به گزارش مشرق به نقل از فارس، اظهارات اخیر فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه مبنی بر جدی بودن بحران اقتصادی منطقه یورو و لزوم تشکیل یک دولت اقتصادی در منطقه یورو را نمیتوان مسئلهای تازه دانست. فرانسه و دیگر کشورهای عضو منطقه یورو بارها در خصوص بحران اقتصادی اروپا هشدار داده و خواستار مقابله جدی با بحرانهای موجود شدهاند. با این وجود هشدار صریح رئیس جمهور فرانسه مبنی بر پاک شدن اروپا از روی نقشه جهان (در صورت ادامه وضعیت فعلی) مسبوق به سابقه نبوده است. به راستی این موضع گیری صریح کاخ الیزه را چگونه باید مورد ارزیابی قرار داد؟
پاتک کاخ الیزه به دولت آلمان
فرانسوا اولاند یکی از اصلی ترین منتقدین سیاستهای آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در قبال بحران اقتصادی اروپا محسوب میشود. اولاند در مبارزات انتخاباتی سال 2012 فرانسه بارها سیاستهای سارکوزی در پیروی از مرکل را مورد عتاب قرار داد و انتقاداتی اساسی به نحوه مدیریت زوج مرکل-سارکوزی در قبال بحران اقتصادی اروپا وارد آورد. از این رو زمانی که اولاند بر سر کار آمد اختلافات میان دو حزب دموکرات مسیحی آلمان و سوسیالیست فرانسه نیز بر سر بحران اقتصادی سر باز کرد. با این حال مرکل عملا قدرت اصلی هدایت و مدیریت بحران اقتصادی در اروپا را بر عهده داشت و فرانسوا اولاند تنها نظاره گر بازی مرکل در فضای بحران بود. نکته قابل توجه اینکه علی رغم تاکید اولاند بر لزوم تکیه بر رشد و سرمایه گذاری اقتصادی در اروپای بحران زده، در عمل وی نتوانست الگوی خروج از بحران فعلی را برای سیاستمداران اروپایی و متعاقبا افکار عمومی ترسیم کند. اولاند مانند بسیاری دیگر از سیاستمداران تنها تشخیص داده بود که در اتحادیه اروپا و منطقه یورو بحران وجود دارد اما راهکاری عملی برای خروج از بحران اقتصادی ارائه نداد.
بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی و سیاسی اروپا در انتظار پاتک جدی اولاند به صدر اعظم آلمان بودند. حتی برخی تحلیلگران و کارشناسان مسائل اروپا اذعا کرده بودند که سکوت رئیس جمهور فرانسه در برابر تکرویهای مرکل کاملا تاکتیکی و مقطعی است و باید در انتظار فوران خشم و نارضایتی اولاند نسبت به وضعیت موجود باشیم. با این حال هیچ کس تصور نمیکرد که اولاند این خشم را در قالب پیش بینی فروپاشی اتحادیه اروپا و محور اروپا از روی نقشه جهان جلوه گر سازد. اگرچه اولاند به صورت مستقیم نام مرکل را نیاورده است، اما نقد وی به وضعیت موجود در حقیقت نقد به سیاستهای آنگلا مرکل است.
آیا دولت اقتصادی در اروپا شکل میگیرد؟
رئیس جمهور فرانسه تاکید کرده است که در صورت عدم شکل گیری دولت واحد اقتصادی در اروپا عملا شاهد فروپاشی این مجموعه خواهیم بود. اگرچه کلیت ادعای اولاند مبنی بر لزوم تشکیل یک دولت مشترک اقتصادی منطقی به نظر میرسد اما تشکیل این دولت در منطقه یورو سخت و دشوار است. یک دولت مشترک اقتصادی در منطقه یورو باید از ایدههای اقتصادی و سیاستهای مالی واحدی پیروی کند اما این سیاستهای واحد فعلا در منطقه یورو به چشم نمیخورد. هم اکنون اولاند و مرکل اصلی ترین منتقدین اقتصادی و سیاسی یکدیگر محسوب میشوند و دیگر اعضای منطقه یورو نیز نسبت به مدیریت بحران در این مجوعه انتقاداتی جدی دارند. در چنین شرایطی دولت مشترک اقتصادی در منطقه یورو مطابق کدام الگوی مدیریتی شکل خواهد گرفت؟!
آیا اولاند تصور میکند مرکل عنان مدیریت بحران اقتصادی در منطقه یورو و اتحادیه اروپا را رها کرده و سکان هدایت این کشتی بحران زده را به سوسیالیستهای فرانسه خواهد سپرد؟ البته در این جا باید به یک فاکتور مهم دیگر اشاره کرد و آن برگزاری انتخابات سراسری آلمان در ماه سپتامبر است. شاید اولاند تصور میکند که در صورت پیروزی سوسیال دموکراتهای آلمان در انتخابات پیش رو و شکست حزب دموکرات مسیحی، دو حزب حاکم بر فرانسه و آلمان خواهند توانست دولت مشترک اقتصادی در اروپا را شکل دهند و مانع از فروپاشی منطقه یورو و اتحادیه اروپا شوند. این تصور اولاند نیز ناشی از نوعی محاسبه ساده انگارانه است. رئیس جمهور فرانسه جهت در دست گرفتن سکان هدایت اروپا ملزم است دیگر اعضای منطقه یورو را نیز با خود همراه سازد اما حداقل در برهه فعلی تمایلی مبنی بر اطاعت عمومی از اولاند در میان دیگر بازیگران اروپایی وجود ندارد. ضمن آنکه با فرض پیروزی سوسیال دموکراتها در انتخابات آلمان، تشکیل یک دولت اقتصادی در اروپا با محوریت سوسیالیستها زمانبر و دشوار خواهد بود. بدون شک در این صورت راستگرایان اروپا نیز با همه توان خود راه تشکیل چنین دولت واحدی را سد خواهند کرد.
تلاش اولاند برای فرار از بحرانهای داخلی
رئیس جمهور فرانسه روزهای بسیار سختی را سپری میکند. اگرچه فرانسوا اولاند و مقامات حزب سوسیالیست فرانسه تمایلی نسبت به پرده برداری از واقعیات موجود در خصوص اوضاع اقتصادی کشورشان ندارند اما آمار و گزارشهای موجود نشان میدهد که سقوط شاخصهای اقتصادی فرانسه بسیار شدید و نگران کننده است. به عبارت بهتر دومین اقتصاد بزرگ منطقه یورو که در مواردی ادعای مدیریت بحران جمعی اروپا را داشته است، تائید کرده که در رکود اقتصادی به سر میبرد. در چنین شرایطی اولاند نمیتواند اوضاع جاری را طبیعی جلوه دهد. رئیس جمهور فرانسه عملا به نادیده انگاشتن تعهدات خود در مقابله با بحران اقتصادی داخلی این کشور متهم شده است. بسیاری از شهروندان فرانسوی خواستار حضور رئیس جمهور در کاخ الیزه بودند که نماد افراطی گری در سیاست داخلی و خارجی نبوده و در عین حال بتواند با بحران مالی مقابله کند. از این رو اولاند با تکیه بر این وعدهها توانست نیکولا سارکوزی رئیس جمور افراطی و دردسرساز سابق فرانسه را شکست دهد و وارد کاخ الیزه شود. اما هم اکنون نه تنها نشانهای از عقلانیت در سیاست خارجی فرانسه مشاهده نمیشود (به عنوان مثال در مسائل سوریه و خاورمیانه) بلکه در عرصه اقتصادی نیز شاهد عقب گرد بیشتر پاریس هستیم.
فرانسه برای دومین بار طی چهار سال اخیر وارد رکود اقتصادی شده است. اقتصاد فرانسه در دو دوره سه ماهه پی در پی، یعنی سه ماه آخر سال 2012 و سه ماهه ابتدایی سال 2013 میلادی رشد منفی را تجربه کرده و این به معنای ورود پاریس به دوران رکود است. در چنین شرایطی اولاند صرفا به دنبال فرار از انتقادات و نارضایتیهای داخلی شهروندان فرانسوی است. اظهار نظر اخیر اولاند در خصوص بحران مالی اروپا نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. کاخ الیزه از هر آنچه منجر به تمرکز بیشتر شهروندان فرانسوی بر اوضاع اروپا و تمرکز کمتر آنها بر اوضاع داخلی کشور شود استقبال میکند.
پاتک کاخ الیزه به دولت آلمان
فرانسوا اولاند یکی از اصلی ترین منتقدین سیاستهای آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان در قبال بحران اقتصادی اروپا محسوب میشود. اولاند در مبارزات انتخاباتی سال 2012 فرانسه بارها سیاستهای سارکوزی در پیروی از مرکل را مورد عتاب قرار داد و انتقاداتی اساسی به نحوه مدیریت زوج مرکل-سارکوزی در قبال بحران اقتصادی اروپا وارد آورد. از این رو زمانی که اولاند بر سر کار آمد اختلافات میان دو حزب دموکرات مسیحی آلمان و سوسیالیست فرانسه نیز بر سر بحران اقتصادی سر باز کرد. با این حال مرکل عملا قدرت اصلی هدایت و مدیریت بحران اقتصادی در اروپا را بر عهده داشت و فرانسوا اولاند تنها نظاره گر بازی مرکل در فضای بحران بود. نکته قابل توجه اینکه علی رغم تاکید اولاند بر لزوم تکیه بر رشد و سرمایه گذاری اقتصادی در اروپای بحران زده، در عمل وی نتوانست الگوی خروج از بحران فعلی را برای سیاستمداران اروپایی و متعاقبا افکار عمومی ترسیم کند. اولاند مانند بسیاری دیگر از سیاستمداران تنها تشخیص داده بود که در اتحادیه اروپا و منطقه یورو بحران وجود دارد اما راهکاری عملی برای خروج از بحران اقتصادی ارائه نداد.
بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی و سیاسی اروپا در انتظار پاتک جدی اولاند به صدر اعظم آلمان بودند. حتی برخی تحلیلگران و کارشناسان مسائل اروپا اذعا کرده بودند که سکوت رئیس جمهور فرانسه در برابر تکرویهای مرکل کاملا تاکتیکی و مقطعی است و باید در انتظار فوران خشم و نارضایتی اولاند نسبت به وضعیت موجود باشیم. با این حال هیچ کس تصور نمیکرد که اولاند این خشم را در قالب پیش بینی فروپاشی اتحادیه اروپا و محور اروپا از روی نقشه جهان جلوه گر سازد. اگرچه اولاند به صورت مستقیم نام مرکل را نیاورده است، اما نقد وی به وضعیت موجود در حقیقت نقد به سیاستهای آنگلا مرکل است.
آیا دولت اقتصادی در اروپا شکل میگیرد؟
رئیس جمهور فرانسه تاکید کرده است که در صورت عدم شکل گیری دولت واحد اقتصادی در اروپا عملا شاهد فروپاشی این مجموعه خواهیم بود. اگرچه کلیت ادعای اولاند مبنی بر لزوم تشکیل یک دولت مشترک اقتصادی منطقی به نظر میرسد اما تشکیل این دولت در منطقه یورو سخت و دشوار است. یک دولت مشترک اقتصادی در منطقه یورو باید از ایدههای اقتصادی و سیاستهای مالی واحدی پیروی کند اما این سیاستهای واحد فعلا در منطقه یورو به چشم نمیخورد. هم اکنون اولاند و مرکل اصلی ترین منتقدین اقتصادی و سیاسی یکدیگر محسوب میشوند و دیگر اعضای منطقه یورو نیز نسبت به مدیریت بحران در این مجوعه انتقاداتی جدی دارند. در چنین شرایطی دولت مشترک اقتصادی در منطقه یورو مطابق کدام الگوی مدیریتی شکل خواهد گرفت؟!
آیا اولاند تصور میکند مرکل عنان مدیریت بحران اقتصادی در منطقه یورو و اتحادیه اروپا را رها کرده و سکان هدایت این کشتی بحران زده را به سوسیالیستهای فرانسه خواهد سپرد؟ البته در این جا باید به یک فاکتور مهم دیگر اشاره کرد و آن برگزاری انتخابات سراسری آلمان در ماه سپتامبر است. شاید اولاند تصور میکند که در صورت پیروزی سوسیال دموکراتهای آلمان در انتخابات پیش رو و شکست حزب دموکرات مسیحی، دو حزب حاکم بر فرانسه و آلمان خواهند توانست دولت مشترک اقتصادی در اروپا را شکل دهند و مانع از فروپاشی منطقه یورو و اتحادیه اروپا شوند. این تصور اولاند نیز ناشی از نوعی محاسبه ساده انگارانه است. رئیس جمهور فرانسه جهت در دست گرفتن سکان هدایت اروپا ملزم است دیگر اعضای منطقه یورو را نیز با خود همراه سازد اما حداقل در برهه فعلی تمایلی مبنی بر اطاعت عمومی از اولاند در میان دیگر بازیگران اروپایی وجود ندارد. ضمن آنکه با فرض پیروزی سوسیال دموکراتها در انتخابات آلمان، تشکیل یک دولت اقتصادی در اروپا با محوریت سوسیالیستها زمانبر و دشوار خواهد بود. بدون شک در این صورت راستگرایان اروپا نیز با همه توان خود راه تشکیل چنین دولت واحدی را سد خواهند کرد.
تلاش اولاند برای فرار از بحرانهای داخلی
رئیس جمهور فرانسه روزهای بسیار سختی را سپری میکند. اگرچه فرانسوا اولاند و مقامات حزب سوسیالیست فرانسه تمایلی نسبت به پرده برداری از واقعیات موجود در خصوص اوضاع اقتصادی کشورشان ندارند اما آمار و گزارشهای موجود نشان میدهد که سقوط شاخصهای اقتصادی فرانسه بسیار شدید و نگران کننده است. به عبارت بهتر دومین اقتصاد بزرگ منطقه یورو که در مواردی ادعای مدیریت بحران جمعی اروپا را داشته است، تائید کرده که در رکود اقتصادی به سر میبرد. در چنین شرایطی اولاند نمیتواند اوضاع جاری را طبیعی جلوه دهد. رئیس جمهور فرانسه عملا به نادیده انگاشتن تعهدات خود در مقابله با بحران اقتصادی داخلی این کشور متهم شده است. بسیاری از شهروندان فرانسوی خواستار حضور رئیس جمهور در کاخ الیزه بودند که نماد افراطی گری در سیاست داخلی و خارجی نبوده و در عین حال بتواند با بحران مالی مقابله کند. از این رو اولاند با تکیه بر این وعدهها توانست نیکولا سارکوزی رئیس جمور افراطی و دردسرساز سابق فرانسه را شکست دهد و وارد کاخ الیزه شود. اما هم اکنون نه تنها نشانهای از عقلانیت در سیاست خارجی فرانسه مشاهده نمیشود (به عنوان مثال در مسائل سوریه و خاورمیانه) بلکه در عرصه اقتصادی نیز شاهد عقب گرد بیشتر پاریس هستیم.
فرانسه برای دومین بار طی چهار سال اخیر وارد رکود اقتصادی شده است. اقتصاد فرانسه در دو دوره سه ماهه پی در پی، یعنی سه ماه آخر سال 2012 و سه ماهه ابتدایی سال 2013 میلادی رشد منفی را تجربه کرده و این به معنای ورود پاریس به دوران رکود است. در چنین شرایطی اولاند صرفا به دنبال فرار از انتقادات و نارضایتیهای داخلی شهروندان فرانسوی است. اظهار نظر اخیر اولاند در خصوص بحران مالی اروپا نیز دقیقا در همین راستا قابل ارزیابی و تحلیل است. کاخ الیزه از هر آنچه منجر به تمرکز بیشتر شهروندان فرانسوی بر اوضاع اروپا و تمرکز کمتر آنها بر اوضاع داخلی کشور شود استقبال میکند.