آیت‌الله صافی‌گلپایگانی در پاسخ به نامه‌ای از آمریکا تاکید کرد: مکتب نورانی اسلام بالاتر از آن است که با فحش، جسارت و ناسزاگویی افراد مغرض و ملحد یا مزدور در آن خللی وارد شود.

به گزارش مشرق به نقل از فارس،  این مرجع تقلید در بخشی از سفرنامه «ارمغان مشهد»  به صورت تفصیلی به سئوال یک شخص ایرانی مقیم آمریکا که سؤالش را به همراه کتابی برای معظم له ارسال کرده بود پاسخ داد.

سؤال:

این بنده مسلمان خداوند تبارک و تعالی به عنوان یک وظیفه دینی به پیشگاه محترم حضرت مستطاب آیت الله العظمی صافی گلپایگانی با نهایت احترام معروض می‌دارد در این کشوری (آمریکا) که این بنده ناچار به زندگی شده‌ام یک خدانشناس زندیق و نامسلمان به سر می‌برد که این فرد لامذهب و نامسلمان چندین کتاب درباره خارج ‌کردن هم ‌میهنان مسلمان ما از دین بر حق اسلام با پول‌هایی که انجمن‌های مسیحی به او می‌پردازند نوشته و فقط خدا می‌داند تا چه اندازه به دین مبین اسلام و قرآن کریم بی‌احترامی و اهانت کرده و مدّت 30 سال است از تلویزیون و رادیوهای فارسی‌زبان مزدور به همه شئونات مقدس ما مسلمانان توهین و اهانت می‌کند و مردم مسلمان را گمراه می‌کند.

حضرت آیت الله، من در راستای وظیفه دینی یکی از کتاب‌هایی را که او در اهانت و توهین به اسلام نوشته به ضمیمه این نامه محضر عالی تقدیم می‌دارم.

پاسخ:

از عجایب روزگار ما و شگفت‌انگیزترین نوشته‌ها اوراقی هست که به نام «روان‌شناسی محمد» به نام واقعی یا مستعار مسعود انصاری در آمریکا به زبان انگلیسی منتشر شده است و بعضی از مؤمنین برای حقیر فرستاده‌اند که در تاریخ ردّ نویسی و انتقاد به مکتب‌های گوناگون از این ردّیه سست‌تر وجود ندارد.

به اسم روان‌شناسی، دعوت بزرگ و فراگیر اسلام و زندگی شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به گمان خود زیر سئوال برده است، به همه انبیاء جسارت ورزیده و معجزات آنها را به استهزاء گرفته است.

در همه جا همه چیز را بر عکس معنی و تفسیر کرده است؛ نور را ظلمت گرفته و ظلمت را نور شمرده، عدل را ظلم و ظلم را عدل، حق را باطل و باطل را حق و راست را دروغ و دروغ را راست انگاشته است.

تمام این حرکت بزرگ تاریخ و سازنده جهان نوین و اصول اساسی انسانی که تا آن زمان مجهول یا ناگفته مانده بود و نیز این اعلامیه‌های تمدّن‌ساز قرآن و رسالت واحده توحیدی قرآن را که به گفته‌ جامعه‌شناس بزرگی مثل گوستاولوبون فرانسوی «تاج افتخاری است که در بین ادیان بر سر اسلام است» همه را مستند به عقده یتیمی و محرومیت حضرت محمد صلی الله علیه وآله شمرده است که به این گمان فاسد مثل این تهمت به حضرت ابراهیم خلیل و حضرت موسی نیز وارد می‌شود.

شخصیّتی را که به تصدیق بزرگترین محققان دنیا در بین مصلحان بشری کسی موفق تر از او نبوده و نخواهد آمد، با تعبیرات زشتی یاد کرده و نقاط ضعفی را به قول خودش برشمرده که همه نقاط قوت و افتخار است.

کارهای برجسته و اصلاحی حضرت محمد صلی الله علیه وآله و مبارزات او با جهالت‌ها، تبعیضات، بت‌پرستی، عادات زشت غیر انسانی را یا یاد نکرده یا مورد انتقاد قرار داده است.

شخصیتی که حتی کسانی که او را پیغمبر نمی‌دانند وی را از رجال بزرگ و عقل در اصلاح می‌دانند و بشریت را مدیون خدمات او می‌شمارند معلوم نیست به چه عنوان مورد جسارت قرار می‌دهد؟!

دانشمندی مثل تولستوی می‌گوید: «محمّد از رجال با عظمت و مصلحین بشری است که خدمت‌های بزرگی به بشریت کرده و افتخاری بزرگ به وجود آورده است. او کسی است که زنده به گور کردن دختران را منسوخ و ممنوع کرد. مردی مثل او سزاوار اکرام و احترام است.» و کارلایل در بین پیغمبران، فقط او را موفّق می‌داند.

دیگری می‌گوید: «در ظرف مدّت کوتاه 23 سال، چهار کار بزرگ انجام داد که هر کدام برای موفقیت به طور عادی محتاج به یکصد سال وقت و زحمت است؛ امّتی را تحت لوای نورانی توحید تشکیل داد، دولت و اساسی برقرارکرد که قلمرو سیاسی آن به گستردگی آسیا و آفریقا را گرفت و به اروپا رسید، قوانین و نظاماتی در همه رشته‌های حقوقی، مدنی، اقتصادی و سیاسی برقرار کرد که در امروز و دنیای معاصر هم چنان زنده است و جامعه‌ای به وجود آورد که در ایثار، علم و اخلاق نمونه و ممتاز شد.»

کسی نیست از این مسعود انصاری مجهول الهویة یا معلوم الهویة سؤال کند نسبت جنگ‌جویی و جنگ‌طلبی به دینی که با همه عوامل جنگ و نزاع و نفاق مبارزه داشته و دارد چگونه مطرح‌کردنی است؟!

مواضع پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله را که همه برای تأمین امنیت، خیر و اصلاح بشر لازم است و ضرورت دارد به گرایش به قتل و غارت تفسیر کردن خطایی است که بر کسی پوشیده نیست. این همه نقاط کمال، اصلاح و خیر را در دعوت اسلام، سیره پیغمبر اسلام و آیات قرآن فراموش می‌کنید؟!

چرا از حقّ اسلام به بانوان از منع پیغمبر اسلام از «وأد بنات» و زنده به گور کردن دختران که مثل عمر بن خطاب در جاهلیت شش دختر خود را زنده به گور کرد حرفی نمی‌زنید؟!

چرا از آیات قرآن مجید مثل «تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا الله‏»، آیه «إِنَّ اللهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» و «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏»، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ أَتْقاکُم‏»، «الْکاظِمینَ الْغَیظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس»‏، «الصُّلْحُ خَیر»، «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً» و صدها پیام انسانی که تا امروز همه دنیا را مخاطب قرار می‌دهد سخنی نمی‌گویید؟!

نفی دعوت اسلام و قرآن، نفی انسانیّت، نفی عدالت، نفی وحدت و نفی رحم و انصاف و نفی مساوات است. جنگ و قتال هم برای دفاع از این اصول و ضعفاء و رفع مستکبران لازم، مشروع و انسانی است.

به کدام یک از نواهی اسلام اعتراض دارید؛ به حرمت خیانت در امانت، به حرمت دروغ، به حرمت ظلم، به حرمت زنا و فحشاء، به حرمت ربا، به حرمت غصب، به حرمت رشوه؟!

به کدام یک از اوامر اسلام ایراد می‌کنید؛ به وجوب نماز و عبادت خدا، به صداقت، به امانت، به رعایت عدالت، به رعایت قانون، به اخوّت و برادری و به مکارم اخلاق و ...

قرآن کتاب خدا است و تا دنیا هست قرآن باقی است و هدایت‌های آن مقبول عقلاء و همه ملل و امم است. نوابغ عقل و علم که پس از اسلام در داخل این دین پرورش یافتند و قلّه‌های بلند علم و دانش را فتح کردند، به اسلام و این که از امّت محمد صلی الله علیه وآله باشند افتخار می‌کنند.

همه در برابر قرآن و همین آیات جنگ و قتال سر تعظیم فرود آورده‌اند. دفاع از مصالح جامعه و دفع استکبارگران، استضعاف پیشگان و احقاق حق مردم و اجراء عدالت نه فقط ترویج تروریسم نیست، بلکه حافظ حیات و نوامیس مردم است.

مکتب اسلام، بالاتر از این است که با فحش، جسارت و ناسزاگویی افراد مغرض و ملحد یا مزدور در آن خللی وارد شود.

الحمدلله روز به روز ارکان مترقی و دعوت انسانی آن بیش از پیش مطرح می‌گردد و اسلام خود با هویّت خودش نگهبان و حافظ خود است.

یگانه مکتب استکبار ستیز، استحقار برانداز، عدالت پایگاه و مکتب ایثار و برادری همگانی، اسلام، قرآن و تعالیم محمّد صلی الله علیه و آله است.

نام محمّد صلی الله علیه و آله جاودان است و یگانه نامی است که هر روز میلیاردها بار بر زبان‌ها تکرار و به عظمت یاد می‌شود.این اوراق پاره، جز افشاء نیّات پلید نویسندگان آنها اثری ندارد و الحمدلله رب العالمین.