مربی اسبق تیم ملی فوتبال با انتقاد شدید از برخی مربیان لیگ برتری گفت: باید قبول کنیم که دانش و تجربه همه مربیان ایرانی روی هم از کی‌روش کمتر است، پس بهتر است به حرف او گوش کنیم.

به گزارش مشرق، جلال چراغپور در گفت‌وگو با ایسنا درباره صعود تیم ملی فوتبال به جام‌جهانی، اقدامات لازم برای حضور خوب در این رقابت‌ها، نقش و وظیفه مربیان تا جام‌جهانی و دلیل کناره‌گیری‌اش از مربی‌گری تراکتورسازی صحبت کرد. او در این صحبت‌ها ضمن انتقاد شدید از مربیان ایرانی از "آقا معلم‌ها" و کسانی که دلیل خروجش از تراکتورسازی را "ناجوانمردانه" منتشر کردند، گلایه کرد.

متن پرسش . پاسخ چراغپور و ایسنا در زیر می‌آید:

صعود به جام‌جهانی چه نتایج مثبتی را برای فوتبال ایران دارد؟

این مسئله از دو جنبه قابل بررسی است. هرچند این تبعات برای کشورهایی که پای ثابت جام‌جهانی هستند، نوع دیگری است. اولین نکته‌ای که پس از صعود ما به جام‌جهانی قابل طرح است، این است که صعود به جام نشان‌دهنده مسیر صحیح فوتبال ماست. وقتی تیمی به جام‌جهانی صعود می‌کند، یعنی فوتبالش مسیر صحیحی را دنبال می‌کند و این مسئله علاوه بر افتخار حضور در جام‌جهانی باعث دیده شدن فوتبال آن کشور هم می‌شود.

دیدگاه دوم چیست؟

در قرار گرفتن در مسیر جام‌جهانی حوادث هم دخیل هستند، یعنی علاوه بر فاکتورهای اساسی لازم برای صعود به جام‌جهانی برخی حوادث از جمله حوادث سیاسی، اقتصادی، منطقه‌ای و ... می‌تواند در موقعیت تیم مطرح باشد. در نتیجه ممکن است نتیجه تیم ملی در جام جهانی ورق را برگرداند و نشان دهد که صعود تیم ملی به جام‌جهانی نه به خاطر مسیر درست فوتبال که به خاطر حوادث بوده است؛ بنابراین رسیدن به جام‌جهانی از دو جنبه قابل بررسی است. رفتن به جام‌جهانی و چگونه حضور داشتن در آن.

تیم ملی سه دوره در جام‌جهانی حضور داشته است. عملکرد تیم ملی را در این سه دوره چگونه دیدید؟

در نوبت‌های قبل که به جام‌جهانی رفتیم، شادی کردیم ولی انتظاراتی را که باید برآورده می‌کردیم، به دست نیاوردیم. در سال 98 با آلمان، یوگسلاوی و آمریکا بازی‌های خوبی انجام دادیم و مخصوصا برد برابر آمریکا نتیجه خیلی خوبی بود اما در سال 2006 تیم ملی سرحال و قبراق نبود، پیر شده بود و عملکرد ضعیفی داشت. آن بازی‌ها باعث کسالت علاقمندان شد. این بار که به جام‌جهانی رفتیم باید مراقب باشیم. خودمان می‌دانیم که با وجود تلاش‌ها و جنگندگی‌های زیادی بازیکنان، تیم ملی کیفیت زیادی نداشت و این کیفیت باید تغییر کند.

کمتر از یک سال دیگر تا جام‌جهانی وقت داریم. در این مدت چه اقدامات حمایتی باید انجام دهیم؟

بحث مهم این است که حمایت و پشتیبانی تیم ملی تا چه اندازه در کیفیت فوتبال ما موثر است؟ آیا کمیت می‌تواند روی کیفیت تاثیر بگذارد؟ کمیت شامل بازی‌های تدارکاتی، توجه بیشتر، تمرین و هزینه بیشتر، تماشاگر زیادتر، تحت تاثیر قرار دادن لیگ و مانند این‌هاست. به طور معمول آن‌چه در علم روش‌شناسی آمده این است که رابطه کیفیت و کمیت دو طرفه نیست. هرچه کمیت بالا برود، کیفیت بیشتر می‌شود. این چیزها ممکن است در دراز مدت – 10 سال و بیشتر - بر کیفیت فوتبال موثر باشد اما کیفیت حالای فوتبال ما ثمره آن چیزی است که در 10 سال گذشته انجام داده‌ایم. اگر حالا به جایی رسیده‌ایم که کیفیت بالایی نداریم، به این دلیل است که در 10 سال گذشته، کارهایی را که اکنون می‌خواهیم انجام دهیم، انجام نداده‌ایم.

ریشه این مسئله را کجا می‌دانید؟

آن روزی که فوتبال را از بازیکنان درجه دو و سه عرب، سوریه‌ای، عراقی، نیجریه‌ای و اوگاندایی پر کردیم و حتی در رده امیدها از این بازیکنان استفاده کردیم باید به این فکر می‌افتادیم که روزی باید در بوته آزمایش قرار بگیریم.

حالا چه کار باید بکنیم؟

در فاصله باقیمانده تا جام‌جهانی باید سبک فوتبال تیم ملی را از آنچه ثمره فوتبال لیگ است، جدا کنیم. ثمره لیگ، 70 تا 80 درصد تیم ملی را شامل می‌شود در حالی که ما با ثمره فوتبال خود کره‌جنوبی را نبردیم. دو یا سه بازیکن که پیشانی خط حمله ما را درست می‌کنند، متعلق به فوتبال ما نیستند. حالا مسئله این است که در فرصت باقی مانده آن چه از لیگ که روی تیم ملی سایه انداخته، حذف کنیم.

منظورتان این است که تیم ملی باید کاملا از لیگ جدا شود؟

فوتبال باشگاهی ما، فوتبال برای فوتبال نیست. در باشگاه‌های ما زیبا بازی کردن معنا ندارد و فوتبال نتیجه‌محور است. این مسئله سایه سنگین خود را روی تیم ملی انداخته است و تیم ملی هم برای بردن بازی می‌کند. حالا اگر تیم ملی با پرتاب یک اوت دستی بلند برنده شود، مطبوعات همان اندازه شادی و تحسین می‌کنند که اگر تیم ملی با 90 دقیقه فوتبال بازی کردن برنده می‌شد! برای مطبوعات ما فرقی نمی‌کند که تیم با فوتبال بازی کردن ببرد یا با اوت دستی بازیکنی که او هم آن قدر قیمتش بالا می‌رود که انگار جهانی بازی می‌کند!

پیشنهاد شما به کادرفنی تیم ملی همین است؟

در فرصت باقیمانده همه کارشناسانی که دلشان برای تیم ملی می‌سوزد از جمله کی‌روش و دستیارانش باید به این تحلیل نگاه کنند و تمام عواملی را که در فوتبال ملی باعث می‌شودف فوتبال برای فوتبال نباشد، حذف کنند. در جام‌جهانی دیگر نمی‌شود به سه کرنر و یک توپ 30 درصدی حریف را شکست داد و کسی هم نگوید که چند بار توب به دیرک دروازه ما خورد یا حریف چند بار با دروازه ما تک به تک شد. از اکنون نگاه‌ها باید منصفانه‌تر و علمی‌تر باشد.

در یک سال گذشته اختلاف‌نظرهای زیادی بین مربیان لیگ برتری و کارلوس کی‌روش رخ داد به گونه‌ای که بارها از برنامه‌های کی‌روش انتقاد کردند. حالا که یک سال تا جام‌جهانی باقی مانده است، تعامل مربیان با سرمربی تیم ملی باید چگونه باشد؟

یک نمونه از نظرات کی‌روش همین درخواستش برای استراحت بیشتر ملی‌پوشان است. چیزهایی که کی‌روش می‌گوید، بی‌راه نیست. مثلا می‌گوید تا جایی که می‌شود بازی‌ها را زودتر تمام کنیم. بهتر است به حرف‌هایش گوش کنیم، چون این حرف در راستای همان چیزی است که درباره جدایی تفکر تیم ملی از باشگاه‌ها گفتم.

یعنی معتقدید که مربیان لیگ برتری باید به حر‌ف‌های سرمربی تیم ملی عمل کنند؟

می‌خواهم حرفی بزنم که ممکن است جنجال رسانه‌ای ایجاد کند اما می‌گویم چون حقیقت دارد. با همه احترامی که برای مربیان ایرانی قائلم اما می‌گویم که اگر همه آنها را در یک ظرف بریزیم و دانش و تجربه آنها را یک کاسه کنیم، باز هم آنها جهانی نیستند و در فوتبال دنیا هیچ تیمی به آنها اعتماد نمی‌کند تا تیمی مثل رئال یا بارسلونا را به آنها بسپارد. در 30 سال گذشته تنها یک مورد وجود داشته که مربی ایرانی در کشورهای منطقه مدت کمی مربی‌گری کند. پس حالا که یک مربی جهانی با برند جهانی در ایران هست باید کاملا به حرف‌هایش گوش کنیم. دانش، تجربه و تفکر کی‌روش از همه مربیان ایرانی جلوتر است. باید بدانیم که اگر تفکر همه مربیان ایرانی را یک کاسه کنیم، باز هم از کی‌روش خیلی عقب‌تریم!

اجازه بدهید سوالی هم درباره تراکتورسازی بپرسیم. چه شد که از این تیم خارج شدید؟

حدود 10 روز است که از تراکتورسازی آمده‌ام ولی این اولین بار است که از من درباره دلیل این کار سوال می‌شود. آن زمان صحبت‌هایی منتشر شد که جوانمردانه و متعهدانه نبود. انتظار نداشتم که یک درد دل خصوصی را به عنوان دلیل اصلی خروجم از تیم عنوان کنند. آن دلیلی که در مطبوعات و یکی از خبرگزاری‌ها منتشر شد، ناجوانمردانه بود. آنها باید دلیل را از خودم می‌پرسیدند نه اینکه از طرف من نقل‌قول می‌نوشتند.

یعنی آن چه منتشر شده بود،‌ واقعیت نداشت؟

کل آن چیزهایی را که به عنوان دلیل نماندنم در تراکتورسازی منتشر شد، تکذیب می‌کنم. منظورم این نیست که آن چیزها نبوده، منظورم این است که آن مسئله دلیل اصلی نبوده است. از همه کسانی که آن مطالب را نوشته و باعث مشکل در خانواده‌ام شدند، دلخورم و دلخوری‌ام را فریاد می‌زنم. ناجوانمردی هم حدی دارد.

دلیل اصلی نماندن‌تان در تراکتورسازی را می‌گویید؟

اکنون که 10 روز از آن ماجرا گذشته دیگر دلیل اصلی را نمی‌گویم اما از همه گلایه دارم. از آن کسانی که به "معلم اخلاق" و "آقا معلم" معروفند و خود را بزرگتر می‌دانند، گلایه دارم.