از عبدخدایی تا منتظری و نجفی برزگر
فعالیتها و اقدامات علی منتظری در حدود 5 سال ریاست در مرکز هنرهای نمایشی و تولید و اجرای آثار نمایشی قابل توجه از هنرمندان شناخته شده و مطرح تئاتر و ایجاد شرایطی مناسب برای هنرهای نمایشی با وجود کمبود بودجه و نبود توجه لازم از سوی مدیران و مسئولان دولتی باعث ماندگار شدن نام این مدیر تئاتری شد. با پایان ریاست منتظری در مرکز هنرهای نمایشی، رحیم نجفی برزگر ریاست این مرکز را عهدهدار شد که این ریاست مدت زمان زیادی ادامه نداشت و نجفی برزگر مرکز هنرهای نمایشی را ترک کرد.
مهدی مسعودشاهی رییس بعدی مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود که این دوره مدیریت نیز مدت زمان زیادی را به خود اختصاص نداد تا مسعودشاهی جای خود را به حسین سلیمی بدهد. ریاست سلیمی در مرکز هنرهای نمایشی کمتر از سه سال بود اما این دوره مدیریت نیز به دلیل برنامه ریزی مناسب برای رشد تئاتر ایران و تولید و اجرای آثار نمایشی قابل توجه، در عرصه مدیریت تئاتر ایران جایگاه ویژهای را به دست آورد. به زعم بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان تئاتری این دوره مدیریت دوران شکوفایی مجدد تئاتر ایران بعد از دوره علی منتظری بود.
مسعود شاهی و حسین سلیمی و شریفخدایی مدیران بعدی بودند
مجید شریفخدایی یکی دیگر از رؤسای مرکز هنرهای نمایشی بود که او هم در کنار منتظری یکی از طولانیترین دورههای مدیریتی تئاتر را داشت و حدود 5 سال به ریاست خود در مرکز هنرهای نمایشی ادامه داد. بعد از این دوره مدیریت که از دست رفتن پارکینگ و حریم مجموعه تئاتر شهر یکی از تلخترین اتفاقات به جای مانده از آن است، خسرو نشان ریاست مرکز را بر عهده گرفت. دوره ریاست نشان در مرکز هنرهای نمایشی هم طولانی نبود و در اواخر این دوره زمزمههای تبدیل مرکز هنرهای نمایشی به ادارهکل هنرهای نمایشی به گوش رسید.
پارسایی و مسافر آستانه آمدند
حسین پارسایی رییس دیگر مرکز هنرهای نمایشی و سومین رییسی بود که حدود 5 سال در مرکز هنرهای نمایشی حضور داشت. در این دوره مرکز هنرهای نمایشی به ادارهکل هنرهای نمایشی تبدیل شد. با فراز و فرودهای فراوانی که همواره در تغییر مدیریتهای کلان فرهنگی ایجاد میشود این دوره پنجساله به پایان رسید و با رفتن پارسایی از ادارهکل هنرهای نمایشی صندلی مدیرکل هنرهای نمایشی چندماه خالی ماند. پس از آن حسین مسافرآستانه دومین مدیرکل هنرهای نمایشی بود که در مسند متولی دولتی تئاتر قرار گرفت اما حضور مسافرآستانه نیز طولانی مدت نبود و با رفتن مسافرآستانه باز هم صندلی مدیرکل خالی ماند.
قادر آشنا این روزها مدیریت میکند
قادر آشنا سومین مدیرکل هنرهای نمایشی بود که جای خالی صندلی متولی دولتی تئاتر ایران را پر کرد و این حضور تا پایان دولت دهم ادامه دارد. نکته قابل توجه در بررسی تغییر و تحولات مدیریتی در مرکز هنرهای نمایشی و بعدها در ادارهکل هنرهای نمایشی این است که با تغییر دولتها و مدیریتهای کلان فرهنگی و سیاسی، تئاتر نیز با تغییر در رده بالای مدیریت خود و متعاقب آن در مدیریتهای سالنهای نمایشی، شورای نظارت و ارزشیابی و بخشهای دیگر مواجه شده است.
یکی دیگر از نکات قابل توجه در این بررسی نبود یک تداوم و استمرار در مدیریت مرکز یا ادارهکل هنرهای نمایشی است. مدیریتهای کوتاه مدت که البته برخی از آنها نیز با انتقادات فراوانی از سوی هنرمندان و خانواده تئاتر همراه بود تأثیرات مناسبی را بر روند حرکتی هنرهای نمایشی به همراه نداشت. به مرور زمان و با تغییر در عرصه مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وضعیت در ادارهکل هنرهای نمایشی نیز تغییر پیدا کرد. مدیرکل هنرهای نمایشی اختیارات خود را به تدریج از دست داد و معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصمیمگیری در تئاتر را به دست گرفت.
این روزها و با انتخاب یازدهمین رییس جمهور کشور و با آماده شدن دولت یازدهم برای آغاز فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و هنری خود و با انتخاب و معرفی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، خانواده و جامعه تئاتری در انتظار معرفی معاون هنری و بخصوص مدیرکل هنرهای نمایشی جدید هستند. هر کدام از رؤسا و مدیرکلهای تئاتری طی 35 سال سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی ایران از نقاط ضعف و قوت برخوردار بودند اما تنها علی منتظری و حسین سلیمی توانستند نام خود را به عنوان تأثیرگذارترین مدیران دولتی تئاتر ثبت کنند.
مجموعه تئاتر شهر به عنوان قلب تپنده تئاتر حرفهای ایران نیز در دورههای مدیریتی مدنظر با شرایط متفاوتی مواجه بوده است. با تغییر در مرکز یا ادارهکل هنرهای نمایشی مدیریت مجموعه تئاتر شهر نیز با تغییرات متعدد و متفاوتی همراه بوده است. گاهی این تغییر مدیریت در تئاتر شهر باعث اعتلای این مجموعه حرفهای و تأثیرگذاری مستقیم آن بر تئاتر حرفهای کشور و گاه باعث حرکت نزولی و رکود مجموعه شده است. همچنین مدیر دولتی تئاتر یا با عملکرد خود باعث قدرت گرفتن گروههای نمایشی، تئاتر شهرستان و بودجه تئاتر شده است و یا تنها به ارائه آمار بسنده کرده و حتی باعث محدود شدن فعالیتهای تئاتری شده است.
آسیب شناسی لازم در خصوص چرایی این موضوع و دلایل کمرنگ بودن موفقیتها یا پر رنگ بودن ضعفهای مدیران، به طور حتم به بررسی نگاه دولتهای مختلف به عرصه فرهنگ و هنر نیاز دارد. صاحبنظران و کارشناسان و خانواده تئاتر این انتظار را دارند که دولت یازدهم با انجام آسیب شناسی لازم تصمیم گیری مناسبی را در حوزه هنر و بخصوص تئاتر داشته باشند.