من در کارنامه خود "فقر و فحشا" را دارم و این قشر از جامعه را که شاکردوست نقش آن را بازی می‌کند به خوبی می‌شناسم.

به گزارش مشرق، فیلم سینمایی "رسوایی" چهارمین ساخته مسعود ده‌نمکی است که در نوروز 92 اکران شد و همانند دیگر فیلم‌های این کارگردان در صدر فروش گیشه قرار گرفت. "رسوایی" اولین فیلم سینمایی ده‌نمکی است که در ژانر اجتماعی ساخته شده و چندان شباهتی به سه‌گانه "اخراجی‌ها" که برپایه طنز آنهم در ژانر سینمای جنگ ساخته شده است، ندارد. البته وی پیش از این و در سینمای مستند تجربه کارهای اجتماعی داشته است. ده نمکی اولین‌بار با مستند "فقر و فحشا" از دنیای مطبوعات پا به دنیای سینما گذاشت؛ مستندی که هیچ‌گاه اجازه اکران پیدا نکرد و نیروی انتظامی از ده‌نمکی برای ساخت این فیلم که درباره قاچاق دختران ایرانی است، شکایت کرد.

وی بعد از آن مستند دست به ساخت "کدام استقلال کدام پیروزی" در فاصله سال‌های 83 تا 85 زد که این فیلم مستند هم باز جنجال‌آفرین شد. ده‌نمکی بعد از این دو مستند با ساخت سه‌گانه "اخراجی‌ها" به‌طور جدی وارد سینمای بلند داستانی شد؛ فیلم‌هایی در ژانر کمدی که توانست مخاطبان بسیاری را برای سینمای وی به ارمغان آورد و رکورد فروش گیشه در سینمای ایران را هم بشکند.

نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی "رسوایی" با حضور مسعود ده‌نمکی، در مهر برگزار شد. در این نشست سعی کردیم ضمن تحلیل جزئیات فیلم، نقدی هم به گذشته مسعود ده‌نمکی بزنیم و دیدگاه‌های دو دهه گذشته وی را درباره مقولات فرهنگی به ویژه سینمایی که وی بدان معترض بود، جویا شویم. در گفتگو با بازیگران نیز درباره ساختار فیلم و دلایل فروش بالای آن صحبت کردیم.

*چه چیز باعث شد شما دست به ساخت فیلمی متفاوت با دیگر فیلم‌های سینمایی‌تان بزنید؟ فیلمی که شباهتی هم به مستندهایی که در گذشته ساخته بودید، دارد.

*قبل از ورود به سینما یک سری ایده در ذهن خود داشتم که در سینما به آن می‌گویند ایده اولیه. در واقع  10 ایده یک خطی در ذهن داشتم که اگر هر دو سال یک بار آنها را می‌ساختم، 20 سال از عمرم را در سینما می‌گرفت. در همین راستا، فعالیت سینمایی خود را با مستند "فقر و فحشا" آغاز کردم که یکی از این 10 ایده بود. "اخراجی‌ها 1" نیز از همین ایده‌ها گرفته شده است اما "اخراجی‌ها 2" ایده دیگری بود که آن را بر قصه "اخراجی‌ها 1" سوار کردم.

* یادمان هست که خیلی از منتقدان می‌گفتند این یک اتفاق تصادفی است و ده‌نمکی نمی‌تواند با فیلم بعدی‌اش هم این میزان فروش را داشته باشد.

* بله. به همین دلیل تصمیم گرفتم "اخراجی‌ها 2" را بسازم و یکی دیگر از ایده‌های خود را با ژانر طنز به مخاطبان خود ارائه کردم تا نشان دهم فروش فیلم اولم تصادفی نبود.

بعد از ساخت "اخراجی‌ها 2"، با بوجود آمدن وضعیت سیاسی متفاوت در کشور تصمیم گرفتم "اخراجی‌ها 3" را متناسب با آن شرایط بسازم.

درباره "اخراجی‌ها 3" تقابلی علیه آن ایجاد شد که از عالم سیاست چیزی کم نداشت. همه جماعتی که تقابل سیاسی می‌کردند این‌بار مقابل یک فیلم قرار گرفتند و فکر می‌کردند اگر فیلم را زمین بزنند و یک رقابت دو قطبی علیه آن ایجاد کنند، برنده می‌شوند و ثابت کرده‌اند که در انتخابات تقلب شده است. هر آنچه آنها نتوانسته بودند در کف خیابان عملیاتی کنند به حوزه سینما آورند و از همان روز اول که فیلم اکران شد به صورت شناسنامه‌دار آن را کپی غیرمجاز کرده و وارد بازار قاچاق کردند و در فضای مجازی هم با افتخار آپلود کردند حتی برخی به حرام بودن دیدن آن فتوا دادند و ماهواره‌ها و شبکه‌های فارسی‌زبان خارجی هم وارد این فضا شدند.

*چطور شد تم جنگ و سیاست را رها کرده و سراغ مسایل اجتماعی در این شکل و سطح رفتید؟

*در واقع به دنبال آن بودم که ثابت کنم تنها ژانر کمدی و پربازیگر بودن یک فیلم نیست که مردم را به تماشای آن می‌کشاند. ایده "رسوایی"  قابلیت این را داشت که در "اخراجی‌ها 4" با طنز کمتر دنبال شود. به عنوان مثال حاجی که زمانی امثال مجید سوزوکی‌ها را سلوک می‌داده و از کوچه و بازار به جبهه و شهادت می‌رسانده حالا خود در معرض اتهام قرار می‌گیرد. چه چیز می‌تواند دراماتیزه‌تر از این باشد.

در این فیلم یک ریسک دیگر کرده و ثابت کردم که از بازیگران طنز می‌توان بازی جدی گرفت و نشان دادم که یک مضمون اجتماعی و عرفانی با یک تم جدی و ملودرام می‌تواند میلیون‌ها نفر مخاطب را به سمت سینما بکشاند و خوشبختانه اکران "رسوایی" نشان داد که مردم از این فیلم بسیار خوششان آمده است.

این در حالی است که "رسوایی" هیچ کدام از امتیازهای "اخراجی‌ها" را در زمینه تبلیغات تلویزیونی و شهری نداشت و حتی در برخی از شهرها از اکران آن ممانعت شد اما توانست فروش قابل توجهی داشته باشد.

من فکر می‌کردم اگر این اقبال صورت بپذیرد و ادامه پیدا کند، انگشت اتهام از سوی مردمی که به دلیل دیدن فیلم‌های من متهم به ساده‌پسندی شده‌اند، برداشته شده و به سمت سینماگرانی می‌رود که نمی‌توانند به توقع مردم در سینما پاسخ دهند. البته اگر هم من جای آنها بودم همین حرف‌ها را می زدم. این گروه نمی‌توانند به فیلم "رسوایی" نقد ساختاری وارد کنند به همین دلیل از تم فیلم ایراد گرفته و آن را یک فیلمفارسی می‌دانند.

 *یک سوم اول فیلم زمانی که مخاطب بیشتر با شخصیت "افسانه" با بازی الناز شاکردوست آشنا می‌شود، بار طنز این شخصیت خیلی بالاست و دیالوگ‌ها و رفتارهای وی را اغراق‌‌آمیز می‌‌کند.

*من اسم این برخوردها را طنز نمی‌گذارم اما در برخی جاها برای پیش بردن فیلم باید از فوت کوزه‌گری استفاده کرد. در برخی از کتاب‌هایی که درباره تجربیات کارگردانان دنیا نوشته شده، اشاره شده اگر یک فیلم بتواند در پنج جا مخاطب را درگیر کند می‌تواند فیلم موفقی باشد و مانع فرار مخاطب از سینما شود. به نظر من فیلم برای آن که بتواند اتفاقی را خلق کند باید در هر سکانس مخاطب را جذب خود کند. این اتفاق می تواند یک دیالوگ باشد و یا یک صحنه اکشن.

در "رسوایی" نیز چون قرار است شخصیت‌هایی که از آنها توقع طنز می‌رود به سمت طنز نروند، بار طنز را بر دوش شخصیت‌های مکمل که از آن جمله می توان به افسر پلیس و سرباز فیلم اشاره کرد، گذاشتیم. البته این سکانس‌ها هم چندان خنده‌دار نیستند اما در فیلمی کاملا جدی که بار تراژیک آن بالا است، حتی چنین صحنه‌هایی هم جذاب به شمار می‌آیند و به فیلم کمک می‌کنند که مفهوم اصلی خود را به مخاطب بقبولاند. حتی گاهی حاج یوسف نیز در فیلم دیالوگ‌های جدی می‌گوید که برای مخاطب طنز است.

*در مورد شخصیت بازیگران حرفه‌ای فیلم مانند اکبر عبدی، محمدرضا شریفی‌نیا و ... و بار طنزی که در بر دوش آنها گذاشته شده است، مشکلی ندارم. مشخصا درباره الناز شاکردوست صحبت می‌کنم. آیا این نوع بازی که ارائه داده سلیقه کارگردان است یا خود بازیگر آن را ارائه کرده است؟

*مسئولیت چگونگی بازی شاکردوست در این فیلم برعهده من است. برای شخصیت "افسانه" در مرحله نگارش و انتخاب بازیگر یا باید  بازیگری با چهره معصوم، مظلوم با یک کشش ترحم‌برانگیز از سوی مخاطب انتخاب می‌کردیم و یا باید از بازیگری با وجهه پرشور و شیطان استفاده می‌کردیم. اگر از بازیگری با چهره مظلوم استفاده می کردیم شاید خیلی جاها به کار ما می‌آمد به ویژه در صحنه های پایانی که شخصیت افسانه از حاج یوسف دفاع می‌کند اما ریسک کرده و تصمیم گرفتیم از بازیگری استفاده کنیم که بیشتر شور و شیطنت داشته باشد.

*به نظر من این فیلم می‌توانست با وجود بازیگری غیر از شاکردوست در نقش اول آن، خیلی بهتر باشد؟

*اگر اشکال واقعی در بازی شاکردوست باشد به من برمی‌گردد. از طرف دیگر باید به خاطر داشته باشیم که در سینمای ایران هیچ چیز در اختیار شما نیست. یک بازیگر ممکن است برای کار شما مناسب باشد ولی چند کار را با هم داشته باشد. اما انتخاب شاکردوست از بین سه گزینه مورد نظر، انتخاب خیلی درستی بود. نمی‌توان گفت یک بازیگر صد در صد خوب است اما از نظر من شاکردوست نه تنها لطمه‌ای به فیلم نزده، بلکه کمک هم کرده است.

* یعنی همه شما معتقدید اغراق در بازی الناز شاکردوست به فیلم لطمه نزده است؟

*اغراق ذات سینما است و بستگی به نظر کارگردان دارد. من در کارنامه خود "فقر و فحشا" را دارم و این قشر از جامعه را که شاکردوست نقش آن را بازی می‌کند به خوبی می‌شناسم. اگر برخی از منتقدان می گویند چرا دختر پایین شهری باید چنین لباس‌هایی بپوشد باید بگویم در جامعه امروز ما تنها بالاشهری‌ها بینی‌شان را جراحی نمی‌کنند و دیگر جراحی‌های زیبایی‌ تنها مختص بالاشهری‌ها نیست و کسانی که در خیابان‌های جردن و فرشته به اصطلاح "دور دور" می کنند، الزاما بالاشهری نیستند.

افرادی که به این مسئله در فیلم ایراد می گیرند در تاریخ باقی مانده‌اند و به‌روز نیستند. اگر قرار است فیلمی بسازیم که آخوند داستان را آخوندها باور کنند، افسانه قصه را نیز باید افسانه‌های جامعه باور کنند.

در ضمن باید یادآوری کنم من در این سینما دستم بسته است و باید به گونه‌ای کار کنم که همسو با اعتقادات خودم هم باشد. به عنوان مثال زمانی که می‌خواهم در فیلم خود نشان دهم که مردان خیابانی در جامعه بیشتر از زنان خیابانی هستند باید نقشی را طراحی و اجرا کنم که ارزش داشته باشد مردان به خاطر وی صف بکشند.

در ایران که نمی‌توانم برای چنین نقشی از آنجلینا جولی استفاده کنم، به همین دلیل از شاکردوست استفاده کردم. "افسانه" باید دختر بدنامی باشد که بسیار اغواگر بوده و موی خود را هم از ترس من نمی‌تواند بیرون بگذارد چون من نمی‌خواهم بازیگران زن مویشان بیرون باشد. به همین دلیل از المان‌هایی چون کفش قرمز و آرایش استفاده کردم همچنین در کنار آن، بازیگر نقش "افسانه" باید بازی اگزجره‌ای (اغراق‌شده) داشته باشد که مردم فکر کنند افسانه خودش مشکل دارد.