مشرق؛ بعد از گذشت نیم قرن از جنگ در شبه جزیره کره و آغاز آتش بس در سال 1953 میلادی، هیچ گاه تنش بین کره جنوبی و کره شمالی به پایان نرسیده است و آمریکا به عنوان متحد اصلی کره جنوبی و چین به عنوان متحد کره شمالی همیشه در این میدان حضور فعال داشته اند و منافع خود را در آن جستجو می کردند.
آمریکا توانست کره جنوبی را کاملا در اختیار خود قرار دهد و به طمع به دست آوردن کره شمالی و جلوگیری از نفوذ روسیه و چین در آن منطقه تلاش های گسترده ای را انجام داده است .
در این میدانگاه همیشه جنگ رسانه ای و دیپلماسی عمومی در راس قرار داشته است امپراطوری رسانه ای آمریکا و در راس آن سینمای هالیوود در بزنگاه ها به یاری آمریکا شتافته است و با جهت دادن به اذهان جهانی اهداف خود را به پیش برده است.
فیلم طلوع سرخ (Red Dawn) از آخرین فیلمهای دستگاه هالیوود در سال 2012 است که در قالب ژانر اکشن به موضوع حمله کره شمالی به آمریکا و مقابله عده از جوانان آن کشور با مهاجمان پرداخته است .
نمایی از سایت رسمی فیلم
www.reddawnfilm.com
این فیلم به کارگردانی دن برادلی (Dan Bradley) اولین فیلم کارگردانی شده توسط او و به نویسندگی کارل اسورث(Carl Ellsworth) تهیه شده داست.
Dan Bradley
Carl Ellsworth
دن برادلی سابقه زیادی به عنوان دستیار دوم کارگردان در ساخت فیلم هایی معروف نظیر مرد عنکبوتی داشته است اما تا زمان ساخت فیلم طلوع سرخ در کارنامه خود کارگردانی را برعهده نداشت است.
2007
2007
وی برای اولین بار با ساخت فیلمی قهرمان محور به روایتی تخیلی از حمله کره شمالی به آمریکا و مسلط شدن کره بر شهر سیاتل در ایالت واشنگتن پرداخته است. در این حمله روسیه کره شمالی را همراهی می کند اما در فیلم به طور کاملا مشخص به دلیل ملاحظات دیپلماتیک این امر نشان داده نمی شود و تنها با نشان دادن فرمانده ضد شورشی که مسئولیت مقابله با گروه شورشی را بر عهده دارد حضور نظامیان روسیه و کمک به کره شمالی برای حمله به آمریکا را نشان میدهد.
بازیگر محوری در این فیلم که عقبه آن در ذهن مخاطب بازی در فیلم های قهرمانی است کریس همسورث(Chris Hemsworth) میباشد، مخاطب جهانی وی را با بازی در نقش ثور(اساطیر اسکاندیناوی) خدای شکست ناپذیر می شناسد.
فیلم ثور
انتخاب وی برای این فیلم و محور قرار گرفتن او برای مباره با سربازان کره شمالی و همچنین آماده سازی دیگر جوانان برای مقابله با مهاجمان از دلایل اصلی انتخاب او برای این نقش است.
وی در این فیلم در نقش جِد به عنوان سرباز آموزش دیده نیروی دریایی حضور دارد و دوران ماموریت خود را در شهر نجف گذرانده است.
وی بعد از برگشت از عراق به آمریکا با حمله کره شمالی به کشورش مواجه می شود و با تصرف شهر توسط کره او به همراه برادرش،مَت و تعدادی از جوانان دیگر تصمیم به جنگ با دشمنانشان می گیرند و دست به مقابله نامنظم و حملات شورشی می زنند.
هر چند در اذهان عمومی جهان و مردم آمریکا این امر شاید باور پذیر باشد و آن ها به دلیل اغوا شدن کامل توسط رسانه های جمعی به سادگی هر دروغی را باور کنند اما در نگاه انسان ایرانی این امر کاملا تخیلی و غیر قابل باور پذیر است. اما اگر مخاطب این فیلم را مردم آمریکا در نظر بگیریم می توان ساخت آن را در راستای دشمن هراسی ایالت متحده و همچنین زنده کردن روحیه ملی بیان کرد.
مردم آمریکا به دلیل ایندیویژوال بودن ، اساسا مسائل روی داده پیرامون شان از اهمیت چندانی برخوردار نیست به نحوی که در سکانسی از فیلم ،کارگردان با نشان دادن بی اطلاعی و بی اهمیتی مردم از وضعیت سیاسی و نظامی کشور خود و یا قطع کردن رادیو و گوش ندادن به چرایی قطع سراسری برق به این موضوع اشاره کرده است.
به وضوح مشخص است که کره شمالی حتی به کمک کشور روسیه توان خارج شدن از مرز های خود را ندارد و عامل بازدارندگی آن سلاح هسته ای است، از این حیث پرواز هزاران کیلومتری کره شمالی به آمریکا و مضحک تر از آن تصرف شهری از یک ایالت آمریکا از گزافه گویی های کارگردان فیلم است.
ورود سربازان کره شمالی به شهر سیاتل!!!!
با تمام این احوال سازندگان فیلم توانسته اند در اقناع افکار عمومی و همچنین به وجد آوردن مردم کشورشان در دفاع از خانه خود با موفقیت عمل کنند.
مردمانی که هیچ یک از موارد روی داده در اطرافشان برایشان مهم نبود به یک باره با حمله کره شمالی عزم خود را برای بیرون راندن دشمن جزم می کنند.جد، قهرمان فیلم با کمک به دیگر دوستان جوان خود گروهی شبه چریکی را تربیت می کند و دست به حملات شورشی می زند. برادر او که به دنبال معشوقه خود، اِریکا است با از دست دادن او و اسیر شدنش توسط مهاجمان به مرور زمان به یک جنگجوی واقعی تبدیل می شود و او را نجات میدهد و یا رابرت که در ابتدا اسلحه را با لرزش دست نگه میداشت در ادامه فیلم به یک قهرمان تبدیل می شود.
رابرت قبل و بعد از تحول شخصصیت
از چپ به راست، بازیگران اصلی فیلم در نقش های: اِریکا - رابرت – جِد- مَت - تُنی
سازندگان فیلم مردمانی را به تصویر می کشند که برخلاف علاقه فراوان به زندگی شخصی و بی تفاوتی به رویداد های اطرافشان در مواقع خطرناک به یاری کشورشان می روند. اگر چه تعداد زیادی ازآنها اسیر مهاجمان شده اند اما آن ها در نهایت با تحریک یک نظامی وفادار به کشور و سرزمینش به یک باره به یاد دفاع از خود و سرزمین خود می افتند. اگر چه در انتهای فیلم قهرمان اصلی، جِد کشته می شود اما او می تواند تعداد زیادی قهرمان دیگر تربیت کند و در نهایت با تلاش برادرش که جای او را گرفته است مردم را علیه مهاجمان بسیج کند.
خط اصلی فیلم در ارتباط با تهاجم خیالی کره شمالی است اما با نگاهی دقیق تر می توان دیگر القائیات سازندگان فیلم و اهداف تعیین شده آن ها را مشاهده کرد.
اگر نگاهی فرا منطقه ای به فیلم صلح سرخ داشته باشیم در آن میتوانیم جوانب مختلف براندازی و مقابله با مهاجمان را بیابیم. با داشتن نیم نگاهی نه چندان دقیق به سکانس های گوتاگون فیلم میتوان آموزش های متفاوت مقابله با حکومت را دید، به نحوی که فیلم در اواسط آن از حالت خود خارج و به یک برنامه آموزشی برای مقابله با مهاجمان تبدیل شده است. حال تصور کنید این فیلم در ابعاد جهانی پخش می شود و مخاطب به خوبی می تواند آموزش کلی و جامعی را برای مقابله مسلحانه ببیند.
نمایی از جوانان مبارز با مهاجمان
از دیگر نقاط مهم فیلم حضور بازیگر اصلی زن با داشتن تمامی اِلمان های یک زن آنگلاساکسونی است. در سینمای استراتژیک، زن نمادی از سرزمین است که در زبان یونانی از آن با نام گایا به معنای محل کشت زار یاد می شود، از این جهت هر گونه تصرف به زن اصلی در فیلم و یا در خطر افتادن او به مثابه در خطر افتادن کشور و ملیت آن بازیگر است. اِریکا با داشتن مو هایی بلوند و داشتن چشمانی رنگی، به عنوان زنی که در خطر مهاجمان به کشور آمریکا است، باید توسط جوانان فیلم و دوست او، مَت نجات پیدا کند، به نحوی که در حین نجات دادن او حتی افرادی جانشان به خاطر او به خطر افتد.
فدا شدن برای نجات اریکا تفاوتی با از دست دادن جان در راه نجات کشور ندارد زیرا اریکا نمادکشور آمریکا است.
در نگاه کلی این فیلم را میتوان یکی دیگر از فیلم های سفارشی پنتاگون معرفی کرد، طلوع قرمز مانند بسیاری دیگر از فیلم های هالیوودی با رویکرد پروتاگونیستی، بیگانه هراسی را در اوج خود به تصویر کشیده است و با قهرمان پروری اما نه به سبک سوپر من و یا بت من ها بلکه این بار با جوانان آمریکایی به رهبری تنها یک نیروی آموزش دیده نیروی دریایی ارتش آمریکا که خود القایی از قدرتمند بودن و شکست ناپذیر بودن این بخش از نظامیان است بار دیگر قدرت خود را به رخ جهانیان کشیده است.
دستگاه رسانه ای آمریکا برای مظلوم نمایی و دشمن هراسی خود حمله کره شمالی را به تصویر کشیده است و با رو برو قرار دادن شخصیت های به یاد ماندنی و آشنا برای جهانیان و مردمان آمریکا تلاش کرده اعتماد خاطری را برای مردمان تمدن غرب فراهم کند.