کد خبر 202267
تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۲

بارزترين ويژگي اين شخصيتها ايفاي نقششان توسط بازيگران غير انگليسي زبان است كه جدا از هدف سازندگان اين آثار براي هرچه بين المللي تر كردن آنها تلاشي ست جهت بدون لهجه بودن آنها به منظور بخشيدن ماهيتي غير انساني.

به گزارش مجله سینمایی مشرق به نقل از کافه سینما، معمولا مولفه هاي مشتركي در تمامي آثار جيمز باند وجود دارند.طراحي خاص تيتراژ و ترانه هاي آنها, تم موسيقي مخصوص اين آثار , طراحي صحنه پر تخيل آنها و البته شخصيتهاي خبيث اين آثار يا همان ابر شر آفرينان. خط داستاني آشناي اين آثار همان تلاش هميشگي موجودي خطرناك و بسيار قدرتمند براي تسلط بر جهان يا بخشي از آن و حتي گاهي نابودي جهان است كه البته پس از پايان جنگ و سرد و اتمام دوران دوقطبي بودن دنيا و بالطبع كمرنگ شدن چنين انگيزه هايي دلايل شخصي خبيثها را به مقابله با دنيا و ابلطبع مامور دوصفر هفت كشاند.

بارزترين ويژگي اين شخصيتها ايفاي نقششان توسط بازيگران غير انگليسي زبان است كه جدا از هدف سازندگان اين آثار براي هرچه بين المللي تر كردن آنها تلاشي ست جهت بدون لهجه بودن آنها به منظور بخشيدن ماهيتي غير انساني.

البته نكته مهم در خصوص اين آثار ايجاد تمايز ميان خبيث اصلي يا ابر شر آفرين با شخصيت آدمكش يا به اصطلاح وردست خبيث اصلي است كه در اغلب اين آثار هردوي آنها حضور دارند, براي مثال در جاسوسي كه دوستم داشت كورت يورگنس خبيث اصلي و ريچارد كيل آدمكش يا وردست اوست. و با علم به اين نكته بهترين فيلم اين سري يعني از روسيه با عشق فاقد خبيث اصلي است و دو دشمن باند يعني رابرت شاو و لوته لنيا هر دو وردست خبيث اصلي(بلوفلد ) هستند.

حالا نگاهي اجمالي به اين شر آفرينان دنیای 007:


1)دكتر نو

جوزف وايزمن بازيگر كهنه كا آثاري چون زنده باد زاپاتا و مرد قانون اينجا تمام عناصر اين شخصيت تكرارشونده آثار جيمز باند را ارائه ميدهد.يك آدم آهني و يك ماشين كشتار متفكر با مقاديري ناتواني نامحسوس جنسي كه اورا هر چه بيشتر در برابر دوصفر هفت حقير جلوه دهد , و تقريبا فاقد هرگونه خصيصه انساني. همچنين با وجود اينكه هيچگاه به طور محسوس بر چيني بودنش تاكيد نميشود ولي نمونه تمام عياري از دشمن شرقي غرب است.

2)گلدفينگر

گرت فروبه آلماني سويه ديگر شرآفرينان باندي را در اين اثر عرضه كرد. مرد قدرتمند و حريصي كه براي نيل به مقاصد جاه طلبانه اش هرچند گاه با دشمنان سياسي غرب همدست ميشود ولي در انتها كاسب تر از آن است كه صرفا سياسي باشد و جدا از جاه طلبي عقده هايش اورا به نبرد با باند مي كشاند. اين پرسونا راهگشاي سازندگان اين سري در دوران پس از جنگ سرد و از تك و تا افتادن گلاسنوست بود.

3)تندربال

آدولفو چلي ايتاليايي در مقايسه با خبيثهاي قبلي و بعضا بعدي اش از ابهت كمتري برخوردار بود ولي فيزيك مناسب و گريم خاصش خصوصا آن چشم بند سياه اورا لايق نبرد با جيمز باند ميكرد(در بازسازي اين اثر كلاوس ماريا براندائر اتريشي اين نقش را ايفا نمود).

4)شما فقط دوبار زندگي مي كنيد

دانلد پلزنس متخصص ايفاي هرگونه نقش منفي اي اينجا به مدد يك گريم درخشان بيادماندني ترين خبيث اين سري فيلمها را عرضه ميكند. او واجد مهم ترين ويژگي اين شخصيتهاست يعني چه در گريم و چه در بازي پلزنس نهايت تلاش صورت گرفته تا شخصيت ماهيتي غير انساني پيدا كند.

5)درخدمت سرويس مخفي ملكه

تلي ساوالاس به رغم دارا بودن ويژگيهايي مشابه شخصيت بلوفلد(شاخص ترين خبيث آثار باند) تصوير چندان تاثير گذاري ارائه نمي دهد و توفيق يا عدم توفيق اثر چندان ربطي به او ندارد.

6)الماسها ابدي اند

چارلز گري كه پيش از اين نقشي كوتاه در شما فقط دوبار زندگي مي كنيد ايفا كرده بود اينجا به اعتماد سازندگان باند جواب درخوري مي دهد و درحالي كه در ابتدا ظاهرا تشخص چنداني براي ايفاي اين نقش ندارد و خود فيلم هم بيشتر بر بازگشت مجدد شان كانري و البته اكشن تاكيد ميكند گليمش را از آب بيرون ميكشد.

7)زنده بمان و بگذار بميرند

يافت كوتو سياهپوست در اولين باند راجرمور كه متاثر از توفيق فيلمهاي سياهپوستي و البته با ديدگاهي به شدت دست راستي ساخته شده حضوري بي بو و بي خاصيت دارد.

8)مرد تپانچه طلايي

كريستوفر لي افسانه اي اينجا اولين خبيث اين آثار است كه انگيزه شخصي را بر تلاشهاي شبه ماركسيستي جهت تسلط بر دنيا ارجح كرده وهمه چيز را به دوئلي ميان خود و مامور دوصفر هفت بدل ميكند.

9)جاسوسي كه دوستم داشت

كورت يورگنس آلماني براي اين نقش زيادي پير است و در طول فيلم به ندرت از روي صندلي اش بلند ميشود و تقريبا همه اختيارات جهت نابودي باند را به آدمكش درجه يك اش ريچارد كيل دو متري واگذار كرده است.

10)مون ريكر

ميشل لانسديل بازيگر همه فن حريف فرانسوي انتخاب چندان مناسبي نيست و در اين هجويه ناخواسته باندها بر فيلمهاي فضايي به نوعي اولين نمونه از فوج خبيثهاي فراموش نشدني باندهاي بعدي است.

11)فقط به خاطر چشمان تو

درمورد اين فيلم اغلب مواقع اين اشتباه صورت گرفته كه حييم توپول را به عنوان خبيث معرفي كرده اند در حاليكه خبيث اصلي اين اثر جوليان گلاور است والبته اي كاش فيلم اصلا خبيث نمي داشت.

12)اختاپوس

تصور اينكه لويي ژوردان فرانسوي بازيگر دوست داشتني آثاري چون ژي ژي و نامه زني ناشناس در غالب شاهزاده اي افغان بخواهد دوصفر هفت را در يكي از بي مزه ترين و البته پرفروش ترين فيلمهاي اين سري از پا در بياورد واقعا دردناك است.

13)منظري به يك قتل

كريستوفر واكن در نگاه اول مناسب ترين بازيگر زنده دنيا چه در آن زمان و چه در حال حاضر براي ايفاي نقش خبيث آثار جيمز باند است ولي معلوم نيست چرا فيلم به رغم حضور او و موهاي بور شده اش توفيق چنداني بدست نياورد. البته دليل هرچه بود ربطي به تواناييهاي واكن نداشت.

14)روشنايي‌هاي پايدار روز

جودان بيكر آمريكايي اينجا وظيفه نابودي تيموتي دالتن را در اولين تجربه جيمز باندي اش دارد . جدا از اجراي بي حس و حال دالتن عامل اصلي نچسب بودن فيلم آمريكايي بودن بيكر است. كلا بازيگران آمريكايي فاقد آن ابهت دنيا نابود كني هستند كه اين نقشها بدان نياز دارند و جودان بيكر هم از اين قاعده مستثنا نبود.

15)جواز كشتن

اينجا بيش از هر فيلم ديگري تا آن زمان انگيزه شخصي خبيث براي از پا درآوردن باند اهميت دارد و رابرت ديوي به نقش يك قاچاقچي مواد مخدر هر كاري ميكند تا هرچه بيشتر خبيث جلوه كند ولي هم او و هم خود فيلم شل و ول تر از آن هستند كه حس و حالي برانگيزند.البته بنيسيو دل تورو جوان به نقش يكي از آدمكشهاي ديوي ديدني است.

16)چشم طلايي

اينجابراي اولين باراز يكي ديگر از كليشه هاي متاخر آثار باند رونمايي شد.مامور مخفي سابقي كه حالا دشمن شماره يك سازمان و البته دوصفر هفت شده و اينجا نقشش را شان بين بازي ميكند, فقط همين.

17)فردا هرگز نمي ميرد

جاناتان پرايس ثابت ميكند كه بريتانيايي ها چندان افراد مناسبي براي نابودي دوصفر هفت به عنوان يك نماد اساسي بريتانيايي در سطح جهاني نيستند.پرايس اينجا به نقش يك غول رسانه اي بيشتر مناسب نوشتن مطالب جنجالي درباره ندگي خصوصي سينماگران است تا مقابله با دوصفر هفت.

18)دنيا كافي نيست

اينجا يافتن خبيث اصلي چندان راحت نيست . رابرت كارلايل بيشتر يك آدمكش يا وردست خبيث اصلي به نظر مي رسد و سوفي مارسو هم عليرغم اينكه آدم بده اصلي است ولي بيشتر شبيه كليشه زن بد ظاهرا خوب هميشگي آثار باند است هرچند خوب بازي ميكند و ميتوانست در صورت جسارت بيشتر سازندگان به اولين خبيث زن اين آثار بدل شود.

19)روزي ديگر بمير

اين بار سهم ارائه خباثت نصيب تابي استيونس جوان شده و اگر حتي مدوناي خواننده ترانه تيتراژ اين نقش را ايفا ميكرد با جنس بهتري روبرو بوديم.

20)كازينو رويال

دانيل كريگ بدقلق و احساسات گرايي از نوع درخدمت سرويس مخفي ملكه خيلي ها را سر ذوق آورد اما حداقل خبيث فيلم با بازي مدس ميكلسن دانماركي عليرغم چهره مناسب چيز دندان گيري نبود.

21)ذره ای آرامش

بهتر است درمورد ماتيو آمالريك اين فيلم حرفي نزنيم. همين موجود بي اثري مثل او را خبيث اصلي به حساب آورديم برود خدا را شكر كند.

22)اسكاي فال

يك فلاش بك اساسي به بهترين خبيث هاي اين مجموعه . خاوير باردم اينجا مجموعه اي از ويژگي هاي بهترين خبيثهاي باند را داراست. مامور مخفي سابق كه از سازمان مطبوعش رو دست خورده (چشم طلايي) قصد انتقام از همه و خصوصا دوصفر هفت را دارد (مرد تپانچه طلايي) زمين و زمان را به هم ميدوزد تا زمينه دوئل خود و باند را فراهم كند (جواز كشتن) و از ديگر دشمنان براي نيل به هدف به غايت شخصي اش استفاده ميكند (گلد فينگر) و البته از ريخت افتادگي هولناكش (شما فقط دوبار زندگي ميكنيد).