آنچه نباید کرد، کاستن همه چیز و وحدت و تقلیل جبهه پیروز به فرد است. قطعاً کاندیدای حیات طیبه و ویژگی های شخصی و پایبندی او به تفکر انقلابی، جهادی و بسیجی نقش موثری در آفریده شدن این حماسه داشت، اگر مصداق نبود ما قدرت حرکت از گفتمان به عینیت را پیدا نمی کردیم. اما همه چیز نیست.

به گزارش مشرق ، محمد صادق شهبازی از حامیان دکتر سعید جلیلی به تحلیل انتخابات ریاست جمهوری یازدهم پرداخته است.

الف) برخی دستاوردهای حیات طیبه


انتخابات در نظام اسلامی نه تنها نسبت به تعیین تکلیف دولتمردان آتی طریقیت داشته، بلکه خود موضوعیت دارد. اصلاح فرهنگ سیاسی مهم ترین فرآیندی است که باید در انتخابات محقق شود، ستاد مردمی حیات طیبه به صورت خودجوش از طرف بعضی جوانان طلبه و دانشجو و فعال اجتماعی بر همین مبنا سامان یافت، اهدافی را در این راستا پیگیری کرذ و دستاوردهایی بر این مبنا داشت:

* تحقّق اجتهاد سیاسی و عدم اکتفا به تقلید سیاسی و به تلاش واداشتن افراد برای  یافتن اصلح و عدم رأی دادن کورکورانه به صرف جمع  بندی احزاب، جبهه ها، شخصیت ها و نهادها و تمکین به شاخص هایی نظیر مقبولیت و نظرسنجی

* تلاش برای به صحنه آوردن فرد اصلح، ولو فرد مورد نظر خود به راحتی زیر بار تکلیف و پذیرش قدرت نرود، که فرآیندی جدید برای فعالیت های انتخاباتی اضافه کرد و فراتر از رایزنیهای پشت پرده، مردم را وارد این فرآیند کرد.

* طرح گفتمان ایجابی و رو به آینده انقلاب کبیر اسلامی نظیر مقاومت و پیشرفت، حیات طیبه، جمهوریت، آزاد کردن ظرفیت های مردمی، عدالت ساختاری، تحول و تغییر ساز و کارها، تفکر بسیجی، عقلانیت واقع بینانه، سازمان و مدیریت جهادی و…. رویکرد فرهنگی به سیاست و عدم گرفتار آمدن در حصار بحث های سلبی و صِرفِ نقد و تخریب دیگران و درگیر نشدن در نفی و اثبات های سیاسی، حضور سیاسی بدون دادن وعده و برنامه های بدون پشتوانه ی تشخیص واقعی از مسائل کشور.

* بازخوانی بعضی تجربیات خوب انقلابی و گفتمان سازی با رویکرد فرهنگی نظیر طرح حرکت های سیاسی شهید دیالمه، و حرکت های فرهنگی شهید سید اسماعیل موسوی و کرباسی، و… ویژگی ها و گفتمان نامزد اصلح در مورد نحوه اداره کشور و پیگیری آرمان های انقلاب و….

* حرکت به سمت تحقّق جبهه مستضعفین، هویت سیاسی حزب الله و تسری جمهوریت نظام از صرف رأی دادن به مردمی کردن فرآیند رأی گیری و احیای تجربیات شیرین درگیر کردن گروه های خودجوش مردمی در مساجد و شهر و فضای مجازی و…  بدون در انتظار احزاب، شخصیت ها، جبهه های سیاسی و نهادها ماندن.

* اتحاد و همکاری عملیاتی و جدا کردن صف حزب الله و نیروهای مردمی از نیروهای سیاسی، مسئله دار و راست سنتی که در صف بندی ناموزونی مقابل تجدیدنظر طلبان یکی شده بودند، با گفتمانی ایجابی و غیر سلبی و رو به فردا.

* معرفی و طرح بدنه ای متخصص و غیرجناحی حزب اللهی. کاندیدای حیات طیبه نماد طیف گسترده ای از نیروهای حزب الله به حساب می آمد که بدون حاشیه در حوزه های مختلف تخصصی مشغول کار بوده و درگیر دسته بندی های سیاسی هم نیستند. این مجموعه هویت و قابلیت طرح شدن پیدا کرد. همین چهره ها در مجموعه حامیان  هم نمود داشتند که به جای غالب بودن سیاسیون مرسوم،  حمایت امثال دکتر درخشان، دکتر رضائیان، قزوه، فیاض، ایزدی و…. را به همراه داشت.

* گفتمان محوری و عدم فرد محوری که تأکید روی فرد هم به جهت نزدیکی او به گفتمان بود.

* ارائه الگوی تبلیغات انتخاباتی پاکِ اخلاق محور بدون نقد و تخریب سایرین و خرج های میلیاردی، با محوریت قرار دادن طرح و بسط گفتمان انقلاب. ارائه ادبیات سیاسی جدید با رعایت آداب اسلامی که نوع ورودش باعث شد حتی حریف  چارچوبش را عوض کند.

* تسری جمهوریت و دفاع از آراء مردم با رفتار مخالف مدعیان مردم سالاری که در سال ۸۸ پیروزی کاندیدای رقیب را به کام ملت تلخ کردند، که با صدور بلافاصله پیام تبریک و اعلام آمادگی دادن برنامه های آماده شده به رییس جمهور منتخب نمود یافت.

ب) برخی دلایل عدم کسب کرسی ریاست جمهوری به وسیله نامزد اصلح

* فشار اقتصادی بر مردم حاصل از عدم تدبیر جدی و به موقع و ناکارآمدی های حاصل از عدم اصلاح ساختارها و ماشین خسته دولت که زمینه را برای فشار دشمن فراهم کرد. حاشیه های سیاسی نیز بر رها شدن خدمت به مردم افزود.

* تشتت در آرای مدعیان پایبندی به اصول: در تبلیغات و برنامه های تلویزیونی سیاست های نظام از جانب مدعیان پایبندی به اصول، در مواردی مثل انرژی هسته ای، سیاست خارجی، برخورد با اغتشاشات و…. نقد شد و عملاً فضای عمومی را به سمت پذیرش نفی این سیاست ها برد، و نسخه های اصلی معترض به این فضا به جای نسخه های بدلی مدعی پایبندی به اصول غالب شدند.

* تخریب اصل مقاومت و استکبارستیزی و عدالتخواهی به بهانه مقابله با اشکالات دولت: فضای شکل داده شده به وسیله بعضی فعالان سیاسی و نهادها و رسانه های خاص مبنی بر سیاه نمایی و اعلام خطر از دستاوردهای دولت نهم و دهم و تبدیل انحرافات آن ها به مهم ترین مشکل کشور و سیاه نمایی وضعف موجود که به وسیله تبلیغات جریان موسوم به اصولگرا پی گرفته می شد، فضایی را ساخت که مخالفان اصیل آن داعیه دار اصلی شدند. علاوه بر آن تبلیغاتی که از طرف بعضی ستادها و نهادها و رسانه های وابسته به آن ها صورت گرفت، سعید جلیلی را به عنوان نماینده همین حلقه خاص معرفی کرد. تخریب کم سابقه و سازمان یافته بر انتساب جلیلی به یک حلقه خاص در دولت به وسیله بعضی نهادها، رسانه و ستادهای رقیب نه تنها فضای متدینین را به شک انداخت که سعید جلیلی را نیز در موضع تعیین موضع بیش از اندازه به دولت که بدنه چند میلیونی رای در شهرستان ها و اقشار فرودست را دارد، نیز واداشت.

* فضای سیاست زده و درگیری ها:درگیری های سیاسی ناامید کننده برای مردم مثل حملات به دولت و دفاع های عجیب و غریب دولت از اطرافیان، دعوای دولت و مجلس، دعوای بین گروه های مدعی اصولگرایی، دعوای شهرداری و دولت و…. همه و همه موجب ناامیدی مردم از سیاست زدگی گروه های حاکم شد. بخشی از این سیاست زدگی با تداوم بیش از حد درگیری سیاسی بعد از فتنه ۸۸ و تقلیل فعالیت های جبهه انقلاب به منازعه سیاسی صرف بدون در نظر گرفتن مسائل فرهنگی و اجتماعی و…. مرتبط بود.

* پوک شدن شبکه ارتباطات جبهه انقلاب: قرارگاه ها و شبکه های اجتماعی، جبهه  ها و…. شکل گرفته بعد از فتنه ۸۸ در صورت گرایی و تشکیلات زدگی منحصر شدند و با فقدان نیاز سنجی و عملیات های واقعی با بدنه های عمومی مردم ارتباط  درست نداشتند. این عدم ارتباط در نخبگانی شدن تبلیغات، عدم رسیدن پیام به روستاها، مساجد، مدارس، جلسات مذهبی خانم ها و…. نمود یافت.

* خارج کردن جریان دانشجویی از انتخابات با زمان مشخص شده برای تبلیغات که عملاً دست جریان انقلاب را برای نقش آفرینی جدی در تبلیغات بست.

* تمرکز کاندیدای پیروز بر معیشت و نفی گذشته: کاندیدای پیروز، کلیدواژه های مختلفی داشت که محوری ترین آن ها مربوط به معیشت و مشکلات عینی مردم بود. این ادبیات به گونه ای همدلانه با مردم تنظیم شده بود، مثل آخرین جمله وی در مناظره سوم «مردم نگویند هر سال دریغ از پارسال» یا عبارات به دقت تنظیم شده مثل «چرخ سانتریفیوژ بگردد چرخ کارخانه نگردد» و…. در فقدان نگاه درست یا ابراز دغدغه نسبت به معیشت مردم از سایرین(حتی وقتی نسبت به این مسئله موضع می گرفتند به گونه ای سیاه نمایانه بود که اعتراض به اصول و ساست ها نه وضع فعلی را شامل می شد.)

* عدم نسبت یافتن مبانی انقلاب با مسائل زندگی مردم و اقناع مردم برای کارآمدی این گفتمان برای حل مسائل آنان و کنار رفتن ادبیات مقابله با فقر و فساد و تبعیض و مقابله با اشرافیت و جناح ها که برای مردم جذاب است، و جزو مبانی و شعارهای جدی نیز به شمار می آید.

* تاخیر و تذبذب گروه های مرجع جبهه انقلاب: با وجود اجماع بی سابقه نخبگان تخصصی جبهه انقلاب، گروه های مرجع فرهنگی و سیاسی جبهه انقلاب و اساتیدی که مرجع جمع های زیادی از جبهه انقلاب بودند،نیز مواضع بیّن مستحکم اتخاذ نکردند. بعضی از این نخبگان سکوت کردند، بعضی بسیار دیر و در دقیقه نود موضع گرفتند، بعضی هم با چرخش های بسیار فضا را مبهم و سردرگم کردند.

* عدم توازن رسانه ای: مهم ترین رسانه حیات طیبه سایت خبری بود، در کنار آن یک هفته نامه سه شماره خود را به حمایت اختصاص داد، در صورتی که در سمت مقابل ماهواره ها، نشریات، سایت ها و…  به صورت گسترده بر سیاه نمایی وضعیت کشور و اعلام خطر از کاندیداهای خاص می پرداختند که نباید از تأثیر آن ها گذر گرد. شبکه جنگ نرم دشمن در حوزه فرهنگی، برای بعضی تغییرات سیاسی در داخل کشور نیز برنامه ریزی می کند.

* ضعف سازماندهی در ستادی: با توجه به سرعت شکل گیری ستاد، حضور نیروهای مختلف با انگیزه های مختلف و انفعال بخشی از بدنه حزب اللهی و مردمی به تبع آن، انتظار کار از بالا به پایین در بخشی از بدنه، کارشکنی در روند ستاد از جانب عده ای و….. موجب عدم امکان سازماندهی و به کارگیری بسیاری از ظرفیت های مردمی و نخبگانی  شد.

* سرمایه گذاری سایر نیروهای جبهه انقلاب بر آرای سرگردان و خرج ظرفیت های رسمی و غیر رسمی جبهه انقلاب بر همین رای های بدون مبنای عقیدتی و اجتماعی که در نهایت در سبد رای دیگران ریخت، و تحلیل ها را به هم زد.

ج) برخی فرصت های انتخابات یازدهم

* رای اعتقادی منهای ناخالصی سیاسی: بیش از چهار میلیون رأی انقلابی و اعتقادی سعید جلیلی به اضافه تعداد زیادی از رأی های بعضی کاندیداهای دیگر، علاوه بر تعداد زیادی رأی خاموش که به خاطر عدم عمده شدن مفاهیمی مثل مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و مقابله با اشرافیت و چپ و راست وارد نشدند، که قابلیت سازماندهی دارند.

* تبدیل موضع ضعف جبهه انقلاب در برابر مشکلات اقتصادی به وضع قوت مطالبه گر و یاری گر فرصت بازیابی شبکه ها، ارتباط با مردم  و رفع اشکالات و آفت ها

* انتخاب رییس جمهوری که ساختارشکن تندرو نیست  با ظرفیت رأی حدود ۳۶ %واجدین شرایط که به نسبت خاتمی که در دوره اول و دوم با حدود ۵۲% واجدین شرایط و احمدی نژاد که در دوره اول با ۴۸% و دوره پیش که حدود ۵۴% واجدین شرایط انتخاب شده بود، طبیعتاً به مطالبات عمومی توجه بیشتری خواهد داشت. استفاده از ادبیات دینی و انقلابی و تصویر امام و رهبری در آرای کاندیدای منتخب، شعارهای مبتنی بر توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی، روحانی بودن وی فرصت های زیادی را برای نقش آفرینی در دولت و نمایندگی مطالبات عمومی ایجاد کرده است.

* مطالبه عمومی بر خدمت و عدالت گستری: گفتمان احمدی نژاد و خدمت متراکم و با نشاط و پرکار چنان فضایی ایجاد کرده که هر رییس جمهورآتی باید پاسخگو و حرکت کننده در این مسیر باشددستاوردهایی مثل مسکن مهر، مقاومت هسته ای، سهمیه بندی بنزین، عمران روستاها، مرکز گریزی و… مواردی است که همه رییس جمهورهای آتی مورد مطالبه مردم برای تداوم آن قرار خواهند گرفت.

* قوت جبهه انقلاب با تجربیات پس از جنگ و سازماندهی های بالقوه و بالفعل به ویژه ظرفیت های ایجاد شده بعد فتنه و ضعف تجدیدنظر طلبان

د) چه نباید کرد؟

* انفعال: نباید منفعل شد، به لاک انفعال و شکست خوردگی وارد شد. از کار به کنار رفت، یا مثل هشت سال اصلاحات رویکرد پاسخ به شبهاتی اتخاذ کرد.

* درگیر مقصر یابی شدن: نباید مدام در شرایطی که بخش های مختلف جبهه انقلاب، به غلط احساس شکست می کند، به دنبال مقصر گشت و با گم کردن نقطه اصلی سرگرم درگیری های داخلی شد.

* تقابل تند و تبدیل به اپوزیسیون شدن: باید توجه کرد رییس جمهور منتخب، نه یک اصلاح طلب تندرو و مخالف ولایت فقیه است، نه مساوی با خود هاشمی و خاتمی است. تقابل شدید سیاسی با وی، یا حامیان او چیزی را نصیب جبهه انقلاب نخواهد کرد. انقلاب در شرایط ایجابی دهه عدالت و پیشرفت است و موضع سلبی گرفتن مثل شرایط خطر و ضعف دهه هفتاد، ما را از رسیدن به اهداف باز می دارد. نباید به گونه ای عمل کرد که رییس جمهور منتخب با ظرفیت های خوب و عدم تندروی اش از جبهه انقلاب کنار گذاشته شود.

* ارتجاع و پیوند با سیاسیون: نباید شکست انتخاباتی موجب تردید در حقانیت مسیر و افتادن در تحلیل نیروهای تهدیدمحور و سیاسی و ارتجاع پیوند با زاست سنتی در قالب های موهومی ذیل اصولگرایی شود.

* فرد محوری: کاستن همه چیز و وحدت و انسجام جبهه پیروز به فرد. قطعاً کاندیدای حیات طیبه و ویژگی های شخصی و پایبندی او به تفکر انقلابی، جهادی و بسیجی نقش موثری در آفریده شدن این حماسه داشت، اگر مصداق نبود ما قدرت حرکت از گفتمان به عینیت را پیدا نمی کردیم. اما همه چیز نیست. باید از ظرفیت او استفاده کرد، اما همان گونه که خود او در جلسه با ستاد بعد از اعلام نتایج گفت باید جبهه ای و بر اساس طرح و بسط گفتمان کار را جلو برد، شاید بعدها حتی چهره هایی بسیجی تر و انقلابی تر به حاملان این گفتمان اضافه شوند.

* عقب نشینی از جمهوریت و تن دادن به نگاه های مرتجعین مخالف نقش آفرینی و دخالت دادن جدی مردم در فرآیند اداره کشور.

* عملگریزی به بهانه کارنظری و عملزدگی به بهانه حل ضربتی مشکلات: قطعاً در شرایط احتیاج به تعمق در مسائل هستیم، اما نباید شکست عملی موجب پناه آوردن به توجیهات نظری و بحث های نظری بی ارتباط با وضع فعلی و گریز از عمل به بهانه تعمق شده و یا تجربه عمل زدگی دهه هفتاد در مواجهه با رویکردهای احتمالی در مورد مسائل سیاسی و فرهنگی تکرار شود.

* رویکرد امنیتی و تهدید محور: نباید با نگاه امنیتی و تهدید محور به دنبال برخوردهای تند و بستن فضا بود، باید مطالبات اجتماعی و برنامه های بیرونی در رفت و برگشتی عقلانی و با رویکرد توجیه افکار عمومی و مردم مدیریت شود. بخش عمده ای از رأی هایی که به کاندیدای اصلح داده نشد و در  سبد رأی پیروز انتخابات ریخت، با تکیه بر شعارهای انقلابی و نمادهای نظام مثل امام و رهبری، معیشت و اقتصاد، روحانیت، تعامل با جهان اسلام، تدبیر و امید  و…. بوده که جزو آرمان های انقلاب هستند. نباید همه این ظرفیت ها را به اقلیتی که به وسیله ماهواره ها، تاکید بر چهره های ورشکسته سیاسی، نفی دستاوردهای حکومت و…. وارد کار شده اند، کاست و مثل دوم خرداد حماسه مردم خواهان خط امام و عدالت اجتماعی و دین محوری را دو دستی به رای سفید دهندگان و تجدیدنظرطلبان سپرد.

ه) چه باید کرد؟

* بازخوانی قوت ها و دستاوردها  و مستند کردن تجربیات: عملکرد حیات طیبه و رقبای هم سو و دیگران در دوره انتخابات با رویکرد ایجابی بازخوانی شود، هر یک از فرصت ها و خطوط ایجابی احتیاج به باز کردن در قالب نشست های دانشجویی و مسجدی و      رسانه ای و ساخت فیلم مستند و…. دارد. باید تجربیات، روندها، ابتکارات و …. مکتوب یا مستند شده و در قالب وبلاگ ها، رسانه ها، مستند، کلیپ و…. ثبت شود. سایت حیات طیبه آماده جمع کردن چنین مواردی است، که ممکن است ابتکار کوچک چند نوجوان در مسجدی دور افتاده در استان مرزی یا نحوه تعامل یک ستاد با فلان جریان سیاسی، یا شیوه های سازماندهی در فضای مجازی و…. باشد.

* فرصت محوری و رویکرد یاریگری و مطالبه گری: باید با نگاه فرصت محور به دولت جدید در راستای ایجاد ظرفیت برای نظام و پی گیری تحقق فرآیند دولت و جامعه اسلامی حرکت کرد. هم باید به دولت جدید مشورت داد، چوب لای چرخش نگذاشت، کمکش کرد. هم باید مطالبات رهبری و  نیازهای مردم در مواردی مثل معیشت، فقر و فساد و تبعیض، اصلاح ساختارها، پرهیز از سیاست زدگی، تحقق حماسه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی و…. را به مطالبه نشست. مطالبه ای عقلانی و واقع بینانه، بدون تخاصم های سیاسی. پیگیری تخصصی مسائل نظام در محیط های دانشجو و طلبگی اولویتی است که باید به صورت جدی پیگیری شود. طبیعتاً شعارهای رییس جمهور در دوران انتخابات و وعده های داده شده، به علاوه نقاط قوت دولت گذشته و اصلاح نقاط ضعف های آن، یکی از محورهای مطالبات به شمار می آید.

* تطبیق تفکر انقلاب اسلامی و مقاومت با مسائل عینی زندگی مردم و تبیین کارآمدی آن برای حل مشکلات : به عنوان کار ناتمام در فرصت انتخابات. باید تلاش شود تا از عرصه فکری تا هنری و رسانه ای و از همه مهم تر فرهنگ عمومی برای این مورد استفاده شود.

* بازخوانی مبانی جمهوری اسلامی: در این فضا باید بینات انقلاب مثل جمهوریت، قانون اساسی، جایگاه مردم در اداره حکومت و… بازخوانی شود، و به صورت جدی به دنبال تداوم این نقش آفرینی در دولت جدید بود.

* بازخوانی تجربه نظام در حفظ جمهوریت با تاکید بر فتنه ۸۸ و رفتار جریان پیروز و مغلوب و مقایسه آن با انتخابات ۹۲٫ اقداماتی مثل جشن حافظان جمهوریت دینی که دو روز پس از نتیجه انتخابات از سوی ستاد حیات طیبه شکل گرفت باید در ده ها قالب      مختلف هنری و…. بازتولید شود.

* تبیین عقلانیت واقع بینانه در برابر عقلانیت محافظه کارانه و اعتدال دینی در برابر اعتدال نیمسازی بین حق و باطل و التزام عملی به آن: فرصت طرح عقلانیت و اعتدال در فضای سیاسی کشور، باید به فرصتی برای تبیین عقلانیت واقع بینانه بر مبنای همه نقاط قوت و ضعف نظام و فرصت ها و تهدیدهای آن ها و نگاه فعال و غیر منفعلانه باید مطرح شود، الگوی جدیدی از عقلانیت و اعتدال توانایی تغییر فضای سیاسی کشور به سمت مقاومت و پی گیری آرمان ها را دارد. سخنان رهبر معظم اقنلاب در باره عقلانیت واقع بینانه و فرصت ها و قوت و ضعف های نظام الگوی خوبی برای حرکت در این مسیر است. مهم تر از تربیین نظری، باید رفتارهای عملی جبهه انقلاب نیز به گونه ای باشد که عده ای نتوانند با برچسب افراط گری و تفریط، آرمان خواهی را به مسلخ تن دادن به وضع موجود بکشند.

* بازخوانی و ورود به فرآیند تحقق تمدن اسلامی از نقطه فعلی: تکمیل پروژه دولت اسلامی با اصلاح روش و منش مسئولین، رفتن به سمت جامعه اسلامی با تغییر ساختارها و ساز و کارهای اداره کشور از یک سو و جامعه سازی از سوی دیگر. باید توجه کرد لازمه نقش آفرینی در دهه چهارم نظام سازی و عدم توقف در طراحی و یا رویکرد سلبی است. ابعادی که رهبر انقلاب برای جامعه سازی مثل اصلاح سبک زندگی، مهندسی فرهنگی، اخلاق و تربیت، عزت ملی و…. گفته اند احتیاج به تبیین و مهم تر از آن مدل سازی و اجرا دارد.

* بازخوانی تجربه جبهه انقلاب در سال های پس از جنگ  و نوع عملکرد رهبری در مواجهه با دولت ها و جریان های اجتماعی: مومن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود.

* پیگیری پروژه های ناتمام جبهه انقلاب مثل عدالتخواهی، آزاداندیشی (کرسی ها)، بیداری اسلامی، اصلاح ساز و کارهای اداره دولت و….

* تولد رسانه های جدید و بازسازی رسانه های قبلی با ادبیات سیاسی اخلاقی و عقلانیت واقع بینانه مبتنی بر فرصت محوری: رسانه های محلی و منطقه ای بر این مبنا اهمیت جدی دارند که باید رشد یافته و تقویت شوند.

* بازگشت به ارتباط با مردم با محوریت مسجد، مدرسه، خانواده و تلاش برای تولید و توزیع محصولات و حضور چهره به چهره در این محیط ها و اصلاح ادبیات مبتنی بر محوریت نیازهای واقعی مخاطب نه ارسال صرف پیام. باید قالب های مختلف هنری و رسانه ای و فرهنگ عمومی را به کار بگیریم. الگوهایی مثل تداوم جشنواره مردمی فیلم عمار در مساجد و مدارس و …. بسیار ضروری است.

* تکمیل چرخه جبهه فرهنگی انقلاب با جدی گرفتن توزیع و مصرف محصولات فرهنگی. ظرفیت چهار میلیون و آرای اعتقادی دیگر کاندیداها با توجه به وجود سازماندهی های فعلی باید برای توزیع محصولات مبنایی و غیر زرد جبهه انقلاب به کار گرفته شود.

* شکل دادن کانون های فکر و اقدام در قالب جریان های جدید مردمی و مسجدی، نخبگانی و کانون ها و موسسه ها مبتنی بر عملیات ها و کارویژه های مشخص و به صورت خودجوش و از پایین نه از بالا به پایین و با بودجه نفتی. ایجاد ساز و کارهای قانونی آن ها در فرصت پایان دولت فعلی یکی از کارهایی است که نباید فراموش شود. البته مهم تر از صورت و فرم، محتوای این موارد است، اما نباید از ایجاد پاطوق های حقیقی و مجازی با عملیات و کارویژه مشخص غافل شد. گروه میلی، نشست هفتگی و…. هم کارهایی است که کمترین هزینه ها را هم ندارد. خیلی اوقات جمع شدن در یک جا موجب تواصی و اضافه شدن اراده ها به یکدیگر است.

* عملیات های مشترک فرهنگی و سیاسی: طبیعی است نمی توان روی همه رای ها به عنوان نیروهای تمام وقت یا پای کار حساب کرد. در میانه عملیات و کاراست که تشکیلات معنا می یابد. ما احتیاج به عملیات های مشترک فرهنگی و سیاسی و اجتماعی داریم که بخش های زیادی از این بدنه بدون نیاز به سازماندهی های گسترده و از بالا به پایین انجام دهند. جشنواره فیلم عمار، توزیع محصولات جبهه فرهنگی انقلاب، رفتن به سمت حرکت های بشردوستانه و خیریه های انقلابی مبتنی بر توانمندسازی مستضعفین ضمن کار فرهنگی (بر خلاف خیریه های حجتیه ای)، تربیت سیاسی در مساجد و مدارس با استفاده از تعطیلات و… جزو مواردی است که باید جدی گرفته شود.

* تبیین و ایجاد ساز و کارهای آزاد شدن ظرفیت های مردمی: مهم ترین شعار انتخاباتی حیات طیبه، آزاد کردن ظرفیت های مردمی بود باید هم برای این مسئله اندیشید هم تجربه های خوب انقلاب و در راس همه جهاد سازندگی را به عنوان مهم ترین نیاز امروز انقلاب در دوره ایجاد بازخوانی کرد و هم الگوهایی از به کارگیری ظرفیت های مردمی برای نقش آفرینی در سیاست و فرهنگ . مسائل اجتماعی و از همه مهم تر عرصه اقتصاد و تحقق مردمی کردن اقتصاد با حضور سرمایه و مدیریت مردم و مبارزه با عناصری مثل دلالی و سوداگری پی گرفت.

باید توجه کنیم مهم ترین نیاز امروز این است که ما هم برای توجیه مردم خودمان در داخل و هم برای دعوت دنیا به اسلام ناب محتاج  به ارائه نمونه آن چه می گوییم هستیم. البته اولین گام در هر منطقه لیست کردن ظرفیت هاست که از فهرست بندی کردن ظرفیت هایی که در ستاد پای کار امده اند یا شناسایی شده اند می تواند آغاز شود.