کد خبر 206151
تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۲۳:۵۷

اجازه ندهید که ضد انقلاب روحانی نما در کفن و دفن من حاضر شوند و آخوندی که در خط امام نیست برایم نماز بخواند.زندگی مختصری که دارم منحصر به شما می باشد و خانه نیز نصفش مال شما و نصف دیگرش مال اکرم است.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، مهدی کریمی، به سال ۱۳٢۰ در روستای «ایشگه­ سو» از توابع شهرستان «شوط» متولد شد. او تحصیلات حوزوی خود را، ابتدا خود  در حوزه ی علمیه خوی و سپس قم ، تا سطح رسائل و مکاسب دنبال کرد. در جریان آغاز نهضت امام خمینی به سال 1342 ، او نیز دستگیر شد و مدت شش ماه در تشکیلات امنیتی پهلوی شکنچه و آزار را تحمل نمود. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی، مهدی کریمی لحظه ای مبارزه علیه رژیم پهلوی را رها نکرد. پس از انقلاب نیز به نهاد های نوخاسته پیوست و در جبهه نظامی و فرهنگی به مبارزات خود ادامه داد. چندین بار نیز در خطوط مقدم جبهه های نبرد حاضر شد.
 وی سرانجام در 18 تیر ماه 1361 مصادف با، 19رمضان المبارک ، در برابر مسجدی که در آن نماز می خواند و مبارزات فرهنگی و سیاسی خود را در آن متمرکز کرده بود، هدف گلوله های منافقین قرار گرفت و بال در بال ملائک گشود.
از شهید مهدی کریمی وصیت نامه ای خطاب به همسرش برجای مانده است که متن کامل آن را پیش رو دارید. این وصیت نامه مدت کوتاهی قبل از شهادت مهدی کریمی نگاشته شده است و مطالب مندرج در آن، تا حدودی روشن کننده ی جریان های سیاسی موجود در زمان او در پیرانشهر می باشد.
روحمان با یادش شاد



بسم الله الرحمن الرحیم
«اللهم انی اسکنت ذریتی بواد غیر ذی زرع »
 خداوندا ! من اهل و عیالم را به تو می سپارم و از تو یاری می طلبم که به ما کمک نمایی که کارهای شرعی و وجدانی خود را با بهترین وجه عمل نمایم.
خداوندا ! بازگشت همه به سوی تو می باشد و از قدرت لایزالت می خواهم که یاور مستضعفان باشی و به ما توفیق بندگی را عطا فرمایی و بازگشت همه به سویت می باشد.
و اما توران خانم:
زمانی که من با شما زندگی مشترکی داشتم به نحو احسن و خداپسندانه به وظیفه خود عمل نمودید. خداوند از شما راضی باشد و من از تو راضی هستم و به طور شایسته نتوانستم من هم مثل شما به وظیفه خود عمل نمایم. امیدوارم حلال نمایید. و در بعضی موارد خیلی اتفاقات کوچک پیش می آمد امیدوارم باز حلال نمایید.
از خداوند برای شما سعادت و برای خودم آرزوی شهادت می نمایم و امیدوارم انشاالله اگر شهادت نصیبم شود در آخرین لحظات مرگم به شما دعا خواهم کرد. شما نیز در عوض به امامم, به رهبرم, به سرورم, به خمینی کبیر دعا کن و از خداوند برای من طلب مغفرت نمایید. خداوند شما را موفق بدارد.


توران عزیز من!
اجازه نمی دهم هیچ احدی از فامیلمان به زندگی تو دخالت نماید و اگر شهادت من به گوش شما رسید, اگر کسی برای شما تسلیت گفت شما تبریک بگویید. شهادت در راه خدا سعادت است فقط با شهامت ایستادگی کن. ناراحتی به خودت راه مده.
اگر جنازه من به دستت رسید در قبرستانی دفن کن که رفت و آمد در آنجا زیاد باشد و توران عزیز خوب که من یک جان دارم و فدای خدا و قرآن و رهبر می کنم , کاش که صد جان داشتم و همه اش را در راه خدا فدا می کردم.
هر وقت که یاد من کردی بگو لعنت خدا بر صدام, درود بر خمینی.
اجازه ندهید که ضد انقلاب روحانی نما در کفن و دفن من حاضر شوند و آخوندی که در خط امام نیست برایم نماز بخواند.
زندگی مختصری که دارم منحصر به شما می باشد و خانه نیز نصفش مال شما و نصف دیگرش مال اکرم است. از اکرم خوب مواظب باشید و اکرم هم از شما مواظبت کند و دیگران وارد زندگی شما نشوند.
و در آخر خداوند یار و نگهدار شما باشد, همیشه شاد و خرسند باشید.
به امید پیروزی اسلام و نابودی صدام و صدامیان.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
مهدی کریمی