کد خبر 227344
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۲ - ۱۱:۵۱

سازمان جاسوسى آمریکا (CIA) طرح فونیکس (phoenix) را براى مقابله با انقلاب اسلامى مردم ایران طرح‏ریزى کرد. بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپاى اسلامى از میان برداشته مى‏شدند تا جمهورى اسلامى به زانو درآید.

به گزارش مشرق به نقل از تسنیم، انقلاب اسلامى در راستاى تحقق آرمان هاى بلند اسلامى و افق بلند بنیانگذار آن، با انواع دشمنى‏هاى سردمداران کفر و نفاق و سلطه‏جویان ستمگر مواجه بوده است که در این راستا گذر از گردنه‏ هاى حساس اوائل انقلاب، درسهاى فراوانى را به همراه دارد. این‏که چرا دست تزویر، به کنارزدن پرده ظاهر فریبش ناچار مى‏شود و على‏رغم همه معاهدات و قوانین بین‏المللى و انسانى به ترور انسانهایى والا دست مى‏زند و این‏که در این مسیر جه کسانى را هدف قرار مى‏دهد و.....همه و همه از این درسهاى قابل تأمل است. شکرانه نعمت سلامتى رهبر فرزانه - از اولین این سلسله ترورهاى ددمنشانه - مى‏طلبد تا مرورى اجمالى بر نقش ایشان در آن برهه از انقلاب، به پاسخ این پرسش برسیم که چرا دشمنان، ایشان را به‏عنوان اولین هدف خود و حتى قبل از حادثه هفتم تیر مورد حمله تروریستى قرار دادند. باشد که راهى براى تلاش در مسیر شناخت این نعمت بى‏بدیل انقلاب - پس از امام عزیز راحلمان – باشد.


  هزینه‏ هاى برپایى نظام اسلامى و مردم‏سالارى دینى‏
الف- مسیر انقلاب‏

شعار اصلى انقلاب اسلامى «استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى» است. این شعار جهت خویش را از مردم‏سالارى دینى بر اساس سیاست علوى اخذ نموده است. در سیره‏ى حضرت على(ع) به‏خوبى مشاهده مى‏کنیم که حرکت «ولى» - که نماد اسلام است - با همراهى با مردم در جهت رشد و تعالى آنان است که تبلور سیره نبوى بر اساس امر الهى «فاستقم کما امرت و من تاب معک» بود. صبر امام در مقابل دسیسه ایجاد خط انحراف از ولایت و تحمل دیگر خلفا براى رسیدن مردم به درجه‏ى رشد لازم براى درک مقام ولایت، این سیره را به‏روشنى نشان مى‏دهد. بنابراین مبناى نظام اسلامى بر اساس مردم‏سالارى دینى است که همان‏طورکه از معنى لغت‏هاى ترکیبى آن برمى‏آید، حکومتى مردمى با چارچوب ارزش‏هاى دینى است.
اگر به ریشه‏یابى حرکت انقلاب اسلامى در تاریخ معاصر ایران بپردازیم، نخستین جنبش‏هاى مردمى براى برپایى حکومتى مردمى بر اساس ارزش‏هاى دینى را در حدود کمى بیشتر از یکصد سال پیش مى‏یابیم. اولین تحرکات مردمى در جریان نهضت‏هاى تحریم که بارزترین آنان نهضت تحریم تنباکو است، صورت گرفت. متعاقب آن براى رهایى از استبدادى که در جهت وابستگى کشور به بیگانگان حرکت مى‏نمود، انقلاب مشروطه مشاهده مى‏ شود.
انقلاب اسلامى با تجربه‏اندوزى از حرکت‏هاى گذشته، هدف خود را به‏دست‏گرفتن دستگاه سیاسى قرار داد. این انقلاب مى‏خواست اهداف انقلاب مشروطه، نهضت ملى‏شدن صنعت نفت و 15 خرداد را محقق کند و همه‏ى عقب‏افتادگى‏ها را جبران نماید. بنابراین «استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى» هدفى بود که همه‏ى خواست‏هاى سرکوب‏شده‏ى قرن گذشته را تأمین مى‏کرد.
حرکت با زمینه‏سازى‏اى که در جریان و بعد از نهضت 15 خرداد فراهم شد، در مقابل نظام استبدادى و وابسته‏ى پهلوى با پیام‏هاى توفنده‏ى امام خمینى(ره) آغاز شد و سازش‏ناپذیر، مسیر خود را تا سرنگونى رژیم پادشاهى پیمود. در این میان گروه‏ هاى سیاسى مختلف با گرایش‏ها و مرام‏هاى متفاوت، در حاشیه‏ى امن حرکت مردمى پیش آمدند به امید روزى که بتوانند از این نمد براى خود کلاهى بدوزند. بار دیگر آنچه در انقلاب مشروطه پیش آمده بود، مطرح شد. همان گزاره که روحانیت در بسیج مردمى موفق عمل نموده است، حال باید کار را به دست کاردان بسپارد و خود در مدارس خویش به ارشاد مردم بپردازد! حضرت امام(ره) که مى‏دانستند تغییر ساختار سیاسى کشور از پادشاهى به جمهورى اسلامى، مسأله‏ى کلان و درجه‏ى اول است، چند ماه از انقلاب نگذشته، تکلیف را با همراهى و هم‏گامى مردم روشن نمودند. جمهورى اسلامى تأسیس شد اما خناسان در صدد بودند این نام را از محتوا تهى کنند و آن شود که در مشروطه شد. مجدداً در موقع تنظیم قانون اساسى کشور، پیشنهاد ظرفى مطابق با سنت‏هاى اروپا روى میز مذاکره‏ى خبرگان منتخب مردم آمد. در انقلاب مشروطه ظرف اروپایى پیشنهادشده، مشروطه‏ى سلطنتى بود و امروز جمهوریت شکل‏گرفته در غرب به‏عنوان راه‏حل، عرضه مى‏شد. پادشاهىِ امتحان‏شده در انقلاب مشروطه، به‏علت عدم تجانس با محتواى دینى، نتیجه‏ى شوم خود را در ذائقه‏ى ملت ایران به‏جا گذاشت. در انقلاب اسلامى نیز مى‏رفت تا ظرف ناهماهنگ جمهوریت اروپایى با محتواى اسلامى، همان مسیر را تجدید کند. امید استعمارگران جهانى و دسته‏ ها و گروه ‏هاى سیاسى وابسته- چه از نظر سیاسى و چه فرهنگى- همین بود که ساختار سیاسى کشور مطابق با ساختارهاى معمول در غرب شود. اگر چنین مى‏شد، کارگزاران آن نیز که تحصیل‏کرده‏ى غرب بودند، به‏خوبى مى‏توانستند امکانات کشور را در راستاى منافع جهان‏خواران تنظیم کنند. شاهى رفته بود و رئیس‏جمهورى آمده بود اما آش همان بود و کاسه همان.
چگونه مى‏شد مردمى را که بیش از پنجاه سال از سیاست و تحلیل‏هاى اجتماعى به‏دور نگه داشته شده بودند و به‏خوبى نمى‏توانستند منافع جمعى خویش را تشخیص دهند، از چنین دام مهلکى که متخصصین فن نیز از درک آن عاجز بودند، نجات داد؟ مشى علوى حضرت امام و یارانشان، سخنرانى بود و ارشاد مردم؛ باشد تا به فضل الهى و استعانت از روزهاى قدرى که خود او مقرر کرده بود، ره صد ساله را یک‏شبه و یا چندروزه طى کنند و مردم را به مهلکه‏ ها و پرتگاه‏ هاى پیش رو آگاه سازند.
ترور آیت‏الله خامنه‏اى اولین بارقه‏ هاى خود را بر هواداران مردم‏سالارى دینى تابید. مردم به این فکر فرو رفتند که اگر رقیب، حرف حساب دارد که نیازى به دست‏زدن به کشتار ندارد. ضربه‏ى نهایى به فکر جمهورى منهاى اسلام و روحانیت در روز هفتم تیر با انفجارى که در دفتر حزب جمهورى اسلامى صورت گرفت، وارد آمد. خون شهید بهشتى و یارانش چنان جوشید که به‏راحتى اصل ولایت فقیه در قانون اساسى گنجانده شد و به تصویب رسید. از آن پس تشت‏هاى ناشى از به میدان آمدن ایسم‏هاى غربى کنار زده شد و اکثریت ملت ایران جهت فکرى خویش را در راستاى حاکمیت ولى فقیه تنظیم نمودند.
ب- «فونیکس» و انتخاب مسیر ترور براى حذف اسلام‏ خواهان‏
با پیروزى انقلاب اسلامى، آمریکا که منافع خود را در ایران از دست رفته مى‏دید، تلاش‏هاى گسترده‏اى را براى براندازى این نظام نوپا آغاز کرد. علاوه بر فعالیت‏هاى گسترده‏ى جاسوسى و ایجاد غائله‏ هاى قومى در نواحى مرزى ایران که با محوریت سفارت آمریکا در تهران سامان‏دهى مى‏شد، سازمان جاسوسى آمریکا (CIA) هم طرح فونیکس (phoenix) را براى مقابله با انقلاب اسلامى مردم ایران طرح‏ریزى کرد. بر اساس این طرح، باید سران نظام نوپاى اسلامى از میان برداشته مى‏شدند تا جمهورى اسلامى به زانو درآید.
اولین شب و روز قدر از این دست در انقلاب اسلامى به دست دشمنان کوردل در اردیبهشت 58 رقم خورد. در دل سیاه شب، ستاره‏ى درخشانى از اندیشمندان انقلاب - شهید مطهرى - به دست گروه فرقان پرپر شد. اما فرداى آن به شب قدر و روز قدر بدل شد و گویى معرفتى را که سالیان سال، آن اندیشمند، حکیم و فیلسوف بى‏بدیل در ذهن خود ذخیره کرده بود، به دانش مسلم و حافظه‏ى بیدار ملت ایران تبدیل شد.
راهکار ترور در سال 60 که سال تنظیم نهایى و تصویب قانون اساسى بود، مجدداً و این‏بار نه فقط برخاسته از واپسگرایى گروه‏ هایى همچون گروه فرقان، بلکه به‏عنوان برنامه‏اى کلان براى مقابله با نظام اسلامى و نابودى آن، استمرار یافت. منافقین (که نماد آن سازمانى بود که به دروغ خود را «مجاهدین خلق» مى‏نامید) براى رسیدن به اهدافشان، دست به هر کارى مى‏زدند و از کشته‏شدن زنان و کودکان و بى‏گناهان هیچ ترسى نداشتند. سال 60 سالى بود که آن‏ها با عملیات‏هاى تروریستى پى‏درپى سعى در براندازى نظام داشتند.
بر اساس نظریه‏اى که از سوى تعدادى از پژوهشگران تاریخ معاصر ایران مطرح شده است، ترور 6 تیرماه آیت‏الله خامنه‏اى، انفجار دفتر حزب جمهورى اسلامى و شهادت دکتر بهشتى رئیس شوراى عالى قضایى کشور و دبیرکل حزب جمهورى اسلامى به همراه 72 تن از اعضاى این حزب در سرچشمه‏ى تهران در هفتم تیرماه و نیز انفجار دفتر نخست وزیرى و شهادت محمدعلى رجایى و محمدجواد باهنر، رئیس‏جمهور و نخست‏وزیر ایران در 8 شهریور 1360، بر مبناى «طرح فونیکس» قابل بررسى و تحلیل است.
ج - فضاى سیاسى ملتهب سال 60
بنى‏صدر که خود را رئیس‏جمهورى محبوب مى‏دانست، براى ساختارسازى جمهورى به اسم اسلام اما بدون محتواى دینى تلاش مى‏کرد. در مقابل او شهید بهشتى و یارانش در صدد شکل‏دادن به جمهورى واقعاً اسلامى بودند. درگیرى این دو جناح به جایى رسید که نیروهاى طرفدار هر یک، در مقابل هم صف‏آرایى نمودند. این اختلاف مى‏رفت تا ضربه‏ هاى جبران‏ناپذیرى در جبهه‏ هاى جنگ به کشور عزیزمان وارد کند.
مباحثات مجلس خبرگان تنظیم قانون اساسى نیز به جاى حساسى رسیده بود. بحث پیرامون ولایت فقیه و مباشرت او در اداره‏ى کشور به‏شدت مورد حل و نقد و مذاکره بود. نخبگان موافق و مخالف، هریک دلایل خود را مى‏آوردند. هم‏فکران بنى‏صدر به جمهورى منهاى ولایت رأى مى‏دادند و هم‏فکران شهید بهشتى، حاکیمت ولى فقیه را خواستار بودند. مذاکرات مجلس، بین مردم در محافل رسمى و خصوصى، مباحث داغى را ایجاد کرده بود. عده‏اى به طرفدارى از این و دیگرانى به هواخواهى از آن، بر هم مى‏خروشیدند. بسا شد که خویشانى در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و روابط مألوفى بر اثر این درگیرى‏ها به سردى گرایید.
نخبگان سیاسى، اولین گروهى بودند که ناکارآمدى بنى‏صدر و اندیشه‏ هاى او را دریافتند. بنابراین مجلس شوراى اسلامى که ناظر امینى بر حوادث بود، بنا بر وظیفه‏ى خویش در خرداد ماه 60 رأى بر عدم کفایت بنى‏صدر در اداره‏ى کشور داد. این رأى چند روز بعد توسط حضرت امام(ره) مورد تأیید قرار گرفت و دست بنى‏صدر از مصادر امور کوتاه شد. یاران وفادار به او اعلان جنگ به جمهورى اسلامى دادند و در کوچه و خیابان به کشتن مردم بى‏گناه به جرم هوادارى از انقلاب اسلامى و فعالیت براى تحکیم پایه‏ هاى این حکومت مردمى نوپا پرداختند. از جناح مقابل لازم بود روشن‏گرى‏ها صورت پذیرد و فساد اندیشه‏ى جمهورى منهاى دین و روحانیت براى مردم تبیین شود. آیت‏الله خامنه‏اى که همواره همچون سربازى فداکار در همه‏ى صحنه‏ ها حضور داشتند با سخنرانى‏هاى خود به روشن‏گرى پرداختند. در روز ششم تیرماه 1360 منافقان کوردل در مسجدى در تهران به ترور ایشان دست زدند؛ به این خیال که با از بین بردن منادیان مردم‏سالارى دینى، مى‏توانند به هدف خود که جمهورى منهاى محتواى دینى بود، دست یابند. اما این اقدام مانند اقدام سال 58 در ترور شهید مطهرى اثر خود را به‏جا گذاشت و باطل‏بودن اندیشه‏ى بنى‏صدر و طرفدارانش را به‏وضوح براى مردم روشن ساخت. اگر بنا بود این بطلان اندیشه از طریق مباحثات کلامى پیش رود، شاید سال‏ها طول مى‏کشید اما با این اقدام ناجوانمردانه، یک‏شبه و یک‏روزه فساد خود را آشکار ساخت.
د - چرایى انتخاب حضرت آیت الله خامنه‏اى به‏ عنوان اولین ترور
این‏که چرا ترورهاى برنامه‏ریزى‏شده دشمنان ایران و انقلاب با سوء قصد به حضرت آیت الله خامنه‏اى آغاز شد، با اندک توجهى به جایگاه ویژه و تأثیرگذار ایشان در آن برهه حساس از انقلاب و نقش‏آفرینى ممتاز ایشان در آن دوران، قابل درک مى‏باشد. براى ترسیم گوش ه‏اى از این مطلب کافى است به برخى از مراحل حضور ایشان در عرصه‏ هاى مختلف توجه نماییم:

- انتخاب امام‏
«من پیشنهاد مى‏ کنم که آقاى آقا سیدعلى آقا بیایند، .... ایشان بیایند به‏جاى آقاى مطهرى. بسیار خوب است ایشان، فهیم است، مى‏تواند صحبت کند، مى‏تواند حرف بزند.» این، قسمتى از سخنان امام است در جمع دانشجویان دانشگاه تهران در تاریخ 23 خرداد 1358. امام(ره) پیش از این، علاوه بر انتصاب آیت‏الله خامنه‏اى به‏عنوان یکى از اعضاى شوراى انقلاب، پس از بازگشت از فرانسه، مسؤولیت کمیته‏ى تبلیغات انقلاب را هم به ایشان واگذار کردند؛ کمیته‏اى که به اعتقاد اعضاى فعالش همچون «مهدى سعید محمدى»، در آن دوران وظیفه‏ى نشر آثار و افکار امام را بر عهده داشت.
با تشکیل رسمى «حزب جمهورى اسلامى» در 29 بهمن 57، آیت‏الله خامنه‏اى به‏عنوان یکى از اعضاى مؤسس این حزب، در کنار سایر بزرگان، از طریق این حزب که در واقع محل تجمع نیروهاى انقلابى و معتقدان به خط امام بود، توانست با ایجاد تشکیلات منسجم و گسترده در سراسر کشور، نقش مهمى را در راه استقرار جمهورى اسلامى ایفا کند.
- تریبون رسمى‏
با استعفاى دولت موقت در 15 آبان 58، شوراى انقلاب به فرمان حضرت امام، وظیفه‏ى اداره کشور، رتق و فتق امور و برگزارى انتخابات را عهده‏دار شد و تعدادى از اعضاى آن، براى کارهاى اجرایى و نظارتى در وزارتخانه‏ هاى مختلف حضور پیدا کردند. در شرایطى که غائله‏ هاى قومى ساخته‏ى آمریکا و دیگر قدرت‏هاى خارجى در نواحى مرزى، هر روز ابعاد تازه‏ترى مى‏یافت، آیت‏الله خامنه‏اى به وزارت دفاع رفته و به‏عنوان معاون این وزارتخانه مشغول به کار شدند. هرچند مدتى بعد به خاطر کارشکنى‏ها و مخالفت‏هاى بنى‏صدر مجبور شدند وزارت دفاع را ترک کنند. از 3 آذر همین سال به بعد، ایشان مدتى نیز سرپرستى نهاد تازه تأسیس «سپاه پاسداران» را بر عهد داشتند.
اما اولین حضور آیت‏الله خامنه‏اى در نهادهاى رسمى جمهورى اسلامى و با حکمى که از سوى حضرت امام(ره) امضا مى‏شد، در تاریخ 24 دى 58 رقم خورد. امام(ره) در حکمى خطاب به ایشان نوشتند: «جنابعالى که بحمدالله به حسن سابقه موصوف و در علم و عمل شایسته هستید، به امامت جمعه تهران منصوب مى‏باشید.» و با این انتصاب، مهم‏ترین تریبون سیاسى، اجتماعى و فرهنگى کشور را به آیت‏الله خامنه‏اى سپردند.
- نماینده مردم‏
از 5 بهمن 58 به این سو و با انتخاب بنى‏صدر به‏عنوان اولین رئیس‏جمهور ایران، وضعیت کشور به‏تدریج به حالت فوق‏العاده در آمد. نیروهاى مذهبى که پس از کناره‏گیرى جلال‏الدین فارسى از کاندیداتورى ریاست‏جمهورى نتوانسته بودند بر سر تعیین نامزد واحد به توافق برسند، عزم خود را براى پیروزى در انتخابات اولین دوره‏ى مجلس شوراى‏اسلامى در 24 اسفند، جزم کردند. آیت‏الله خامنه‏اى، در کنار شهیدان محمدعلى رجایى و محمدجواد باهنر و هم‏چنین آقاى هاشمى رفسنجانى، در لیست مورد حمایت نیروهاى مذهبى که به «ائتلاف بزرگ» مشهور شد، جاى داشتند.
با تشکیل مجلس در 7 خرداد 59، مشخص شد که فراکسیون «ائتلاف بزرگ» با کسب 85 کرسى، جایگاه ویژه‏اى در مجلس دارد. «فراکسیون همنام» متعلق به نهضت آزادى 20 کرسى و هواداران بنى‏صدر هم 33 کرسى به‏دست آورده بودند و مستقل‏ها که بیشتر متمایل به نیروى مذهبى و فراکسیون ائتلاف بزرگ بودند، 115 کرسى را در اختیار گرفتند؛ در این شرایط، آیت‏الله خامنه‏اى به‏عنوان یکى از رؤساى فراکسیون ائتلاف بزرگ، نقش عمده‏اى در جهت‏دهى به فعالیت‏هاى مجلس و مقابله با خیانت‏هاى بنى‏صدر ایفا کردند؛ فراکسیونى که تأثیرگذارى‏اش در فضاى سیاسى کشور چندى بعد و در جریان بررسى عدم کفایت سیاسى بنى‏صدر، نمود بیشترى یافت.
- در میان ژنرال‏ها
20 اردیبهشت 59 تنها چند روز پیش از آغاز به کار مجلس اول، امام مسؤولیت جدیدى را به آیت‏الله خامنه‏اى واگذار نموده و ایشان را به‏عنوان نماینده‏ى خود در «شوراى عالى دفاع» منصوب کردند که وظایفى همانند «شوراى عالى امنیت ملى» کنونى داشت. در حکم حضرت امام آمده بود: «براى تشکیل شوراى عالى دفاع ملى بر مبناى اصل یک‏صدوده قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، جنابعالى به‏عنوان مشاور از طرف اینجانب منصوب مى‏شوید و در این موقع چون در وضع استثنایى هستیم، لازم است هر هفته با بررسى کامل، رویدادهاى داخلى ادارات مختلف ارتش را براى اینجانب ارسال دارید.»
با آغاز جنگ تحمیلى عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359، برهه‏ى جدیدى از فعالیت‏هاى آیت‏الله خامنه‏اى شروع شد. در روزهاى آغازین جنگ و در حالى که هیچ تشکیلات نظامى منسجمى در مقابل ارتش عراق وجود نداشت، آیت‏الله خامنه‏اى با همکارى شهید دکتر مصطفى چمران، ستاد جنگ‏هاى نامنظم را در خوزستان پایه‏ریزى کردند و پس از آن نیز به‏عنوان حامى نیروهاى مردمى، در جبهه‏ ها حضور داشتند.
- علیه خیانت‏
حضور توأمان در جبهه ‏هاى جنگ، شوراى عالى دفاع، حزب جمهورى اسلامى و مجلس، این امکان را به آیت‏الله خامنه‏اى مى‏داد که نگاهى جامع نسبت به مسایل کشور داشته باشند. این نگاه باعث مى‏شد تا ایشان نشانه‏ ها و نمادهاى بى‏کفایتى و خیانت بنى‏صدر را به‏خوبى ببینند. آیت‏الله خامنه‏اى پس از آن‏که از توصیه ‏هاى مشفقانه به بنى‏صدر براى حفظ وحدت و همراه‏شدن با انقلاب، ناامید شدند، در خط مقدم مقابله با دسیسه ‏هاى او قرار گرفتند و با نطق‏هاى خود در مجلس شوراى اسلامى بر بى‏کفایتى وى تأکید کرده و از خیانت‏هایش پرده برداشتند.
استدلال‏هاى آیت‏الله خامنه‏اى در مورد خیانت‏هاى بنى‏صدر به‏گونه‏اى بود که در جلسه‏ى نهایى بررسى عدم کفایت سیاسى رییس‏جمهور در مجلس، نمایندگان موافق با عدم کفایت، با در اختیار قرار دادن وقت خود، از ایشان خواستند تا در آن جلسه هم صحبت کنند. حضور آیت‏الله خامنه‏اى در پشت تریبون در حالى‏که کیف بزرگى از اسناد را به همراه آورده بودند، تعجب خیلى‏ها را از میزان خیانت‏هاى بنى‏صدر در طول مدت 16 ماهه‏ى ریاست جمهورى‏اش برانگیخت.
این موارد و بسیارى از موارد دیگر، نقش و جایگاه ممتاز رهبر عزیز در آن برهه انقلاب را روشن مى‏سازد و مى‏فهماند چرا اولین اقدام ناجوانمردانه بر علیه ملت به تلاش نافرجام براى حذف ایشان صورت پذیرد.
ه - شرح ماجرا و «چگونگى حادثه ترور»
چهار پنج روز از عزل بنى‏صدر مى‏گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهورى اسلامى، بحث داغ محافل بود. آیت‏الله خامنه‏اى که از جبهه‏ ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه شنبه‏ ها، عازم یکى از مساجد جنوب‏شهر براى سخنرانى بودند.
خودرو حامل آیت‏الله خامنه‏اى که از جماران حرکت مى‏کرد، آن‏روز مهمان ویژه‏اى داشت؛ خلبان عباس بابایى که مى‏خواست درددل‏هایش را با نماینده امام در شوراى عالى دفاع در میان بگذارد. آن‏ها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‏وگوى‏شان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‏طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‏هاى نوشته مردم را به سخنران مى‏دادند، اگرچه بعضى از پرسش‏ها تند و حتى گاهى بى‏ربط بود.
آقا در سخنرانى مقدمه‏اى چیدند تا به این‏جا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانى بین مردم پخش شده و من مى‏خواهم به بخشى از آن‏ها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبطصوتى دست به دست شد تا رسید به جوانى با قد متوسط و موهاى فرى و کت و پیراهن چهارخانه و صورتى با ته‏ریش مختصر که آن روزها کلیشه چهره و تیپ خیلى از جوان‏ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روى تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روى دکمه Play، شاسى تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.
یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‏طور که صحبت مى‏کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمى عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه جوامع بشرى -نه فقط در میان عرب‏ها- مظلوم بود. نه مى‏گذاشتند درس بخواند، نه مى‏گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسى تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‏هاى...

  ترور مقام معظم رهبرى‏
انفجار!

آقا که هنگام سخنرانى رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‏اى به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالاى سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یک محافظ، به تنهایى تلاش کرد که آقا را بیاورد بیرون.
امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یک ضبط صوت افتاد که مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روى جداره داخلى ضبط شکسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدى گروه فرقان به جمهورى اسلامى.»