مهمترین مساله ای که کواکبیان بر آن تاکید کرد موضوع برقراری 6 ماهه رابطه با آمریکا بود که البته حرف های جالب تری را نیز ضمیمه آن کرد.

گروه سیاسی مشرق ـ  نمایندگی مردم سمنان در مجلس شورای اسلامی شاید نقطه اوج کار سیاسی وی باشد. البته باید به لیست کارهای سیاسی وی نائب رئیسی حزب همبستگی و دبیری حزب مردم سالاری را نیز اضافه کرد.

البته مصطفی کواکبیان هنوز تدریس در دانشگاه را نیز رها نکرده و به گفته خودش در عالی ترین سطح علوم سیاسی در حال تدریس است.

کواکبیان که ظاهرا امروز خاطره عدم راهیابی به مجلس نهم را از یاد برده، خود را برای رقابت در عرصه ریاست جمهوری آماده می کند.
مهمترین مساله ای که کواکبیان در گفت و گو با خبرنگاران مشرق بر آن تاکید کرد همان موضوع برقراری 6 ماهه رابطه با آمریکا بود که البته حرف های جالب تری را نیز ضمیمه آن کرد.

حضور خاتمی و هاشمی در عرصه انتخابات، دیدار و رایزنی‌ با دیگر کاندیداهای این جریان و مرزبندی با اصلاح‌طلبان ساختارشکن از دیگر  محورهای گفت و گوی ما با این کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری است.

_ مشروح گفت و گوی مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری با مشرق را در ادامه ملاحظه می کنید؛

مشرق: برای ورود به بحث موضوع کاندیداتوری خودتان مدنظر قرار می دهیم. برای شروع بفرمایید ویژگی خاصی که در خودتان دیده اید برای این که کاندیدا شوید و احتمالاً در جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرید چیست؟

در پاسخ به سؤال شما، من سه نکته را عرض می کنم. اولاً باور من این است کسی که برای یک کاری خودش را عرضه می کند اگر در توانایی اداره آن کار توسط خودش شک دارد اصلاً قبول آن کار کمال بی تقوایی است که من که از عهده یک کاری بر نمی آیم خودم را عرضه کنم. البته من دیدگاه خودم را می گویم.

اگر یک کار معمولی باشد، مثلا یک نفری را به عنوان مثلاً کارگر ساختمانی یا یک چوپان انتخاب می کنید و بدانید که فردی قوی تر نیز هست ولی بیایید آن ضعیف تر را انتخاب کنید به خدا، رسول خدا و به همه مؤمنین خیانت کرده اید؛ نوع نگاهم این است. حتماً بنده در خودم آن صفات و شرایط و خصوصیات رئیس دولت و رئیس جمهور را دیده ام که به میدان آمده ام.



دومین نکته این است که بنده را کنگره حزب [مردم سالاری] انتخاب کرده؛ یعنی با یک تصمیم حزبی آمده ام. آخر بعضی ها می گویند احساس تکلیف کردیم. من می گویم که آن [احساس تکلیف] یک بخشی است ولی ما را تکلیفاندند (با خنده) یعنی بعد از این که پنجم بهمن یازدهمین کنگره حزب تشکیل ش 150 نفر از سراسر کشور آمدند قاطعانه گفتند که آقا شما حتماً باید بیایید و این هست و این هست. نکته سوم، یک نوع رسالت بالاخره انقلابی و اجتماعی و مسئولیت اصلاح طلبانه را در خودم احساس کردم که ما می توانیم بالاخره بیاییم و بر مبنای اعتقادات و باورهایی که داریم یک حد و حدودی از این وانفسای به اصطلاح مشکلات مردم را کاهش بدهیم و گرفتاری هایی که در عرصه های مختلف وجود دارد. یعنی می خواهم بگویم این مقطع زمانی هم تأثیرگذار بود در انگیزه ما با شرایطی که دولت نهم و دهم و احمدی نژاد برای کشور درست کردند و بحث تصمیم حزبی هم بود و بحث نگاه خودمان هم بود که بالاخره در خودمان این توانمندی را می بینیم که آمده ایم در عرصه.

مشرق: به هر حال افرادی که از طیف اصلاح طلب کاندیدا شده اند، معمولاً سعی کرده اند در این چند وقت رایزنی هایی را داشته باشند حالا بعضی ها بیشتر و بعضی ها کمتر. موضوع دیدار شما و آقای عارف چه بود؛ یک مقداری در مورد جزئیات این توافقات صحبت کنید؟

ببینید حقیقت ماجرا را حتماً می دانید که بالاخره از بین این دوستان اصلاح طلب کسانی هستند که اصلاً نمی خواهند شرکت کنند، بعضی ها هم می گویند مثلاً یا خاتمی یا هیچ کس!

بعضی ها هم می گویند اگر آقای خاتمی نمی آید، هرکس را که آقای خاتمی بگوید [انتخاب شود]. بنده با هیچ کدام از این سه گروه موافق نیستم. ما معتقد هستیم که حتی اگر آقای خاتمی نیامد ما بالاخره یک عقل جمعی داریم؛ 35 مجموعه حزب اصلاح طلب چه در جبهه اصلاح طلبان، چه در جبهه اصلاحات وجود دارند، این ها بیایند با هم بنشینند و بحث کنند.

لذا با آقای عارف هم ما این بحث را داشتیم که قرار نیست که مثلاً یک دفعه بیایند بگویند که آقا یک عده ای از مشاوران آقای هاشمی رفسنجانی این طوری اراده فرمودند [که فلان فرد بیاید]! خب برای خودشان اراده فرمودند!

 یا فلان گروه در فلان جا نشسته اند و برای اصلاح طلبان تصمیم گرفته اند! چه حقی دارند تصمیم بگیرند؟! ما بالاخره مجموعه آدم های زنده هستیم. این توافق را داشتیم که ما چنین ساز و کاری را نپذیریم و این بحث مطرح شد که اگر قبل از ثبت نام، اجماع مورد نظر ما شکل گرفت، تابع آن هستیم. ولی اگر این اتفاق نیفتاد حداقل بعد از ثبت نام و بحث های فیلترها و شورای نگهبان، اوضاع را بسنجیم که لااقل اتفاق سال 84 مجدداً تکرار نشود.

" با آقای محمدرضا عارف این بحث را داشتیم که قرار نیست که مثلاً یک دفعه بیایند بگویند که آقا یک عده ای از مشاوران آقای هاشمی رفسنجانی این طوری اراده فرمودند [که فلان فرد بیاید]! خب برای خودشان اراده فرمودند! یا فلان گروه در فلان جا نشسته اند و برای اصلاح طلبان تصمیم گرفته اند! چه حقی دارند تصمیم بگیرند؟! ما بالاخره مجموعه آدم های زنده هستیم. این توافق را داشتیم که ما چنین ساز و کاری را نپذیریم "

این توافق اساسی بوده که بین ما صورت گرفته است. البته ما سه راه حل گفتیم، یک بحث همین اجماع مجموعه احزاب اصلاح طلب است. بحث دوم حکمیت است که هرکدام از اصلاح طلبان دو سه نفر که قبول دارند معرفی کنند و آن ها بنشینند حکمیت کنند؛ ولی مهمتر از این دو راه حل نظرسنجی است که راه قشنگی است.

ما می گوییم که اگر خواستند بین عموم مردم یا اگر نخواستند بین بدنه اصلاح طلبان، بیایند یک نظرسنجی انمام بدهند و بگویند آقا مثلاً بین این چند کاندیدا [چه کسی را اتخاب می کنید]، هرکس بیشترین رای را داشت بماند؛ این مجموع بحث هایی بوده که صورت گرفته است.

مشرق: صحبتی در مورد ائتلاف بین شما و آقای عارف نشده است؟

نه! واقعاً بحث ائتلافی نشده است، یعنی مشخصاً عرض کردم که قرار شد که اگر اجماعی شد تابع باشیم و اگر نشد لااقل بعد از ثبت نام ها با هم نشست هایی داشته باشیم و اوضاع را ارزیابی کنیم و هرکدام بیشتر پایگاه اجتماعی داشت با توجه با آن نتیجه گیری کنیم.

مشرق: وضعیت خودتان در نظرسنجی‌ها چگونه است؟ آیا وضعیت رو به رشدی دارید؟

والا خوب نیست که من بگویم، ولی دیگران می گویند که بعد از آقای خاتمی در بین اصلاح طلبان ما پایگاه بالاتری داریم. چون در دانشگاه ها، محیط های اجتماعی و در مباحث اصلاح طلبان این طوری دیده شده است.



مشرق: از آقای عبدالله نوری، موسوی خوئینی و خاتمی به عنوان سران اصلاح طلب نام می برند، این را قبول دارید؟

ببینید اگر بحث این است که بزرگان اصلاحات هستند، یک بحث است ولی اگر بحث رهبر مجموعه اصلاح طلبان باشد موضوع دیگری است. اصلاح طلبان هیچ وقت رهبر نداشته اند! هیچ وقت کسی که لیدر اصلی همه این ها باشد وجود نداشته است. ولی این ها جزو بزرگان اصلاح طلبی بوده اند و اسم شان مطرح است.

مشرق: آیا این افراد جلساتی پیرامون اجماع اصلاح طلبان در انتخابات می گذارند؟

نمی دانم این ها را دیگر باید از آن ها بپرسید ولی شما از من سؤال کردید و من خدمت شما جواب دادم.

"  دیگران می گویند که بعد از آقای خاتمی در بین اصلاح طلبان من پایگاه اجتماعی بالاتری دارم. چون در دانشگاه ها، محیط های اجتماعی و در مباحث اصلاح طلبان این طوری دیده شده است. "

مشرق: به نظر شما اصلاح طلبان با چند کاندیدا وارد عرصه انتخابات می شوند؟

من معتقدم که در سیاست هر کسی بگوید من حرف آخر را می زنم معلوم است که خیلی سیاسی نیست و  الفبای سیاست را هم نمی داند. مثلاً آقای حسن روحانی خودش هم می گوید که مستقل آمده اند، ولی از آن طرف بعضی ها می گویند او هم مثلاً جزو اصلاح طلبان است. در حالی که خودش اصلاً چنین ادعایی ندارد! یا مثلاً آقای سعیدی کیا می گوید که من وزیر دولت اصلاحات بوده ام در یک زمانی. ما چنین ادعایی نمی کنیم، یا حتی آقای شریعتمداری هم می گوید که من اصلاح طلب اصول گرا هستم.

مشرق: از خودتان هم به عنوان اصلاح طلب اصول گرا نام می برند؟

نه من می گویم ما اصول گرایی را به عنوان جبهه قبول ندارم که عضو جبهه اصول گرا باشم. ببینید، بنده معتقد هستم که اصلاح طلبی با پرستیژ هستم یعنی با اصول عمل می کنم. اما هیچ وقت خودم را عضو جبهه اصول گراها نمی دانم، اصلاً ما را راه نمی دهند و ما هم قبول شان نداریم، فرق می کند قصه!

اما یک کسی می آید می گوید که من اصلاح طلب اصول گرا هستم، یعنی هم یک نیم هوایی به جبهه اصلاحات نگاه دارم، هم یک نیم هوایی به جبهه اصول گرا، بحث جبهه اصول گرایی با خود اصول گرایی فرق می کند؛ کما این که در بحث اصلاح طلبی نیز شاید یک سری از افراد اصول گرا حضور داشته باشند که واقعاً اصلاح طلب هم هستند از دیدگاه این که در جامعه باید نابه سامانی ها به سامان و مشکلات حل شود و امر به معروف و نهی از منکر شکل بگیرد. این بحث کلی اصلاحات.

ولی در نهایت من فکر می کنم که بالاخره سه چهار نفر [به عنوان کاندیدای اصلاحات] باشند.



مشرق: با توجه به این که در این دوره با تنوع کاندیدا مواجه هستیم، بنا بر گفته خودتان اصلاح طلبان هم احتمالا 4 کاندیدا در این دوره خواهند داشت، ایا کاندیدایی در حال حاضر وجود دارد که بتواند اهداف شما را محقق کند و شما به نفع او کنار بروید؟

در بین موجودین می فرمایید؟

مشرق: بله...

ببینید دو بحث است. عبارتی دارند دوستان که می گویند فرد اصلح، صالح مقبول است. دقت می کنید؟ من اگر یک فرد اصلحی را از خودم پیدا می کردم که نباید کاندیدا می شدم، اما یک موقعی اتفاق می افتد که یک صالح مقبولی هست علی رغم این که من می گویم اصلح هستم ولی من کوتاه می آیم به خاطر این که آن بابا! رأی بیشتری می آورد و پایگاه اجتماعی قوی تری دارد لذا در آن شرایط ممکن است که کنار بیایم.

مشرق: یعنی الان خودتان را از آقای خاتمی در بین اصلاح طلبان بالاتر می دانید...

حالا می خواهید حرف را ضمیمه این مطلب بزنید و بعد بگویید که من بالاتر از خاتمی هستم؟! (باخنده) ببینید چرا می خواهید اسم کار کنید، من کلی دارم می گویم.  ضمیر مرجع خودش را هم پیدا می کند. چرا ما بخواهیم شمشیر را از رو بکشیم؟

مشرق: اکنون در بین اصلاح طلبان خودتان را اصلح ...

عرض کردم که یعنی به این مفهوم که شما بخواهید بروید کنار، نه! من عرض کنم که بنا ندارم کنار بروم. اما اگر یک شرایطی به وجود بیاید مثلاً نظرسنجی! ما دیده ایم که بالاخره شرایط اقتضاء می کند که ما کاندیدهای قوی تری داشته باشیم،  [در این صورت] اصراری نداریم که حتماً بگوییم که تا آخر می خواهیم باشیم. ولی فعلاً تا آخر ماندنی هستیم.

مشرق: بحث را عوض کنیم، آقای کواکبیان زمانی که دولت دست اصلاح طلبان بود یک جریانی در درون این دولت شکل گرفت که علیه تمام ارزش‌ها و مقدسات دینی و مذهبی مردم توهین کردند، آنها هر چه خواستند نوشتند و حرف زدند و عمل کردند، اما ما شاهد این بودیم که  اصلاح طلبان علیه این جریان اقدامی نکردند و حتی بعضا این جریان را همراهی هم کردند!  سوال من از شما این است که این سکوت اصلاح طلبان در مقابل یک چنین اقداماتی چه توضیحی دارد؟

ببینید هرکسی که خودش را اصلاح طلب بداند که ما او را به عنوان قبول نداریم. حالا خیلی ها در خارج از کشور هستند، آن ها هم می گویند که ما اصلاح طلب هستیم. بنده معتقدم هرکسی که در چهارچوب این پنج اصل، یعنی ارزش های دینی، قانون اساسی، خط امام (ره)، مطالبات مردم و منافع ملی باشد [اصلاح طلب است]

من دارم نظر خودم را می گویم، این می شود اصلاح طلب، یعنی بخواهد نابسامانی های درون جامعه را به سامان کند! این می شود اصلاح طلب. ولی اگر علیه ارزش های دینی  قانون اساسی اقدامی کند [اصلاح طلب نیست]، وقتی که می گویم علیه قانون اساسی یعنی جنبه براندازی داشته باشد، دقت می کنید؟ یک موقع من می گویم که آقا قانون اساسی باید اصلاح شود آنهم در چهارچوب خود قانون اساسی، این عیبی ندارد؛ اما اگر کسی بگوید که نه کلاً باید براندازی شود و قانون اساسی از بین برود،‌ این ها را ما اصلاح طلب نمی دانیم.



ما آن زمانی که تندترین حرف ها را در بعضی جاها علیه ارزش های دینی زدند سکوت نکردیم. ما نظر دادیم. منتهی من همان زمان هم منتقد تندروی ها بودم و واقعاً اگر نقطه ضعفی در دوره اصلاحات را بخواهید پیدا کنید اتفاقاً همین است، چون رهبری فرمودند که نقاط قوت باید ادامه پیدا کند ولی آن نقاط ضعف نباید باشد.

من معتقد هستم که یکی از ضعف های دولت اصلاحات همین بود که نسبت به تندروی ها و در نظر نگرفتن ظرفیت های جامعه اقدام خاصی نمی کردند و واقعاً گاهی بعضی موارد مطرح می شد که ما همان موقع منتقد بودیم. لذا من معتقد هستم که اولاً آن سکوت نبود و ثانیاً هر کاری هر کسی کرد که نمی شود گفت که اصلاح طلبان این کار را کرده اند!

خب خیلی ها رفتند آن طرف آب و آن ها حتماً [اصلاح طلب بوده اند؟] اصلاح طلبی یعنی در چهارچوب نظام کار کردن. ولی کسی که می آید رادیکال می شود و شورشگری  و حرکت براندازانه می کند و کلیت نظام را می خواهد از بین ببرد، آن دیگر اسمش اصلاح طلب نیست.

باید بگوییم یک رادیکال یا انقلابی چند آتشه ای شکل گرفته است. اصلاح طلبی یعنی من می خواهم این چهارچوب ها بماند و درون این چهارچوب یک اصلاحاتی انجام بدهم. الان آن کسی که می آید و می گوید اصلاً باید کل این چهارچوب ها را به هم ریخت این دیگر که اسمش اصلاح طلب نیست.

"من معتقد هستم که یکی از ضعف های دولت اصلاحات همین بود که نسبت به تندروی ها و در نظر نگرفتن ظرفیت های جامعه اقدام خاصی نمی کردند و گاهی بعضی موارد مطرح می شد که ما همان موقع منتقد بودیم. لذا من معتقد هستم که اولاً آن سکوت نبود و ثانیاً هر کاری هر کسی کرد که نمی شود گفت که اصلاح طلبان این کار را کرده اند!"

مشرق: فرمایش شما درست است اما ما کماکان شاهد این هستیم که این سکوت کردن‌ها همچنان ادامه دارد، حتی اکنون بعد از گذشت چهار سال سران اصلاح طلب، موضع مشخصی با جریان فتنه هم نداشته اند یعنی نمی خواهند مرزبندی کنند. یعنی این سکوت اصلاح طلبان در قبال ساختارشکنی ها کماکان ادامه دارد.

حالا من کاری به اشخاص ندارم. من مسئول خودم هستم. اتفاقاً انتقادی هم که به بعضی از دوستان داشته ام همین بوده است، بنده بیست و چهارم خرداد سال 88 در مجلس با شبکه خبر به عنوان اولین اصلاح طلب موضع گیری کردم و جالب است که بدانید بنده کسی بودم که بیشترین نقش در به میدان آوردن میرحسین و تشویق وی برای کاندیداتوری را داشتیم، و جالب تر هم این است که شما می دانید که بنده مسئول ستاد مردمی آقای میرحسین موسوی بودم در سراسر کشور.

یعنی کسی نبودم که چهره ناشناخته ای باشم در میان اصلاح طلبان، 24 خرداد 88 آمدم گفتم باید بین اعتراض قانونمند به نتیجه انتخابات و ایجاد هرج و مرج و شورش و کارهای تخریبی که توسط قدرت های سلطه گر ممکن است صورت بگیرد تفکیک قائل شویم.

یعنی دو روز بعد از انتخابات گفتم این هایی که سطل آتش می زنند و شیشه می شکنند اصلاً جزو ما نیستند و ما اصلاً این ها را قبول نداریم.

"بنده بیست و چهارم خرداد سال 88 در مجلس با شبکه خبر به عنوان اولین اصلاح طلب موضع گیری کردم. یعنی دو روز بعد از انتخابات گفتم این هایی که سطل آتش می زنند و شیشه می شکنند اصلاً جزو ما نیستند و ما اصلاً این ها را قبول نداریم. "

بله می بایست همه این موضع را می گرفتند که این مرزبندی ها شفاف بشود، اما یکی از چیزهایی که از آن طرف ماجرا بود، صدا و سیما بود که قاطی پاتی عمل می کرد. می گفت آقا اصلاح طلبان مثلاً ریختند این جا، خب بابا اصلاح طلبان چه کسی هستند؟ مگر می شود اصلاح طلب خط امامی معتقد به نظام بگوید که مثلاً علیه امام حسین شعار داد و پرچم امام حسین را آتش زد. معلوم است که هرکسی که این کار را کرده حتماً خط و ربطش از جای دیگری رسیده است.

من می خواهم بگویم که مسئول خودم هستم، من موضع خودم را هم دو روز بعد از این تاریخ می دهم. من در مجلس هم بارها صحبت کردم که آقا این صفحه ها باید تفکیک شود در آن مناظره با آقای شریعتمداری این بحث را مطرح کردیم، اما دو طرف ماجرا دوست نداشتند که این تفکیک شود، یک عده می خواستند واقعاً بگویند که آقا همه این ها خس و خاشاک هستند و آدم هایی هستند که ضدنظام هستند یا بگویند آقا مثلاً از آن طرف آب سرچشمه می گیرد و وابسته به خارجی ها هستند.

یک عده ای هم از این طرف موضع نمی گرفتند و تصور می کردند که با این موضع نگرفتن بهتر می توانیم عمل کنیم. خب البته اشتباه می کردند و می بایست موضع می گرفتند و تفکیک می کردند و بنده اعتقاد داشتم که این تفکیک لازم بود.



مشرق: شما با کسانی که در قبال این ساختارشکنی ها موضع سکوت را اتخاذ کرده اند مرزبندی نمی کنید؟

باید از خود شما بپرسیم، یک عده می آیند می گویند که باید همه کسانی که مثلاً موضع نگرفته اند توبه کنند مثلاً. خب من می خواهم بگویم که اگر قرار باشد که این طور باشد، حتماً خود احمدی نژاد اولویت برای توبه بیشتر دارد. حتماً خود اصول گرایان که وقتی حرف آقای احمدی نژاد را در مجلس هشتم می زدیم می خواستند شکم ما را پاره کنند که چرا شما این طوری حرف می زنید؟!‌، توبه کنند.

می خواهم بگویم این اصول گرایانی که 180 درجه ضامن احمدی نژاد شده بودند و الان صدها برابر تندتر از ما دارند موضع گیری می کنند علیه احمدی نژاد خب آن ها هم باید توبه کنند به خاطر آن حمایت ها.

مشرق: وقتی اصولگرایان محکوم می کنند و مرز خود را جدا می کنند یعنی...

نه توبه کردن با محکوم کردن فرق می کند. یعنی اعلام برائت کنند که آقا ما اشتباه کردیم آن موقع. من می خواهم بگویم که اساساً ماندن در گذشته دردی را از ما دوا نمی کند. باید واقعاً برای آینده بیاییم دست به دست هم بدهیم و مسائل را حل کنیم. حالا شما مدام بیا بگو که چند سال پیش فلانی چنین کاری را کرد. امروز بیاید بگوید که توبه کردم. خب این مشکلی را از ما حل نمی کند. ما بیاییم الان دست به دست هم بدهیم. جوانان ما چرا این قدر باید مشکل بیکاری داشته باشند، مردم ما چرا این قدر باید دچار گرانی و تورم باشند؟ مباحث فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، اداری، بین المللی، سیاست خارجی این ها را بیاییم دست به دست هم بدهیم حل کنیم.

مشرق: آیا شما برنامه مدونی تنظیم کرده اید برای اداره کشور؟ برنامه شما در بحث سیاست خارجی چیست؟ گفته بودید که چند ماهه رابطه ایران و آمریکا را برقرار خواهید کرد؟ توضیح می دهید.

ببینید ما در حال حاضر سه سند فرادستی داریم. یکی قانون اساسی، یکی سند چشم انداز 1404  و یکی هم برنامه پنج ساله پنجم. ما این ها را داریم. کسی که می خواهد رئیس جمهور شود فکر نمی کنم که خارج از قانون اساسی و سند چشم انداز و برنامه پنج ساله پنجم عمل کند. باید بر اساس این ها عمل کند. اما ما پنجاه اولویت برنامه را در نظر داریم.



مشرق: منتشر کرده اید؟

نه این ها در زمان خودش منتشر می شود. این 50 تا اولویت برنامه است. 12 عدد اقتصادی است، ده تا سیاسی است و هشت مورد فرهنگی است و البته موارد دیگری هم هست. این 50 مورد را کمیته های کاری ما نشسته اند وضع کرده اند. من بعضی ها را در سخنرانی ها گفته ام.

یک کاندیدایی گفته بود که کواکبیان گفته شش ماهه رابطه را بر قرار می کند! خب من پنج روزه، می توانم... دست هایم را می برم بالا!‌

من کی گویم، اتفاقاً این چون نمی تواند متوجه شود که من چه می گویم این طوری حرف می زند. ببینید بنده اتفاقاً می گویم که اگر امروز بخواهیم ارتباط با آمریکا برقرار کنیم امکان پذیر نیست. در یک شرایطی هستیم که آن ها از موضع ضعف دارند بحث می کنند. ما اصلاً چنین چیزی را نگفتیم. از موضع قدرت، از موضع اقتدار ملی، از روی حکمت، مصلحت، عزت، همه آن چیزهایی که ما می گوییم. منتهی دو رویکرد است. یک رویکرد این است که باری به هر جهت، روزمرگی طی شود. یک رویکرد این است که نه ما می توانیم برنامه ریزی کنیم با یک کار کارشناسی با یک تیم تخصصی و با یک نگاه کارشناسانه این رابطه را برقرار کنیم. البته بنده گفتم با اجازه مقام معظم رهبری نه تنها از بعد ولایت پذیری، اصلاً قانون اساسی این را نمی گوید، اصل 176 قانون اساسی می گوید که تمامی مصوبات شورای عالی امنیت ملی بعد از تأیید رهبری قابل ابلاغ است، یعنی حتماً ایشان باید اجازه بدهد. نمی شود که بدون اجازه ایشان. ایشان هم در مشهد گفتند که من مخالف مذاکره نیستم ولی باید در همه این مذاکرات و این روابط و این ها آن خطوط قرمز رهبری در نظر گرفته شود.

"  اگر بخواهد مشکلات هسته ای ما حل شود و اگر بخواهد مسائل تحریم ما حل شود و اگر بخواهد پرونده حقوق بشری ما حل شود. اگر، اگر، اگر... همه این ها زیر سر آمریکا است. "

ما هم بر اساس همان خطوط قرمز داریم می گوییم. چرا حالا این را می گوییم. ببینید ما اصلاً نمی گوییم که اگر امشب رابطه برقرار شد، فردا گل و بلبل می شود و همه چیز گلستان می شود و همه چیز خوب می شود نه. ما یک بهانه ای از دست آن ها می گیریم در این که ما تضاد منافع داریم، در همه دنیا، مگر الان چین تضاد منافع با آمریکا ندارد، مگر روسیه ندارد، اما در عین حال رابطه هم دارد. چه کسی می گوید ما بخواهیم رابطه برقرار کنیم، یعنی اوج رابطه، تازه ما که چنین حرفی نزدیم. ما بگوییم آقا اگر بخواهد مشکلات هسته ای ما حل شود و اگر بخواهد مسائل تحریم ما حل شود و اگر بخواهد پرونده حقوق بشری ما حل شود. اگر، اگر، اگر، همه این ها زیر سر آمریکاست.

مشرق: یعنی رابطه با آمریکا همه اینها را حل می کند؟

بله. این ها زمینه ای درست می کند برای این که ما برویم به سمت لغو تحریم ها، البته  یک بخشی بحث تحریم های سازمان ملل است، حالا خود سازمان ملل هم، نوع های مختلف دارد. بعضی تحریم های دوجانبه داریم، چند جانبه داریم، تحریم کالاها یک طور است، تحریم نفت یک طور است، تحریم اشخاص یک طور است، تحریم بیمه یک طور است، تحریم کشتی یک طور است! انواع و اقسام تحریم ها وجود دارد.

من می خواهم بگویم که ما با برقراری رابطه این بهانه را از دست دیگران می گیریم برای این که بخواهند تحریم جدید و پرونده جدید ایجاد کنند. من بارها گفته ام بعضی ها می گویند که فقط تنش زدایی، بعضی ها می گویند فقط استکبار ستیزی، آقا! این ها را می شود جمع کرد.

بنده هم که دارم می گویم، یک دانش آموخته علم سیاست در مقاطع بین المللی هستم و همین طوری حرف نمی زنم. من می گویم بعضی کارهای مثلاً موازی دارد انجام می شود. شما هر کسی که در وزارت خارجه یک کمی کارشناس است بروید بپرسید. خدایی و پیغمبری این سفر دوم آقای احمدی نژاد به ونزوئلا ضرورت داشت؟ آخر چه ضرورتی دارد؟ خب مدیرکل وزارت خارجه ات را بفرست، نه، معاون وزیر خارجه، نه خود وزیر خارجه، نه معاون خودت را، چرا سطح روابط دیپلماتیک را آدم این قدر می آورد پایین؟

اگر می خواهی که امنیت روابطت را داشته باشی که دو هفته پیش رفته بودی دیگر. من می خواهم بگویم این کارها با بی برنامگی است اتفاقاً. اگر برنامه باشد این طوری نمی شود. ما دو نامه می نویسیم به اوباما و سلام می گوییم و علیکی هم برای سلام ما نمی گوید. پای صحبتش تا آخر می نشینیم ولی او جلسه را ترک می کند.

یعنی من می خواهم بگویم که این ها عزت جمهوری اسلامی را کسر کرده است. نه این که آدم از موضع اقتدار بگوید که آقا من حاضرم با تو رابطه برقرار کنم اما برد برد، بیا بنشین مذاکره کنیم، چانه زنی می کنیم، تو چه چیزی می خواهی و من یک چیزی می خواهم، به یک جایی می رسیم. ولی این کارهای برنامه ریزی نشده ما را مشکل دار می کند.



مشرق: برگردیم سراغ بحث انتخابات، گفته بودید که در کابینه تان از تمام گروه ها و احزاب انتخاب می کنید،  اگر رئیس جمهور شوید آقای احمدی نژاد در کابینه تان جایی دارند؟

آقای احمدی نژاد اولاً خودش نمی آید، ثانیاً خسته شده است! (با خنده) در این هشت سال کمی استراحت نیاز دارد. ثالثاً من اعتقاد دارم که تجربیاتی که واقعاً مثبت باشد آدم می تواند از آن استفاده کند.

مشرق: یعنی سمت خاصی برای ایشان در نظر ندارید؟

من واقعیتش این است که بلد نیستم که وعده الکی بدهم. اولاً که هنوز نه به بار است نه به دار است. ولی من معتقد هستم که حتماً از همکاری ایشان هم ما می توانیم استفاده کنیم مشکلی ندارد. ولی این که بگویید در کجا و این ها که من نمی دانم.

مشرق: مردم نگاه مساعدی نسبت به آقای خاتمی ندارند، البته با نگاهی به گذشته و همچنین فتنه سال 88 این امر مشهود است، سوال من از شما این است که شما حمایت آقای خاتمی از خودتان را به نفع خودتان می دانید یا به ضرر خودتان؟

ببینید شما مردمی که با آن ها سر و کار دارید انگار با مردمانی که ما سر و کار داریم، فرق می کند. واقعیتش این است که آقای خاتمی در نظرسنجی ها بازهم محبوبیت خودش را دارد و بیشتر است. دقت می کنید؟ واقعیت این است. اما بله، این که بعضی ها خیلی نگاه منفی داشته باشند آن را هم من قبول دارم، ولی عرض من این است که حساسیت روی اشخاص به این شکل چه دردی از ما دوا می کند. فعلاً که وی نمی خواهد بیاید. من نمی دانم اصلاً برای چه چیزی این سؤالات را مطرح می کنید؟

مشرق: کابینه تان را تا قبل از انتخاب معرفی می کنید؟

یک سومش را حداقل.

مشرق: اگر رئیس جمهور شوید چه پستی را به آقای خاتمی می دهید؟

من تصور نمی کنم که آقای خاتمی بخواهد مسئولیت های در سطح وزارتخانه ای را بپذیرد.  قطعاً به عنوان مشورت کما اینکه از دیگران هم ما باید مشورت بگیریم.

مشرق: اگر خودتان را بگذارید به جای برخی از افرادی که در شورای نگهبان تصمیم گیری می کنند، آیا آقای مشایی و آقای خاتمی را برای ریاست جمهوری تایید صلاحیت می کنید؟ با چه مقیاسی اصلاً تأیید یا رد می کنید؟

من اعتقادم این است که جفت این دو نفر، بعید است کاندیدا شوند ولی در عین حال اگر اصراری باشد برای این که آقای مشایی کاندیدا شود، اصرار بر یک چیزی است که می خواهد جنجال ایجاد کند. چون کاملاً مشخص است، وقتی که رهبری برای معاون اولی این آقا نوشته است که مصلحت نیست که او باشد، خب معلوم است دیگر. بنده هم اولین نفری بودم که در صدا و سیما این را افشا کردم، که آقا یک هفته زیر کشو، نامه نگه داشته است!

" بنده هم اولین نفری بودم که در صدا و سیما این (نامه عزل مشایی) را افشا کردم، که این  آقا یک هفته زیر کشو، نامه را نگه داشته است!، چطور می شود که کسی که برای معاون اولی صلاحیت ندارد، برای خود ریاست جمهوری صلاحیت داشته باشد؟ "

بعد از دولت دهم، یک مناظره ای بود در تلویزیون گفتم یک هفته زیر کشو آقایان حکم رهبری را نگه داشته اند خب بیاورند بیرون. رهبری صریحاً نوشته است که آقا مصلحت نیست که ایشان به عنوان معاون اول شما باشد و الا آقای احمدی نژاد که از اول او را برای معاون اولی تعیین کرده بود. چطور می شود که کسی که برای معاون اولی صلاحیت ندارد، برای خود ریاست جمهوری صلاحیت داشته باشد؟

همین سند است دیگر.

همین مهم است دیگر. یعنی کاملاً مشخص است، برای چه کاندیدا می شود، وقتی که کاملاً مشخص شده است. مگر این که بگوییم آقا در این چهار سال یک تحولات روحی ای دارد، چون بعضی ها می گویند به مقام رضا و کشف و شهود و فتوت رسیدند که دیگر آن را من دیگر نمی فهمم، چون من چیزهای معمولی را می فهمم و در این حد وارد نیستم.

مشرق: توصیه تان به شورای نگهبان چیست؟ با توجه به این که در این دوره تکثر کاندیداها را داریم و حدود 15 - 16 نفر احتمالا ثبت نام کنند، شورای نگهبان باید چه تدبیری کند؟

ببینید من فکر نمی کنم که همه این ها بخواهند تا روز رأی گیری باقی بمانند.

مشرق: اگر باقی ماندند شما توصیه تان چیست؟

من فکر نمی کنم که اصلاً در حوزه رأی گیری بخواهند باقی بمانند. در ثبت نام هم باز من فکر نمی کنم که همه این ها باقی بمانند. بالاخره الان آن گروه پنج نفره می گوید که ما می خواهیم یکی شویم، گروه سه نفره می گوید که ما می خواهیم یکی شویم. بعد دیگران گفتند که ما می خواهیم ائتلاف کنیم. من فکر می کنم که ما نباید خیلی توجه به این بکنیم که عدد ما اگر از ده تا بالاتر است. اول انقلاب مگر دوره اول اصلاً شورای نگهبان هم نداشتیم، می دانید که چه تعداد کاندیدا داشتیم، من می خواهم بگویم که بعد هم در یک عرصه رقابت خود به خود به صورت طبیعی مشخص است که چه کسانی برجسته می شوند، دقت می کنید؟ مردم می فهمند.

مشرق: آقای کواکبیان، آقای خاتمی در این دوره اگر کاندیدا نشوند از چه شخصی حمایت خواهد کرد؟ به کدام یک از کاندیدای اصلاح طلب قرابت بیشتری دارد؟

نه برداشت خود من این است که ایشان اگر کاندیدا نشوند از هیچ کسی حمایت نخواهند کرد.

مشرق: یعنی مثل سال 88 ورود پیدا نمی کنند؟

نه بعید می دانم. اصلاً مصلحت ایشان هم همین است.

مشرق:  آیا آقای هاشمی را در جبهه اصلاح‌طلبان می دانید؟

ببینید آقای هاشمی جالبش این است که تا قبل از مباحث 88 بالاخره عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت هم محسوب می شد، و بیشتر هم حالت توازن دهنده داشت، یعنی تعادلی می بخشید به دو جناح موجود کشور.

ولی بعد از حوادث 88 خود به خود به یک نحوی تلقی شد که مثلاً او هم جزو اصلاح طلبان است ولی من تصورم این است که هنوز هم ایشان اعتقاد دارد که باز فراجناحی عمل کند و اصلاً طرح نظریه دولت وحدت ملی بر مبنای همین سیستم فراجناحی بود.

یعنی وی می گفت که اصول گرایان و اصلاح طلبان بیایند با همدیگر رفاقت کنند و مثلاً یک کاندیدایی مطرح کنند. خب مثلاً نقل قول شده بود که اگر این وضعیت پیش بیاید خب خود هاشمی هم شاید بخواهد بیاید. ولی خب این وضعیت اتفاق نیفتاد و بعید هم هست چنین وضعیتی. الان کدام اصول گرا از احزاب اصول گرای جدی هستند که بگویند آقای هاشمی باید بیاید.

مشرق: آقای کواکبیان به عنوان سوال آخر، فکر می کنید که چقدر احتمال دارد آقای هاشمی کاندیدای انتخابات شود.

نمی آیند دیگر. من عرض می کنم که این وضعیت اتفاق نمی افتد. تمایل یک چیز است ولی وضعیت واقعی چیزی دیگری. لذا الان هم وی جنبه فراجناحی شان  را می خواهد تقویت شود.

مشرق: ممنون خیلی لطف کردید.