به گزارش مشرق، حجتالاسلام و المسلمين غلامرضا مصباحيمقدم تاکید کرد که ما ظرفیتهای خیلی زیادی در کشور داریم که با کمک آنها میتوانیم تحریمها را به راحتی دور بزنیم، اما از آن ظرفیتها استفاده نکردیم.
* آقای دکتر، اتفاقاتی که در بازار رخ داد، قابل پیشبینی بود. یعنی اتحادیه اروپا از قبل اعلام کرده بود که از اواسط تیرماه نفت را تحریم میکند، بنابراین همه فشارها قابل پیشبینی بود، اما در طرف دولت شاهد بودیم که هیچگونه عکسالعملی نشان نمیدهد و یکدفعه در تیرماه سال گذشته که تحریمها نافذ شد، دیدیم بازار دچار بحران شد؛ بحرانی که هنوز اثرات آن را شاهد هستیم.
درست است. ما از قبل میدانستیم که سال 91، سال فشارهای تحریمی بیشتر است و به همین دلیل باید پیشبینیهای لازم را میکردیم. اولین پیشبینیها باید نسبت به عرضه و تقاضای ارز میبود. اما برای ما بسیار عجیب است که بانک مرکزی از ابتدای سال 91 تا پایان مرداد ماه هر چه ارز به بازار عرضه کرد، ارز 1226 تومان بود. این اقدام، خلاف قانون برنامه و بودجه است. قانون برنامه پنجم توسعه، نرخ ارز را شناور مدیریت شده تعریف کرده بود و در قانون بودجه نیز فروش ارز براساس نرخ روز بود، اما نه قانون برنامه پنجم توسعه رعایت شد و نه قانون بودجه. این در حالی است که اگر قوانین رعایت میشد، بازار ارز قابل کنترل بود.
در سال 90 دو شوک ارزی -مهرماه و دیماه- به بازار وارد شد که هر دو آنها توسط بانک مرکزی قابل مدیریت بود. به عبارتی، زمانی که چنین شوکهایی وارد بازار شد، بانک مرکزی باید بلافاصله تقاضا را مدیریت میکرد، ولی ما شاهد بودیم که این مدیریت تقاضا به بعد از تیرماه سال 91، بلکه بعد از مرداد ماه کشیده شد.
* یعنی ما به نقطه میرسیم که یک مدیریت ناکارآمد پولی و ارزی در کشور حاکم است.
بحث پولی را باید جداگانه بررسی کنیم، اما مدیریت ناکارآمد ارزی را شاهد بودیم. مگر واردات 40 میلیارد دلاری که در سال گذشته صورت گرفت، شوخی است!؟ اگر ما تحریم انتقال ارز هستیم که هستیم، چگونه بیش از 40 میلیارد دلار غیر از درآمد ناشی از صادرات کالاها توانستیم جابهجایی ارز داشته باشیم؟! پس میشود تحریمها را دور زد. اگر میشود تحریمها را در قضیه ارز دور زد، میشود قویتر و بهتر دور زد.
ما نخواستیم از ظرفیتهایی که داریم، استفاده کنیم. ما ظرفیتهای خیلی زیادی در کشور داریم که با کمک آنها میتوانیم تحریمهای ارزی را به راحتی دور بزنیم. از آن ظرفیتها استفاده نکردیم. بهتر است بیش از این موضوع را باز نکنم.
* چون مشکلات حادتری را مطرح میکند؟
بله، باید ضعف مدیریت و سوءمدیریت را در این قضیه عامل اصلی تلقی کرد.
* سال 91 و 92 در بین سالهای بعد از جنگ، یک سال خاص و با ویژگیهای مشخص است. اقتصاد ایران بعد از سال 67 با چنین بحرانی مواجه نبود؛ بحرانی که میشد مدیریت کرد و عملا اقتصاد کشور را از بحران گذراند.
یعنی ما هم فشارهای خارجی را تحمل کردیم و هم فشارهای داخلی را.
* ما با یکسری از تولیدکنندگان که صحبت میکنیم، روی بحث مدیریت داخلی خیلی تاکید دارند و معتقدند به اندازهای که از ضعف مدیریت داخلی آسیب دیدهاند، از فشارهای بیرونی آسیب ندیدهاند.
این موضوع را نهتنها در حوزه ارز، بلکه در حوزه تخصیص تسهیلات بانکی و موافقت با صادرات و واردات شاهد بودیم. همچنین در حوزه شکلگیری شرکتها و موافقت اصولی با اندازه شرکتها، حمایت از تولیدکنندگانی که به نحوی با مشکل روبهرو بودند و در بازپرداخت تسهیلات دچار رکود شدهاند و در شکستن انحصارها برای واردات بعضی از کالا نیز مدیریتها ضعیف بود. میتوان گفت سیستم اداری ما به مثابه یک عامل تحریم عمل میکند و این در حالی است که در شرایط تحریم خارجی، این سیستم باید کار را سهل و آسان کند، ولی متاسفانه کار را دشوار و سختتر کرده است.
برای نمونه، LCای که در حال حاضر که باز میشود، اگر در گذشته با 10 درصد سپردهگذاری باز میشد، الان 130 درصد شده است. حالا فرض میکنیم دولت ریال را 100 درصد نیاز دارد، 30 درصد اضافی برای چیست؟! این اقدام، یعنی یک مانع سر راه فعالیت بنگاههای اقتصادی. واقعا سیستم اعتماد اقتصادی بههم ریخته است و اگر سیستم اعتماد به هم بریزد، باید نظام مدیریت کشور را زیر سوال برد. در حال حاضر بنگاههای اقتصادی مقصر نیستند.
* مدیریت کشور هم که متاسفانه جوابگو نیست.
این برمیگردد به سیستم اعتماد، اما سیستم اعتماد را باید برقرار و حفظ کرد.
منبع: اقتصاد پرس
* آقای دکتر، اتفاقاتی که در بازار رخ داد، قابل پیشبینی بود. یعنی اتحادیه اروپا از قبل اعلام کرده بود که از اواسط تیرماه نفت را تحریم میکند، بنابراین همه فشارها قابل پیشبینی بود، اما در طرف دولت شاهد بودیم که هیچگونه عکسالعملی نشان نمیدهد و یکدفعه در تیرماه سال گذشته که تحریمها نافذ شد، دیدیم بازار دچار بحران شد؛ بحرانی که هنوز اثرات آن را شاهد هستیم.
درست است. ما از قبل میدانستیم که سال 91، سال فشارهای تحریمی بیشتر است و به همین دلیل باید پیشبینیهای لازم را میکردیم. اولین پیشبینیها باید نسبت به عرضه و تقاضای ارز میبود. اما برای ما بسیار عجیب است که بانک مرکزی از ابتدای سال 91 تا پایان مرداد ماه هر چه ارز به بازار عرضه کرد، ارز 1226 تومان بود. این اقدام، خلاف قانون برنامه و بودجه است. قانون برنامه پنجم توسعه، نرخ ارز را شناور مدیریت شده تعریف کرده بود و در قانون بودجه نیز فروش ارز براساس نرخ روز بود، اما نه قانون برنامه پنجم توسعه رعایت شد و نه قانون بودجه. این در حالی است که اگر قوانین رعایت میشد، بازار ارز قابل کنترل بود.
در سال 90 دو شوک ارزی -مهرماه و دیماه- به بازار وارد شد که هر دو آنها توسط بانک مرکزی قابل مدیریت بود. به عبارتی، زمانی که چنین شوکهایی وارد بازار شد، بانک مرکزی باید بلافاصله تقاضا را مدیریت میکرد، ولی ما شاهد بودیم که این مدیریت تقاضا به بعد از تیرماه سال 91، بلکه بعد از مرداد ماه کشیده شد.
* یعنی ما به نقطه میرسیم که یک مدیریت ناکارآمد پولی و ارزی در کشور حاکم است.
بحث پولی را باید جداگانه بررسی کنیم، اما مدیریت ناکارآمد ارزی را شاهد بودیم. مگر واردات 40 میلیارد دلاری که در سال گذشته صورت گرفت، شوخی است!؟ اگر ما تحریم انتقال ارز هستیم که هستیم، چگونه بیش از 40 میلیارد دلار غیر از درآمد ناشی از صادرات کالاها توانستیم جابهجایی ارز داشته باشیم؟! پس میشود تحریمها را دور زد. اگر میشود تحریمها را در قضیه ارز دور زد، میشود قویتر و بهتر دور زد.
ما نخواستیم از ظرفیتهایی که داریم، استفاده کنیم. ما ظرفیتهای خیلی زیادی در کشور داریم که با کمک آنها میتوانیم تحریمهای ارزی را به راحتی دور بزنیم. از آن ظرفیتها استفاده نکردیم. بهتر است بیش از این موضوع را باز نکنم.
* چون مشکلات حادتری را مطرح میکند؟
بله، باید ضعف مدیریت و سوءمدیریت را در این قضیه عامل اصلی تلقی کرد.
* سال 91 و 92 در بین سالهای بعد از جنگ، یک سال خاص و با ویژگیهای مشخص است. اقتصاد ایران بعد از سال 67 با چنین بحرانی مواجه نبود؛ بحرانی که میشد مدیریت کرد و عملا اقتصاد کشور را از بحران گذراند.
یعنی ما هم فشارهای خارجی را تحمل کردیم و هم فشارهای داخلی را.
* ما با یکسری از تولیدکنندگان که صحبت میکنیم، روی بحث مدیریت داخلی خیلی تاکید دارند و معتقدند به اندازهای که از ضعف مدیریت داخلی آسیب دیدهاند، از فشارهای بیرونی آسیب ندیدهاند.
این موضوع را نهتنها در حوزه ارز، بلکه در حوزه تخصیص تسهیلات بانکی و موافقت با صادرات و واردات شاهد بودیم. همچنین در حوزه شکلگیری شرکتها و موافقت اصولی با اندازه شرکتها، حمایت از تولیدکنندگانی که به نحوی با مشکل روبهرو بودند و در بازپرداخت تسهیلات دچار رکود شدهاند و در شکستن انحصارها برای واردات بعضی از کالا نیز مدیریتها ضعیف بود. میتوان گفت سیستم اداری ما به مثابه یک عامل تحریم عمل میکند و این در حالی است که در شرایط تحریم خارجی، این سیستم باید کار را سهل و آسان کند، ولی متاسفانه کار را دشوار و سختتر کرده است.
برای نمونه، LCای که در حال حاضر که باز میشود، اگر در گذشته با 10 درصد سپردهگذاری باز میشد، الان 130 درصد شده است. حالا فرض میکنیم دولت ریال را 100 درصد نیاز دارد، 30 درصد اضافی برای چیست؟! این اقدام، یعنی یک مانع سر راه فعالیت بنگاههای اقتصادی. واقعا سیستم اعتماد اقتصادی بههم ریخته است و اگر سیستم اعتماد به هم بریزد، باید نظام مدیریت کشور را زیر سوال برد. در حال حاضر بنگاههای اقتصادی مقصر نیستند.
* مدیریت کشور هم که متاسفانه جوابگو نیست.
این برمیگردد به سیستم اعتماد، اما سیستم اعتماد را باید برقرار و حفظ کرد.
منبع: اقتصاد پرس