کد خبر 215487
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۸:۰۳
به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت:
       
سرتيم تروريست‌هاي اجاره‌اي گريم خود را عوض کرد !

سردبير روزنامه تندرو و امنيتي سعيد حجاريان در روزگار اصلاحات، نامزدي هاشمي رفسنجاني را به نفع جريان دموکراسي‌خواهي در کشور توصيف کرد.عليرضا علوي‌تبار در سال 1378 سردبير روزنامه صبح امروز وابسته به سعيد حجاريان بود که با استخدام مهره‌هايي نظير اکبر گنجي و عماد باقي و... در آستانه انتخابات مجلس ششم، از آقاي هاشمي تصوير سياه عاليجناب سرخپوش ‌قتل‌هاي زنجيره‌اي را ساخت.

آن زمان سران جبهه اصلاحات در احزاب تندرو از ورود هاشمي به مجلس و تصدي رياست ‌آن ابراز نگراني شديد مي‌کردند و به همين دليل نيز روزنامه سعيد حجاريان در کنار برخي روزنامه‌هاي زنجيره‌‌اي و اجاره‌اي ديگر مأموريت يافت تا با ترور شخصيت‌، کار هاشمي رفسنجاني را بسازد.

علوي‌تبار با اين وجود و در حالي که هنوز نسبت به محوريت خود در آن پروژه سياه عذر تقصير نياورده، به سايت عصر ايران مي‌گويد: کانديداتوري هاشمي تأثير مثبت روي جريان دموکراسي‌خواهي برجاي مي‌گذارد. نامزدي او امکان سياست‌ورزي اصلاح‌طلبانه را فراهم مي‌کند و هاشمي علاوه بر حمايت اصلاح‌طلبان ممکن است از حمايت بخشي از محافظه‌کاران هم برخوردار شود.

شايان ذکر است که علوي‌تبار مدتي پس از تشکيل جبهه مشارکت در مصاحبه‌اي تصريح کرده بود اين جبهه از 3 طيف تشکيل شده اما سرانجام طيف خط‌امامي در اين حزب به حاشيه رانده خواهد شد. وي از حاميان خروج از حاکميت و صف‌بندي مقابل نظام در دوره اصلاحات بود که بعد از اخراج تندروها از حاکميت با رأي مردم و پيدايش برخي اختلافات تصريح کرد اصلاح‌طلبان به سربالايي رسيده‌اند و مجبورند مانند اسب‌هاي درشکه همديگر را گاز بگيرند و لگد بزنند.
اپوزيسيون در دست حاکميت است

عبدي: کرکره تحليل را پايين مي‌کشم تا بهتر شدن اوضاع خدا نگهدار!

عضو مستعفي حزب مشارکت اعلام کرد به خاطر فشار دوستانش کرکره تحليل را پايين مي‌کشد و ديگر درباره انتخابات و وضعيت اصلاح‌طلبان چيزي نخواهد نوشت.

عباس عبدي در تحليل‌هاي خود که طي يک سال اخير منتشر شده، تأکيد مي‌کند راهي که طيف متبوع طي4 سال اخير در پيش گرفتند، غيرعقلاني، متناقض، مردد ميان اصلاح‌طلبي و ساختارشکني و حرکت در بن‌بست بوده و بايد اين اشتباه را پذيرفت و تغيير مسير داد. او در آخرين تحليل خود نيز اعلام کرد هاشمي مردّد است و تا آخر نخواهد ماند. عبدي معتقد است آراي منفي هاشمي بالاست. با اين همه وي در يادداشت کوتاهي در وبسايت خود تأکيد کرد که با فشار دوستان کرکره تحليل را پايين مي‌کشد.

عبدي در توضيح کوتاه خود نوشت: متأسفانه و شايد هم خوشبختانه پس از انتشار گفتگوي اخير بنده، دوستاني که صادقانه در پي ايجاد جامعه‌اي بهتر هستند ناراحتي خود را، که در مواردي هم به عصبانيت تنه مي‌زد ابراز داشتند و در نتيجه بنده نيز تا اطلاع بعدي از هرگونه اظهارنظر درباره انتخابات خودداري مي‌کنم.

روشن است بايد مرز ميان تحليل و موضع‌گيري را محترم شمرد حالا که اين مرز رعايت نمي‌شود چاره‌اي جز اين که بطور موقت هم که شده کرکره تحليل را هم پايين بکشيم نداريم. چون خلاف عقيده نوشتن را درست نمي‌دانم در نتيجه تا بهتر شدن فضا خدانگهدار. فقط يادداشتهاي غيرانتخاباتي مي‌نويسم. کامنتها را هم فقط به واسطه احترام به خوانندگان محترم و بدون هرگونه پاسخي که به اين موضوع مربوط باشد منتشر مي‌کنم.

ايجاد فضاي اختناق و مجبور کردن فردي با مختصات عباس عبدي به سکوت و عدم ارائه تحليل مخالف با سياست‌هاي حزب مشارکت و اصلاح‌طلبان در حالي است که طي روزهاي گذشته بيانيه‌هايي با امضاي «حزب مشارکت»، «سازمان مجاهدين انقلاب» و مجمع روحانيون، با مضمون حمايت همه‌جانبه از به صحنه آمدن و نامزدي آقاي هاشمي رفسنجاني منتشر شد.

دو حزب مشارکت و مجاهدين، همان طيف تندرو دوره اصلاحات و بعد از آن بودند که چه در دوره سازندگي و چه در انتخابات سال 78 به شدت به هاشمي تاختند و به تدريج به پيشاهنگان ساختارشکني تبديل شدند. با اين وصف ابهامي که هنوز پاسخ داده نشده اين است که افراطي‌گري و راديکاليسم کور اين طيف چگونه با مدعاي آقاي هاشمي مبني بر اينکه براي اعتدال علوي و نجات کشور از افراطي‌گري نامزد شده، قابل جمع است؟

يادآور مي‌شود برخلاف تحليل عباس عبدي، ياسر هاشمي و غلامحسين کرباسچي و صادق زيباکلام به روزنامه قانون گفته‌اند که هاشمي 79 ساله منصرف نخواهد شد و در گود مي‌ماند؟

شايان ذکر است عباس عبدي در نوشته ديگري در روزنامه قانون و در پاسخ صادق زيباکلام که او را به تسويه‌حساب و انتقام کور از هاشمي متهم کرده بود، نوشت: مسلم است که اگر سياستمداران افراد بادنجان دورقابچين را به منتقدان خود ترجيح نداده بودند امروز با چنين مشکلاتي مواجه نبوديم. هر سياستمداري با داشتن دوستاني چون آقاي زيباکلام بي‌نياز از دشمني کينه‌جويان واقعي يا خيالي خواهد بود. با توجه به فضايي که برخي افراد ايجاد کرده‌اند تصميم دارم که تا روزهاي آينده درباره مسائل مربوط به انتخابات سلباً و ايجاباً صحبتي نکنم تا همه آقايان با خيال راحت پروژه خود را جلو ببرند.  

4 سال بعد به فلاحيان راي مي‌دهيم !

«من بسيار متاسفم که مي‌خواهم اين را بگويم. اما واقعيت جز اين نيست که اصلاح‌طلبان و اپوزيسيون نزديک به آن، در انتخابات مهندسي شده دارند همان نقشي را بازي مي‌کنند که مهندسان انتخابات براي آنها درنظر گرفته بودند.»

سردبير ارگان گروهک اتحاد جمهوري‌خواهان در شرح و بسط اين تحليل خود به «اخبار روز» گفت: بخشي از اپوزيسيون به بازي حاکميت پيوسته است. من اگر بخواهم از «صحنه انتخابات» ارزيابي بدهم، اين ارزيابي اين است که آقاي خامنه‌اي تا به حال از همه موفق‌تر عمل کرده‌اند و اپوزيسيون از همه بدتر. بسيار شنيده‌ايم که نيروهايي هستند که حافظه تاريخي خود را از دست مي‌دهند. ما اما حافظه تاريخي خود را از دست نداده‌ايم، حافظه همين ديروز و امروز خود را از دست داد‌ه‌ايم.

فواد تابان افزود: تا همين يکي دو هفته پيش صحبت‌ همه جا از اين بود که انتخابات 92 يک انتخابات مهندسي شده خواهد بود. آيا شما امروز مي‌توانيد از اصلاح‌طلبان و اپوزيسيون در اين مورد چيزي بشنويد؟ نه، نمي‌توانيد. اين شعار و در واقع ارزيابي فراموش شده است. زيرا نمي‌شود هم از مهندسي انتخابات صحبت کرد و هم در اين سناريويي که هاشمي رفسنجاني کليد زده نقش بازي کرد. اين موضوع هم مثل موضوع‌هاي ديگر فراموش شده است. يعني تقلب انتخاباتي چهار سال پيش، ميرحسين موسوي و کروبي و زهرا رهنورد و ديگراني که در حبس هستند، کساني که کشته شدند... همه اين‌ها فراموش شده.

وي مي‌گويد: اين وضع اصلاح‌طلبان و بخش بزرگي از اپوزيسيون ماست. اصلاح‌طلبان و اپوزيسيوني که به هيچ شعاري پايبند و متعهد نيستند. اصلاح‌طلبان حتي يک سال روي شعار خود نمي‌ايستند. هر روز يک قدم عقب مي‌روند. از آن انتخابات تا اين انتخابات، تقلب و مهندسي و «يا حسين ميرحسين»، همه فراموش شده‌اند. آن‌ها تا وقتي خوب بودند که «نقد» بودند. حالا که قرار است هاشمي رفسنجاني روانه بازار شود، همه اين‌ها فراموش شده‌اند.

عضو گروهک اتحاد جمهوري‌خواهان ادامه مي‌دهد: کف مطالبات ما به سرعت حيرت‌انگيزي دارد سقوط مي‌کند. از خاتمي و موسوي شروع شده و به هاشمي رفسنجاني رسيده است. با اين سياست و اين روند، چهار سال ديگر «کف مطالبات» ما حول و حوش محمدباقر قاليباف خواهد چرخيد و شايد چهار سال‌هاي بعدي به قول دوستي کف مطالباتمان بشود «علي فلاحيان». هيچ بعيد نيست. جمهوري اسلامي مي‌تواند ما را راضي کند. اپوزيسيون بي‌اراده است و به سادگي به جزيي از سناريوي حکومت تبديل مي‌شود.

از بندر الجنادريه تا رقص فلامينگو چه مي‌کنه اين شير درازگوش!

وزير لندن‌نشين دولت اصلاحات که ظاهرا اين روزها سرش حسابي شلوغ است، انتخابات را به صحنه‌هاي رقص تشبيه کرد و به بيان جزئيات رقص فلامينگو پرداخت!مهاجراني پس از حاشيه‌سازي‌هاي عجيب و غريب در دهه گذشته ادعا کرد ورودش به عرصه سياست حاصل خوردن شير درازگوش در کودکي بوده و ديگر خود را بازنشسته مي‌داند.

او با همين دعاوي به لندن رفت هر چند معلوم شد يک دليل عمده اين خروج بي‌موقع از کشور، موضوع شکايت همسران وي به خاطر فريبکاري و عدم پرداخت مهريه‌هاي هنگفت وعده داده شده و... بوده است.

او با شلوغ شدن فضا پس از انتخابات سال 88، بلافاصله از فرصت استفاده کرد و ضمن بازگشت مجدد به عرصه سياست، خود را سخنگوي اتاق فکر جنبش سبز در خارج کشور (شامل سروش، کديور، گنجي و عبدالعلي بازرگان) معرفي نمود اما اين حلقه ظرف چند ماه از هم گسيخت.

مهاجراني در آستانه 22 بهمن سال 88 نيز طرح اسب تروا و به هم ريختن راهپيمايي توسط نفوذي‌هاي سبز را پيش کشيد که براساس آن، سبزها در اوج مراسم اعلام وجود کرده و خودي نشان مي‌دادند. اين پيشنهاد عجيب و غريب با سرنوشتي که پيدا کرد موجب ملامت مهاجراني از سوي اپوزيسيون و لقب گرفتن طرح پيشنهادي وي به عنوان درازگوش تروا شد.

مهاجراني سال گذشته در نشست ترتيب داده شده از سوي رژيم سعودي در بندر الجنادريه عربستان شرکت کرد. وي با راه‌اندازي مرکز موسوم به گفت‌وگوي اديان در وين از سوي ملک‌عبدالله، به عنوان يکي از اعضاي اين مرکز از دربار سعودي حکم گرفت.مهاجراني اکنون ضمن مقاله‌اي در روزنامه سعودي الشرق‌الاوسط ادعا مي‌کند: در انتخابات ايران با رقص فلامينگوي عجيبي مواجهيم که انسجام ندارد. اجازه دهيد به رقص فلامينگو بازگرديم...

او سپس به مثابه يک اهل فن! شرح مفصلي درباره اين رقص نوشته و مي‌افزايد: اين رقص از چهار عنصر اصلي تشکيل شده: ضرباهنگ موسيقي، دست زدن و پايکوبي آهسته، آواز و در نهايت کفش‌هاي مخصوص. تمامي اين عناصر با يکديگر هماهنگي دارند و مثلا پايکوبي رقاص و ضرباهنگ موسيقي اجزايي جدايي‌ناپذير از ريتم رقص است. مي‌توانيم بگوييم عامل اصلي که ريتم موسيقي و رقص را با يکديگر هماهنگ مي‌کند، همين صدايي است که از کفش‌هاي قرمز مخصوص رقص فلامينگو ساطع مي‌شود.

اين کفش‌ها در واقع ستون اصلي فلامينگو است. چطور مي‌توانيم فلامينگو را بدون آواز و رقص مجسم و به شنيدن صداي ضربه‌هاي کفش‌ها در يک اتاق تاريک اکتفا کنيم؟ اين همان چهره واقعي انتخابات ايران است، انتخاباتي مانند يک معماي بسيار پيچيده که هيچ کس نمي‌تواند آن را حل کند، همانطور که کسي نمي‌تواند بدون آواز و ضرباهنگ موسيقي، فلامينگو برقصد.

وي آنگاه براي مستند کردن ادعاي خود درباره انتخابات ايران به اظهارات چندي پيش خانم عفت مرعشي همسر آقاي هاشمي استناد مي‌کند مبني بر اينکه «چطور مي‌توانيم به آنها اعتماد کنيم؟ آنها آرا و نتيجه انتخابات را دستکاري مي‌کنند».

مهاجراني در قلمفرسايي مبسوط خود در روزنامه سعودي کوشيده تا ثابت کند انتخابات در ايران وجود ندارد.مهاجراني سال 75 علنا با نگارش مقاله‌اي متملقانه نسبت به هاشمي، خواستار تغيير قانون اساسي براي تداوم رياست جمهوري هاشمي رفسنجاني شد اما وقتي در دولت اصلاح‌طلبان به وزارت رسيد، از چاپ کتاب عاليجناب سرخپوش اکبر گنجي عليه هاشمي رفسنجاني حمايت کرد تا معلوم شود او در انواع گربه‌رقصاني و بي‌ثباتي فکري متبحر است.

در کنار همه اين تفاصيل جا دارد از آقاي مهاجراني بپرسيم آيا خجالت نمي‌کشد که در روزنامه وابسته به يک رژيم صد درصد، ديکتاتوري و عامل ترويج تروريسم و جنايت و نقض حقوق بشر در منطقه عليه انتخابات در جمهوري اسلامي مي‌نويسد؟ آيا او مي‌تواند در همان الشرق‌الاوسط از چيزي به نام انتخاب و انتخابات و مردم‌سالاري در رژيم سعودي بپرسد؟!

انگليس: حملات ويروسي به پيشرفت هسته‌اي ايران شتاب داد

«حملات ويروسي متعدد نه تنها باعث تعطيلي تاسيسات هسته‌‌اي ايران نشد بلکه موجب پيشرفت در برخي زمينه‌ها شد.»
اين تحليل را مرکز تحقيقات امنيتي دولت انگليس در گزارشي عنوان کرد. به گزارش تابناک، در اين گزارش آمده است: حمله ويروسي استاکس‌نت به تأسيسات هسته‌اي ايران در سال 2009، از جنبه‌هاي مختلفي، به ويژه بعد امنيتي، به ارتقاي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران منجر شده است. در پي اين حمله ايران ضمن افزايش تدابير امنيتي تاسيسات غني‌سازي، دقت سانتريفيوژهاي خود را نيز افزايش داده است.

در اين گزارش که از سوي روزنامه‌هاي «تلگراف» و «هافينگتون پست» نيز بازتاب يافته آمده است: زماني که براي نخستين‌بار، اخبار مربوط به استاکس‌نت منتشر شد، بسياري تصور کردند که اين ويروس سبب عقب‌افتادگي بزرگي در برنامه غني‌سازي اورانيوم ايران شده است.
اين گزارش خاطرنشان مي‌کند: کشف استاکس‌نت در سال 2010 فاش کرد که نخستين سلاح‌ سايبري شناخته شده جهان براي هدف قرار دادن سامانه‌هاي کنترل صنعتي، به احتمال زياد عليه ايران جهت‌گيري شده است.

استاکس‌نت يکي از اولين موارد بود؛ اما قطعا آخرين نبود؛ در سال 2012، ويروس شعله (فليم) نيز به گونه‌اي مشابه شناسايي شد. نگاهي دقيق‌تر به کدهاي استاکس‌نت، نشان مي‌دهد که هدف آن، خرابکاري در سانتريفيوژهاي گازي بوده؛ يعني دستگاه‌هايي که هم در راکتورهاي هسته‌اي و هم در ساخت بمب کاربرد دارند.

در نوامبر 2010، تهران تصديق کرد که استاکس‌نت به تأسيسات هسته‌اي نطنز حمله کرده است. در آن زمان، بسياري از تحليلگران غربي ادعا کردند که نسخه سال 2009 استاکس‌نت سبب پسرفت بزرگي در برنامه غني‌سازي ايران شده و رسانه‌هاي جهاني نيز به شدت روي اين جريان مانور دادند. اما آيا استاکس‌نت واقعا در عقب‌انداختن برنامه هسته‌اي ايران موفق بوده است؟

در ادامه گزارش مرکز تحقيقات امنيتي انگليس تأکيد شده است: موضوع اين نيست که استاکس‌نت تأثير خود را از دست داده باشد؛ بلکه در حقيقت اين بدافزار از ابتدا نيز چندان موفق نبوده است. اگر هدف اين بدافزار، کاستن از پتانسيل هسته‌اي ايران بوده باشد، قطعا شکست خورده است.مي‌توان با اطمينان زيادي گفت که تأثير کلي اين بدافزار بر برنامه‌ غني‌سازي ايران در ميان مدت، در بهترين حالت، اثري محدود بوده است.

تحليل‌گران امنيتي انگليس در ارزيابي خود تصريح مي‌کنند:علاوه بر محاسبات مبتني بر اطلاعات آژانس، نشان مي‌دهد که در سال 2010 (زماني که گفته مي‌شود استاکس‌نت حمله خود را انجام داده) ظرفيت کلي غني‌سازي در نطنز، نسبت به سال قبل از آن افزايش پيدا کرده است. دليل اين امر، ارتقاي عملکرد سانتريفيوژها و کاستن از زمان لازم براي توليد اورانيوم با غناي بالا بوده است. در مجموع، استاکس‌نت چندان موثر و زمان‌بندي شده نبوده و به نفع ايران عمل کرده و ايران توانسته در حالي که غرب در تصور پسرفت هسته‌اي اين کشور بوده، قابليت‌هاي هسته‌اي خود را ارتقا دهد.