برنامه هفت با حضور احمد کاوری کارگردان و لعیا زنگنه بازیگر به گفتگو درباره فیلم «خودزنی» اختصاص یافت.

به گزارش سرویس فرهنگی مشرق؛ احمد کاوری کارگردان در پاسخ به اینکه برآیند«خودزنی» برای مردم چیست، گفت:هر اثری دغدغه های شخصی سازنده خود را همراه دارد و وقتی یک فیلمساز بین مردم زندگی کند، دغدغه هایش به مردم نزدیک می شود.

لعیا زنگنه بازیگر فیلم«خودزنی» درباره انگیزه هایش برای ایفای نقش در این فیلم اظهارداشت: فیلمنامه «خودزنی» را خواندم و اولین موضوعی که در ذهنم نقش بست و به خود آقای کاوری گفتم مشخص است که کتاب می خوانید و مطالعه زیادی دارید. شخصیت آقای کاوری هم برایم بود و پشت صحنه بسیار خوبی با مرحوم ایران نژاد به عنوان تهیه کننده داشتیم.

این بازیگر ادامه داد: اولین دلیلی که باعث پذیرش نقش هایم می شود،علاقه به نقش است و دومین دلیل مربوط به شخصیت افرادی می شود که با آنها برخورد می کنم. در واقع متن فیلمنامه می تواند ضعیف باشد اما معمولا افراد را می بینم و اگر فرد متفاوتی باشند، با آنها کار می کنم.

احمد کاوری درباره سوژه«خودزنی» بیان کرد: سوژه فیلم از«دزد سگ ها» به عنوان یک نویسنده مصری اقتباس شده و بافت اجتماعی اثر به گونه ای است که به فضای حال حاضر ما نزدیک بود. نهادهای مختلفی در قصه این فیلم هستند و انسانی میان درگیری نهادهای مختلف له می شود. این می توانست در زمانی اتفاق بیفتد که شاید الان برای آن دیر باشد و دهه 50 یا 60 برای آن مناسب تر بود چون در این فیلم آدم ها معمولا یکدیگر را می شناسند و بازنمایی این روابط در تهران مشکل بود.

این کارگردان خاطرنشان کرد: این قصه و رمان یکی از کارهای خوب نویسنده و مربوط به کسی است که در ادبیات نوبل دریافت کرده است. آوردن این قصه به ایران سخت بود و چیزی حدود 7 الی 8 ماه کار می کردیم تا بتوانیم آن را با شرایط حاضر به روز کنیم.

لعیا زنگنه درخصوص کم کاری خود عنوان کرد: به دلیل کمبود متن و فیلمنامه خوب که همیشه برایم آزاردهنده بوده، کم کار بوده ام و برای ایفای نقشم وسواس دارم.


این بازیگر درباره همبازی بودن با امیررضا دلاوری یادآورشد: ایشان بازیگر تئاتر و بسیار انسان خوبی هستند و دوست دارم دوباره کار کنیم و گروه بسیار زحمت کشیدند.

وی درباره نظرات منتقدان گفت: وقتی فیلمی را می بینیم نباید نظرشخصی خود را در آن دخالت دهیم و باید آن را نقد کنیم. در گذشته نقدها مناسب نبود و صرفا به دلیل علاقه نداشتن به کارگردان فیلمش را نمی پذیرفتیم و این دیدگاه غلط بود. این باعث شد عده ای اصلا هفت را به دلیل از بین بردن حرمت ها نبینند و خوشبختانه الان همه چیز اصلاح شده است.

زنگنه افزود: این موضوع را به این دلیل بیان کردم که منتظرم نقد شوم و حرفه ای تر برخورد شود.

کاوری درخصوص نقش اقتباس در سینمای ایران گفت: یکی از راه های نجات سینما اقتباس است چون گرفتاری ها زیاد و وقت برای تولید فیلمنامه خوب کم شده است. ادبیات ما به گونه ای نیست که تصویری باشد و بخشی از ادبیات ما را نمی توان اقتباس کرد. قابلیت تبدیل اثر نویسنده ای مثل مارسل پروست به زبان سینما بسیار دشوارست و هنوز کسی نتوانسته آن را انجام دهد.

وی افزود: ادبیات ما بیشتر به سمت ادبیات ناب گرایش دارند و به طور گسترده قابلیت تبدیل به نمایش را ندارند. البته بسیاری از فیلمسازان شاخص ما مثل مهرجویی و تقوایی کاری به جز اقتباس انجام نداده اند اما به نوعی توانسته اند نگاه شخصی خود را در فیلم بگنجانند و با مخاطب ارتباط برقرار کنند. جای اقتباس در سینما خالیست چون یکی از معضلات حاضر این است که کیفیت آثار سینمایی نمی تواند مخاطب را جذب کند.

کاوری درباره تم «خودزنی» گفت: این فیلم اجتماعی است که پس زمینه های زیادی دارد و تولید آن سخت است. همه نسبت به فیلم اجتماعی دچار سوء تفاهم هستند و تمام نهادها نسبت به آن موضع می گیرند. هر نهادی که احساس کند فیلم به آن مرتبط می شود، واکنش نشان می دهد. یکی از آسیب سینما طی چندسال اخیر آن است که افراد غیرمتخصص خود را اهل سینما معرفی می کنند و گاهی برای اعمال نظرات خود اصرار می کنند.

این کارگردان ادامه داد: تمام نهادهای ایران به نوعی مرتبط با فیلم اجتماعی هستند و نمی شود آنها را جدا کرد. این نهادها معمولا دوست ندارند برجسته شوند و همکاری برای تولید فیلم اجتماعی بسیار کم و اغلب سرمایه گذاری ها دولتی است و بودجه ای برای فیلم های اجتماعی در نظر گرفته نشده است.

کاوری خاطرنشان کرد: منظورم از فیلم اجتماعی فیلمی است که بیشتر به اجتماع و افرادی که در جامعه هستند، بپردازد و بیان کننده شرایط جامعه و حرف های مردم باشد. دیدگاه نهادها نسبت به پدیده های اجتماعی مهم است. فیلمسازان ایرانی نمی خواهند چیزی را تخطئه کنند بلکه فکر می کنند با ساخت یک فیلم می توانند یک موضوع اجتماعی را مطرح کنند ولی نسبت به آن موضع می گیرند. این گریبانگیر فیلم های جنگی هم شده است و «خودزنی» هم در روزهای اول دچار این سوء تفاهم ها بود.

این کارگردان تصریح کرد: شخصیت اصلی فیلم کسی است که می خواهد حق خود را از اجتماع بگیرد اما بقیه تصور دیگری نسبت به او دارند و از وجود آن انسان سوء استفاده می کنند.

زنگنه در پایان گفت: من قبل از انتخاب نقش به آن فکر می کنم که اگر بخواهم آن را قبول کنم، معمولا تأثیر آن را روی مردم محک می زنم. من در سریال«درپناه تو» به عنوان اولین کار تصویری با عکس العمل شوک گونه مردم روبرو شدم و از آن به بعد بسیار برای انتخاب نقش هایم مراقب بودم. سعی کردم نقشی را انتخاب کنم که مردم از من انتظار ندارند و بعد از انتخاب نقش همیشه فکر می کنم که این آخرین کاری است که انجام می دهم.

*فرید:«بی‌تابی‌ بیتا» پیام دارد اما قصه هم می‌گوید

مهرداد فرید کارگردان «بی تابی بیتا» درباره فیلمش گفت: این فیلم قبل از اینکه بخواهد پیامی داشته باشد، یک فیلم اجتماعی داستانگوست و می تواند در بک گراند خود به صورت تماتیک حرف هایی بزند و تماشاگران می توانند بخش هایی از شرایط و مسائل خودشان را در داستان قصه پیدا کنند. این فیلم سعی کرده واقع گرا باشد و نسبت به طبقه متوسط و فرودست جامعه نگاه مشفقانه ای داشته باشد.

این کارگردان ادامه داد: «بی تابی بیتا» مشکلاتی از قبیل فقر و حتی مسائل اخلاقی مثل تهمت زدن و دفاع از هویت خود را مطرح می کند اما در عین حال داستانگوست.

مهرداد فرید عنوان کرد: ما باید فرآیند تماشای فیلم را به دو بخش تقسیم کنیم؛ یکی به چگونگی ایجاد انگیزه برای تماشاگر و دوم هم به لحظه نمایش فیلم و وظیفه فیلمساز برای ایجاد جذابیت باز می گردد اما بخش مهم همان ایجاد انگیزه است. با توجه به نظرسنجی های جشنواره فجر در سال 90 و در حال حاضر، بازخوردها نسبت به این فیلم مناسب بوده است و به ندرت تماشاگر ناراضی از سینما خارج شده است.

این کارگردان درخصوص بازی الهه حصاری گفت: این دومین همکاری ما بعد از فیلم «زن ها شگفت انگیزند»، هست و فکر کردم برای «بی تابی بیتا» می تواند بهترین گزینه باشد و خوشبختانه خروجی این فیلم این قضیه را ثابت کرده است.

مهرداد فرید توضیح داد: به عکس فیلم قبلی که کمدی بود و احتیاج به غلو داشت، از حصاری خواستم که بازی نکند و بیشتر به دنبال یک بازی سرد بودم. معتقد بودم بازی های سردی باید در این فیلم رقم بخورد و حوادث داغ می توانست در کنار این بازی های سرد، تضادهای خوبی برای پیشبرد فیلم ایجاد کند. این شکل کار به واقعی تر شدن و نزدیکی به زندگی مردم کمک کرد.

الهه حصاری درباره همبازی بودن با فریبا کوثری تصریح کرد: همیشه کارهایی که انجام داده ام در کنار اساتیدی  بوده است که کار را از آنها یاد گرفته ام. اینکه جایگاه خود را در سینما بدانیم و آن را درک کنیم، به طور خود به خود به ما آرامش می دهد.

مهرداد فرید درباره تکنیک روی دست بودن دوربین درکل فیلم گفت: انتخاب این تکنیک بیشتر به حال و هوای قصه و فیلمنامه باز می گردد. پایبندی ما ایجاد یک فیلم واقه گرایانه بود و برای تقویت این موضوع دوربین روی دست جواب می دهد.تنفس تماشاگر و فیلمبردار و لغزش دوربین باعث مستندبودن اثر می شود. وقتی با تکنیک دوربین روی دست و به صورت پلان سکانس کار می کنیم، به مستند بودن بازی بازیگر و ایجاد راکورد کمک می کنیم.

وی ادامه داد: با این کار به یکدست بودن حس بازیگر و مستند بودن کار کمک می کنیم. در مونتاژ فیلم برای حفظ حس فیلم بسیاری از پلان-سکانس های ایجاد شده را خرد کرد.
فرید درباره تأثیرگذار بودن و یا نبودن استفاده از بازیگران تئاتر برای تداوم احساس در فیلم عنوان کرد: بازیگران تئاتر باید برای انجام این کار به طور کلی باید بازی های غلو شده تئاتری را کنار بگذارند و به نحوی واقع گرایانه عمل کنند.

الهه حصاری با توجه به سکانس- پلان بودن قاعده تصادف و«بی تابی بیتا» گفت: این دو فیلم کاملا با هم متفاوت بودند و قاعده تصادف احتیاج به تمرین بسیاری داشت.
فرید با اشاره به صحبت های حصاری در پایان گفت: قاعده تصادف تعدد شخصیت بیشتری داشت و تمام بازیگران باید در یک قاب قرار می گرفتند اما افراد اصلی این قصه کم تعداد بودند، پلان سکانس ها را با نمای بسته تری می گرفتیم.

منبع: تسنیم