در ادامه گزیده ای از این مصاحبه را به انتخاب مشرق ملاحظه می کنید؛
- در مقابل جماعتي كه از ائتلاف ناراضي و ناراحت هستند، عموم مردم متدين و طرفدار انقلاب و دلسوزان كه اصولگرايي را قبول دارند، از اين ائتلاف استقبال كردند. گفتند: «خب، اينكه سه نفر نخواهند با هم رقابت كنند، چيز بدي نيست و خيلي هم خوب است.»
- در اين چند ماهي كه بحث ائتلاف مطرح بوده، هر روز از اطراف و جوانب، شايعاتي از سمت همين گروههاي مختلف ناراضي بوده است، اين روزها هم بازار اين شايعات داغ است و هرچه هم پيش برويم داغتر ميشود. ائتلاف تا اين لحظه كه من با شما صحبت ميكنم بحمدالله برقرار است و هر سه نفر اعتقاد خودشان را به ائتلاف به صورت مكرر بيان كردهاند.
- البته متحد شدن و متحد ماندن كار سختي است و اختلافداشتن آسان . يعني اين كاري است كه خوب بلديم اما متحد شدن را بلد نيستيم. چون سابقه زيادي بين ما ندارد، البته به همان اندازه كه سازوكارش دشوار است نتيجهاش خوب است؛ برعكس اختلاف كه به همان اندازه كه آسان است تحمل نتيجهاش سخت است. ما سعي كرديم اين سختي را تحمل كنيم و به نتيجه شيرينش برسيم. مساله مهمي كه وجود دارد سازوكار رسيدن از سه نفر به يك نفر است. اين موضوع اصلي ائتلاف ماست كه تا حدود زيادي دربارهاش با هم گفتوگو كرديم. من اميدوارم هم اين سازوكار نهايي شود و هم زمان اعلام نتيجه قطعي شود.
- حقيقت اين است كه ما اين سه عنوان را بين خودمان پذيرفتهايم ولي به هيچكدام وزن ندادهايم. اين تيممحوري و برنامهداشتن هم جزو كارآمدي است. ائتلاف ما سه ضلع دارد؛ مشروعيت، مقبوليت و كارآمدي. مقبوليت را از نظر سنجي ميگيريم. مشروعيت را به اعتبار بينش فرد بايد بسنجيم.
- حالا ديگر اين مساله كار را پيچيدهتر ميكند و بار ديگر ما را به عقب برميگرداند. كارآمدي هم اضلاع و اجزاي مختلفي دارد. بنده فكر ميكنم بهترين راه، حل مساله در درون جمع سهنفره خودمان است. چون هرچه به يك مرجع بيروني ديگري ارجاع داده شود احتمال مشكلشدن بيشتر ميشود.
- ميخواهم بگويم كساني كه دائم خبر شكست ائتلاف را تبليغ ميكنند مستند به واقعيات صحبت نميكنند بلكه بيشتر تمايلات خودشان را مطرح ميكنند.
- من بيش از آنكه به پيروزي خودم بينديشم، به پيروزي اصولگرايان و اصولگرايي مي انديشم. چون احتمال ميدادم اگر من وارد شوم، ديگراني هم از اصولگرايان وارد خواهند شد. بنده مصلحت نديدم كاري بكنم كه احتمالا به شكست كل اصولگرايي منجر شود. محاسبه ما اين بود كه اگر قرار شود بنده و ديگران كه هركدام مقداري راي داريم وارد انتخابات شويم، سبد راي اصولگرايان تقسيم خواهد شد و ممكن است هيچكدام پيروز نشويم. چون چنين احتمالي وجود داشت ما از اول به صورت مستقل شركت نكرديم. گفتيم با وجود اختلافسليقهاي كه بين ما سه نفر وجود دارد اگر يك نفر از ما وارد انتخابات شده و پيروز شود، بهتر از اين است كه هر سه نفر ما شركت كنيم و هيچكدام پيروز نشود. اين محاسبهاي بود كه براي ورود به اين ائتلاف داشتيم.
- سوال) با اين تفاسير، شما همچنان خطر اصلاحطلبان را جدي ميدانيد؟ پاسخ: به هر حال در جامعه شرايطي وجود دارد كه نبايد بيگدار به آب زد و بيمحابا وارد انتخابات شد. همين شرايطي كه بعضي از اصلاحطلبان را به اين جمعبندي رسانده كه انتخابات 92 يك فرصت طلايي است براي آنها؛ به هر حال اين حرف حتي اگر خيلي دقيق و درست نباشد، به كلي هم دور از واقعيت نيست، يعني مشكلات بيروني و دروني ما شرايط را تا اندازهاي حساس كرده كه ما بايد احتياط كنيم و از رقابتهاي درون خانواده اصولگرايي تا جايي كه امكان دارد كم كنيم.
- سوال) جلسات سهنفره در حال حاضر هفتهاي يك بار برگزار ميشود يا با توجه به موضوعات برگزار ميشود؟ گاهي بيشتر از هفتهاي يك بار برگزار ميشود.
- سوال) مي خواهم بپرسم آيا ممكن است تا لحظه آخر، حضور اين سه نامزد ادامه داشته باشد و منجر به كنارهگيري نشود؟ در حال حاضر به نظر ميرسد كه اين اتفاق با آن فلسفه ائتلاف در تضاد است، يعني احتمال وقوع چنين چيزي ضعيف است.
- سوال) در مورد فضاي كلي انتخابات چه تصوري داريد؟ فكر ميكنيد ما چند قطب جدي در انتخابات خواهيم داشت و در واقع رقابت چگونه شكل خواهد گرفت؟ بنده فكر ميكنم اولا بهطور كلي سه زمين بازي در اين انتخابات وجود دارد؛ يكي متعلق به اصولگرايان است، يكي اصلاحطلبان و يكي هم طرفداران دولت.
- احتمال ورود آقاي هاشمي و آقاي خاتمي را هم نميدهم. در واقع جمعبنديهاي من اين است كه آقاي هاشمي و آقاي خاتمي وارد عرصه انتخابات نخواهند شد. در مورد طرفداران دولت موضع از اين هم مبهمتر است؛ علاقه آقاي احمدينژاد اين است كه روشي را كه در اداره كشور داشته، ادامه پيدا كرده و ايشان تمايل دارد كه فكر و برنامههايش را همچنان بتواند ادامه دهد، البته اين تمايلي است كه روسايجمهوري قبل هم داشتهاند.
- سوال) با فرض اينكه اصلاحطلبان با يك يا دو نامزد وارد انتخابات شوند و اصولگراها هم از تعدادشان كاسته شده و چهرههاي شاخصشان بيشتر مورد توجه مردم باشد، فكر ميكنيد ممكن است انتخابات يك مرحلهاي شود يا اينكه پيشبيني اين مساله از هماكنون دشوار است؟ در ايران پيشبيني نتايج انتخابات رياستجمهوري كار آساني نيست. علتش هم اين است كه احزاب تسلطي بر افكار عمومي در انتخابات رياستجمهوري ندارند.
- سوال) درباره جبهه پايداري شما چگونه فكر ميكنيد؟ در انتخابات مجلس نهم شما از جمله افرادي بوديد كه در فهرست جبهه پايداري قرار گرفتيد. در واقع مثل برخي از اصولگرايان شما با آنها رابطه بدي نداريد. فكر ميكنيد جمعبندي نهايي آنها چگونه شود و چه نسبتي با ساير گروههاي اصولگرا پيدا خواهند كرد؟ در مورد آقاي لنكراني چگونه فكر ميكنيد؟ همانطور كه اشاره كرديد رابطه بنده با دوستان جبهه پايداري رابطه خوبي است.
- سوال) با خود آقاي مصباح هم از قبل رابطه خوبي داشتيد؟ بله؛ سابقه آشنايي من با آيتالله مصباح و علاقه و ارادت به ايشان به حداقل 10 سال قبل از انقلاب اسلامي برميگردد. من از سال 47 با آيتالله مصباح در موسسه «در راه حق» همكاري داشتم. آن ارادت و علاقه فراتر از مسائل امروز جبهه پايداري است. ايشان هم به بنده هميشه لطف داشتهاند. جبهه پايداري خودش را وارث گفتمان آقاي احمدينژاد ميداند و ميگويد قطع نظر از شخص آقاي احمدينژاد آن گفتمان بايد حفظ شود. ديگران هم اعتراض ميكنند كه شما تنها وارث آن گفتمان نيستيد و آن گفتمان، گفتماني است عموميتر؛ گفتمان اصولگرايي است و مردم هم به آقاي احمدينژاد به عنوان يك اصولگرا راي دادند. گرچه آقاي احمدينژاد هيچوقت اين كلمه را در اين هشت سال به زبان نياورد ولي عدهاي از جمله خود من اعتقادم اين است كه ايشان بر دوش اصولگرايي بودند كه ديده شدند و راي آوردند. جبهه پايداري از لحاظ گفتمان مواضع خوبي دارد، ولي در عمل بنده انتظار داشتم كه اين دوستان در انتخابات مجلس نهم انعطاف بيشتري از خودشان نشان دهند. من فكر ميكردم اگر اينها اندكي انعطاف نشان ميدادند و در شوراي جبهه متحد حضور پيدا ميكردند اين به سود انقلاب بود، ولي سرسختي نشان دادند و حساب خودشان را جدا كردند.
- من از اين حيث با مديريت جبهه پايداري اختلافنظر دارم. حالا آنها هم ممكن است نظر من را نپسندند. من اگر آنها را به سرسختي متهم ميكنم آنها هم ممكن است يك كلمه ديگري در مورد من به كار ببرند. من نظر خودم را ميگويم. همين اختلاف باعث شده كه جبهه پايداري روش مستقلي در پيش بگيرد. در نهايت فرد ديگري يعني آقاي لنكراني را معرفي كردهاند و من از چند ماه پيش به اين جمعبندي رسيدهام كه انتخابات رياستجمهوري سال 92 يك آزمون تعيينكننده براي جبهه پايداري خواهد بود.
- سوال) فكر ميكنيد با توجه به روندي كه آقاي خاتمي از سال 88 داشتند و حركتي كه بين دو فضاي درون و بيرون نظام داشتند، اكنون دقيقا در چه جايگاهي هستند و قرار گرفتن در اين جايگاه چه تاثيري در تصميم نهايي ايشان دارد؟ معمولا در عالم سياست شعر نميخوانند اما من ميخواهم اينجا با استثنا از قاعده عدول كنم و يك رباعي براي شما بخوانم كه ديگر بيشتر از من نپرسيد. اين رباعي را يادداشت كنيد:
شوخي كه گسسته بود پيمان از من
بنشست برم كشيده دامان از من
چون عطر گلي كه با صبا آميزد
هم با من بود هم گريزان از من
(خنده)
اميدوارم اين شعر را درست بنويسيد و وزن و قافيهاش راخراب نكنيد.
- سوال) درباره ائتلاف پنجنفره چگونه فكر ميكنيد؟ خيلي پيغام از طرف اين گروه آمده كه به سمت ائتلاف پيشرفت نزديك شوند، اما چندان استقبالي نشد. شايد برميگردد به مبنايي كه ائتلاف پيشرفت بر اساس آن شكل گرفته و در واقع بخش زيادي از آن به كف راي بازميگردد. فكر ميكنيد در نهايت ائتلاف پنجنفره بتواند به اجماعي با ائتلاف پيشرفت برسد يا اينكه اين مساله يك امر محال است؟ ما همه اين دوستان را اصولگرا ميدانيم. هيچ جسارتي خدايناكرده به آقايان ابوترابي، باهنر، متكي، پورمحمدي و آلاسحاق نداريم. همه از دوستان ما هستند كه با هيچكدام هم اختلاف مبنايي نداريم. از روز اول هم گفتيم هر كدام از اين دوستان كه در نظرسنجيها راي قابل توجهي پيدا كنند ميشود كه ائتلاف سهنفره تبديل به ائتلاف چهارنفره يا حتي پنجنفره شود.
- سوال) طيف تحولخواه (ايثارگران و رهپويان) هم از حاميان شما در انتخابات هياترئيسه مجلس نهم بود و در واقع از لحاظ سياسي هم به شما نزديك است. با توجه به رويكرد ايثارگران در اعلام سه نفر به عنوان نامزدهاي مطلوبشان كه دو نفرشان اعلام نامزدي كردهاند ،خصوصا با توجه به اعلام نامزدي آقاي زاكاني، آيا شما متصور هستيد كه درنهايت اين طيف از شما حمايت كند؟
من تصور ميكنم اين طيف تحولخواه همزمان به دو عنصر اهميت ميدهد؛ يكي آرمانگرايي و يكي واقعگرايي. واقعبيني آنها را به سمتي ميبرد كه از ائتلاف حمايت كنند. آرمانگرايي آنها را به سمتي هدايت ميكند كه از فردي حمايت كنند كه معرف گفتمان باشد. مجموع ترديد و تردد به اين دو عنصر باعث شده كه آنها بگويند ما هم از خروجي ائتلاف حمايت ميكنيم و هم آقاي زاكاني را به عنوان يك عنصر شاخص كه معرف گفتمان اصولگرايي از نظر آنهاست، معرفي كنند.
- سوال) به تعبيري ميتوان گفت كه شكافي بين طيف تحولخواه بهوجود آمده، در واقع ميتواند يك تاكتيك انتخاباتي باشد. بله. یعنی آنها فکر میکنند که به همان اندازه که مسئول هستند برای رسیدن به وحدت باید جانب اعتبار گفتمان را هم داشته باشند.
- پایگاه اجتماعی اصولگرایان، تودههای مردمی هستند که به آرمانهای امام(ره) گفتمانهای مطرحشده توسط مقاممعظمرهبری در بیست و چهار سال اخیر پایبندند، یعنی ما اصولگرایی در جامعه خودمان را در تصریح، تعبیر و عبارت میدانیم از التزام و اعتقاد به آنچه آرمانهای امام و رهنمودهای رهبری است. این را ما اصولگرایی تعریف میکنیم. اعتقاد ما این است که این باور در اکثریت جامعه وجود دارد.
- سوال) در مورد آقای هاشمی اوضاع را چگونه میدانید؟ تصور میکنم آقای هاشمی از نظر سنی شرایط لازم برای ورود به چنین عرصهای را در خود احساس نمیکند.
- سوال) تقویم به کمک اصولگرایان آمده است؟به هر حال تقویم را نمیشود انکار کرد.
- سوال) چقدر احتمال میدهید رئیسجمهور شوید؟سوال خطرناکی است. اگر احتمال بالا بدهم، بعدا ميگویند که دیدی نشد. احتمال پایین بدهم، میگویند همین که خودت گفتی باعث شد. اجازه بدهید جواب این سوال را به همین صورت بدهم.
- سوال) بهعنوان نامزد انتخاباتی مهمترین قولی که به مردم میدهید چیست؛ يعني آقای حدادعادل میخواهد چه کار کند برای مردم؟ بنده فکر میکنم مردم کشور ما از کسی که مسئولیت رئیسجمهوری را بهدست میگیرد دو چیز انتظار دارند؛ تقوا و تدبیر. گفت آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است. این کشور احتیاج به تقوا و تدبیر دارد. بنده از خدا میخواهم که چه رئیسجمهور بشوم و چه نشوم، این دو رکن مهم را حفظ کنم و از خدا میخواهم که کمک کند هم تقوا داشته باشم و هم تدبیر.