گروه ضیافت مشرق - عباس امام جمعه نه فقط به اسمش که به صدایش شناخته شده است! صدای گوش نوازی که با سبک خاص خودش قران تلاوت می کند، او می گوید: سالهاست دیگر در مسابقات شرکت نمیکند و جایش را به جوانترها داده، ولی فعالیتش در باب قرآن کماکان ادامه دارد. همه چیز از یک قرآن خواندن ساده سر صف شروع شد. سن زیادی نداشت ولی صدای خوشی داشت. صدای داوودی! آرزوی بزرگی داشت، اینکه یک روز بتواند با صدایی خوش قرآن بخواند. «عباس امامجمعه» متولد دهه 40 شمسی است. قرائت قرآن را از سوم ابتدایی شروع کرد و تا الان هم یک طرف زندگیاش و شاید هم تمام آن، قرآنی است. اولین بار وقتی 15 ساله بود در مسابقات دانشآموزی کشوری مقام اول قرائت را کسب کرد و این همان اولین افتخارش است که در سال 68 او را مقام اول مسابقات بینالمللی مالزی کرد. دانشآموخته کارشناسی علوم قرآن و حدیث است. او هم اکنون مدیر اجرایی شورای عالی قرآن صدا و سیماست. همین تلاوتهای زیبایی که از جعبه جادویی میشنوید حاصل زحمات اوست. سالهاست دیگر در مسابقات شرکت نمیکند و جایش را به جوانترها داده، ولی فعالیتش در باب قرآن کماکان ادامه دارد تا... نمیدانم!
***از کجا کار قرآنی را شروع کردید، اصلاً چرا قرآن؟!
سوم دبستان که بودم صدایم خوب بود. قبل از انقلاب بود و به خاطر صدای خوبم در مدرسه از من میخواستند که در گروه سرود شرکت کنم. من خودم اصلاً دوست نداشتم که در این گروهها باشم. خانوادهام هم یک خانواده مذهبی بود و اصلاً با این چیزها میانه خوبی نداشت. یک روز که سر صف یکی از بچهها قرآن میخواند - آن موقعها سر صف قرآن و دعا هم میخواندیم- من با خودم فکر کردم خب شاید من هم با تمرین بتوانم قرآن را به این زیبایی بخوانم. خیلی ناخودآگاه این فکر را کردم. معلم قرآنمان آن زمان خانمی بود به نام تیموری. خیلی خانم خوبی بود و خیلی گردن من حق دارد.
من از ایشان اجازه گرفتم تا سر کلاس قرآن را با آن شیوهای که سر صف خوانده میشد بخوانم. اتفاقاً ایشان خیلی هم استقبال کرد. یکی از سورههای کوتاه قرآن را خواندم و ایشان خیلی تشویق کرد و گفت ادامه بده. در منزل هم پدرم قرآن درس میداد. حتی ناظم مدرسه هم از پدرم خواسته بود تا یک کلاس فوقالعاده قرآن در مدرسه ما داشته باشد و همین باعث شد که من به سمت قرآن کشیده شوم. هر جا که قرآن میخواندم به پدرم توصیه میشد که مرا به جلسات قرآن بفرستد چون صدایم خوب بود. همه اینها باعث شد که من بیفتم در خط تلاوت قرآن. میتوانستم به جای این کار وارد گروه سرود شوم و بعد از آن هم وارد کار موسیقی و الی آخر. کما اینکه کسانی هستند که صدای خوبی داشتند و قرآن و دعا میخواندند و یک مرتبه رفتند سمت خط موسیقی. دیدند خب بالاخره بازار موسیقی داغتر است! قرآن را کسی چه میخواهد! به هر حال تنور موسیقی گرمتر است. دلمان در این زمینه خیلی پر درد است.
***پس چقدر قرآن در جامعه اسلامی ما مهجور است!
اصلاً باید اینطور باشد. قاعدهاش این است. اگر مهجور نباشد که آیه قرآن غلط میشود! چون میخواهند به این آیه عمل کنند مهجور نگهش میدارند! اصلاً قرآن شناخته شده نیست.
***کدام آیه را میگویید؟
آیه30 سوره فرقان است که میفرماید: «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا». اصلاً باید چنین چیزی باشد! قرآن باید به مردم شناسانده شود که اصلاً تلاشی در این زمینه صورت نگرفته. این کاری که ما میکنیم، یعنی همین تلاوت قرآن، یک هنر است. نمیخواهم وارد این بحث شوم که این تلاوت با استفاده از نغمات و موسیقی عرب بوده. چون با این چیزها نه کسی به سمت قرآن رفته و نه کسی قرآن خوان شده. تلاوت قرآن استعداد میخواهد. اصلاً باید زمینهاش باشد تا کسی قرآنخوان شود. وقتی این زمینه وجود داشته باشد ناخودآگاه طرف میزند زیر خواندن. از همین تلاوتهایی که گوش کرده و در ذهنش مانده میخواند. اصلاً اینطور نیست که حتماً کلاسی رفته باشد. پس یک استعداد خاص میخواهد مخصوصاً تلاوت. قرائت صدای خوش میخواهد. باید زحمت کشید. البته یک مقدارش هم برمیگردد به مردم. مردم ما مثل اینکه پذیرش ندارند. فکر میکنند سخت و دست نیافتنی است.
ما حدود 30 سال است که حاکمیت اسلامی را در کشورمان داریم و 30 سال زمان زیادی است برای اینکه مردم را با قرآن آشنا کنیم. یعنی طوری قرآن به مردم شناسانده شود که مردم به صورت خودجوش به سمت قرآن بروند. ولی این اتفاق تا به حال نیفتاده. پس نمیتوان گفت تقصیر مردم است. بله درست است. خب البته نمیتوان گفت کاری تا به حال از سوی حکومت در این 30 سال نشده. ولی کاری که در خور قرآن باشد تا به حال انجام نشده.
***وظیفه شورای عالی قرآن چیست؟
این شورا پسوند صدا و سیما را هم دارد. شورای عالی قرآن صدا و سیما وظیفهاش نظارت بر کارهای قرآنی صدا و سیماست. مثل قرآن، دعا، اذان و هر چیزی که نغمات الهی درونش باشد. تقریباً این مرکز از سال 71-70 شروع به کار کرد. یکی از مشکلات ما در اینجا این است که در ساختمان صدا و سیما نیستیم. البته اینجا تجهیزات داریم و کار صدا و سیما را رصد میکنیم. من خودم اینجا مسؤول تولید برنامه هستم و با حفاظ و قراء کار میکنیم ولی موفق نبودیم. به خاطر اینکه پذیرش نیست. رسانه ملی، شورای عالی قرآن منصوب رهبر! بازخورد ندارد. اصلاً انگیزه تشکیل اینجا برای این بود که قرآن از صدا و سیما غلط پخش میشد. حضرت آقا که ما در حضورشان بودیم میگفتند «قرآن غلط از صدا و سیما پخش شد، ما تذکر دادیم دیدیم دوباره فردا گذاشتند باز تذکر دادیم و باز روز بعد هم گذاشتند!» بعد کتباً به رئیس صدا و سیما دستور دادند که یک جایی تأسیس شود که امور قرآنی صدا و سیما را نظارت کند و بعد اینجا تأسیس شد. الان حدود 18 سال است که ما با صدا و سیما درگیر هستیم. اصلاً در کارمان موفق نبودیم.
***چه هدفی داشتید که موفق نبودید؟
ببینید، در مصر، قرآن حکم مرغ را دارد!در همه جور مراسم هست. عزا باشد قرآن پخش میشود، عروسی باشد قرآن پخش میشود، خلاصه همه جا. ما میخواستیم مثل اینها عمل کنیم و قرآن در همه جا حضور داشته باشد. خب ما استعدادش را هم داریم و البته خود مصریها هم میدانند. ما یک شهریار پرهیزگاری داریم که وقتی در مسابقات عربستان اول شد همه انگشت به دهان مانده بودند. وقتی دیدند ایشان در خواندنش هیچ غلطی ندارد به شدت سخت گرفتند تا بالاخره در جایی اشتباه کند. از همه 5 صفحه میپرسیدند ولی از ایشان 10 صفحه و در آخر هم وقتی دیدند که هیچ اشتباهی نمیکند او را نفر اول اعلام کردند ولی در روزنامه چاپ کردند که او سنی بوده!
بنای ما این بود که هر کسی اجازه تلاوت قرآن را نداشته باشد و قاریان ردهبندی شوند و هر کس که واجد شرایط بود قرآن را بخواند. این افراد رتبهبندی میشوند، اگر پیر شدند کس دیگری که واجد این شرایط باشد جایگزین میشود.
***شما در جایی این افراد را تربیت میکنید؟
نه. البته ما در اینجا یک بخش پژوهش و آموزش داریم که گاهی هفتگی یک سری آموزشهایی داریم. ببینید مثلاً اگر بخواهیم با ورزش مقایسه کنم که البته قیاس معالفارق است، در آن رشته یک استعدادی را شناسایی میکنند خرجش میکنند و به یک جایی میرسانند، ولی در بحث قرآن اصلاً اینطور نیست. ما در مسجد یا حسینیه محل اینطور میشویم و دولت روی کسی سرمایهگذاری نمیکند و حتی کسانی که الان قاری و حافظ هستند بدون سرمایهگذاری دولت به اینجا رسیدهاند. این کار یک کار خودجوش است و استعداد خاصی هم میخواهد و دولت نقشی ندارد.
ولی حداقل دولت باید در شناسایی، شناساندن و در حفظ و نگهداری اینها و آماده کردن زمینه برای ادامه کار یاری میکرده که متأسفانه نکرده است. ما خودمان باید قاریان را رده بندی میکردیم، حق و حقوقشان را معین میکردیم، لباس خاص برایشان آماده میکردیم ولی اینطور نبوده. بعضی از علما واقعاً میانهای ندارند با قرائت و تجوید و اینها. میگویند قرآن برای عمل است! باشد درست و لی آن کسی که نمیتواند حتی قرآن را از رو بخواند چطور میتواند عمل کند. اصلاً ما کلی حدیث داریم در مورد تلاوت قرآن که چقدر بر آن تأکید شده، قرآن نور است و نگاه کردن به آیات نور چقدر ثواب دارد و تأکید شده روزی 50 آیه قرآن بخوانید. و آخرش این آقایان میگویند خب وقتی نمیتوانی قرآن بخوانی ترجمهاش را بخوان! از در وارد نمیشوند میخواهند از پنجره بیایند!! هر چیزی یک حسابی دارد. باید شما بتوانید ظاهر قرآن را بدون غلط بخوانید تا بعد بتوانید وارد مفاهیم شوید. متأسفانه جلوی این چیزها گرفته شده. مردم برایشان خواندن قرآن سخت شده ما نمیگویم همه قاری قرآن شوند. حداقل بتوانند وقتی قرآن میخوانند بدون غلط بخوانند!
***ما این مشکل غلط خوانی را در همه جا داریم. حتی در سران مملکتی.
حالا شما این را میفرمایید من میگویم پیشنمازهای مساجد هم همینطورند. خیلی این چیزها باعث تأسف است. ما اگر تا اینجا هم آمدیم فقط دلمان به همان حضرت آقا خوش است. آقای خامنهای خیلی قرآن خواندن را دوست دارند و به همه فنونش آشناست. ایشان اصلاً این کاره هستند. حتی اولین روز ماه رمضان هم یک دیداری با قاریان و حافظان دارند و سه، چهار ساعتی را با آنها میگذرانند. خودشان هم به ما میفرمودند که «بعضی از مسؤولان به من اعتراض میکنند و میگویند چه خبر است که شما مینشینید و 5 ساعت با اینها جلسه قرآن دارید!!». خب آنها اصلاً اهمیت کار را نمیدانند ولی ایشان میدانند و خیلی هم خوب درک میکنند. من نمیفهمم چرا این حرفها هست. ناسلامتی ما با قرآن طرف هستیم! یک نفر را غیر از ایشان سراغ نداریم که حامی قرآن باشد.
***خب الان دولت آقای احمدینژاد چطور؟ چون از همان دولت نهم ایشان تصمیم گرفتند که قرآن در رأس همه امور باشد.
حقیقتش ما که چیزی تا به حال ندیدهایم. مثلاً همین کمیته خادم القرآن که هر سال خادمان قرآن را معرفی میکرد، سه سال جمع شد و رفت به ریاست جمهوری. الان هم یک منشور توسعه قرآنی تعریف کردهاند و 13 ماده برای آن قرار دادهاند. بنده چشمم آب نمیخورد که کاری از پیش برود. ببینید، یک کارهایی انسان میخواهد انجام دهد ولی وقتی جلو میرود میبیند جلویش سد کشیده شده است. اینها درد است که وجود دارد.
***یعنی یک جور اهمال کاری!
بله تا حدودی. یعنی آنقدر دارند که به این نمیرسد. یعنی قرآن اولویتش پایین است! کم کاری میشود وگرنه دولت خودش اثراتش را میگذارد. هر سال یک تیم 30،40 نفری قاری و حافظ میفرستند به عربستان سعودی، ماه رمضان اعزام خارج از کشور داریم. بچهها میروند و میدرخشند و تنه میزنند به کشورهای عربی و مقام کسب میکنند؛ تازه آنهم با زبان ایرانی. اینها خودشان این اثرات را دیدهاند. جایی رفته بودم که سفیر خودش من را به همه جا میبرد و میگفت شما اینجا یک ربع قرآن بخوانید و خودش هم سخنرانی انگلیسی میکرد. آخوند هم بود. آقای مهدوی. انسان خوب و شریفی بود. ایشان سفیر ایران در آفریقای جنوبی بود. چهارصد، پانصد نفر از سیاههای آفریقایی را ایشان شیعه کرده بود. تازه آتشیتر از شیعیان خودمان. مجلس میگرفتند و روضه خوانی میکردند. ایشان میگفتند بیا اینجا قرآن بخوان، همین قرآن خواندن شما بهاندازه 50 تا از این سخنرانیهای من اثر دارد.
***نظرتان در مورد همین منشور توسعه قرآنی چیست؟
من اصلاً نمیدانم چیست. من زیاد برایم تعریف نشده است. فقط این را میدانم که رئیس جمهور دستور دادند مسؤولان مختلف بیایند و در مورد قرآن مملکت تصمیم بگیرند! بنده خیری در این نمیبینم. من معتقدم کسانی که میآیند و در این مورد تصمیم میگیرند باید متخصص قرآنی باشند. آن آقای وزیر در وزارتخانهاش متخصص است. قرآن هم متخصص خودش را میخواهد. کسانی که در آن جلسه بودند هیچکدام کارشناس قرآنی نبودند. دفعه قبل هم دیدیم که چند میلیارد هم بودجه داشتند ولی وقتی پرسیدیم این بودجه چه شد، گفتند در روستاها رفتند قرآن پخش کردند و رحل قرآن دادند!! پول را هم این طور خرج کردند! باید زیربنایی فکر شود. یکی از مشکلات ما این است که افراد و سازمانهای قرآنی با هم هماهنگ نیستند و هر کسی ساز خودش را میزند. این کار اگر بخواهد فقط از طرف دولت حمایت شود به جایی نمیرسد، باید کار از طرف مردم هم حمایت شود.
***بهتر نیست سختگیری دولت هم بیشتر شود.
این سختگیری یک راه حل دارد. دولت باید از آموزش و پرورش شروع کند. در مدرسه بچه باید با قرآن بار بیاید. شما نگاه کنید ببینید به قرآن در مدرسه مثل فیزیک و شیمی نگاه میکنند؟ وقتی اینطور نیست و معلم قرآن خودش هم نمیتواند قرآن را از رو بخواند شما میخواهید کار به کجا برسد؟! در دانشگاه هم همینطور. طرف رشته الهیات است نمیتواند دو کلمه قرآن بخواند. اصلاً یک چنین چیزی از او نخواستهاند. مشکلی که وجود دارد این است که معارف و تلاوت قرآن را از هم جدا کردهاند. از اشتباهات دیگری که نیشتر به قلب میزند فیلمها و سریالهایی است که اخیراً هم زیاد پخش میشود. مثلاً یکی میمیرد، زود عبدالباسط پخش میکنند. قرآن فقط برای همین است!!
تا یکی میمیرد قرآن پخش میشود. اصلاً من وهن میدانم این کار را و نامه هم نوشتهام به آقای ضرغامی و گفتم شما مثلا سردمدار صدا و سیما هستید، خجالت دارد. شما دارید به این صورت قرآن را تبلیغ میکنید. رسانه ملی دارد به خطا قرآن را تبلیغ میکند. خب مردم باید هم اینطور باشند. وقتی میگوییم چرا قرآن را دو دقیقه پخش میکنید بیشترش کنید، میگویند یک وقت مردم فکر میکنند کسی مرده!! یعنی یک چیزهایی میگویند که آدم میخواهد خودش را حلقآویز کند از دست اینها. فرهنگ ما خلاصه شده در سینما و مطربی و این جور کارها، نه در قرآن و معارف قرآنی. اینها اینهمه چهره ماندگار در تلویزیون معرفی میکنید چرا چهره ماندگار قرآنی معرفی نمیکنید؟! یکی مثل آقای سیف که اسمش پشت تمام کتابهای قرآن مدارس هست را کسی نمیشناسد ما امیدمان فقط به خود آقای خامنهای است.
***یک کرسی تلاوتی هم چند ماهی است شروع به فعالیت کرده؛ نظرتان در مورد این کار چیست؟
البته این کارها کارهای بسیار خوبی است. یکی از نقایص کار ما این است که مجالس تلاوت قرآن کم داریم. این مجالس این امکان را میدهد که دوستان بروند و تلاوت داشته باشند. اما به این شکلی که برگزار میشود به نظر من آبکی نباید باشد، شأن مجلس و مدعوین باید حفظ شود. اینکه هفتهای یکبار در یک شهرستان باشد اصلاً به درد نمیخورد. مثلاً برای من باید یک پایگاهی باشد که من هر روز در آن تلاوت داشته باشم. البته ما در اینجا داریم با مسؤولان مصلی تهران رایزنی میکنیم تا در این مصلی هر روز صبح و ظهر و شب تلاوت داشته باشیم و به صورت زنده از صدا و سیما پخش شود. قاری را هم ما هماهنگ میکنیم.
در مصر هم همینطور است. بهترین تلاوتهایشان را که شما از ماهواره رصد بکنید قبل از اذان صبح است. اصلاً تعریفشان این است. شب تا صبح بیدارند تا آن را بخوانند. تمامی قاریان خوبشان هم به همین شکل رشد کردهاند و جایگاهی است که به دست هر کسی هم نمیدهند. هر کسی اجازه نشستن روی آن صندلیها و قرائت قرآن را ندارد. در اینجا نه! دوغ و دوشاب یکی است! امام جمعه نمیآید، اعتراض دارد، حرف دارد، میروند و امام شنبه را میآورند!
***شما گفتید که شورای عالی قرآن فقط در زمینههای تلاوت و اینها فعالیت میکند. مگر ما نباید قرآن را با زندگی مردم عجین کنیم. پس معارف قرآن چه میشود؟
ببینید ما شورای عالی قرآن در بخش نغمات الهی هستیم. یک عده آدم متخصص اینجا گذاشتهاند که با صوت و لحن و تلاوت آشنا باشند و به نغمات هم فقط کار داریم. اگر ما بخواهیم وارد مباحث معارف شویم به ما میگویند به شما چه ارتباطی دارد. شورای عالی قرآن فقط برای نغمات الهی تأسیس شده. صدا و سیما، خودش، شورای عالی معارف دارد که اصلاً در آن خبری نیست. هر شبکهای مسؤول گروه معارف دارد ولی به جایی نمیرسند، فایده هم ندارد. اصلاً مردم هم درحال دور شدن از قرآن هستند.
***به گروه معارف هم ظاهراً باید فشار بیاید تا کاری انجام دهد!
گروه معارف سیما که اصلاً کاری نمیکند. خب حتی اگر کاری هم بکنند کسی برنامهها را نگاه نمیکند. یک شبکه ماهوارهای هست برای تبلیغ مسیحیت، آنقدر جذاب است که مردم بسیار استقبال میکنند. خب روی این برنامهها خیلی کار میشود. باید یک جاذبهای وجود داشته باشد، باید یک راهی باشد که این معجزه را به مردم نشان دهد. خب ما میتوانیم چند تا از چهرههای مذهبیمان که همان روحانیون هستند را خیلی خوشسیما و خوشصدا بیاوریم تا برای مردم صحبت کنند، افرادی تأثیرگذار که حرف هم تأثیرگذار شود تا همه استقبال کنند. باید روی برنامهها کار شود. شبکه قرآن فیلم سینمایی هم پخش میکند! ما این همه شبکه داریم که فیلم پخش میکنند، شما دیگر چرا این کار را میکنید. اگر نمیتوانید 24 ساعته ادارهاش کنید تعطیلش کنید تا مجبور نباشید به آن آب ببندید، بعد هم اسمش را گذاشتهاند شبکه جهانی قرآن و معارف!
***چند نفر از همان آقای مهدویها لازم است تا بر این اریکه برانند.
بله، خیلی هم لازم داریم. در آن لباس مخصوصاً. ما با قاریان بینالمللیمان که صحبت میکنیم میگوییم یا ما برویم لباس روحانیت بپوشیم یا از حوزه تقاضا کنیم که یک روحانی بیاوریم تربیت کنیم که برتن او لباس قاری قرآن باشد. مردم از این لباس پذیرش دارند، همانطور که معارف دین را از اینها میپذیرند. ما اصلاً در حوزه علمیه یک چنین چیزی نداریم. آنها کاری به تجوید و اینها ندارند! در همین حد که مخارج حروف درست باشد برای درست خواندن نماز. خیلی بد است! برای همین به این نتیجه میرسیم که ما هم برویم و لباس آنها را بپوشیم شاید اثرگذارتر باشد. عیب اصلاً از آنجاست.
***خاطره خوبی از مسابقاتتان دارید.
یک خاطره دارم که یک جور گله هم هست. مسابقات قرآن آنهم بینالمللی را همه رصد میکنند. من که نفر اول شده بودم سفیر ایران در مالزی یک هدیه به من داد که یک بلیت قطار درجه سه بود و گفت یک سفری به سنگاپور داشته باشم. موقعی که در قطار بودم مأمور بلیت برای گرفتن بلیتها آمد. من را که دید یک نگاهی به روزنامه انداخت که عکس من را صفحه اول انداخته بود و هی به من نگاه کرد. گفت تو همان قاری نیستی که دیروز نفر اول شدی؟ گفتم چرا خودم هستم. با تعجب گفت اینجا جای شما نیست. گفتم خب این بلیت من است، گفت ولی جای شما باید بهتر از اینجا باشد و من را بلند کرد و برد در یک کوپه اختصاصی بسیار شیک و گفت، اینجا جای شماست! این برای من خیلی جالب بود که یک مسؤول قطار اینطور با ما رفتار میکند و سفیر ما در آنجا آنطور. ولی همان سفیر وقتی یک مهمانی در سفارت برگزار شود خیلی بیش از این حرفها حاضر به ریختوپاش است.
***الان کار شاخصی در دست دارید برای انجام؟
البته ما کارهای پژوهشی داریم. یک قرآن محشی هم بیرون دادهایم که در حاشیه آن مطالبی در موردوقف و ابتدا و ... نوشته شده برای خواص. هر سال یک نشست تخصصی هم داریم.
***گله آخر؟
دورخیز آخر که من خودم با دوستان برداشتهام این است، البته رئیس اینجا منصوب خود آقاست اما ما واقعاً برایمان مسجل شده که واقعاً یک چیزی باید بنویسیم و بدهیم به آقا تا بلکه مشکلات حل شود. ما دیگر خسته شدهایم. ما آمدهایم کار کنیم و هیچ زیادهطلبیای هم نداریم.
***این سنگاندازیها بیشتر از کدام ناحیه است؟
به قول معروف در این قضیه دعوا سر لحاف ملاست! کار تعریف ندارد. اینطور نیست که کسی بتواند خودش را بالاتر از بقیه بداند. همه میگویند چرا این آره، ما نه. کسی برای حرف ارزش قائل نیست و جایی هم نیست که مهر کند که شما ردهات این است و سمتت این. اگر رسماً این چیزها اعلام میشد بسیاری از مشکلات حل بود. آنها خودشان را ذیحق میدانند و این بکش آن بکش است. باید جمع شوند با هم همفکری کنند، کوتاه بیایند، تکبر را کنار بگذارند تا کاری از پیش ببریم. افراد قرآنی را باید به عنوان کارشناس استفاده کنند نه کارهای اجرایی، شاید اصلاً این کاره نباشند. خوشفکر و خوشذوق هستند ولی اینکه بخواهند دنبال کار را بگیرند و بروند سراغش اصلاً اینطور نیستند. جاهای قرآنی باید ترکیبی از این دو باشد. کارشناس خوب و مجری خوب. باید این دو مکمل هم باشند. همه جا یا این طرف قضیه است یا آنطرف.
***از کجا کار قرآنی را شروع کردید، اصلاً چرا قرآن؟!
سوم دبستان که بودم صدایم خوب بود. قبل از انقلاب بود و به خاطر صدای خوبم در مدرسه از من میخواستند که در گروه سرود شرکت کنم. من خودم اصلاً دوست نداشتم که در این گروهها باشم. خانوادهام هم یک خانواده مذهبی بود و اصلاً با این چیزها میانه خوبی نداشت. یک روز که سر صف یکی از بچهها قرآن میخواند - آن موقعها سر صف قرآن و دعا هم میخواندیم- من با خودم فکر کردم خب شاید من هم با تمرین بتوانم قرآن را به این زیبایی بخوانم. خیلی ناخودآگاه این فکر را کردم. معلم قرآنمان آن زمان خانمی بود به نام تیموری. خیلی خانم خوبی بود و خیلی گردن من حق دارد.
من از ایشان اجازه گرفتم تا سر کلاس قرآن را با آن شیوهای که سر صف خوانده میشد بخوانم. اتفاقاً ایشان خیلی هم استقبال کرد. یکی از سورههای کوتاه قرآن را خواندم و ایشان خیلی تشویق کرد و گفت ادامه بده. در منزل هم پدرم قرآن درس میداد. حتی ناظم مدرسه هم از پدرم خواسته بود تا یک کلاس فوقالعاده قرآن در مدرسه ما داشته باشد و همین باعث شد که من به سمت قرآن کشیده شوم. هر جا که قرآن میخواندم به پدرم توصیه میشد که مرا به جلسات قرآن بفرستد چون صدایم خوب بود. همه اینها باعث شد که من بیفتم در خط تلاوت قرآن. میتوانستم به جای این کار وارد گروه سرود شوم و بعد از آن هم وارد کار موسیقی و الی آخر. کما اینکه کسانی هستند که صدای خوبی داشتند و قرآن و دعا میخواندند و یک مرتبه رفتند سمت خط موسیقی. دیدند خب بالاخره بازار موسیقی داغتر است! قرآن را کسی چه میخواهد! به هر حال تنور موسیقی گرمتر است. دلمان در این زمینه خیلی پر درد است.
***پس چقدر قرآن در جامعه اسلامی ما مهجور است!
اصلاً باید اینطور باشد. قاعدهاش این است. اگر مهجور نباشد که آیه قرآن غلط میشود! چون میخواهند به این آیه عمل کنند مهجور نگهش میدارند! اصلاً قرآن شناخته شده نیست.
***کدام آیه را میگویید؟
آیه30 سوره فرقان است که میفرماید: «وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا». اصلاً باید چنین چیزی باشد! قرآن باید به مردم شناسانده شود که اصلاً تلاشی در این زمینه صورت نگرفته. این کاری که ما میکنیم، یعنی همین تلاوت قرآن، یک هنر است. نمیخواهم وارد این بحث شوم که این تلاوت با استفاده از نغمات و موسیقی عرب بوده. چون با این چیزها نه کسی به سمت قرآن رفته و نه کسی قرآن خوان شده. تلاوت قرآن استعداد میخواهد. اصلاً باید زمینهاش باشد تا کسی قرآنخوان شود. وقتی این زمینه وجود داشته باشد ناخودآگاه طرف میزند زیر خواندن. از همین تلاوتهایی که گوش کرده و در ذهنش مانده میخواند. اصلاً اینطور نیست که حتماً کلاسی رفته باشد. پس یک استعداد خاص میخواهد مخصوصاً تلاوت. قرائت صدای خوش میخواهد. باید زحمت کشید. البته یک مقدارش هم برمیگردد به مردم. مردم ما مثل اینکه پذیرش ندارند. فکر میکنند سخت و دست نیافتنی است.
ما حدود 30 سال است که حاکمیت اسلامی را در کشورمان داریم و 30 سال زمان زیادی است برای اینکه مردم را با قرآن آشنا کنیم. یعنی طوری قرآن به مردم شناسانده شود که مردم به صورت خودجوش به سمت قرآن بروند. ولی این اتفاق تا به حال نیفتاده. پس نمیتوان گفت تقصیر مردم است. بله درست است. خب البته نمیتوان گفت کاری تا به حال از سوی حکومت در این 30 سال نشده. ولی کاری که در خور قرآن باشد تا به حال انجام نشده.
***وظیفه شورای عالی قرآن چیست؟
این شورا پسوند صدا و سیما را هم دارد. شورای عالی قرآن صدا و سیما وظیفهاش نظارت بر کارهای قرآنی صدا و سیماست. مثل قرآن، دعا، اذان و هر چیزی که نغمات الهی درونش باشد. تقریباً این مرکز از سال 71-70 شروع به کار کرد. یکی از مشکلات ما در اینجا این است که در ساختمان صدا و سیما نیستیم. البته اینجا تجهیزات داریم و کار صدا و سیما را رصد میکنیم. من خودم اینجا مسؤول تولید برنامه هستم و با حفاظ و قراء کار میکنیم ولی موفق نبودیم. به خاطر اینکه پذیرش نیست. رسانه ملی، شورای عالی قرآن منصوب رهبر! بازخورد ندارد. اصلاً انگیزه تشکیل اینجا برای این بود که قرآن از صدا و سیما غلط پخش میشد. حضرت آقا که ما در حضورشان بودیم میگفتند «قرآن غلط از صدا و سیما پخش شد، ما تذکر دادیم دیدیم دوباره فردا گذاشتند باز تذکر دادیم و باز روز بعد هم گذاشتند!» بعد کتباً به رئیس صدا و سیما دستور دادند که یک جایی تأسیس شود که امور قرآنی صدا و سیما را نظارت کند و بعد اینجا تأسیس شد. الان حدود 18 سال است که ما با صدا و سیما درگیر هستیم. اصلاً در کارمان موفق نبودیم.
***چه هدفی داشتید که موفق نبودید؟
ببینید، در مصر، قرآن حکم مرغ را دارد!در همه جور مراسم هست. عزا باشد قرآن پخش میشود، عروسی باشد قرآن پخش میشود، خلاصه همه جا. ما میخواستیم مثل اینها عمل کنیم و قرآن در همه جا حضور داشته باشد. خب ما استعدادش را هم داریم و البته خود مصریها هم میدانند. ما یک شهریار پرهیزگاری داریم که وقتی در مسابقات عربستان اول شد همه انگشت به دهان مانده بودند. وقتی دیدند ایشان در خواندنش هیچ غلطی ندارد به شدت سخت گرفتند تا بالاخره در جایی اشتباه کند. از همه 5 صفحه میپرسیدند ولی از ایشان 10 صفحه و در آخر هم وقتی دیدند که هیچ اشتباهی نمیکند او را نفر اول اعلام کردند ولی در روزنامه چاپ کردند که او سنی بوده!
بنای ما این بود که هر کسی اجازه تلاوت قرآن را نداشته باشد و قاریان ردهبندی شوند و هر کس که واجد شرایط بود قرآن را بخواند. این افراد رتبهبندی میشوند، اگر پیر شدند کس دیگری که واجد این شرایط باشد جایگزین میشود.
***شما در جایی این افراد را تربیت میکنید؟
نه. البته ما در اینجا یک بخش پژوهش و آموزش داریم که گاهی هفتگی یک سری آموزشهایی داریم. ببینید مثلاً اگر بخواهیم با ورزش مقایسه کنم که البته قیاس معالفارق است، در آن رشته یک استعدادی را شناسایی میکنند خرجش میکنند و به یک جایی میرسانند، ولی در بحث قرآن اصلاً اینطور نیست. ما در مسجد یا حسینیه محل اینطور میشویم و دولت روی کسی سرمایهگذاری نمیکند و حتی کسانی که الان قاری و حافظ هستند بدون سرمایهگذاری دولت به اینجا رسیدهاند. این کار یک کار خودجوش است و استعداد خاصی هم میخواهد و دولت نقشی ندارد.
ولی حداقل دولت باید در شناسایی، شناساندن و در حفظ و نگهداری اینها و آماده کردن زمینه برای ادامه کار یاری میکرده که متأسفانه نکرده است. ما خودمان باید قاریان را رده بندی میکردیم، حق و حقوقشان را معین میکردیم، لباس خاص برایشان آماده میکردیم ولی اینطور نبوده. بعضی از علما واقعاً میانهای ندارند با قرائت و تجوید و اینها. میگویند قرآن برای عمل است! باشد درست و لی آن کسی که نمیتواند حتی قرآن را از رو بخواند چطور میتواند عمل کند. اصلاً ما کلی حدیث داریم در مورد تلاوت قرآن که چقدر بر آن تأکید شده، قرآن نور است و نگاه کردن به آیات نور چقدر ثواب دارد و تأکید شده روزی 50 آیه قرآن بخوانید. و آخرش این آقایان میگویند خب وقتی نمیتوانی قرآن بخوانی ترجمهاش را بخوان! از در وارد نمیشوند میخواهند از پنجره بیایند!! هر چیزی یک حسابی دارد. باید شما بتوانید ظاهر قرآن را بدون غلط بخوانید تا بعد بتوانید وارد مفاهیم شوید. متأسفانه جلوی این چیزها گرفته شده. مردم برایشان خواندن قرآن سخت شده ما نمیگویم همه قاری قرآن شوند. حداقل بتوانند وقتی قرآن میخوانند بدون غلط بخوانند!
***ما این مشکل غلط خوانی را در همه جا داریم. حتی در سران مملکتی.
حالا شما این را میفرمایید من میگویم پیشنمازهای مساجد هم همینطورند. خیلی این چیزها باعث تأسف است. ما اگر تا اینجا هم آمدیم فقط دلمان به همان حضرت آقا خوش است. آقای خامنهای خیلی قرآن خواندن را دوست دارند و به همه فنونش آشناست. ایشان اصلاً این کاره هستند. حتی اولین روز ماه رمضان هم یک دیداری با قاریان و حافظان دارند و سه، چهار ساعتی را با آنها میگذرانند. خودشان هم به ما میفرمودند که «بعضی از مسؤولان به من اعتراض میکنند و میگویند چه خبر است که شما مینشینید و 5 ساعت با اینها جلسه قرآن دارید!!». خب آنها اصلاً اهمیت کار را نمیدانند ولی ایشان میدانند و خیلی هم خوب درک میکنند. من نمیفهمم چرا این حرفها هست. ناسلامتی ما با قرآن طرف هستیم! یک نفر را غیر از ایشان سراغ نداریم که حامی قرآن باشد.
***خب الان دولت آقای احمدینژاد چطور؟ چون از همان دولت نهم ایشان تصمیم گرفتند که قرآن در رأس همه امور باشد.
حقیقتش ما که چیزی تا به حال ندیدهایم. مثلاً همین کمیته خادم القرآن که هر سال خادمان قرآن را معرفی میکرد، سه سال جمع شد و رفت به ریاست جمهوری. الان هم یک منشور توسعه قرآنی تعریف کردهاند و 13 ماده برای آن قرار دادهاند. بنده چشمم آب نمیخورد که کاری از پیش برود. ببینید، یک کارهایی انسان میخواهد انجام دهد ولی وقتی جلو میرود میبیند جلویش سد کشیده شده است. اینها درد است که وجود دارد.
***یعنی یک جور اهمال کاری!
بله تا حدودی. یعنی آنقدر دارند که به این نمیرسد. یعنی قرآن اولویتش پایین است! کم کاری میشود وگرنه دولت خودش اثراتش را میگذارد. هر سال یک تیم 30،40 نفری قاری و حافظ میفرستند به عربستان سعودی، ماه رمضان اعزام خارج از کشور داریم. بچهها میروند و میدرخشند و تنه میزنند به کشورهای عربی و مقام کسب میکنند؛ تازه آنهم با زبان ایرانی. اینها خودشان این اثرات را دیدهاند. جایی رفته بودم که سفیر خودش من را به همه جا میبرد و میگفت شما اینجا یک ربع قرآن بخوانید و خودش هم سخنرانی انگلیسی میکرد. آخوند هم بود. آقای مهدوی. انسان خوب و شریفی بود. ایشان سفیر ایران در آفریقای جنوبی بود. چهارصد، پانصد نفر از سیاههای آفریقایی را ایشان شیعه کرده بود. تازه آتشیتر از شیعیان خودمان. مجلس میگرفتند و روضه خوانی میکردند. ایشان میگفتند بیا اینجا قرآن بخوان، همین قرآن خواندن شما بهاندازه 50 تا از این سخنرانیهای من اثر دارد.
***نظرتان در مورد همین منشور توسعه قرآنی چیست؟
من اصلاً نمیدانم چیست. من زیاد برایم تعریف نشده است. فقط این را میدانم که رئیس جمهور دستور دادند مسؤولان مختلف بیایند و در مورد قرآن مملکت تصمیم بگیرند! بنده خیری در این نمیبینم. من معتقدم کسانی که میآیند و در این مورد تصمیم میگیرند باید متخصص قرآنی باشند. آن آقای وزیر در وزارتخانهاش متخصص است. قرآن هم متخصص خودش را میخواهد. کسانی که در آن جلسه بودند هیچکدام کارشناس قرآنی نبودند. دفعه قبل هم دیدیم که چند میلیارد هم بودجه داشتند ولی وقتی پرسیدیم این بودجه چه شد، گفتند در روستاها رفتند قرآن پخش کردند و رحل قرآن دادند!! پول را هم این طور خرج کردند! باید زیربنایی فکر شود. یکی از مشکلات ما این است که افراد و سازمانهای قرآنی با هم هماهنگ نیستند و هر کسی ساز خودش را میزند. این کار اگر بخواهد فقط از طرف دولت حمایت شود به جایی نمیرسد، باید کار از طرف مردم هم حمایت شود.
***بهتر نیست سختگیری دولت هم بیشتر شود.
این سختگیری یک راه حل دارد. دولت باید از آموزش و پرورش شروع کند. در مدرسه بچه باید با قرآن بار بیاید. شما نگاه کنید ببینید به قرآن در مدرسه مثل فیزیک و شیمی نگاه میکنند؟ وقتی اینطور نیست و معلم قرآن خودش هم نمیتواند قرآن را از رو بخواند شما میخواهید کار به کجا برسد؟! در دانشگاه هم همینطور. طرف رشته الهیات است نمیتواند دو کلمه قرآن بخواند. اصلاً یک چنین چیزی از او نخواستهاند. مشکلی که وجود دارد این است که معارف و تلاوت قرآن را از هم جدا کردهاند. از اشتباهات دیگری که نیشتر به قلب میزند فیلمها و سریالهایی است که اخیراً هم زیاد پخش میشود. مثلاً یکی میمیرد، زود عبدالباسط پخش میکنند. قرآن فقط برای همین است!!
تا یکی میمیرد قرآن پخش میشود. اصلاً من وهن میدانم این کار را و نامه هم نوشتهام به آقای ضرغامی و گفتم شما مثلا سردمدار صدا و سیما هستید، خجالت دارد. شما دارید به این صورت قرآن را تبلیغ میکنید. رسانه ملی دارد به خطا قرآن را تبلیغ میکند. خب مردم باید هم اینطور باشند. وقتی میگوییم چرا قرآن را دو دقیقه پخش میکنید بیشترش کنید، میگویند یک وقت مردم فکر میکنند کسی مرده!! یعنی یک چیزهایی میگویند که آدم میخواهد خودش را حلقآویز کند از دست اینها. فرهنگ ما خلاصه شده در سینما و مطربی و این جور کارها، نه در قرآن و معارف قرآنی. اینها اینهمه چهره ماندگار در تلویزیون معرفی میکنید چرا چهره ماندگار قرآنی معرفی نمیکنید؟! یکی مثل آقای سیف که اسمش پشت تمام کتابهای قرآن مدارس هست را کسی نمیشناسد ما امیدمان فقط به خود آقای خامنهای است.
***یک کرسی تلاوتی هم چند ماهی است شروع به فعالیت کرده؛ نظرتان در مورد این کار چیست؟
البته این کارها کارهای بسیار خوبی است. یکی از نقایص کار ما این است که مجالس تلاوت قرآن کم داریم. این مجالس این امکان را میدهد که دوستان بروند و تلاوت داشته باشند. اما به این شکلی که برگزار میشود به نظر من آبکی نباید باشد، شأن مجلس و مدعوین باید حفظ شود. اینکه هفتهای یکبار در یک شهرستان باشد اصلاً به درد نمیخورد. مثلاً برای من باید یک پایگاهی باشد که من هر روز در آن تلاوت داشته باشم. البته ما در اینجا داریم با مسؤولان مصلی تهران رایزنی میکنیم تا در این مصلی هر روز صبح و ظهر و شب تلاوت داشته باشیم و به صورت زنده از صدا و سیما پخش شود. قاری را هم ما هماهنگ میکنیم.
در مصر هم همینطور است. بهترین تلاوتهایشان را که شما از ماهواره رصد بکنید قبل از اذان صبح است. اصلاً تعریفشان این است. شب تا صبح بیدارند تا آن را بخوانند. تمامی قاریان خوبشان هم به همین شکل رشد کردهاند و جایگاهی است که به دست هر کسی هم نمیدهند. هر کسی اجازه نشستن روی آن صندلیها و قرائت قرآن را ندارد. در اینجا نه! دوغ و دوشاب یکی است! امام جمعه نمیآید، اعتراض دارد، حرف دارد، میروند و امام شنبه را میآورند!
***شما گفتید که شورای عالی قرآن فقط در زمینههای تلاوت و اینها فعالیت میکند. مگر ما نباید قرآن را با زندگی مردم عجین کنیم. پس معارف قرآن چه میشود؟
ببینید ما شورای عالی قرآن در بخش نغمات الهی هستیم. یک عده آدم متخصص اینجا گذاشتهاند که با صوت و لحن و تلاوت آشنا باشند و به نغمات هم فقط کار داریم. اگر ما بخواهیم وارد مباحث معارف شویم به ما میگویند به شما چه ارتباطی دارد. شورای عالی قرآن فقط برای نغمات الهی تأسیس شده. صدا و سیما، خودش، شورای عالی معارف دارد که اصلاً در آن خبری نیست. هر شبکهای مسؤول گروه معارف دارد ولی به جایی نمیرسند، فایده هم ندارد. اصلاً مردم هم درحال دور شدن از قرآن هستند.
***به گروه معارف هم ظاهراً باید فشار بیاید تا کاری انجام دهد!
گروه معارف سیما که اصلاً کاری نمیکند. خب حتی اگر کاری هم بکنند کسی برنامهها را نگاه نمیکند. یک شبکه ماهوارهای هست برای تبلیغ مسیحیت، آنقدر جذاب است که مردم بسیار استقبال میکنند. خب روی این برنامهها خیلی کار میشود. باید یک جاذبهای وجود داشته باشد، باید یک راهی باشد که این معجزه را به مردم نشان دهد. خب ما میتوانیم چند تا از چهرههای مذهبیمان که همان روحانیون هستند را خیلی خوشسیما و خوشصدا بیاوریم تا برای مردم صحبت کنند، افرادی تأثیرگذار که حرف هم تأثیرگذار شود تا همه استقبال کنند. باید روی برنامهها کار شود. شبکه قرآن فیلم سینمایی هم پخش میکند! ما این همه شبکه داریم که فیلم پخش میکنند، شما دیگر چرا این کار را میکنید. اگر نمیتوانید 24 ساعته ادارهاش کنید تعطیلش کنید تا مجبور نباشید به آن آب ببندید، بعد هم اسمش را گذاشتهاند شبکه جهانی قرآن و معارف!
***چند نفر از همان آقای مهدویها لازم است تا بر این اریکه برانند.
بله، خیلی هم لازم داریم. در آن لباس مخصوصاً. ما با قاریان بینالمللیمان که صحبت میکنیم میگوییم یا ما برویم لباس روحانیت بپوشیم یا از حوزه تقاضا کنیم که یک روحانی بیاوریم تربیت کنیم که برتن او لباس قاری قرآن باشد. مردم از این لباس پذیرش دارند، همانطور که معارف دین را از اینها میپذیرند. ما اصلاً در حوزه علمیه یک چنین چیزی نداریم. آنها کاری به تجوید و اینها ندارند! در همین حد که مخارج حروف درست باشد برای درست خواندن نماز. خیلی بد است! برای همین به این نتیجه میرسیم که ما هم برویم و لباس آنها را بپوشیم شاید اثرگذارتر باشد. عیب اصلاً از آنجاست.
***خاطره خوبی از مسابقاتتان دارید.
یک خاطره دارم که یک جور گله هم هست. مسابقات قرآن آنهم بینالمللی را همه رصد میکنند. من که نفر اول شده بودم سفیر ایران در مالزی یک هدیه به من داد که یک بلیت قطار درجه سه بود و گفت یک سفری به سنگاپور داشته باشم. موقعی که در قطار بودم مأمور بلیت برای گرفتن بلیتها آمد. من را که دید یک نگاهی به روزنامه انداخت که عکس من را صفحه اول انداخته بود و هی به من نگاه کرد. گفت تو همان قاری نیستی که دیروز نفر اول شدی؟ گفتم چرا خودم هستم. با تعجب گفت اینجا جای شما نیست. گفتم خب این بلیت من است، گفت ولی جای شما باید بهتر از اینجا باشد و من را بلند کرد و برد در یک کوپه اختصاصی بسیار شیک و گفت، اینجا جای شماست! این برای من خیلی جالب بود که یک مسؤول قطار اینطور با ما رفتار میکند و سفیر ما در آنجا آنطور. ولی همان سفیر وقتی یک مهمانی در سفارت برگزار شود خیلی بیش از این حرفها حاضر به ریختوپاش است.
***الان کار شاخصی در دست دارید برای انجام؟
البته ما کارهای پژوهشی داریم. یک قرآن محشی هم بیرون دادهایم که در حاشیه آن مطالبی در موردوقف و ابتدا و ... نوشته شده برای خواص. هر سال یک نشست تخصصی هم داریم.
***گله آخر؟
دورخیز آخر که من خودم با دوستان برداشتهام این است، البته رئیس اینجا منصوب خود آقاست اما ما واقعاً برایمان مسجل شده که واقعاً یک چیزی باید بنویسیم و بدهیم به آقا تا بلکه مشکلات حل شود. ما دیگر خسته شدهایم. ما آمدهایم کار کنیم و هیچ زیادهطلبیای هم نداریم.
***این سنگاندازیها بیشتر از کدام ناحیه است؟
به قول معروف در این قضیه دعوا سر لحاف ملاست! کار تعریف ندارد. اینطور نیست که کسی بتواند خودش را بالاتر از بقیه بداند. همه میگویند چرا این آره، ما نه. کسی برای حرف ارزش قائل نیست و جایی هم نیست که مهر کند که شما ردهات این است و سمتت این. اگر رسماً این چیزها اعلام میشد بسیاری از مشکلات حل بود. آنها خودشان را ذیحق میدانند و این بکش آن بکش است. باید جمع شوند با هم همفکری کنند، کوتاه بیایند، تکبر را کنار بگذارند تا کاری از پیش ببریم. افراد قرآنی را باید به عنوان کارشناس استفاده کنند نه کارهای اجرایی، شاید اصلاً این کاره نباشند. خوشفکر و خوشذوق هستند ولی اینکه بخواهند دنبال کار را بگیرند و بروند سراغش اصلاً اینطور نیستند. جاهای قرآنی باید ترکیبی از این دو باشد. کارشناس خوب و مجری خوب. باید این دو مکمل هم باشند. همه جا یا این طرف قضیه است یا آنطرف.