کد خبر 202473
تاریخ انتشار: ۳۰ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۰

لطیفه‌هایی که در ادامه می‌خوانید از كتاب شور و شيرين انتخاب شده که توسط مرتضي فرجيان (طنز پرداز و سردبیر هفته‌نامه‌گل‌آقا) گردآوری شده است. شور و شیرین در سال ۱۳۷۹ توسط انتشارات گل‌آقا منتشر شد و در حال حاضر جزء کتابهای نایاب است.

ویژه نامه نوروزی مشرق؛

غذاي تازه


مسافر نوروزي وارد رستوراني شد كه اتفاقاً نوروز گذشته در همان‌جا غذا خورده بود. پس از اين كه پشت ميزي نشست، سفارش غذا داد. هنوز يك لقمه بيشتر نخورده بود كه گارسون را صدا كرد و با ناراحتي گفت: اين چيه كه براي من آوردي؟

گارسون با احترام تعظيمي كرد و گفت: قربان، اين همان مرغ پارسال است كه فرموديد خوب پخته نشده، مگر هنوز خام است؟


در هتل

دو مسافر در رستوران هتل با هم صحبت مي‌كردند.

ـ من ديشب اطلاً نتوانستم چشم روي چشم بگذارم و بخوابم.

ـ براي چي؟

ـ از بس در اتاقم پشه بود.

ـ اتفاقاً در اتاق من هم بود، ولي من تختخوابم را از كنار ديوار به وسط اتاق كشيدم و خوابيدم.

ـ من هم اين كار را كردم، ولي پشه به قدري زياد بود كه باز سر تخت را مي‌گرفتند و به كنار ديوار مي‌آوردند.


رستوران مبتكر

يكي از غذاخوري‌هاي بين‌راه بر سر در ورودي با خط درشت نوشته بود: شما در اين مكان غذا ميل بفرماييد، ما پول آن را از نوه شما دريافت خواهيم كرد.

راننده‌اي با خواندن اين تابلو اتومبيلش را فوراً پارك كرد و وارد شد و ناهار مفصلي سفارش داد و نوش‌جان كرد. بعد از خوردن غذا سرش را پايين انداخت كه بيرون برود، ولي ديد كه خدمتگزار با صورتحسابي بلند بالا جلويش سبز شده است. با تعجب گفت: مگر شما ننوشته‌ايد كه پول غذا را از نوه من خواهيد گرفت؟!

خدمتگزار با لبخند جواب داد: چرا قربان، ما پول غذاي امروز شما را از نوه‌تان خواهيم گرفت، ولي اين صورتحساب مال مرحوم پدربزرگ شماست.