کارلوس کی‌روش می گوید منتقدان تیم ملی حق ندارند بگویند تیم ملی با خوش شانسی به جام جهانی رفته چون آنها روز باخت تیم ملی به لبنان حرفی از بدشانسی نزدند.

به گزارش مشرق، کارلوس کی‌روش سرمربی تیم ملی فوتبال ایران در این گفت‌و‌گوی اختصاصی با خبرورزشی، نکات مهمی به زبان آورده که خواندنش هم برای مسئولان فوتبال ایران لازم است و هم برای هواداران تیم ملی؛ همه آنهایی که دوست دارند موفقیت تیم ملی را در جام‌جهانی ببینند:

کی‌روش می‌گوید:« آقایان کار سختی نیست بیدار بمانید و بازی‌های جام کنفدراسیون‌ها یا جام‌جهانی زیر 20 سال را ببینید. ما یک سال بعد با این تیم‌ها بازی داریم. اگر نمی‌خواهید مثل تائیتی باشیم فقط یک راه هست؛ تلاش و برنامه‌ریزی.»
او البته در این گفت‌و‌گو به یک سؤال باقی‌مانده از حواشی بعد از بازی با ازبکستان هم پاسخ می‌دهد؛ اتهام تبانی او با فوتبال قطر.

این گفت و گو با تلاش آرین قاسمی ، مترجم و یار همیشگی کارلوس کی‌روش در تیم ملی فوتبال ایران انجام گرفته است.

خیلی‌ها می‌گویند کارلوس کی‌روش «ایرانی» شده است. این‌هم به دلیل واکنش‌هایی است که کنار زمین دارید. این حس به ویژه بعد از پاسخ تندی که در مقابل توهین مربی کره دادید، ملموس‌تر بود. خودتان این موضوع را چقدر درک کرده‌اید؟

می‌توانم بگویم خیلی احساس خوب و فوق‌‌‌العاده‌ای از این بابت دارم ولی مطمئناً در زندگی ممکن است شما خیلی کارها انجام بدهید که از آنها تقدیر نشود. وقتی افرادی می‌آیند و از شما تشکر می‌کنند و این حرف‌ها را می‌زنند، در واقع به شما آرامش درونی می‌دهند، به شما قوت قلب می‌دهند. من شور و اشتیاق و خوشحالی زیادی را در مردم حس کردم که این واقعاً برایم رضایت‌بخش بود. در ایران 99 درصد از مردم، عاشق فوتبال هستند. این صعود آنها را بسیار خوشحال کرد. همین موضوع برای من مثل یک آرامش ذهنی و قلبی بود. توافق من با این مردم آن بود که نهایت تلاش را برای صعود به جام‌جهانی‌ بکنیم و این اتفاق نیز افتاد. ما به هدفمان رسیدیم و می‌بینیم دارند از ما قدردانی و تشکر می‌کنند ولی باید بدانیم وظیفه‌مان سنگین‌تر شده است؛ چه در ایران و چه در خارج از ایران. بعد از حضور دو سال و سه ماه در فوتبال ایران، کم‌کم یک رابطه خوبی بین من و مردم ایران و همین‌طور فرهنگ شما شکل گرفته است. وقتی اینجا باشی، عاشق این مردم و فرهنگ می‌شوی. احساس غرور می‌کنی وقتی پیراهن ایران را تنت می‌بینی. این واقعیتی است که من از ته دلم می‌گویم.

شاید هم ایران مثل خانه‌‌تان باشد...
واقعاً این حس و حال در من ایجاد شده است. اعتراف می‌کنم اینجا کم‌کم به خانه من تبدیل شده است. ایران نیز خانواده من شده است. این به من انگیزه خیلی زیادی برای کار بیشتر می‌دهد.

این دو سال و سه ماه چطور گذشت؟ به چه چیزهای جدیدی رسیدید؟
در این فرآیند، من متوجه خیلی مسائل شدم، مخصوصاً اینکه فهمیدم ایران از نظر امکانات فوتبالی غنی نیست. محدودیت‌هایی هم که با تحریم‌ها از خارج به ایران القا می‌شود، مشکلاتی را به‌وجود آورده است. من با توجه به این کمبودها متوجه شدم که ما راه سختی در پیش داریم و حالا دوباره در این جاده دشوار باید با قدرت برانیم و جلو برویم.

 گاهی احساس می‌کردیم شما دلسرد شده‌‌اید ولی روحیه شما را خوب نشناخته بودیم.
به خیلی از اتفاقات به عنوان مشکل نگاه نکردم، بلکه به عنوان یک چالش با همه‌چیز مواجه می‌شدم، شاید به این دلیل بود که توانستم بر آنها پیروز بشوم. این هم به خاطر طبیعت و رقابت‌پذیری خودم است. چیزی که در وجودم هست و از بین نمی‌رود. شما به پیشینه و گذشته من توجه کنید. تحصیلات من راجع‌به ورزش است. تجربه من و بک‌گراند زندگی من راجع‌به ورزش است. حقیقتش را بخواهید من در فضای حیات‌وحش بزرگ شده‌ام. در کشوری بزرگ شده‌ام که حیات‌وحش آن معروف است. من از آفریقا آمده‌ام. یاد گرفته‌ام باید قدم به قدم بالا بروم و باید محکمتر شوم. باید هوشیار باشم، مقابل اطراف و محیطم. این را همیشه در ذهن خودم داشته‌ام. بهتر است برای‌تان یک ضرب‌المثل آفریقایی بزنم. سخت است کمی توضیحش ولی ما همیشه وقتی شیرها کنار هم هستند، به گله‌شان احترام می‌گذاریم. بسیار هوشیار هستیم ولی حواسمان بیشتر مشغول ماری است که این گوشه است! یعنی بیشتر از مار می‌ترسیم تا گله شیرها. (خنده جمعی) در انتها باید بگویم خوشحالم که به هدفی که می‌خواستیم رسیدیم و ملت ایران از این اتفاق خوشحال شد. با کفاشیان اهدافی را تنظیم کرده بودیم و به آنها رسیدیم. ولی الان وقت جشن گرفتن نیست. جشن تمام شده و ما باید خیلی سخت‌تر کار و تلاش کنیم.

با توجه به حرف‌هایی که زدید، یک سؤال داریم. شاید اگر ‌فرد دیگری به جای شما بود، پس از صعود شروع می‌کرد به انتقاد از برخی اما شما یک کلمه هم از فردی انتقاد نکردید. مثلاً در گذشته این‌طور نبوده و ما عادت کرده بودیم برخی از مربیان بعد از شکست از مقاله‌هایی بگویند که علیه‌شان نوشته شده است!
من از همه تشکر و قدردانی می‌کنم. از همه و از کسانی که در این مدت از ما حمایت کردند. باید تشکر کنم از کسانی که من را انتخاب کردند تا الان اینجا باشم ولی افرادی که از ما حمایت کردند، زیاد نبودند، محدود بودند ولی همین عده محدود، از لحاظ ذهنی و روحی متحد در کنار هم بودند. ما همدل بودیم و توانستیم با این فاکتور، به هدفی که داریم دست پیدا کنیم. من با توجه به تجربه‌ای که در راه صعود به جام‌جهانی‌ داشتم گفته بودم به روزهایی خواهیم رسید که توفانی است. بعضی کارها برای ما مثبت خواهد بود ولی بعضی منفی و سخت اما چیزی که واقعیت دارد این است که ما از هر دو سناریو، یاد می‌گیریم و آموزش می‌بینیم. از زمان‌هایی که همه‌چیز مثبت است درس می‌گیریم و می‌فهمیم که به چه‌کسی می‌توانیم اعتماد کنیم. برعکس آن نیز، یاد می‌گیریم که به چه کسانی نمی‌توانیم اعتماد و اطمینان داشته باشیم. نه تنها در ایران که در کشورهای دیگر هم داستان همین است. فوتبال در همه‌جا فوتبال است و یک چیز ثابت دارد. وقتی شما می‌برید تعداد دوستان خود را می‌بینید ولی وقتی می‌بازید، کیفیت این دوستان را متوجه خواهید شد. فرقی نمی‌کند در ایران باشی، پرتغال یا برزیل. در همه‌جا وضعیت همین است. حالا رهبرانی مثل من یا کفاشیان وظیفه داریم که این کشور را در مسیر درستی حرکت دهیم.

البته شما در این مسیر با عده‌ای همکاری نکردید.
افرادی قبلاً بودند که خیلی حرف‌ها می‌زدند ولی ما آنها را پشت سرمان گذاشتیم. یک مطلب شفاف وجود دارد که باید بگویم. این افراد هرچه بیشتر صحبت کنند و سنگ‌پرانی کنند، ما راحت‌تر و با آرامش این کشتی را حرکت می‌دهیم و پارو می‌زنیم. من از بدو ورود به ایران گفتم که راه صعود به جام‌جهانی‌ دشوار خواهد بود. همان‌جا گفتم چیزی که مهم خواهد بود، این است که چطور این مسیر سخت را تمام کنیم. خدا را شکر به اهدافمان رسیدیم. ما به جام‌جهانی‌ رفتیم ولی عده‌ای می‌گویند ما خوش‌شانس بودیم. بله ما خوش‌شانس بودیم ولی شما هرقدر کار کنید و تلاش کنید، شانس‌‌تان بیشتر می‌شود. هرقدر بیشتر اطمینان داشته باشید و ایمان، شانس‌‌تان افزایش پیدا می‌کند. همه ما به خدای واحد ایمان داریم. همه افراد دعا می‌کنند که خدا به آنها کمک کنند. بعضی از دعاها برای پاداش است. برای هدیه و برای اینکه چیزهایی را بدون تلاش به‌دست بیاورند ولی ما فقط دعا نمی‌کنیم، ما در کنار دعا تلاش هم می‌کنیم. دعا فقط برای این است که انرژی بیشتری برای کار بگیریم و بتوانیم سخت‌تر به کار ادامه دهیم و با انگیزه جلو برویم. در این حالت می‌توانیم به موفقیت بیشتر امیدوار باشیم.


به موضوع مهمی اشاره کردید‌‌؛ خوش شانسی. کفاشیان یک‌بار حرف جالبی زد. گفت ما معمولاً بدشانس بوده‌ایم، حالا چه ایرادی دارد یک‌بار هم خوش‌شانس باشیم.

به نکته خوبی اشاره کردید. در مقابل لبنان در بیروت ایران باید بازنده می‌شد؟ توپ و میدان در اختیار ما بود. در بدترین حالت باید از این مسابقه مساوی می‌گرفتیم. مسلط بودیم و روی دروازه لبنان موقعیت‌های زیادی خلق می‌کردیم ولی در پایان مسابقه، این لبنان بود که برنده شد. آیا کسانی که می‌گویند ایران خوش‌شانس بود، پس از آن مسابقه گفتند لبنان خوش‌شانس بود و ایران بدشانس؟ نتیجه مهم است و در تاریخ می‌ماند یا در بازی با ازبکستان، آیا حریف موقعیتی داشت؟ ازبکستان 90 دقیقه دفاع کرد و روی یک سانتر به ما گل زد. من بعد از بازی کسی را ندیدم که بگوید ایران بدشانس بود. دیدم که همه به خاطر نتیجه انتقاد می‌کنند. اگر ما یکی از این دو بازی را هم می‌بردیم، اصلاً این بحث‌ها به وجود نمی‌آمد.

 وقتی ایران به جام‌جهانی‌ صعود کرد، خیلی از رسانه‌های خارجی از جمله رویترز، مارکا و... نوشتند ایران به جام‌جهانی‌ رفت و یک مربی بزرگ برگشت.
خب چالش جدیدی روبه‌روی ما قرار گرفته است. من چندبار گفته‌ام، هیچ‌وقت نباید به خودمان دروغ بگوئیم. من از همه درخواست می‌کنم، از تمام دست‌اندرکاران فوتبال، مربیان و بازیکنان که جام کنفدراسیون‌ها را نگاه کنند (این مصاحبه پیش از پایان رقابت‌ها انجام شد). در درجه اول مطئن هستم که همه از دیدن مسابقات لذت می‌برند و در درجه دوم شاهد سرعت، کیفیت پاس‌ها، بازی تحت فشار و ریتم عالی بازی‌ها خواهند بود. این نوع فوتبال، فوتبالی است که ما باید مقابلش بازی کنیم. تیم هائیتی که در این مسابقات زیاد گل خورد، بازیکنان خوبی هم در ترکیب داشت ولی مقابل اسپانیا فرو ریخت. شما ببیند مکزیک و نیجریه در چه سطح بالایی بازی می‌کنند. خواهش می‌کنم حداقل این افراد، رقابت‌های جام‌جهانی‌ زیر 20 سال را ببینند. ببینند که سطح آماده‌سازی و آمادگی تیم‌هایی مثل پرتغال، آرژانتین، فرانسه و بقیه تیم‌ها به چه شکل است و آنوقت با تیم جوانان خودمان مقایسه کنند. الان این چالشی است که روبه‌روی ما قرار دارد. رفتن به جام‌جهانی‌ این نیست که من کی‌روش بخواهم لذت ببرم! ابتدا یک سؤال می‌پرسم‌؛ توقع هواداران فوتبال از ایران در جام‌جهانی‌ چیست؟ می‌خواهید برویم و تحقیر شویم؟ آیا می‌خواهید ما جوجه اردک زشت مسابقات باشیم؟ می‌خواهید ما آدم زشته جام‌جهانی‌ باشیم؟ یک چیزی همیشه وجود دارد؛ توقع هواداران. الان هواداران توقع بالایی از ما دارند. در سرتاسر جهان هم همین است. وقتی شما کمی بالا می‌روید، آنها می‌خواهند دوباره بالاتر بروید. همیشه بالاتر از حد قبلی، شما را می‌خواهند. به نظر من در حال حاضر دو مطلب مهم وجود دارد. ما باید در دو اتوبان موازی حرکت کنیم. اتوبان اول این است که می‌خواهیم در جام‌جهانی‌ چه کار کنیم؟ اتوبان آماده‌سازی بازیکنان و تیم، اردوها و بازی‌های دستانه، حمایت‌های پزشکی، آماده‌سازی و بدنسازی بازیکنان و در اختیار بودن بازیکنان و آمادگی آنها تا اول مارچ سال آینده. تمام اینها تصمیمات مهمی است. همین‌طورحمایت‌های لازمه مالی که بخواهیم این کارها را انجام بدهیم. اتوبان اول اتوبانی است که ما اسمش را می‌گذاریم راه ما به برزیل اما به نظر من اتوبان دوم اهمیت بالاتری دارد. اینکه جام‌جهانی‌ چه دستاوردی برای ما خواهد داشت.

 اتفاقاً همیشه بحث در این باره زیاد بوده است. آیا فوتبال ما تنها با صعود به جام‌جهانی‌ درست می‌شود؟ آیا این یک کار گلخانه‌ای است؟
خب این مهم است که ما ببینیم چه دستاوردی بعد از رسیدن به هدفمان که جام‌جهانی‌ است، خواهیم داشت. در درجه اول، ما نیاز به زمین‌های بهتر خواهیم داشت تا تمرینات و مسابقات بهتر برگزار شود. برای فوتبال ایران بسیار مهم است که یک منبع مشخصی برای ارتقاء زمین‌های چمن داشته باشد که همکاران عزیز من هم بتوانند روی آنها خوب کار کنند. این خیلی مهم است که کیفیت مربیان بدنساز، مربیان تاکتیکی و ذهنیت فوتبال مدرن و خوب بالا برود. باید افرادی وجود داشته باشند که صادقانه درک درستی از سطح فوتبال بین‌المللی داشته باشند. در حال حاضر ایران نیاز به برگزاری یک لیگ خوب دارد. ما احتیاج به افرادی داریم که در زمان مناسب خوب تصمیم بگیرند. سال گذشته ما شاهد این بودیم که خیلی از همکاران من در لیگ، بازیکنان و کادرفنی تیم‌ملی، دغدغه‌های زیادی داشتند و با گذشت عمل کردند. می‌خواهم از همه مربیان تشکر کنم به خاطر همه حمایت‌هایی که از ما کردند. آنها جزئی از موفقیت تیم‌ملی هستند. ما سال گذشته تیمی مثل استقلال را داشتیم که هر 4، 5 روز یک بار بازی می‌کرد ولی تیم دیگر را داشتیم که سه هفته اصلاً بازی نمی‌کرد. من این حالت را اصلاً دوست نداشتم. این نگاه من نبود ولی به خاطر بعضی از افراد که شجاعت لازم را ندارند تا تصمیم درست بگیرند، ما دچار مشکل و دغدغه شدیم. مربیان ما و باشگاه‌های ما استخقاق‌شان بیشتر از اینهاست. واقعاً برعکس کارهایی که یکسری افراد کردند و انگشت اتهام روی من گذاشتند، مخالف این تصمیم‌ها بودم.

 احساس می‌کنیم ناراحتی شما به خاطر این است که فدراسیون هر تصمیمی می‌گرفت، برای آنکه خودش مقابل باشگاه‌ها قرار نگیرد، شما را عامل این تصمیم می‌دانست. مثلاً بر سر لیگ 16 تیمی.
ما احتیاج داریم که لیگ 16 تیمی باشد. ما نیاز به یک برنامه لیگ خوب داریم، نیاز به یک جام‌حذفی خوب. حالا اختیار داریم که یک برنامه خوب برای تیم‌ملی جوانان داشته باشیم و برای تیم‌های پایه. دوباره خواهش می‌کنم، دوستان رقابت‌های زیر 20 سال دنیا را تماشا کنند. ما بازیکنان لیگ خودمان را هم نگاه کنیم. بازیکنانی که تازه 23، 24 سالشان شده از نظر توانایی در حد بازیکنان زیر 19 سال پرتغال و فرانسه هستند. ما نیاز به یک سیستم پایه‌ای خوب داریم تا آنها به چیزی که استحقاقش را دارند برسند. ما احتیاج به منابع مالی برای تیم‌های زیر 16، 18 و 19 سال داریم. آنها باید به سطح رقابتی برسند. ما احتیاج داریم یکی، دو مربی خوب بزرگ خارجی بیاوریم، نه مربیان ناشناس. باید بازیکنان باکیفیت را وارد مسابقات لیگ کنیم. ما نیاز داریم بازیکنانی در اروپا داشته باشیم. ما احتیاج داریم مربیان جوان را به بنفیکا، پورتو، رئال و.. بفرستیم تا ببینید و فرا بگیرند. این ارتباط کمک می‌کند بتوانیم فوتبال را رشد و توسعه دهیم. در انتها واقعاً خوب است که ما در جام‌جهانی‌ هستیم. اگر بتوانیم این دو اتوبان را درست طی کنیم، می‌توانیم موفق باشیم. ما یک اتوبان تا «ریو» داریم و یک اتوبان بعد از ریو و برزیل، به آینده. باید هر دو اتوبان را موفق طی کنیم تا بتوانیم پیشرفت کنیم.


 شما وقت ندارید و ما از بین سؤالات متعدد خودمان یک سؤال می‌پرسیم. ماه‌ها قبل، این اتهام به شما زده شد که با قطری‌ها ارتباط دارید. آن زمان شما گفتید بعد از صعود خواهید گفت چه کسانی جاسوس قطری‌ها بوده‌اند. فکر می‌کنیم الان زمان پاسخ دادن به این سؤال است.

مطلبی هست که من در این میان باید حتماً به آن اشاره کنم. افرادی که آن‌موقع این شجاعت نادرست را به خرج دادند و گفتند کی‌روش یا نبی بازی‌های ایران را به قطر فروخته‌اند، اشخاصی بودند که هیچ‌وقت درگیری و دغدغه فوتبال نداشتند. آنها غیر فوتبالی بودند و اصلاً ربطی به فوتبال نداشتند. من حتی در خانواده خودم، با نوه‌ام یا قدیم‌ها با پسرم بازی می‌کردم، باید برنده می‌شدم. حقیقت این است که من الان دیگر نمی‌توانم با آنها بازی کنم چون منع شده‌ام! یادم هست وقتی در حیاط گل‌کوچک بازی می‌کردیم، من حتی وقتی مقابل نوه 9 ساله‌ام قرار می‌گرفتم، باید برنده می‌شدم. او را می‌زدم و پرتش می‌کردم کنار (خنده). اصلاً فرقی هم نمی‌کرد فوتبال بازی می‌کنیم یا شطرنج. من همیشه می‌خواهم برنده باشم و به خاطر همین چیزها حتی من را منع کرده‌اند که با نوه خودم فوتبال بازی کنم!