سرویس فرهنگی مشرق - مهدی زنگنه 30 سال بیشتر ندارد و چند سالی هست که هم شعر میگوید و هم شعر میگوید و هم خودش مداحی میکند؛ شعر و ملودی "کریم کاری به جز جود و کرم نداره"، "بابای من قشنگترین بابای دنیاست"، "دلی که بیقراره"، "ما هم خدایی داریم" که با صدای حاج محمدطاهری و محمودکریمی آنها را شنیدهاید مال اوست و شعرهای دیگری هم گفته که هیاتیها حتما شنیدهاند. زنگنه که سال گذشته مجری یکی از برنامه های مناسبتی تلویزیون در ماه مبارک رمضان بود به غیر از تخصص در وادی شعر و مداحی رسانه را هم به خوبی می شناسد. در ادامه ماحصل گفتگوی تفصیلی مهدی زنگنه با مشرق از نظرتان میگذرد.
مشرق: آسیبهایی که در حال حاضر هیئات مذهبی را تهدید می کند چیست و از کجا ناشی میشود؟
***خیلی ها به این باور نرسیده اند که هیئت یک رسانه است. امیرالمونین(ع) فرمودند "قَوِّ علی خِدْمَتِكَ جَوارِحی" انگار این فراز دقیقا برای تمام خادمان امام حسین(ع) آورده شده است. یک مداح امام حسین فقط نباید از صدای خود مایه بگذارد یا یک آشپز فقط از هنر آشپزی خود یا یک کسی که مثلا چایی دم می کند فقط از هنر چایی دم کردن خود. "جوارحی" یعنی تمام اعضا و جوارح من را به کار بینداز و نیرو بده تا برای شما کار کنم.بزرگترهای ما در بحث نوکری امام حسین(ع) به ما یاد دادند که فقط یک مداح نباید مداحی کند بلکه باید همه کاری کند. دعای کمیل پر از معارف بر ویژگی نوکری امامان است، اما "قَوِّ علی خِدْمَتِكَ جَوارِحی" انگار ویژه خادمان و نوکران امام حسین است. دو مرحله دارد. مرحله اول این است که با تمام اعضا و جوارح خود تا جایی که می توانی برای امام حسین نوکری کن، دوم این که حالا بهترین اعضا و جوارح خود را انتخاب کن،پیغمبر فرمود «اوّل ما خلق الله العقل».
***فکر و عقل مان را باید خرج امام حسین(ع) کنیم
هر رسانه ای نیاز به اتاق فکر دارد. تمام آفت هایی که در هیات ها به چشم می خورد به خاطر این است که اتاق فکر نداریم.باید عده ای دور هم جمع شوند و فکر کنند که چه محتوا و با چه ساختاری به مخاطب ارایه شود؟ حتی اگر بگوییم هیات رسانه نیست و ما فقط نوکر امام حسین(ع) هستیم و می خواهیم با امامحسین(ع) صفا کنیم، باید بهترین اعضا و جوارح که فکر و عقل مان است به کار بیندازیم.
متأسفانه بعضی از دوستان ما هنوز باور نکردند که هیئت رسانه است و باور ندارند که دشمن هم ما را رصد می کند. این خیلی مهم است. دشمن لحظه به لحظه ما را زیر نظر دارد، دلیل آن هم این است که دشمن واقف است که تأثیرگذار ترین رسانه بر مردم، بر جوان ها "رسانه هیئت" است. چرا؟ زیرا سرمایه ای که کشورهای خارجی در تولید فیلم می گذارند ما در سینمای خود نداریم، انرژی و سرمایه ای که در بازی های رایانه ای می گذارند، نداریم، انرژی ها و سرمایه های مختلفی که آنها برای شبکه های مختلف –شبکه های ماهواره ای- می گذارند نداریم و نمی گذاریم. زیرا هم بودجه آن را نداریم و هم بزرگان فرهنگی ما حواس شان به این مسائل نیست. آنچه که مخاطب جوان ما را از لابه لای تمام آن هجمهها فرهنگی و ضد فرهنگی ناگهان بیرون می کشد، هیئت هاست.
مشرق: دلیل اقبال عمومی جوانان به هیات ها چیست؟
یک دلیل محتوایی دارد و یک دلیل ساختاری. دلیل محتوایی آن این است که سخنرانان و مداحان بر اساس فطرت حرفهایی را به بچه ها می زنند و جوانان هم با فطرت پاک، خداجو و حب اهل به هیئت ها می آیند. یعنی ممکن است منی که دارم می خوانم، واقعا آن لحظه فقط دارم می خوانم، شاید توجه ویژه ای نداشته باشم، اما چون مخاطب با فطرت پاکش گریه می کند و تازه منِ خواننده به هوای گریه او گریه می کنم.
اولین دلیل تأثیر فوق العاده هیئت در مخاطب این است که محتوا، محتوای فطری است. دومین دلیل، دلیل ساختاری است. ساختار هیات اینتراکتیو و نفس به نفس است. شما می بینید که یک خواننده ای در دنیا این همه آلبوم بیرون می دهد اما بیش ترین خاطره ای که مخاطب از آن خواننده دارد زمانی است که پول می دهد و به کنسرت او می رود. زیرا رو در رو، نفس به نفس دارد آن چیزی که مدت ها در هدفون خود شنیده، حالا دارد مستقیم از زبان خواننده می شنود. چقدر خاطره برای او دارد! یک نفر از این طرف دنیا بلیت می گیرد و به آن طرف دنیا می رود تا پای کنسرت یک خواننده بنشیند زیرا می خواهد مستقیم این را گوش دهد.
***هیئت ها باید اتاق فکر داشته باشند
در هیئت های خود هر هفته، هر شب محرم، فاطمیه، ماه رمضان بدون هیچ گونه سختی و بلیتی، بدون هیچ گونه مشقت راه های این چنینی مخاطب مستقیم نفس به نفس با آن کسی که می خواند یا سخنرانی می کند مواجه می شود. این خیلی مهم است. فضای هیئت، یک فضایی است که آدم خودش در تولید آن محتوا تاثیر دارد، کسی سینه می زند، صدای سینه زنی او در جمع می پیچد، کسی که جواب می دهد، جواب او دارد در فضای جلسه تأثیر می گذارد. این ظرفیت ساختاری می شود.
اگر ما بدانیم که می توانیم از این ظرفیت ها –ساختاری و محتوایی- استفاده کنیم، آن موقع هزار و یک فکر جدید تولید می کنیم. گاهی اوقات یک بارقه ای است، یک نفر با رفیق خود، با یک شاعری، با یک مداحی می نشینند و یک اتفاقی می افتد. حالا فرض کنید ما بیست هیئت در کشور داریم که سی دی های آن ها بیرون می آید، هر کدام یک رسانه هستند، سایت رسمی دارند. اما آیا اینها برای جزء جزء کارهای خود اتاق فکر دارند؟ واقعا ندارند.
مشرق: وظیفه این اتاق فکرها چیست؟ این اتاق فکرها باید به چه چیزهایی فکر کنند؟
مثلا ما در بحث رسانه ها روانشناسی رنگ داریم. شما کنترل تلویزیون را در دست گرفته اید و دارید از کانالهای مختلف عبور می کنید ناگهان یک کانالی را بدون اینکه بدانید آن کانال دارد چه می گوید، رد نمیکنید، قفل میکنید. رنگ آن برنامه شما را نگه می دارد، شکل و شمایل آن برنامه شما را نگه می دارد. آیا ما در بحث دکوراسیون هیئت های خود روانشناسی رنگ را مراعات می کنیم؟ ممکن است زیبایی شناسی را رعایت کنیم، مثلا بگوییم این بنر را ما طراحی می کنیم و این دکور را می زنیم و بنر و دکور زیباست اما آیا روانشناسی هم دارد که وقتی فیلم آن بیرون رفت لابه لای این همه سی دی و این همه شبکه ناگهان مخاطب گیر کند؟ نداریم.
ما از هیات ها تصویربرداری می کنیم. چهار، پنج دوربین هست و می خواهیم این را تدوین کنیم و روی سایت بگذاریم و سی دی آن را پخش کنیم. یکی از مؤلفه های القای هیجان به مخاطب این است که دوربین ها سریع به هم کات بخورند. خب این روش یک روش متداولی است که در خیلی از فیلم های سینمایی کنسرت ها و نماهنگ ها استفاده می شود.
*شهید آوینی در حال آب خوردن از رزمنده ها فیلم می گرفت
ببینید من دارم سؤال مطرح می کنم نمی گویم درست است یا غلط. من دارم می گویم آیا به این فکر کرده ایم که حالا من بچه هیئتی هم وقتی می خواهم از جلسه خود فیلمبرداری کنم و به مخاطب خود القای هیجان کنم، با توجه به این که هیجان برای مخاطب جوان خیلی چیز خوبی است؟ آیا باید از همان الگو استفاده کنم یا یک الگوی جدیدی برای خود درست کنم؟
شهید آوینی در جبهه به فیلمبردارهای خود می گفت وقتی بچه ها دارند غذا می خورند فیلمبرداری نکنید، وقتی بچه ها دارند آب می خورند فیلمبرداری کنید. زیرا وقتی دارند غذا می خورند سرشان پایین است، وقتی دارند آب می خورند سرشان بالاست. ببینید شهید آوینی به یک شهود رسیده. فرق شهید آوینی با تمام کارگردان های سینما دفاع مقدس در همین است. چه شده که بعد از این همه سال شهید آوینی هنوز شهید آوینی است اما خیلی از فیلم سازهای دیگر که آدم های خوبی هم بودند اما به یک شهود، به یک فکر نرسیدند، یک جریان را درست نکردند. آن های دیگر فیلم های خبری می گرفتند. مثلا شهید آوینی به اعضا گروه روایت فتح می گفت هر وقت یک جا خمپاره منفجر شد، شما از آن صحنه که خمپاره خورده فیلم نگیرید، دوربین را به سمت صورت بچه ها برگردانید و صورت بچه ها را بگیرید، ری اکشن بچه ها را بگیرید. این یک شهود است، شهود فیلم سازی است.
جبهه امروز ما دیگر جبهه سنگر و تیر و ترکش و خمپاره نیست، امروز مساجد سنگر است، هیئت ها هم سنگر است، به محض این که به این نگاه برسیم ما آن موقع دچار زایش می شویم، الان هم وقت آن است. یعنی الان که امکانات هست، همه هیئت ها ماشاء الله هزار ماشاء الله امکانات مختلف دارند.
ما در تولید محتوای هیئت ها چقدر نیازسنجی می کنیم، مخاطبان امروز به چه نیاز دارند! یک دوره ای می گفتند مثلا از روی خواننده ها نخوانید. شعرهای سخیف، آهنگ های سخیف نخوانید. آن دوره تمام شد الان الحمدالله خیلی شعرا و آهنگ سازها و نوحه خوان ها خودشان ابداع دارند، اما این ابداع بر چه مبنایی است؟
***باید ذائقه مخاطب را تغییر بدهیم
حالا باید سراغ مرحله بعدی برویم. ما یک مرحله را گذراندیم، یک آفت بود که مستقیما از ملودی های غربی استفاده می شد که آقا می گفت نکنید و بروید و آهنگ بسازید، الحمدالله در دهه 80 خیلی جوان ها آمدند و وارد عرصه شدند و کار کردند. اما الان ما باید وارد مرحله جدید بشویم، مرحله جدید مان این است که حالا نیازسنجی کنیم، ذائقه مخاطب را تغییر بدهیم، ذائقه مخاطب به سمتی برود که اساسا با یک پدیده جدیدی در این فضا مواجه شویم. آیا ما می توانیم جنس موسیقی، گوش موسیقایی مخاطب خود را تغییر دهیم، سلیقه موسیقایی مخاطب خود را کلا تغییر دهیم؟
مشرق: شما فکر می کنید برای مقابله با این تهاجم باید به روز شوید؟
بله ما باید به روز باشیم.
مشرق: خب این به روز بودن در محتواست یا در ساختاری که دارد پیاده می شود؟
"یک عمر می شود سخن از زلف یار گفت، در بند این نباش که مضمون نمانده است." واقعه عاشورا روشن است که چیست، اتفاقا اگر بخواهیم چیز جدیدی وارد کنیم که تحریف کردیم و بدعت گذاشتیم.
مشرق: یعنی حرف خوب به غایت زده شده.
اما با بیان جدید. این زبان است که تغییر می کند. در تطبیق آن ماجرا با فضای امروز. این که می گویم تطبیق آن ماجرا با فضای امروز صرفا فضای سیاسی نیست، فضای تربیتی، اخلاقی، رفاقتی است. شما نگاه کنید! در واقعه کربلا حبیب بن مظاهر هست، ابوالفضل عباس هست، زهیر هست! حر هم هست، اساسا این یک پیام جامع شناختی است که یک حاکم، یک بچه هیئتی، یک پدر خانواده و هر کسی که دارد یک جمعی را اداره می کند می تواند از همه اقشار در دل خود داشته باشد. این یک پیام جامعه شناختی و مدیریتی است. وقتی ما با این نگاه وارد شویم آن موقع به حذف حداقل ها می رسیم.
امام حسین حبیب بن مظاهر پیرمرد را دارد، علی اصغر شش ماهه هم دارد. یک مدیر لایق می تواند همه را جمع کند. این پیام حالا می خواهد شعر شود، این پیام می خواهد نوحه شود، مستقیم نباید گفته شود اما حرف، حرف است. یعنی ما صرفا وقتی که می خواهیم وقایع را بگوییم لزوما قرار نیست که روضه را بگوییم. پیام ها باید به صورت هنری مطرح شود. این که آقا می گویند یک بیت شعر شما ممکن است کار یک ساعت منبر را بکند، راست است. منتها کدام یک بیت!
مشرق: در این دهه اخیر بعضی ها معقتدند که ملودی بنابر محتوا و مضمون اشعاری که ارائه می شود غلبه دارد این خوب است یا بد است؟
*موسیقی کلام اعجاز قرآن است
ببینید از قدیم الایام از انسان های اولیه پرستش همراه با موسیقی و ریتم بوده.شما سوره یاسین عروس قرآن را بخوانید، موسیقی کلام به غایت در سوره یاسین است، و در تمام قرآن همین طور است. آیا خداوند متعال نمی توانست همین حرف ها را بدون موسیقی کلام بگوید!؟ اعجاز لفظی موضوعیت دارد، آرایه های لفظی در قرآن موضوعیت دارد. موسیقی کلام در قرآن به عنوان آخرین معجزه انبیاء موضوعیت دارد. من می خواهم بگویم موسیقی کلام و اساسا نغمه ها در عالم هستی موضوعیت دارد؛ اما موسیقی کلام اصل نیست. اصل پیام است. البته اگر این پیام آن چنان که باید و شاید در ساختار در هم تنیده نشود هیچ گاه هیچ کدام از آن ها به صورت مجزا از هم تأثیری که باید بر مخاطب بگذارد را نمی گذارد.
سنتی خوان های امروز ما یک حرف هایی می زنند که مبانی آن ها درست است اما نکته آن این است که اگر ما فقط بخواهیم پیام بدهیم می شود همان منبر! خب سخنرانی که هست، دوباره مداح بیاید و همان ها را سخنرانی کند فقط با یک نغمه ای بخواند. پس هنر او چه می شود؟
اصلا فرق شعر و نظم در همین است. نظم حرفی است که فقط موزون زده شده، شعر که می آید صورخیال دارد، آرایه های لفظی، معنوی دارد. حالا شما موسیقی را به این اضافه کنید، اساسا نقطه در هم تنیدگی پیام و محتوا در بحث هیئت ها موسیقی است. عامه مردم گوش شان گوش موسیقایی است. ما باید در خاطر داشته باشیم که با چه مردمی طرف هستیم. یک وقت است که من در هیئت خودم با بیست نفر از رفیق های خود یک روضه خصوصی داریم و ممکن است یک سبک هم نخوانیم و همه را روضه و مناجات بخوانیم اما زمانی که وارد جامعه می شوم و هزار مخاطب پای منبر من می نشیند، باید برای این مخاطب یک چیزی ارائه کنم که این مخاطب اگر نخواهد یک موسیقی حرام گوش دهد، یک چیزی جایگزین این داشته باشد.
مشرق: نظرتان این است که وظیفه شما جذب است؟
وظیفه همه نوکران امام حسین جذب است، به یک شرط؛ به این شرط که خیال شان راحت باشد که از عهده این جذب برمی آیند.
مشرق: چطوری شد سینما خواندید، بعد مداح شدید؟
به نظر من هیچ کدام از این ها جدا نیست. کسی که می خواهد در عرصه نوکری امام حسین به موفقیت برسد صرفا نباید یک مداح باشد، باید از ادبیات سر در بیاورد، باید از هنرها مخصوصا از هنرهایی که امروز پر مخاطب است سر در بیاورد. بالاخره ما از کودکی هم به سینما و هم به شعر و هم به خواندن علاقه داشتیم. البته به دلایل حضور در فضای مذهبی نتوانستیم خیلی در سینما جلو برویم. اما بالاخره علاقه مان به بحث فیلم سازی و مستند سازی بوده. بعضا هم یک کارهایی می کنیم.
مشرق: چرا بیست سال بعد از جنگ هیهات من الذّله در نوحه های مان نیست.
تک و توک هست. البته نباید اصراری به بعضی از کلمات خاص داشت. روح فضای حماسی و ظلم ستیزی اهمیت دارد. به عنوان مثال حالا که بحث بیداری اسلامی مطرح است باید از ظرفیت هیات ها استفاده کرد. یکی از مهم ترین جاهایی که باید در رابطه با بیداری اسلامی تولید محتوا کند هیئت است، اما نه این که در همه شعرهای مان کلمه بیداری اسلامی باشد. وقتی در همه نوحه ها کلمه بیداری اسلامی باشد دیگر مخاطب پس میزند، احساس می کند که محصول سفارشی است. منظور روح بیداری اسلامی و روح "هیهات من الذّله" است.
برخی از دوستان ما هنگام ساختم ملودی های مذهبی به سلیقه موسیقیی جامعه توجه می کنند و می گویند نوحه حماسی بین مردمجایگاهی ندارد در حالی که نوحه های حماسی می تواند به مراتب گریه دار تر و پر مخاطب تر باشد. اتفاقا وقتی دست یک معصوم با آن عزت و قدرت را با طناب می بندند و بین کوچه ها می کشانند هنگامی درست جا می افتد که بعد حماسی را گفته باشیم
مشرق: چرا این ضعف وجود دارد؟
زیرا آن اتاق فکر نیست. زیرا اساسا روند شعر و موسیقی پاپ چه در داخل، چه در خارج دارد به یک سمت فانتزی پیش می رود. خواننده ها مرد هستند اما صداها، صداهای مردانه نیست. ناخودآگاه این تأثیر و تأثر موسیقی بر این فضا وجود دارد. البته ما خیلی کار ساختیم که بعد هم خواننده ها آمدند و از روی ما آن را برداشتند. ولی در مجموع ناخود آگاه فضاهای ملودیک –ملودی هایی که بچه ها در هیئت ها می سازند دارد جای فضای حماسی را می گیرد.
مشرق: در فضای شعر چطور؟
کلا روحیه حماسی دارد کم می شود. یکی از دلایل آن دقیقا همین است، بالاخره ما نباید دنبال گوش موسیقایی همه برویم. جامعه یک گوش موسیقایی دارد و یک سلیقه موسیقایی دارد ما نباید دنبال آن برویم. ما می توانیم فضا و جریان ایجاد کنیم. کما این که کردیم و این اتفاق افتاده. بارها شده ما چیزهایی ساختیم، خواننده های داخلی خواندند و گل کرده!
مشرق: به نظر شما مداح ها از خواننده ها تأثیرپذیرفتند یا خواننده ها از مداح ها؟
***امیدوارم در دهه90 واقعا فضای موسیقایی مداحی غالب بشود
تأثیر و تأثر موسیقی پاپ و مداحی دو طرفه است. در دهه 70 مداحان تحت تأثیر خواننده ها بودند. اما در دهه 80 این تاثیر و تأثر دو طرفه شد. به نظر من دهه 90 می تواند دهه ای باشد که واقعا فضای موسیقایی مداحی قالب بشود. من با بعضی رفقای خواننده و آهنگ ساز صحبت می کنیم، بعضی وقت ها چیزهایی که ما خودمان ساختیم یا بچه ها ساختند را برای آن ها می خوانم، واقعا متعجب می شوند و باورشان نمی شود که یک چنین چیزهایی در بحث هیئت ها دارد خوانده می شود.
ما ظرفیت فوق العاده فراوانی به اسم ظرفیت موالید اهل بیت داریم. اصلا بعضی وقت ها ما از این ظرفیت غافل می شویم. حضرت آقا در میلاد حضرت زهرا(س) گفتند همیشه هم قرار نیست در نهایت تولد ها هم روضه بخوانید. می شود در موالید از یک ظرفیت جدیدی استفاده کرد که وقتی مخاطب از جلسه بیرون می رود با یک شعفی بیرون برود. چرا باید حسی که مخاطب از هیئت بیرون می رود وقتی که تولد بوده با وقتی که شهادت بوده یکی باشد. هیجان در تولد غوغا می کند، شعف در تولد غوغا می کند، شوق وصال در تولد غوغا می کند.
متأسفانه خیلی از بچه هایی که آهنگ می سازند، شعر می گویند، واقعا موسیقی را نمی شناسند، ضرب آهنگ را نمی شناسند، شعر را نمی شناسند. چرا یک نوحهای یا یک سروده ای سخیف میشود؟ دو دلیل دارد. یک معرفت پایین شاعر و مداح نسبت به اهل بیت و علم اندک این ها نسبت به ادبیات و موسیقی و دیگری تهییج کاذب مخاطب!
ببینید یعنی نداشتن علم؛ حالا یک علم مذهبی یا یک علم فنی. دلیل دیگر آن این است که تهیج مخاطب و مجلس گرم کنی الکی است. این دو دلیل موجب می شود که ما ناگهان یک چیز سخیف بگوییم. با یکی از رفقا صحبت می کنیم، گپ می زنیم، حرف می زنیم، اصلا کتاب شعر به او دادیم و خواند، درباره آن ساعت ها نشستیم و صحبت کردیم، البته نه من بلکه با تیمی از رفقا. اصلا سلیقه این مداح عوض شد، معرفت او به امام حسین صد برابر من است، اما ادبیات نمی دانست. موسیقی خیلی نمی دانست. وقتی نشستیم که این شعر را بخوان، معرفی کردیم، - این ها حمل به خودستایی نشود دارم چیزی که اتفاق افتاده است را می گویم، من هم صرفا نبودم بلکه یک تیم آدم بودیم. ناگهان سلیقه او از این رو به آن رو شد. مخاطب او هم دارد سلیقه اش عوض می شود. او یک هئیت خیلی پر و پیمانی دارد. یعنی می خواهم بگویم خدایی ناکرده بعضا شعرا و مداح ها به خاطر تهیج لحظه ای مخاطب نیایند یک چیز ساده بگویند. متاسفانه برخی از ذاکران به خاطر شهرتی که پیدا کرده اند دیگر به دنبال علم و معرفت نمی روند!
ساده گویی خوب است، "کسایی مروزی" که اولین شعر فارسی در مصیبت کربلا برای اوست، یک قصیده مطول سروده است، تمام ابیات اول آن را اگر همین الان بخوانید متوجه نخواهید شد که چیست، من هم نمی فهمم که چیست، اما به محض این که وارد روضه امام حسین می شود انگار همین الان شعر را سروده است. یعنی می آید در ساده ترین حالت، این کار را انجام می دهد. ساده گویی با سخیف گویی فرق می کند. یعنی ما ساده بگویم، عوام فهم بگوییم، خواص پسند بگوییم.
سخت ترین کار همین است که شما یک چیزی بگویید که اهل علم، اهل ادبیات، اهل مقتل همه این ها خوش شان بیاید و مردم هم بفهمند. متأسفانه وقتی ما می خواهیم به سمت این که هنری بگوییم بعضی وقت ها یک چیزی می گوییم که اصلا هیچ کس هیچی نمی فهمد، فقط خودمان و با یک سری از رفقا می فهمیم. بعضی از شعرا معما طرح می کنند!!!
مشرق: در حوزه شعر مثلا در ده، پانزده سال پیش به این طرف نمی دانم چه اتفاقی در شعرا افتاده. این بحث حدیث نفس کردن با اعضای سیدالشهدا انگار این در حوزه شعر هم خیلی زیاد شده.
حضرت آقا چند سال پیش گفتند پندیات بخوانید. متاسفانه بعضی ها کاهلی کردند، بعضی ها یک دوره ای خواندند و بعد از یک مدت احساس کردند که خب جلسه با این فضا پیش نمی روند. دلیل آن هم این بود که شعرا کم کاری کردند. شعرا در سرودن اشعار پند به زبان امروز کوتاهی کردند. این جا تقصیر مداحان نبود. من شاهد بودم که چقدر بعضی از مداح ها دنبال این بودند که اشعار پند به زبان امروز بخوانند.
مشرق: در انتها اگر مطلب دیگری مانده است بفرمایید
هیئتها سنگر است. نباید از دشمن غافل شویم. ببینید دشمن ما را رصد می کند، حواس او به همه چیز ما هست. در ضمن ما از اسلام آمریکایی خیلی بیش تر از خود آمریکا لطمه خوردیم.
یادمان باشد پهلوی اول اسمش رضا بود، پهلوی دوم اسمش محمدرضا بود! ممکن است نام یک نفر نام ائمه را یدک بکشد اما بر علیه امیرالمؤمنین(ع) قدم بردارد. ما حواس مان باید به خودمان باشد، حواس مان باید به نصیحت های امام حسین باشد. همیشه دشمن هم دشمنی می کند.
ما از دشمن توقعی جز دشمنی نداریم، دشمن کار خود را بلد است، ما باید کار خود را بلد باشیم. دشمن می آید یک سال روی یک خواننده ای کار می کند، او را کنار می گذارد.
عجب چراغ عجیبی است شمع عشق حسین/ که هر چه باد وزد می شود فروزان تر.
پرچم امام حسین بالاست ما فقط از کنار این پرچم نباید تکان بخوریم. فقط حواس مان باشد که امام حسین هوای ما را دارد. بالاخره ما نوکر امام حسین هستیم.
مشرق: یک رباعی برای امیرالمومنین(ع)
خورشید رخت سایه ی دیوار خداست/در هر نفست گرمی بازار خداست/
آخر چه کسی گفته خدا شاعر نیست/چشمان تو شاه بیت اشعار خداست
آخر چه کسی گفته خدا شاعر نیست/چشمان تو شاه بیت اشعار خداست