کد خبر 208212
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۴

تهاجم وهابیون حجاز به شهر مقدس کربلا، تولد «آدولف هیتلر»، تبعید «ناپلئون بُناپارت» به «جزیره اِلب» و ... از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ امروز است.

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، امروز 31 فروردین 1392 خورشیدی برابر با 9 جمادی‌الثانی 1434 هجری و 20 آوریل 2013 میلادی است. مهمترین رخدادهای تاریخ امروز از این قرار است:

رحلت حکیم، ادیب و فقیه فرزانه «آقا نجفی قوچانی» (1323 ش)
سید محمد حسن بن سید محمد، معروف به آقا نجفی قوچانی در حدود سال 1256 ش (1295 ق) در روستای خس رویه از توابع قوچان در استان خراسان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در قوچان، سبزوار و مشهد به پایان رساند و در بیست سالگی راهی اصفهان شد. آقا نجفی قوچانی پس از اقامت چهار ساله در اصفهان و استفاده از محضر استادان آن دیار از قبیل آخوند کاشانی، میرزا جهانگیر خان قشقایی، شیخ عبدالکریم گزی و سید محمد باقر در چه‌ای، به نجف رفت و نزد آخوند خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی شاگردی کرد. وی در سی سالگی به درجه اجتهاد رسید و پس از بیست سال توقف در نجف اشرف، به زادگاه خود بازگشت.

آقا نجفی، از آن پس متجاوز از بیست و پنج سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاکمیت شرع در قوچان گذراند و به اداره حوزه علوم دینی شهر پرداخت. از این شخصیت دانشمند، آثار برجسته‌ای به جای مانده که سیاحت غرب در کیفیت عالم برزخ و سیر ارواح پس از مرگ؛ سیاحت شرق که مهم‌ترین اثر او و در شرح حال خود او از کودکی تا مقام اجتهاد است، اثبات رجعت و نیز شرح و ترجمه رساله تُفّاحیه ارسطو از آن جمله است. این عالم ربانی سرانجام در 31 فروردین 1323 ش در 67 سالگی درگذشت و در حسینیه خود به خاک سپرده شد.

آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی ایران و عراق در ژنو با دبیر کل سازمان ملل (1368 ش)
پس از بی‌نتیجه ماندن مذاکرات سه جانبه در بهمن 1367 در نیویورک و بیانیه دبیر کل، وزرای خارجه ایران و عراق برای مذاکرات سه جانبه در ژنو دعوت شدند و این مذاکرات با عنوان دور پنجم مذاکرات در 31 فروردین 1368، شروع شد. بحث پیرامون تبادل اسرا و خروج نیروهای نظامی عراق از خاک ایران از مباحث اصلی این دور مذاکرات بود. در این دور مذاکرات، دو طرف بر اجرای مفاد قطعنامه تأکید داشتند ولی به تصمیمی قاطع و صریح دست نیافتند. لذا قرار بر این شد که مذاکرات بعدی در ماه‌های آینده صورت گیرد.

رحلت فقیه فرزانه آیت اللَّه «سید تقی حسینی نصیری» (1373 ش)
آیت‌اللَّه حاج سید تقی حسینی نصیری در سال 1289 ش در بهشهر استان ما زندان به دنیا آمد. پس طی سطوح عالی در حوزه علمیه مشهد برای تکمیل دروس فقه و اصول، عازم نجف اشرف شد. آیت‌اللَّه حسینی نصیری در نجف در حلقه درس میرزا حسن یزدی و میرزا هاشم آملی شرکت کرد و پس از اقامت هشت ساله و اخذ اجازه اجتهاد، به میهن بازگشت. وی در ابتدا بنا به درخواست استادش، آیت‌اللَّه کوهستانی، سالیانی در حوزه علمیه کوهستان به کار تدریس و تربیت طلاب علوم دینی اشتغال ورزید و از آن پس به مدت چهل سال، با شوقی وصف‌ناپذیر، به این کار مشغول بود.
آیت‌اللَّه نصیری در تواضع، اخلاص، متانت، گشاده‌رویی، احترام به مردم، کارسازی و گره‌گشایی، ساده‌زیستی، قناعت و تعهد در ادای وظایف زبانزد خاص و عام بود. ایشان خدمت به انقلاب را واجب عینی فرض می‌کرد و به همین دلیل به رغم کهولت سن، دعوت شورای عالی قضایی را اجابت کرد و سال‌ها با خدمت در منصب قضا، بدون پیرایه به کار دعاوی رسیدگی می‌کرد. این فقیه بزرگوار سرانجام در سی‌ویکم فروردین 1373 ش برابر با هشتم ذی‌قعده 1414 قدر 84 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به دیدار معبود شتافت.

رحلت معلم قرآن، استاد «محمدتقی شریعتی» (1366 ش)
استاد محمدتقی شریعتی در سال 1286 ش در روستای مزینان سبزوار به دنیا آمد. دروس مقدماتی را نزد پدر و عمویش فرا گرفت و در 1307 جهت ادامه تحصیل راهی مشهد شد. در مشهد از محضر استادانی همچون شیخ هاشم قزوینی، ادیب نیشابوری بزرگ، ادیب نیشابوری ثانی، شیخ کاظم دامغانی و میرزا احمد مدرس بهره گرفت. فعالیت اجتماعی وی از 1311 ش با ورود به وزارت فرهنگ و مسؤولیت در مدرسه ابنی مین و تدریس در آنجا آغاز شد. از 1320 شبه بعد، همزمان با اشغال ایران توسط متفقین و گسترش فعالیت حزب توده، به تنهایی در خراسان به مبارزه با انحرافات فکری و اسلام زدایی برخاست. وی با تشکیل کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد و برگزاری جلسات هفتگی و سخنرانی و تفسیر، اذهان جوانان را روشن می‌کرد.

استاد محمدتقی شریعتی از سال 1323 ش حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و به خاطر مبارزات ضد استبدادی خود، 2 بار به زندان افتاد ولی هرگز از راهی که یافته بود عقب ننشست. ایشان بعدها در مسجد هدایت تهران به جای آیت‌اللَّه طالقانی تفسیر قرآن می‌گفت. با تأسیس حسینیه ارشاد و بنا به دعوت استاد مطهری به مدت چهار سال در آنجا به تدریس و سخنرانی مشغول بود. از این شخصیت برجسته، آثار گران قدری چون تفسیر نوین، کتاب خلافت و ولایت، امامت در نهج‌البلاغه و علی (ع) شاهد رسالت، بر جای مانده است. سرانجام این استاد فرزانه در 31 فروردین 1366 ش برابر با 21 شعبان 1407 قدر هشتاد سالگی دار فانی را وداع گفت و به سوی معبود شتافت.

درگذشت «ابن فرح اِشبیلی» شاعر و محدث قرن هفتم هجری (699 ق)

شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن فَرَح بن احمد لَخمی اِشبیلی در سال 625 قدر اِشبلیّه در اندلس قدیم واقع در اسپانیای امروز به دنیا آمد. وی به هنگام حملهٔ ارتش اسپانیا به این شهر، در سال 646 قبه اسارتِ سربازانِ اسپانیایی افتاد، اما پس از مدتی گریخت و به کشور مصر رفت. ابن فَرَح در مصر از محضر درس علمای مشهور قاهره کسب فیض کرد و بعد از مدتی عازم دمشق شد و در آن جا تحصیلات خود را ادامه داد. ابن فرح اشبیلی سپس در دمشق به عنوان عالمی آگاه در علم حدیث به تدریس پرداخت و شاگردان بسیاری از دانشِ او بهره‌مند شدند. از این محدّث برجسته، منظومه‌های معروفی در شرح احادیث به جای مانده است که از لحاظ اصول شعری نیز قابل توجه می‌باشد.

تهاجم وهابیون حجاز به شهر مقدس کربلا (1802 م)
با قدرت یافتن وهابیون در حجاز، مناقشات و زد و خو ردهایی بین آنان و دیگر مسلمانان به ویژه شیعیان روی می‌داد که یکی از این موارد، تجاوز وهابیون به شهرهای مقدس نجف و کربلا در بیستم آوریل سال 1802 ماست. با توجه به این که دو شهر نجف و کربلا از شهرهای مورد احترام و از زیارتگاه‌های مهم شیعه است، این امر باعث شد که حملات وهابیت بیشتر و شدیدتر در مورد این دو نقطه متمرکز شود. انگیزه اصلی این تجاوزکاران از کشتار و قتل و غارت شیعیان، اعتقادات تند مذهبی آنان بود که با تعصب شدیدی آمیخته است.
وهابیان به تهمت مشرک بودن مردم کربلا به این شهر حمله کرده و پس از تخریب گنبد و بارگاه و ضریح مقدس امام حسین (ع) خزانه حرم را غارت نمودند. در جریان این تهاجم وحشیانه، بیش از دو هزار نفر از شیعیان کربلا به شهادت رسیدند. هم‌چنین، وهابیان با غارت اموال و تخریب قسمت‌هایی از شهر، آن را به ویرانه‌ای تبدیل کردند. این واقعه خشم مسلمانان را برانگیخت و نفرت از اعمال وهابیت را در دل آنان بیشتر کرد. وهابیان پس از روی کار آمدن دولت سعودی نیز به اعمال ضد شیعی خود ادامه داده و در حرکتی ضد دینی، بارگاه ملکوتی ائمه بقیع و خاندان پیامبر را تخریب کردند.

تبعید «ناپلئون بُناپارت» به «جزیره اِلب» پس از شکست از متحدان اروپایی (1815 م)
پس از شکست سنگین ناپلئون بُناپارت از روسیه و نیز شکست از کشورهای دیگر اروپایی، ناپلئون در ششم آوریل 1814 م از امپراتوری فرانسه استعفا داد و در 20 آوریل آن سال به جزیره اِلب در دریای مدیترانه تبعید شد. ناپلئون حدود ده ماه به حالت تبعید، محترمانه در این جزیره زندگی کرد و در این مدت، با موافقت فاتح ین، اداره امور جزیره نیز به وی سپرده شد. در این میان سران دول متفق با به قدرت رساندن لویی هجدهم، حکومتی دست‌نشانده در فرانسه ایجاد کردند. در زمان لویی هجدهم، به ظاهر، فرانسه، سیاست سازش با انقلابیون فرانسه را در پیش گرفت و فرمان سلطنت مشروطه را صادر کرد، ولی در اصل، این مقدمه‌ای برای حکومت استبدادی بود. از این رو مردم در گوشه و کنار شورش‌هایی برپا نموده و زمزمه‌هایی برای بازگشت ناپلئون صورت گرفت.


ناپلئون نیز با آگاهی از این وضعیت، تصمیم گرفت یک بار دیگر بخت خود را بیازماید. از این رو در 28 فوریه 1815 م با چند تن از نزدیکان خود از جزیره اِلب گریخت و روز اول مارس در سواحل فرانسه پیاده شد. طرفداران ناپلئون قبلاً مقدمات حرکت او از این نقطه تا پاریس را فراهم کرده بودند و با استقبال پرشوری که در بین راه از او به عمل آمد، لویی هجدهم و اعضای دولت او پیش از ورود ناپلئون به پاریس، از پایتخت گریختند و ناپلئون، پیروزمندانه وارد پاریس شد؛ اما حکومت دوم ناپلئون بیش از صد روز به طول نیان جامید و به زودی اتحاد جدیدی بر ضد او شکل گرفت. در نهایت با شکست ناپلئون از دول دیگر اروپایی در جنگ واترلو، حیات سیاسی وی نیز به پایان رسید و این بار به جزیره دور دست سَنَتْ هِلن در جنوب اقیانوس اطلس تبعید شد و در همان جا در سال 1821 م درگذشت.

ژاک دو مو له، رهبر شوالیه‌های هیکل
ژاک دو مو له بیست و سومین و آخرین رهبر شوالیه‌های هیکل بود که به جرم بدعت‌گذاری در دستگاه تفتیش عقاید و به دستور مستقیم پاپ کلمنت پنجم سوزانده شد. ژاک در دهه پنجم قرن 12 میلادی به دنیا آمد و از 20 آوریل سال 1292 رهبری شوالیه‌های هیکل را بر عهده داشت و تا زمان مرگ (مارس 1314) عهده دار این منصب بود. سربازان مسکین و یاور مسیح و هیکل سلیمان یا به اختصار شوالیه‌های هیکل گروهی نظامی- مذهبی بودند که وظیفه آنها ابتدا شرکت در جنگ‌های صلیبی بود، سپس آنها وظیفه خود را محافظت از زائران در سرزمین فلسطین دانستند.

کشتار دانش‌آموزان دبیرستان کلمباین

در 20 آوریل سال 1999 در این دبیرستان توسط اریک هریس و دی لان کلب ولد 2 نفر از دانش آموزان که با تیراندازی به سمت دیگر دانش‌آموزان و معلمان مدرسه، باعث کشته شدن ۱۲نفر از دانش‌آموزان به همراه 2 معلم و مجروح شدن تعدادی شدند، اشاره دارد. در سال 2002 مایکل مور با ساختن فیلمی مستند به نام «بولینگ برای کلمباین» با اشاره به ماجرای تیراندازی در این مدرسه، به نقد آزادی حمل سلاح در آمریکا پرداخت. این فیلم در سال۲۰۰۳ برنده جایزه بهترین فیلم مستند اسکار شد.

تولد «آدولف هیتلر» صدراعظم و دیکتاتور سفّاک آلمان (1889 م)

پدرش آل ویس هیتلر یک کارمند مرفه گمرک بود. وی در سومین ازدواجش با دختر عمویش که 22 سال از او جوان تر بود ازدواج کرد که حاصل این ازدواج آدولف بود. صدراعظم و رهبر آلمان نازی آینده دوران کودکی خوشی را سپری کرد. پدرش مایل بود او یک کارمند دولت شود اما آدولف به نقاشی و معماری علاقه داشت. آدولف در تحصیلات بدترین نمرات را می‌گرفت و سرانجام تحصیل را رها کرد و در سن 16 سالگی از خانه پدری فرار کرد و به شهر وین رفت اما در سال 1909 میلادی پس از دومین ناکامی‌اش در امتحان ورودی مدرسه هنرهای زیبای وین ضربه سختی خورد. در اوت سال 1914 میلادی پس از آغاز جنگ جهانی اول به طور داوطلبانه به ارتش با ویر می‌پیوندد. در جبهه جنگ تفاوت طبقاتی و تحقیرهای زندگی غیرنظامی را فراموش می‌کند و به دلیل شجاعتش در خط اول جبهه توجه افسران را به خود جلب می‌نماید. در اوت سال 1918 میلادی در حالی که سرجوخه بود مدال شجاعت صلیب آهنی درجه یک را دریافت می‌کند.


سپس در جبهه فلان در در روز 16 اکتبر سال 1918 میلادی بر اثر گاز سمی مجروح می‌شود و هنگامی که در بیمارستان بستری بود جنگ خاتمه می‌یابد. پس از خاتمه جنگ زندگی پرماجرای آدولف هیتلر آغاز می‌گردد. در 24 فوریه سال 1920 میلادی حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان که مخفف حروف اول آن به زبان آلمانی «نازی» است را تا سیس می‌کند و از سوی پیروان حزبش لقب فوهرر (رهبر) را می‌گیرد. از آن پس هیتلر با سخنرانی‌ها و اعمال خشونت اعضای حزبش مخالفان را مرعوب کرده و سرانجام در سال 1933 میلادی صد اعظم آلمان می‌شود. به این ترتیب در روز 20 آوریل سال 1889 میلادی آدولف هیتلر متولد می‌شود. در این روز مردی متولد می‌شود که با ایجاد جنگ جهانی دوم موجب ویرانی آلمان، اروپا و بخش های دیگری از جهان شده و میلیون‌ها نفر را به کام مرگ می‌کشاند.

برخی از رخدادهای امروز

1534: «الیزابت بار تن» راه به انگلیسی که ادعای پیغمبری کرده بود اعدام شد.
1809: ناپلئون ارتش اتریش را در با ویر آلمان شکست داد.
1839: طبق معاهده لندن بلژیک استقلال یافت.
1865: «ماکس نتلائو» تاریخدان اتریشی به دنیا آمد که عقیده داشت برای حل مسائل اقتصادی، اجتماعی، انسانی و سیاسی جهان لازم است که ملل روی کره زمین یک کنفدراسیون تشکیل دهند که یک نخست وزیر واحد داشته باشد.
1917: «پراودا» کار انتشار خود را آغاز کرد که بعدا ارگان حزب کمونیست شوروی شد و پس از انحلال این حزب به دست یلت سین مدتی تعطیل گردید و سپس یک سوسیالیست یونانی آن را خرید و دوباره منتشر ساخت.
1920: «با لفور» وزیر امور خارجه وقت انگلستان اعلامیه معروف خود در باره فلسطین را صادر کرد.
1941: یک صد بمب افکن آلمانی شهر آتن را بمباران کردند.
1974: ژنرال محمد ایوب خان رئیس جمهوری اسبق پاکستان سکته کرد و درگذشت. وی از طریق کودتا قدرت را به دست گرفته بود.