گروه ضیافت مشرق - استاد «شهريار پرهيزگار» حافظ و قاری برجسته قرآن كريم، در طول سالهای حضور در محافل و جلسات قرآنی كشور چهره آشنايی برای همه قرآنآموزان است. شهريار پرهيزگار، روخوانی، روانخوانی و مباحث اجمالی در زمينه تجويد مقدماتی را در محضر استاد «اديب» و تجويد، صوت و لحن قرآن كريم را نيز همزمان در جلسات استاد «مروت» آغاز كرد و سپس با راهنمايی استاد مروت به جلسات درس استاد «مولايی» حضور يافت و بدين ترتيب، حفظ قرآن را نيز آغاز كرد. در ادامه متن گفتگو از نظرتان می گذرد.
***ابتدا خودتان را معرفی نمایید و خلاصه ای از تحصیلات و زندگی خود را بیان بفرمایید.
بنده شهریار پرهیزگار در سال 1343 در تهران متولد شدم و با پیشنهاد پدر و مادرم فعالیتهای قرآن را شروع کردم. از سال 1352 که نه ساله بودم، شروع به یادگیری قرآن کریم کردم و چون مادرم قرآن و دعا را با صوت حزین در منزل قرائت می فرمودند و من پیش ایشان می نشستم، از همین جا علاقمند شدم. پدرم آدم خوشسلیقهای است، ایشان رفت و بهترین جلسات قرآنی را در سطح شهر شناسایی کرد و اساتیدی که بنده در خدمتشان بودم، الآن از اساتید مبرز و مطرح می باشند و ما در خدمت آقایان قرائت را شروع کردیم و خداوند هم خیلی کمک کرد، هفته ای 4 - 5 شب جلسه می رفتم و خسته هم نمی شدم و پدرم هم من را همراهی می کرد، مخصوصا ماه های رمضان که خاطره خوشی از آن ماه ها دارم، در این سی شب بعد از افطار می رفتیم و وقتی که برمی گشتیم، نزدیک اذان صبح بود و هیچ احساس خستگی نمی کردیم و این در اثر لطف خداوند و شوق و علاقه ای بود که داشتم.
***برای ما بگویید چطور با قرآن مانوس و به آن علاقمند شدید؟
علت عمده ای که باعث شد من به طرف قرآن بروم این بود که تلاوت های زیبا می شنیدم. اگر صوت زیبا و دل نشین نبود، انگیزه نداشتم که بروم به طرف قرآن - حداقل در آن سن کودکی انگیزه ای نداشتم - و من الآن دهها قاری قرآن را می شناسم که فقط با شنیدن یک نوار قرآن به سراغ قرائت قرآن رفته اند و برای اینها کسی سخنرانی نکرده است و منبری هم نشنیده اند که درباره فضیلت قرآن برایشان صحبت کرده باشند. فقط یک نوار - مثلا عبد الباسط - شنیده است و رفته سراغ قرآن و بعد وقتی وارد قرآن می شود، ممکن است اهداف دیگری پیدا کند و بعد وقتی وارد این خط می شود باید مواظب باشد نیتها و اهدافش از قرآن تغییر نکند و ما هم اینطور بودیم.
***از تحصیلات غیر قرآنی خودتان بگویید، چه خوانده اید و الان چه می کنید؟
بعد از اینکه دیپلم گرفتم، وارد سپاه شدم و تا سال 1366 در سپاه بودم و همان سال وارد دانشگاه شدم، در رشته مهندسی کامپیوتر درس خواندم و فارغ التحصیل شدم، در طول این دوران نیز من شاید 6 - 7 سفر خارجی داشتم، بعضی وقتها حتی از امتحانات عقب می ماندم و می رفتم و آن درس را حذف می کردم ولی هر کدام را که بودم خودم را می رساندم و قبول می شدم. الآن هم با بعضی دوستان کارهای جسته و گریخته کامپیوتری انجام می دهیم، ولی عمده کارهای ما قرآنی است، در شوراهای قرآنی و جلسات طرح و برنامه های قرآنی که در سطح کشور فعالیت می کنند، همکاری هایی داریم و بعضی وقتها مشورتهایی می شود که ما هم نظر می دهیم.
***آقای پرهیزگار! همه شما را به عنوان یکی از موفق ترین حفاظ کشورمان می شناسند ما سؤالات زیادی پیرامون حفظ و نکات مهم آن داریم که اکثرا از خوانندگان به دست ما رسیده است، ابتدا بفرمایید که چطور حفظ قرآن را شروع کردید؟
بعد از 2 - 3 سالی که قرائت را کار کردیم - باز به پیشنهاد پدر و مادرم حفظ قرآن را شروع کردم. جلسه حفظی کنار جلسات قرآن داشتم و من با حفاظ دیگر کار می کردم و این حافظان را که می دیدم، الهام می گرفتم و تشویق می شدم و 7 - 8 جزء نیز حفظ کردم. اول جزء سی ام را با آنها شروع و حفظ آن را تمام کردم و امتحان گرفتند. بعد اسم نویسی حفظ از اول قرآن شروع شد و حدود چهل نفر ثبت نام کردند، ولی کم کم تحلیل رفتند. به آیه پنجاه که رسیدیم چهار نفر رفتند به آیه صد که رسیدیم باز چهار نفر و سوره بقره که تمام شد، ما پنج نفر مانده بودیم و مسابقه دادیم و استاد جلسه عادت داشتند که جایزه های بزرگی را هدیه می کردند و خلاصه تا انتها ما چهار نفر بودیم و ادامه دادیم.
***استادان شما چه کسانی بودند؟
البته من به آن معنی در حفظ استاد نداشتم، البته استاد اولی ما آقای «مروت » بودند که آلان ایران نیستند. ایشان ابتدا در قرائت با ما کار کردند که استاد بسیار مسلط و خوبی بودند، ایشان اول قرائت کار می کردند ولی تشویق می کردند که در کنار قرائت حفظ کنیم.
***پس شما حفظ قرآن را تحت نظر استاد نبودید و با روش منطم و خاصی عمل نمی کردید؟
بلی، در حقیقت ما روش خاصی در حفظ نداشتیم، بلکه بیشتر بر اساس تجربه های شخصی کار می کردیم و گاهی روشی را پیش می گرفتیم بعد می دیدیم مناسب نیست روش دیگری را دنبال می کردیم، کتاب و نوار آموزش و خلاصه هیچ چیزی در این زمینه نبود و فقط هفته ای یک بار محفوظات خود را نزد استاد تحویل می دادیم، اما همین که دو سه نفر بودیم و جلسه ای داشتیم خودش مؤثر بود و آدم یک الزامی پیدا می کرد که ادامه دهد و مخصوصا تشویقاتی که ایشان می کردند و ما چون سن مان کم بود، تشویق را خیلی دوست داشتیم - البته یک وقفه ای در حفظ ما افتاد - من در سال 54 یا 55 حفظ را شروع کردم، حدود ده جزء که حفظ کردم انقلاب شد و جلسات ما متوقف شد، ولی بعد دوباره شروع کردیم و اگر بخواهیم این فاصله ها را حذف کنیم حدود سه سال حفظ ما طول کشید.
***شما چه تجربه خاصی برای حفظ دارید که بدرد دیگران بخورد؟
الآن که از ما روش می خواهند و می پرسند، من روی نظم خیلی تکیه می کنم، ولی خودم چون تجره نداشتم بر اساس روش منظمی کار نکردم و الآن متوجه می شوم که نظم و اینکه آدم بداند در هر روز چه مقدار حفظ کند، خیلی مهم است و من خودم این تجربه را نداشتم. گاهی روزی 5 - 6 ساعت کار می کردم، اما خسته نمی شدم و بعضی اوقات اصلا حفظ نمی کردم، ولی اگر به طور متوسط حساب کنیم روزی دو ساعت بیشتر نمی شد.
***یعنی می فرمائید که اگر کسی به صورت منظم روزی دو ساعت در طول سه سال کار کند می توان حافظ قرآن بشود؟
بله دقیقا. با یک حافظه معمولی و لازم نیست که شخص دارای هوش و حافظه خیلی قوی داشته باشد. البته من درسهایم خیلی خوب بود، ولی خودم را در حد متوسط ارزیابی می کنم.
***به نظر شما چه ساعاتی به لحاظ فنی برای حفظ خوب است و - غیر از جهت فنی - شما چه مواقعی از شبانه روز که قرآن می خوانید بیشتر از قرآن بهره مند می شوید؟
معمولا برای حفظ قرآن ساعاتی را پیشنهاد می کنند که انسان یک استراحتی کافی داشته باشد و بعد از استراحت وقت خوبی است برای حفظ قرآن که طبیعتا صبحها یا بعد از ظهرها که یک کمی استراحت کرده است، مواقع خوبی برای حفظ است، ولی باز نمی شود حفظ را به ساعات مخصوصی مقید کرد. برای قرائت قرآن افرادی که اهل تلاوت و اهل حال هستند، تجربه کرده اند و دیده اند که صبح ها و بین الطلوعین وقت خوبی است هم برای تلاوت و هم بهره معنوی بردن از قرآن.
***نوع مکان هم نقشی در بهتر حفظ کردن قرآن دارد؟
بلی، مکان هم مهم است، علاوه بر اینکه زمان حفظ باید وقتی باشد که شخص نشاط دارد و خسته و عصبانی و خیلی گرسنه و سیر و غیره نباشد، باید در مکانی خلوت یا کم رفت و آمد و کم زرق و برق باشد یعنی، اطاقی باشد حد اقل ساده و الا اگر انسان در اطاقی بنشیند که رفت و آمد هست - مثلا تلویزیون هم روشن است - اینها مانع تمرکز حواس می شوند و انسان، از آن بهره کافی را نمی برد.
در حدیثی از امام صادق(ع) هست که : «فقاری القرآن یحتاج الی ثلاثه: بدن فارغ و قلب خاشع و موضع خال; قاری قرآن به سه چیز احتیاج دارد: «اول ناراحتی بدنی نداشته باشد دوم اینکه قلب او در مقابل قرآن خاشع باشد و سوم اینکه باید مکان او خلوت باشد» .
قلب خاشع هم مطلب مهمی است و این هم راههایی دارد، مثل اینکه گفته اند: انسان بی مقدمه شروع به قرائت قرآن نکند - مثلا دعایی را قبل از قرائت بخواند - این دعایی که برای تلاوت وارد شده فقط برای ثواب آن نیست، بلکه برای این استکه ذهن انسان مترکز شود و بداند چه انتظاری از تلاوت قرآن دارد و آن دعاها را باید بخواند و خودش را آماده کند و بعد شروع کند آنهم در یک جای آرام و با شرایط مهیا، تا بتواند بهره لازم را ببرد.
***تا بحال شده است که نسبت به حفظ یا قرائت قرآن بی حوصله شده باشید و احساس کنید که حال حفظ یا قرائت را ندارید؟
بله. خیلی وقتها پیش آمده که حال و حوصله قرائت را نداشته ام، در روایات هم هست که انسان گاهی لحظات اقبال دارد و گاهی ادبار و فرموده اند: لحظاتی که ادبار داری به خودت فشار وارد نکن که اقبال پیدا کنی، صبر کن زمانی که نشاط حاصل شد، عبادت یا کاری که در نظر داری انجام بده. برای من هم گاهی پیش می آمده که بی حوصله بوده ام و فشار نمی آوردم بلکه با کتابهای دیگر که شاید قرآنی هم نباشد خودم را مشغول می کنم و اگر حال مطالعه کتاب هم نداشته باشم، خودم را به چیز دیگری مثل تلویزیون مشغول می کنم.
***بعضی معتقدند برای حفظ قرآن باید بعضی ملاحظات غذایی را هم رعایت کرد به نظر شما حرف درستی است؟
بلی، ملاحظت غذایی مؤثر است، در بعضی روایات خوانده بودم که خوردن مویز، عسل و کندر را سفارش کرده بودند، من اینها را رعایت می کردم و در واقع مطمئن هستم که مؤثر بوده است، اما نه به عنوان عامل اول، حداقل اگر آدم پایبند به مسایل غذایی نباشد و هر چیزی را که پیش بیاید بخورد، این می تواند کمی کارایی او را کم کند.
***آیا حفظ قرآن مانع تحصیلات شما نمی شد و وقت درسهایی دیگر را نمی گرفت؟
خیر. بدون شعار و تعریف و تمجید، عرض می کنم که انصافا و قطعا هیچ مانعی حتی کوچک در راه یادگیری درسهای دیگر ایجاد نکرد و حتی من فکر می کنم یک مقدار حافظه من از برکت حفظ قرآن تقویت شد و در طول زمان دانشگاه هم از آن استفاده کردم. من در روایات خوانده بودم که: چند چیز حافظه را زیاد می کند که یکی از آنها قرآئت قرآن است.
*** خیلی از افراد مقداری از قرآن را که حفظ می کنند زده می شوند. پیشنهاد شما برای این جوانها چیست؟
بلی من دیده ام که کلاسهای حفظ قرآن ریزش دارد. من دو پیشنهاد می کنم و گمان می کنم اگر عمل کنند نتیجه بهتری بگیرند اول اینکه عجله ای برای حفظ قرآن نداشته باشند. لازم نیست آدم یک ساله یا دو یا سله ساله قرآن را حفظ کند، بعضی ها یک مرتبه علاقمند به حفظ قرآن می شوند، می خواهند یک شب که حافظ کل قرآن شوند و می خواهند در عرض مدت کمی قرآن را حفظ کنند. اینطور نباید باشد و همین انس با قرآن برای حفظ آن، ارزش است ولو زیاد طول بکشد، بنابر این من توصیه می کنم برای حفظ برنامه های سنگین نگذاریم. من همیشه توصیه می کنم که دو سه ماه اول را ولو اینکه حافظه شخص قوی و وقت زیاد داشته باشد، ولی روزانه بیش از یک ساعت یا نیم ساعت کار نکند. روزی یک آیه حفظ کند. چه کسی گفته که باید روزی یک صفحه از قرآن را حفظ کند.
کسانی می مانند که از اول برنامه سنگین اجرا نکنند و الا خیلی ها حفظ را شروع می کنند اما یک کمی که پیش می رود می بیند حالا حالها به آخر قرآن نمی رسد و تازه می بیند که قبلی ها نیز از یادش رفته است و بعد می بیند که این کار او نیست و می گذارد کنار. ولی اگر آدم یک برنامه ملایم داشته باشد مثلا روزی یک آیه حفظ کند، ولی همین یک آیه را خیلی خوب و اصولی حفظ کند به شکلی که زود یادش نرود و هر روز علاوه بر حفظ یک آیه جدید یک وقتی که برای مرود آیات قبل بگذارد. تا دو سه ماه همین کار را بکند و بعد از دو سه ماه من فکر می کنم که علاقه این شخص به قرآن دو چندان می شود. در برنامه های دشوار اول علاقه شدید است، ولی بعد از مدتی زده می شود. دوم اینکه نباید احساس کند این حفظ قرآن یک چیز تحمیلی است و چیزی که شوق را از بین می برد سخت کار کردن است. اگر انسان کم کار کندو با اینکه هنوز شوق زیادی دارد بگوید: امروز کافی است. آن وقت هر روز مشتاق است که روز بعد فرا برسد و مشغول حفظ شود و ما این اشتیاق را می خواهیم. و یک برنامه ریزی منظم هم داشته باشد که من در هر روز باید این مقدار را حفظ کنم. البته اگر یک مقداری از مفاهیم قرآن اطلاع پیدا کنند لذت بیشتر از حفظ قرآن می برند، ولی نباید این کارها سنگین شود و بخواهد همه این کارها را با هم انجام دهد.
حفظ با نوار هم خوبی هایی دارد و کار را آسان می کند. چون اگر انسان بخواهد مستقیم به قرآن مراجعه کند، زحمت می برد و حوصله می خواهد ولی شنیدن زیاد حوصله نمی خواهد، می تواند بشنود حفظ کند، گرچه حفظ از راه نوار آن عمق را ندارد، ولی به هر حال حوصله کمتری می خواهد و چون نوار نغمه دارد و آهنگین است، بیشتر علاقمند می شود و زود این کار را رها نمی کند.
***ابتدا خودتان را معرفی نمایید و خلاصه ای از تحصیلات و زندگی خود را بیان بفرمایید.
بنده شهریار پرهیزگار در سال 1343 در تهران متولد شدم و با پیشنهاد پدر و مادرم فعالیتهای قرآن را شروع کردم. از سال 1352 که نه ساله بودم، شروع به یادگیری قرآن کریم کردم و چون مادرم قرآن و دعا را با صوت حزین در منزل قرائت می فرمودند و من پیش ایشان می نشستم، از همین جا علاقمند شدم. پدرم آدم خوشسلیقهای است، ایشان رفت و بهترین جلسات قرآنی را در سطح شهر شناسایی کرد و اساتیدی که بنده در خدمتشان بودم، الآن از اساتید مبرز و مطرح می باشند و ما در خدمت آقایان قرائت را شروع کردیم و خداوند هم خیلی کمک کرد، هفته ای 4 - 5 شب جلسه می رفتم و خسته هم نمی شدم و پدرم هم من را همراهی می کرد، مخصوصا ماه های رمضان که خاطره خوشی از آن ماه ها دارم، در این سی شب بعد از افطار می رفتیم و وقتی که برمی گشتیم، نزدیک اذان صبح بود و هیچ احساس خستگی نمی کردیم و این در اثر لطف خداوند و شوق و علاقه ای بود که داشتم.
***برای ما بگویید چطور با قرآن مانوس و به آن علاقمند شدید؟
علت عمده ای که باعث شد من به طرف قرآن بروم این بود که تلاوت های زیبا می شنیدم. اگر صوت زیبا و دل نشین نبود، انگیزه نداشتم که بروم به طرف قرآن - حداقل در آن سن کودکی انگیزه ای نداشتم - و من الآن دهها قاری قرآن را می شناسم که فقط با شنیدن یک نوار قرآن به سراغ قرائت قرآن رفته اند و برای اینها کسی سخنرانی نکرده است و منبری هم نشنیده اند که درباره فضیلت قرآن برایشان صحبت کرده باشند. فقط یک نوار - مثلا عبد الباسط - شنیده است و رفته سراغ قرآن و بعد وقتی وارد قرآن می شود، ممکن است اهداف دیگری پیدا کند و بعد وقتی وارد این خط می شود باید مواظب باشد نیتها و اهدافش از قرآن تغییر نکند و ما هم اینطور بودیم.
***از تحصیلات غیر قرآنی خودتان بگویید، چه خوانده اید و الان چه می کنید؟
بعد از اینکه دیپلم گرفتم، وارد سپاه شدم و تا سال 1366 در سپاه بودم و همان سال وارد دانشگاه شدم، در رشته مهندسی کامپیوتر درس خواندم و فارغ التحصیل شدم، در طول این دوران نیز من شاید 6 - 7 سفر خارجی داشتم، بعضی وقتها حتی از امتحانات عقب می ماندم و می رفتم و آن درس را حذف می کردم ولی هر کدام را که بودم خودم را می رساندم و قبول می شدم. الآن هم با بعضی دوستان کارهای جسته و گریخته کامپیوتری انجام می دهیم، ولی عمده کارهای ما قرآنی است، در شوراهای قرآنی و جلسات طرح و برنامه های قرآنی که در سطح کشور فعالیت می کنند، همکاری هایی داریم و بعضی وقتها مشورتهایی می شود که ما هم نظر می دهیم.
***آقای پرهیزگار! همه شما را به عنوان یکی از موفق ترین حفاظ کشورمان می شناسند ما سؤالات زیادی پیرامون حفظ و نکات مهم آن داریم که اکثرا از خوانندگان به دست ما رسیده است، ابتدا بفرمایید که چطور حفظ قرآن را شروع کردید؟
بعد از 2 - 3 سالی که قرائت را کار کردیم - باز به پیشنهاد پدر و مادرم حفظ قرآن را شروع کردم. جلسه حفظی کنار جلسات قرآن داشتم و من با حفاظ دیگر کار می کردم و این حافظان را که می دیدم، الهام می گرفتم و تشویق می شدم و 7 - 8 جزء نیز حفظ کردم. اول جزء سی ام را با آنها شروع و حفظ آن را تمام کردم و امتحان گرفتند. بعد اسم نویسی حفظ از اول قرآن شروع شد و حدود چهل نفر ثبت نام کردند، ولی کم کم تحلیل رفتند. به آیه پنجاه که رسیدیم چهار نفر رفتند به آیه صد که رسیدیم باز چهار نفر و سوره بقره که تمام شد، ما پنج نفر مانده بودیم و مسابقه دادیم و استاد جلسه عادت داشتند که جایزه های بزرگی را هدیه می کردند و خلاصه تا انتها ما چهار نفر بودیم و ادامه دادیم.
***استادان شما چه کسانی بودند؟
البته من به آن معنی در حفظ استاد نداشتم، البته استاد اولی ما آقای «مروت » بودند که آلان ایران نیستند. ایشان ابتدا در قرائت با ما کار کردند که استاد بسیار مسلط و خوبی بودند، ایشان اول قرائت کار می کردند ولی تشویق می کردند که در کنار قرائت حفظ کنیم.
***پس شما حفظ قرآن را تحت نظر استاد نبودید و با روش منطم و خاصی عمل نمی کردید؟
بلی، در حقیقت ما روش خاصی در حفظ نداشتیم، بلکه بیشتر بر اساس تجربه های شخصی کار می کردیم و گاهی روشی را پیش می گرفتیم بعد می دیدیم مناسب نیست روش دیگری را دنبال می کردیم، کتاب و نوار آموزش و خلاصه هیچ چیزی در این زمینه نبود و فقط هفته ای یک بار محفوظات خود را نزد استاد تحویل می دادیم، اما همین که دو سه نفر بودیم و جلسه ای داشتیم خودش مؤثر بود و آدم یک الزامی پیدا می کرد که ادامه دهد و مخصوصا تشویقاتی که ایشان می کردند و ما چون سن مان کم بود، تشویق را خیلی دوست داشتیم - البته یک وقفه ای در حفظ ما افتاد - من در سال 54 یا 55 حفظ را شروع کردم، حدود ده جزء که حفظ کردم انقلاب شد و جلسات ما متوقف شد، ولی بعد دوباره شروع کردیم و اگر بخواهیم این فاصله ها را حذف کنیم حدود سه سال حفظ ما طول کشید.
***شما چه تجربه خاصی برای حفظ دارید که بدرد دیگران بخورد؟
الآن که از ما روش می خواهند و می پرسند، من روی نظم خیلی تکیه می کنم، ولی خودم چون تجره نداشتم بر اساس روش منظمی کار نکردم و الآن متوجه می شوم که نظم و اینکه آدم بداند در هر روز چه مقدار حفظ کند، خیلی مهم است و من خودم این تجربه را نداشتم. گاهی روزی 5 - 6 ساعت کار می کردم، اما خسته نمی شدم و بعضی اوقات اصلا حفظ نمی کردم، ولی اگر به طور متوسط حساب کنیم روزی دو ساعت بیشتر نمی شد.
***یعنی می فرمائید که اگر کسی به صورت منظم روزی دو ساعت در طول سه سال کار کند می توان حافظ قرآن بشود؟
بله دقیقا. با یک حافظه معمولی و لازم نیست که شخص دارای هوش و حافظه خیلی قوی داشته باشد. البته من درسهایم خیلی خوب بود، ولی خودم را در حد متوسط ارزیابی می کنم.
***به نظر شما چه ساعاتی به لحاظ فنی برای حفظ خوب است و - غیر از جهت فنی - شما چه مواقعی از شبانه روز که قرآن می خوانید بیشتر از قرآن بهره مند می شوید؟
معمولا برای حفظ قرآن ساعاتی را پیشنهاد می کنند که انسان یک استراحتی کافی داشته باشد و بعد از استراحت وقت خوبی است برای حفظ قرآن که طبیعتا صبحها یا بعد از ظهرها که یک کمی استراحت کرده است، مواقع خوبی برای حفظ است، ولی باز نمی شود حفظ را به ساعات مخصوصی مقید کرد. برای قرائت قرآن افرادی که اهل تلاوت و اهل حال هستند، تجربه کرده اند و دیده اند که صبح ها و بین الطلوعین وقت خوبی است هم برای تلاوت و هم بهره معنوی بردن از قرآن.
***نوع مکان هم نقشی در بهتر حفظ کردن قرآن دارد؟
بلی، مکان هم مهم است، علاوه بر اینکه زمان حفظ باید وقتی باشد که شخص نشاط دارد و خسته و عصبانی و خیلی گرسنه و سیر و غیره نباشد، باید در مکانی خلوت یا کم رفت و آمد و کم زرق و برق باشد یعنی، اطاقی باشد حد اقل ساده و الا اگر انسان در اطاقی بنشیند که رفت و آمد هست - مثلا تلویزیون هم روشن است - اینها مانع تمرکز حواس می شوند و انسان، از آن بهره کافی را نمی برد.
در حدیثی از امام صادق(ع) هست که : «فقاری القرآن یحتاج الی ثلاثه: بدن فارغ و قلب خاشع و موضع خال; قاری قرآن به سه چیز احتیاج دارد: «اول ناراحتی بدنی نداشته باشد دوم اینکه قلب او در مقابل قرآن خاشع باشد و سوم اینکه باید مکان او خلوت باشد» .
قلب خاشع هم مطلب مهمی است و این هم راههایی دارد، مثل اینکه گفته اند: انسان بی مقدمه شروع به قرائت قرآن نکند - مثلا دعایی را قبل از قرائت بخواند - این دعایی که برای تلاوت وارد شده فقط برای ثواب آن نیست، بلکه برای این استکه ذهن انسان مترکز شود و بداند چه انتظاری از تلاوت قرآن دارد و آن دعاها را باید بخواند و خودش را آماده کند و بعد شروع کند آنهم در یک جای آرام و با شرایط مهیا، تا بتواند بهره لازم را ببرد.
***تا بحال شده است که نسبت به حفظ یا قرائت قرآن بی حوصله شده باشید و احساس کنید که حال حفظ یا قرائت را ندارید؟
بله. خیلی وقتها پیش آمده که حال و حوصله قرائت را نداشته ام، در روایات هم هست که انسان گاهی لحظات اقبال دارد و گاهی ادبار و فرموده اند: لحظاتی که ادبار داری به خودت فشار وارد نکن که اقبال پیدا کنی، صبر کن زمانی که نشاط حاصل شد، عبادت یا کاری که در نظر داری انجام بده. برای من هم گاهی پیش می آمده که بی حوصله بوده ام و فشار نمی آوردم بلکه با کتابهای دیگر که شاید قرآنی هم نباشد خودم را مشغول می کنم و اگر حال مطالعه کتاب هم نداشته باشم، خودم را به چیز دیگری مثل تلویزیون مشغول می کنم.
***بعضی معتقدند برای حفظ قرآن باید بعضی ملاحظات غذایی را هم رعایت کرد به نظر شما حرف درستی است؟
بلی، ملاحظت غذایی مؤثر است، در بعضی روایات خوانده بودم که خوردن مویز، عسل و کندر را سفارش کرده بودند، من اینها را رعایت می کردم و در واقع مطمئن هستم که مؤثر بوده است، اما نه به عنوان عامل اول، حداقل اگر آدم پایبند به مسایل غذایی نباشد و هر چیزی را که پیش بیاید بخورد، این می تواند کمی کارایی او را کم کند.
***آیا حفظ قرآن مانع تحصیلات شما نمی شد و وقت درسهایی دیگر را نمی گرفت؟
خیر. بدون شعار و تعریف و تمجید، عرض می کنم که انصافا و قطعا هیچ مانعی حتی کوچک در راه یادگیری درسهای دیگر ایجاد نکرد و حتی من فکر می کنم یک مقدار حافظه من از برکت حفظ قرآن تقویت شد و در طول زمان دانشگاه هم از آن استفاده کردم. من در روایات خوانده بودم که: چند چیز حافظه را زیاد می کند که یکی از آنها قرآئت قرآن است.
*** خیلی از افراد مقداری از قرآن را که حفظ می کنند زده می شوند. پیشنهاد شما برای این جوانها چیست؟
بلی من دیده ام که کلاسهای حفظ قرآن ریزش دارد. من دو پیشنهاد می کنم و گمان می کنم اگر عمل کنند نتیجه بهتری بگیرند اول اینکه عجله ای برای حفظ قرآن نداشته باشند. لازم نیست آدم یک ساله یا دو یا سله ساله قرآن را حفظ کند، بعضی ها یک مرتبه علاقمند به حفظ قرآن می شوند، می خواهند یک شب که حافظ کل قرآن شوند و می خواهند در عرض مدت کمی قرآن را حفظ کنند. اینطور نباید باشد و همین انس با قرآن برای حفظ آن، ارزش است ولو زیاد طول بکشد، بنابر این من توصیه می کنم برای حفظ برنامه های سنگین نگذاریم. من همیشه توصیه می کنم که دو سه ماه اول را ولو اینکه حافظه شخص قوی و وقت زیاد داشته باشد، ولی روزانه بیش از یک ساعت یا نیم ساعت کار نکند. روزی یک آیه حفظ کند. چه کسی گفته که باید روزی یک صفحه از قرآن را حفظ کند.
کسانی می مانند که از اول برنامه سنگین اجرا نکنند و الا خیلی ها حفظ را شروع می کنند اما یک کمی که پیش می رود می بیند حالا حالها به آخر قرآن نمی رسد و تازه می بیند که قبلی ها نیز از یادش رفته است و بعد می بیند که این کار او نیست و می گذارد کنار. ولی اگر آدم یک برنامه ملایم داشته باشد مثلا روزی یک آیه حفظ کند، ولی همین یک آیه را خیلی خوب و اصولی حفظ کند به شکلی که زود یادش نرود و هر روز علاوه بر حفظ یک آیه جدید یک وقتی که برای مرود آیات قبل بگذارد. تا دو سه ماه همین کار را بکند و بعد از دو سه ماه من فکر می کنم که علاقه این شخص به قرآن دو چندان می شود. در برنامه های دشوار اول علاقه شدید است، ولی بعد از مدتی زده می شود. دوم اینکه نباید احساس کند این حفظ قرآن یک چیز تحمیلی است و چیزی که شوق را از بین می برد سخت کار کردن است. اگر انسان کم کار کندو با اینکه هنوز شوق زیادی دارد بگوید: امروز کافی است. آن وقت هر روز مشتاق است که روز بعد فرا برسد و مشغول حفظ شود و ما این اشتیاق را می خواهیم. و یک برنامه ریزی منظم هم داشته باشد که من در هر روز باید این مقدار را حفظ کنم. البته اگر یک مقداری از مفاهیم قرآن اطلاع پیدا کنند لذت بیشتر از حفظ قرآن می برند، ولی نباید این کارها سنگین شود و بخواهد همه این کارها را با هم انجام دهد.
حفظ با نوار هم خوبی هایی دارد و کار را آسان می کند. چون اگر انسان بخواهد مستقیم به قرآن مراجعه کند، زحمت می برد و حوصله می خواهد ولی شنیدن زیاد حوصله نمی خواهد، می تواند بشنود حفظ کند، گرچه حفظ از راه نوار آن عمق را ندارد، ولی به هر حال حوصله کمتری می خواهد و چون نوار نغمه دارد و آهنگین است، بیشتر علاقمند می شود و زود این کار را رها نمی کند.
*این گفتگو مربوط به سال 1377 است که در نشریه قرآنی بشارت به چاپ رسیده است.