کد خبر 21272
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۵

نکته مهم اين است که ببينيم جريان مشايي که متاسفانه فعلا اثرگذاري منحصربفردي در دولت دارد، وقتي از ضديت با هاشمي دم مي زند، در اين حرف چقدر صادق است؟

به گزارش وبلاگستان مشرق، نويسنده وبلاگ "نقد مشائيسم" در جديدترين مطلب خود با اشاره به يکي از شگردهاي تيم مشايي نوشت: يکي از شگردهاي بسيار رايج تيم مشايي، وصل کردن همه منتقدان و مخالفان خود به تيم هاشمي رفسنجاني است.

ظرف سال هاي گذشته، تقريبا در همه مواردي که يک انتقاد جدي به اين جريان وارد شده، يکي از پاسخ هاي ثابت اين تيم آن بوده است که انتقادکنندگان را وابستگان هاشمي معرفي کنند. تصور اين جريان اين است که بهترين وضعيت را به لحاظ معادلات سياست داخلي زماني خواهد داشت که بتواند در افکار عمومي عميقا ضد هاشمي جلوه کند.

تحليل اين جريان اين است که دو انتخابات 84 و 88 را دقيقا به اين دليل که خود را نقطه مقابل هاشمي قرار داد برده و از اين به بعد هم بايد همين وضعيت را حفظ کند با اين تفاوت که ممکن است تقابل با هاشمي ديگر آن کارکرد سابق را نداشته باشد پس بنا به گفته يکي از همين آقايان «اگر لازم شد بايد هاشمي هاي جديد ساخت»!

.... منتها نکته مهم اين است که ببينيم جريان مشايي که متاسفانه فعلا اثرگذاري منحصربفردي در دولت دارد، به موضوع چگونه نگاه مي کند. يک سوال اين است که وقتي اين جريان از ضديت با هاشمي دم مي زند، در اين حرف چقدر صادق است؟ و سوال ديگر اين است که استراتژي «اگر لازم شد بايد هاشمي هاي ديگري ساخت» (تا با نفي آنها بتوان راي آورد) آيا حديقفي هم دارد و اساسا تا کجا مي تواند پيش برود؟

اين نوشته فقط در صدد يک بحث کلي است و فعلا بناي ورود به جزئيات ندارد تا وقت آن برسد. به طور کاملا اجمالي مهم است توجه شود که جريان مشايي فقط در حد حرف و شعار منتقد هاشمي است و در عمل پيوندهايي بسيار محکم بويژه در بخش هاي اقتصادي با آن برقرار کرده است. مهم تر از اين اين جريان در محيط سياست داخلي ايران هدف هايي را تعقيب مي کند که به لحاظ راهبردي کاملا با هدف هاي جريان هاشمي منطبق است و «اقتدار زدايي از رهبري» در راس اين هدف هاست.

علاوه بر اين، جريان مشايي در تعقيب اين استراتژي خود که بايد از طريق نفي ديگران راه به سوي قله هاي قدرت را هموار کند، به هيچ وجه بناي توقف در هاشمي را ندارد و به محض اينکه احساس کند از اين طريق ديگر قادر به رسيدن به اهداف مورد نظر خود نيست –که الان تا حدودي اين احساس بوجود آمده- آماده خواهد بود به درگيري با هر فرد و جايگاه ديگي هم بپردازد.

نتيجه اجمالي اين است که بايد بسيار مراقب بود که نقد هاشمي و مشايي کاملا در کنار هم انجام شود و بدترين و مخرب ترين موضع اين است که اهل ولايت در اين کشور به خاطر مخالفت با مشايي در دام هاشمي بيفتند يا بخواهند از موضع او اين جريان را نقد کنند. برعکس، نشان دادن پيوندهاي هاشمي و مشايي مهم ترين پروژه اي که است که بايد در دستور کار قرار داد.