کد خبر 227431
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۲ - ۱۸:۱۸

انفجار تروریستی 7 تیر ماه 1360 از بزرگترین انفجارهای تروریستی تاریخ جمهوری اسلامی ایران است که طی آن آیت‌الله بهشتی و 72 تن از مسئولان نظام که عمدتا از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند به شهادت رسیدند.

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، در طول سالیان گذشته از زوایای گوناگون به این جنایت تروریستی پرداخته شده اما شناسایی هویت عامل این حادثه تروریستی نیز به نوبه خود مهم است. در این رابطه سایت قربانیان ترور گزارش می‌دهد:

"انفجار به اندازه‌ای مهیب بود که پیدا کردن رد پا و اثری از عامل انفجار چندان ساده نبود. با این حال سرانجام یک هفته بعد از انفجار، هویت عامل آن شناسایی شد و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی اطلاعیه‌ای با اعلام مشخصات وی از مردم برای دستگیری‌اش درخواست کمک کرد."

... در تحقیقات مشخص شد این عمل وحشیانه توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارک دیده شده بود و یکی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمدرضا کلاهی شناسایی شد.

کلاهی که بود؟

محمدرضا کلاهی فرزند حسن متولد 1338 دارنده شماره شناسنامه 1251، دانشجوی سال اول رشته برق دانشگاه علم و صنعت ایران و دارای دیپلم ریاضی از دبیرستان بامداد (واقع در خیابان جمهوری اسلامی - خیابان گلشن) که نامبرده در حین وقوع حادثه‌ متواری شده است.

سخنگوی سپاه نیز در مصاحبه‌ای با ارائه توضیحات بیشتر در مورد نتایج تحقیقات گفت:

... بمب گذاری از ناحیه سازمان مجاهدین خلق، این گروه وابسته و مزدور آمریکایی، صورت گرفته است. شکل و نحوه کار هم به این طریق بوده که به وسیله یک عامل نفوذی به نام محمدرضا کلاهی که در میان کارکنان حزب جمهوری اسلامی نفوذ کرده بود ... این بمب گذاری صورت می‌گیرد ... این بمب‌گذاری خیلی ساده و به نوعی بوده که هر کسی می‌توانسته این کار را انجام دهد، به جهت اینکه فرصت کافی داشته و یکی از بمب‌ها را در زیر تریبون قرار داده، بمب دیگر را در کنار ستونی از سالن کار گذاشته ... بمب‌گذار در ارتباط با همان سالن کنفرانس و به عنوان یک کارمند معمولی و ساده کار می‌کرده است.

حجت‌الاسلام محمدی ری‌شهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز در خاطرات خود آخرین و کامل‌ترین اطلاعات منتشره درباره کلاهی را ارائه داده است:

محمدرضا کلاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1357 به سازمان منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خط‌دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن اینکه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است، به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی ولی عصر (تهران) واقع در خیابان پاستور، شروع به فعالیت و به‌تدریج با هدایت منافقین، وارد حزب جمهوری اسلامی می‌شود.

کلاهی در تشکیلات دفتر مرکزی حزب در جایگاهی قرار می‌گیرد که از کلیه جریانات مهم حزبی و مملکتی (دولت، مجلس، نهادها و ...) مطلع بوده و همچنین مسئول دعوت‌ها برای کنفرانس‌ها، میز گردها و یا جلسات بوده، ضمن اینکه حفاظت سالن نیز به عهده او بوده است. وی مستقیما زیر نظر یکی از افراد کادر مرکزی منافقین به نام هادی روشن روانی با نام مستعار مقدم قرار داشته است.

کلاهی از تاریخ 1359/9/1 در منزل شخصی فردی به نام سعید عباس مودب‌صفت، به عنوان مستاجر و به صورت انفرادی زندگی می‌کرده و بعضا افرادی را نیز با خود به منزل می‌آورده است. وی ساعت 7 صبح از خانه خارج و حدود 8 شب به خانه باز می‌گشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتبا خودش را چک می‌کرد و حتی برای رفتن به دستشویی، در اتاق خودش را قفل می‌نموده است.

وی چند روز قبل از انفجار حزب، کیف سامسونت خود را عوض کرده و یک کیف بزرگ را با خودش حمل می‌نموده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، کمتر مورد بازرسی قرار می‌گرفت.

کلاهی پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، متواری و در خانه‌های تیمی منافقین مخفی و نهایتا از طریق مرز غرب کشور توسط عوامل منافقین به عراق منتقل شد. در مقطعی که وی در ایران مخفی بود، گزارش‌های متعددی مبنی بر محل اختفای وی در مناطقی از جمله جاده چالوس، روستای سیاه‌بیشه و قلعه میرفتاح در اطراف همدان، واصل که با مراجعه تیم‌های عملیاتی، نتیجه‌ای حاصل نشد.

در ایامی که وی مخفی شده بود، برای ردیابی وی، دوستان، نزدیکان و خانواده وی از جمله برادرش محسن که همافر بوده، چندین مرحله مورد بازجویی قرار گرفتند اما نتیجه مثبتی نداشت.

نامبرده در عراق در بخش عارفی (روابط با عراق) با نام مستعار کریم فعالیت می‌کرده و با یکی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، ازدواج می‌نماید. همسرش قبلا مسئول نهاد بوده که تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان ارکان (پشتیبانی) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است. وی آموزش خلبانی را گذرانده، آخرین مسئولیتش به عنوان فرمانده یگان پدافند به اصطلاح ارتش آزادی‌بخش سازماندهی شده است.

گفته می‌شود کلاهی در سال 1370، نسبت به سازمان منافقین مسئله‌دار شد و پس از جدایی از سازمان طی سال 1372 از عراق به آلمان گریخته است.