کد خبر 213911
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۱:۴۷

فیلم باغبان بدون شک ماموریتش پاک نشان دادن اندیشه فرقه بهائیت و دوست نشان دادن تفکر صهیونیستی است.

 مشرق؛ با ورود زمامداران جدید سینمای ایران در دهه شصت، طیف عظیمی از سینماگران ارزشی وارد سینما می‌شوند. در این میان جوانی رادیکال که سالها عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بوده سعی در ادامه دادن راه کیارستمی در سینما و این بار در عرصه ارزش‌های اسلامی می‌کند. آنچنان که به اعتقاد وی می‌بایست منبر روحانیون را به پرده سینما‌ها برد تا جوانان مجبور به شنیدن شوند.



محسن مخملباف؛ فیلمساز رادیکال دهه شصت سینمای ایران فعالیت خود را رسماً با فیلم سینمایی توبه نصوح آغاز و با خلق آثاری چون دو چشم بی سو(فیلمی در مدح ارزش‌های اسلام)، عروسی خوبان و چندین اثر دیگر یکی از پرکارترین سینماگران ارزشی ایران در دهه شصت به حساب می‌آمد.

اساساً مخملباف در دهه شصت اکثر سینماگران را متهم به ساخت فیلم‌های مبتذل می‌داند تا جایی که گفته بود می‌خواهد به خود نارنجک ببندد و مهرجویی را به خاطر فیلم اجاره‌نشین‌ها ترور کند.



وی در دهه هفتاد باز هم در تقلید از سینمای کیارستمی دست به ساخت آثار پرحاشیه‌ای چون سلام سینما می‌زند که در همان دوره هم دلخوری تعدادی از سینماگران را به به همراه می‌آورد و با آثاری چون گبه، سکوت و سفر قندهار می‌کوشد تا خود را به عنوان یکی از کم‌ فروش‌ترین فیلمسازان ایرانی و پرجایزه‌ترینها به مخاطبان آثار روشنفکری در دهه هفتاد معرفی کند.

مخملباف در 1384 سکس و فلسفه را می‌سازد اثری که موجبات توجه جشنواره‌های اروپایی و آمریکایی را به فیلمساز سینمای ایران فراهم می‌کند. سکس و فلسفه به گفته خود مخملباف روایتگر چهار زنی است که در چهار مرحله مختلف، از تکامل مفهوم عشق در زندگی تجربه زنانه، شامل دوره معصومیت عاشقانه، دور انتقام‌های عاشقانه، دوره غرقه شدن در مسایل جنسی و فراموشی عشق و دوران پختگی و غمگینانه و بازآفرینی عشق به سر می‌برند.



دست گذاشتن روی مفهوم جنسیت، فیلمساز شبه متدین دیروز را به لبه پرتگاه نزدیک و نزدیک‌تر می کند. در همان سال وی اعلام می‌کند که حکومت ایران قصد ترورش را دارد.

فیلمساز خشکه مذهبی دهه شصت، تمام ارزش ها را کنار می گذارد و در 1388 با گروهک های تروریستی ریگی و کومله هم پیمان می شود.





حال شاهد اثری جدید از انقلابی دیروز و ضد انقلاب امروز با نام باغبان هستیم. نکته قابل توجه در این فیلم مکان فیلمبرداری است که در منطقه‌ای در حیفا ( یکی از شهر های فلسطین اشغالی ) فیلمبرداری شده. فیلمی که بدون شک مأموریتش پاک نشان دادن اندیشه فرقه بهائیت و دوست نشان دادن تفکر صهیونیستی است.



مقایسه عکس فیلمسازی که تراشیدن ریش را مایه ننگ هنرمندان می دانست و فیلمساز امروزی که اثرش بوی تل آویو و حیفا می دهد ناخودآگاه ما را به سالهای ابتدای انقلاب و ریزش های متعدد قشر روشنفکری در سال های اخیر می برد. آری پوند انگلیس برای برخی از عسل هم شیرین تر است. افرادی که ذات هنر را به کف زدن‌های دشمن فروختند.