اندیشه) كرد.» (15/6/1385).

شواهد البتّه در این موارد خلاصه و محدود نمي شد، «محمّد خاتمي» مورّخ 25 شهريورماه 1385، در تشريح نتايج سفر خود جزئيّاتي از افراد و مقاماتي كه در آمریکا با آنها ديدار داشته است؛ بیان می کرد.

وی در آنجا هر چند در برخي موارد به مكان ها، ديدارها و حتّي ميزان جمعيّت حاضر اشاره دقيق داشت امّا هنگامي كه به موضوع ديدارش با رؤساي "تينك تنك" هاي آمريكا رسید؛ تنها می گوید: فرصتي پيش آمد تا با برخي از رؤساي "تينك تنك" ها كه دولتي نيستند اما فكرآفرين هستند و در آمريكا تأثير گذارند، ديدار كنم. بعدها يك مقام آگاه امنيّتي نيز در پاسخ به سؤال «روزنامه همشهري» كه: "آیا ملاقات خاتمي با «سوروس» قطعي است؟؛ تصریح کرده بود: «بله قطعي است. بعضي از اصلاح طلبان از مدّت ها قبل با «سوروس» ارتباط داشته اند. "باند نيويوركی ها" بطور مرتّب در آمريكا بوده اند و با امثال «سوروس» ارتباط داشته اند، امّا كساني هم از داخل از همان سال 74- 75 رفتند و با او ارتباط گرفتند.» («پایگاه خبری- تحلیلی Iran Military Forum»، 21/8/1391).


· تزریق پول؟

گذشته از تکذیب ها و تصدیق های بالا گویا سفر خاتمی مثمر ثمر واقع شده بود، زیرا یک سال بعد از سفر خاتمی شبکه «A.B.S» چنین خبر داد: ««سازمان جاسوسی آمریکا» (سیا) یک دستور محرمانه از «رئیس جمهور ایالات متّحده» برای اجرای "عملیّات سیاه" در ایران با هدف بی ثبات سازی «دولت تهران» دریافت کرده است.» (2/3/1386).

خبری که کمتر می توان آن را با «فتنه 88» و سفر خاتمی به آمریکا بی ارتباط دانست. «سیمور هرش» (روزنامه نگار معروف آمریکایی) نیز طیّ نوشت: «کنگره با درخواستی که از سوی «پرزیدنت بوش» برای تأمین افزایش دامنه های "عملیّات پنهانی" علیه ایران ارائه شده بود، موافقت کرده است. این عملیّات که «رئیس جمهور» برای انجام آن 400 میلیون دلار بودجه درخواست کرده، در قالب فرمانی با امضای «بوش»؛ برای "بی ثباتی نظام دینی ایران" طرّاحی شده است.» («هفته نامه نیویورکر»، 17/4/1387).

لذا اواخر سال 1387 و اوایل 1388 ه.ش شاهد حجم انبوهی از خبرها در رابطه با "دیپلمات برجسته اصلاحات": خاتمی و سفرهایش به دور دنیا بودیم!


خاتمی و «راسموسن» (دبیرکل وقت ناتو- نخست وزیر وقت دانمارک) در حاشیه اجلاس «اتّحاد تمدّن ها» (28/1/1388) / اصرار خاتمی به دست دادن با دست چپ «راسموسن»/ «راسموسن» در این دوره بدلیل چاپ کاریکاتورهای موهن علیه پیامبر ص بشدّت مورد انتقاد نماینده دولت سکولار ترکیه قرار گرفته بود


در همین راستا یک منبع ديپلماتيك آگاه، جزئیّاتی از سفرهای عربی خاتمی را فاش نمود: «در پي اعلام نامزدي خاتمي در «انتخابات رياست جمهوري دهم»، تحوّلي منطقه اي در حال شكل گيري است كه ناشي از ارتباط گيري هاي وي با سران برخي دولت هاي موسوم به "كشورهاي عربي محور اعتدال" و برخي كشورهاي مؤثّر جهاني است.

خاتمي با يادآوري روابط مستحكم دولت وي با كشورهاي عربي متعهّد شد تا پس از روي كار آمدن اصلاح‌طلبان در انتخابات آينده، روابط با اين كشورها را بهتر و مستحكم تر كند و در راستاي "طرح صلح عربي" نيز تلاش نمايد. خاتمي وعده هايي دريافت كرد كه حاكي از همكاري تامّ و تمام اين كشورها با وي است.» («خبرگزاری فارس» به نقل از منابع خبری عرب زبان، 30/11/1387).

همچنین وقتی خاتمی به نفع «موسوی» از کاندیداتوری اعلام انصراف نمود؛ گزارش هایی در وبلاگ های نزدیک به نیروهای حزبی اصلاح طلب منتشر شد که حاکی از جزئیّات جلسه ای مشترک بین اعضای ارشد «مشارکت» و «سازمان مجاهدین» در محفل «کاج» بود.

یکی از سران «سازمان مجاهدین» در این جلسه می گفت: «انصراف خاتمي زحمات ما را به باد داد. ما با سفارت خانه ها صحبت كرده بوديم. با بچّه ها در آمريكا و اروپا هم هماهنگي لازم براي تدارك چند سفر خارجي براي «خاتمي» صورت گرفته بود. نمايندگان خاتمي تا كنون 700 سفر استاني داشته اند و حاميان وي توانسته اند تاكنون 7 ميليارد تومان از ايرانيان «دوبي» كمك مالي جذب نمايند.» (فارس 26/12/1387).

اردیبهشت ماه 1388 ه.ش نیز برخی خبرگزاری ها سفر خاتمی به چند کشور عربی مِن جمله: عربستان، مصر، مغرب، تونس، کویت و قطر را پوشش دادند که متعاقباً خبر نهایی مذاکره وی با ملک «عبدا... بن‏ عبدالعزیز» در «ریاض» روی خروجی ها رفت (24/2/1391).

بعدها «محمّدعلی ابطحی» از "انتخاباتی" بودن این سفر پرده برداشت و گفت: «در این سفر یکی از کشورهای حاشیه «خلیج فارس» مبلغی را بعنوان کمک به برنامه "تبلیغاتی اصلاح طلبان" اختصاص داده است.».

در نهایت و در دی ماه 1390 ه.ش «کمسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی» در گزارش رسمی و مستند از «فتنه 88» چنین تصریح نمود: «مسافرت های خارجی افرادی چون خاتمی که اغلب به تلاش برای متقاعد کردن طرف خارجی به اینکه «میرحسین موسوی» فردی مناسب برای پیش بردن پروژه "تغییرات ساختاری" در ایران است؛ اختصاص داشته است.

اسناد موجود نشان می دهد خاتمی در تونس، ترکیه و استرالیا برای ترغیب خارجی ها به حمایت از موسوی تلاش کرده و موفق نیز شده است.» («سیّدیاسر جبرائیلی»، «سودای سکولاریسم»، فصل پنجم).


ادامه دارد...