روزه
۱۱۱. اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر مُلتفت شود، چنانچه كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، بايد نيّت كند و روزه او صحيح است. و اگر كارى كه روزه را باطل مىكند انجام داده باشد، يا بعد از ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است روزه او باطل مىباشد، ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مىكند انجام ندهد و بعد از رمضان هم آن روزه را قضا نمايد.
(توضيح المسائل، م۱۵۶۱)
كسى كه در ماه رمضان از روى فراموشى يا بىاطلاعى، نيّت روزه نكرده و در اثناى روز ملتفت شد، در صورتى كه كارى كه روزه را باطل مىكند انجام داده باشد، روزهى آن روز باطل است ولى تا غروب از كارهاى باطل كنندهى روزه خوددارى كند. اما چنانچه تا هنگامى كه ملتفت روزه مىشود، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد اگر بعد از ظهر است روزه باطل است، و اگر پيش از ظهر است، بنا بر احتياط واجب بايد نيّت روزه كند و روزه بگيرد و بعداً نيز روزهى آن روز را قضا كند.
(استفتا، روزه، ۷)
۱۱۲. كسى كه براى بهجاآوردن روزه ميّتى اجير شده، اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد. ولى كسى كه روزه قضا يا روزه واجب ديگرى دارد، نمىتواند روزه مستحبى بگيرد، و چنانچه فراموش كند و روزه مستحب بگيرد، در صورتىكه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او بههم مىخورد و مىتواند نيّت خود را به روزه واجب برگرداند و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او باطل است و اگر بعد از مغرب يادش بيايد، روزهاش صحيح است گرچه بىاشكال نيست.
(توضيح المسائل، م۱۵۶۳)
كسى كه روزهى قضاى ماه رمضان بر او واجب است، نمىتواند روزهى مستحبى بگيرد. و چنانچه فراموش كند و روزهى مستحبى بگيرد در صورتى كه در اثناى روز يادش بيايد روزهى مستحبى او باطل مىشود. حال اگر پيش از ظهر باشد مىتواند نيّت روزهى قضاى ماه رمضان كند و روزهاش درست است.
(استفتا، روزه، ۱۰)
۱۱۳. وقت نيّت روزه مستحبّى از اول شب است تا موقعى كه به اندازهى نيّت كردن به مغرب وقت مانده باشد، كه اگر تا اين وقت كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد و نيّت روزهى مستحبّى كند، روزه او صحيح است.
(توضيح المسائل، م۱۵۵۳)
در روزههای مستحب و نيز روزههای واجب غير معيّن كه وجوب آن مخصوص به روز معيّنی نيست اگر تصميم بر قطع روزه بگيرد ولی كاری كه روزه را باطل میكند از او سر نزند و بعداً دوباره تا پيش از ظهر ـ و در مستحب تا غروب ـ نيّت روزه كند، روزه او صحيح است.
(استفتا، روزه، ۱۵)
۱۱۴. اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مىكند انجام نداده باشد، بايد نيّت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.
(توضيح المسائل، م۱۵۶۷)
اگر مريض در اثناى روز ماه رمضان خوب شود، واجب نيست كه نيّت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد، ولى اگر پيش از ظهر باشد و كارى كه روزه را باطل مىكند از او سر نزده باشد احتياط مستحب آن است كه نيّت روزه كند و روزه بگيرد و پس از ماه رمضان بايد آن روز را قضا كند.
(استفتا، روزه، ۱۱)
۱۱۵. اگر در روزه واجب معيّنى مثل روزه رمضان از نيّت روزه گرفتن برگردد روزهاش باطل است، هرچند پيش از ظهر دوباره قصد روزه كند، و نيز اگر نسبت به ادامه روزه دچار ترديد شود. ولى چنانچه نيّت كند كه چيزى را كه روزه را باطل مىكند بهجا آورد در صورتى كه آن را انجام ندهد روزهاش باطل نمىشود.
(تحريرالوسيله، ج۱، كتاب الصوم، القول فی النية، ص۲۵۵، م۸ و توضيح المسائل، م۱۵۷۰)
در روزهى ماه رمضان اگر در اثناى روز از نيّت روزه گرفتن برگردد بهطورى كه قصد ادامهى روزه نداشته باشد، روزهاش باطل مىشود و قصد دوبارهى او براى ادامهى روزه فايده ندارد. امّا اگر دچار ترديد شود به اين معنى كه هنوز تصميم نگرفته است روزه را باطل كند، يا تصميم بگيرد كارى را كه موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده است، در اين دو صورت، صحّت روزهى او محل اشكال است. و احتياط واجب آن است كه روزه را تمام كند و بعداً هم آن را قضا نمايد. هر روزهى واجب معيّن ديگر ـ مانند نذر معيّن و امثال آن ـ نيز داراى همين حكم است.
(اجوبة استفتائات، س۷۵۸)
۱۱۶. كسی كه خودش روزه قضای ماه رمضان دارد، جايز نيست بعد از زوال افطار كند ... اما افطار كردن قبل از زوال ـ هرچند روزه قضای ماه رمضان از خودش باشد ـ مانع ندارد؛ مگر آنكه با نذر يا اجاره و مانند آن متعيّن شده باشد يا وقت روزهی قضا تا ماه رمضان تنگ باشد، اگر قائل به عدم جواز تأخير انداختن تا ماه رمضان باشيم همانگونه كه مشهور و منصور است.
(العروة الوثقى، ج۲، كتاب الصوم، فی أحكام القضاء، م۲۷)
كسی كه قضای روزهی ماه رمضان را میگيرد در صورتی كه وقت قضای او تنگ نباشد میتواند پيش از ظهر روزهی خود را باطل كند، و اگر وقت تنگ است يعنی فقط به عدد روزهای قضا تا ماه رمضان آينده وقت دارد، احتياط آن است كه روزه را در پيش از ظهر هم باطل نكند.
(استفتا، روزه، ۸۷)
رؤيت هلال
۱۱۷. رؤيت هلال با وسايل مستحدثه اعتبار ندارد؛ پس اگر با بعضى از وسايل بزرگكننده يا نزديكآورنده مانند تلسكوپ مثلاً ببيند، ولى بدون وسيله، هلال، قابل رؤيت نباشد، حكم به اول ماه نمىشود. پس معيار رؤيت با چشم، بدون وسيله نزديكآورنده يا بزرگكننده است. البته اگر با وسيلهاى آن را ببيند و جاى آن را بداند سپس با چشم ـ بدون وسيله ـ آن را رؤيت نمايد، حكم به اول ماه مىشود.
(تحريرالوسيله، ج۲، المسائل المستحدثة، مسائل الصلاة و الصوم، ص۵۷۴، م۱۸)
س: آيا رؤيت تصوير هلال ماه با استفاده از دوربين CCD و انعكاس نور و بازخوانى اطلاعات ضبط شده توسط رايانه، براى اثبات اول ماه كفايت مىكند؟
ج. رؤيت با وسيله، فرقى با رؤيت به طريق عادى ندارد و معتبر است. ملاك آن است كه عنوان رؤيت محفوظ باشد. پس رؤيت با چشم و با عينك و با تلسكوپ محكوم به حكم واحدند. اما در مورد انعكاس به رايانه كه در آن صدق عنوان رؤيت معلوم نيست، محل اشكال است.
(اجوبة استفتائات، س۸۳۵)
مبطلات روزه
۱۱۸. احتياط واجب آن است كه روزهدار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا بهكار مىرود خوددارى كند، ولى تزريق آمپولى كه عضو را بىحس مىكند يا به جاى دوا استعمال مىشود اشكال ندارد.
(توضيح المسائل، م۱۵۷۶)
احتياط واجب آن است كه روزهدار از استعمال آمپولهاى مقوّى يا مغذّى، و هر آمپولى كه در رگ تزريق مىشود و نيز انواع سِرُمها خوددارى كند، لكن آمپولهاى دارويى كه در عضله تزريق مىشود و نيز آمپولهايى كه براى بىحس كردن بهكار مىرود، مانعى ندارد.
(اجوبة الاستفتائات، س۷۶۷)
۱۱۹. احتياط واجب آن است كه روزهدار دود سيگار و تنباكو و مانند اينها را هم به حلق نرساند. ولى بخار غليظ، روزه را باطل نمىكند، مگر اينكه در دهان به صورت آب درآيد و فرو دهد.
(توضيح المسائل، م۱۶۰۵)
احتياط واجب آن است كه روزهدار از دودهاى انواع دخانيات و نيز مواد مخدّرى كه از راه بينى يا زير زبان جذب مىشود خوددارى كند.
(اجوبة الاستفتائات، س۷۶۰)
۱۲۰. رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مىكند چه غبار چيزى باشد كه خوردن آن حلال است مثل آرد، يا غبار چيزى باشد كه خوردن آن حرام است.
(توضيح المسائل، م۱۶۰۳)
روزهدار بنا بر احتياط واجب بايد غبار غليظ را ـ مانند غبارى كه از جارو كردنِ زمين خاكى بر مىخيزد ـ فرو ندهد، همچنين دود سيگار و ديگر دخانيات بنا بر احتياط واجب روزه را باطل مىكند.
(استفتا، روزه، ۳۲)
۱۲۱. اگر روزهدار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها به خدا و پيغمبر (صلىالله عليه وآله وسلّم) و جانشينان آن حضرت عمداً نسبت دروغ بدهد اگرچه فوراً بگويد دروغ گفتم يا توبه كند، روزه او باطل است و احتياط واجب آن است كه حضرت زهرا (عليهاالسلام) و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حكم فرقى ندارند.
(توضيح المسائل، م۱۵۹۶)
دروغ بستن به خدا و پيامبران و معصومين (عليهمالسلام) بنا بر احتياط، موجب باطلشدن روزه مىشود، هرچند بعداً توبه كند و بگويد كه دروغ بسته است.
(استفتا، روزه، ۳۰)
۱۲۲. اگر بخواهد خبرى را كه نمىداند راست است يا دروغ نقل كند بنا بر احتياط واجب بايد از كسى كه آن خبر را گفته، يا از كتابى كه آن خبر در آن نوشته شده نقل نمايد لكن اگر خودش هم خبر بدهد روزهاش باطل نمىشود.
(توضيح المسائل، م۱۵۹۷)
نقل رواياتى كه در كتب آمده است و انسان نمىداند كه دروغ باشد، اشكال ندارد. هرچند احتياط آن است كه آنها را با نسبت به آن كتاب نقل كند.
(استفتا، روزه، ۳۱)
۱۲۳. اگر در روزه رمضان عمداً قَى كند، فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد.
(توضيح المسائل، م۱۶۵۸)
قَى موجب كفّاره است.
(مستفاد از استفتا، روزه، ۵۳)
مسافرت در ماه رمضان
۱۲۴. مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد. ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است.
(توضيح المسائل، م۱۷۱۵)
مسافرت در ماه رمضان هرچند برای فرار از روزه باشد جايز است. البته بهتر است به سفر نرود مگر اينكه سفر برای كارِ نيكو يا لازمی باشد.
(استفتا، روزه، ۹۶)
قضا و كفّاره روزه
۱۲۵. كسى كه كفّاره روزه رمضان بر او واجب است بايد يك بنده آزاد كند يا دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هركدام يك مُدّ ـ كه تقريباً ده سير است ـ طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممكن نباشد، هرچند مدّ كه مىتواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار كند، اگرچه مثلاً يك مرتبه بگويد «اَستَغفِرُاللّه»، و احتياط واجب در فرض اخير آن است كه هر وقت بتواند، كفّاره را بدهد.
(توضيح المسائل، م۱۶۶۰)
كفاره افطار عمدی روزه عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير يا دادن شصت مدّ طعام به شصت مسكين كه سهم هر كدام يك مُدّ است و چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسكين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير كه قادر است، غذا بدهد و احتياط آن است كه استغفار نيز بكند. و اگر به هيچ وجه قادر بر دادن غذا به فقرا نيست فقط كافى است كه استغفار كند، يعنى با دل و زبان بگويد «اَستَغفِرُاللّه» (از خداوند بخشايش مىطلبم).
كسى كه بهخاطر عدم توانايى بر روزه و غذا دادن به فقير، وظيفهاش استغفار است، اگر بعدها تمكّن پيدا كرد كه روزه بگيرد يا به فقرا غذا دهد، انجام كفّاره لازم نيست گرچه احتياط مستحب آن است كه انجام داده شود.
(اجوبة الاستفتائات، س۸۱۱ و۸۱۲ و۸۱۴)
۱۲۶. كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بايد به ده فقير هركدام يك مدّ ـ كه تقريباً ده سير است ـ طعام بدهد و اگر نمىتواند بنا بر احتياط واجب بايد سه روز پىدرپى روزه بگيرد.
(توضيح المسائل، م۱۶۸۷)
كسی كه برای قضای ماه رمضان روزه گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً روزهی خود را باطل كند بايد ده فقير را غذا بدهد و اگر نمیتواند سه روز روزه بگيرد.
(استفتا، روزه، ۷۲)
۱۲۷. در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است، و كفّاره واجب نيست: ...
پنجم: آنكه در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان دارد صبح شده، كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين كند كه صبح نشده و چيزى بخورد و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست بلكه اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه و كارى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست.
(توضيح المسائل، م۱۶۸۸)
اگر در سحر ماه رمضان بدون اينكه تحقيق كند صبح شده يا نه، كاری كه روزه را باطل میكند انجام دهد، سپس معلوم شود كه در آن هنگام صبح شده بوده است، بايد قضای آن روز را بگيرد. ولی اگر تحقيق كند و بداند كه صبح نشده و چيزی بخورد و بعد معلوم شود كه صبح بوده است، قضای آن روز بر او واجب نيست.
(استفتا، روزه، ۷۵)
۱۲۸. اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز اصلاً حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد، مثل نزديكى كردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط كفّاره جمع بر او واجب مىشود يعنى بايد يك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير كند، يا به هر كدام آنها يك مدّ ـ كه تقريباً ده سير است ـ گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هركدام آنها كه ممكن است بايد انجام دهد.
(توضيح المسائل، م۱۶۶۵)
اگر كسى با آميزش جنسى حرام يا خوردن و نوشيدن حرام، روزه خود را در ماه رمضان بشكند، بنا بر احتياط هر سه كفّاره (آزاد كردن برده، شصت روز روزه، غذا دادن به شصت فقير) با هم بر او واجب مىشود. و اگر هر سه برايش ممكن نباشد هركدام را كه ممكن است بايد ادا كند. اگرچه واجب نبودن اين احتياط بعيد نيست.
(استفتا، روزه، ۶۳)
۱۲۹. اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند، يك كفّاره بر او واجب است ولى اگر جماع او حرام باشد يك كفّاره جمع واجب مىشود.
اگر روزهدار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مىكند انجام دهد، براى همه آنها يك كفّاره كافى است.
(توضيح المسائل، م۱۶۶۷و۱۶۶۸)
اگر روزهدار، كارى را كه باطل كننده روزه است، در يك روز بيش از يكبار انجام دهد، فقط يك كفّاره بر او واجب مىشود، بلى اگر اين كار آميزش جنسى يا استمنا باشد احتياط واجب آن است كه به عدد دفعات آميزش جنسى يا استمنا كفّاره بدهد.
(اجوبة الاستفتائات، س۷۹۴)
۱۳۰. كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، يا پيش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره از او ساقط نمىشود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيشآمد كند، بنا بر احتياط كفّاره بر او واجب است.
(توضيح المسائل، م۱۶۷۴)
كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده اگر پس از آن به سفر برود، كفّاره از او ساقط نمىشود.
(استفتا، روزه، ۶۸)
۱۳۱. اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شك كند كه چه وقت عذر او برطرف شده مىتواند مقدار كمتر را كه احتمال مىدهد روزه نگرفته، قضا نمايد. مثلاً كسى كه پيش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمىداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مىتواند پنج روز روزه بگيرد و نيز كسى هم كه نمىداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مىتواند مقدار كمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت كند و بعد از رمضان برگردد و نداند كه بيستوپنجم مسافرت كرده يا بيستوششم، مىتواند مقدار كمتر يعنى پنج روز را قضا كند.
(توضيح المسائل، م۱۶۹۷)
كسى كه چند روز از ماه رمضان را بهخاطر عذرى روزه نگرفته، و تعداد آن روزها را نمىداند مثلاً نمىداند كه آيا در روز بيستوپنجم ماه رمضان به سفر رفته تا روزهايى كه از او فوت شده مثلاً شش روز باشد يا در روز بيستوششم رفته كه پنج روز باشد، مىتواند مقدار كمتر را قضا كند و اما در صورتى كه هنگام شروع عذر (مثلاً سفر) را مىداند، مثلاً مىداند كه در روز پنجم ماه به سفر رفته ولى نمىداند كه در شب دهم برگشته تا پنج روز فوت شده باشد يا شب يازدهم برگشته تا شش روز فوت شده باشد، در اين صورت احتياط آن است كه مقدار بيشتر را قضا كند.
(استفتا، روزه، ۸۵)
۱۳۲. اگر بهواسطه ندانستن مسأله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مىكند، چنانچه مىتوانسته مسأله را ياد بگيرد بنا بر احتياط واجب كفّاره بر او ثابت مىشود و اگر نمىتوانسته مسأله ياد بگيرد يا اصلاً مُلتفت مسأله نبوده يا يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمىكند، كفّاره بر او واجب نيست.
(توضيح المسائل، م۱۶۵۹)
اگر به سبب بىاطلاعى از حكم شرعى، كارى را انجام دهد كه روزه را باطل مىكند ـ مثل اينكه نمىدانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنىها روزه را باطل مىكند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزهاش باطل است و بايد آن را قضا كند ولى كفّاره بر او واجب نيست.
(اجوبة الاستفتائات، س۸۱۷)
۱۳۳. اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هركدام را كه اول بگيرد مانعى ندارد. ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد [بنا بر احتياط واجب] بايد اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد.
(توضيح المسائل، م۱۶۹۸ و تحريرالوسيلة، ج۱، ص۲۷۲، م۶)
اگر از چند ماه رمضان روزهی قضا داشته باشد، قضای هركدام را كه اول بگيرد مانع ندارد، ولی اگر وقت قضای آخرين ماه رمضان تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان باقی مانده باشد در اين صورت احتياط آن است كه قضای رمضان آخر را بگيرد.
(استفتا، روزه، ۸۶)
روزه قضاى پدر و مادر
۱۳۴. اگر پدر نماز و روزه خود را بهجا نياورده باشد، چنانچه از روى نافرمانى ترك نكرده و مىتوانسته قضا كند، بر پسر بزرگتر واجب است كه بعد از مرگش بهجا آورد يا براى او اجير بگيرد ولی اگر از روى نافرمانى ترك كرده باشد واجب نيست كه پسر بزرگتر قضا نمايد يا براى او اجير بگيرد، هرچند احتياط مستحبِ مؤكّد است كه در اين فرض نيز قضا نمايد يا برای او اجير بگيرد.
(تحريرالوسيلة، ج۱، القول فی قضاء صوم شهر رمضان، ص۲۷۳، م۱۳)
اگر پدر و نيز بنا بر احتياط واجب مادر، روزه خود را بهخاطر عذرى ـ غير از سفر ـ بهجاى نياورده و با اينكه مىتوانسته آن را قضا كند، قضا نيز نكرده است بر پسر بزرگتر آنان واجب است كه پس از مرگ آنان خودش يا بهوسيله اجير، قضاى آن روزه را بهجا بياورد. و اما آنچه بهخاطر سفر بهجا نياوردهاند واجب است حتى در صورتى كه فرصت و امكان قضا را هم نيافتهاند، آن را قضا كند.
روزههايى را كه پدر و مادر عمداً بهجا نياوردهاند بنا بر احتياط بايد بهوسيله پسر بزرگتر ـ شخصاً يا با گرفتن اجير ـ قضا شود.
(استفتا، روزه، ۹۳ و ۹۴)
نذر
۱۳۵. نذر زن بىاجازه شوهرش باطل است.
(توضيح المسائل، م۲۶۵۴)
در صحت نذر زوجه در صورتى كه شوهر او غايب باشد، اذن شوهر شرط نيست. ولى اگر حضور داشته باشد، احتياط واجب آن است كه از او اذن بگيرد. و اگر بدون اذن شوهر نذر كند، نذر او منعقد نمى شود.
(مناسك حج، م۸۱)
۱۳۶. اگر انسان از روى اختيار به نذر خود عمل نكند بايد كفّاره بدهد يعنى يك بنده آزاد كند يا به شصت فقير طعام دهد يا دو ماه پىدرپى روزه بگيرد.
(تحريرالوسيله، ج۲، كتاب الايمان والنذور، ص۱۰۹، م۲۶ و۲۸ و توضيح المسائل ۲۶۵۴)
كفّارهى نذر همان كفّارهى قسم است، يعنى: آزاد كردن بندهای يا به ده فقير طعام دادن يا پوشاندن آنها و اگر هيچكدام امكان نداشت سه روز روزه گرفتن.
(استفتا، روزه، ۶۶)
اعتكاف
۱۳۷. اعتكاف تنها در مسجد صحيح است، بنابراين اگر كسى در خانه خود يا در تكيه، يا حسينيه يا در حرم مُعتكف شود صحيح نيست و از مساجد نيز تنها در اين مساجد، اعتكاف صحيح است: مسجدالحرام، مسجدالنبى(صلى الله عليه وآله)، مسجد جامع كوفه، مسجد بصره. و در مسجد جامع هر شهر به قصد رجاء[2][۴] مىتوان مُعتكف شد و در ساير مساجد جايز نيست.
(تحريرالوسيله، ج۱، الصوم، خاتمة فی الاعتكاف القول فی شروطه، ص۲۷۹، الخامس)
س: خواهشمند است نظر مبارك خود را در خصوص اعتكاف در مساجد (جامع و غير جامع) بيان فرمائيد.
ج: رجائاً اشكال ندارد.
(اجوبة الاستفتائات، س۸۵۰)
استفتائات
احکام روزه
زن باردار و شيرده
س 745: آيا روزه گرفتن بر زن باردارى که نمىداند روزه براى جنين او ضرر دارد يا خير، واجب است؟
ج: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنين داشته باشد و خوف وى هم داراى منشأ عقلايى باشد، افطار بر او واجب است و در غير اين صورت واجب است که روزه بگيرد.
س 746: زنى که کودک خود را شير مىداده و باردار هم بوده و در همان حال روزه ماه رمضان را هم گرفته است، و هنگام زايمان فرزندش مرده به دنيا آمد، اگر از ابتدا احتمال ضرر را مىداده و در عين حال روزه گرفته است:
ج: اگر با وجود خوف از ضررى که داراى منشأ عقلايى است، روزه گرفته باشد و يا بعداً برايش معلوم شود که روزه براى وى يا براى جنيناش ضرر داشته، روزهاش صحيح نيست و قضاى آن بر او واجب است، ولى ثبوت ديه جنين متوقف بر اين است که ثابت شود فوت جنين مستند به روزه گرفتن وى است.
س 747: من به لطف خداوند متعال داراى فرزندى هستم که شيرخوار است. ان شاء الله تعالى بزودى ماه مبارک رمضان فرا خواهد رسيد. در حال حاضر مىتوانم روزه بگيرم ولى در صورت روزه گرفتن، شيرم خشک خواهد شد. با توجه به اينکه داراى بنيه ضعيفى هستم و کودکم هر ده دقيقه شير مىخواهد، چه وظيفهاى دارم؟
ج: اگر به دليل کم يا خشک شدن شيرتان بر اثر روزه، خوف ضرر بر طفل خود داشته باشيد، روزهتان را افطار کنيد، ولى براى هر روزى بايد يک مدّ طعام به فقير بدهيد و قضاى روزه را هم بعداً بجا آوريد.
بيمارى و منع پزشک
س 748: بعضى از پزشکان که به مسائل شرعى ملتزم نيستند، بيماران را از روزه گرفتن به دليل ضرر داشتن منع مىکنند، آيا گفته اين پزشکان حجت است يا خير؟
ج: اگر پزشک امين نباشد و گفته او هم اطمينان آور نباشد و باعث خوف ضرر نشود، گفته او اعتبارى ندارد و در غير اين صورت نبايد روزه بگيرد.
س 749: مادرم تقريباً سيزده سال بيمار بود و به همين دليل نمىتوانست روزه بگيرد. من دقيقاً اطلاع دارم که علت روزه نگرفتن او احتياج به مصرف دارو بوده است، اميدواريم ما را راهنمايى فرماييد که آيا قضاى روزهها بر او واجب است؟
ج: اگر ناتوانى او از روزه گرفتن بر اثر بيمارى بوده، قضا ندارد.
س 750: من بر اثر ضعف جسمانى از ابتداى سن بلوغ تا دوازده سالگى روزه نگرفتهام، در حال حاضر چه تکليفى دارم؟
ج: واجب است روزههايى را که در ماه مبارک رمضان نگرفتهايد با اينکه به سنّ تکليف رسيده بوديد، قضا کنيد، و اگر افطار روزه ماه رمضان عمدى و اختيارى و بدون عذر شرعى بوده، کفّاره هم بر شما واجب است.
س 751: چشم پزشک مرا از روزه گرفتن منع کرده و گفته است که به علت ناراحتى چشم به هيچ وجه نبايد روزه بگيرم، ولى من به گفته او توجه نکرده و شروع به روزه گرفتن کردم که باعث بروز مشکلاتى براى من در اثناى ماه رمضان شد. بهطورى که در بعضى از روزها هنگام عصر احساس ناراحتى مىکنم، لذا متحيّر و مردّد هستم بين اينکه روزه نگيرم و يا ناراحتىام را تحمل کرده و روزه را تا غروب ادامه دهم. سؤال اين است که آيا اصولاً روزه گرفتن بر من واجب است؟ و در روزهايى که روزه مىگيرم و نمىدانم قدرت ادامه آن را تا غروب دارم يا نه، آيا روزهام را ادامه دهم؟ و نيت من چگونه بايد باشد؟
ج: اگر از گفته پزشک متديّن و امين اطمينان حاصل کنيد که روزه براى چشم شما ضرر دارد و يا خوف ضرر داشته باشيد، روزه گرفتن براى شما واجب نبوده و بلکه جايز هم نيست، و با خوف ضرر نيت روزه صحيح نيست و در صورت عدم خوف ضرر نيت روزه اشکال ندارد، ولى صحّت روزه متوقف بر اين است که براى شما واقعاً ضرر نداشته باشد.
س 752: من از عينک طبى استفاده مىکنم و در حال حاضر چشمانم بسيار ضعيف است. هنگامى که به پزشک مراجعه کردم به من گفت که اگر براى تقويت چشمانم تلاش نکنم، ضعيفتر خواهند شد، بنا بر اين اگر از روزه ماه رمضان معذور باشم، چه وظيفهاى دارم؟
ج: اگر روزه براى چشمان شما ضرر دارد، واجب نيست روزه بگيريد، بلکه واجب است افطار کنيد و اگر بيمارى شما تا ماه رمضان آينده استمرار پيدا کرد، قضاى روزه بر شما واجب نيست، ولى واجب است که عوض هر روز يک مدّ طعام به فقير بدهيد.
س 753: مادرم به بيمارى شديدى مبتلاست و پدرم نيز از ضعف جسمانى رنج مىبرد و در عين حال هر دو روزه مىگيرند که گاهى مشخص است که روزه باعث تشديد بيمارى آنها مىشود، تاکنون نتوانستهام آنها را قانع کنم که لااقل هنگام شدت بيمارى روزه نگيرند. خواهشمنديم ما را در مورد حکم روزه آنها راهنمايى فرماييد.
ج: ملاک تأثير روزه در ايجاد بيمارى يا تشديد آن و عدم قدرت بر روزه گرفتن تشخيص خود روزه دار نسبت به خودش است و اگر بداند روزه براى او ضرر دارد يا خوف ضرر داشته باشد و در عين حال بخواهد روزه بگيرد، روزه گرفتن براى وى حرام است.
س 754: در سال گذشته توسط پزشک متخصص موردعمل جراحى کليه قرار گرفتم. وى مرا از گرفتن روزه تا آخر عمر منع نمود، ولى در حال حاضر هيچ مشکل و دردى احساس نمىکنم و حتى بهطور طبيعى غذا مىخورم وآب مىنوشم و هيچيک از عوارض بيمارى را هم حس نمىکنم، وظيفه من چيست؟
ج: اگر خود شما از ضرر روزه خوف نداريد و حجت شرعى هم بر آن نداريد، واجب است روزه ماه رمضان را بگيريد.
س 755: اگر پزشک شخصى را از روزه گرفتن منع کند آيا با توجه به اينکه بعضى از پزشکان اطلاعى از مسائل شرعى ندارند، عمل به گفته او واجب است؟
ج: اگر مکلّف از گفته پزشک يقين پيدا کند که روزه براى او ضرر دارد و يا از گفته وى يا منشأ عقلايى ديگرى براى او خوف از ضرر حاصل شود، روزه گرفتن براى او واجب نيست، بلکه جايز هم نيست.
س 756: در کليههاى من سنگ جمع مىشود و تنها راه جلوگيرى از جمع شدن سنگ در کليه، نوشيدن مستمر مايعات است و از آنجايى که پزشکان معتقدند که من نبايد روزه بگيرم، تکليف واجب من نسبت به روزه ماه مبارک رمضان چيست؟
ج: اگر جلوگيرى از بيمارى کليه مستلزم نوشيدن آب يا ساير مايعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر شما واجب نيست.
س 757: از آنجا که مبتلايان به مرض قند مجبورند هر روز يک يا دو بار آمپول انسولين تزريق کنند و نبايد در وعدههاى غذايى آنها تأخير و فاصله بيفتد، زيرا باعث پائين آمدن ميزان قند خون و در نتيجه نوعى تشنج و بيهوشى مىشود، لذا گاهى پزشکان به آنها توصيه مىکنند که در روز چهار نوبت غذا بخورند، خواهشمنديم نظر شريف خود را درباره روزه اين افراد بيان فرماييد.
ج: اگر بدانند که خوددارى از خوردن و آشاميدن از طلوع فجر تا غروب، به آنان ضرر مىرساند يا خوف ضرر داشته باشند، روزه گرفتن بر آنها واجب نبوده و بلکه جايز نيست.
مبطلات روزه
س 758: من در روز ماه رمضان به علّت اغواى شيطان تصميم گرفتم روزهام را باطل کنم لکن قبل از اين که عملى که روزه را باطل مىکند انجام دهم، از تصميم خود منصرف شدم حکم روزهام چيست؟ و اگر اين امر در روزه غير ماه رمضان پيش آيد چه حکمى دارد؟
در روزه ماه رمضان اگر در اثناى روز از نيت روزه گرفتن بر گردد بهطورى که قصد ادامه روزه نداشته باشد، روزهاش باطل مىشود و قصد دوباره او براى ادامه روزه فايده ندارد، البته تا اذان مغرب بايد از کارى که روزه را باطل مىکند خوددارى کند. امّا اگر دچار ترديد شود به اين معنى که هنوز تصميم نگرفته است روزه را باطل کند، يا تصميم بگيرد کارى را که موجب باطل شدن روزه است صورت دهد و هنوز آن را انجام نداده در اين دو صورت صحّت روزه او محل اشکال است و احتياط واجب آن است که روزه را تمام کند و بعداً هم آن را قضا نمايد. هر روزه واجب معيّن ديگر ـ مانند نذر معيّن و امثال آن ـ نيز داراى همين حکم است.
س 759: آيا اگر از دهان شخص روزه دار خون بيايد، روزهاش باطل مىشود؟
ج: روزه به سبب آن باطل نمىشود، ولى واجب است که از رسيدن خون به حلق جلوگيرى کند.
س 760: حکم استعمال دخانيات مانند سيگار در حال روزه چيست؟
ج: احتياط واجب آن است که روزهدار از دودهاى انواع دخانيات و نيز مواد مخدّرى که از راه بينى يا زير زبان جذب مىشود خوددارى کند.
س 761: آيا ماده «ناس» که از توتون و غير آن ساخته مىشود و براى چند دقيقه زير زبان گذاشته شده و سپس از دهان بيرون انداخته مىشود، مبطل روزه است يا خير؟
ج: اگر آب دهان مخلوط به ماده «ناس» را فرو ببرد، موجب بطلان روزهاش مىشود.
س 762: نوعى داروى طبى براى اشخاص مبتلا به تنگى نفس شديد وجود دارد که عبارت است از يک قوطى که در آن مايع فشرده شده وجود دارد و با فشار دادن آن داروى مايع بصورت پودر گاز از طريق دهان وارد ريه شخص بيمار شده و موجب تسکين حال وى مىگردد. گاهى بيمار مجبور مىشود در يک روز چندين بار از آن استفاده کند، آيا با وجود استفاده از اين دارو، روزه گرفتن جايز است؟ با توجه به اينکه بدون استفاده از آن روزه گرفتن غيرممکن و يا بسيار سخت خواهد بود.
ج: اگر ماده مذکور هواى فشرده همراه با دارويى هرچند بهصورت گاز يا پودر باشد و وارد حلق شود، صحّت روزه محل اشکال است و در صورتى که روزه گرفتن بدون استعمال آن، ممکن نيست يا مشقّت دارد، جايز است از آن استفاده کند، لکن احتياط آن است که مبطل ديگرى انجام ندهد و در صورت تمکّن (بدون استفاده از آن) روزهها را قضا نمايد.
س 763: من در بيشتر روزها آب دهانم با خونى که از لثههايم مىآيد مخلوط مىشود و گاهى نمىدانم آب دهانى که فرو مىبرم همراه با خون است يا خير؟ روزهام با اين حال چه حکمى دارد؟ اميدوارم مرا راهنمايى فرماييد.
ج: اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، محکوم به طهارت است و بلعيدن آن اشکال ندارد و مبطل روزه نيست، و همچنين در صورت شک در همراه بودن آب دهان با خون، فرو بردن آن اشکال ندارد و به صحّت روزه ضرر نمىزند.
س 764: در يکى از روزهاى ماه رمضان روزه گرفتم ولى دندانهايم را مسواک نزدم، و بدون اينکه باقىمانده غذاهاى لابلاى دندانها را عمداً ببلعم، خودبخود بلعيده شده است. آيا قضاى روزه آن روز بر من واجب است؟
ج: اگر علم به وجود باقىمانده غذا در بين دندانهايتان و يا علم به رسيدن آن به حلق نداشتهايد و فرو رفتن آن هم عمدى و با التفات نبوده، قضاى روزه بر شما واجب نيست.
س 765: از لثه شخص روزهدارى خون زيادى خارج مىشود، آيا روزهاش باطل مىشود؟ آيا براى او ريختن آب با ظرف بر سرش جايز است؟
ج: با خروج خون از لثه تا آن را فرو نبرده است، روزه باطل نمىشود. همچنين ريختن آب بر روى سر توسط ظرف و مانند آن به صحّت روزه ضرر نمىرساند.
س 766: داروهاى مخصوصى براى معالجه بعضى از بيمارىهاى زنان وجود دارد (شيافهاى روغنى) که در داخل بدن گذاشته مىشود، آيا استفاده از آن موجب بطلان روزه مىشود؟
ج: استفاده از آن داروها به روزه ضرر نمىرساند.
س 767: نظر شريف جنابعالى درباره تزريق آمپول و ساير تزريقات نسبت به روزهداران در ماه مبارک رمضان، چيست؟
ج: احتياط واجب آن است که روزهدار از آمپولهاى مقوّى يا مغذّى و هر آمپولى که در رگ تزريق مىشود و نيز انواع سرمها خوددارى کند، لکن آمپولهاى دارويى که در عضله تزريق مىشود و نيز آمپولهايى که براى بىحسّ کردن به کار مىرود، مانعى ندارد.
س 768: آيا خوردن قرص فشار خون در حال روزه جايز است يا خير؟
ج: اگر خوردن آن در ماه رمضان براى درمان فشار خون ضرورى باشد، اشکال ندارد، ولى با خوردن آن روزه باطل مىشود.
س 769: اگر من و بعضى از مردم بر اين عقيده باشيم که بر استفاده از قرصها جهت مداوا عنوان خوردن و آشاميدن صدق نمىکند، آيا عمل به آن جايز است و به روزهام ضرر نمىزند؟
ج: خوردن قرص روزه را باطل مىکند.
س 770: اگر شوهر با همسر خود در ماه رمضان جماع نمايد و زن نيز به آن راضى باشد چه حکمى دارد؟
ج: بر هر يک از آنان حکم افطار عمدى جارى است و علاوه بر قضا، کفّاره هم بر هر دو واجب است.
س 771: اگر مردى با همسرش در روز ماه رمضان شوخى و ملاعبه نمايد، آيا به روزهاش ضرر مىرساند؟
ج: اگر منجر به انزال منى نشود، به روزه خللى وارد نمىکند.
بقا بر جنابت
س 772: اگر فردى به سبب برخى از مشکلات تا اذان صبح بر جنابت باقى بماند آيا روزه گرفتن در آن روز براى او جايز است؟
ج: در غير ماه رمضان و قضاى آن اشکال ندارد، ولى نسبت به روزه ماه رمضان و قضاى آن، اگر معذور از غسل است، تيمم کردن بر او واجب است و اگر تيمم هم نکند، روزهاش صحيح نيست.
س 773: اگر شخصى در حال جنابت چند روز روزه بگيرد و نداند که طهارت از جنابت شرط صحّت روزه است، آيا کفّاره روزههايى که در حال جنابت گرفته بر او واجب است يا اينکه قضاى آنها کافى است؟
ج: در فرض مرقوم قضا کفايت مىکند.
س 774: آيا جايز است شخص جنب بعد از طلوع آفتاب غسل جنابت نمايد و روزه قضا يا مستحب بگيرد؟
ج: اگر عمداً تا طلوع فجر بر جنابت باقى بماند، روزه ماه رمضان و قضاى آن از او صحيح نيست، ولى اقوى صحّت روزههاى ديگر بهخصوص روزه مستحبى است.
س 775: شخصى در ماه رمضان در جايى مهمان شد و شب را در آن منزل خوابيد و در نيمههاى شب محتلم گرديد و چون مهمان بود و با خود لباسى نداشت، براى فرار از روزه، تصميم گرفت بعد از طلوع فجر مسافرت نمايد، لذا بعد از طلوع فجر بدون اينکه چيزى بخورد به قصد مسافرت، حرکت نمود. سؤال اين است که آيا قصد سفر توسط او موجب سقوط کفّاره هست يا خير؟
ج: اگر با حالت جنابت از خواب بيدار شود و علم به جنب بودن خود داشته باشد و قبل از فجر اقدام به غسل يا تيمم نکند، مجرد قصد سفر در شب و يا مسافرت در روز براى سقوط کفّاره از او کافى نيست.
س 776: کسى که آب در اختيار ندارد و يا به دليل عذرهاى ديگر غير از تنگى وقت نمىتواند غسل جنابت بکند، آيا جايز است عمداً خود را در شبهاى ماه مبارک رمضان جنب کند؟
ج: اگر وظيفه او تيمم باشد و بعد از اينکه خود را جنب کرده، وقت کافى براى تيمم داشته باشد، اين کار براى وى جايز است.
س 777: شخصى در ماه مبارک رمضان قبل از اذان صبح بيدار شده و متوجه محتلم شدن خود نشده و دوباره خوابيده و در اثناى اذان صبح بيدار شده و علم به جنابت خود پيدا مىکند و يقين دارد که احتلامش قبل از اذان صبح بوده است، روزه او چه حکمى دارد؟
ج: اگر پيش از اذان صبح متوجه احتلام خود نشده است، روزهاش صحيح است.
س 778: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از اذان صبح بيدار شود و ببيند که محتلم شده است و دوباره پيش از اذان صبح به اميد اينکه براى غسل کردن بيدار مىشود بخوابد و تا بعد از طلوع آفتاب در خواب بماند و غسل خود را تا اذان ظهر به تأخير بيندازد و بعد از اذان ظهر غسل کرده و نماز ظهر و عصر بخواند، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟
ج: در فرض سؤال که خوابِ اول است روزهاش صحيح است ولى اگر دوباره خوابيد و تا صبح بيدار نشد بايد قضاى آن روز را بجا آورد.
س 779: اگر مکلّف در شب ماه رمضان قبل از فجر شک کند که محتلم شده يا نه، ولى به شک خود اعتنا نکند و دوباره بخوابد و بعد از اذان صبح بيدار شود و متوجه گردد که قبل از طلوع فجر محتلم شده است، چه حکمى دارد؟
ج: اگر بعد از بيدارى اول اثرى از احتلام در خود مشاهده نکند، بلکه فقط احتمال آن را بدهد و چيزى بر او کشف نشود و تا بعد از اذان بخوابد، روزهاش صحيح است، هرچند بعد از آن معلوم شود که احتلام او مربوط به قبل از اذان صبح است.
س 780: اگر شخصى در ماه مبارک رمضان با آب نجس غسل کند و بعد از يک هفته متوجه شود که آن آب نجس بوده است، نماز و روزه او در اين مدت چه حکمى دارد؟
نمازش باطل و قضاى آن واجب است، ولى روزههاى او محکوم به صحّت است.
س 781: شخصى مبتلا به بيمارى بيرون آمدن مستمر قطرات بول بهصورت موقت است، يعنى بعد از بول کردن، به مدت يک ساعت يا بيشتر قطرات آن از او خارج مىگردد. با توجه به اينکه وى در بعضى از شبها جنب شده و گاهى يک ساعت
قبل از اذان بيدار مىشود و احتمال مىدهد که بعد از آن منى با قطرات بول خارج شود، نسبت به روزهاش چه تکليفى دارد؟ وظيفه او براى اينکه با طهارت داخل وقت شود، چيست؟
ج: اگر قبل از اذان صبح، غسل جنابت و يا تيمم بدل از آن انجام داده، روزه او صحيح است، هرچند بعد از آن بدون اختيار از او منى خارج شود.
س 782: اگر شخصى قبل از اذان صبح يا بعد از آن بخوابد و در خواب جنب شده و بعد از اذان بيدار شود، چه مدتى براى غسل کردن وقت دارد؟
ج: در فرض سؤال، جنابت به روزه آن روز او ضرر نمىزند، ولى واجب است که براى نماز غسل کند و مىتواند غسل را تا وقت نماز به تأخير بيندازد.
س 783: اگر غسل جنابت براى روزه ماه رمضان يا روزههاى ديگر فراموش شود و در اثناء روز به ياد انسان بيفتد، چه حکمى دارد؟
ج: اگر در روزه ماه رمضان غسل جنابت را در شب تا طلوع فجر فراموش کند و با حالت جنابت صبح نمايد، روزهاش باطل است و احوط اين است که قضاى روزه ماه رمضان هم در اين حکم به آن ملحق شود. ولى در ساير روزهها، روزه بر اثر آن باطل نمىشود.
استمناء
س 784: حکم کسى که با آميزش جنسى حرام يا استمناء يا خوردن و نوشيدن حرام روزه خود را در ماه رمضان باطل نموده چيست؟
ج: در فرض مرقوم بايد شصت روز روزه بگيرد و يا شصت مسکين را اطعام نمايد و احتياط مستحب آن است که هر دو را انجام دهد.
س 785: اگر مکلّف علم داشته باشد به اينکه استمناء روزه را باطل مىکند، ولى عمداً آن را انجام دهد، آيا کفّاره جمع بر او واجب مىشود؟
ج: اگر عمداً استمناء کند و منى هم از او خارج شود، کفّاره جمع بر او واجب نمىشود لکن احتياط مستحب آن است که کفّاره جمع بپردازد.
س 786: در ماه مبارک رمضان بدون وجود هيچيک از آثار استمناء فقط بر اثر حالتى که هنگام مکالمه تلفنى با يک زن نامحرم در خود احساس کردم مايع منى از من خارج شد، با توجه به اينکه مکالمه با او به قصد لذت نبوده، خواهشمندم لطف نموده و به سؤالات من پاسخ فرماييد، آيا روزهام باطل است يا خير؟ در صورت بطلان، آيا کفّاره هم بر من واجب است يا خير؟
ج: اگر خروج منى بر اثر صحبت با يک زن جزء عادتهاى قبلى شما نبوده و بهطور غيرارادى از شما خارج شده است، موجب بطلان روزه نمىشود و چيزى هم بر اثر آن بر شما واجب نيست.
س 787: شخصى چندين سال عادت به استمناء در ماه رمضان و غير آن داشته است، نماز و روزه او چه حکمى دارد؟
ج: استمناء مطلقاً حرام است و اگر منجر به خروج منى شود، موجب غسل جنابت هم مىشود، و اگر اين عمل در حال روزه در روز ماه رمضان صورت بگيرد، در حکم افطار عمدى با حرام است، و اگر نماز و روزه را با حالت جنابت و بدون غسل و تيمم انجام دهد، نماز و روزهاش باطل و قضاى آنها واجب است.
س 788: آيا استمناء توسط همسر، حکم استمناء حرام را دارد؟
ج: اين کار، از موارد استمناء حرام نيست.
س 789: آيا جايز است شخص مجرد در صورتى که پزشک منى او را براى آزمايش بخواهد و راه ديگرى هم براى خارج کردن منى نداشته باشد، استمناء نمايد؟
ج: اگر معالجه متوقف بر آن باشد، اشکال ندارد.
س 790: بعضى از مراکز پزشکى براى انجام آزمايشهاى پزشکى بر روى منى از انسان مىخواهند که استمناء کند تا معلوم شود که وى قادر بر بچهدار شدن هست يا خير، آيا استمناء براى او جايز است.
ج: استمناء جايز نيست، هرچند براى تشخيص قدرت وى بر بچهدار شدن باشد، مگر آنکه ضرورتى ايجاب کند.
س 791: تخيّل به قصد برانگيختن شهوت در دو صورت زير چه حکمى دارد؟
الف: تخيّل همسر
ب: تخيّل زن اجنبى
ج: در فرض اول در صورتى که حرامى مانند انزال بر آن مترتّب نشود، اشکالى ندارد و در فرض دوّم، احتياط در ترک آن است.
س 792: شخصى در ابتداى سن بلوغ روزه مىگرفته، ولى در اثناء روزه استمناء نموده و جنب شده و به همين صورت چند روز روزه گرفته است، در حالى که جهل داشته به اينکه براى روزه گرفتن تطهير از جنابت واجب است. آيا قضاى روزههاى آن روزها کافى است يا اينکه تکليف ديگرى دارد؟
ج: در فرض سؤال، قضا و بنا بر احتياط واجب کفّاره بر او واجب است.
س 793: شخص روزهدارى در ماه رمضان به صحنه شهوت انگيزى نگاه کرده و جنب شده است. آيا با اين کار روزهاش باطل مىشود؟
ج: اگر نگاهکردن او به قصد انزال بوده و يا مىدانسته که اگر به آن منظره نگاه کند، جنب مىشود و يا عادت او بر اين بوده است و در عين حال عمداً نگاه کرده و جنب شده، حکم جنابت عمدى را دارد يعنى هم قضاء بر عهده او مىباشد و هم کفّاره.
س 794: انسان روزه دارى که در يک روز بيش از يکبار کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد وظيفهاش چيست؟
ج: فقط يک کفّاره بر او واجب مىشود، بلى اگر اين کار آميزش جنسى يا استمناء باشد احتياط واجب آن است که بعدد دفعات آميزش جنسى يا استمناء کفّاره بدهد.
احکام مبطلات روزه
س 795: آيا تبعيت از اهل سنت در وقت افطار روزه در مراسم عمومى و مجالس رسمى و غير آن، جايز است؟ اگر مکلّف تشخيص دهد که اين متابعت از موارد تقيه نيست و دليلى براى التزام به آن وجود ندارد، وظيفهاش چيست؟
ج: تبعيت از ديگران در افطار روزه بدون احراز دخول وقت افطار، جايز نيست، و اگر از موارد تقيه باشد افطار جايز است، ولى روزه آن روز قضا دارد، و جايز نيست بهطور اختيارى افطار نمايد مگر بعد از آنکه داخل شدن شب و پايان يافتن روز را با يقين حسى و يا با حجت شرعى احراز نمايد.
س 796: اگر روزهدار باشم و مادرم مرا وادار به خوردن غذا يا نوشيدن کند، آيا روزهام باطل مىشود؟
ج: خوردن و آشاميدن روزه را باطل مىکند، هرچند بر اثر درخواست و اصرار شخص ديگرى باشد.
س 797: اگر چيزى به زور وارد دهان روزه دار شود و يا سر او به همان صورت داخل آب گردد، آيا روزهاش باطل مىشود؟ اگر وادار به باطل کردن روزهاش شود، مثلاً به او بگويند که اگر روزهات را نخورى، ضررى به خودت يا مالت وارد مىسازيم، او هم براى دفع اين ضرر غذا بخورد، آيا روزهاش صحيح است؟
ج: روزه شخص روزه دار با داخل شدن چيزى در حلقش بدون اختيار و يا با فرو بردن سرش به همان صورت به زير آب باطل نمىشود، ولى اگر خودش بر اثر اکراه ديگرى مرتکب مفطرى شود، روزهاش باطل خواهد شد.
س 798: اگر روزه دار جاهل باشد به اينکه تا به حد ترخص نرسيده، نبايد قبل از زوال افطار کند، و قبل از حد ترخص به اين اعتبار که مسافر است، افطار نمايد، روزه اين شخص چه حکمى دارد؟ آيا قضا بر او واجب است يا حکم ديگرى دارد؟
ج: در فرض مرقوم، روزهاش باطل است و بايد آن را قضا کند لکن اگر از حکم مسأله، غافل بوده کفّاره ندارد.
س 799: هنگامى که مبتلا به بيمارى زکام بودم، مقدارى از اخلاط سر و سينه در دهانم جمع شده بود که به جاى بيرون انداختن، آن را فرو بردم، آيا روزهام صحيح است يا خير؟ در بعضى از روزهاى ماه مبارک رمضان در منزل يکى از اقوام بودم که بر اثر زکام و خجالت و حيا مجبور شدم با خاک، تيمم بدل از غسل واجب بکنم و تا نزديک ظهر غسل نکردم. اين کار براى چند روز تکرار شد، آيا روزهام در آن روزها صحيح است يا خير؟
ج: فرو بردن اخلاط سر و سينه ضررى به روزه نمىرساند، ولى اگر به فضاى دهان رسيده باشد بنا بر احتياط واجب بايد از فرو بردن آن خوددارى نمايد، و اما ترک غسل جنابت قبل از طلوع فجرِ روزى که مىخواهيد روزه بگيريد و انجام تيمم بدل از غسل به جاى آن، اگر به خاطر عذر شرعى باشد و يا تيمم در آخر وقت و به خاطر تنگى آن باشد، موجب بطلان روزه نيست و روزه شما با تيمم صحيح است. در غير اين صورت، روزه شما در آن روزها باطل است.
س 800: من در معدن آهن کار مىکنم که طبيعت آن اقتضا مىکند هر روز داخل معدن شده و در آن کار کنم و هنگام استفاده از ابزار کار غبار وارد دهانم مىشود، بقيه ماههاى سال هم به همين صورت بر من مىگذرد، تکليف من چيست؟ آيا روزه من در اين حالت صحيح است؟
ج: فرو بردن غبار غليظ هنگام روزه بنا بر احتياط واجب موجب باطل شدن آن است و بايد از آن پرهيز نمود، ولى مجرد داخل شدن غبار در دهان و بينى بدون اينکه به حلق برسد، روزه را باطل نمىکند.
کفّاره روزه و مقدار آن
س 801: آيا دادن پول يک مدّ طعام به فقير تا با آن غذايى براى خودش بخرد، کافى است؟
ج: اگر اطمينان داشته باشد که فقير به وکالت از او طعام خريده و سپس آن را به عنوان کفّاره قبول مىکند، اشکال ندارد.
س 802: اگر شخصى وکيل در غذا دادن به عدهاى از مساکين شود، آيا مىتواند اُجرت کار و پختن غذا را از اموالى که به عنوان کفّاره به او داده شده است، بردارد؟
ج: مطالبه اجرت کار و پخت غذا براى وى جايز است، ولى نمىتواند آن را بابت کفّاره حساب نمايد و يا از اموالى که بايد به عنوان کفّاره به فقرا داده شود، بردارد.
س 803: زنى به علت باردارى و نزديکى وقت زايمان، نمىتواند روزه بگيرد و مىداند که بايد آنها را بعد از زايمان و قبل از ماه رمضان آينده قضا نمايد، اگر بهطور عمدى يا غيرعمدى تا چند سال روزه نگيرد، آيا فقط کفّاره همان سال بر او واجب است يا آنکه کفّاره تمام سالهايى که روزه را به تأخير انداخته، واجب است؟
ج: فديه تأخير قضاى روزه ماه رمضان هرچند به مدت چند سال هم به تأخير افتاده باشد، يکبار واجب است و آن عبارت است از يک مدّ طعام براى هر روزى، و فديه هم زمانى واجب مىشود که تأخير قضاى روزه ماه رمضان تا ماه رمضان ديگر بر اثر سهلانگارى و بدون عذر شرعى باشد، ولى اگر به خاطر عذرى باشد که شرعاً مانع صحّت روزه است، فديهاى ندارد.
س 804: زنى به علت بيمارى از روزه گرفتن معذور است و قادر بر قضا کردن آنها تا ماه رمضان سال آينده هم نيست، در اين صورت آيا کفّاره بر او واجب است يا بر شوهرش؟
ج: اگر افطار روزه ماه رمضان از جهت بيمارى و تأخير قضاى آن هم از جهت ادامه بيمارى بوده است، براى هر روز يک مدّ طعام به عنوان فديه بر خود زن واجب است و چيزى بر عهده شوهرش نيست.
س 805: شخصى ده روز روزه بر عهده دارد و در روز بيستم شعبان شروع به روزه گرفتن مىکند، آيا در اين صورت مىتواند عمداً روزه خود را قبل يا بعد از زوال، افطار کند؟ در صورتى که قبل يا بعد از زوال افطار نمايد، چه مقدار کفّاره دارد؟
ج: در فرض مذکور افطار عمدى براى او جايز نيست و اگر عمداً افطار کند، در صورتى که قبل از زوال باشد، کفّارهاى بر او واجب نيست و اگر بعد از زوال باشد، کفّاره بر او واجب است که عبارت است از غذا دادن به ده مسکين، و در صورت عدم تمکن، واجب است سه روز روزه بگيرد.
س 806: زنى در دو سال متوالى در ماه مبارک رمضان حامله بوده و قدرت روزه گرفتن در آن ايام را نداشته است، ولى در
حال حاضر توانايى روزه گرفتن را دارد، حکم او چيست؟ آيا کفّاره جمع بر او و اجب است يا فقط قضاى آن را بايد به جا آورد؟ تأخير او در قضاى روزه چه حکمى دارد؟
ج: اگر بر اثر عذر شرعى روزه ماه رمضان را نگرفته، فقط قضا بر او واجب است، و اگر عذر او در خوردن روزه خوف از ضرر روزه بر جنين يا کودکش بوده، بايد علاوه بر قضا، براى هر روز يک مد طعام به عنوان فديه بپردازد، و اگر قضا را بعد از ماه رمضان تا ماه رمضان سال بعد، بدون عذر شرعى به تأخير انداخته، فديه ديگرى هم بر او واجب است يعنى بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.
س 807: آيا رعايت ترتيب بين قضا و کفّاره، در کفّاره روزه واجب است يا خير؟
ج: واجب نيست.
قضاى روزه
س 808: هجده روز روزه به علت مسافرت در ماه رمضان براى انجام مأموريت دينى بر عهدهام مىباشد، وظيفه من چيست؟ آيا قضاى آنها بر من واجب است؟
ج: قضاى روزههاى ماه رمضان که بر اثر مسافرت از شما فوت شده، واجب است.
س 809: اگر کسى براى گرفتن روزه قضاى ماه رمضان اجير شود و بعد از زوال افطار کند، آيا کفّاره بر او واجب است يا خير؟
ج: کفّاره بر او واجب نيست.
س 810: کسانى که در ماه رمضان براى انجام وظيفه دينى در مسافرت هستند و به همين دليل نمىتوانند روزه بگيرند، اگر در حال حاضر بعد از چند سال تأخير، بخواهند روزه بگيرند، آيا پرداخت کفّاره بر آنها واجب است؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان را به علت استمرار عذرى که مانع روزه گرفتن است، تا ماه رمضان سال آينده به تأخير انداخته باشند، قضاى روزههايى که از آنان فوت شده کافى است، و واجب نيست براى هر روزى يک مدّ طعام فديه بدهند، هرچند احتياط در جمع بين قضا و فديه است. ولى اگر تأخير در قضاى روزه به خاطر سهلانگارى و بدون عذر باشد، جمع بين قضا و فديه بر آنها واجب است.
س 811: شخصى به مدت ده سال بر اثر جهل نماز نخوانده و روزه نگرفته است، فعلاً توبه نموده و به سوى خدا بازگشته و تصميم بر جبران آنها گرفته است، ولى توانايى قضاى همه روزههاى فوت شده را ندارد و مالى هم ندارد که با آن کفّارههايش را بپردازد، آيا صحيح است که فقط به استغفار اکتفا کند؟
ج: قضاى روزههاى فوت شده در هيچ صورتى ساقط نمىشود، ولى نسبت به کفّاره افطاره عمدى روزه ماه رمضان، چنانچه قدرت بر روزه دو ماه و يا اطعام شصت مسکين براى هر روز نداشته باشد، بايد به هر تعداد فقير که قادر است غذا بدهد و احتياط آن است که استغفار نيز بکند و اگر به هيچ وجه قادر به دادن غذا به فقرا نيست فقط کافى است که استغفار کند يعنى با دل و زبان خود بگويد: «استغفرالله (از خداوند بخشايش مىطلبم)».
س 812: من به علّت عدم قدرت مالى و بدنى نتوانستم براى انجام کفّارههايى که بر من واجب شده بود روزه بگيرم و يا به مساکين اطعام نمايم و در نتيجه، استغفار نمودم لکن به لطف الهى اکنون توان روزه گرفتن يا اطعام نمودن دارم، وظيفهام چيست؟
ج: در فرض مرقوم، انجام کفّاره لازم نيست گر چه احتياط مستحب آن است که انجام داده شود.
س 813: اگر شخصى بر اثر جهل به وجوب قضاى روزه تا قبل از ماه رمضان سال آينده قضاى روزههايش را به تأخير اندازد، چه حکمى دارد؟
ج: فديه تأخير قضاى روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمىشود.
س 814: فردى که به مدت صدو بيست روز روزه نگرفته، چه وظيفهاى دارد؟ آيا بايد براى هر روز شصت روز روزه بگيرد؟ و آيا کفّاره بر او واجب است؟
ج: قضاى آنچه از ماه رمضان از او فوت شده، بر او واجب است، و اگر افطار عمدى و بدون عذر شرعى بوده، علاوه بر قضا، کفّاره هر روز هم واجب است که عبارت است از شصت روز روزه يا اطعام شصت فقير و يا دادن شصت مد طعام به شصت مسکين که سهم هر کدام يک مدّ است.
س 815: تقريباً يک ماه روزه گرفتهام به اين نيت که اگر روزهاى بر عهدهام باشد قضاى آن محسوب شود و اگر روزهاى بر عهدهام نيست به قصد قربت مطلق باشد، آيا اين يک ماه روزه به حساب روزههاى قضايى که بر ذمّه دارم، محسوب مىشود؟
ج: اگر به نيت آنچه که در زمان روزه گرفتن شرعاً مأمور به آن بودهايد، اعم از روزه قضاء يا مستحبى، روزه گرفتهايد و روزه قضا هم برعهده شما باشد، به عنوان روزه قضاء محسوب مىشود.
س 816: کسى که نمىداند چه مقدار روزه قضا دارد و با فرض داشتن روزه قضا روزه مستحبى بگيرد، اگر معتقد باشد که روزه قضا ندارد، آيا به عنوان روزه قضا محسوب مىشود؟
ج: روزههايى را که به نيت استحباب گرفته به جاى روزه قضايى که بر عهدهاش هست، محسوب نمىشود.
س 817: نظر شريف جنابعالى درباره شخصى که بر اثر جهل به مسأله، عمداً روزهاش را افطار کرده، چيست؟ آيا فقط قضا بر او واجب است يا اينکه کفّاره هم بايد بدهد؟
ج: اگر به سبب بىاطلاعى از حکم شرعى، کارى را انجام دهد که روزه را باطل مىکند ـ مثل اينکه نمىدانست خوردن دارو نيز مانند ساير خوردنيها روزه را باطل مىکند و در روز ماه رمضان دارو خورد ـ روزهاش باطل است و بايد آن را قضا کند ولى کفّاره بر او واجب نيست.
س 818: کسى که در اوائل سن تکليف بر اثر ضعف و عدم توانايى، نتوانسته روزه بگيرد، آيا فقط قضا بر او واجب است يا قضا و کفّاره با هم بر او واجب است؟
ج: اگر گرفتن روزه براى او حرجى نبوده و عمداً افطار کرده، علاوه بر قضا، کفّاره نيز بر او واجب است و اگر خوف داشته باشد که اگر روزه بگيرد مريض شود، فقط قضاى روزهها بر عهده او مىباشد.
س 819: کسى که تعداد روزهايى که روزه نگرفته و مقدار نمازهايى را که نخوانده نمىداند، وظيفهاش چيست؟ کسى هم که نمىداند روزهاش را بر اثر عذر شرعى افطار کرده و يا عمداً آن را خورده است، چه حکمى دارد؟
ج: جايز است که به قضاى آن مقدار از نماز و روزههايش که يقين به فوت آنها دارد، اکتفا نمايد، و در صورت شک در افطار عمدى کفّاره واجب نيست.
س 820: اگر شخصى که در ماه رمضان روزه دار است، در يکى از روزها براى خوردن سحرى بيدار نشود و لذا نتواند روزه را تا غروب ادامه دهد و در وسط روز حادثهاى براى او اتفاق بيفتد و روزه را افطار کند، آيا يک کفّاره بر او واجب است يا کفّاره جمع؟
ج: اگر روزه را تا حدى ادامه دهد که روزه بر اثر تشنگى و گرسنگى براى او حرجى شود و در نتيجه آن را افطار نمايد، فقط قضا بر او واجب است و کفّارهاى ندارد.
س 821: اگر شک کنم در اينکه اقدام به گرفتن قضاى روزههايى را که بر عهدهام بوده، کردهام يا خير تکليف من چيست؟
ج: اگر يقين به اشتغال قبلى ذمّه خود داريد، واجب است به مقدارى که موجب يقين به انجام تکليف مىشود، روزه قضاء بگيريد.
س 822: کسى که هنگام بلوغ فقط يازده روز از ماه رمضان را روزه گرفته و يک روز را هم در موقع ظهر افطار کرده و در مجموع هجده روز روزه نگرفته است، و در مورد آن هجده روز نمىدانسته که با ترک عمدى روزه کفّاره بر او واجب است، چه حکمى دارد؟
ج: اگر روزه ماه رمضان را از روى عمد و بدون عذر شرعى افطار کرده، بايد علاوه بر قضا، کفّاره هم بدهد اعم از اينکه هنگام خوردن روزه عالم به وجوب کفّاره و يا جاهل به آن باشد.
س 823: اگر پزشک به بيمارى بگويد که روزه براى شما ضرر داد و او هم روزه نگيرد، ولى بعد از چند سال بفهمد که روزه براى وى ضرر نداشته و پزشک در تشخيص خود اشتباه کرده است، آيا قضا و کفّاره بر او واجب است؟
ج: اگر از گفته پزشک متخصص و امين و يا از منشأ عقلايى ديگر، خوف از ضرر پيدا کند و روزه نگيرد، فقط قضا بر او واجب است.
مسائل متفرقه روزه
س 824: اگر زنى در حال روزه نذرى معيّن حيض شود، چه حکمى دارد؟
ج: روزه با عارض شدن حيض باطل مىشود و قضاى آن بعد از طهارت واجب است.
س 825: شخصى از اول ماه رمضان تا بيست و هفتم ماه را در وطن خود (بندر ديّر) روزه گرفته و در صبح روز بيست و هشتم به دبى مسافرت کرده و در روز بيست و نهم به آنجا رسيده و متوجه شده که در آنجا عيد اعلام شده است، او اکنون به وطن خود برگشته، آيا قضاى روزههايى که از وى فوت شده، واجب است؟ اگر يک روز قضا نمايد، ماه رمضان نسبت به او بيست و هشت روز مىشود و اگر بخواهد دو روز قضا کند، روز بيست و نهم در جايى بوده که در آنجا عيد اعلام شده بود، اين شخص چه حکمى دارد؟
ج: اگر اعلان عيد در روز بيست و نهم در آن مکان، به نحو شرعى و صحيح باشد، قضاى آن روز بر او واجب نيست، ولى با فرض اينکه افق دو محل يکى بوده اين امر کشف مىکند که يک روز روزه در اول ماه از او فوت شده، لذا واجب است قضاى روزهاى را که يقين به فوت آن دارد، بجا آورد.
س 826: اگر روزهدارى هنگام غروب در سرزمينى افطار کرده باشد و سپس به جايى مسافرت کند که خورشيد در آن هنوز غروب نکرده است، روزه آن روز او چه حکمى دارد؟ آيا تناول مفطرات براى او در آنجا قبل از غروب خورشيد جايز است؟
ج: روزه او صحيح است و تناول مفطرات در آن مکان قبل از غروب خورشيد با فرض اينکه در وقت غروب در سرزمين خود افطار کرده، براى او جايز است.
س 827: شهيدى به يکى از دوستانش وصيت نموده که احتياطاً از طرف وى چند روز روزه قضا بگيرد، ولى ورثه شهيد به اين مسائل پايبند نيستند و طرح وصيت او هم براى آنها ممکن نيست و روزه گرفتن هم براى دوست آن شهيد مشقت دارد، آيا راه حل ديگرى وجود دارد؟
ج: اگر آن شهيد به دوست خود وصيت کرده که خودش شخصاً براى او روزه بگيرد، ورثه او در اين مورد تکليفى ندارند، و اگر براى آن فرد روزه گرفتن به نيابت از شهيد مشقت دارد، تکليف از او ساقط است.
س 828: من فردى کثير الشک هستم و يا به تعبير دقيقتر زياد وسوسه مىشوم، و در مسائل دينى بهخصوص فروع دين زياد شک مىکنم، يکى از موارد آن اين است که در ماه رمضان گذشته شک کردم که آيا غبار غليظى که وارد دهان من شده آن را فرو بردهام يا خير؟ و يا آبى را که داخل دهانم کردم، خارج کرده و بيرون ريختم يا نه؟ در نتيجه آيا روزه من صحيح است يا خير؟
ج: روزه شما در فرض سؤال محکوم به صحّت است و اين شکها اعتبارى ندارند.
س 829: آيا حديث شريف کساء را که از حضرت فاطمه زهرا(سلاماللّهعليها) نقل شده، حديث معتبرى مىدانيد؟ آيا نسبتدادن آن در حالت روزه به حضرت زهراى مرضيه(سلاماللّهعليها) جايز است؟
ج: اگر نسبت دادن آن بهصورت حکايت و نقل از کتابهايى باشد که آن را نقل کردهاند، اشکال ندارد.
س 830: از بعضى از علما و غير آنان شنيدهايم که اگر انسان هنگام روزه مستحبى به خوردن غذا دعوت شود، مىتواند آن را قبول کرده و مقدارى از غذا ميل کند و با اين کار روزهاش باطل نمىشود، بلکه ثواب هم دارد اميدواريم نظر شريف خود را در اينباره بيان فرماييد.
ج: قبول دعوت مؤمن در حال روزه مستحبى، شرعاً امرى پسنديده است و خوردن غذا به دعوت برادر مؤمن هرچند روزه را باطل مىکند، ولى او را از اجر و ثواب روزه محروم نمىسازد.
س 831: دعاهايى مخصوص ماه رمضان بهصورت دعاى روز اول و روز دوم تا آخر ماه وارد شده است، قرائت آنها در صورت شک در صحّت شان چه حکمى دارد؟
ج: به هر حال اگر قرائت آنها به قصد رجاء ورود و مطلوبيت باشد، اشکال ندارد.
س 832: شخصى قصد داشت روزه بگيرد، ولى براى خوردن سحرى بيدار نشد، لذا نتوانست روزه بگيرد. آيا گناه روزه نگرفتن او به عهده خود وى است يا کسى که او را بيدار نکرده است؟ اگر فردى بدون سحرى روزه بگيرد، آيا روزهاش صحيح است؟
ج: در اين مورد چيزى بر عهده ديگران نيست، و روزه بدون خوردن سحرى هم صحيح است.
س 833: روزه روز سوم ايام اعتکاف در مسجدالحرام، چه حکمى دارد؟
ج: اگر مسافر باشد و قصد اقامت ده روز در مکه مکرّمه نمايد و يا نذر کرده باشد که در سفر روزه بگيرد، بر او واجب است بعد از اينکه دو روز روزه گرفت، اعتکاف خود را با روزه روز سوم کامل کند. ولى اگر قصد اقامت و يا نذر روزه در سفر نکرده باشد، روزه او در سفر صحيح نيست و با عدم صحّت روزه، اعتکاف هم صحيح نيست.
رؤيت هلال
س 834: همانطور که مىدانيد، وضعيت هلال در آخر يا اول ماه به يکى از حالتهاى زير است:
1. غروب هلال قبل از غروب خورشيد باشد.
2. غروب هلال مقارن با غروب خورشيد باشد.
3. غروب هلال بعد از غروب خورشيد باشد.
لطفاً بيان فرماييد کدام يک از حالات سه گانه فوق را مىتوان براى تعيين اول ماه به حساب آورد؟
ج: در هر سه فرض، رؤيت هلال براى اثبات حلول ماه قمرى جديد از شبى که پس از رؤيت است کفايت مىکند.
س 835: آيا رؤيت تصوير هلال ماه با استفاده از دوربين CCD و انعکاس نور و بازخوانى اطلاعات ضبط شده توسط رايانه، براى اثبات اول ماه کفايت مىکند؟
ج: رؤيت با وسيله، فرقى با رؤيت به طريق عادى ندارد و معتبر است. ملاک آن است که عنوان رؤيت محفوظ باشد. پس رؤيت با چشم و با عينک و با تلسکوپ محکوم به حکم واحدند. اما در مورد انعکاس به رايانه که درآن صدق عنوان رؤيت معلوم نيست محل اشکال است.
س 836: اگر هلال ماه شوال در يک شهر ديده نشود، ولى تلويزيون و راديو از حلول آن خبر دهند، آيا کافى است يا تحقيق بيشترى واجب است؟
ج: اگر مفيد اطمينان به ثبوت هلال گردد يا صدور حکم به هلال از طرف ولى فقيه باشد، کافى است و نيازى به تحقيق نيست.
س 837: اگر تعيين اول ماه رمضان و عيد سعيد فطر به علت عدم امکان رؤيت هلال اول ماه به سبب وجود ابر در آسمان يا اسباب ديگر، ممکن نباشد و سى روز ماه شعبان يا ماه رمضان کامل نشده باشد، آيا براى ما که در ژاپن زندگى مىکنيم، جايز است که به افق ايران عمل کرده و يا به تقويم اعتماد کنيم؟ وظيفه ما چيست؟
ج: اگر اول ماه از طريق رؤيت هلال حتى در افق شهرهاى مجاورى که اتحاد افق دارند، و يا از طريق شهادت دو فرد عادل و يا از طريق حکم حاکم ثابت نشود، بايد احتياط کرد تا اول ماه ثابت شود.
س 838: آيا اتحاد افق در رؤيت هلال شرط است يا خير؟
ج: بلى شرط است.
س 839: مقصود از اتحاد افق چيست؟
ج: منظور از آن، شهرهايى است که از جهت احتمال رؤيت و عدم احتمال رؤيت هلال يکسان باشند.
س 840: اگر روز بيست و نهم ماه در تهران و خراسان عيد باشد، آيا براى افرادى هم که در شهرى مانند بوشهر مقيم هستند، جايز است افطار کنند؟ با توجه به اينکه افق تهران و خراسان با افق بوشهر يکى نيست.
ج: بهطور کلّى اگر اختلاف بين افق دو شهر به مقدارى باشد که با فرض رؤيت هلال در يکى، هلال در ديگرى قابل رؤيت نباشد، رؤيت آن در شهرهاى غربى براى مردم شهرهاى شرقى که احتمال رؤيت در آن بهطور قطع و يقين منتفى باشد، کفايت نمىکند.
س 841: اگر بين علماى يک شهر راجع به ثبوت هلال يا عدم آن اختلاف رخ دهد و عدالت آنها هم نزد مکلّف ثابت بوده و به دقت همه آنها در استدلال خود مطمئن باشد، وظيفه واجب مکلّف چيست؟
ج: اگر اختلاف دو بيّنه بهصورت نفى و اثبات باشد، يعنى يکى مدعى ثبوت هلال و ديگرى مدعى عدم ثبوت آن باشد، اين اختلاف موجب تعارض دو بينه و تساقط هر دو است، و وظيفه مکلّف اين است که هر دو نظر را کنار گذاشته و درباره افطار کردن يا روزه گرفتن به آنچه که مقتضاى اصل است، عمل نمايد. ولى اگر بين ثبوت هلال و عدم علم به ثبوت آن اختلاف داشته باشند، به اين صورت که بعضى از آنها مدعى رؤيت هلال باشند و بعضى ديگر مدعى عدم مشاهده آن، قول کسانى که مدعى رؤيت هلال هستند، در صورت عادل بودن، حجت شرعى براى مکلّف است و بايد از آن متابعت کند، و همچنين اگر حاکم شرعى حکم به ثبوت هلال نمايد، حکم وى حجت شرعى براى همه مکلفين است و بايد از آن پيروى کنند.
س 842: اگر شخصى هلال ماه را ببيند و بداند که رؤيت هلال براى حاکم شرع شهر او به هر علتى ممکن نيست، آيا او مکلّف است که رؤيت هلال را به حاکم اطلاع دهد؟
ج: اعلام بر او واجب نيست مگر آنکه ترک آن مفسده داشته باشد.
س 843: همانگونه که مىدانيد اکثر فقهاى بزرگوار پنج راه براى ثبوت اول ماه شوال در رسالههاى عمليه خود بيان کردهاند که ثبوت نزد حاکم شرع در ضمن آنها نيست، بنا بر اين چگونه بيشتر مؤمنين به مجرد ثبوت اول ماه شوال نزد مراجع، روزه خود را افطار مىکنند؟ شخصى که از اين راه اطمينان به ثبوت هلال پيدا نمىکند، چه تکليفى دارد؟
ج: تا حاکم حکم به رؤيت هلال نکرده، مجرد ثبوت هلال نزد او، براى تبعيّت ديگران از وى کافى نيست، مگر آنکه اطمينان به ثبوت هلال حاصل نمايند.
س 844: اگر ولى امر مسلمين حکم نمايد که فردا عيد است و راديو و تلويزيون اعلام کنند که هلال در چند شهر ديده شده است، آيا عيد براى تمامى نواحى کشور ثابت مىشود يا فقط براى شهرهايى که ماه در آنها ديده شده و شهرهاى هم افق با آنها، ثابت مىگردد؟
ج: اگر حکم حاکم شامل همه کشور باشد، حکم او شرعاً براى همه شهرها معتبر است.
س 845: آيا کوچکى هلال و باريک بودن و اتصاف آن به خصوصيات هلال شب اول، دليل بر اين محسوب مىشود که شب قبل شب اول ماه نبوده، بلکه شب سىام ماه قبلى بوده است؟ اگر عيد براى شخصى ثابت شود و از اين راه يقين پيدا کند که روز قبل عيد نبوده، آيا قضاى روزه روز سىام ماه رمضان را بايد به جا آورد؟
ج: مجرد کوچکى و پائين بودن هلال يا بزرگى و بالا بودن و يا پهن يا باريک بودن آن دليل شرعى شب اول يا دوم بودن نيست، ولى اگر مکلّف از آن علم به چيزى پيدا کند بايد به مقتضاى علم خود در اين زمينه عمل نمايد.
س 846: آيا استناد به شبى که در آن ماه بهصورت قرص کامل است (شب چهاردهم) و اعتبار آن به عنوان دليل براى محاسبه اول ماه جايز است تا از اين راه وضعيت يوم الشک معلوم شود که مثلاً روز سى ام ماه رمضان است و احکام روز ماه رمضان بر آن مترتب شود، مثلاً بر کسى که اين روز را بر اساس بيّنه روزه نگرفته، حکم به وجوب قضاى روزه شود و کسى هم که به دليل استصحاب بقاى ماه رمضان روزه گرفته، برىء الذمّه باشد؟
ج: امر مذکور حجت شرعى بر آنچه ذکر شد، نيست، ولى اگر مفيد علم به چيزى براى مکلّف باشد، واجب است که طبق آن عمل نمايد.
س 847: آيا استهلال در اول هر ماه واجب کفايى است يا احتياط واجب؟
ج: استهلال فىنفسه واجب شرعى نيست.
س 848: آيا اول ماه مبارک رمضان و آخر آن با رؤيت هلال ثابت مىشود يا با تقويم، هرچند ماه شعبان سى روز نباشد؟
ج: اول يا آخر ماه رمضان با رؤيت شخص مکلّف يا با شهادت دو فرد عادل يا با شهرتى که مفيد علم است يا با گذشت سى روز و يا به وسيله حکم حاکم ثابت مىشود.
س 849: اگر تبعيت از اعلام رؤيت هلال توسط يک دولت جايز شد، و آن اعلام معيارى علمى براى ثبوت هلال سرزمينهاى ديگر را تشکيل دهد، آيا اسلامى بودن آن حکومت شرط است، يا اينکه عمل به آن حتى اگر حکومت ظالم و فاجر هم باشد، ممکن است؟
ج: ملاک در اين مورد، حصول اطمينان به رؤيت در منطقهاى است که نسبت به مکلّف کافى محسوب مىشود.
س 850: خواهشمند است نظر مبارک خود را در خصوص اعتکاف در مساجد (جامع و غير جامع) غير از مساجد اربعه بيان فرماييد.
ج: رجائاً اشکال ندارد.
س 731: دخترى که به سن تکليف رسيده، ولى به علت ضعف جسمانى توانايى روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمىتواند قضاى آن را به جا آورد تا اينکه ماه رمضان سال بعد فرا مىرسد، چه حکمى دارد؟
ناتوانى از گرفتن روزه و قضاى آن به مجرد ضعف و عدم قدرت موجب سقوط قضاى روزه نمىشود، بلکه قضاى روزههاى ماه رمضان که از او فوت شده، بر وى واجب است.
س 732: دخترانى که تازه به سن تکليف رسيدهاند و روزه گرفتن بر آنها مقدارى مشکل است، چه حکمى دارند؟ آيا سن بلوغ شرعى دختران اکمال نه سال قمرى است؟
ج: بنا بر نظر مشهور، بلوغ شرعى دختران همان تکميل نه سال قمرى است که در اين هنگام روزه بر آنها واجب است و ترک آن به مجرد بعضى از عذرها جايز نيست، ولى اگر روزه گرفتن براى ايشان ضرر داشته باشد يا تحمل آن برايشان همراه با مشقت زياد باشد، افطار براى آنها جايز است.
س 733: من زمان دقيق رسيدن به سن تکليف خود را نمىدانم، از جناب عالى خواهشمندم بيان فرماييد که از چه زمانى قضاى نماز و روزه بر من واجب است؟
ج: فقط قضاى آن مقدار از نمازها و روزهها که يقين به فوت آن بعد از رسيدن به سن قطعى تکليف شرعى داريد، بر شما واجب است.
س 734: اگر دختر نه سالهاى که روزه بر او واجب شده، به دليل دشوارى، روزهاش را افطار نمايد، آيا قضا بر او واجب است يا خير؟
ج: قضاى روزههايى که از ماه رمضان افطار کرده، بر او واجب است.
س 735: اگر فردى به خاطر عذرى قوى، پنجاه درصد احتمال دهد که روزه بر او واجب نيست و به همين دليل روزه نگيرد، ولى بعداً معلوم شود که روزه بر او واجب بوده، از جهت قضا و کفّاره چه حکمى دارد؟
ج: اگر افطار عمدى روزه ماه مبارک رمضان به مجرد احتمال عدم وجوب روزه بر وى باشد، در فرض سؤال علاوه بر قضا، کفّاره هم بر او واجب است. اما اگر افطار به علت ترس از ضرر باشد و ترس هم منشأ عقلايى داشته باشد، کفّاره واجب نيست، ولى قضا بر او واجب است.
س 736: شخصى مشغول انجام خدمت سربازى است و به علت مسافرت و حضور در محل خدمت، نمىتواند روزه ماه رمضان سال گذشته را بگيرد، و هنگام حلول ماه رمضان امسال نيز در محل خدمت است و احتمال دارد که باز هم نتواند روزه بگيرد، اگر پس از پايان دوره خدمت سربازى بخواهد روزه اين دو ماه را قضا نمايد، آيا کفّاره هم بر او واجب است يا خير؟
ج: کسى که بر اثر عذر مسافرت، روزه ماه رمضان از او فوت شده و آن عذر تا ماه رمضان سال آينده استمرار داشته، فقط قضاى آن بر او واجب است و کفّاره تأخير واجب نيست.
س 737: اگر شخص روزه دار جنب باشد و تا قبل از اذان ظهر متوجه آن نشود و پس از آن غسل ارتماسى نمايد، آيا روزهاش باطل مىشود؟ و اگر بعد از غسل متوجه شود که در حال روزه غسل ارتماسى نموده است، آيا قضاى آن واجب است؟
ج: اگر غسل ارتماسى بر اثر فراموشى و غفلت از روزه دار بودن باشد، غسل و روزه او صحيح است و قضاى روزهاش بر او واجب نيست.
س 738: اگر شخصى بخواهد قبل از زوال به محل اقامتش برسد، ولى در راه به خاطر پيشامد حادثهاى نتواند در زمان معيّن به مقصد برسد، آيا روزه او اشکال دارد و آيا کفّاره بر او واجب است يا فقط قضاى روزه آن روز را بايد به جا آورد؟
ج: روزهاش در سفر صحيح نيست و بر او فقط قضاى روزه آن روزى که پيش از ظهر به محل اقامتش نرسيده، واجب است و کفّارهاى هم ندارد.
س 739: اگر هواپيما در ارتفاع بالا و مسير طولانى در حال پرواز باشد و پرواز حدود دو ساعت و نيم تا سه ساعت طول بکشد، مهماندار و خلبان هواپيما براى حفظ تعادل خود هر بيست دقيقه احتياج به نوشيدن آب دارند، در اين صورت آيا در ماه مبارک رمضان، کفّاره و قضاى روزه بر آنها واجب مىشود؟
ج: اگر روزه براى آنها ضرر داشته باشد، جايز است که با نوشيدن آب افطار نمايند و قضاى آن را بجا آورند و در اين حالت کفّاره بر آنها واجب نيست.
س 740: اگر زن در ماه مبارک رمضان دو ساعت يا کمتر مانده به اذان مغرب حيض شود، آيا روزهاش باطل مىشود؟
ج: روزهاش باطل است.
س 741: کسى که با پوشيدن لباس مخصوص (مانند لباس غواصى) بدون اينکه بدنش خيس شود، در آب فرو رود، روزهاش چه حکمى دارد؟
ج: اگر لباس به سر او چسبيده باشد، صحّت روزهاش محل اشکال است و بنا بر احتياط وجوبى قضاى آن لازم است.
س 742: آيا مسافرت عمدى در ماه رمضان به قصد افطار و فرار از روزه گرفتن، جايز است؟
ج: مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، و در صورت مسافرت، ولو اينکه براى فرار از روزه باشد، افطار بر او واجب است.
س 743: شخصى که روزه واجب بر عهدهاش است و قصد دارد که آن را بگيرد، ولى بر اثر پيشامدى نتواند روزه بگيرد مثلاً بعد از طلوع خورشيد آماده مسافرت شد و به سفر رفت و بعد از ظهر برگشت و در بين راه هم مرتکب هيچيک از مفطرات نشد، ولى وقت نيت روزه واجب از وى فوت شد، و آن روز هم از روزهايى است که روزه در آن مستحب است، آيا مىتواند نيت روزه مستحبى کند يا خير؟
ج: اگر قضاى روزه ماه رمضان بر ذمّهاش باشد، نيت روزه مستحبى حتى بعد از فوت وقت نيت روزه واجب، از وى صحيح نيست.
س 744: من معتاد به سيگار هستم و در ماه مبارک رمضان هر چه تلاش مىکنم که تندخو نباشم نمىتوانم و همين باعث ناراحتى زياد افراد خانوادهام شده است و خودم هم از وضعيت دشوارم رنج مىبرم، تکليف من چيست؟
ج: روزه ماه مبارک رمضان بر شما واجب است و بنا بر احتياط واجب جايز نيست در حال روزه سيگار بکشيد، و نبايد بدون دليل با ديگران تند برخورد کنيد.