به گزارش مشرق، این روزها از حواشی فوتبال ایران باید انتظار هر چیزی داشت، ظاهرا حرفه ای شدن نتوانسته خودش را به طور درست در فوتبال ایران جا بیاندازد، هر روز یک خبر و هر روز یک شاهکار جدید در راستای زشتی های حرفه ای شنیده می شود. دلالی های عجیب، فساد اخلاقی در تیم های پایه و ... تنها گوشه ای است که دل دوستداران ورزش حرفه ای به لرزه می اندازد.
طی مدت گذشته بارها بحث تبانی مطرح شده و در لیگ برتر برخی بازی ها و حرکات به شدت مشکوک قلمداد شده اند. اما فوتسال هم در این روند دستی بلند کرده و پس از شاهکارهای فصل قبل حالا نوبت یک تبانی دیگر به نظر می رسد فرا رسیده است. اما آبی از آب تکان نمی خورد ودلال های فوتبال ایران هر روز بیشتر می شوند که کمتر نمی شوند.
شبکه دستکاری و خرابکاری موضوعی است که در کمتر رسانهای به آن پرداخته شده است و بدلیل ساز و کارهای فرهنگی حاکم بر ادبیات روزنامهنگاری جزیی از خطوط قرمز بحساب می آید اما کنار زدن این پرده مطمئناً حقایق پنهان و خاک خورده ای را برای اهالی فوتبال نمایان میسازد که تعجب هر شخصی را برخواهد انگیخت.
طی مدت گذشته بارها بحث تبانی مطرح شده و در لیگ برتر برخی بازی ها و حرکات به شدت مشکوک قلمداد شده اند. اما فوتسال هم در این روند دستی بلند کرده و پس از شاهکارهای فصل قبل حالا نوبت یک تبانی دیگر به نظر می رسد فرا رسیده است. اما آبی از آب تکان نمی خورد ودلال های فوتبال ایران هر روز بیشتر می شوند که کمتر نمی شوند.
شبکه دستکاری و خرابکاری موضوعی است که در کمتر رسانهای به آن پرداخته شده است و بدلیل ساز و کارهای فرهنگی حاکم بر ادبیات روزنامهنگاری جزیی از خطوط قرمز بحساب می آید اما کنار زدن این پرده مطمئناً حقایق پنهان و خاک خورده ای را برای اهالی فوتبال نمایان میسازد که تعجب هر شخصی را برخواهد انگیخت.
قدرت در مرکز شبکه
دامنه نفوذ دلال ها در فوتبال ایران به حدی است که توانسته اند برای حفظ منافعشان، از شکل گیری هسته تصمیم گیری در ارکان مسئول جلوگیری نمایند و جو رسانه ای را به سمتی پیش ببرند که بعنوان سازمان دهندگان بدلی از آنان کمک گرفته شود تا تصمیم گیری ها کاملاً از کانال آنان بگذرد. حوزه دلالی فوتبال آنقدر گسترش پیدا کرده است که آنها در هر رده ای «یارگیری» کرده اند و می توانند بر هر مسئولی تاثیرگذار باشند و با در منگنه قرار دادنشان، اراده خود را برای رسیدن به هدف هایی که حافظ منافع عمومی آنان است تحمیل نماید. عدم نظارت بر تقسیم پول در فوتبال، عرصه را برای استفاده اقتصادی و اطلاعاتی مهیا می کند تا به این شکل محفل هایی بوجود آید برای اینکه گردش مالی در فوتبال ایران را تحت کنترل خود درآورد و آنگاه از دل همین محفل ها، افرادی سر بر می آورند که فوتبال را به محلی برای بازی های پشت پرده، جابجایی دلالان و مهیا ساختن فرهنگ دلالی و فساد تبدیل کنند.
شبکه دلالی فوتبال چندین لایه را در خود ساخته است که هر یک وظیفهای را بر دوش دارند، آنها البته در میان مدیران، داوران، بازیکنان، مربیان، خبرنگاران، تماشاچیان و حتی رسانههای صوتی و تصویری نیز برای خودشان یارگیری کردهاند و شرایط را برای ادامه کار مهیا ساختهاند اما موضوع مهم در شیوه آنان بازی با رسانههای نوشتاری بعنوان اصلی ترین اهرم فشار بر مسئولین در پست های مختلف است.
شبکه دلالی معتقدست که برای فراهم ساختن شرایط نیاز به رابطه رودرو نیست، برای همین از سیاست «چماق و هویج» استفاده می شد و بر این اساس چند روزنامه متولد می شوند و هر یک نقشی را بر عهده می گیرند تا به فراخور ایام، از هر یک استفاده شود. دسته ای از روزنامه ها در قاموس «مهاجم» افراطی ظهور میکنند که هیچ سند و مدرکی برایشان مهم نیست، اعضای شبکه در این روزنامه ها نمینویسند مگر دستوری از بالا رسیده باشد و در پناه سیاست های محفل تصمیمی گرفته شده باشد.
دسته دیگر روزنامهها پی «مدافعی» سرسخت می گردند که کوچکترین نقدی در آن راه ندارد و آنها وظیفه دارند که قلمهایشان را به طرفداری از «پدیدهها» و «خراجدهندگان» بچرخانند و رسانه محلی برای تبلیغ و ایجاد پرستیژ اجتماعی برای مدیران، مربیان، بازیکنان و حتی داوران باشد و در این میان میبینیم یک روزنامه است که روزی صفحاتش گل و بلبل است و روز دیگر بلبشو، روزی بوی حمایت می دهد و روز دیگر بوی مخالفت و این سیستم یکی به نعل و یکی به میخ می تواند فرد مورد هدف را بسمت خود بکشاند تا وارد مذاکره شود. نکته مهم اینست که شبکه دلالی عموما تسلط کافی بر حاشیه فوتبال دارند و از هنر بالایی هم در حاشیه سازی برخوردارند
رویه دلالان اما در مقابل جریان مقابل خود جالب است، بیکار شدن مربیانی که تفکری مستقل دارند، بی تیم ماندن بازیکنانی که زیر قراردادهای غیرعادلانه و تحمیلی آنها را امضا نکرده اند، تهدید و تطمیع بعضی از بازیکنان، مربیان و داوران برای تعیین نتیجه، ارتباطات غیرمشروع بین المللی، تشکیل پرونده برای مدیران، مربیان، سرپرستان، بازیکنان، داوران و بعضی از مسوولان، این افراد را به گروهی تبدیل کرده است که صاحب قدرت بلامنازعی در فوتبال کشور شده اند.
دلال ها با سوءاستفاده از قدرتی که در باند گسترده دلالی دارند به تحمیل بازیکنان بی کیفیت به مربیان دلال می شوند و حتی سعی می کنند در روند انتخابی تیم های ملی هم تاثیر گذاشته و مهره هایی را که بعدها از ملی شدن آنها منافع زیادی به جیب شان سرازیر می شود به چرخه این تیم ها وارد کنند.
می توان ادعا نمود تاثیر آنها بر رسانه ها عامل اصلی تخریب فوتبال است که شبکه دلالی چنین فضایی را برایشان مهیا ساخته و آنها می توانند در این پروسه شرایط را به سمت دلخواه خود هدایت کنند.
دلالان تشکیلات دارند و اگر این سازماندهی در جهت درست شکل میگرفت به توسعه فوتبال منتهی می شد اما آنان راه دیگری را برای خود برگزیدند اما پرسش اینجاست که چرا جریان سالم در فوتبال ایران نباید دارای تشکیلات منسجم و اثرگذار قابل ذکر باشد؟ در این میان مسئولیت آنان که از این موضوع باخبرند اما دم بر نمی آورند بیشتر است، آنانکه درد فوتبال ایران را می دانند و بخاطر منافعشان از مطرح کردن حقایق فراری اند.
ما در جایگاه آگاه سازی مردم و برای پرداخت به حقیقتی محض در فوتبال ایران –با هر هزینه ای که در پی باشد- دست یاری به سوی آنانی دراز می کنیم که در قبال مشکلات فوتبال احساس مسئولیت می کنند و میخواهند قدمی بردارند. مبارزه با دلالی در فوتبال ایران بسیار بیشتر از اتفاقات دیگر میتواند بر افکارعمومی سطح جهان تاثیر بگذارد چراکه در فوتبال آلوده امروز جهان، قدرتی در مقابل این جریان نمیتواند بایستد.امیدواریم روزی در فوتبال ایران فرا برسد که قهرمانی ها،جابه جایی بازیکنان و مربیان و سوت زدن بعضی از داوران درست و واقعی باشد و دست هیچ دلالی در کار نباشد.واقعا می شود؟
* علی حسینی (شفاف)
بازیکن قورت میدادند
شبکه دلالی فوتبال چندین لایه را در خود ساخته است که هر یک وظیفهای را بر دوش دارند، آنها البته در میان مدیران، داوران، بازیکنان، مربیان، خبرنگاران، تماشاچیان و حتی رسانههای صوتی و تصویری نیز برای خودشان یارگیری کردهاند و شرایط را برای ادامه کار مهیا ساختهاند اما موضوع مهم در شیوه آنان بازی با رسانههای نوشتاری بعنوان اصلی ترین اهرم فشار بر مسئولین در پست های مختلف است.
شبکه دلالی معتقدست که برای فراهم ساختن شرایط نیاز به رابطه رودرو نیست، برای همین از سیاست «چماق و هویج» استفاده می شد و بر این اساس چند روزنامه متولد می شوند و هر یک نقشی را بر عهده می گیرند تا به فراخور ایام، از هر یک استفاده شود. دسته ای از روزنامه ها در قاموس «مهاجم» افراطی ظهور میکنند که هیچ سند و مدرکی برایشان مهم نیست، اعضای شبکه در این روزنامه ها نمینویسند مگر دستوری از بالا رسیده باشد و در پناه سیاست های محفل تصمیمی گرفته شده باشد.
دسته دیگر روزنامهها پی «مدافعی» سرسخت می گردند که کوچکترین نقدی در آن راه ندارد و آنها وظیفه دارند که قلمهایشان را به طرفداری از «پدیدهها» و «خراجدهندگان» بچرخانند و رسانه محلی برای تبلیغ و ایجاد پرستیژ اجتماعی برای مدیران، مربیان، بازیکنان و حتی داوران باشد و در این میان میبینیم یک روزنامه است که روزی صفحاتش گل و بلبل است و روز دیگر بلبشو، روزی بوی حمایت می دهد و روز دیگر بوی مخالفت و این سیستم یکی به نعل و یکی به میخ می تواند فرد مورد هدف را بسمت خود بکشاند تا وارد مذاکره شود. نکته مهم اینست که شبکه دلالی عموما تسلط کافی بر حاشیه فوتبال دارند و از هنر بالایی هم در حاشیه سازی برخوردارند
بگیر، بخر و فقط ببر
رویه دلالان اما در مقابل جریان مقابل خود جالب است، بیکار شدن مربیانی که تفکری مستقل دارند، بی تیم ماندن بازیکنانی که زیر قراردادهای غیرعادلانه و تحمیلی آنها را امضا نکرده اند، تهدید و تطمیع بعضی از بازیکنان، مربیان و داوران برای تعیین نتیجه، ارتباطات غیرمشروع بین المللی، تشکیل پرونده برای مدیران، مربیان، سرپرستان، بازیکنان، داوران و بعضی از مسوولان، این افراد را به گروهی تبدیل کرده است که صاحب قدرت بلامنازعی در فوتبال کشور شده اند.
دلال ها با سوءاستفاده از قدرتی که در باند گسترده دلالی دارند به تحمیل بازیکنان بی کیفیت به مربیان دلال می شوند و حتی سعی می کنند در روند انتخابی تیم های ملی هم تاثیر گذاشته و مهره هایی را که بعدها از ملی شدن آنها منافع زیادی به جیب شان سرازیر می شود به چرخه این تیم ها وارد کنند.
می توان ادعا نمود تاثیر آنها بر رسانه ها عامل اصلی تخریب فوتبال است که شبکه دلالی چنین فضایی را برایشان مهیا ساخته و آنها می توانند در این پروسه شرایط را به سمت دلخواه خود هدایت کنند.
براستى به كجا مىرویم؟
دلالان تشکیلات دارند و اگر این سازماندهی در جهت درست شکل میگرفت به توسعه فوتبال منتهی می شد اما آنان راه دیگری را برای خود برگزیدند اما پرسش اینجاست که چرا جریان سالم در فوتبال ایران نباید دارای تشکیلات منسجم و اثرگذار قابل ذکر باشد؟ در این میان مسئولیت آنان که از این موضوع باخبرند اما دم بر نمی آورند بیشتر است، آنانکه درد فوتبال ایران را می دانند و بخاطر منافعشان از مطرح کردن حقایق فراری اند.
ما در جایگاه آگاه سازی مردم و برای پرداخت به حقیقتی محض در فوتبال ایران –با هر هزینه ای که در پی باشد- دست یاری به سوی آنانی دراز می کنیم که در قبال مشکلات فوتبال احساس مسئولیت می کنند و میخواهند قدمی بردارند. مبارزه با دلالی در فوتبال ایران بسیار بیشتر از اتفاقات دیگر میتواند بر افکارعمومی سطح جهان تاثیر بگذارد چراکه در فوتبال آلوده امروز جهان، قدرتی در مقابل این جریان نمیتواند بایستد.امیدواریم روزی در فوتبال ایران فرا برسد که قهرمانی ها،جابه جایی بازیکنان و مربیان و سوت زدن بعضی از داوران درست و واقعی باشد و دست هیچ دلالی در کار نباشد.واقعا می شود؟
* علی حسینی (شفاف)