کد خبر 215726
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۵۰

بگذریم که همان‌هایی که شدید‌ترین امواج تخریب علیه آقای هاشمی را مدیریت کردند، برای چندمین بار هم او را گوشت جلو توپ کرده‌اند تا خودشان از آب گل‌آلود ماهی مقصود بگیرند.

مشرق- "عالیجناب سرخ‌پوش" این شاید  مصداق یکی از بارز ترین  عباراتی است که یکی از فعالان سیاسی جبهه دوم خرداد به رهبری سید محمد خاتمی برای تحقیر و تخریب آیت‌الله هاشمی رفسنجانی باب کرد  و فتح بابی شد برای کم‌سابقه‌ترین موج تخریب علیه آقای هاشمی. تخریبی که در شکست کمرشکن آقای هاشمی در جریان انتخابات مجلس ششم و استعفای منفعلانه وی از نمایندگی مجلس سهمگین ضربه را به شخصیت سیاسی وی وارد ساخت و تبعات آن تا رقابت‌های سیاسی بعدی به خصوص انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1384 دامن عبای وی را رها نکرد و چه بسا در انتخابات پیش رو نیز آخرین تاثیر منفی خود را بر سیاستمدار کهن‌سال ایرانی بگذارد و برای همیشه او را از صحنه شطرنج سیاست کنار بگذارد.

بگذریم که همان‌هایی که شدید‌ترین امواج تخریب علیه آقای هاشمی را مدیریت کردند، برای چندمین بار هم او را گوشت جلو توپ کرده‌اند تا خودشان از آب گل‌آلود ماهی مقصود بگیرند.  و این نوشته کوتاه بدان نمی‌پردازد.

جدا شدن هاشمی از جریان اصولگرایی  اکنون به قول معروف اظهر من‌الشمس است، اما امید بستن دیگران به او تا جایی که قرار است جامه سرخ تخریب گر دیروز وی را به قبای سبز بدل نمایند، برای کسی که به سیاست معروف است، بسیار تامل برانگیز می‌نماید.

جدایی هاشمی از اردوگاه اصولگرایان، شاید قابل تحمل پذیرش باشد، هرچند هنوز وفادار ترین هواداران او که هاشمی را برای هاشمی می‌خواهند و همراهی او با امام و نظام و انقلاب را فراموش نکرده‌اند و اندک امیدی به بازگشت دوباره‌اش دارند، در جبهه اصولگرایی هستند، و هواداران مدعی اصلاح‌طلبی امروزش پنهان نمی‌کنند که نگاهشان به هاشمی، نگاه به یک پل برای عبور یا نردبانی برای رسیدن به پله‌های بالاتر قدرت است.  اما پوشاندن جامه سبز فتنه بر قامت این پیر سیاست، او را نه از اردوگاه اصولگرایی، که از جبهه انقلاب اسلامی جدا خواهد‌ساخت و به قول بچه‌های جنگ این بار تنها خطر اسارت یکی از سرداران جبهه انقلاب را تهدید نمی‌کند، (هرچند بسیاری گمان دارند او خیلی وقت پیش به اسارت در آمده‌است)، بلکه خطر پیش رو فراتر از اسارت و پیوستن به اردوی دشمن است. جامه سبز پیشکشی برای هاشمی رفسنجانی، این بار رنگی متفاوت با لباس اسارت دارد. دوست‌داران واقعی هاشمی، حتی کسانی که از نگاه اصولگرایانه به او انتقاد دارند، نگران چنین فرجامی هستند.


خواندن برش‌هایی از آخرین مقاله نویسنده عالیجناب سرخ‌پوش بیشتر آشکار می‌کند که برای یار دیرین جبهه انقلاب چه خوابی دیده‌اند. خدا کند که این خواب تعبیر نشود:

"آدمیان فاقد ذات ثابت  تغییرناپذیر هستند. همه تغییر کرده و می‌کنند. در قدرت بودن- خصوصاً در نظام‌های غیردموکراتیک- آدمی را در موقعیتی قرار می‌دهد که حال و روز ناقدان/متفاوت‌ها/مخالفان را نمی‌فهمد. وقتی فرد قدرتمند از ساختار سیاسی حذف و طرد می‌شود، تازه در موقعیت فاقدان قدرت قرار می‌گیرد.

نگاهی گذرا به تاریخ ۳۴ سال گذشته و طرد و حذف شدگان جمهوری اسلامی بیندازیم. حذف شدگان- به جز سازمان مجاهدین خلق که تغییراتش در مسیر دیگری بوده- در جاده دموکراسی و حقوق بشر گام نهاده‌اند.

خاتمی دهه شصت، خاتمی اصلاح‌طلب دهه هفتاد نیست. به خاتمی پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ بنگرید، آیا همان خاتمی دوران اصلاحات است؟ آیا گفتار و رفتار ۴ سال اخیر او، گفتار و رفتار دوران اصلاحات است؟

 احمدی‌نژاد ۸۸ نیز احمدی‌نژاد ۸۴ نیست. احمدی نژاد ۹۰ نیز احمدی نژاد ۸۸ نیست. به تغییر گفتار و رفتار او بنگرید. مشایی- بد یا خوب- نماد این تحول است.

 مهندس میرحسین موسوی دهه ۶۰ پس از درگذشت آیت‌الله خمینی به مدت ۲۰ سال حاشیه‌نشین سیاست بود. جمع کوچکی داشت که روی مسائل ایران- خصوصاً اقتصادی- کار می‌کردند و برنامه اصلی‌اش مبارزه با فساد بود.  وقتی موسوی در انتخابات ۸۸ کاندیدا شد، حاضر نبود خود را اصلاح‌طلب معرفی کند. می‌گفت "اصول‌گرای اصلاح‌طلب" هستم.  انتخابات  ۸۸، ...  موسوی ماقبل ۸۸ را به موسوی مابعد ۲۲خرداد ۸۸ تبدیل کرد. البته کتمان نمی‌توان کرد که موسوی دارای ظرفیت چنین تغییری بود، اما آن قوا در بستری اجتماعی به فعلیت رسید.

 هاشمی در ۴ سال گذشته فرصت زیادی داشته تا اندکی به سرنوشت سرکوب شدگان قبلی و بعدی بیندیشد. به این که با ناقدان/متفاوت‌ها/مخالفان در جمهوری اسلامی چه رفته است.

  مهدی کروبی هم مصداق دیگری از همین حکم کلی است... هاشمی دهه ۷۰ هاشمی دهه ۶۰ نیست. هاشمی دهه  ۸۰ هم هاشمی دهه ۷۰ نیست.

... جامعه در انتخابات دو قطبی خواهد شد. دو قطبی "هاشمی و ضد هاشمی" کاذب است. مخالفان باید دو قطبی "lانقلاب و ضد انقلاب" را بسازند.

اگر این دو قطبی ساخته شود،هاشمی به طور طبیعی به درون آن رانده خواهد شد. در آن صورت باید دست به انتخابی سرنوشت‌ساز بزند. انتخابات ۸۸ ، موسوی پیشین را موسوی سبزپوش کرد. انتخابات ۹۲ نیز ممکن است هاشمی پیشین را سبزپوش کند. او اگر نخواهد گفتار و رفتارش را سبز کند، بازی را کاملاً باخته است. در این شرایط ، مخالفان نیز باید بکوشند تا "عالیجناب سرخ پوش" را به موسوی/کروبی دیگری، یعنی "عالیجناب سبزپوش" تبدیل کنند.

 اگر بتوان هاشمی را به "عالیجناب سبزپوش" تبدیل کرد، گامی به پیش خواهد بود. اگر او نخواهد گفتار و رفتارش را سبز کند، بازی را کاملاً باخته است."

چنین مباد



علیرضا قربانی