به گزارش مشرق به نقل از فارس، ذکر «یازهرا(س)» کارگشاست، حتی اگر دستی خالی باشد، خانم مدد میکند به کسانی که امیدشان به خداست و راه حق را پیش میگیرند.
در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از خاطرات شهید «علی صیاد شیرازی» پیرامون توسل شهید کشوری به بانوی دو عالم را میخوانیم:
توی کردستان با ضدانقلاب درگیر بودیم؛ از هوانیروز کمک خواستم؛ شهیدان کشوری و شیرودی با هلیکوپتر اومدن؛ نقاط آتش رو براشون مشخص کردم؛ مهماتشون که تموم شد، متوجه شدم شهید کشوری منطقه رو ترک نکرده. باهاش تماس گرفتم، با اینکه سوختش کم بود گفت: «من باید کارمو تموم کنم» با دوربین که نگاه کردم، دیدم افتاده دنبال یه ماشینه پر از ضدانقلاب. اونقدر بهشون نزدیک شد که با اسکیته هلیکوپتر کوبید به ماشین و فرستادش ته دره. نگرانش بودم. دوباره تماس گرفتم، گفتم: «احمد! سوختت کافی نیست. هر جا هستی بشین».
جواب داد: «نمیشه هلیکوپتر رو میزنن. سوختم داره تموم میشه، چراغ هشدار دهنده سوخت هم روشن شده، ولی با ذکر یا زهرا(علیها السلام) خودم رو میرسونم قرارگاه».
چیزی نگذشت، دل تو دلم نبود، با ناامیدی تماس گرفتم قرارگاه سراغ گیری احمد رو کردم، گفتند: «اومده، به سلامت و با ذکر یا زهرا(علیها السلام)».
در ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) یکی از خاطرات شهید «علی صیاد شیرازی» پیرامون توسل شهید کشوری به بانوی دو عالم را میخوانیم:
توی کردستان با ضدانقلاب درگیر بودیم؛ از هوانیروز کمک خواستم؛ شهیدان کشوری و شیرودی با هلیکوپتر اومدن؛ نقاط آتش رو براشون مشخص کردم؛ مهماتشون که تموم شد، متوجه شدم شهید کشوری منطقه رو ترک نکرده. باهاش تماس گرفتم، با اینکه سوختش کم بود گفت: «من باید کارمو تموم کنم» با دوربین که نگاه کردم، دیدم افتاده دنبال یه ماشینه پر از ضدانقلاب. اونقدر بهشون نزدیک شد که با اسکیته هلیکوپتر کوبید به ماشین و فرستادش ته دره. نگرانش بودم. دوباره تماس گرفتم، گفتم: «احمد! سوختت کافی نیست. هر جا هستی بشین».
جواب داد: «نمیشه هلیکوپتر رو میزنن. سوختم داره تموم میشه، چراغ هشدار دهنده سوخت هم روشن شده، ولی با ذکر یا زهرا(علیها السلام) خودم رو میرسونم قرارگاه».
چیزی نگذشت، دل تو دلم نبود، با ناامیدی تماس گرفتم قرارگاه سراغ گیری احمد رو کردم، گفتند: «اومده، به سلامت و با ذکر یا زهرا(علیها السلام)».