دیدار دکتر عراقچی حاشیههای جالبی هم داشت و در بازدید ایشان از سرویس ورزشی، مشخص شد که سخنگوی کنونی دستگاه دیپلماسی کشور بر خلاف یکی از سخنگویان اسبق که استقلالی بود، یک پرسپولیسی تمام عیار است.
از سوابق تحصیلیتان بفرمایید و اینکه چطور به وزارت خارجه راه یافتهاید. ظاهرا شما سوابق علمی قابل توجهی هم دارید.
بنده فارغ التحصیل دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه هستم و ورود به وزارت خارجه را از مسیر اصلی خودش یعنی با درس خواندن در دانشکده این وزارت خانه شروع کردهام. در ابتدای ورود به وزرات خارجه به عنوان کارشناس کار خود را شروع کرده و سپس به تدریج به معاون اداره، رئیس اداره، معاون مدیر کل، مدیرکل، و نهایتاً معاون وزیر خارجه ارتقاء یافته ام. هم در حوزه روابط دوجانبه، هم در حوزه روابط چندجانبه و سازمانهای بین المللی و هم در دفتر مطالعات و حوزههای علمی و پژوهشی وزارت خارجه کار کردهام و اخیرا هم به اجبار وارد حوزه رسانه ای شده و فعالیت میکنم.
یک دوره سفیر ایران در فنلاند و سپس سفیر ایران در ژاپن بودم. تحصیلات خود را در زمان فعالیتم در وزارت خارجه ادامه دادم و فوق لیسانس را در داخل و سپس از طریق بورسیه وزارت خارجه دکترای علوم سیاسی را در دانشگاه کنت انگلیس گرفتم. در طول خدمتم در وزارت خارجه در دانشکده نیز تدریس میکردم و در مقطعی هم رئیس دانشکده بودم. در حال حاضر عضو هیئت امنای دانشکده وزارت امورخارجه هستم. در مجموع خودم را یک دیپلمات حرفهای و به اصطلاح کریری میدانم.
*مواضع سخنگو، مواضع رسمی نظام است
سخنگویی عمر کوتاهی دارد اما خیلی زود به یکی از ارکان اصلی وزارت امور خارجه تبدیل شد، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
سخنگویی یک ضرورت است و وزارت امور خارجه بدون سخنگو ناقص است. تمام وزارت خارجهها در کشورهای دنیا سخنگو دارند. همواره در وزارت خارجه به فردی نیاز است تا رسما مواضع سیاست خارجی کشور را اعلام کند. مواضع سخنگوی وزارت خارجه مواضع رسمی نظام به شمار می رود و اهمیت بسیار بالایی دارد. در هر نظامی اظهارات رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و سخنگوی وزارت امور خارجه مواضع رسمی نظام به حساب آمده و سایر کشورها روی اظهارات این افراد حساب باز میکنند. هیچ سخنگو و وزیر خارجهای نمی تواند نظر شخصی خود را بیان کند.
به نظر شما مهمترین سختیهای سخنگویی چیست؟
یکی از سختیهای بزرگ سخنگویی این است که هر کلمهای که وی بگوید، طرفهای مقابل روی آن حساب باز کرده و آن را مواضع اصلی نظام میدانند. همانند تیری است که از کمان رها میشود. نمیتوان موضوعی را بیان کرد و سپس گفت که اشتباه شده است. تیمی از کارشناسان ما در ادارات سیاسی وزارت خارجه هستند که از قبل پیش بینی میکنند که در حال حاضر چه سوالاتی در عرصه سیاست خارجی وجود دارد و بعد برای این سوال ها پاسخها را آماده کرده و حتی کلمات آن را نیز مشخص میکنند. با این حال بعضی اوقات شما با سوالاتی مواجه میشوید که پردازش روی این سوال از قبل صورت نگرفته است و در همان لحظه باید بتوانید از کلماتی استفاده کنید که مواضع اصولی و منطقی نظام را بیان کند.
بنده به خاطر موقعیت کاریام مجبور هستم تا هر روز تمام اخبار را جزء به جزء دنبال کنم، با این حال خاطرم هست یکبار یکی از خبرنگاران در نشست خبری سوالی مطرح کرد که من در مورد آن ذهنیت نداشتم. ظاهرا این خبر شب گذشته رخ داده بود و من و همکارانم از آن خبر جا مانده بودیم! من در آن لحظه نمیدانستم باید چه پاسخی به این خبرنگار بدهم، ظاهر خبر هم طوری بود که احتمالا صحت نداشت ولی مانده بودم که آن را تکذیب کنم یا نه. در آن لحظه باید سعی کنی به نوعی پاسخ بدهی که هیچ تبعاتی نداشته باشد، به طور کلی سخنگویی کار پراسترسی است ولی البته هیجان نیز دارد!
*ملیپوشان نیازی به تذکر ندارند
درباره ادامه تلاش مسئولان فوتبال امارات برای برگزاری لیگ این کشور با نامی مجعول بفرمایید؟ و آیا وزارت امورخارجه درباره این موضوع اقدامی کرده است؟
پیگیری این موضوع در اصل به عهده فدراسیون فوتبال است. آنها عضو فدراسیون جهانی هستند و اگر اماراتیها این موضوع را اصلاح نکنند به فدراسیون جهانی فوتبال قابل شکایت است. بنده در نشست خبری عرض کردم که براساس اساسنامه هر گونه حرکت سیاسی در میادین ورزشی ممنوع است. به خاطر دارید که گاهی در مورد برخی شعارها در ورزشگاههای ایران، مسئولان فوتبال آسیا حساسیت به خرج دادهاند. این موضوع حتما قابل پیگیری و شکایت است و بخش حقوقی فدراسیون فوتبال و وزارت امور خارجه این موضوع را پیگیری خواهند کرد. اگر لیگ برتر ایران نام خلیج فارس را دارد به دلیل آن است که این نام، ثبت شده و بخشی از جغرافیای شناخته شده جهان و ایران است. همانطور که روزگاری نام این لیگ تخت جمشید بود و اکنون هم نام آن خلیج فارس است. ما این حق را داریم که از نام آثار و مناطق تاریخی خود استفاده کنیم اما اقدام امارات در استفاده از نامی جعلی به طور مشخص مقاصد سیاسی دارد.
آیا شما به ورزشکاران که از کشور خارج می شوند این موضوع را توصیه کرده اید؟
نیازی به تذکر به ورزشکاران نیست چرا که این موضوع بحث عزت ملی بوده و شامل همه ایرانیان می شود و اگر کسی این موضوع را رعایت نکند خودش در معرض سوال قرار خواهد گرفت. ما به عنوان وزارت خارجه در موضعی نیستیم که به هموطنان یا بازیکنی چنین توصیهای کنیم و من با عکس العملی که از ملیپوشان دیدم اصلا جایی برای توصیه کردن به هیچکدام از آنها نمیبینم، چرا که خود آنها بیشتر از ما مقید به این موضوع هستند.
*سیاست ایستادگی هشت ساله گذشته در برابر غرب جواب داده است
در سال گذشته ما شاهد برگزاری چند دوره مذاکرات بین نمایندگان ایران و 1+5 بودیم، ارزیابی شما از مذاکرات انجام شده و آینده هستهای ایران چیست؟
در بحث هستهای، مجموعه نظام جمهوری اسلامی یک روند تقریبا ده ساله را طی کرده است. از زمانیکه هیاهو و تبلیغات غربیها علیه کشورمان آغاز شد و آنها اتهامات مختلفی را به ما نسبت دادند، جمهوری اسلامی ایران به منظور پاسخگویی به این اتهامات و برای روشنگری جامعه جهانی، همکاری با آژانس و کشورهایی که متقاضی مذاکره با ایران بودند را در دستور کار خود قرار داد. ما در ابتدا در کمال حسن نیت سعی کردیم برنامه هستهای خودمان را در معرض بازرسی و سوال قرار داده و روشنگری کنیم و به همه دنیا نشان دهیم که هیچ مقصدی جز مسائل صلح آمیز در برنامه هسته ای ایران وجود ندارد. همزمان مذاکره با سه کشور اروپایی هم انجام شد.
ولی متأسفانه این مسیر برای جمهوری اسلامی ایران تجربه خوبی نبود. اگر من اصرار دارم کلمه جمهوری اسلامی را به کار ببرم به این دلیل است که همه افراد در مقاطع مختلف، حسن نیت داشته و برای نظام کار میکردند. در مقطع اول پس از سه سال همکاری و مذاکره، جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسید که طرف مقابل حسن نیت ندارد و اگر میگویند تعلیق کنید تا مذاکره کنیم، به این معنی است که آنها می خواهند برنامه هسته ای ایران به طور کامل متوقف شود، لذا با طرح اتهامات جدید و سوالات جدید سعی میکردند مذاکرات را طولانی کرده و به بن بست بکشانند. در این زمان بود که جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسید که این روشی نیست که بتواند حقوق ما را محقق کنند و سه کشور اروپایی تنها هدفشان از مذاکره، متوقف کردن برنامه هستهای ایران و انکار حقوق هستهای ما برای مقاصد صلح آمیز است. لذا از یک مقطع ایران تصمیم گرفت مسیر خود را عوض کند و این اتفاقاً در زمان خود دولت خاتمی و قبل از دولت احمدی نژاد اتفاق افتاد که شکستن تعلیق ها را تصویب و اجرایی کرد.
در مقطع بعدی با توجه به تجربه ای که داشتیم به این نتیجه رسیدیم که چاره ای جز ایستادگی و مقاومت نیست و باید محکم در صحنه بایستیم چرا که آنها به هیج وجه حاضر نیستند تا حق ما را به رسمیت بشناسند. لذا برنامه هسته ای ما دوباره از نطنز آغاز و مطالعات و تحقیقات و ساخت و اضافه کردن سانتریفیوژها به طور جدی در دستور کار قرار گرفت. البته فعالیت های هسته ای ایران همواره در چارچوب تعهدات بین المللی و براساس قواعد ان. پی. تی بوده و ما همواره در طول فعالیتهای هستهای هیچگاه فراتر از این قواعد حرکت نکردهایم. چراکه ما سلاح هستهای را طبق فتوای مقام معظم رهبری غیرقابل قبول و حرام میدانیم.
جمهوری اسلامی ایران در این مقطع در چارچوبی مشخص فعالیتهای هستهای خود را افزایش و تأسیسات مربوطه را گسترش داد. همزمان در عرصه مذاکراتی نیز هیچگاه از مذاکره عقب نشینی نکرده و همواره برای مذاکره آمادگی لازم را داشتهایم، اما به خواسته های غیرقانونی غرب برای تعلیق و توقف برنامه هسته ای خود تن ندادیم.
در عرصه مذاکراتی مقاومت و ایستادگی جزو سیاست اصولی ما بود و این باعث شد تا در طول هشت سال دولت احمدی نژاد در زمینه میدانی به شدت پیشرفت کنیم. برنامه هسته ای ما در سه عرصه مهم تکنولوژی، تجهیزات و مواد پیشرفت چشمگیری داشت و در واقع حق خود را در صحنه عمل تثبیت کردیم. برخورداری از برنامه هسته ای صلح آمیز از جمله غنی سازی یک حق مشروع و شناخته شده برای ما است و کسی نمی تواند این حق را از ما بگیرد. اگر ما به طرف غربی می گوییم شما این حق را شناسایی کنید، به عنوان یک اقدام اعتمادساز می گوییم که به ما ثابت کنند حسن نیت دارند وگرنه حق ما سرجای خود است چه آنها به رسمیت بشناسند چه نشناسند. در طول 8 سال گذشته، ایستادگی، مقاومت و پافشاری بر حقوق واقعاً جواب داده و در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به بسیاری از خواسته های خود رسیده است. طرف مقابل هم با تهدید، تحریم و فشار قصد داشت ما را از این عزم و اراده ای که داشتیم منصرف کند ولی سیاست ایستادگی ما بر این بود که دشمن را ناامید کنیم و آنها نتوانند از طریق تهدید نظامی و تحریم های اقتصادی ما را وادار به کوتاه آمدن از حقوقمان کنند.
در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران به بسیاری از خواسته های خود رسیده است و جهان غرب ناچار است ما را به عنوان یک قدرت هستهای صلح آمیز به رسمیت بشناسد و مطمئن هستم در آیندهای نزدیک این موضوع محقق خواهد شد. یک روز آنها می گفتند شما باید تمام تجهیزات هستهای خود را جمع آوری کنید، از حقوق غنی سازی خود صرف نظر کنید و دانشمندان هسته ای خود را بفرستید تا در جاهای دیگر مشغول به کار شوند، ولی در حال حاضر میگویند فقط آمادگی تأسیسات فردو را پایین بیاورید. این اظهارات غربیها در واقع نشان دهنده این است که ما در صحنه عمل موفق بوده و سیاست ایستادگی جواب داده است.
در آینده با رویکردهای جدید دولت دکتر روحانی، مسلماً وارد مراحل جدیدی خواهیم شد و حق هستهای ایران به طور کامل اثبات خواهد شد. پافشاری و مقاومت در حق هسته ای در حقیقت نمادی از پافشاری و مقاومت برای استیفا و تثبیت همه حقوق مردم است. یعنی وقتی شما در این موضوع ایستادگی کردید دیگر کسی طمع نخواهد کرد که حقوق شما را در جای دیگر پایمال کند.
*غرب باید تا روی کار آمدن دولت جدید صبر کند
خانم اشتون اظهار امیدواری کردند که مذاکره بین ایران و 1+5 سریعتر از سر گرفته شود، ارزیابی شما از این مسئله چیست؟
ما همواره برای مذاکره در موضوع هسته ای آمادگی داشته و هیچ وقت از مذاکره عقب نشینی نکردهایم. البته در حال حاضر فقط یک مشکل فنی وجود دارد و آن همین دوران انتقالی است و به ناچار باید صبر کرد تا دولت جدید مستقر شود تا مذاکرات ادامه پیدا کند.
شما تاکنون در کدام تیمهای هستهای حضور داشتهاید؟
من در زمان آقای دکتر لاریجانی در تیم مذاکره کننده بودم. سپس به مأموریتِ ژاپن رفتم و مجدداً بعد از برگشت در تیم آقای دکتر جلیلی یکی از مذاکره کنندگان بودم.
*هنوز تصمیمی در مورد جابهجایی پرونده هستهای به وزارت خارجه اتخاذ نشده است
گفته میشود که قرار است در دولت جدید پرونده هستهای از شورایعالی امنیت ملی به وزارت خارجه تحویل داده شود، آیا این موضوع صحت دارد؟
عراقچی: من هم این موضوع را شنیدهام، اما تا جائی که می دانم هنوز تصمیمی در این خصوص گرفته نشده است. فعلاً در حد یک ایده است که مذاکرات توسط وزارت امور خارجه انجام شود و تصمیمات مانند هر موضوع مهم دیگری در شورایعالی امنیت ملی اتخاذ شود. در حال حاضر همه تصمیمهای کلان کشورکه مربوط به امنیت و منافع ملی است در شورایعالی امنیت ملی گرفته میشود ولی اجرای آن را نهادهای مربوطه به عهده دارند. پرونده هستهای در یک مقطعی برای اینکه نهادهای مختلفی درگیر آن بودند و به وحدت فرماندهی و مذاکراتی احتیاج داشت به شورای عالی امنیت ملی سپرده میشد. در حال حاضر دکتر روحانی تصمیمی در این خصوص نگرفته اند و چه بسا زود باشد که بخواهیم در این مورد صحبت کنیم.
*وزارتخارجه در هدایت مذاکرات هستهای از قابلیت بهتری برخوردار است
به نظر شما کدام یک از این نهادها برای هدایت پرونده هستهای بهتر است؟
هر کدام مزیت خاص خود را دارند. شورایعالی امنیت ملی از جامعیت بیشتری برخوردار بوده و وزارت امور خارجه به دلیل ماهیت کاریاش در جمع بندی مباحث و هدایت مذاکرات از قابلیت های بهتری برخوردار است. باید دید که رئیس جمهور جدید کدام را ترجیح میدهد.
*دولت جدید رویکردهای خود در مذاکرات با غرب را دنبال خواهد کرد
به نظر شما انتخاب حسن روحانی به عنوان فردی که در ابتدای پرونده هسته ای به مدت 2 سال مسئولیت این پرونده را بر عهده داشته، می تواند تاثیری در دیپلماسی هسته ای ایران داشته باشد؟ آیا دیپلماسی هسته ای ایران در دولت یازدهم قویتر عمل خواهد کرد؟
اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ثابت و مبتنی بر ارزشهای انقلاب اسلامی و منافع ملی کشور است و هر دولتی مقید به رعایت این اصول خواهد بود ولی رویکردها و روش ها فرق می کند که با توجه به سلیقه دولتمردان و نوع نگاه رئیسجمهور و گروهی که ایشان را همراهی و کمک می کند متفاوت است. به طور مسلم دولت جدید رویکردها و روشهای مذاکراتی خود را خواهد داشت و منافع ملی کشور را براساس این روشها دنبال خواهد کرد. منافع ملی تغییرناپذیر هستند و مسلماً دولت جدید هم مقید به منافع ملی و اصول انقلاب در سیاست خارجی خواهد بود ولی حتما از روشهای متفاوتی بهره خواهد گرفت که امیدواریم منتج به نتایج بهتری شود.
*فقط رئیسجمهور منتخب میداند که وزیر خارجه آینده کیست
گفته میشود که در حال حاضر آقای واعظی و آقای ظریف از کاندیداهای اصلی وزارت خارجه در دولت جدید هستند و البته گفته میشود که شانس نفر دوم بیشتر است، به نظر شما سکان هدایت وزارت خارجه در دولت یازدهم در دست چه کسی قرار می گیرد؟
فکر میکنم غیر از رئیسجمهور منتخب هیچکس در جریان این موضوع نباشد. خود ایشان هم تأکید داشتند که اشاره به هر اسمی، حدس و گمانه زنی است. بنده هم این اسامی را شنیدهام و اگر محدود به همین دو نفر باشد باید بگویم این دو نفر از سابقه کار حرفه ای گسترده و تجربه خوبی در وزارت خارجه و از شایستگی و قابلیتهای بسیاری برخوردارهستند. اما به هر حال اینکه در جمعبندی جناب آقای روحانی چه شخصی وزیر خارجه خواهد بود من اطلاعی ندارم.
*دولتمردان آمریکایی اعتقاد دارند هیچ راهحلی به غیر از مذاکره با ایران وجود ندارد
مواضع وزارت امور خارجه در مورد سیگنالهایی که مجددا از طرف سران آمریکا درباره موضوع مذاکره با ایران شنیده میشود، چیست؟
در پاسخ به سوال قبلی اشاره کردم که سیاست ما این بوده که به قدری ایستادگی کنیم که دشمن هم از تحریمهای اقتصادی و هم از تهدیدهای نظامی ناامید شود و من اطمینان دارم با مجاهدتهایی که توسط دولتمردان انجام شده و با درایت مقام معظم رهبری و صبر و توکل به خداوند متعال، به این نقطه نزدیک شدهایم.
اکنون در بین دولتمردان آمریکایی، اندیشمندان، موسسات و پژوهشگاههای آمریکایی این صحبت ها را کم و بیش می شنویم که به دولت اوباما توصیه می کنند هیچ راه حلی غیر از راه حل مذاکراتی برای تعامل با ایران وجود ندارد و دولت باید به سمت گفتگو با ایران پیش برود و از فشار و تحریم پرهیز کند.
اندیشمندان آمریکایی توصیه می کنند که باید حق غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شود چرا که ایرانیان غیر از این را نمی پذیرند. این روزها می شنویم که حتی توصیه میشود آمریکا از جنایتی که علیه هواپیمای مسافربری ایران انجام داد باید عذرخواهی کند و... من همه اینها را به خاطر ایستادگی و مقاومت ملت ایران میدانم.
*سفر من به میانمار به دلیل گسترش روابط دوجانبه و بررسی مشکلات مسلمانان این کشور بود
شما اخیرا سفری به میانمار و دیدار با مقامات این کشور داشته اید، در مورد جزئیات سفرتان به این کشور بفرمایید و آیا مذاکراتی که بتواند به نوعی مانع از کشتار مسلمانان روهینگیا در این کشور شود، در جریان این سفر به عمل آمد؟
دو موضوع اصلی سفر من به میانمار، کشتار مسلمانان و روابط دوجانبه با این کشور بود. میانمار کشور بزرگی است که 55 میلیون نفر جمعیت دارد و تنها 4 درصدِ آن مسلمان هستند. مشکلی که برای مسلمانان روهینگا وجود دارد یک مشکل در بخش کوچکی از این کشور است و این طور نیست که در کل میانمار جنگی میان مسلمانان و بوداییها جریان داشته باشد. البته این 4 درصد شامل مسلمانان روهینگا نمیشود چرا که دولت میانمار این مسلمانان را شهروند خود نمیداند و مشکل اساسی نیز همین جاست.
یک قوم به نام روهینگا سالها پیش از بنگلادش به میانمار مهاجرت کردند که نزدیک به 800 هزار نفر آنها مسلمان و بیش از 2 میلیون نفر بودایی هستند. دولت میانمار آنها را به عنوان شهروندان خود نپذیرفت و کشور بنگلادش نیز به آنها اجازه بازگشت به این کشور را نداد، لذا آنها یک ملت بی تابعیت و بی هویت به شمار میروند که استقرار نداشته و وضعیت اقتصادی و معیشتیِ خوبی ندارند. مشکلات عدیده باعث شده است تا هر از چندگاهی درگیری در داخل این قوم رخ دهد و از هر دو طرف تعدادی کشته شوند.
البته جامعه و دولت میانمار، بودایی هستند و طبیعتا مسلمانان در این درگیریها بیشتر زیر فشار قرار می گیرند. ما نسبت به اینکه مسلمانان در هر نقطه ای از دنیا در شرایط دشوار یا در معرض قتل و کشتار باشند، دغدغه داریم و لذا در روابط دو جانبه با دولت میانمار این یکی از اصلی ترین موضوعاتِ ماست.
در سازمان همکاریهای اسلامی OIC گروهی به نام گروه تماس برای پیگیری وضعیت مسلمانان میانمار تشکیل شده است که جمهوری اسلامی ایران نیز عضو آن است. چند هفته پیش یک محموله کمکهای هلال احمر جمهوری اسلامی ایران را از طریق هواپیمای اختصاصی به میانمار اعزام کردیم و یک هیئتی از هلال احمر و مجلس شورای اسلامی به محل رفتند و از نزدیک از اردوگاههای مسلمانان بازدید کردند. همچنین هلال احمر ایران با صلیب سرخ میانمار در حال مذاکره است تا موافقتنامهای برای همکاریهای فیمابین منعقد شود تا کمک های ما نظم پیدا کند.
مطلع شدیم که در ماه مبارک رمضانِ امسال، تمام مسلمانان میانمار هیچ سفره اطعامی ندارند و همه آن را برای مسلمانان روهینگا می فرستند. ما هم تصمیم گرفته ایم مواد غذایی به مناسبت ماه رمضان برای اردوگاهها ارسال کنیم. به عنوان راه حل دراز مدت، دولت میانمار باید این مسلمانان را به عنوان شهروند خود محسوب کند و ما مذاکراتی در این خصوص با دولت میانمار انجام دادهایم. دولت میانمار همواره روابط دوستانه ای با ایران داشته و ما در مجامع بین المللی از یکدیگر حمایت کردهایم. در سفر بنده به میانمار، قرار شد زمینه همکاری میان دو کشور گسترش پیدا کند.
*امیدواریم دولت فعلی مصر در مسیر وحدت ملی گام بردارد
بسیاری تلاش دارند که اتفاقات اخیر در کشورهای میزبان بیداری اسلامی را انقلاب دوم نام گذارند. آیا شما با این دست تحلیل ها موافق هستید؟
باید به بیداری اسلامی به عنوان یک حرکت و جنبش مستمر نگاه کرد که در طول تاریخ 150 ساله اخیر شروع و گسترش یافته است. در یک مقطعی مبارزه با قدرتهای استعماری بوده و در یک مرحله ای در حوزه اندیشه بوده است. از یک مقطعی هم بیداری اسلامی با انقلاب اسلامی در ایران به رشد و شکوفائی جدیدی رسید. انقلاب اسلامی ایران پرچمدار بیداری اسلامی در دهه های اخیر می باشد.
نزدیک به 30 سال است که انقلاب اسلامی تحت فشارهای مختلف قرار گرفته است تا اجازه ندهند حرکت بیداری اسلامی گسترش پیدا کند ولی موج این بیداری آنقدر قوی است که قابل مهار نبوده و نهایتاً به کشورهای دیگر منطقه همانند تونس و مصر تسری پیدا کرد. در حقیقت توجه به اسلام و اسلامگرایی از بعد از انقلاب اسلامی اوج گرفت و وارد تونس و مصر شد و توانست دیکتاتورهایی که مورد حمایت آمریکا بودند را براندازی نماید. ما از همان موقع هم انتظار نداشتیم که این حرکتها خیلی آرام و بی درد سر به جلو برود. با تجربه انقلاب اسلامی ایران می دانستیم که توطئهها و فشارهای مختلفی در مسیر این انقلابها وجود خواهد داشت. این پیش بینی در مصر خیلی روشن بروز پیدا کرد و توطئههای مختلفی صورت گرفت که متأسفانه با بی تدبیری اخوان المسلمین و شخص آقا مرسی همراه شد.
این بی تدبیری ها به انقلاب مصر بسیار ضربه زد. مرسی اشتباهات زیادی در اداره اوضاع داخلی مصر، درعرصه سیاست خارجی و تشخیص دوست و دشمن داشت که موجب بیثباتی در مصر شد. با این حال این وضعیت به منزله شکست بیداری اسلامی نیست و بیداری اسلامی علیرغم فراز و نشیبها به حرکت خود ادامه خواهد داد. گروه اخوان المسلمین یک گروه بزرگ و سابقه دار در جهان اسلام بوده که برای حرکت در مسیر اسلام زحمات زیادی کشیده و مبارزات زیادی علیه رژیم صهیونیستی انجام داده است.
در حال حاضر نیز به اعتقاد من رهبران فعلی اخوان از درایت و هوشمندی کافی برخوردارهستند که از تجربیات گذشته خود درس بگیرند و جامعه مصر را به سمت تنش و درگیری پیش نبرند. من فکر میکنم که تحولاتی که در جامعه مصر اتفاق افتاد اگرچه تجربه سختی بود ولی درتاثیرگذاری حرکتهای بیداری اسلامی در این کشور کمک بسیاری خواهد کرد. ما به تصمیم مردم مصر احترام می گذاریم و معتقدیم باید به خواسته های مشروع مردم مصر احترام گذاشته شود و امیدواریم دولت فعلی در مسیر انسجام ملی و وحدت ملی حرکت کند و از تنش ها و درگیری ها در مصر بکاهد و در مسیر مسالمت آمیزی که خواسته مردم این کشور است، حرکت کند.
*برنده هرگونه تنش و درگیری در جهان رژیم صهیونیستی است
به نظر شما چه طرف هایی در منطقه و جهان از بحران مصر نفع میبرند؟
هرگونه تنش و درگیری در جهان اسلام، برنده اصلی آن رژیم صهیونیستی خواهد بود. ما همواره این موضوع را به همه گروهها و کشورهای اسلامی متذکر شده ایم. متأسفانه آنها در سوریه به اهداف خود رسیدند و با جنگ افروزی بین مردم سوریه و گروه های مختلف، اوضاع را بحرانی کردند. سوریه یکی از کشورهای اصلی خط مقدم مقاومت علیه رژیم صهیونیستی است که متأسفانه با ایجاد ناامنی آن را درگیر جنگ های داخلی خود کرده اند. به اعتقاد من این سناریو در مصر و دیگر کشورها نیز دنبال خواهد شد. هر چه درگیری ها در کشور مصر، مصری- مصری شود، رژیم صهیونیستی بیشتر منتفع خواهد شد. همچنان که این که درگیریها در فلسطین، به فلسطینی- فلسطینی تبدیل شده و اسرائیل جنگ را به داخل فلسطینی ها کشاند.
رژیم صهیونیستی در لبنان، سوریه و سایر کشورها نیز همین مسیر را دنبال کرده و با به راه انداختن جنگهای فرقهای در منطقه به دنبال اهداف خود می باشد. جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تلاش داشته است که توجه مردم را به دشمن واقعی جلب کند. امیدواریم در مصر نیز چنین اتفاقی بیافتد. مردم مصر از سطح آگاهی بالایی نسبت به مسائل منطقه ای برخوردار هستند و در مقابله با رژیم صهیونیستی رشادتهای زیادی به خرج دادهاند. ما امیدواریم که مسیر مصر به سمت خوبی پیش برود.
*تصمیمگیری در مورد روابط تهران و قاهره عجولانه است
با توجه به روی کار آمدن دولت جدید مصر، چشم انداز مناسبات تهران و قاهره را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما هنوز در حال ارزیابی هستیم و نمی توان به این زودی در مورد این مسئله تصمیم گیری کرد. ما منتظر هستیم تا ثبات و آرامش در مصر ایجاد شود و فکر می کنیم نباید در این کار عجله کرد. برای روابط ایران و مصر قضاوت های پیش از موعد نمی بایست داشته باشیم.
*ایران با ترکیه بر سر مسائل منطقهای اختلاف دارد
مواضع جمهوری اسلامی در خصوص تحولات ترکیه چیست؟ و در سفر اخیری که وزیر امور خارجه کشورمان به ترکیه داشتند در چه مواردی بحث و گفتگو شد؟ آیا دخالت های ترکیه در کشورهایی نظیر مصر و سوریه از نظر جمهوری اسلامی ایران قابل قبول است؟
ترکیه همسایه بزرگ ما است و ما روابط دوستانه و نزدیک با آنها داریم. البته در خصوص مسائل منطقه ای اختلاف نظرهای جدی وجود دارد که عمده آنها بر سر مسائل سوریه و مصر است. ما مواضع دولت ترکیه در خصوص تحولات مصر را چندان سازنده نمی دانیم. در سفر وزیر امور خارجه کشورمان به ترکیه به این مسائل پرداخته شد و سعی کردیم با دوستان خود در منطقه به سمتی حرکت کنیم که شاهد بازگشت آرامش به منطقه به خصوص در مصر و سوریه باشیم.
*تنها راهحل سوریه گفتگوی ملی است
به نظر شما در شرایط فعلی اساسا اجلاس ژنو 2 برگزار خواهد شد؟ با توجه به دست برتر ارتش و دولت سوریه در تحولات این کشور برخی کشورهای غربی با نفس برگزاری ژنو 2 مخالف هستند.
عراقچی: ژنو 2 در اساس با مشکلات متعددی مواجه است و قبل از اینکه به این نقطه برسد که آیا ایران دعوت شود یا خیر، مشکلات جدی تری وجود دارد که ابتدا باید آنها حل شوند. مهمتر از همه اراده برای برگزاری این اجلاس است، که ظاهراً با توجه به تحولات میدانیِ سوریه برخی فکر می کنند شاید زمان مناسبی برای برگزاری این اجلاس نباشد! این جای تأسف است، زمانیکه یک ارتش و دولتی میتواند کنترل و سیطره خودش را اعمال کند بعضی ها فکر می کنند ضرر کرده اند و باید جلوی مذاکره و گفتگو را بگیرند لذا در مورد زمان و دستور کار اجلاس ژنو 2 هنوز تصمیم گیری نشده است.
ما به هر حال فکر می کنیم حتما همه طرف ها باید به سمت گفتگو حرکت کنند. هیچ راه حلی جز راه حل مسالمت آمیز برای سوریه وجود ندارد و طرف های درگیر یعنی دولت و گروههای معارض واقعی که از مردم سوریه هستند و نه گروه های تکفیری تروریستی که به دنبال منافع دیگری هستند، باید وارد گفتگوهای ملی شوند. البته ما به تدریج به سال 2014 و انتخابات ریاست جمهوری در سوریه نزدیک می شویم و فکر می کنیم که همه باید منتظر انتخابات ریاست جمهوری در سوریه که از همان ابتدا ایران آن را عنوان کرده بود، باشند. باید به مردم سوریه فرصت داد تا برای سرنوشت خود تصمیم بگیرند و بشار اسد هم اجازه دارد تا همانند هر شهروند دیگری که حق شرکت در این انتخابات را دارد، در انتخابات کاندیدا شود و خود را در معرض رأی مردم قرار دهد.
* انگلیس بهجای گذاشتن پیششرط، بهتر است بر حل مشکلات اساسی ژنو2 متمرکز شود
وزیر خارجه انگلیس هم گفته بود که شرط حضور ایران در ژنو2، پذیرش پیش شرط ژنو یک است، آیا جمهوری اسلامی این پیش شرط را میپذیرد؟
اصلا در حال حاضر ضرورتی به بررسی این پیش شرطها نیست چرا که وقتی اصل یک موضوعی روی هواست، پیش شرط گذاشتن برای حضور دیگران بی معنی است. به دولت انگلیس توصیه می کنیم به موضوعات مهمتری که برای تشکیل ژنو 2 ضروری است بپردازد.
*جاسوسی آمریکا از کشورها ماهیت سلطهگری این کشور را نشان میدهد
نظر شما درباره جاسوسی هایی که آمریکا از مردم خود و از دولت های دیگر انجام داده است، چیست؟
عراقچی: این موضوع یکبار دیگر ماهیت سلطهگری آمریکا را نشان داد. این حرف را ما بارها زده بودیم و بسیاری هم در دنیا می دانستند که آمریکا حتی به متحدین خود هم رحم نمیکند. جالب است که حتی بعضی از این کشورها خودشان با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا همکاری می کردند. آنچه که اسنودن افشا کرد در حقیقت بر اطلاعات ما چیزی نیافزود ولی مسلما افکار عمومی دنیا را نسبت به ماهیت سلطه طلبانه دولت آمریکا روشن تر کرد.
*اسنودن از ایران درخواست پناهندگی نکرده است
با توجه به نقض گسترده حقوق بشر در آمریکا و احتمال شکنجه ادوارد اسنودن در صورت بازگشت به این کشور، آیا جمهوری اسلامی ایران حاضراست به وی پناهندگی اعطا کند؟
اسنودن در حال حاضر به ما درخواست پناهندگی نداده و نخواهد داد که جای بررسی داشته باشد. ظاهرا وی از روسیه درخواست پناهندگی کرده است.
تظاهراتی که این روزها در آمریکا برگزار می شود در برخی شهرها با دخالت پلیس آمریکا همراه شده و پلیس به سرکوب مخالفان اقدام کرده است، آیا این اقدام مغایر با دموکراسی نیست؟
مسلما اینطور است و جامعه آمریکا علیرغم ادعاهایی که می کند مملو از نقض حقوق بشر و تبعیضاتی است که علیه اقلیتهای قومی و نژادی و به خصوص سیاه پوستان صورت می گیرد. اگر چه این تبعیض ها نانوشته است ولی به صورت سیستماتیک بوده و دنیا به آن اذعان کرده است.
آمریکا با جاسوسی علیه مردم خود در واقع یکی از اصول اولیه لیبرال دموکراسی که احترام به حریم خصوصی افراد است را زیر پا می گذارد. دیگر هیچ محیط خصوصی برای افراد باقی نمانده است و آنها همه ایمیل ها و مکاتبات و... در جامعه آمریکا را کنترل کرده و این نقص آشکار حقوق بشر است، ولی مشکل اینجا است که بوقهای تبلیغاتی در دست خود آنها است. اگر اسنودن یک فرد روسی، چینی یا ایرانی بود آمریکا چه برخوردی با وی می کرد؟ مسلماً به عنوان یک قهرمان حقوق بشر از او تجلیل می کردند و یا به عنوان سمبل مبارزه با اختناق و سانسور بزرگترین مدالها را به او می دادند! ولی چون آمریکایی است تابعیت وی را گرفته و محکومش میکند و اگر دست دولت به او برسد، قطعا مجازاتهای سنگینی برای او مقرر خواهند کرد. ما توصیه می کنیم دولتمردان آمریکایی به حقوق بشر به شکل واقعی و نه صوری، احترام بگذارند.
*گروهگ ترویستی منافقین، یگ گروه پیاده نظام و ورشکسته است
فرستاده ویژه سازمان ملل به عراق تأکید کرده بود که سران گروهک تروریستی منافقین ناقض حقوق بشر هستند، آیا این موضوع با اقدامات آمریکا و اروپا در خصوص خارج کردن این گروهک از لیست سازمانهای تروریستی منافات ندارند؟
من منافقین را بی ارزشتر از آن می دانم که بخواهیم به آنها اینقدر توجه خبری داشته باشیم. آنها یک گروه ورشکسته، از رده خارج شده و پا به سن گذاشته هستند و هیچ ارزش سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و حتی خبری ندارند. دولت عراق نیز از این افراد خسته شده است. آنها هر جایی که می روند جز هزینه، برای کشور میزبان ندارند. تاریخ معاصر ایران شاهد جنایت های مختلف آنها است. اینکه کشورهایی بیایند و این گروه را با چنین سابقه و جنایاتی از لیست گروههای تروریستی خارج کنند، جای تعجب دارد. مثل این می ماند القاعده را از لیست گروهک تروریستی خارج کنند! البته همه می دانند که کشورهای غربی و آمریکایی از تروریستها به عنوان ابزار استفاده می کنند.
*سخنگوییام بستگی به تصمیمگیری وزیر خارجه جدید خواهد داشت
آیا شما به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه، در دولت یازدهم نیز حضور خواهید داشت؟
این موضوع بستگی به وزیر خارجه بعدی دارد. بنده همانطور که عرض کردم یک دیپلمات هستم که همواره در خدمت نظام مقدس جمهوری اسلامی خواهم بود. وزیر بعدی هر طور که صلاح بدانند تصمیم خواهند گرفت.
با تشکر از وقت زیادی که در اختیار ما قرار دادید.