گروه سیاسی مشرق ـایراهیم اصغرزاده از فعالان سیاسی اصلاح طلب و یکی از دانشجویان پیرو خط امام است که در تسخیر لانه جاسوسی نیز حضور داشته است.

او که بگفته خود بعد از دیدن فیلم «آرگو» محصور صحنه های آن شده این روزها سعی می کند موضوعات مبنایی را به هم طیف های خود یادآوری کند.

در ادامه گزیده مصاحبه اصغرزاده با روزنامه بهار را به انتخاب مشرق می خوانید:

- بعد از راهپیمایی سکوت 25 خرداد سال 1388 جبهه اصلاحات وحدت عملی خود را از کف داد و از درون دو‌پاره شد. میان اصلاح‌طلبان در نحوه و تداوم اعتراضات شکاف افتاد. بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان معتقد بودند باید اعتراضات را کنترل کرد تا به همبستگی ملی و امنیت کشور لطمه نخورد.

- اصلاح‌طلبان همواره بر روش و منش مسالمت‌جویانه حکم کرده‌اند. روش اصلاح‌طلبانه مهم‌تر از اندیشه اصلاح‌طلبانه داشتن است. نمی‌شود با روش‌های غیردموکراتیک به دموکراسی دست یافت. چرخه تشدید خشونتی که پس از انتخابات پدید آمد معلول عوامل متعددی از جمله ضعف مدیریت دوستان ما بود. در سال 88 لایه‌های تندرو اصلاح‌طلب در تله شعارهای رادیکال افتادند؛ نیروهای افراطی راست هم با بیانات تحریک‌آمیز بر آن ‌افزودند.

- اتفاقاتی که بعد از 88 رخ داد خارج از کنترل و اراده اصلاح‌طلبان بود. بازی خشونت باید با تدبیر دو طرف جمع می‌شد.  گر کسی بخواهد از آزادی و آزادیخواهی با خشونت پاسداری کند، نمی‌تواند خود را انسانی اصلاح‌طلب و آزادیخواه بخواند. سران جریان اصلاحات در سال 88 نباید از تحولات خیابانی عقب می‌افتادند.

- اصلاح‌طلبان نباید انتخابات پیش رو را به بازی مرگ و زندگی تبدیل کنند؛ یعنی در شرایطی که از ابزار تبلیغاتی و پشتیبانی مالی و تشکیلاتی کافی برخوردار نیستند مشت خود را باز کنند و تمام هستی خود را روی دایره انتخابات بریزند تا در صورت شکست، تمامت جریان اصلاح‌طلبی را برای سال‌های سال به محاق بفرستند.

- راهی جز بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت نمی‌بینم و وقتی می‌گویم اصلاح‌طلبان باید به قدرت بازگردند دقیقا منظورم به‌چنگ آوردن آن با استفاده از مکانیسم‌های انتخاباتی و صندوق‌های رای است.

- نحوه بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت بسیار مهم است. اهمیت این چگونگی بازگشت به ما دیکته می‌کند که اصلاحات را وارد بازی صفر و صد نکنیم. اگر شرایط انتخابات ریاست‌جمهوری 92 به‌گونه‌ای باشد که موجب تخریب حیثیت اصلاح‌طلبانه‌مان شود نباید شرکت کنیم؛ به همین ‌دلیل هم وقتی برخی از دوستان ما می‌گویند برای بازگشت به قدرت می‌توانیم از یک نامزد اصلاح‌طلب با دوز صفر یا نامزد نیابتی محافظه‌کار استفاده کنیم به آن‌ها گفتم این کار به تولید مثل از طریق «رحم اجاره‌ای» می‌ماند. اگر اصلاح‌طلبان بازی را به آمدن یا نیامدن آقای خاتمی خلاصه کنند دچار مشکل می‌شویم.

- آقای خاتمی هنوز رای دادنش در انتخابات مجلس نهم در دماوند را نتوانسته برای بدنه اصلاح‌طلبان توجیه کند؛ وای به روزی که ابتکارات سیاسی‌اش نزد دوستانش توبه قلمداد شود. این همان موقعیت تراژیکی است که می‌گویم.

- البته اصلاح‌طلبان از به‌هم‌ریختگی سازمانی رنج می‌برند.

- محافظه‌کاران مراقب هم هستند. ما باید اعتماد کنیم. همان‌طور که در سال 84 اصولگرایان به ما اعتماد کردند و یک اصولگرا رییس‌جمهوری شد.

- احمدی‌نژاد مبتکر تصمیمات خلق‌الساعه است. او کسی است که در یکسال گذشته ده‌ها روستا را در چشم به هم زدنی به شهر تبدیل کرده یا یارانه داده است.