گروه سیاسی مشرق ــ سالنامه نوروزی روزنامه اصلاح‌طلب اعتماد نیز همانند سالنامه نوروزی شرق به استقبال از کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی بهرمانی (رفسنجانی) رفته است.

اعتماد در یکی از گفتگوهای خود در این سالنامه به سراغ حسین کرباسچی رفته و کرباسچی نیز از نیاز همه‌ی ما به "دولت وحدت ملی" سخن گفته است.

کرباسچی همچنین اینطور می‌گوید که شرایط برای رویکرد به گفتمان "اعتدال" (مارک گفتمانی آیت‌الله هاشمی و تیم حزب کارگزاران سازندگی) در جامعه فراهم است.


او همچنین کنایه‌ای هم به اصلاح‌طلبان می‌زند و از این می‌گوید که هنوز یادش نرفته که نخستین توهین‌ها و تخریب‌ها را جناح چپ علیه هاشمی انجام داده است.

روزنامه‌های اصلاح‌طلب اعتماد و شرق، معتبرترین رسانه‌های اصلاح‌طلب محسوب می‌شوند که در ویژه‌نامه‌های نوروزی خود به صورت تلویحی اما کاملاً آشکار به استقبال از کاندیداتوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که هم‌اینک در آستانه 80 سالگی قرار دارد، رفته‌اند.

در ادامه منتخبی از گفتگوی کرباسچی را با سالنامه نوروزی اعتماد می‌خوانید:

***
 
ـ من تصویری که الان در ذهنم هست این است که چپ و راست در زمان امام با چپ و راست الان خیلی فرق کرده و اصلاً چپ و راست عوض شده است.
 

ـ افراطی ها در دوره هایی حاکمیت پیدا کردند. اینکه مسلم است. شاید واقعا در دوره‌ای چپ افراطی رفتار کرده است. بالاخره ما همین برخوردهایی که در راست افراطی می بینیم عین این رفتار ها را از دوستان چپ خودمان هم داشته ایم و دیده ایم.
 

ــ آقای هاشمی به عنوان یکی از استوانه های نظام که همیشه در جهت حفظ اعتدال و برقراری تعادل جامعه تلاش می‌کرده است؛ چپ که در متن قدرت و بالای صحنه قرار گرفت تلاش کرد آقای هاشمی را حذف کند. نخستین توهین ها و نخستین تخریب ها را جناح چپ علیه آقای هاشمی انجام داد. بعد آمدند دیدند کار خوبی است طرف مقابل هم چنین کاری را شروع کرد. در حالی که همیشه جناح معتدل با این نوع تخریب ها و فرهنگ خشونت کلامی مخالف است.  
 

ـ (سؤال) شما نشانه هایی از بازگشت به سمت اعتدالی ها می بینید؟
غیر از کسانی واقعا نمی خواهند با این نظام کار بکنند، غیر از اینها که رفته اند و پیوسته اند به سلطنت طلبان و اپوزیسیون خارج از نظام شده‌اند؛ نشانه هایی هست.
 

ـ تمام تلاش ما این است که آقای خاتمی و دوستان به یک مکانیزمی برسند که این مساله حل شود. طرح مباحثی مثل اتاق فکر اصلاحات یا پارلمان اصلاحات که یک زمانی آقای نجفی مطرح کردند در همین راستا بود که گروه های مختلف یکجا سامان پیدا کنند. سامان هم این است که بنشینند و بگویند یک مجموعه یی از نیرو ها که هر کدام یک رای داشته باشند یا به شکل اقناعی یا با رای اکثریت به یک نفر برسند. ما تا ابد بخواهیم بگوییم آقای خاتمی رای دارد که با این حرف نمی توان تشکیلات ساخت.
 

ـ آقای خاتمی باید تکلیف خود را با بچه های روحانیون مبارز و مشارکت و دیگران مشخص کند. ایشان باید با همین نیروی کاریزماتیکی که دارد این تشکیلات را یک سامانی بدهد. ما در حال حاضر یک توده عظیمی داریم که علاقه مند به ویژگی های شخصیتی آقای خاتمی هستند که خود ما هم در این دسته هستیم. یعنی به خصلت های خوب اخلاقی ایشان علاقه داریم اما از این خصلت ها باید برای سامان بخشیدن و تشکیلات‌سازی استفاده شود که متاسفانه باید گفت در این هشت ساله از این خصوصیت بهره برداری درستی صورت نگرفته است.
 

ـ ما ضمن اینکه خوبی های آقای خاتمی را می گوییم باید نقد ها را هم بگوییم. یک انسان محجوب در مقابل هر دو طرف حجب و حیایش مانع کار می شود. یک بار ایشان در اواخر دوره اش در دانشگاه با دانشجویان برخورد کرد. آنجا ایشان احساس کرد اگر نتواند یک جریان سیاسی را به ریل میان روی برگرداند کار از دستش خارج می شود. ممکن است خیلی مسائل با سلیقه ما جور نباشد اما نمی شود این سلیقه  را در جامعه جاری و ساری کنیم. نمی شود، گفت هر چه دفتر تحکیم نمی پسندد از جامعه حذف شود. البته دفتر تحکیم شکل گیری اش به دلیل علاقه به امام بود و نخستین گروهی بود که جلوی مجاهدین خلق سینه سپر کردند.  
اما کنش هایی شبیه افراط آنها، ما را در دردسر می اندازد. آقای خاتمی دو جنبه داشت. یکی مدیریت اجرایی و دیگری مدیریت سیاسی جامعه باید به هر حال این را کنترل می کرد. فکر می کنم بخشی از قضیه به این برمی گردد که در این کنترل ها ضعیف عمل کردیم. الان آقای خاتمی در جلساتی که خود من شاهد بودم تحت تاثیر حرف های احساسی قرار می گیرد. اگر ایشان منطق و استراتژی تعریف کند نباید تحت تأثیر این تیپ سخنان قرار گیرد اما خیلی از اوقات ما می بینیم که در مقابل این مسائل دلش نمی‌آید مقابله کند چون می داند این سخنان از روی حسن نیت است.
 

ـ من در زندان که بودم با برخی از این آقایان بودیم .دفترچه یی داشتم که حرف های آنان را می نوشتم و بسیار متاثر می شدم. بعدا که اقای خاتمی گفتم هر 9 روز یک بحران درست کردند من دست نوشته‌ای که در ان کلمات این دوستان جناح چپ را نوشته بودم نگاه کردم. دیدم که هر 9 روز خود اینها یک کلمه جدید در فرهنگ سیاسی اختراع می کردند که الان همان کلمات علیه خودشان به کار گرفته می شود. یعنی نوعی بد آموزی ماندگاری درست کردند که هر کس به قدرت رسید از آن علیه منتقدین و مخالفانش استفاده کند. وقتی امثال آقای گنجی که هزینه هم دادند اصطلاحاتی نظیر عالیجناب سرخپوش و سیاه پوش را باب کردند علیه شخصیت هایی تخریب صورت گرفت که در زمان خود ما مجبور شدند به آن شخصیت ها برگردند. یعنی جایی را خراب کردند که روزی می خواستند زیر آن بیشینند.
 

ـ همه می خواهیم در جامعه کار و زندگی کنیم و معاشرت داشته باشیم. همه‌مان هم می‌گوییم دور از خشونت می خواهیم انتقاد داشته باشیم و می خواهیم نواقص و کاستی ها را اصلاح کنیم و دنبال براندازی و تغییرات نظام نیستیم. مثلاً خدای ناکرده فرض کنید این نظام اگر نباشد چه نظامی را می خواهیم جایگزین این نظام بکنیم؟ دنبال چه الگویی هستیم ؟ الگوی آمریکایی، روسی یا الگوی چینی؟ ما اگر بخواهیم این الگوی- ملی اسلامی خودمان را با شرایط جامعه، فرهنگ، دین و منطقه به صورت مستقل حفظ کنیم نیازمند یک تلاش همه جانبه و وحدت ملی و گفتمان ملی هستیم.
 


ـ خیلی ها روی این بحث تفکر معتدل و معقول به نتیجه رسیده اند. یعنی هم در سطح بچه های جوان و احساسی و هم در سطح آدم های میانه و اجرایی کشور و هم حتی در سطح پیرمردها. من شنیدم که حتی خود آقای مهدوی کنی اظهار کرده اند که کشور را با یک گروه نمی شود اداره کرد و باید همه دست به دست هم بدهیم .ایشان این حرف را به مخالفین خودشان گفته اند نه به دوستانشان. این اظهارات به هر حال ما را امیدوار می کند.این تجربیات هم طبیعی است. من خیلی این کسر و انکسارات افراطی را ماندگار نمی بینم.
دیروز یک جوانی را دیدم که معلوم بود جوان تند و احساسی بود که در ستاد مهندس موسوی در بخش جوانان هم خیلی نقش فعالی داشت و بعدش هم زندان رفته بود و بعد هم حکم تعلیق مفصلی گرفته بود. خیلی تصادفی هم او را دیدم و گپی زدیم. دیدم خیلی جالب است که او می گوید چند نوع اصلاح طلبی داریم. اصلاح طلب منفعل، اصلاح طلب معتدل و اصلاح طلب تندرو و خیلی جالب بود که که این جوان می گفت به نظر من اصلاح طلب معتدل در حال حاضر می تواند فعال باشد. یعنی حتی بچه های تند افراطی هم به این نتیجه رسیدند و این مساله را باید به فال نیک گرفت.
 

ـ من معتقد بودم که حتی در انتخابات مجلس همه باید شرکت کنیم اما برای اینکه شق عصای مسلمین نشود و جمعیت متفرق نشود گفتیم که باشد و ما تبلیغ این حرف ها را نمی کنیم ولی عده  زیادی از نیروهایی را که می توانستیم به مجلس  بفرستیم بدون هیچ بهایی از دست دادیم.  
با این حضور پیدا نکردن در انتخابات مجلس هم چیزی به دست نیامد که دل مان را به آن خوش کنیم و بگوییم آمار واقعی شرکت کنندگان اینقدر بوده است و از این دست حرف ها. این تحریم تاثیری در جامعه نداشت. ما باید باشیم و حرفمان را بزنیم. همین اقلیت است که می تواند رفتار اکثریت را تعدیل کند. همه جای دنیا هم این گونه است. بودن و گفتن بهتر از نبودن و نگفتن و دیده نشدن است.