کد خبر 217043
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۲ - ۲۱:۲۹

در هفدهمین همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا کتاب «خاطرات آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای» رونمایی شد. رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا در این مراسم، فلسفه را شاخه و مرحله‌ای از دین دانست و گفت: فلسفه روش سیاست و زندگی را به ما می‌آموزد.

به گزارش مشرق، هفدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا تحت عنوان «فلسفه و راه زندگی» با حضور اندیشمندان و اساتید علم فلسفه از سوی بنیاد حکمت اسلامی صدرا در مجتمع آدینه تهران برگزار شد که گزارش مشروح آن توسط فارس منتشر می‌شود.

 

 

* فلسفه کاری می‌کند که انسان به تدریج عالم شود

آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا در ابتدای مراسم افتتاحیه در خصوص موضوع «فلسفه و راه زندگی» طی سخنانی درباره تفاوت میان حیات با نبات گفت: در تعریف فلسفی از حیات، می‌گویند حی و زنده کسی است که دو خاصیت ادراک و قدرت عمل را شامل می‌شود و این مقوله در تمام موجودات وجود دارد.

وی با اشاره به آیه کریمه «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ...» اظهار داشت: این آیه یک ندای آسمانی به تمام انسان‌ها و کسانی است که ایمان آورده‌اند. خداوند متعال خطاب به انسان‌ها می‌فرماید: وقتی پیامبر (ص) شما را می‌خواند و دعوت می‌کند به آن چیزی که به شما حیات و زندگی می‌بخشد دعوت او را بپذیرید! در واقع خطابه‌های قرآنی خطاب به افرادی است که حیات داشته و زنده هستند.

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا با طرح این سؤال که حیاتی که اسلام به وسیله پیامبر (ص) می‌خواهد به انسان‌ها ارائه دهد چیست، تصریح کرد: حیات و زندگی دو مسئله است؛ یکی مشترک با حیوانیت بوده که بستر اصلی حیات انسانی را تشکیل می‌دهد چرا که انسان به غذا، تولید مثل، حفظ امنیت و سلامت خود نیاز دارد البته این موضوع در حیوانات و نباتات نیز به صورت غریزی وجود دارد از این رو ریشه هر درختی به طور طبیعی به سوی آب و غذا حرکت می‌کند و این حیات، حیات انسانی است که درجه اول حیات برای یک فیلسوف و حکمت متعالیه نیز همین حیات است.

وی تصریح کرد: باید توجه داشت فلسفه و راهی که بشر به نام زندگی برای خود انتخاب می‌کند، چه بود و مسئولیت و پیام آن چیست؟ اینجاست که ما باید به این نوع حیات بپردازیم.

آیت الله خامنه‌ای با بیان اینکه ادراک از علائم حیات است، گفت: پایین‌ترین درجه ادراک انسان ادارک حسی است که همه موجودات در آن مشترک هستند و امتیاز انسان به تعقل، تفکر و راه اندیشه و بینش درست حقایق اطراف خود است که قدرت بازیابی حق و فرار از باطل و یا به گمراهی رفتن در صورت عدم توجه به این ادراک اتفاق می‌افتد.

وی ادامه داد: فلسفه کاری می‌کند که انسان به تدریج عالم شود، یعنی علم را فرا گیرد و بر حجم علم خود بیافزاید و در حکمت متعالیه با هر علمی بر علم وجودی خود اضافه کند و این کاری است که فقط انسان می‌تواند انجام دهد.

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا گام اول در ادارک انسان را شناخت جهان اطراف خود برشمرد و یادآور شد: انسان در ادراک به انسان‌شناسی و خودشناسی می‌رسد همچنین گام دوم انسان جهان‌شناسی است اینکه انسان بداند جهان چیست، مبدا و منتهای آن کجاست که باید در نهایت به مبدا ازلی دست یابد لذا اگر یکی از خصوصیات حیات، ادراک باشد انسان باید به این مرحله برسد که این ادراک، ایستا نبوده و بلکه پویا است.

وی گام بعدی انسان بعد از دانا بودن را مسئول بودن دانست و اظهار داشت: البته از وظیفه دانستن برداشتی در تعبیر حکمت نظری برای مرحله علم و حکمت نظری را برای مرحله عمل داریم.

 

 

 

* فلسفه جدا از دین نیست بلکه مرحله‌ای از دین است

آیت الله خامنه‌ای گفت: نمی‌خواهم بگویم که در کنار دین چیزی به نام فلسفه داریم که راه را به ما نشان می‌دهد بلکه معتقدم اساسا فلسفه، شاخه و مرحله‌ای از دین است برای افرادی که اندکی از ابتدایی بودن، حالت عوام و ناپخته بودن در آمده و قدرت ادراک داشته باشد. در ضمن دین برای همگان دستور و راهکار دارد و حکمت متعالیه در نهایت، دین و حکمت را با هم و در کنار هم ادغام کرده و یک شیء واحد از آن بوجود آورده است.

وی در خصوص اینکه نقش فلسفه در راه زندگی چگونه می‌تواند باشد، گفت: اساسا در اینجا قاعده‌ای می‌توان بیان کرد اما مقدمتا باید بدانید که رابطه انسان با عالم چیست و موقعیت او در کجای عالم قرار دارد؟ آیا او موجودی حقیر بوده که در گوشه‌ای رها شده یا موجودی است که در حال تکامل، رشد و در حال جای گرفتن در این عالم بوده و آن را تسهیل می‌کند؟

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا اظهار داشت: انسان موجودی پویاست که در این عالم بعد از شناسایی شروع می‌کند بر این دنیا مسلط شود. حال ممکن است این تسلط او غلط باشد مانند آن نوع فناوری که امروز غرب در پیش گرفته است یا اینکه به شکل درست و مبتنی بر آبادسازی باشد که قرآن مدنظر دارد.

وی ادامه داد: هدف از خلقت، مسلط بودن به این عالم است و عالم چیزی جز انگشتری در دست انسان نیست و به همین دلیل قرآن کریم انسان را خلیفة‌الله معرفی می‌کند. از این رو نگاهی که خداوند به عالم می‌‌اندازد از مردمک چشم انسان بوده و این نگاه در الوهیت است.

آیت الله خامنه‌ای عنوان کرد: به عبارت دیگر ما جزئی از عالم هستیم و عالم مجموعه‌ای متحد، هماهنگ، ماشین‌وار و هدف‌دار است که مبدا و منتهایی دارد که مبدا و منتهای مادی به آسمان‌ها و زمین بر می‌گردد.

* فلسفه می‌آموزد که با عالم همگام باشیم

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: فلسفه و اخلاق به ما یاد می‌دهد که با عالم مهربان بوده، آشتی کرده و دوست و همگام باشیم و برخلاف جریان طبیعت حرکت نکنیم و به تعبیر قرآن، دین برابر فطرت قرار دارد.

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا خاطرنشان کرد: برای اینکه فلسفه بتواند در یک کلمه راه زندگی را به بشریت نشان دهد می‌گویند باید از اصل تبعیت کل از جزء پیروی کنیم، چرا که انسان جزئی از کل مجموعه عالم است و نظامات عالم برای خود کاری نمی‌کند بلکه همگی به انسان ربط دارند و افعال انسان نیز در طبیعت مؤثر است همچنین اخلاق نیز به عنوان قانون نانوشته‌ای در این عالم وجود دارد.

وی یادآور شد: مجموعه عالم وظایفی دارد که انسان در آن تأثیرگذار و تأثیرپذیر است، از جمله اصل تبعیت انسان از مجموعه مقرراتی که خداوند به صورت اشکال طبیعی پیش روی او نهاده است.

نویسنده کتاب‌های فلسفی افزود: زمانی که یک نهضت بسیار خوب اما در ظاهر گمراه کننده در اروپا به نام «رنسانس» به وجود آمد و اصول حکما و علما به کناری نهاده شد، فلسفه جدید و راه‌های جدیدی برای زندگی به وجود آمد، در نتیجه غرب راه را گم کرد. از این رو وقتی راه زندگی را از غربی‌ها جویا می‌شویم، یکی از نظریات آن‌ها پوچ‌گرایی است و معتقدند که زندگی هدف ندارد و زندگی همین است که انسان به دنیا آمده، جوان و سپس پیر شده و از دنیا برود!

رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا گفت: برای حیات و زندگی یک تعبیر دیگری هم می‌‌توان داشت؛ زندگی یک جسم و روح دارد همانند انسان، جسم زندگی همین است که همگی از آن برخوردارند اما غرب نسبت به این روح زندگی غافل است و بعد از قرن‌ها سرگردانی تازه به معنای زندگی پی برده و درباره آن سؤالاتی را مطرح می‌کند.

وی خاطرنشان کرد: موجودات عالم، درجه شخصیتی ندارند و براساس توانشان با آن‌ها برخورد می‌شود اما انسان بر اساس درجه ادراک، مقام پیدا کرده و انسان آگاه، عارف و اندیشمند می‌شود، سپس همین انسان مسئول شده یعنی با شخصیت می‌شود و می‌تواند عالم را مدیریت کند بنابراین وقتی روح زندگی نباشد نتیجه‌ای جز پوچی در بر ندارد و از این رو برخی می‌گویند ما برای رنج کشیدن به دنیا آمده‌ایم.

رئیس حکمت اسلامی صدرا گفت: راه درست این است که هیچ‌گاه بشر به بن بست نرسیده و از راه راست منحرف نشود و از هدف نهایی که به تعبیری بهشت یا سعادت است بیرون نرود بنابراین اگر دینی آسمانی است بشر باید از آن تبعیت کند.

* «فلسفه» سیاست را به انسان می‌آموزد

آیت الله خامنه‌ای با بیان اینکه فلسفه، از راه حکمت عملی، اخلاق، خودسازی و سیاست را به انسان می‌آموزد، اظهار داشت: برخی فکر می‌کنند سیاست نیز مانند مشاغل مختلف است که بتوان برای آن شغلی در نظر گرفت، در حالی که سیاست متن زندگی آن را تشکیل می‌دهد از این رو مجموعه انسانی باید سعید بوده و از تمام مراحل مادی و معنوی او حل شده بود و با هوش و ادراکات منطقی بتواند نماینده‌ای برای خود پیدا کند که سعادت را برایش به ارمغان بیاورد.

وی با تأکید بر اینکه سیاست جزو ذات دین است، گفت: در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم «انتم ساسة العباد» که ائمه اطهار(ع) سیاستگذاران کشور هستند و آنها در نمازها و دعاهای خود به سعادت مردم، دستورات سیاسی و داشتن گروه‌های مختلف در سراسر کشور اسلامی تأکید داشته‌اند که این موضوع از زمان امام سجاد(ع) تا زمان غیبت حضرت مهدی(ع) و حتی زمانی که ائمه در زندان و حصر بودند و قدرت تماسی نداشتند با نماینده‌های خود در جامعه ارتباط داشته و سیاست را تدبیر می‌کردند و در واقع ائمه اطهار سیاست را به بهترین نحو در جامعه انجام دادند.

رئیس حکمت اسلامی صدرا تصریح کرد: بهترین رهنمود و خدمتی که فلسفه به بشر می‌کند این است که به او روش سیاست و روش اجتماعی زندگی را بیاموزد.

وی افزود: فلسفه همان راه زندگی است و اگر بتوانیم به یک اندیشه و فلسفه درست برسیم، راه زندگی را یافته‌ایم البته در کنار این موضوع تمام دستورات ریز و آن فلسفه نمی‌تواند به اشخاص ارائه دهد در دین مبین اسلام آمده است که امیدواریم در گروی این موضوع سعادت تمام بشر رقم بخورد.

 

 

* فیلسوف جایگاه صحیحی در کشور ندارد

حجت‌الاسلام احمد احمدی رییس سازمان انتشارات «سمت» با اشاره به جایگاه والای صدرا در اندیشه اسلامی گفت: متاسفانه در کشور ما فلسفه و فیلسوف جایگاه صحیحی ندارند، صدرا در یک جایگاهی در حد کفر بالا رفته است با وجود اینکه وی یک فیلسوف الهی و مفسر برجسته، متکلم، فقیه و شارح بود و تمام فلسفه‌های پیش از خود را خوانده بود.

وی ادامه داد: جالب اینکه هانری کربن از علامه طباطبایی پرسیده بود که آیا فلان تفسیر صدرا از قرآن کریم را خوانده‌ای؟ ایشان اظهار بی‌اطلاعی کرده بود. کربن تمام تفسیرهای صدرا از قرآن کریم را مطالعه کرده بود.

احمدی با اشاره به بعد ادبی صدرالمتألهین یادآور شد: کسانی که اسفار را مطالعه کرده‌اند، می‌دانند که چه عبارات ادیبانه‌ای در آن وجود دارد. از آثار برجسته وی می‌توان به مفاتیح الغیب، اصول کافی، الشواهد الربوبیه و اسفار اشاره کرد.

وی با تاکید بر به‌جا بودن مراسم‌های بزرگداشت این‌چنینی برای ملاصدرا گفت: در تلاش بودم تا درباره رسوبات ماهیت در فلسفه صدرا کار کنم، البته وقت زیادی ندارم و می‌خواهم آن را به دانشجویان منتقل کنم.

* حکمت عملی در شرق کم‌تر مورد توجه قرار دارد

این استاد دانشگاه تأکید کرد: نکته مهم این است که بپردازیم آیا ملاصدرا حکمت عملی داشته یا خیر؟ تقریبا تمام مباحث ملاصدرا هستی‌شناسی است، وی تلاش کرده تا نشان دهد هستی یک واقعیت واحد است که از هیولا آغاز و سپس به جسم و صورت جسمی می‌پردازد و در نهایت به ذات الهی می رسد. بنابراین همه چیز به ذات الهی قیام دارد و تمام موجودات به ذات پاک حق قیام دارند، این اساس تفکر صدرا است، مرحوم سبزواری اشاره می کند که مغز اصلی فلسفه صدرا همین توجه به ذات پاک حق است.

وی در ادامه افزود: با این دیدگاه، موجودی که از خاک برآمده و به تعبیر او حرکت جوهری دارد، در همین مکان نیز حرکت کرده و بالا می‌رود و در واقع با عمل صحیح خود را بالا می‌برد. با توجه به اینکه فیلسوفان غربی هر یک حکمت نظری و عملی مشخصی دارند برای نمونه ارسطو و افلاطون هر یک کتاب اخلاق دارند، متاسفانه این امر در شرق دیده نمی‌شود و حکمت عملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است به طور مثال میرداماد کتاب حکمت عملی ندارد و علت این امر نیز این است که فلاسفه اسلامی آنچه را می‌خواهند بگویند در دین دیده‌اند و از همان بهره‌گرفته اند.

* از نگاه صدرا، ریاضت یک نوع مجاهدت است

رییس سازمان انتشارات سمت افزود: ملاصدرا اواخر کتاب مبدأ و معاد یک بحثی را درباره ریاضت و تفاوت آن بین حیوانات و انسان‌ها دنبال می‌کند. بر این اساس انسان با ریاضت خود را می‌سازد و این ریاضت یک نوع مجاهدت است که در قالب امر و نهی در دین آمده است، شرایط  امر و نهی در همه ادیان وجود دارد که گاهی جهاد با دشمن و گاهی جهاد نفس است. صدرا معتقد است که این ریاضت ها را دین برای ما تعیین کرده است، وی در بخشی از مقدمه کتاب اسفار می‌گوید که من از این ابناء زمان خیلی رنج دیدم، افراد را به حساب عرفان از شهرها بیرون کردند، وقتی مشکلات را دیدم و افراد تنک مایه دنیا پرست که از حکمت سر در نمی‌آورند، مدتی منزوی شدم، ریاضت کشیدم، واجبات را به جا آوردم تا خداوند بر من عنایت کرد.

احمدی در پایان سخنان خود با اشاره به اینکه در اندیشه علامه طباطبایی شریعت، طریقت و حقیقت در طول هم هستند و از هم جدا نمی‌شوند، گفت: اگر کسی این مراحل را آنچنان که باید انجام دهد به حکمت عملی صدرا دست یافته است و این حکمت به تدریج دل را نورانی می‌کند. بنابراین دراین چارچوب دین و شریعت انسان زندگی می‌کند تا باطن این اعمال بروز و ظهور یابد و بر این اساس، کیفر و پاداش او با این اعمال مشخص می‌شود.

 

* «کانت» عاقل را کسی می‌داند که از تمایلات نفسانی دور بماند

منوچهر صانعی دره‌بیدی، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی ضمن ارائه مقاله‌ای تحت عنوان «ذات انسان آزادی است» گفت: ذات انسان آزادی است مفاد این عبارت غیر از این است که بگوییم انسان آزاد است بلکه او آزاد است به علاوه نکات دیگر.

وی افزود: بنا به تحقیقات، حدفاصل ارسطو تا کانت با یک وقفه 1500 ساله قرون وسطی، مفهومی که از آزادی شکل گرفته و امروز در ذهن ماست اینطور خلاصه شده است که در جهانی که ما می‌شناسیم، فقط یک موجود آزاد است و آن انسان است در واقع انسان مساوی آزادی است و حیوانات و نباتات آزادی به معنای آزادی انسان ندارند.

وی در ادامه افزود: حد فاصل ارسطو و کانت نویسندگان انگلیسی چون هابز، لاک، هیوم و یک نسل پیش از کانت افرادی چون دیدرو، منتسکیو، ولتر و روسو و نهایتاً خود کانت معنای آزادی را اینطور که ما امروز می‌فهمیم، تدوین کرده‌اند. درباره آزادی اول مفهوم آگاهی به ذهن می رسد اما با آگاهی صرف، آزادی به معنای کامل تعریف نمی‌شود.

دره‌بیدی با اشاره به اینکه علم فیزیولوژی جدید معتقد است که 50 میلیون سال پیش در مغز انسان اتفاقی افتاده که انسان توانسته مفهوم آینده را درک کند، یادآور شد: فرض این است که بین موجودات فقط انسان می‌فهمد و این تصور بر عهده فیزیولوژیست‌هاست.

این استاد فلسفه دانشگاه افزود: در هر حال این درک آینده که می‌فهمیم فردایی وجود دارد اما نمی‌دانیم که چیست، نقص در آگاهی معنی می‌شود، این صفت در عالم مخصوص انسان است بنابراین به نظر متالهان (الهی‌دانان) خداوند علم مطلق دارد اما انسان علم نسبی به این معنا که انسان دارای ویژگی است که در طول زندگیش دائما بر سر دو راهی قرار دارد، خود ارسطو این مباحث را در یکی از دفترهای متافیزیک خود در رساله گاما بیان کرده است.

وی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین مباحث مورد توجه دکارت آزادی است، یادآور شد: آزادی مهمترین نتیجه‌ای است که دکارت از قضیه کوجیتو گرفته است، سپس اسپینوزا آزادی را صفتی تعریف کرده که فعلش از ذات بر می‌آید و البته فقط یک موجود آزاد وجود دارد و آن جوهر است و به زبان دین همان خداست، همین تعریف آزادی را مجددا لایب‌‌نیتس در تعریف مُنادها به کار برده و سپس هابز، لاک و هیوم هر یک به نفس مفهوم آزادی توجه، از ابهت متافیزیک کم کرده و آن را به رفتار انسان سوق داده اند.

صانعی اظهار داشت: لاک با زبان دین مفاهیم آزادی را بیان کرده و می‌گوید که چون این حقوق آزادی طبیعی و خدادادی است، کسانی که آزادی مردم را محدود می‌کنند به خدا اعلام جنگ می‌کنند. وی در دوره‌ای این مباحث را بیان کرد که هنوز احساسات دینی در بین افراد منشأ اثر بود.

نویسنده کتاب‌های فلسفی افزود: در نوشته‌های هیوم و فرانسوی‌های بعد از او مفهوم آزادی متافیزیکی تبدیل به یک مفهوم اجتماعی، سیاسی و حکومتی شد. در نهایت کانت وقتی مفهوم آزادی را بیان می‌کند با صبغه مسیحی‌اش به دین اشاره دارد به نظر او اگر این مفاهیم در جامعه استقرار یابد نظام سیاسی دموکراسی خواهد شد.

وی با تاکید بر اینکه به نظر کانت آزادی یک پروسه تاریخی است که انسان به تدریج بدان می‌رسد، افزود: بر اساس این تعریف هر چه در تاریخ می‌گذرد انسان عاقل تر می‌شود. عقل عنصر الهی و خدای روز زمین است، بهترین نظام حکومتی نظام مبتنی بر عقل است و چون آزادی به معنی روش عقلانی است از این جهت، حکومت صالح، حکومت عقل است، آزادی در رفتار انسان متجلی می‌شود بنابراین زندگی انسان‌ها زیر سلطه عقل است و انسان عاقل کسی است که عاقلانه رفتار کرده و از تمایلات نفسانی دور بماند، بنابراین کانت و شاگردان وی مدعی‌اند که دیکتاتورهای تاریخی اسیر تمایلات نفسانی بوده‌اند.

 

* پاسخ به پرسش «فلسفه به چه کار می‌آید» دشوار است

حسین کلباسی، مدیرگروه مرکز تدوین تاریخ فلسفه با طرح این پرسش که فلسفه به چه کاری می‌آید، گفت: فلسفه علم است اما علمی که همه امور متداول، روزمره و جزئی زندگی مانند سایر فنون و علوم و مهارت‌ها حضوری در آن ندارد.

وی افزود: این پرسش که فلسفه به چه کار ما می‌آید، همیشه در دوران تحصیل در دبیرستان تا دانشگاه مکرراً بیان شده است، بر همین اساس برای فلسفه کاری تراشیدند به این جهت که برخی نویسندگان به تکلف برای فلسفه چیزی را دست و پا می‌کنند که از قافله کارایی علم جا نمانند! آری فلسفه نیز کاربرد دارد و بی‌فایده و بی‌ثمر نیست اما در عین حال پاسخ به این پرسش دشوار است.

وی علت سهل‌الوصول نبودن پاسخ کارایی فلسفه را ماهیت و حقیقت آن دانست و گفت: اگر علم و آگاهی صحیح به اجمال پیدا نشود در خصوص کاربرد فلسفه چیزی حاصل نمی‌شود و این امر برای ما در ابهام باقی می‌ماند. به تعبیر برخی اهالی فلسفه از جمله «هگل» فلسفه کشف نامتناهی در متناهی است! فلسفه کمک می‌کند که بگوید و نشان دهد در هر حدودی امر نامتناهی و نامحدود مستتر است اما همین امر خود را در متناهی ظاهر می‌کند؛ کشف این برمدار تفکرات صورت می‌گیرد.

وی در ادامه افزود: «سقراط» عالی‌ترین نمونه حیات فلسفی است، این معنا از باب تعارف نیست! امروز در لابه‌لای آثاری که تحت عنوان محاورات افلاطونی یا سقراطی می‌شناسیم، رساله دفاعیات را برگزیدم. این رساله بیان سقراط علیه دعاوی است، زیرا در دادگاه آتن او را متهم کرده بودند که خدایان آتن را نمی‌پرستد! سقراط در مقابل این مباحث چنان سخن گفته که انسان حیرت می‌کند.

* فلسفه سقراط به فضیلت دعوت می‌کند

کلباسی یکی دیگر از مختصات حیات فلسفی سقراط را دعوت به فضیلت دانست و گفت: در لفظ یونانی واژه «آگاتون» -که به فارسی «خیر» تعبیر می‌شود- در آثار افلاطون و ارسطو بسیار به کار رفته است. سقراط سؤال می‌کند فضیلت که آراستن بشر و وضع حقیقی بشر است، به چه معناست و کجا نمود می‌یابد؟

این استاد فلسفه افزود: افلاطون معتقد است فضیلت آموختنی نیست بلکه دریافت کردنی است. او می‌گوید که اگر کسی در تیراندازی توانایی داشته باشد به این معنا نیست که شجاع است، «فضیلت» شجاعت، شهامت، سخاوت و امانت‌داری است که آموختنی نیست. بنابراین سقراط به مردم می گوید که آنچه شما فضیلت می‌پندارید، فضیلت نیست!

وی با تاکید بر اهمیت خودشناسی در اندیشه سقراط گفت: سخن سقراط این است که وجود بشر مشتمل بر ساحاتی است که اگر شناخته نشود، هر آنچه در اطراف اوست وهم و تخیلی بیش نیست.

کلباسی با تاکید بر اینکه حیات فلسفی سقراط با دغدغه مدینه یونانی و آرمانی پیوند تام دارد، گفت: سقراط و افراطون در دوره‌ای زندگی می‌کنند که دوره تمامیت مدینه یونانی است. این حیات نشان می‌دهد تفکر و اندیشه در لایه‌های غبارآلود استدلال‌های عقلی و انتزاعی محصور نشده است بنابراین حیات فلسفی است اما به آسانی و سهولت به دست نمی‌آید.

 

 

* کتاب خاطرات سیاسی آیت‌‌الله سیدمحمد خامنه‌ای رونمایی شد

به گزارش فارس، در ادامه این مراسم کتاب خاطرات سیاسی آیت‌‌الله سیدمحمد خامنه‌ای رئیس بنیاد حکمت اسلامی صدرا با حضور حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، «جواد عروانی بخشایش» و «جواد کامور» مؤلفان کتاب و حسین کلباسی، مدیرگروه مرکز تدوین تاریخ فلسفه رونمایی شد.

کلباسی، در این مراسم گفت: از آیت‌الله سید‌محمد خامنه‌ای در سال‌های اخیر با توجه به سابقه تاریخی مبارزاتی ایشان قبل از وقوع انقلاب اسلامی و ورود همه‌جانبه به صحنه انقلاب تقاضا شد خاطرات خود را قلمی کرده و در اختیار نسل حاضر قرار دهند.

وی اظهار داشت: آیت‌الله خامنه‌ای به دلیل اشتغالات و دلایل شخصی از نوشتن خاطرات سیاسی خود امتناع می‌کردند و ترجیح می‌دادند تا سایر افرادی که در میدان فعالیت‌های سیاسی اجتماعی هستند این کار را برعهده گیرند. اما از آنجایی که لازم است رویدادهای بیش از 30 سال اخیر ثبت شود و در لسان اقشار مختلف انقلاب اسلامی محفوظ بماند، ایشان مجاب شد تا مطالب را به صورت گفتاری و نوشتاری برای نسل حاضر ارائه دهد.

کلباسی با اشاره به کتاب مجموعه خاطرات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای تصریح کرد: این کار طی سه سال اخیر و بر اساس گفت‌وگوهایی است که به صورت شفاهی انجام گرفته بود. که بعدها نوار‌های آن پیدا شد و مورد بازبینی ایشان گرفت و مرکز اسناد انقلاب اسلامی نسبت به چاپ و انتشار آن اهتمام ورزید.

وی گفت: جلد نخست کتاب خاطرات سیاسی آیت‌الله خامنه‌ای در اواخر نمایشگاه بین‌المللی کتاب عرضه شد و نسخه‌هایی که عرضه شده بود همگی تمام شد و استقبال قابل توجهی از این کتاب به عمل آمد.

کلباسی اظهار داشت: با توجه به اهمیت این کتاب، مطالب و تصاویری که از فایل شخصی آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای انتخاب شده، فایده و اهمیت این اثر را دو چندان کرده است.

 

 

* مطالعه خاطرات آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای ما را به متن حوادث انقلاب می‌برد

حجت‌الاسلام روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در این مراسم گفت: به خاطر برگزاری مراسمی به یاد فیلسوفی که بنیانگذار مکتب نوین فلسفی در جهان اسلام بود، خداوند را سپاسگزارم.

وی اظهار داشت: بی‌شک انقلاب اسلامی ایران نقطه عطف تاریخی است که تأثیرات آن در سرتاسر جهان همچنان پویا و باتحرک پیش می‌رود؛ انقلابی که توانست توازن سیاسی را در سطح جهان برهم زده و یک بیداری اسلامی را در جهان اسلام ایجاد کند و در دنیایی که دین را منزوی می‌کردند، به احیای دینداری بپردازد.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران عنوان کرد: بی‌شک نقل این تاریخ و منتقل کردن تاریخ حادثه‌ای چنین بزرگ، به همان اندازه پراهمیت است که نسل‌های آینده باید بدانند که چه حادثه‌ای در ایران رخ داده و چه تأثیری را نیز بر نسل‌های آینده گذاشته است.

حسینیان تصریح کرد: تاریخ شفاهی روایت کسانی است که در متن حادثه و جزئی از تاریخ‌سازان بوده‌اند که یکی از منابع مهم تاریخ‌نگاری به شمار می‌روند. تاریخ شفاهی می‌تواند به اسناد و منابع غیرگویا و احیاناً برداشت‌های شخصی، جهت دهد و پرده ابهام را برطرف کند.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی اظهار داشت: در سال 1374 که وارد مرکز اسناد انقلاب شدم، تاریخ‌گویی یک سنت ناپسند میان افراد مذهبی محسوب می‌شد، لذا تا جا افتادن مسئله پراهمیت تاریخ‌نگاری به صورت شفاهی زحمات بسیاری صرف شد.

حسینیان با اشاره به شخصیت آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای خاطرنشان کرد: این جلسه، تجلیلی از شخصیت فرزانه و دانشمند حکیمی است که خود در متن انقلاب حضور داشته است و در سنت علمای شیعه تجلیل از بزرگان و عالمان سنت حسنه‌ای است که روایت بسیار تاریخی مهمی در این زمینه داریم.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران خاطرنشان کرد: کتاب خاطرات سیاسی آیت‌الله سیدمحمد خامنه‌ای مجموع 120 ساعت ثبت خاطرات شفاهی ایشان است که در عرض 56 جلسه ضبط و پیاده شده و توسط نویسندگان توانا به نام‌های «جواد عروانی بخشایش» و «جواد کامور» با مشورت آیت‌الله خامنه‌ای به رشته تحریر درآمد و ساعت‌ها تلاش صورت گرفت تا این کتاب را از شکل زبانی به شکل مکتوب و با حفظ نحو گفتاری آن به رشته تحریر درآید.

وی گفت: خاطرات آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای از این جهت مهم است که در متن انقلاب وجود داشته و حوادث را با چشم و گوش خود دیده و شنیده است. همچنین ایشان شخصیتی هستند که در تأسیس و تشکیل دادگاه‌‌های انقلاب نقش به سزایی داشتند. شخصیتی که امروز می‌تواند روایت اطمینان‌بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی باشد.

حجت‌الاسلام حسینیان در پایان خاطرنشان کرد: آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای به عنوان تکیه‌گاه مبارزان در دعوای حقوقی مقابل رژیم شاه مطرح بود و بسیاری از کارها را پیش می‌برد. از جمله زیبایی‌ها و برجستگی‌های این کتاب این است که وقتی آن را مطالعه می‌کنیم ما را به متن و حوادث انقلاب می‌برد.

 

* «هنر» خالقیت نیست، کاشفیت است

حسن بلخاری استاد فلسفه دانشگاه هنر در هفدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا تحت عنوان «فلسفه و راه زندگی» که به همت بنیاد حکمت اسلامی صدرا در مجتمع آدینه تهران در حال برگزاری است، مقاله‌ا‌ی با عنوان «هنر، زیستن بر مدار عقل و زیبایی» ارائه کرد.

وی پرداختن به اندیشه‌های حکمای متأله یونان در زمینه هنر و صنعت به مفهوم تاریخی و استفاده از آن به عنوان عاملی برای نظارت جهان معقول را ضروری دانست و گفت: این نکته در اینجا بیانش ضروری است که متاسفانه حکمای ما دغدغه پرداختن به بنیادهای نظری هنر را نداشتند، گرچه در باب عنصر اصلی هنر و ادب که خیال است نکات علمی بازگو شده اما امروزه حقیقت درخشان‌ترین مباحث خیال و تخلیل را باید نزد حکمای مسلمان و در صدر آن افرادی چون ابن عربی و ملاصدرا یافت.

این استاد دانشگاه تأکید کرد: بارها بیان کرده‌ام که این‌ها در خدمت دستگاه الهیات اسلامی بودند و هیچگاه مکتب نظریه تمدن اسلامی در ساحت حکمای ما شکل نگرفته و ثانیاً در این قلمرو دستگاه هنری ایجاد نشده است.

وی با اشاره به اهمیت مباحث فلوطین در «تاسوعات» اظهار داشت: نگاه عارفانه و عاشقانه عرفا مبتنی بر نظریات قرآنی، زیباتر و عقل‌نوازتر است لکن دستگاه فلسفی در این زمینه وجود ندارد، چرا که نظامی با موضوعیت هنر وجود ندارد آنچنانکه در فلسفه هنر یونانی موضوعیت یافته است در حال حاضر کار در این قلمرو آغاز شده و امیدواریم در آینده شاهد تأسیس مکتب هنر اسلامی باشیم.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه ملاصدرا در مشهد دوم شواهد الربوبیه به کمال، افلاطونی است، گفت: حتی در پایان این اثر می‌گوید که کاش ذوق و سلیقه مخاطبان به گونه‌ای بود که من تمامی مطالب این در شریف را می‌آوردم تا با عمق اندیشه صاحب آن ـ که ارسطو می باشدـ آشنا بشویم. من در بین آثار ملاصدرا هیچ بابی را به این اندازه اثولوجیایی (اصطلاحی یونانی به معنی الهیات) نمی‌دانم! حتی در مواردی حضرت علی هم در تبیین نظر فلسفی کنار ارسطو قرار می‌گیرد، به ویژه هنگامی که می‌خواهد از جامعیت عقل سخن بگوید.

بلخاری در ادامه افزود: فلوطین که در باب هنر دریچه نوینی به عالم ملکوت گشود و برخلاف افلاطون که آن را پایین‌ترین درجه از درجات شناخت پنداشته بود، برای هنر جایگاهی متعالی قایل شد، وی نسبتی میان عقل و هنر و زیبایی ایجاد نمود که عامل مطلق تحقق نیکبختی در زندگی انسانی بود. نکته مهم این است که عقل اصل و علت زیبایی است و به تعبیر فلوطین، عقلی که در ماست نیز هنگامی به این عقل پیوند یافته و مدرک این زیبایی می‌شود که خود را بپیراید و تزکیه کند، چنانکه هنرمند سنگتراش اینکار را می‌کند.

وی افزود: فلوطین معتقد است که هنر خالقیت نیست، کاشفیت است! هنرمند چیزی به هستی اضافه نمی‌کند بلکه  آنچه که هست را بیان می‌کند، هنر کشف زیبایی می‌کند. بنابراین از دیدگاه فلوطین، هنر عامل نظاره‌کردن جهان معقول است، هنر از دید او عامل مهم به نظاره نشستن جهان معقول توسط فیلسوف است.

بلخاری درباره مباحث ملاصدرا و اهمیت‌دادن وی به فلاسفه پیش از خود گفت: صدرا بین خود و فلاسفه نوری اشتراکاتی قایل است. به این صورت که همه‌شان معتقدند که وجود، عین نور است و البته این نور از مرکزیت که دور می‌شود از شفافیتش کم می‌شود. از دیدگاه صدرا این جهان ماده از مرکز نور هدایت می‌شود اما در ذاتش نور است. او می‌گوید در نفس و ذات ماده هم نور وجود دارد.

 

* «حکمت متعالیه» کمک می‌کند زندگی را زیباتر کنیم

قاسم پورحسن استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ضمن ارائه مقاله خود تحت عنوان «فلسفه ملاصدرا، زندگی و معنای آن» گفت: معنای زندگی نسبت مهمی با بحث زندگی دارد. از این رو مطرح می‌شود که آیا می‌توان بر اساس مابعدالطبیعه ملاصدرا سخنی درباره زندگی و معنای زندگی گفت و آیا پرسش زندگی پرسش جدیدی نیست که به خود جرأت می‌دهیم با مطالعه آثار فیلسوفان، موضوع راه زندگی و سبک زندگی را از آن استخراج کنیم.

وی عنوان کرد: عده‌ای معتقدند بر اساس متافیزیک نمی‌توان درباره زندگی سخن گفت و آن را پرسش جدیدی می‌پندارند اما تا زمانی که به معنای دو گانه «معنا» توجه نکنیم، بعید است که بتوان حق را به آنها داد و این 3 معنا عبارت است از: ارزش، فایده و غایت زندگی. 

پورحسن ادامه داد: در رهیافتی که درباره زندگی داریم دو مسئله مطرح است؛ اینکه زندگی زیبا داشته باشیم یا زندگی را زیباتر کنیم و فرض اصلی این است که ابتدا باید بتوانیم نظریه امکان را درباره زندگی و معنای آن جستجو کنیم. بنابراین استدلال کسانی که ادعا می کنند باید بیرون از ما بعدالطبیعه معنای زندگی را جستجو کرد این است که زندگی بر اساس اقتضائات جدید شکل گرفته است.

عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی یادآور شد: ممکن است بر اساس نگاه حکمی، غایت‌مندی اصل مهمتر زندگی بشر باشد، از این رو گاهی اوقات وقتی از زندگی حرف می‌زنیم یعنی اینکه دنیا را زیبا ببینیم و نگرش دیگر این است که چگونه می توان زندگی را زیباتر دید.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به نگاه‌های طبیعت‌گرایانه و فرا طبیعت‌گرایانه عنوان کرد: در نگاه فرا طبیعت‌گرایانه از خودمحورانه یا روح‌محورانه حرف می‌زنیم و این تقسیم‌بندی در غرب رایج است اما لزوما به این معنا نیست که ما نیز آن را بپذیریم.

این استاد فلسفه در ادامه بیان داشت: در دیدگاه‌های خدامحورانه 6 رویکرد مطرح است، از جمله ربط به خداوند، عشق به خداوند، نظام آفرینش، عدالت خداوند و ... که هر کدام از این موارد دارای زیرشاخه‌هایی بوده و تلقی ما اشتباه است که به راحتی می‌توان درباره معنای زندگی سخن گفت.

پورحسن در پایان با اشاره به اهمیت انسان در حکمت متعالیه و فلسفه مشائی خاطرنشان کرد: «هانری کربن» معتقد است که ابن سینا نخستین فیلسوفی است که تمام بحث‌های آن منطبق بر انسان‌شناسی است همچنین دغدغه مهم ابن سینا انسان بوده و می‌گوید ما با ابن سینا می‌توان انسان امروز را دعوت به مشرق کنیم.

 

* «تکنولوژی» با تکثرگرایی در آرای فلسفی ما را عقل‌گریز می‌کند

حمیدرضا آیت‌اللهی رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آخرین سخنران نشست دوم سالن اصلی بود و به بیان ضرورت تحلیل فلسفی فناوری‌های رو به گسترش در جامعه پرداخت.

وی گفت: درباره تکنولوژی در گذشته ما آن را به عنوان ابزاری برای سنجش داشتیم که از آن استفاده می‌کردیم. همچنین قبلاً تکنولوژی سخت بود اما امروز شاهد تکنولوژی نرم هستیم که بدون اینکه متوجه باشیم ما را درگیر خود کرده است.

این استاد دانشگاه گفت: تکنولوژی آموزشی، تکنولوژی مدیریت و تکنولوژی رسانه، سه تکنولوژی رسمی است که تأثیر نا آشکاری بر ابعاد زندگی انسان دارد.

وی به بیان نظریه‌های مختلف درباره تکنولوژی پرداخت و خاطرنشان کرد: «مارکس» اولین فردی بود که به تکنولوژی توجه داشت و معتقد بود تکنولوژی دارای تأثیر ذاتی بر جامعه است و تکنولوژی را مهمترین علل شکل‌دهنده جامعه عنوان می‌کرد؛ او تأثیر تکنولوژی بر جامعه را ذاتی و سرشتی می‌داند.

این استاد دانشگاه اظهار داشت: تکنولوژی تاریخ را می‌سازد و آینه‌ تمام‌نمای کاستی‌های انسان است. از این رو هایدگر نکات مهمی در این زمینه دارد و می‌گوید موقعیت تکنولوژی امری تکنولوژیک نیست بلکه آن را نوعی انکشاف از طبیعت می‌داند که محصول دستکاری انسان است.

آیت‌اللهی اظهار داشت: تکنولوژی جدید دست‌اندرکار تعرض به جهان است در حالی که تکنولوژی قدیم چنین نگاهی به طبیعت ندارد؛ راهی که هایدگر مطرح می‌کند این است که ما باید بشناسیم که تکنولوژی چنین کاری با انسان می‌کند و در واقع او می‌خواهد از طریق هنر چنین غلبه‌ای را تلطیف کند.

وی با اشاره به برخی نظرات دیگر گفت: نظام‌های تکنولوژیکی، تحلیلی از جانب تکنولوژی دارند بنابراین ما نباید دنبال فاعل آن باشیم و یا اینکه بگوییم یک توطئه‌ای در کار است و افرادی می‌خواهند فلان کار را انجام دهند، از این رو برخی از ارزش‌های سنتی طرد شده و دسته‌ای از ارزش‌های جدید به میدان آمده است.

رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره تأثیرات تکنولوژی فلسفی به ماهو گفت: تکنولوژی کاری کرده که متافیزیک یا ماوراءالطبیعه مورد طرد واقع شود اینکه نسبی‌گرایی و تکثرگرایی در آرای فلسفی را برای ما عادی کرده، ما را از تجرید‌های عقلی دور کرده و ما را درگیر مباحث دم دستی می‌کند لذا توضیح برخی مباحث فلسفی برای انسان امروز که درگیر تکنولوژی است بسیار سخت و پیچیده شده است.

وی در پایان افزود: باید به مبانی فلسفی و تکنولوژی عمیقاً بیندیشیم.

 

 

هفدهمین همایش بزرگداشت ملاصدرا تحت عنوان «فلسفه و راه زندگی» عصر امروز با برگزاری نشست‌های سوم و چهارم به کار خود پایان می‌دهد.